مصدرهای عتیقۀ فارسی
سُکُستن: پاره کردن؛ گسیختن؛ گسستن.
باز توبه میکند با رأیِ سست/
دیو یک تُف کرد و توبهش را سُکُست
مولوی، مثنوی، دفترِ ۴، بیتِ ۳۳۸۷.
#مصدر
سُکُستن: پاره کردن؛ گسیختن؛ گسستن.
باز توبه میکند با رأیِ سست/
دیو یک تُف کرد و توبهش را سُکُست
مولوی، مثنوی، دفترِ ۴، بیتِ ۳۳۸۷.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
تولیدن: خشمگین شدن؛ عصبانی شدن.
تولیدنِ شیر از دیر آمدنِ خرگوش
مولوی، مثنوی، دفترِ ۱، بعد از بیتِ ۱۰۹۰.
#مصدر
تولیدن: خشمگین شدن؛ عصبانی شدن.
تولیدنِ شیر از دیر آمدنِ خرگوش
مولوی، مثنوی، دفترِ ۱، بعد از بیتِ ۱۰۹۰.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
زیویستن: زیستن.
شَها... دیر زیو با خویِ هَژیر، و شاد باش بر تختِ زرین.
خیام
نوروزنامه، به کوششِ علیِ حَصوری، تهران: طهوری، ۱۳۵۷، ص ۲۷.
#مصدر
زیویستن: زیستن.
شَها... دیر زیو با خویِ هَژیر، و شاد باش بر تختِ زرین.
خیام
نوروزنامه، به کوششِ علیِ حَصوری، تهران: طهوری، ۱۳۵۷، ص ۲۷.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
موییدن: مویه کردن؛ گریه و زاری کردن.
خنده و گریۀ عشاق ز جایی دگر است/
میسرایم به شب و وقتِ سحر میمویم
حافظ
#مصدر
موییدن: مویه کردن؛ گریه و زاری کردن.
خنده و گریۀ عشاق ز جایی دگر است/
میسرایم به شب و وقتِ سحر میمویم
حافظ
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
زاریدن: زاری کردن؛ گریه و زاری کردن.
بزارید وقتی زنی پیشِ شوی/
که دیگر مخر نان ز بقالِ کوی
سعدی
بوستان، بابِ دوم
#مصدر
زاریدن: زاری کردن؛ گریه و زاری کردن.
بزارید وقتی زنی پیشِ شوی/
که دیگر مخر نان ز بقالِ کوی
سعدی
بوستان، بابِ دوم
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
شیفتن: شیفته شدن؛ دیوانه شدن.
شیفتم چون خری که جو بیند/
یا چو صرعی که ماهِ نو بیند
نظامی
هفتپیکر
#مصدر
شیفتن: شیفته شدن؛ دیوانه شدن.
شیفتم چون خری که جو بیند/
یا چو صرعی که ماهِ نو بیند
نظامی
هفتپیکر
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
گُمانیدن: گمان کردن؛ تصور کردن؛ پنداشتن.
من ایدون گمانم که تو رستمی/
که از تخمۀ نامور نیرمی
فردوسی
فرهنگِ بزرگِ سخن
#مصدر
گُمانیدن: گمان کردن؛ تصور کردن؛ پنداشتن.
من ایدون گمانم که تو رستمی/
که از تخمۀ نامور نیرمی
فردوسی
فرهنگِ بزرگِ سخن
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
شَخشیدن: لیز خوردن؛ لغزیدن.
خدای... مر پایهای شما را به حَرب اندر بر جای نگاه دارد تا نشَخشید.
سورۀ ۴۷، آیۀ ۷
تفسیرِ قرآنِ مجید، کمبریج، ج ۲، ص ۲۱۰.
هرکه روی از توحید و کتابِ خدای بگردانَد، چون وَلیدِ بنِ مُغیره، چون به دوزخ اندرشود، از او اندرخواهد تا به کوهی آتشین و نَسوده برشود. چون به سر نزدیک رسد، باز بشَخشد و به پایان فروافتد. همچنین جاودانه اندر این عذاب باشد.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۱۷
همان، ج ۲، ص ۴۹۱.
#مصدر
شَخشیدن: لیز خوردن؛ لغزیدن.
خدای... مر پایهای شما را به حَرب اندر بر جای نگاه دارد تا نشَخشید.
سورۀ ۴۷، آیۀ ۷
تفسیرِ قرآنِ مجید، کمبریج، ج ۲، ص ۲۱۰.
هرکه روی از توحید و کتابِ خدای بگردانَد، چون وَلیدِ بنِ مُغیره، چون به دوزخ اندرشود، از او اندرخواهد تا به کوهی آتشین و نَسوده برشود. چون به سر نزدیک رسد، باز بشَخشد و به پایان فروافتد. همچنین جاودانه اندر این عذاب باشد.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۱۷
همان، ج ۲، ص ۴۹۱.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
اَندَخسیدن: پناه بردن؛ پناهیدن.
و بودند مردانی از آدمیان که میاَندَخسیدند به گروهی از پریان، پس بفزودشان سَفَه و طغیان.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۶
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۱۱۰۱.
گفت هرآینه بیندَخسم به کوه که نگاه داردم از آب.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۴۳
همان، ص ۴۲۵.
و اگر بشورانَدت از شیطان شورشی، و بیاغالدت آغالِشی، به خدای تعالی اَندَخس، و از وی بترس.
سورۀ ۷، آیۀ ۲۰۰
همان، ص ۳۳۳.
#مصدر
اَندَخسیدن: پناه بردن؛ پناهیدن.
و بودند مردانی از آدمیان که میاَندَخسیدند به گروهی از پریان، پس بفزودشان سَفَه و طغیان.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۶
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۱۱۰۱.
گفت هرآینه بیندَخسم به کوه که نگاه داردم از آب.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۴۳
همان، ص ۴۲۵.
و اگر بشورانَدت از شیطان شورشی، و بیاغالدت آغالِشی، به خدای تعالی اَندَخس، و از وی بترس.
سورۀ ۷، آیۀ ۲۰۰
همان، ص ۳۳۳.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
باشیدن: اقامت کردن؛ سکونت داشتن.
فرشتگان گفتندشان مَدَویت و بازگردیت بدان نعمتهای خویش و بدان جایهای باشیدن، چه هرآینه شما را از آنچه کردهایت خواهد پرسیدن.
سورۀ ۲۱، آیۀ ۱۳
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۶۰۸.
در آن کنجِ کاروانسرای میباشیدم.
مقالاتِ شمسِ تبریزی، به کوششِ محمدعلیِ موحد، تهران: خوارزمی، چ ۲، ۱۳۷۷، دفترِ اول، ص ۱۴۰.
#مصدر
باشیدن: اقامت کردن؛ سکونت داشتن.
فرشتگان گفتندشان مَدَویت و بازگردیت بدان نعمتهای خویش و بدان جایهای باشیدن، چه هرآینه شما را از آنچه کردهایت خواهد پرسیدن.
سورۀ ۲۱، آیۀ ۱۳
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۶۰۸.
در آن کنجِ کاروانسرای میباشیدم.
مقالاتِ شمسِ تبریزی، به کوششِ محمدعلیِ موحد، تهران: خوارزمی، چ ۲، ۱۳۷۷، دفترِ اول، ص ۱۴۰.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
کیفتن/ کیبیدن: منحرف شدن؛ منحرف کردن.
ایشان قومیاند که میکیبند از راه.
سورۀ ۲۷، آیۀ ۶۰
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۷۲۲.
فریفتشان و از دینِ حق به دینِ باطل بکیفتشان این دروغِ ایشان که بر خدای تعالی میگفتند و به راهِ باطل میرفتند.
سورۀ ۳، آیۀ ۲۴
همان، ص ۱۰۵.
کیبنده: منحرف.
آنها که نمیگروند به قیامت ایشاناند از این راهِ راست کیبندگان.
سورۀ ۲۳، آیۀ ۷۴
همان، ص ۶۵۳.
#مصدر
کیفتن/ کیبیدن: منحرف شدن؛ منحرف کردن.
ایشان قومیاند که میکیبند از راه.
سورۀ ۲۷، آیۀ ۶۰
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۷۲۲.
فریفتشان و از دینِ حق به دینِ باطل بکیفتشان این دروغِ ایشان که بر خدای تعالی میگفتند و به راهِ باطل میرفتند.
سورۀ ۳، آیۀ ۲۴
همان، ص ۱۰۵.
کیبنده: منحرف.
آنها که نمیگروند به قیامت ایشاناند از این راهِ راست کیبندگان.
سورۀ ۲۳، آیۀ ۷۴
همان، ص ۶۵۳.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
شِکوهیدن: ترسیدن؛ هراسیدن.
چون دید که دستهاشان به طعام نرسید، از ایشان بشِکوهید و بترسید.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۷۰
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۴۳۱.
ای مردمان، بترسیت از خداوندِ خویش، و بشِکوهیت از روزی که نیابت ندارد پدری از فرزندِ خویش.
سورۀ ۳۱، آیۀ ۳۳
همان، ص ۷۸۰.
#مصدر
شِکوهیدن: ترسیدن؛ هراسیدن.
چون دید که دستهاشان به طعام نرسید، از ایشان بشِکوهید و بترسید.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۷۰
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۴۳۱.
ای مردمان، بترسیت از خداوندِ خویش، و بشِکوهیت از روزی که نیابت ندارد پدری از فرزندِ خویش.
سورۀ ۳۱، آیۀ ۳۳
همان، ص ۷۸۰.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
پَژولانیدن: آشفته کردن؛ پریشان کردن.
سرِ زلفِ دختر را پَژولانیدی.
مقالاتِ شمسِ تبریزی، به کوششِ محمدعلیِ موحد، تهران: خوارزمی، چ ۲، ۱۳۷۷، دفترِ اول، ص ۲۴۷.
#مصدر
پَژولانیدن: آشفته کردن؛ پریشان کردن.
سرِ زلفِ دختر را پَژولانیدی.
مقالاتِ شمسِ تبریزی، به کوششِ محمدعلیِ موحد، تهران: خوارزمی، چ ۲، ۱۳۷۷، دفترِ اول، ص ۲۴۷.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
چَفسیدن: چسبیدن.
آن ظاهر نی، اکنون تو بدان مچَفس.
مقالاتِ شمسِ تبریزی، به کوششِ محمدعلیِ موحد، تهران: خوارزمی، چ ۲، ۱۳۷۷، دفترِ دوم، ص ۲۲.
#مصدر
چَفسیدن: چسبیدن.
آن ظاهر نی، اکنون تو بدان مچَفس.
مقالاتِ شمسِ تبریزی، به کوششِ محمدعلیِ موحد، تهران: خوارزمی، چ ۲، ۱۳۷۷، دفترِ دوم، ص ۲۲.
#مصدر
مصدرهای عتیقۀ فارسی
وَربُزیدن: وَرگُزیدن؛ برگزیدن.
وَربُزیدیمشان اُو بداشتیمشان بر راهی راست، دینِ مسُلمانی.
سورۀ ۶، آیۀ ۸۷.
گزارهای از بخشی از قرآنِ کریم (تفسیرِ شُنقُشی)، به کوششِ محمدجعفرِ یاحقی، تهران: بنیادِ فرهنگِ ایران، ۱۳۵۵، ص ۱۵۱.
#مصدر
وَربُزیدن: وَرگُزیدن؛ برگزیدن.
وَربُزیدیمشان اُو بداشتیمشان بر راهی راست، دینِ مسُلمانی.
سورۀ ۶، آیۀ ۸۷.
گزارهای از بخشی از قرآنِ کریم (تفسیرِ شُنقُشی)، به کوششِ محمدجعفرِ یاحقی، تهران: بنیادِ فرهنگِ ایران، ۱۳۵۵، ص ۱۵۱.
#مصدر
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
هشتگهای کانالِ گزینگویهها
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#نامشناسی
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#نامشناسی
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
هشتگهای کانالِ گزینگویهها
#آواشناسی
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#ترجمه_ترانه
#ترجمه_شعر
#ترجمه_شوخی
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#موسیقی
#نامشناسی
#نشانهگذاری
#نقد
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
#آواشناسی
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#ترجمه_ترانه
#ترجمه_شعر
#ترجمه_شوخی
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#موسیقی
#نامشناسی
#نشانهگذاری
#نقد
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
هشتگهای کانالِ گزینگویهها
#آواشناسی
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#ترجمه_ترانه
#ترجمه_شعر
#ترجمه_شوخی
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#موسیقی
#نامشناسی
#نشانهگذاری
#نقد
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
#آواشناسی
#آوانگاری
#املا
#تایپ
#ترجمه
#ترجمه_ترانه
#ترجمه_شعر
#ترجمه_شوخی
#تکرار
#تلفظ
#تنوین
#جعلیات
#جمع
#جمع_مفرد
#حشو
#درستنویسی
#دستور
#رسمالخط
#ریشهشناسی
#طنزگویه
#عربی
#فاصلهگذاری
#فرهنگنویسی
#فعل
#کژتابی
#کهنواژهها
#گردهبرداری
#گفتاری
#گفتارینویسی
#مصدر
#موسیقی
#نامشناسی
#نشانهگذاری
#نقد
#نگارش
#نوواژه
#واژهبازی
#واژهسازی
#واژهشناسی
#واژهگزینی
#وامواژهها
#ویراستار
#ویرایش
#ویرگول
#همزه
مصدرهای عتیقۀ فارسی
نَرّیدن: غُرش کردن؛ غُریدن.
یوسف... سه شباروز در آن چاه بود. نخست شب بانگی شنید از سرِ آن چاه که شیری بنَرّید، یوسف بترسید.
سورآبادی، قِصصِ قرآنِ مجید، ص ۱۴۵.
میغ فرا نَرّیدن آمد.
همان، ص ۲۴۳.
این مصدر در لغتنامۀ دهخدا نیامدهاست.
#مصدر
نَرّیدن: غُرش کردن؛ غُریدن.
یوسف... سه شباروز در آن چاه بود. نخست شب بانگی شنید از سرِ آن چاه که شیری بنَرّید، یوسف بترسید.
سورآبادی، قِصصِ قرآنِ مجید، ص ۱۴۵.
میغ فرا نَرّیدن آمد.
همان، ص ۲۴۳.
این مصدر در لغتنامۀ دهخدا نیامدهاست.
#مصدر
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
پُربسامدترین مصدرهای سادۀ فارسیِ امروز
فهرستِ شصت مصدرِ سادۀ پُربسامدِ فارسیِ امروز بر مبنای فرهنگِ فارسیآموزِ دهخدا، تألیفِ بهروزِ صفرزاده.
این شصت مصدر جزوِ هزار واژۀ پُربسامدِ فارسیِ امروزند و برای آموزش در اولویتاند.
آمدن. آوردن. افتادن. افزودن. انداختن. ایستادن. بردن. بریدن. بستن. بودن. بوسیدن. پذیرفتن. پرداختن. پرسیدن. پریدن. پوشیدن. ترسیدن. توانستن. چرخیدن. خریدن. خندیدن. خوابیدن. خواستن. خواندن. خوردن. دادن. داشتن. دانستن. دویدن. دیدن. رساندن. رسیدن. رفتن. ریختن. زدن. ساختن. سوختن. شدن. شستن. شکستن. شناختن. شنیدن. فرستادن. فرمودن. فروختن. فهمیدن. کردن. کشتن. کشیدن. گذاشتن. گذشتن. گرفتن. گشتن. گفتن. ماندن. مردن. نشستن. نمودن. نوشتن. یافتن.
#فعل
#مصدر
فهرستِ شصت مصدرِ سادۀ پُربسامدِ فارسیِ امروز بر مبنای فرهنگِ فارسیآموزِ دهخدا، تألیفِ بهروزِ صفرزاده.
این شصت مصدر جزوِ هزار واژۀ پُربسامدِ فارسیِ امروزند و برای آموزش در اولویتاند.
آمدن. آوردن. افتادن. افزودن. انداختن. ایستادن. بردن. بریدن. بستن. بودن. بوسیدن. پذیرفتن. پرداختن. پرسیدن. پریدن. پوشیدن. ترسیدن. توانستن. چرخیدن. خریدن. خندیدن. خوابیدن. خواستن. خواندن. خوردن. دادن. داشتن. دانستن. دویدن. دیدن. رساندن. رسیدن. رفتن. ریختن. زدن. ساختن. سوختن. شدن. شستن. شکستن. شناختن. شنیدن. فرستادن. فرمودن. فروختن. فهمیدن. کردن. کشتن. کشیدن. گذاشتن. گذشتن. گرفتن. گشتن. گفتن. ماندن. مردن. نشستن. نمودن. نوشتن. یافتن.
#فعل
#مصدر