گزین‌گویه‌ها
5.1K subscribers
10.7K photos
111 videos
53 files
421 links
گزین‌گویه‌ها
گل‌چینِ خواندنی‌ها
به کوششِ بهروز صفرزاده @Behruz214
تأسیس: ۳۰ دیِ ۱۳۹۶

نقلِ مطالبِ کانالِ گزین‌گویه‌ها با ذکرِ مأخذ بلامانع است.
Download Telegram
چنان‌که می‌دانیم، پس‌وندِ «-‌ی» کاربردهای گوناگونی در فارسی دارد. مثلاً گاهی صفتِ نسبی می‌سازد: ایرانی، دریایی، کاغذی، و گاهی حاصل‌ِمصدر: آسانی، خوبی، مهربانی.

چند واژۀ انگشت‌شمار داریم که در آن‌ها این پس‌وند نقشِ دوگانه‌ای دارد، یعنی هم صفتِ نسبی ساخته‌است هم حاصل‌ِمصدر:

بستری (صفتِ نسبی): بیمارانِ بستری در این بیمارستان.
بستری (حاصل‌ِمصدر): بعد از دو روز بستری مرخص شدم.

پاچنبری (صفتِ نسبی): نوزادِ پاچنبری.
پاچنبری (حاصل‌ِمصدر): نوزادِ مبتلا به پاچنبری.

پزشکی (صفتِ نسبی): لوازمِ پزشکی.
پزشکی (حاصل‌ِمصدر): به پزشکی علاقه‌مند شدم.

زندانی (صفتِ نسبی): جوانِ زندانی.
زندانی (حاصل‌ِمصدر): دو سال زندانی کشیدم.

لب‌شِکری (صفتِ نسبی): بچۀ لب‌شِکری.
لب‌شِکری (حاصل‌ِمصدر): بچۀ دچارِ لب‌شِکری.

#واژه‌شناسی
#دستور
فرقِ دستوریِ «-تر» و «-ترین»

واژه‌های مختوم به پس‌وندِ «-تر» گاهی صفت‌اند و گاهی قید:
صفت: خانۀ بزرگ‌تر؛ عمرِ بیش‌تر؛ درآمدِ کم‌تر.

قید: بیش‌تر بخوان؛ کم‌تر می‌خوابم؛ آهسته‌تر برو.

اما واژه‌های مختوم به «-ترین» فقط صفت‌اند و هرگز نمی‌توانند قید باشند:
بزرگ‌ترین کشور؛ بیش‌ترین درآمد؛ کم‌ترین کار.

#دستور
چنان‌که می‌دانیم، پس‌وندِ «-‌ی» کاربردهای گوناگونی در فارسی دارد. مثلاً گاهی صفتِ نسبی می‌سازد: ایرانی، دریایی، کاغذی،
و گاهی حاصل‌ِمصدر: آسانی، خوبی، مهربانی.

چند واژۀ انگشت‌شمار داریم که در آن‌ها این پس‌وند نقشِ دوگانه‌ای دارد، یعنی هم صفتِ نسبی ساخته‌است هم حاصل‌ِمصدر:

بستری (صفتِ نسبی): بیمارانِ بستری در این بیمارستان.
بستری (حاصل‌ِمصدر): بعد از دو روز بستری مرخص شدم.

پاچنبری (صفتِ نسبی): نوزادِ پاچنبری.
پاچنبری (حاصل‌ِمصدر): نوزادِ مبتلا به پاچنبری.

پزشکی (صفتِ نسبی): لوازمِ پزشکی.
پزشکی (حاصل‌ِمصدر): به پزشکی علاقه‌مند شدم.

زندانی (صفتِ نسبی): جوانِ زندانی.
زندانی (حاصل‌ِمصدر): دو سال زندانی کشیدم.

لب‌شِکری (صفتِ نسبی): بچۀ لب‌شِکری.
لب‌شِکری (حاصل‌ِمصدر): بچۀ دچارِ لب‌شِکری.

#واژه‌شناسی
#دستور
چند کتابِ خوب برای هر ویراستار

۱. دستورِزبانِ فارسی، حسن انوری و حسن احمدیِ گیوی
۲. آیینِ نگارش و ویرایش، حسن ذوالفقاری
۳. صرف در زبانِ فارسی، حسین سامعی
۴. فرهنگِ ادبیاتِ فارسی، محمد شریفی
۵. فرهنگِ تلفظِ نام‌های خاص، فریبرز مجیدی
۶. نکته‌های ویرایش، علی صلح‌جو
۷. نگارش و ویرایش، احمد سمیعی گیلانی
۸. راهنمای ویرایش، غلام‌حسین غلام‌حسین‌زاده
۹. غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی
۱۰. فرهنگِ درست‌نویسیِ سخن، حسن انوری و یوسف عالیِ عبا‌س‌آباد
۱۱. ترکیب در زبانِ فارسی، علاءالدین طباطبایی
۱۲. واژه‌سازی و دستور، علاءالدین طباطبایی
۱۳. واژه‌سازی در زبانِ فارسی، حسین سامعی
۱۴. دستورِخطِ فارسی، مصوبِ فرهنگستانِ زبان و ادبِ فارسی
۱۵. دست‌نامۀ قواعدِ فهرست‌نویسی، ماندانا صدیق‌ بهزادی
۱۶. شیوه‌نامۀ ضبطِ اَعلام، ماندانا صدیق‌ بهزادی
۱۷. شیوه‌نامۀ ضبطِ اَعلامِ انگلیسی در فارسی، ماندانا صدیق بهزادی
۱۸. برابرهای دستوری در عربی و فارسی، سید حمید طبیبیان
۱۹. عربی در فارسی، خسرو فرشید‌ورد
۲۰. نسخه‌پردازی و نشر، محمد سیداخلاقی
۲۱. فرهنگِ آواییِ فارسی، گیتی دیهیم
۲۲. فرهنگِ مترجم، غلام‌حسین صدری‌افشار
۲۳. مرجع‌شناسی، نورالله مرادی
۲۴. فرهنگِ اَعلام و اصطلاحاتِ دانش‌نامۀ دانش‌گستر، کامران فانی
۲۵. فرهنگِ اَعلامِ شرقی در منابعِ غربی، صالحِ طباطبایی
۲۶. مبانیِ زبان‌شناسی، ابوالحسن نجفی
۲۷. بهتر بنویسیم، رضا بابایی
۲۸. البته واضح و مبرهن است که...، ضیاء موحد (آموزشِ مقاله‌نویسی)
۲۹. دست‌نامۀ ویرایش، بهروز صفرزاده
۳۰. فرهنگِ املاییِ فارسی، بهروز صفرزاده
۳۱. فرهنگ موضوعیِ فارسی، بهروز صفرزاده

#ویرایش #نگارش #دستور #کتاب
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
چند کتابِ خوب برای هر ویراستار

۱. دستورِزبانِ فارسی، حسن انوری و حسن احمدیِ گیوی
۲. آیینِ نگارش و ویرایش، حسن ذوالفقاری
۳. صرف در زبانِ فارسی، حسین سامعی
۴. فرهنگِ ادبیاتِ فارسی، محمد شریفی
۵. فرهنگِ تلفظِ نام‌های خاص، فریبرز مجیدی
۶. نکته‌های ویرایش، علی صلح‌جو
۷. نگارش و ویرایش، احمد سمیعی گیلانی
۸. راهنمای ویرایش، غلام‌حسین غلام‌حسین‌زاده
۹. غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی
۱۰. فرهنگِ درست‌نویسیِ سخن، حسن انوری و یوسف عالیِ عبا‌س‌آباد
۱۱. ترکیب در زبانِ فارسی، علاءالدین طباطبایی
۱۲. واژه‌سازی و دستور، علاءالدین طباطبایی
۱۳. واژه‌سازی در زبانِ فارسی، حسین سامعی
۱۴. دستورِخطِ فارسی، مصوبِ فرهنگستانِ زبان و ادبِ فارسی
۱۵. دست‌نامۀ قواعدِ فهرست‌نویسی، ماندانا صدیق‌ بهزادی
۱۶. شیوه‌نامۀ ضبطِ اَعلام، ماندانا صدیق‌ بهزادی
۱۷. شیوه‌نامۀ ضبطِ اَعلامِ انگلیسی در فارسی، ماندانا صدیق بهزادی
۱۸. برابرهای دستوری در عربی و فارسی، سید حمید طبیبیان
۱۹. عربی در فارسی، خسرو فرشید‌ورد
۲۰. نسخه‌پردازی و نشر، محمد سیداخلاقی
۲۱. فرهنگِ آواییِ فارسی، گیتی دیهیم
۲۲. فرهنگِ مترجم، غلام‌حسین صدری‌افشار
۲۳. مرجع‌شناسی، نورالله مرادی
۲۴. فرهنگِ اَعلام و اصطلاحاتِ دانش‌نامۀ دانش‌گستر، کامران فانی
۲۵. فرهنگِ اَعلامِ شرقی در منابعِ غربی، صالحِ طباطبایی
۲۶. مبانیِ زبان‌شناسی، ابوالحسن نجفی
۲۷. بهتر بنویسیم، رضا بابایی
۲۸. البته واضح و مبرهن است که...، ضیاء موحد (آموزشِ مقاله‌نویسی)
۲۹. دست‌نامۀ ویرایش، بهروز صفرزاده
۳۰. فرهنگِ املاییِ فارسی، بهروز صفرزاده
۳۱. فرهنگ موضوعیِ فارسی، بهروز صفرزاده

#ویرایش #نگارش #دستور #کتاب
اسمِ‌مصدرِ نادستوری: بودش

ناصر خسرو بر خلافِ قاعدۀ دستوریِ فارسی از «بنِ ماضی + ِ ش» اسمِ‌مصدر ساخته‌است: بودش.
طبقِ قاعده اسمِ‌مصدرِ «بودن» می‌شود باشش.

سویِ حُکَما قدرِ شما سخت بزرگ است/
زیرا که به حکمت سببِ بودشِ مایید
از ما به شما شادتر از خلق که باشد؟/
چون بودشِ ما را سبب و مایه شمایید

ناصر خسرو
دیوان، به کوششِ مینُوی و محقق، تهران: دانش‌گاهِ تهران، ۱۳۵۳، ص ۴۴۶.

#دستور
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
چند کتابِ خوب برای هر ویراستار

۱. دستورِزبانِ فارسی، حسن انوری و حسن احمدیِ گیوی
۲. آیینِ نگارش و ویرایش، حسن ذوالفقاری
۳. صرف در زبانِ فارسی، حسین سامعی
۴. فرهنگِ ادبیاتِ فارسی، محمد شریفی
۵. فرهنگِ تلفظِ نام‌های خاص، فریبرز مجیدی
۶. نکته‌های ویرایش، علی صلح‌جو
۷. نگارش و ویرایش، احمد سمیعی گیلانی
۸. راهنمای ویرایش، غلام‌حسین غلام‌حسین‌زاده
۹. غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی
۱۰. فرهنگِ درست‌نویسیِ سخن، حسن انوری و یوسف عالیِ عبا‌س‌آباد
۱۱. ترکیب در زبانِ فارسی، علاءالدین طباطبایی
۱۲. واژه‌سازی و دستور، علاءالدین طباطبایی
۱۳. واژه‌سازی در زبانِ فارسی، حسین سامعی
۱۴. دستورِخطِ فارسی، مصوبِ فرهنگستانِ زبان و ادبِ فارسی
۱۵. دست‌نامۀ قواعدِ فهرست‌نویسی، ماندانا صدیق‌ بهزادی
۱۶. شیوه‌نامۀ ضبطِ اَعلام، ماندانا صدیق‌ بهزادی
۱۷. شیوه‌نامۀ ضبطِ اَعلامِ انگلیسی در فارسی، ماندانا صدیق بهزادی
۱۸. برابرهای دستوری در عربی و فارسی، سید حمید طبیبیان
۱۹. عربی در فارسی، خسرو فرشید‌ورد
۲۰. نسخه‌پردازی و نشر، محمد سیداخلاقی
۲۱. فرهنگِ آواییِ فارسی، گیتی دیهیم
۲۲. فرهنگِ مترجم، غلام‌حسین صدری‌افشار
۲۳. مرجع‌شناسی، نورالله مرادی
۲۴. فرهنگِ اَعلام و اصطلاحاتِ دانش‌نامۀ دانش‌گستر، کامران فانی
۲۵. فرهنگِ اَعلامِ شرقی در منابعِ غربی، صالحِ طباطبایی
۲۶. مبانیِ زبان‌شناسی، ابوالحسن نجفی
۲۷. بهتر بنویسیم، رضا بابایی
۲۸. البته واضح و مبرهن است که...، ضیاء موحد (آموزشِ مقاله‌نویسی)
۲۹. دست‌نامۀ ویرایش، بهروز صفرزاده
۳۰. فرهنگِ املاییِ فارسی، بهروز صفرزاده
۳۱. فرهنگ موضوعیِ فارسی، بهروز صفرزاده

#ویرایش #نگارش #دستور #کتاب
فرقِ دستوریِ «-تر» و «-ترین»

واژه‌های مختوم به پس‌وندِ «-تر» گاهی صفت‌اند و گاهی قید:
صفت: خانۀ بزرگ‌تر؛ عمرِ بیش‌تر؛ درآمدِ کم‌تر.

قید: بیش‌تر بخوان؛ کم‌تر می‌خوابم؛ آهسته‌تر برو.

اما واژه‌های مختوم به «-ترین» فقط صفت‌اند و هرگز نمی‌توانند قید باشند:
بزرگ‌ترین کشور؛ بیش‌ترین درآمد؛ کم‌ترین کار.

#دستور
ازش (حرفِ اضافه + ضمیرِ متصل)

اگر بیند که آن خر که وی ازش بیفتاد کسی دیگر را بُوَد، آن‌چه میانِ او و خداوندش بُوَد از حال‌ها بریده شود.

خواب‌گزاری (تعبیرِ خواب)، قرنِ ششمِ هجری، مؤلف ناشناس، به کوششِ ایرجِ افشار، تهران: بنیادِ فرهنگِ ایران، ۱۳۴۶، ص ۱۵۳.

#دستور
پس‌وندِ «-َک» در سفرنامۀ ناصر خسرو

آبک
بدین دیهْ چشمه‌ای است که از سنگ بیرون می‌آید آبکی اندک. (ص ۵۷)
بازارک
آن‌چه قَصَبۀ طائف است شهرکی است و حصاری محکم دارد و بازارکی کوچک. (ص ۱۴۰)
بیابانک
از خندان تا شمیران سه فرسنگ بیابانکی است همه سنگ‌لاخ. (ص ۷)
چیزک
از این نمازِ شام تا دیگر نمازِ شام هم‌چو رمضان چیزکی خورند. (ص ۱۴۴)
حصارک
در میانِ شکست‌ها حصارکی خراب به من نمودند. (ص ۱۴۱)
خُرجینک، دِرَمَک، دَمَک
خُرجینکی بود که کتاب در آن می‌نهادم، بفروختم و از بهای آن دِرَمَکی چند سیاه در کاغذی کردم که به گرمابه‌بان دهَم، تا باشد که ما را دَمَکی زیادت‌تر در گرمابه بگذارَد که شوخ از خود باز کنیم. چون آن دِرَمَک‌ها پیشِ او نهادم، در ما نِگَرِست، پنداشت که ما دیوانه‌ایم. (ص ۱۵۵)
درختک
در راه هر جا درختکی بود که باری داشت... (ص ۱۴۳)
دیهَک
هر جا حصارک‌ها و دیهَک‌ها بود. (ص ۱۴۱)
شهرک
جار شهرکی است از زمینِ حجاز. (ص ۷۳)
غلامک
من و برادرم و غلامکی هندو که با ما بود وارد شدیم. (ص ۶)
گنبدک
در این راهِ بیابان به هر دو فرسنگ گنبدک‌ها ساخته‌اند و مَصانِع. (ص ۱۶۸)
مَغارک
و از آن‌جا به مَغارکی رسیدم که آن را دامون می‌گفتند. (ص ۲۷)

ناصر خسرو (قرنِ پنجمِ هجری)
سفرنامه، به کوششِ محمد دبیرسیاقی، تهران: انتشاراتِ انجمنِ آثارِ ملی، ۱۳۵۴.

#دستور