گزین‌گویه‌ها
5.1K subscribers
10.7K photos
111 videos
53 files
421 links
گزین‌گویه‌ها
گل‌چینِ خواندنی‌ها
به کوششِ بهروز صفرزاده @Behruz214
تأسیس: ۳۰ دیِ ۱۳۹۶

نقلِ مطالبِ کانالِ گزین‌گویه‌ها با ذکرِ مأخذ بلامانع است.
Download Telegram
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
بنویسیم: پیش‌خان
ننویسیم: پیش‌خوان

«پیش‌خان» به معنیِ جسمِ مکعب‌مستطیل یا شیشه‌ای است که فروشنده یا مسئولِ جایی پشتِ آن می‌ایستد و جنس به مشتری عرضه می‌کند یا به مراجعان خدمات می‌دهد.
واژۀ «پیش‌خان» در اصل به معنیِ فضای سرپوشیدۀ جلوِ خانه بوده‌است.
«خان» به معنیِ خانه است و ربطی به «خوان» (سفره) یا «خواندن» ندارد.
پس باید نوشت:
دفترِ پیش‌خانِ خدماتِ دولت

#املا
مزبور، نه مذبور

مزبور در عربی اسم‌ِمفعول است از مصدرِ زَبْر به معنیِ نوشتن.
بنا بر این مزبور یعنی نوشته‌شده.
«فردِ مزبور» یعنی فردی که نامش در بالا نوشته شده‌است.
واژۀ زَبور، به معنیِ کتاب، نیز از همین ریشه است.

مذکور یعنی ذکرشده؛ نام‌برده.

بعضی‌ها از ترکیبِ نامشروعِ مذکور و مزبور طفلِ حرام‌زاده‌ای به شکلِ مذبور می‌سازند که غلط است.
مزبور با «ز» درست است.
مذبور با «ذ» غلط است.

#املا
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
اگر تمامِ مهندسان و معماران و بنایان به جای ملاط بنویسند ملات، باز هم می‌گویم که املای ملاط درست است و ملات غلط است.
ملاط واژه‌ای عربی و از ریشۀ «م‌ل‌ط» است.

#بهروز صفرزاده
#املا
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
هیچ ایرادی ندارد که فارغ‌التحصیل شوید.
فقط مواظب باشید فارق‌التحصیل نشوید. 😄

#بهروز صفرزاده
#املا
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
هیچ حرفی با علاقمندان ندارم.
روی سخنم فقط با علاقه‌مندان است. 😁

#بهروز صفرزاده
#املا
واژۀ فارسیِ «تلخ» در برخی نسخه‌های خطیِ متونِ کهنِ فارسی با املای «طلخ» آمده‌است.
آیا کاتبان دلیلِ خاصی داشته‌اند که آن را با «ط» نوشته‌اند؟ نمی‌دانم.

#املا
واژۀ فارسیِ «سرخ» در برخی نسخه‌های خطیِ متونِ کهنِ فارسی با املای «صرخ» آمده‌است.
آیا کاتبان دلیلِ خاصی داشته‌اند که آن را با «ص» نوشته‌اند؟ نمی‌دانم.

#املا
چرا واژۀ فارسیِ «ستبر» را در بسیاری از نسخه‌های خطیِ متونِ کهنِ فارسی «سطبر» نوشته‌اند؟

#املا
رواست در بر اگر می‌طپد کبوترِ دل/
که دید در رهِ خود تاب و پیچِ دام و نشد

حافظ
دیوان، چ قزوینی‌-غنی، ص ۱۱۴

امروزه تپیدن، تپنده، و تپش را با همین املا، یعنی با «ت»، باید بنویسیم. اما در نسخه‌های خطیِ متونِ کهنِ فارسی آن‌ها را معمولاً با «ط» نوشته‌اند: طپیدن، طپنده، طپش.
با توجه به این‌که این واژه‌ها فارسی‌اند، دلیلِ نوشتنشان با «ط» برای من مجهول است.

#املا
واژۀ استقصا ۷۲ املای احتمالی دارد!

اسطقصا، اسطغصا، اسطغثا، اسطغسا، استغثا، استغسا، استغصا، اصتقصا، اصطقصا، اصطغصا، اصطغثا، اثتقصا، اثطقصا، اثطغسا، اثطغصا، عستقصا، عستغصا، عستغسا، ...

#املا
واژۀ عربیِ «استقصاص» ۲۱۶ املای احتمالی دارد! 😁

استغصاص، اسطغصاص، اثطغثاث، اصتقصاس، عسطقساس، عصطقثاص، ...

#املا
ذغال نخرین، چون خوب نمی‌سوزه.
زغال بخرین که خوب بسوزه. 😁

از توصیه‌های یه ویراستار

#املا
بعضیا لهجه دارن، ولی هیشکی لحجه نداره. 😄

#املا
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
هفت عادتِ مزخرفِ کاتبانِ قدیم

۱. بی‌اعتنایی و بی‌اعتقادی به فاصله‌گذاری.
۲. «پ» را «ب» می‌نوشتند: باره (= پاره)، بند (= پند)، بیش (= پیش).
۳. «چ» را «ج» می‌نوشتند: جرم (= چرم)، جست (= چست)، جوب (= چوب).
۴. «گ» را «ک» می‌نوشتند: کاه (= گاه)، کرک (= گرگ)، کفتار (= گفتار).
۵. «آن‌چه» و «آن‌که» و «هرچه» را «انج» و «انک» و «هرج» می‌نوشتند.
۶. «خانه‌ها» و «دسته‌ها» و «گوشه‌ها» را «خانها» و «دستها» و «کوشها» می‌نوشتند.
۷. «چه کنم» و «چه گویی» و «ببینند» و «نبینند» را «چکنم» و «چگوئی» و «به‌بینند» و «نه‌بینند» می‌نوشتند.

ظاهراً هدف از این کارها این بوده که خواننده خوب فکر کند و عجولانه و سطحی نخوانَد. 😁

#املا
#رسم‌الخط
من می‌توانم این متن را بخوانم.
آیا شما هم می‌توانید؟


اگر می‌توایند این منت را بخوایند، شما هم ذهنِ عجبیی دارید. آیا می‌تاونید؟ عدۀ کمی می‌تاونند.
باروم نمی‌شد که واعقاً بتاونم چینن نوتشه‌ای را بهفمم. بر منبای تحیققی که در داشن‌گاهِ کیبمریج اجنام شده، تتریبِ حورفِ کمله اهیمتی ندراد. مهم این است که حرفِ اول و آخرِ کمله سرِ جای خود بانشد. بیقۀ حورف هرچه دقر هم به هم رخیته بانشد، باز هم شما می‌توایند متن را بدون هیچ مشلکی بخوایند. عتلش این است که ذهنِ اسنان تک‌تکِ حورفِ کمله را نمی‌خاوند، بل‌که هر کمله را یک تصیورِ کلی می‌بنید.
شگفت‌اگنیز است، نه؟
همشیه فکر می‌کدرم المای کملات اهیمت دارد.

#املا
اهرازِ هویت یا احرازِ هویت؟

#املا
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
بنویسیم: پیش‌خان
ننویسیم: پیش‌خوان

«پیش‌خان» به معنیِ جسمِ مکعب‌مستطیل یا شیشه‌ای است که فروشنده یا مسئولِ جایی پشتِ آن می‌ایستد و جنس به مشتری عرضه می‌کند یا به مراجعان خدمات می‌دهد.
واژۀ «پیش‌خان» در اصل به معنیِ فضای سرپوشیدۀ جلوِ خانه بوده‌است.
«خان» به معنیِ خانه است و ربطی به «خوان» (سفره) یا «خواندن» ندارد.
پس باید نوشت:
دفترِ پیش‌خانِ خدماتِ دولت

#املا
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
هیچ چیز برایم الویت ندارد، اما بعضی چیزها اولویت دارند. 😄

#بهروز صفرزاده
#املا