Markagement
221 subscribers
143 photos
23 videos
9 files
94 links
مدیریت و بازاریابی در عصر نوین یک مفهوم دارند. واژه مارکیجمت از ترکیب دو کلمه انگلیسیِ مدیریت و بازاریابی ساخته شده اند

بهمن مقیمی
دارای کرسی استادی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه جورجیا
مشاور آژانس ملی سرمایه گذاری خارجی دولت گرجستان

@BMoghimi
Download Telegram
یکی از ایرانیان مقیم #گرجستان چند روز پیش دانشگاه بود و در صحبتی که حضوری با من داشت معترض اوضاع اقتصادی بود و می گفت چند ماه بعد از اینکه ویزا برای ایرانیان لغو شد (ژانویه گذشته) به تفلیس سفر کرده و بسیار هم زحمت کشیده اما هنوز آنطور که باید و شاید راضی نیست و به ثبات یا #قدرت_اقتصادی نرسیده است. البته صرف تلاش کردن در صورتی که هوشمندانه و منظم نباشد، خروجی قابل توجهی نخواهد داشت اما در اینجا فرض را بر این می گذارم که نوع فعالیت دوست بزرگوار من کاملا هوشمندانه و دقیق انتخاب شده است؛ حال سئوال اینست که آیا در یک سال نیم قرار است یک قدرت اقتصادی ایجاد شود؟

بدیهی است که پاسخ به این سئوال منفی ست! هر چند همیشه آدمهای معدودی هستند که با رانت و شرایط خاص راه صد ساله را یک شبه رفته اند اما اولا اعتقاد راسخ دارم که کسی که لیاقت پول را ندارد و #به_پول_احترام_نمی_گذارد، بزودی آنرا از دست خواهد داد و در ثانی حقیقت اینست که تعداد کسانی که اینگونه به چیزی دست می یابند، هر روز کمتر و کمتر میشود. اما دوست بزرگوار هموطنم باید بدانند که راهی بجز تلاش مستمر، هوشمندانه و منظم نیست زیرا همانطور که در #مارکیجمنت گفته ایم: موفقیت راهی جز تکرار همیشگی چند دسیپلین معدود و دقیق نیست و این واژه همیشگی هر زمان که متوقف شود، مسیر موفقیت نیز بلند تر و دورتر خواهد شد.

سیث گـیدن یک سخنران انگیزشی و مدرس دروس موفقیت است که بیش از هزار و پانصد فرد را که با معیارهای امروزی موفق محسوب می شدند را مورد مصاحبه قرار داده است و نتایج آنرا در #تد_تاک و کتابهایش عرضه کرده است. این افراد مدیران حدود پانصد شرکت برتر دنیا و نزدیک به هزار هنرمند، بازیگر، ورزشکار و نویسنده معروف و پرکار بوده اند. یکی از بزرگترین نتایج این تحقیقات رسیدن به عددی بود که در تصویر ذیل مشاهده می فرمایید. میزانی که برای رسیدن به جایگاه یک سلبریتی (مدیر یا بازیگر فرقی ندارد) مورد احتیاج است حدود ده هزار ساعت می باشد! یعنی اگر ساعتهای غیر مفید را از زمان کار روزانه خود حذف کنیم و پنج ساعت آنرا کاملا تلاش هوشمندانه تصور نماییم، عددی معادل دو هزار روز به دست می آید. با محاسبه تعداد روز کارکرد ما در هر هفته می توان به زمانی که برای آن ثبات و امنیت احتیاج است؛ پی ببریم!

#Markagement
#Bahman_Moghimi

آرامش و ثابت درونی و معنوی نیز به همین میزان آگاهی و تمرین احتیاج دارد. هیچ کس با یک لیوان الکل به آرامش نرسیده و اگر هم برای ساعتی این تصور در او ایجاد شده، قطعا بعد از برطرف شدن اثر آن، دوباره احتیاج ما قوی تر ظاهر خواهد شد! مدیریت صحیح بر دپارتمانها یا زنجیره تامین یا واحد #مدیریت_ارتباط_با_مشتری نیز به همین شکل، بایستی با دقت و آرامش و قدم به قدم اعمال شود. فعالیتهای هیجانی و موقتی نقشی فراتر از یک مسکن با اثرات جانبی نخواهد داشت. آهسته و پیوسته بایستی در راه موفقیت روان بود. هر چیزی که برای ما تعریف آزادی و آرامش و ثبات را دارد از طریق آگاهی ، صبر، دقت، هوشمندی و بویژه تلاش مستمر حاصل خواهد شد.

@BMoghimi

اگر همین امروز برای پس انداز یا کسب علم یا قدرت فیزیکی یا آرامش معنوی به تلاش دقیق و هوشمندانه دست بزنیم و هر روز آنرا #تکرار و #بهتر کنیم، در مدت زمانی بین پنج تا ده سال آینده جزو بهترینها در آن رشته خواهیم بود.

#بهمن_مقیمی
#عضو_هیات_علمی
#دانشگاه_جورجیا
#مشاور_و_سخنران_مدیریت
#برندینگ
#سرمایه_گذاری
#تفلیس

https://www.instagram.com/p/BUqxOSahs5j/
پیشنهاد اختصاصی #دانشگاه_جورجیا:
واحدهای تابستانی همراه با اقامت دانشجویی برای دو هفته در #تفلیس

@BMoghimi
#Bahman_Moghimi
#Summer_Course

https://www.ug.edu.ge/page/custom/summer_courses
چطور کسی را بیابیم که آرمان و اهداف ما را باور کرده، #پشتیبان ما باشد و به ما #عشق بدهد؟
راه حل ساده است. برای خودمان (و دیگران) چنین انسانی باشیم!

#Bahman_Moghimi
@BMoghimi
#Markagement
#Georgia
امروز توسط بخشی از دانشجویان مسلمان در #دانشگاه_گرجستان عید کبیر یا همان عید فطر گرامی داشته شد. با کمال تعجب هیچ کدام از دانشجویان ایرانی ما در این گرامیداشت حاضر نبودند. البته برخوردهای (بخشی از) ما در مقابل بعضی اعیاد در خارج از کشور از یک سو و بدبینی و عدم اتحاد ایرانیها به دلایل مختلف از سوی دیگر می تواند از جمله اسباب این عدم حضور باشد... اما من بدون قضاوت در مورد دلایل هم وطنان (که خودم نیز بخشی از این #تفکر درست یا غلط هستم!) فقط بعنوان یک ایرانی عضو هیات علمی همان دانشگاه ؛ به این حقیقت مهم توجه کردم که همراهی و کار گروهی و #لابی های فرهنگی ما ایرانیان همانطور که در داخل کشور ضعیف است، اینجا در خارج از کشور نیز جدا مورد غفلت واقع شده و در نتیجه رابطه فرهنگی و اجتماعی ما با جوامع پیرامونی مان ضعیف می باشد. در بین کسانی که در جشن مختصر امروز شرکت کرده بودند، شیعه و سنی و از کشورهای مختلف حضور داشتند اما من و شاگردان و دوستانم غایب بودیم. بهرصورت این درس کوچکی بود که به خودم و امثال خودم گوشزد کنم که حرکت بر مبنای قضاوتهای فردی و بدبینی به دیگران، اول از همه باعث ضعف #جایگاه_اجتماعی (و سپس سیاسی) خودمان خواهد بود و عدم ارتباط و #شبکه_سازی و #کار_گروهی چه در داخل و چه در خارج ؛ به گسست اجتماعی و زوال و انزوای خودمان خواهد انجامید. احتمالا با من موافق هستید اگر عرض کنم که اتفاقاتی که در گذشته برای مساله ویزا یا حسابهای بانکی و نظایر آنها برای ایرانیان خارج از کشور پیش آمده، بجز بحثهای سیاسی ؛ دلایل مشخص و منبعث از رفتار خود ما هم داشته است... .

@BMoghimi
@Markagement

بهرصورت عید بزرگ اسلامی را به همه مسلمانان و هموطنان عزیز تبریک می گویم و به همین بهانه آرزو می کنم که با وجود همه اختلاف نظرهای داخلی؛ ملتی متحد، همراه ِ یکدیگر و پر از انرژی مثبت و #سینیرژی فزاینده باشیم زیرا برای آنکه سیاستمداران داخلی و خارجی ما را نادیده نانگارند، لازم است #عشق و #اعتماد ی باشد و «مایی» بوجود آمده باشد تا بتوان اثرگذار بود و دستاورد های اجتماعی و اخلاقی و #فرهنگی از آن بدست آورد. شاد و موفق و سلامت باشید.
@BahmanMoghimi
#Bahman_Moghimi
#University_of_Georgia

#بهمن_مقیمی
#عضو_هیات_علمی
#دانشگاه_جورجیا
#مشاور_و_سخنران_مدیریت
#مارکیجمنت
#تفلیس


https://www.instagram.com/p/BVwF5WnBjuw/
یک تجربه

این روزها به دعوت برخی از موسسات دانشجویی و دانشگاهی و پذیرش آن از سوی #دانشگاه_جورجیا ، در سفر #نیجریه هستم... در این ماموریت به ظاهر علمی و بواقع تبلیغاتی از شهری به شهر دیگر زمینی و هوایی در حرکت هستیم و با کمال تاسف و در عین حالی که مردمانی مهربان، زحمتکش و مهمان نواز هستند؛ باز هم مرتب به بی نظمی ، رشوه، نا امنی و بی مسئولیتی برخورد می کنیم و در نتیجه افراد مقابل ما با نجابت و خجالت اظهار تاسف می کنند و همچنان در بر همان پاشنه می چرخد...

حقیقت اینست که در هتلی که هم اکنون در شهر پورت هارکورت هستیم، از همان نگهبان درب ورودی که ژولیده و غیرحرفه ای اتومبیل ما را برای بمب جستجو می کرد، مشخص بود که بقیه این هتل قرار است، چگونه باشد... اگر وضعیت پذیرش بد اخلاق را به مشاهده قبلی اضافه می کردم، می توانستم استنتاج کاملی از نتیجه اقامت خود داشته باشم! اما من که به سهم خود از #نجابت و زحمتکشی این مردمان و فقر وحشتناک بخشهایی از آنها سخت شرمنده بودم ودر عین حال گول ستاره های روی سر درب هتل را خورده و وارد شده بودم، سوئیت رزرو شده را قبول کردم .... و امروز که درب هتل خراب شده بود و دو ساعت و نیم داخل اتاق زندانی بودم تا آقایان کلیدسازی پیدا کنند که بیاید و با لگد درب را بشکند (!) ، متوجه شدم که اعتماد اگر بر اساس شواهد منطقی و قابل لمس نباشد، قطعا اشتباه است.

#Bahman_Moghimi
@Markagement

حقیقت اینست که ملاک #قضاوت ما باید اعداد و ارقام و یافته های قابل لمس و حقیقی ای باشد که بتوان صحت و سقم آنها را بررسی کرد و نتایج #منطقی از آنها اقتباس نمود. همانطور که خشم و بدگمانی نباید در مقابل رفتار حرفه ای قرار داشته باشد، در آنسوی معادله نیز مهربانی یا دلسوزی نباید پروسه تصمیم گیری منطقی را تحت تاثیر قرار دهد...!

اینکه پرسنل یا مدیران به یک اظهار تاسف خشک و خالی بسنده کنند و از آن پس نیز درب بر همان پاشنه سابق بچرخد، هیچ تفاوتی با عذرخواهی نکردن نخواهد داشت.

همه ما اشتباه می کنیم... من احتمالا بیشتر از دیگران! اما آنچه واضح و مبرهن است این واقعیت مهم است که پس از درک اشتباه و عذرخواهی ، باید با پذیرش مسئولیت و عدم توجیه آن، نسبت به حل و عدم تکرار و #بهینه_سازی آن اقدام نمود و قبل و حین و پس از هر عمل، ملاک تصمیمات را مشاهدات و رویدادهای دقیق و در صورت امکان ، اعداد و #مدل های قابل اتکاء قرار دهیم تا ضریب خطا پایین و امکان بهبود و اصلاح بالا باشد!

کلام آخر اینکه: تا چرخه اثربخش ثبت و ضبط رویدادها و تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به #دانش در سازمانی میسر نباشد، خطاها به منزله کسب تجربه نبوده و همیشه تکرار خواهند شد! این اعداد و ارقام و اطلاعات هستند که باید حاکم بر سازمانی که قصد حضور بلندمدت در فضای کسب و کار را دارد، باشند... نه شاخصی دیگر!!! حتی مهربانی و گذشت و تشویق و تنبیه نیز همگی باید براساس منطق و محاسبات باشند و لاغیر!



@BMoghimi
#Markagement

#بهمن_مقیمی
#عضو_هیأت_علمی
#مشاور_و_سخنران_بین_المللی
#گرجستان
#مارکیجمنت
#مدیریت
#تفلیس
#سرمایه_گذاری
#برندینگ



https://www.instagram.com/p/BWVY_n2BF-W/
مروری بر ساختار مغز و تعریف حافظه
از سری مطالعات #رهبری_دوستدار_مغز
منبع: وبسایت #نوروسافاری

خاطره ی مورد علاقه ی خود را به یاد بیاورید. بازی بزرگی که در آن برنده شدید، لحظه ای که برای اولین بار صورت فرزند خود را دیده اید، و روزی که احساس کردید عاشق شده اید. در واقع خاطره ای که آنرا در #مغز خود بازسازی میکنید شامل بخش های متعددی مثل بوها، رنگ ها، حرف های خنده دار دیگران و احساستان در آن لحظات است. توانایی مغز شما در جمع آوری، متصل سازی و یکپارچه سازی جزئیاتی که در بازه های زمانی میلی ثانیه ای رخ میدهند، در واقع اساس شکل گیری حافظه (خاطرات) هستند و با تعمیم این عبارت، این مکانیزم “اساس خود شما است.”

بواقع هر تجربه ی حسی شما، باعث بروز تغییراتی در سطح مولکولی در #نورون ها و شیوه ی اتصال آن ها به یکدیگر در مغز شما میشود؛ و این بدان معناست که مغز شما به معنای واقعی کلمه از حافظه (خاطرات) ساخته شده است!

#تعریف_حافظه

با یک بیان عام میتوان گفت که حافظه تغییری است که به یک سیستم القاء میشود و باعث تغییر شیوه ی کارکرد آن در آینده میشود. یک خاطره ی معمولی، در واقع فعالسازی مجدد اتصالات بین بخش هایی از مغز هستند که در زمانی در گذشته نیز فعال بودند. بعلاوه تمام حیوانات (در کنار بسیاری از #ارگانیسم های پر سلولی) به نوعی، توانایی یادگیری از گذشته را دارند.

حلزون دریایی را در نظر بگیرید. از دیدگاه تکاملی نمی توان ارتباط مستقیمی بین یک حلزون دریایی و انسان در نظر گرفت. با این حال هردو دارای نورون هستند و بعلاوه این حلزون ها توانایی شکل دهی به چیزی شبیه به #حافظه را دارا هستند. اگر روی بدن یک حلزون دریایی ضربه ی کوچکی بزنید، برای دفعات بعدی که انگشت خود را برای ضربه زدن نزدیک ببرید، سریع تر واکنش نشان خواهد داد. در همین راستا محققان ارتباطات سیناپسی ای را در حلزون شناسایی کردند که پس از فرآیند یادگیری حلزون (برای واکنش نشان دادن و جمع شدن در بافت بدنی خود) تقویت میشوند؛ بعلاوه مولکول های دخیل در این پدیده نیز شناسایی شده اند.

حال باید دید این چه ارتباطی با خاطره ی مورد علاقه ی شما دارد؟ ”نکته ی منحصر به فرد درباره ی نورون ها این است که آن ها میتوانند به هزاران نورون دیگر متصل شوند به طوری که هر اتصال به طور خاصی شکل گرفته است.” چیزی که این اتصالات را تبدیل به یک شبکه میکند این است که این اتصالات خاص و این سیناپس ها میتوانند تحت تاثیر یک #سیگنال قوی تر یا حتی ضعیف تر تنظیم شوند. پس هر تجربه (برای حلزون هر ضربه به بافت بدن) قابلیت تغییر مسیرهای مستحکم اتصالات نورونی را به همراه دارد.

اما دقت کنید که یک جای مشخص برای ذخیره سازی خاطرات وجود ندارد.” جالب است بدانید که شواهدی مبنی بر شکل گیری حافظه در بخش “درخت زندگی” #مخچه مغز نیز وجود دارند. بعلاوه، حتی در موجوداتی که فاقد سیستم عصبی هستند نیز شواهد شکل گیری حافظه موجود است به طوری که دانشمندان به نوعی باکتری آموزش دادند تا تابش نور را پیش بینی کند! این حافظه های بدوی (مانند آنچه در حلزون وجود دارد) یک مزیت تکاملی محسوب میشود. ”این موضوع به یک ارگانیسم اجازه میدهد تا چیزی از گذشته را با آنچه در آینده خواهد آمد، ادغام کرده و به چالشهای جدید واکنش نشان دهد.”

#Bahman_Moghimi
@BahmanMoghimi

خاطرات انسان از یک مقیاس بسیار کوچک آغاز میشوند. صورت مادر شما، با رگباری از فوتون های ورودی به شبکیه چشم آغاز شده که سیگنال هایی را برای پردازش به کورتکس بینایی شما ارسال میکند. صدای او را میشنوید و کورتکس شنوایی شما، امواج صوتی را به سیگنال های الکتریکی تبدیل میکند. #هورمون ها هم نقش موثری در تجربیات حسی دارند، مثلا فردی به شما حسی خوبی داده است. همه ی اینها و سایر ورودی های بیشمار، مانند یک آبشار، مغز شما را پیمایش میکنند. نورون های شما، مولکول های حاضر در آنها و سیناپسها، تمامی این رخ دادها را با در نظر گرفتن زمان نسبی رخ دادنشان، کد میکنند. حتی آنها، کل یک تجربه را درون یک “پنجره ی زمانی” بسته بندی میکنند.

به وضوح میتوان گفت هیچ #خاطره ای به طور مستقل در مغز وجود ندارد. مغز این توانایی را دارد که تجربه ها را به زمانبندی های متعددی تقسیم کرده و به شکل رخدادهای همزمان ذخیره کند، مانند صدایی که به فرکانس های متعددی تقسیم شده و به طور همزمان درک میشود. در واقع این یک سیستم تو در تو است که در آن هر خاطره، درون پنجره های زمانی متعدد با طول های متفاوت قرار گرفته است. این پنجره های زمانی شامل تمام بخش های حافظه میشوند، حتی شامل انتقال اطلاعات در سطح مولکولی نیز هستند؛ که البته روئیت آن ها، میسر نیست اما مشخص است که حافظه و مغز عملا ساختار یکسانی دارند.

@Markagement
@BMoghimi
#Neuroleadership
#Markagement

#بهمن_مقیمی
#عضو_هیأت_علمی
#دانشگاه_جورجیا
#گرجستان
#تفلیس
#مارکیجمنت
#مشاوره
یک تجربه

به تازگی دفتر کنترل کیفیت مستقر در حوزه ریاست دانشگاه جورجیا #University_of_Georgia گزارشی از شرکتهایی که در پنج سال گذشته در آنجا فعالیت داشته اند را منتشر نمود و بدین ترتیب میزان موفقیت شرکتهای مستقر و فاکتورهایی که در آن مطالعه حیاتی (Critical Success Factors) تشخیص داده شده بود را نیز بررسی کرده بودند.
@BMoghimi
@BahmanMoghimi

یکی از این موارد جالب مساله حساسیت روی جزئیات و دقت در بهینه سازی تمام بخشهای کار قبل از تضمین ِ ورود cash به سازمان بود که با کمال تعجب جزو فاکتورهایی قرار گرفته بود که در شکست موسسات و شرکتهای start-up نقش ایفاد کرده بود! در مصاحبه های متعدد بعد از مطالعه پروژه مذکور متوجه شدم که هر بخشی از کسب و کار حد خاصی را در ایفاد مسئولیت اصلی یا فرعی سازمان به عهده دارد و این یعنی به همان میزان باید روی آن سرمایه گذاری زمانی و پولی کرد... . قبلا در مقاله دیگری در مورد نظام بانکداری کشور ایران توضیح داده بودم که اگر قرار باشد یک وام فرضا جعاله کمتر از چند صد هزار تومان برای موسسه بانکی سود خالص نهایی داشته باشد ؛ رفت و آمدهای مکرر و کاغذبازی و درگیری کارشناس و معاون و رئیس بانک و مواردی از این قبیل همه از جمله چیزهایی هستند که حاشیه سود وام مذکور را کوچک و کوچکتر می نمایند... حال مساله ریسکها و تاخیرها و مشکوک الوصول یا عدم وصول وامها را هم که به این حاشیه سود پایین اضافه کنید، خواهید دید که عملا یک وام بانکی (بویژه با مبالغ زیر یکصد میلیون ریال) سودی برای موسسه بانکی ایجاد نخواهد کرد یا حتی ممکن است عملا هزینه نگهداری پول ما در بانکها بیشتر از حاشیه سود معمول پرداختی باشد و این به معنای ورشکستگی بانک است! حالا علاوه بر مساله تجزیه تحلیل #داده_و_ستاده و شاخصهای #بهره وری که در انتخاب هر رویه مورد احتیاج برای شروع کار بایستی به دقت واکاوی گردد؛ مساله دیگر اینست که اگر هم تصور می کنیم بعدا توان اجرای سریع رویه ها را خواهیم داشت خوب است در انتخاب و طراحی اولیه آن رویه ها نیز این مقایسه داده و ستاده را ارزیابی کنیم. مثلا طبیعی ست که یک مغازه بستنی فروشی که حاشیه سود بیست سِنتی دارد، نباید و نمی تواند صد هزار دلار صرف دکوراسیون داخلی مغازه نماید!!.
#Bahman_Moghimi
#Markagement

همانطور که در بحثهای انگیزشی اشاره می شود که بایستی دل به دریا زد و اقدام نمود؛ در اینجا هم عرض میشود که در سرمایه گذاری های اولیه شرکتهای #استارت_آپ ، هدف اولیه باید هر چه سریعتر تضمین جاری و ساری شدن #Business_Model ِ سازمان یعنی همان ورود نقدینگی و تضمین بازگشت سرمایه باشد... . همین که اصول و خطوط کلی، عملیاتی شدند ، می توان آرام آرام کار را آغاز نمود و بقیه رویه ها (ـی مستند شده سازمان) را در طول کار (و به تناسب دور و نزدیکی به مشتری و خطوط قرمز #ماموریت_سازمان) ایجاد و بهینه نمود. البته که همه بخشهای یک کسب و کار همیشه باید رو به سوی بهتر و بهترین شدن پیش رود اما لازم است بدانیم که زمان و منابع پولی بسیار محدود هستند و گاهی از دست رفتن چند هفته براحتی می تواند یک کسب و کار را برای مدت طولانی در محاق فرو برده یا به زمین بزند.

کلام آخر اینکه اگر کارتان را بلد هستید؛ شما هم مثل خیلی از شرکتهای بزرگ که از گاراژ خانه شان شروع کردند، با کمترینها آغاز کنید و با تاکید بر مسئولیتهای فردی، سازمانی و اجتماعی ؛ گام به گام رویه های مورد نیاز را طراحی، ایجاد و بهینه نمایید... #رابرت_کیوساکی معروف جمله ای دارد که در این نگرش ِ ما نیز دارای پیام مهمی ست: فقط دو نوع سازمان وجود دارد! سریع (چابک) یا مرده! ... نباید آنقدر روی جزئیات تمرکز کنیم که شریان حیاتی سازمان خود را از بین ببریم. زمان بسیار مهم است. آماده سازی باید مانند اسمش باشد! فاز صفر و حداکثر فاز یک! بیشتر نیازی نیست! شروع کنید!... . #کمال_گرایی افراطی در کسب و کار خطرناک است. تعادل نگاه دارید!.

#بهمن_مقیمی
#عضو_هیأت_علمی
#دانشگاه_گرجستان
#مشاور_و_سخنران_مدیریت
#مارکیجمنت
#تفلیس

https://www.instagram.com/p/BXY0OTyhD3B/
نمونه #تبلیغات_پارتیزانی #آبجو.... هزینه پایین و اثرگذاری بالا و تفاوت در ایده و هیجان آور در زمان استفاده (از دستگیره)... .

@BMoghimi
#Bahman_Moghimi
#University_of_Georgia
وقتی که سالروز 19 سالگی #گوگل را دیدم #ارزشهای_کسب_و_کار در این شرکت را چک کردم. یکی از مدیران ارشد آن اعتقاد دارد که گوگل یک شرکت خانوادگی است که اعضای این خانواده: پرسنل شرکت هستند ... پارادوکس واقعی در این مدیریت چند ملیتی سودآور خانوادگی ست!!

@BMoghimi
#Bahman_Moghimi

در بیانیه ارزشهای گوگل بخشهای کلیدی بطور خلاصه عبارت بودند از:
کارمندان طلا هستند (کنایه از سرمایه های واقعی و در نتیجه #منبع_اصلی_سرمایه گذاری سازمان هستند. بهترین شخصیتها را بجای ماهرترینها استخدام می کنند و حقوق مزایای عالی آنها مهمترین مسئولیت شرکت میباشد. بقیه کار بعهده همان پرسنل است!)
کارمندان می دانند که هیچ کس #حق_ویژه ای ندارد و همه فی نفسه ویژه و عزیز هستند و در عمل هم آنرا مشاهده می کنند
کارمندان در انتخاب روش کار مطلقا #آزاد هستند (کنایه از انتخاب و تشویق به رفتار متفاوت و خلاف رویه و #خلاقیت نامحدود است. پرسنل در انتخاب سبک کار تکراری و کپی کننده نیستند)
نشستن و لم دادن و راحت بودن در محل کار و #لبخند و شادی در گوگل مجاز و تشویق هم می شود. جدا از #بازی_سازی خود سازمان؛ کارمندان اجازه دارند مقداری #سرگرمی نیز بویژه در تیمها و گروههای مختلف داشته باشند
کارمندان در محل کار#غذا و اسنک و ساعت #ورزش و جیم رایگان و #نامحدود دارند
#فرهنگ_کار جمعی و ##تیمی و سازمانی و همراهی و همدلی در سازمان تشویق و تقدیر می شود
#صداقت و تعهد همیشگی و پذیرفته شده و مورد تایید و مسئولیت همگی ست
#اهداف افراد و دپارتمانها و سازمان و همه فعالیتها #مشخص و دقیق و نصب شده و پذیرفته شده است و همیشه تکرار و بر آن تایید می شود
سیاستگذاری و #رهبری در سازمان در همه سطوح میسر و ساری و جاری است. سازمان مدیران متعدد میانی ندارد و پروسه تصمیم گیری، خلاقیت و انتخاب در شرکت شفاف و واضح و باز و قابل بازبینی و اصلاح همیشگی و مورد تایید و تعهد همگی ست.

#بهمن_مقیمی
#دانشگاه_جورجیا
#گرجستان
#عضو_هیات_علمی
#دانشکده_مدیریت_و_اقتصاد
#مشاور_سرمایه_گذاری
#مارکیجمنت

@Markagement
#Markagement


https://www.instagram.com/p/BZixpEIBawG/
یک تعریف زیبا از #بازاریابی هم می تواند تقدیم و تفهیم اشتیاق به مشتری باشد. یعنی ایده های متفاوت و پرارزش را با کیفیت عالی و #خدمات نفیس و تبلیغات جذاب و نهایتا با پرسنل مهربان، حرفه ای و خوش برخورد به مشتری طوری تقدیم کنیم که یک شخصیت خاص، پر از تفاوت و #اشتیاق و مسئول؛ برای برند ما در ذهنش نقش ببندد.

مدتی پیش #جشن_تبلیسوبا بود. مراسمی که جهت بزرگداشت انتخاب تفلیس به مرکزیت کشور هر ساله در پایتخت #گرجستان برگزار می شود و مردم در خیابان ها به پایکوبی و صرف غذا و کباب و نوشیدنیهای مختلف می پردازند... من هم به اتفاق دوستانم در کنار خیابان به صرف اطعمه و اشربه ارائه شده توسط یکی از رستورانهای بین المللی شهر به مدیریت یک ایرانی به نام آقای #مجتبی_حسینی پرداختیم و تا نیمه شب در محضر دوستان مختلف منجمله خود شخص مدیر رستوران بودیم... . حوالی ساعت یک بامداد تقاضای صورتحساب کردیم اما وقتی فاکتور را دیدیم با مبلغی نزدیک به دو برابر عدد تخمینی خودمان مواجه شدیم!! در آن لحظه و با توجه به عدم حضور خود مدیر، بناچار صورتحساب را پرداخت کردم ولی پس از آنهمه حس خوب، نهایتا با تلخکامی به منزل برگشتم... فردا شب که بخش دوم جشن بود ، (سهوا یا عمدا !!) از کنار رستوران ایشان عبور کردیم و بعلت تعهدم به #صداقت در دوستی، مساله را با ایشان در میان گذاشتم. مدیر مذکور بلافاصله با ادب و بدون ناراحتی و با لبخند و #احترام از ما پوزش خواست و گفت تا شام امشبتون رو بخورید، من صورتحساب دیشب را چک می کنم... البته که من از یک سو مایل بودم شب دوم جشن را در خیابانهای دیگر بگذرانم و از سوی دیگر طبیعتا تصورم این بود که امشب هم یک مبلغ خاص بایستی برای مشخص شدن اشتباه دیگران پرداخت کنم!! برای همین ابتدا نپذیرفتم... اما نظر به اصرار ایشان قبول کردم (و البته ذغال خوب هم بی تاثیر نبود و مزه کباب دیشب هنوز رخ می نمود!!!) ... بهرحال غذاها را خوردیم و شب دوم جشن هم همانجا به پایان رسید... بهرحال اما مدیر تا آن زمان ، حساب دیشب را نرسیده بود و امشب هم در پایان جشن سخت درگیر بود... این شد که شخصا برای دریافت و پرداخت صورتحساب به صندوق مراجعه کردم... ولی متوجه شدم که شام همه میز به حساب مدیر بوده و برای ما هیچ رقمی منظور نشده است (میز همگی ما عملا از حساب دیشب بیشتر بود!...) تصور کردم که این به جبران دیشب بوده است... اما قبل از خروج، آقا مجتبی دوان دوان خود را به ما رساند و خواست که بدون خداحافظی نرویم و آرزوی سلامت و ... بعد هم پول دیشب را با احترام فراوان به من بازگرداند... گفتم شما با شام امشب عملا من را خلع سلاح کرده اید... اما نپذیرفت و فرمود که اشکال دیشب باید حل میشد که ضمن عذرخواهی جبران گردید و شام امشب به رسم دوستی و #رفاقت است... آن بحثی بود و این یکی بحث دیگر... من که رفته بودم اعتراض کنم، هم پولم را پس گرفتم، هم بیشتر از شب قبل مهمان رستوران شدم و هم زیر بار خضوع و #مسئولیت_اندیشی مدیر مهربان آن رستوران خجالت زده و مدیون شدم... .

قرار نیست از ایشان و دوستان دیگرم بت بسازم... ولی حداقل از دریچه یک معلم بازاریابی باید عرض کنم که #برندینگ مبتنی بر عملکرد و اخلاق همیشه در خروجی اعجاز فوق العاده ای دارد... موثرتر از تبلیغات... !

عذرخواهی، دعوت از روی رفاقت و نپذیرفتن هزینه شب دوم و نهایتا جبران اشتباه و تلاش فروتنانه و پر از محبت ِ این مدیر و ادامه این لبخند و #تعهد و #احترام حتی پس از اتمام معامله و بسیاری مثالهای دیگر همگی از جمله مواردی هستند که در آن میشود برای خودمان، نام شرکت، مغازه، رستوران و #برند تجاری و شخصیت ِ محصولمان، عشق و اشتیاق و احترام به مشتری را بدست آوریم... . این همان جایی ست که تهدید با مهارت به فرصت تبدیل شده و تعهد به #تقدیم_حس_خوب را برای مشتری به عینه به اثبات می رسانیم... .

از سر کین در گذر...
بوسه ده ای لب شکر!

عصر وفادارسازی با ابزار کیفیت و تبلیغات تمام شده است و اینها کمترین وظیفه سازمانهاست. امروز فروتنی، مسئولیت و #اخلاق است که تبیین کننده سیاستهای سازمان ماست و با آنهاست که می توان وفاداری فراتر از دلیل را رقم زد تا بدین ترتیب #مشتری بیشتر از آنکه به ما #وفادار شود، تبدیل به شریک تجاری ما گردد و منافع سازمان ما را (که می داند که خدمت به خود او نیز از وجوه مهم آن است) در همه اشکال ملاحظه و به آنها کوشا شود.


#loyalty_beyond_reasons
#Markagement
#Bahman_Moghimi
#Tbilisi
#Tbilisoba
#Study_in_Georgia


#بهمن_مقیمی
#عضو_هیأت_علمی
#دانشگاه_جورجیا
#مشاور_و_سخنران_مدیریت
#مارکیجمنت
#جئوروپیا
#تفلیس
#برندینگ
#تحصیل_در_گرجستان



https://www.instagram.com/p/BaBKms7FsMY/
بچه ها به دنیا نیامده اند که در آموزشگاهها، پاساژها، شهر بازیهای لوکس، مقابل تلویزیون و در مطب روانپزشکان کودکی شان را تلف کنند.

کمی به تخیلاتشان و به خوابهایی که می بینند توجه کنیم.

کی دیده اید که کودکی با هیجان از لباسهای شیک و مارک داری که تخیل کرده است برایتان بگوید؟

کجا دیده اید کودکی وقتی صبح بیدار شد بگوید من دیشب خواب ریاضی دیده ام؟

خط تخیلات و خوابها و رویاهاشان را بگیریم و برویم تا ببینیم به کجا می رسیم: «دشت هایی چه فراخ، کوههایی چه بلند...». به پروانه می رسیم، به زنبورهایی که از ترس نیش زدنشان در خواب فریاد می زنند. به بچه گربه هایی می رسیم که هرگز در پارکینگ خانه وجود خارجی نداشته اند اما آنها رنگ خال پشتشان را هم با جزییات برایمان شرح می دهند.

کی دیده اید کودکی از مبل و میز ناهارخوری و تابلوهای دیوار با خودش و دوستش حرف بزند؟
کجا دیده اید کودکی از اینکه می تواند شبیه آمریکایی ها و با لهجه آنها درختی که هنوز تنه اش را لمس نکرده، tree بخواند؛ احساس شادمانی کند؟
عاقلانه رفتار کنیم...
کودکان باید کودکی کنند....

#منبع: کانال آقای دکتر وهاب زاده به نقل از #مدرسه_طبیعت vivel

#Bahman_Moghimi
#University_of_Georgia
#Tbilisi
@BMoghimi
@Markagement
#Bahman_Moghimi

پنج اشتباهی که افراد افسرده مرتکب می شوند

افسردگی یعنی فکر و خیال بیش از حد در باره موضوعی که شاید اصلا مهم هم نیست. افسردگی مثل یک تله عمل می کند که هر چه بیشتر دست و پا بزنید رشته های بیشتری به دور تان می تند.

آدم های افسرده برای فرار از احساسِ کلافه شدن، دست از هر کار و  برنامه و امیدی می کشند. افسردگی آدمها را به لحاظ معنوی، کور و فلج می سازد. متاسفانه بسیاری ازافراد افسرده برای تحمل این وضعیت از واکنش ها و اعمالی استفاده می کنند که در حقیقت به ضررشان است.

1- #کلافه_نشوید!
یک انسان افسرده برای مثال شاید پی می برد که اعضای خانواده یا دوستان در محل کار یا سر کلاس، مدام پریز برقی که می خواهد استفاده کند را با سیم برق تلفن و لب تاپ شان اِشغال کرده اند. فرد افسرده مدام از این ماجرا رنج می برد ولی به خودش فرصتی برای حل این مشکل ساده نمی دهد. او می تواند به راحتی یک سیم دارای چند پریز برق داشته باشد ولی برای آن تلاشی نمی کند.

2-  #خوابیدن_نه!
افراد افسرده فکر می کنند با کمی استراحت و خوابیدن، تشویش و غم، دست از سرشان بر می دارد. آنها برای عملی ساختن یک تصمیم ساده نظیر قدم زدن معمولی، یا سلمانی رفتن یا حتی تلفن زدن به یک دوست، فکر می کنند بهتر است اول کمی بخوابند تا خوش اخلاق و سرحال شوند.
متاسفانه این استراتژی همیشه ناموفق خواهد بود چون احساس امتناع و نداشتن قدرت تصمیم گیری در آنها باقی خواهد ماند. برای همین، خوابیدن و کاری نکردن، بیشتر از پیش آنها را دچار یاس، شرم و از دست دادن ته مانده #اعتماد_به_نفس خواهد کرد.

3- بیش از حد #به_دارو_تکیه_نکنید
داروها حتما وسایل خوبی برای حل بسیاری ازعلائم افسردگی هستند ولی حلال همه نشانه های رفتاری یا عادت های افراد افسرده نیستند. بیش از حد فکر کرن یا فرار از مسئولیت های ساده فردی نظیر غذا درست کردن یا حمام کردن از جمله کار هایی است که  دارو علاجش نخواهد بود.
راه حلش این است که یک کیک قاچ شده را تصور کنید و تصمیم بگیرید بفهمید داروها چه مقدار از قطعات یک کیک برای وضعیت بیماری شما هستند و چه مقدار دیگر مربوط به تغییر نحوه فکر کردن، #ورزش، #معاشرت، نظافت و حتی تفریح و #خنده می باشد؟

4- مدام #درخواست_کمک_نکنید
معمولا آدم های افسرده مشکلات شان را بروز نمی دهند چه برسد به اینکه درخواست کمک کنند. ولی عده ایی هم هستند که اغلب کارهای روزمره شان را بدون کمک شخص دوم انجام نمی دهند. این نوع وابستگی باعث خستگی و تنش زیاد در دیگران می شود بخصوص اگر ببیند که بسیاری از کارهای عادی زندگی را  را می توانند انجام دهند.

5- #دست_از_کار_نکشید
شکی نیست که افراد افسرده در محوطه مه آلود روحی هستند. انگیزه و حوصله ندارند. به آینده خوشبین نیستند و تصور خوبی نیز از گذشته ندارند. این حس نامطبوع  و فلج کننده آنها را وا می دارد دست از هر کاری بکشند.
راه حل عملی و ساده برای این وضعیت روحی وجود دارد که احتیاج به یک عزم آهنین ندارد. آنها کافی است روز را به سه قسمت صبح، ظهر و شب تقسیم کنند و سعی کنند در هر قسمت روز یک کار بسیار کوچک که کمی و فقط کمی برای شان #احساس_خوشایند ایجاد می کند انجام دهند. مثلا پرداختن قبض آب و برق یا به والدین زنگ زدن حتی در حد یک سلام و علیک کوتاه …

#بهمن_مقیمی
#عضو_هیات_علمی
#دانشگاه_جورجیا
#گرجستان
#تفلیس
@BMoghimi
#Markagement
#Tbilisi

منبع: نشریه مرد روز به نقل از سایکالجی دات کام
چرا بعضی‌‎ها نسبت به بقیه خوش‎شانس‏تر هستند؟
منبع: بی بی سی ساینس

@BMoghimi
#Bahman_Moghimi

اگر تا به حال برایتان پیش آمده که این سوال را از خود بپرسید، بد نیست دوباره به آن فکر کنید.
به گفته ریچارد وایزمن انسان‎ها خودشان خوش‎شانسی یا بداقبالی‎ خود را رقم می‎زنند. او که روی نقش شانس در زندگی مطالعه می‎کند می‎گوید مطالعه‎اش یک تحقیق علمی است و به تفاوت‎های میان انسان‎هایی که خودشان را خوش‎شانس یا بدشانس تصور می‎کنند، می‎پردازد.
اما نتیجه نهایی چیست؟ شانس یک قابلیت جادویی یا حاصل یک تصادف نیست و کاملا تحت تأثیر نحوه تفکر و رفتار ماست.

آدم‎هایی که از نظر ما "خوش‎شانس"هستند، در واقع به خوبی از عهده انجام این چهار مورد برآمده‎اند:

#Markagement

۱- استفاده از فرصت‎های تازه

آن‎هایی که خودشان را خوش‎شانس می‎دانند، این توانایی را دارند که به موقع فرصت‎ها را به چنگ آورند و از آن‎ها استفاده کنند. این افراد از هر راه جدیدی که جلوی پایشان باز می‏شود استقبال می‎کنند و در آن مسیر قدم برمی‎دارند.
وایزمن می‎گوید، انسان‎های بدشانس درست برعکس عمل می‏کنند: " این آدم‎ها به برنامه یکنواخت خود عادت کرده‎اند و حتی اگر فرصتی برایشان پیش بیاید، از رفتن به سمت آن می‎ترسند."
به جنبه‎های مثبت نگاه کنید و دنباله‎رو حس درونی خود باشید

۲- پیروی از حس ششم

پیروی از حس ششم از جمله راه‎های اصلی برای به چنگ آوردن فرصت‎های تازه است؛ کاری که خوش‏شانس‎ها از انجامش ابایی ندارند. اگر چیزی به نظرشان خوب بیاید، با اعتماد به حس درونی خود جلو می‏روند.
اما بدشانس‏ها به شکل ذاتی بیش از حد به یک موضوع فکر و آن را تجریه و تحلیل می‏کنند؛ چیزی که در نهایت به ضررشان تمام می‎شود.
وایزمن می‏گوید: "زمان زیادی طول می‏کشد تا به نتیجه برسند و فکر کردن‎ هم خیلی به آن‎ها کمک نمی‎کند."
انتظارات مثبت می‏تواند به نتایج مثبت منجر شود

۳- در انتظار موفقیت

از آنجایی که آدم‎های خوش‎شانس خوش‎بین هم هستند، انتظار دارند در همه کارها موفق شوند. وایزمن می‏گوید: "این دسته از افراد انتظار دارند همه کارهایشان نتیجه بدهد و این طرز فکر باعث می‎شود پیش‎بینی‎شان درست از آب درآید."
این رویکرد البته همیشه هم جواب نمی‎دهد اما داشتن تفکر مثبت به آن‏ها این قدرت را می‏دهد که حتی در شرایط سخت هم ناامید نشوند.
این ویژگی آن‏ها علاوه بر این باعث می‎شود برای دیگران جذاب باشند.
در آدم‎های بدشانس اما، این بدبینی است که کنترل را در دست می‏گیرد. وایزمن در مورد این دسته از افراد می‎گوید: " آدم‎ها معمولا از آن‎ها دوری می‏کنند چون بیشتر مواقع دلمرده وغمگین هستند."
انسان‎های خوش‎شانس تفکر مثبت خود را حفظ می‏کنند تا شانس بدشان به خوش‏شانسی تبدیل شود

۴- حفظ تفکر مثبت

حفظ تفکر مثبت کلیدی‏ترین نکته به حساب می‏آید.
اتفاقات بد برای همه می‏افتند اما آدم‏های خوش‎شانس این توانایی را دارند که دوباره روی پای خود بایستند. آن‎ها از تجربیات خود درس می‏گیرند و ادامه می‏دهند. چنین رویکردی حتی می‏تواند بدشانسی را به خوش‎شانسی تبدیل کند.
اما آن‎هایی که خود را بداقبال می‏دانند، حتی با کوچک‏ترین مسأله منفی کاملا به هم می‏ریزند. آن‎ها مطمئنند که آینده‎ای تیره و تار انتظارشان را می‏کشد و تلاش کردن هیچ فایده‎ای ندارد.
خوش‏ شانسی‏ های خود را بشمارید تا نگرشی مثبت پیدا کنید!

@BMoghimi
@Markagement

می‎خواهید خوش‎شانس باشید؟

خوشبختانه هنوز هم امید هست!

ریچارد وایزمن می‏گوید با به‎کارگیری یک تکنیک ساده هر کس می‏تواند مثل افراد خوش‎شانس رفتار کند.
این راهکار ، داشتن یک #دفترچه_شانس برای ثبت اتفاقات مثبت روزانه است: "هر بار که خوش‎شانسی می‎آورید یا اتفاق مثبتی برایتان می‏افتد ، هر چقدر هم کوچک به نظر بیاید، آن را یادداشت کنید."
این کار به کاهش انرژی‎های منفی و توجه‎ به جنبه‏های مثبت زندگی کمک می‏کند.

شکی نیست که گاهی اوقات اتفاقاتی برایمان می‏افتد که خارج از کنترل ماست، اما داشتن یک "دفترچه شانس" کمک می‎کند انعطاف‎پذیرتر باشیم.
وایزمن می‏گوید این تکنیک فورا نتیجه نمی‏دهد و تأثیرش بعد از مدت کوتاهی آشکار خواهد شد.

#بهمن_مقیمی
#عضو_هیات_علمی
#دانشگاه_گرجستان
#تفلیس
#مارکیجمنت
#University_of_Georgia
#Tbilisi
پیشنهاد کتاب از بزرگان

مصطفی تاجزاده اخیرا در کانال خود به نقل از دکتر فاضل میبدی لیستی از کتابهایی که می توان بسته به سلیقه مخاطب با استفاده از سنت هدیه در نوروز آنها را به اطرافیان تقدیم کرد، منتشر نموده است. من هم فرصت را غنیمت شمرده و این لیست را (آنهایی را که نخوانده ام) بعنوان اولویت اهداف مطالعاتی (بسته به زمان و سلیقه) برای خودم و در صورت تمایل؛ مخاطبین عزیز کانال #مارکیجمنت نشر می دهم.

@BMoghimi
@Markagement

ادبیات عرفانی: 🔹پله پله تا ملاقات خدا (شرح زندگی مولانا)؛ 🔹فرار از مدرسه (درباره زندگی امام محمد غزالی)، هر دو نوشته عبدالحسین زرین‌کوب.

دین و اخلاق: 🔹احیاء علوم الدین (دو جلدی، امام محمد غزالی)، 🔹معراج‌ السعاده (ملا احمد نراقی)، 🔹المراقبات (حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی). (علاقمندان دینداری سنتی عابدانه، مخاطبان بهتری برای موارد 2 و 3 هستند.)

رمان: 🔹ملت عشق، نوشته الیف شافاک.

زندگینامه: 🔹شازده حمام (زندگینامه دکتر محمدحسین پاپلی یزدی).

تاریخ تمدن‌ها: 🔹چهره‌های تمدن (فرنان برودل) کتابی عمومی و در عین حال جذاب.

تاریخ اروپا: 🔹تاریخ اروپا از قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم (سرژ برستاین و پی‌یر میلزا)، 🔹اروپا مولود قرون وسطی (ژاک لوگوف)، کتابی که ریشه‌های قرون وسطایی توسعه اروپا را نشان می‌دهد.

تاریخ توسعه صنعتی اروپا: 🔹عوامل پیشرفت اروپای مدرن (ایوان تی بِرِند). تاریخ‌نگاری متفاوتی از عوامل پیشرفت اروپا.

تاریخ خاورمیانه: 🔹صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد (دیوید فرامکین). روایت فروپاشی امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول و تغییر اساسی در خاورمیانه و پیدایش جنگی که تاکنون ادامه دارد.

تاریخ گذشته و آینده انسان: 🔹انسان خردمند (یووال نوح هراری)؛ 🔹انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده (یووال نوح هراری).

برنامه‌ریزی توسعه در ایران: 🔹برنامه‌ریزی در ایران (تامس اچ مک‌لئود)؛ 🔹برنامه‌ریزی و توسعه در ایران (جورج جی بالدوین)؛ 🔹برنامه‌ریزی و قدرت در ایران (فرانسیس بوستاک و جفری جونز).

زندگینامه مردان اقتصادی و صنعتی: 🔹تکنوکراسی و سیاست‌گذاری اقتصادی در ایران (زندگینامه رضا نیازمند) کتابی فوق‌العاده جذاب؛ 🔹خاطرات محمد یگانه (به کوشش حبیب لاجوردی) برای علاقمندان به سیاست‌گذاری اقتصادی در ایران.

اقتصاد: 🔹اقتصاد ایران به کدام سو می‌رود (مسعود نیلی)؛ اقتصاد برای همه (علی سرزعیم)؛ 🔹بینش اقتصادی برای همه (علی سرزعیم)؛ 🔹سُقُلمه (ریچارد تیلر و کاس آر سانستین)، کتاب تخصصی است اما عموم علاقمندان هم از آن بهره خواهند برد.

اقتصاد سیاسی: 🔹معمای فراوانی: رونق‌های نفتی و دولت‌های نفتی (تری لین کارل)، کتابی کم‌نظیر در تشریح توسعه‌نیافتگی کشورهای نفتی؛ 🔹خشونت و نظم‌های اجتماعی: چهارچوب مفهومی برای تفسیر تاریخ ثبت‌شده بشر (داگلاس نورث و همکاران). هر دو کتاب تا اندازه‌ای تخصصی هستند و برای کسانی که علاقه زیادی به اقتصاد سیاسی و توسعه نداشته باشند، خسته‌کننده خواهد بود.🔹چرا ملت‌ها شکست می‌خورند، و ترجمه دیگری از همین کتاب با عنوان چرا کشورها شکست می‌خورند (دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون). کتابی جالب و پرفروش درباره منشأ توسعه، فقر یا ثروت کشورها.

شناخت خاورمیانه: 🔹سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا (مارگ گازیروسکی). کتابی نسبتاً عمومی برای شناخت سیاست و حکومت در ایران، عربستان، مصر، عراق، ترکیه، اسرائیل، یمن و بقیه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا.

سیاست‌گذاری عمومی: 🔹درآمدی نظری بر سیاست عمومی (کوین بی اسمیت، کریستفر لریمر). کتابی برای علاقمندان به شناخت عرصه سیاست عمومی، تا اندازه‌ای تخصصی.

تاریخ سیاسی: 🔹تاریخ بی‌خردی (باربارا تاکمن)، کتابی کم‌نظیر درباره بی‌خردی حکومت‌ها و حاکمان؛ 🔹توپ‌های ماه اوت (باربارا تاکمن)، درباره تاریخ جنگ جهانی اول.

تاریخ ایران: 🔹ایران در بحران: زوال صفویه و سقوط اصفهان (رودی متی)، کتابی درباره تعامل دولت و جامعه صفوی، پیش به سوی زوال. علاقمندان تاریخ و سرنوشت ایران از خواندنش لذت خواهند برد.

بهمن مقیمی
عضو هیأت علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد
#دانشگاه_گرجستان
#تفلیس
#University_of_Georgia
#Tbilisi
#Bahman_Moghimi
@BMoghimi

(این یادداشت را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید.)
وقتی کارکنان ارزان و مشاوران غیر حرفه ای استخدام می کنید ؛ منتظر روز و لحظه ای باشید که دیگر توان استخدام پرسنل حرفه ای و #مشاوران_باتجربه را نداشته باشید!


#بهمن_مقیمی
عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه گرجستان
@BMoghimi

#مارکیجمنت
#دانشگاه_جورجیا
#گرجستان
#تفلیس

https://www.instagram.com/p/BzvHn5-Fm0F/?igshid=111hqifd8q0o0
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه جورجیا در تابستان جاری
#University_of_Georgia
#Tbilisi

نکته: لیسانس دانشگاه گرجستان مورد تایید وزارت علوم ایران است اما فارغ التحصیلان پزشکی، دندانپزشکی و MBA ِ این دانشگاه باید برای کار و ادامه تحصیل، راهی اروپا و آمریکا شوند.
@BMoghimi
#Bahman_Moghimi
مقدمه
به بهانه زادروزم
@BMoghimi

نقل است که سال‌ها پیش وقتی یکی از دانشجویان انسان‌شناسی از #مارگارت مید پرسید که نخستین نشانه‌ی تمدن در یک فرهنگ چیست، دانشجو انتظار داشت تا مید درباره‌ی قلاب‌های ماهیگیری، کاسه‌ای سفالین یا سنگ‌های آسیاب حرف بزند.
ولی نه.
مید گفت که نخستین نشانه‌ی #تمدن در یک فرهنگ باستانی استخوان رانی بود‌ه که شکسته شده و سپس جوش خورده است.
مید توضیح داد که چنانچه پای شما در یک قلمرو حیوانی بشکند، شما می‌میرید.
شما نمی‌توانید از خطر بگریزید، برای نوشیدن به رودخانه بزنید یا برای غذا شکار کنید.
شما خوراکی هستید برای جانوران پرسه‌زن.
هیچ حیوانی با پای شکسته آنقدر دوام نمی‌آورد تا استخوانش جوش بخورد.

استخوان شکسته‌ی رانی که جوش خورده است گواهی‌ست بر این‌که کسی زمان صرف کرده تا با شخص پا‌شکسته همراهی کند، محلِ جراحت را بسته است، شخص را نگهداری و تیمار کرده تا سلامت‌ و بهبودی‌ پیدا کند.

مید افزود:
"کمک به دیگری در عینِ دشواری، همان‌جایی‌ست که #تمدن_بشری آغاز می‌شود."

در آستانه ۴۴ سالگی باید از چه بنویسم. دیرگاهی ست که این صفحه را به روز نمی کنم چون آنچه تا بحال گفتم جز نقشی کوتاه اثری بر جای نگذاشته و بازار و صنعت و فرهنگ مملکتم جز به بیراهه نشتافته است. باکی نیست. من کی باشم که راه نشان دهم؟ صلاح کار خویش خسروان دانند...

اما تکلیف من با خودم روشن است!

چند روز پیش در ظهر روز یکشنبه آخر هفته به یکی از شهرهای مذهبی نزدیک تفلیس رفتم. تنها بودم و هوس کردم جایی که قبلا با پدر و مادر و همسر و برادرانم خلوت کرده بودیم؛ اندکی درنگ کنم و لبی تر کنم... ولی رستوران تعطیل بود و شیوع کرونا بازار را از رونق انداخته بود... متاثر شدم... گوشه ای پیدا کردم که هنوز فعال بود و استکان شرابی سفارش دادم و از خدمتکار رستوران خواستم از من چند عدد عکس بگیرد. گرفت... بعد پرسید "چرا اینجا آمدی تنها؟" (نقل به مضمون) !!! دقیق نمی دانستم چرا تا آنجا رانندگی کرده بودم... ولی به او گفتم تنها نیستم... با تعجب به اطراف نگاه کرد و گوشی تلفنم را به من پس داد... نمی دانست که ذره ذره قلبم پر از عشق و یاد خانواده و دوستان و مردمانم است.

اگر قرار است شور و اشتیاق و عشق نداشته باشم و به #اخلاقیات و #انسانیت خدمت نکنم؛ چه فرقی می کند در میان خانواده باشم یا در غربت؟ من تنها نبودم. یاد انسانها و انسانیت ها خونم را به جوش آورده بود... و من می خواهم همچنان بجوشم...

در میان همه مشکلات امروز ایران مظلوم یک حرف بیشتر ندارم. دوستیها و اتحاد را پاس بداریم و کمک حال یکدیگر باشیم که این حلقه اتصال انسانیت ماست. چه روحانی چه ترامپ نباید بگذاریم #شرافت و انسانیت و امید مان را از ما بگیرند...

اینها را نه برای نمایش می نویسم نه تذکر به دیگران. نوشتم که در خاطرم بماند که چه تعهدی به خودم داده ام....

#مولانا ی جان می فرماید:

شمع دیدم گرد او پروانه‌ها چون جمع‌ها
شمع کی دیدم که گردد گرد نورش شمع‌ها

شمع را چون برفروزی اشک ریزد بر رخان
او چو بفروزد رخ عاشق بریزد دمع‌ها

چون شکر گفتار آغازد ببینی ذره‌ها
از برای استماعش واگشاده سمع‌ها

ناامیدانی که از ایام‌ها بفسرده‌اند
گرمی جانش برانگیزد ز جانشان طمع‌ها

#بهمن_مقیمی
شامگاه پانزده شهریور ۱۳۹۹
@Markagement
#Bahman_Moghimi
#Tbilisi
رقیب هرگز نمی‌خوابد

از دانشجویانم می‌خواهم به مجموعه ده جلدی #تاریخ_اجتماعی_ایران، نوشته مرتضی راوندی، نگاه کنند. از آن‌ها می‌پرسم چند نفر از شما واقعا علاقه دارید این مجموعه را بخوانید. هیچ کس دستش را بلند نمی‌کند. بعضی‌ها زیرِ لب چیزی می‌گویند. صدایشان به گوش می‌رسد: «آخه کی حوصله داره استاد؟ »

رمان چهار جلدی #ژان_کریستف و بعد رمان ده جلدی #کلیدر را به آن‌ها نشان می‌دهم. [نگارنده کانال مارکیجمنت سالها عاشق بی قید و شرط این کتابها بوده!!] ... سؤالم را تکرار می‌کنم. باز جمله «کی حوصله داره استاد» را از بعضی‌ها می‌شنوم. چند نفر از دانشجویان می‌گویند ما حتی وقتی برای دقایقی فیلم‌های سینمایی کلاسیک یا حتی سریال‌های دهه شصت و هفتاد ایرانی را تماشا می‌کنیم حوصله‌مان سر می‌رود و از خودمان می‌پرسیم چطور زمانی مردم این فیلم‌ها و سریال‌ها را تماشا می‌کردند بدون آنکه حوصله‌شان سر برود. دلیل را از آن‌ها می‌پرسم. می‌گویند سرعت فیلم‌ها کُند، و وحشتناک کسالت‌آورند. اصلاً آن شکلی از زندگی که در آن فیلم‌ها نشان داده می‌شود بی‌نهایت حوصله‌سربر است. چرا آدم‌ها آرام راه می‌روند؟ چرا آرام حرف می‌زنند؟ چرا آرام نگاه می‌کنند؟ می‌گویند حتی تصور خواندن کتاب‌هایی که نشان‌شان دادم برایشان غیرممکن است. اگر در بیست سالگی خواندن این کتاب‌ها را آغاز کنند احتمالا در سی سالگی به آخر خواهند رسید، البته اگر فرض کنیم که از خواندن کنار نکشند.

@BMoghimi
#Bahman_Moghimi

از آن‌ها می‌خواهم بگویند برای چه چیز‌هایی حوصله دارند و برای چه چیز‌هایی حوصله ندارند؟ وقتی درباره چیز‌هایی که حوصله‌اش را ندارند حرف می‌زنند کمی نگران می‌شوم. بی‌حوصلگی آنان ناشی از یأس یا ناامیدی و شرایط سخت این روز‌ها نبود. مسأله‌ای مربوط به کلیت زندگی در دنیای جدید به نظر می‌آمد.

در نوشته دیگری با عنوان «کاش بی حوصلگی هم یک انتخاب باشد» (در کانال خودم فردین علیخواه) به زوایایی از بی‌حوصلگی پرداختم. آیا زندگی واقعا پرشتاب شده است و ما به همین دلیل دیگر حوصله خواندن کتاب‌های چند‌جلدی و حجیم را نداریم؟ آیا سرعت زندگی آنچنان زیاد شده است که دیدن شکل زندگی در سی یا چهل سال قبل در فیلم‌ها و سریال‌ها حوصله‌مان را سر می‌برد؟ هر دقیقه شصت ثانیه، و هر ساعت شصت دقیقه است. نه کمتر و نه بیشتر! در واقعیت ثانیه‌شمار تند یا کند حرکت نمی‌کند. این پنداشت افراد جامعه از زمان است که تغییر می‌یابد و به همین دلیل مسائلی مانند بی‌حوصلگی و زمان، نه تنها برای روان‌شناسان، که برای بررسی‌های جامعه‌شناختی نیز مهم‌اند.

اغلب ما این روز‌ها مدام از زود سپری شدن زمان عصبانی می‌شویم. پیوسته شکایت داریم که چرا زمان این قدر سریع می‌گذرد. به قولی، «چشم روی هم می‌گذاری زمان مثل باد می‌آید و می‌رود». آیا می‌توان گفت که در واقع شتاب زندگی اجتماعی بیشتر شده است؟ هارتموت رزا ، جامعه‌شناس آلمانی معاصر، در کتاب «شتاب و بیگانگی» معتقد است که جامعه مدرن را می‌توان #جامعه‌ای_شتابان تعریف کرد، به این معنا که ویژگی چنین جامعه‌ای افزایش ضرباهنگ زندگی یا فشرده شدن زمان است. او مفهوم «انقباض زمان حال»، از هرمان لوبه را بکار می‌برد به این معنا که در مدرنیته، افراد بیش از پیش احساس می‌کنند که وقت‌شان دارد تلف می‌شود و کمبود وقت دارند. گویی زمان همانند مادۀ خامی تصور می‌شود که شبیه سوخت، مصرف می‌شود و از این رو پیوسته نایاب‌تر و گران‌تر می‌شود. شتاب ضرباهنگ زندگی حاصل میل یا احساس نیاز به «انجام کار‌های بیش‌تر در زمانی کمتر» است.

رزا، یکی از موتور‌های شتاب اجتماعی را «رقابت» می‌داند به بیان او، منطق اجتماعی رقابت چنان است که «باید هر چه سریع‌تر برقصیم تا در دور باقی بمانیم»، و #رقیب_هرگز_نمی_خوابد . در اینجا سکون برابر است با سقوط. آنچه که از آن با عنوان «پدیده پرتگاه» یاد می‌شود.

درباره بی‌حوصلگی و شتاب ما با تناقضی مواجه‌ایم. از طرفی مدام شکایت می‌کنیم که چرا زمان تا به این اندازه عجولانه می‌گذرد. دوست داریم فریاد بزنیم که گذر زمان را کندتر و حتی متوقفش کنید. ولی همزمان، در زندگی روزمره با دیدن کسی که آرام حرف می‌زند، یا با حوصله غذا می‌خورد یا با حوصله کفش‌هایش را واکس می‌زند حوصله‌مان حسابی سر می‌رود.

سرعت، عنصری اساسی در زندگی امروز ما شده است. ما به آنچه شکایت داریم خو گرفته‌ایم.

از کانال دکتر فردین علیخواه| عضو گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان

@Markagement
#Markagement
#بهمن_مقیمی
#عضو_هیأت_علمی
#دانشگاه_جورجیا
#جرجیا
#تفلیس
#مارکیجمنت
#گرجستان
#تحصیل_در_گرجستان

هشتگهای متن به انتخاب نگارنده کانال #مارکیجمنت بوده است.
شما در چه قرنی زندگی می کنید؟
به مناسبت حلول سال نو میلادی ۲۰۲۳

#Bahman_Moghimi
@BMoghimi

دیشب سال نو شد و من همچنان گیج از این تقویم به آن تقویم می دوم...!

خیلی وقت است که فهمیده ام ما آدم ها، معاصر ِ هم نیستیم. آدم ها - حتی آنها که در همسایگی هم در یک کوچه و خیابان و یک محله و یک شهر زندگی می کنند - شاید هر کدام در قرنی جداگانه می زیند.
مثلا
یکی هنوز در غاری نشسته با سنگ، سر استخوانی را تیز می کند، تا در چشم دشمنش فرو کند؛ دیگری شیوه های زیست اخلاقی (دارای حقوق مشترک با مخالف و دگراندیش) در مریخ را مدون می کند.

شاید درستش این باشد که قبل از اینکه با هر کس شروع به گفتگو‌ کنیم از او بپرسیم: ببخشید شما در چه قرنی زندگی می کنید؟ البته مشکل اینست که آدم ها اما جواب این سوال را نمی دانند، چون هر کس در هر قرنی که ساکن است گمان می کند که انسانی معاصر است...!

ما زبان یکدیگر را نمی فهمیم، باید و‌ نباید ها و‌ چراها و‌ چگونه های همدیگر را درک نمی کنیم چون به زمان های متفاوتی تعلق داریم. شاید تنش و تناقضی که در ایران جاری است، ماجرای تقابل زمان است. شاید ماجرا تفاوت تقویم هاست. شاید چالش عصر ما در ایران این باشد که زبان گفتگو بین انسانهایی از نسل ها و اعصار مختلف را بلد نیستیم و راه حل آنرا نمی دانیم...

شاید حاکمیت ایران در تقویمی سیاست می راند که چند صد سال با تقویمی که جوان ها در آنند فرق دارد.
در یک تقویم بریدن دست و پا و به دار آویختن مجرمان و شکنجه و داغ و درفش رفتاری عادلانه و بدیهی است و در تقویمی دیگر مصداق خشونت و بی عدالتی است.
در یک تقویم زن، مهریه و شیر بها و نفقه می گیرد و  اجازه سفر و حضانت فرزندانش را ندارد و  دیه اش نصف مردان است ‌و ناموس این و آن است و اسم‌ همه اینها کرامت زن است در قرنی دیگر همین ها توهین به ساحت زن به شمار می آید.
در یک تقویم مردم نیاز به مرجع و راهنمایی کسی دارند تا مقطع راهنمایی بیشتر علوم اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نخوانده، اما حق دارد در مورد جان و مال و اقتصاد و آینده مردم تصمیم بگیرد، همان مردمی که جدا از دین و سنت ِ تعیین شده برایشان ، هویت دیگری ندارند و به مسلمان و نامسلمان و کافر و مومن و نجس و پاک تقسیم می شوند در حالی که در تقویمی دیگر هر انسانی به صرف انسان بودن به هر زبان و نژاد و باور و مذهبی ، باز هم صاحب حق است و همه این حقوق برای همه افکار و معتقدین حتی بت پرستان هم یکسان و حفاظت شده است.

من بهمن مقیمی سال نو میلادی را به همه همان ها که در این سده می زیند ، تبریک و شادباش می گویم...!! البته ما که ظاهرا هنوز در سده های نخستین در هزاره قبل گروگانیم! ما هنوز نمی دانیم آزادی حجاب و مطبوعات و رقص و شراب و چند صدایی در فرهنگ و دین و سیاست چه ربطی به اقتصاد دارد... تا انروز هم لابد قرار است مثل اقوام بدوی زندگی کتیم و مثل اقوام بدوی و ماقبل بدوی با پول و درامد و زندگی مان رفتار خواهد شد...
ظاهرا
راهکار فقط و فقط آگاهی و آزادی ست... همه راهها به رم ختم می شود!

#Happy_New_Year_2023


متن فوق بدون نام نویسنده در یکی از گروهها به اشتراک گذاشته شد که با تغییرات مورد نظرم در اینجا منتشر می کنم. اگر نویسنده اصلی را می شناسید لطفا معرفی کنید که ریفرنس بدهم.
#بهمن_مقیمی
#دانشگاه_جورجیا
#تفلیس
#گرجستان

#Markagement
@Markagement
اخیرا در توییتر از آقای به نام دکتر امانی یک سری رشتو خواندم با عنوا #رابطه_سالم ... و مطلب حاضر باز نویسی مطالعات ایشان است که البته با مطالعات چند سال اخیر من در حوزه رفتارشناسی مشتریان تزویج شده است!

@BMoghimi
#Bahman_Moghimi

کسی که وارد رابطه جدی و غیرمخفی میشه باید بدونه که با "تمام طرف مقابل" وارد رابطه شده. یعنی نه تنها با خود به شخص بلکه با گذشته اش، و خانواده اش و عقده هاش و سبک زندگی و خرج کردن و تغذیه و حمام و همه چیزش ؛ وارد رابطه شده! و #مدیریت اینهمه رابطه بسیار سخت است و به دانش و آگاهی احتیاج دارد.

تا عصر پیشین مرد بیرون و زن در خانه با حقوق های مشخص و نامشخص در کنار هم مشارکتی گذران می کرده اند اما امروز شرایط فرق کرده و بدون دانش حتی ارزش نداره که یه گلدون رو کنار طاقچه نگه داریم... !! منظور از دانش #تغییر رفتار است. بواقع رابطه‌های خوب با حرفای قشنگ شروع میشود ولی با رفتارهای درست دوام پیدا میکند....
مواردی که در ذیل نوشته ام؛ چند تا از نشانه‌های یک رابطه درست و امن هستند:

۱ - چقدر از اضطرابت کم می‌کنه!؟
چقدر به آرامشت اضافه می‌کنه!؟
یک رابطه خوب قراره یه دغدغه از زندگی‌تون کم کنه نه اینکه یه بار و فشار و اضطرابی
به مشکلات‌تون اضافه کنه! بابت اینکه یه لباس خاص بپوشی یا سر و ریش رو جور خاصی رنگ کنی ، یا غذای خاصی بخوری یا چیزی بنوشی ؛ ازش می ترسی؟ یا می دونی کلی حال می کنه و همراهی می کنه؟
حس آرامش در رابطه یعنی با کسى باشى که کنارش #خیال_راحتی داشته باشى، نه اینکه هر روز باهاش بجنگی تا دوست داشته شدن و آرامش‌ رو ازش مطالبه کنی یا مطالبه کنه!... اگر کش و قوس و قهر و آشتی و بلاک و آنبلاک دارید؛ رابطه نادرست یا خطرناک هستش!

۲ - چقدر بهت احساس امنیت و اطمینان میده!؟

یعنی اینکه؛ چقدر مي‌تونی با طرف مقابلت از احساساتت، نگرانی‌هات و خواسته‌هات آزادانه و بدون ترس از اين كه ناراحت بشه، قضاوتت کنه یا بذاره بره، گفتگو کنی! آیا بخاطر رضایتش همیشه با خانواده و نزدیکانت در #کش_و_قوس هستی؟ یا می تونید هر دو تاتون رابطه و خانواده و احساسات درون تون رو آزادانه بیان و مدیریت کنید؟ تو ربطه ناسالم دو طرف دنبال اینند که یه کوچولو از هم دور باشند و فرصت تنفس و آزادی داشته باشند!

۳ - چقدر باعث رشد و پیشرفت‌تون شده!؟

رابطه درست باید عزت نفس و اعتماد بنفس‌ طرفین رو بالا برده و باعث شادی و موفقیت روحی و #سلامت جسمی و فیزیکی جفت‌تون بشه!. رابطه‌ای که تو اون مدام با خودت بگی نکنه زشتم!، نکنه بدهیکلم! باز خرابکاری کردم! همش تقصیر منه! ... و امثال این جملات ؛ روز به روز به سقوط روانی و جسمیت اضافه خواهد کرد! تو رابطه سالم ، شریک زندگیت عاشق اینه که خوشتیپ باشی و بهترینها رو بپوشی... تو رابطه ناسالم شریکت میگه باز برای کی این تیپو زدی؟! در یک رابطه سالم اهداف و #ابزار_پیشرفت، سلامت، رشد، ورزش، پس انداز و مطالعه و تفریح و مهمونی و ... با کمک هم فراهم و تدوین میشه.نه دور از چشم همدیگه!

۴ - چقدر واسه همدیگه شنونده خوبی هستید!؟

حقیقتا که حرف زدن با کسی که درکت کنه و فقط شنونده باشه و قضاوت‌ت نکنه، از بوس و بغلم حیاتی‌تره!. آیا کنار یکدیگر به راحتی ابراز احساسات می کنید؟ چه احساسات رو از همدیگه مخفی کنید، چه همدیگه رو از اطرافیان مخفی کنید و چه هر طور سانسور و #ناامنی در رابطه وجود داشته باشه ؛ اون رابطه خراب و کپک زده ست! اصلا طرف مقابل چقدر گذشته فرهنگی و خانوادگیش به شما می خوره؟ واقعا با هم راحت حرف می زنید؟ واقعا با عشق و علاقه به همدیگه گوش می دید یا از روی ناچاری و حداقلی دیالوگ های کوتاه و محدود دارید؟

۵ - چقدر به هم اعتماد دارید!، احترام قائلید!، متعهدید! و تو جنبه‌های مختلف صمیمی هستید!؟

به بیان دیگه؛ «دوستت دارم»، «ممنونتم»، «عذر مي‌خوام» و «گوش میدم» و «بیا خوش بگذرونیم» از كلمات جادويی هستن كه تو يه رابطه سالم زياد شنيده ميشن. تو رابطه نا سالم مجبوری به دوستات نگی که پارتنرت در موردشون چی فکر میکنه، مجبوری از خانواده مخفی کنی که این شخص "عاشقت نیست بلکه طلبکارته" !!... تو رابطه ناسالم تو فقط اعتیاد به رابطه داری نه عاشق و در حال رشد و خدمت و لذت بردن! توی رابطه ای که #اعتماد هست، تعهد با کمال میل وجود داره، صمیمیت وجود داره، خانواده وجود داره، فداکاری عاشقانه و دو طرفه وجود داره، مخفی کردن پول و حسابها و خرج کردنها و پیامهای اینستاگرام (!) وجود نداره و خلاصه یارت بهترین رفیق و دوستت هم هست!

@Markagement
#Markagement
#بهمن_مقیمی
#عضو_هیأت_علمی
#دانشگاه_جورجیا
#جرجیا
#تفلیس
#مارکیجمنت
#گرجستان
#تحصیل_در_گرجستان