کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.05K subscribers
8.49K photos
944 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_در_ایران «#نهادهای_آموزشی» ( #قسمت_چهارم) #محمدتقی_فلاحی 🔹 از آغاز مشروطه یعنی از ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۷ ه.ش در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر ایران مدارس ملی به شیوه نوین افتتاح گردید. از جمله این مدرسه‌ها: #مدرسه_مظفری در ۱۲۷۸…
💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_در_ایران

«#نهادهای_آموزشی» (#قسمت_پنجم)

#محمدتقی_فلاحی


🔹 از بنیانگذاران مدرسه دخترانه در ایران #صدیقه_دولت_آبادی (۱۲۶۴ تا ۱۳۴۱ ش) روزنامه نگار است. او در سال ۱۲۹۶ دبستان دخترانه «#مکتب‌خانه_شرعیات» و دو سال بعد نخستین نشریه ویژه زنان را به نام مجله «زبان زنان» در اصفهان منتشر کرد. او که از برادرش یحیی تأثیری عمیق گرفته بود، مقاله هایی درباره حقوق اجتماعی و سیاسی زنان، پیشرفت آموزش و پرورش، مبارزه با استبداد و به دست آوردن آزادی می‌نوشت. همچنین با تاسیس شرکت آزمایش بانوان، توجه مردم را به فروش اجناس ایرانی و توسعه صنایع داخلی جلب می‌کرد. صدیقه پس از گذراندن دوره چهار ساله تعلیم و تربیت در دانشگاه سوربن و بازگشت به ایران رئیس کانون بانوان شد که دارای کلاس های سواد آموزی برای بزرگسالان بود.

با تشکیل انجمن زرتشتیان در سال ۱۲۸۵ ش، با هدف سرپرستی امور اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی زرتشتیان به همت ارباب کیخسرو شاهرخ، نماینده زرتشتیان در دوره دوم مجلس شورای ملی، عضو انجمن آثار ملی و رئیس انجمن - که در راه‌اندازی کتابخانه و چاپخانه مجلس و ساختن چندین مدرسه با یاری پارسیان هند تلاش کرد- انجمن توانست به تاسیس درمانگاه، کودکستان، دبستان، دبیرستان و کتابخانه ناحیه شود. از جمله: کودکستان رستم آبادیان، دبستان پسرانه جمشیدجم به همت ارباب جمشید جمشیدیان از بازرگانان خوشنام و معروف، #دبستان_دخترانه_گیو و دبستان‌های استاد #خدابخش و استاد #پورداوود و دبیرستان‌های پسرانه #فیروزبهرام و دبیرستان دخترانه #انوشیروان دادگر که هر دو در فهرست آثار ملی قرار گرفته‌اند.

📝 ادامه دارد...

#نشرآگاهی
#تقویم_آموزشی
#برابری_آموزشی
#معلمان_تاثیرگذار
#مدارس_نوین
#آشنایی_با_بزرگان
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#جای_معلم_زندان_نیست
#آزادی_معلمان_زندانی_بی_قیدوشرط_فوری
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹#جنبش_زنان_ایران #زنان_پیشرو

🔹 #صدیقه_دولت_آبادی


🔹 #قسمت۱_ص۱


🔺 جنبش زنان ایران در تاریخ ۱۱۴ ساله خود به اعتبار تلاش جمعی از زنان حرکت کرده و خود را پیش برده است. این جنبش که پویایی خود را در طول زمان حیات خود حفظ کرده، هیچگاه جنبش من و نام‌ها نبود که جنبش ما و فعالیت جمعی بود. با این همه در این مدت زنانی بودند که تلاش بیشترشان صدا و نامشان را ماندگار کرده است یکی از این زنان بی شک صدیقه دولتآبادی است. زنی از خانواده‌ای سرشناس مذهبی که تا پایان عمر با همه مشکلاتی که برایش پیش آمد، دست از مبارزه بر نداشت. اما سرنوشت نگذاشت ثمره آرزویی را که همه زندگی برایش مبارزه کرد، ببیند و چند ماه پیش از نخستین رای گیری زنان در خانه‌اش درگذشت و آرزوی انداختن رای در صندوق را برای همیشه به گور فراموشی برد.

صدیقه دولت آبادی هفتمین فرزند حاج میرزاهادی دولتآبادی و خاتمه بیگم، دختر حکیم ملاباقر نوری بود. دختری پس از شش پسر که البته ارج و قربی برابر برادران نامدارش در پیش پدر و مادری داشت که تحصیل را حق دخترشان هم می‌دانستند. صدیقه در سال ۱۲۶۱ شمسی دراصفهان به دنیا آمد. پدرش سید هادی دولت آبادی روحانی سرشناس اصفهانی بود که تحصیلات دینی خود را نزد میرزا حسن شیرازی و آیت الله حاج زین‌العابدین مازندرانی به پایان برد و بعد از بازگشت، ریاست مدرسه علمیه جلالیه را به دست گرفت. سید هادی همچنین در اتحاد اسلام با سید جمال الدین اسد آبادی همراهی داشت.
میرزا هادی در بازگشت از عتبات با خاتمه بیگم، دختر ملاعلی‌نوری حکیم سرشناس حکمت ازدواج کرد. خاتمه خانوم مانند دخترش آخرین فرزند خانواده بود که پیش از او ۶ دختر داشتند و نام او را به طعنه خاتمه گذاشتند که تا پایانی بر دختران پدرش باشد، هرچند که ملاعلی آن‌چنان که از پدرش آموخته بود دخترانش بخصوص خاتمه را سواد آموخت. دخترانش مانند همسرش پشت تجیری می‌نشستند و درس می‌آموختند. خاتمه خانم علاوه بر این که حافظ کل قرآن بود و احادیث و اخبار زیادی را از حفظ داشت، سواد خواندن و نوشتن نیز آموخته بود و به دختر خود نیز این سواد را منتقل کرد.

حاصل ازدواج میرزاهادی دولتآبادی و خاتمه خانم نوری شش پسر به نام های میرزا احمد، میرزا یحیی، میرزا علی محمد، میرزامهدی، میرزا محمدعلی، میرزا رضا و البته صدیقه بود. بعدتر که خاتمه خانم بیمار شد و فوت کرد حاج هادی دختر جوانی را برای کارهای خانه به عقد در آورد که حاصل این ازدواج دو دختر به اسم های قمرتاج و فخرتاج بود که چون پدر را در کودکی از دست دادند حضانت این دو خواهر به خواهر بزرگتر یعنی صدیقه رسید.

در میان فرزندان حاج هادی میرزایحیی دولت آبادی یکی از چهره‌های سرشناس این خانواده بود. او که شهرتش مانند خواهر به دلیل آزادی‌خواهی اش بود، از اعضای تاثیر گذار و اولیه انجمن معارف و انجمن میکده از انجمن های موثر در جنبش مشروطه بود. او به همراه برادرش میرزا محمدعلی در مشروطه نقش مهمی را ایفا کردند. برادر دیگر یعنی میرزامهدی نیز پسری به اسم حسام‌الدین داشت که مدتی نماینده اصفهان بود و زمانی هم شهردار تهران شد دو دختر به اسم‌های شیوا و پروین داشت پروین دولت آبادی یکی از شناخته شده‌ترین شاعران کودک و نوجوان در ایران بود.
با این همه چهره شناخته شده در این خانواده صدیقه دولت آبادی با دیگر اعضا تفاوت داشت. او از زمانی که جوان بود دست از تلاش برای تغییر وضعیت زنان برنداشت. در این راه از ثروت خانوادگی تا به خطر انداختن جانش هزینه کرد.

🔺 صدیقه دولتآبادی مانند بسیاری از فعالان حقوق زنان بارها توسط جریان مخالفان پیشرفت زنان تهدید و مورد ضرب و شتم قرار گرفت و توهین و تحقیر شنید اما این‌ها سدی برای او نبود. شاید بخشی از این تلاش و خسته نشدنش را از مادری داشت که سواد را از سن کودکی به او آموخت و پدری که در شش سالگی گفت اگر بخواهد سواد بیاموزد مانند برادرانش می‌تواند معلم داشته باشد. صدیقه زبان‌های عربی و فارسی را نزد شیخ محمد رفیع تاری و دروس متوسطه را نزد معلمان خصوصی یاد گرفت. در برخی از منابع آمده شانزده ساله بود که ازدواج کرد، اما در کتاب اسناد و خاطراتش که به همت بنیاد صدیقه دولتآبادی و زیر نظر خواهرزاده‌اش مهدخت منتشر شده، آمده بیست ساله بود که با دکتر اعتضادالحکما ازدواج کرد. ازدواجی که البته موفق نبود و چند سال بعد به جدایی انجامید. صدیقه به جای اینکه بار دیگر ازدواج کند تصمیم گرفت در حوزه‌ای که قسم خورده بود، یعنی حقوق زنان، فعالیت کند و مادر دو خواهر ناتنی‌اش باشد. اما نکته جالب در این ازدواج این است که بعد از مرگ حاج هادی مشخص شد او حق طلاق دخترش را از دکتر اعتضادالحکما گرفته است. این یکی از نخستین دفعاتی بود که زن در ایران حق طلاق گرفت. اما زندگی واقعی صدیقه دولتآبادی همزمان با مشروطه یعنی در سن ۲۶ سالگی آغاز شد.


⤵️ ادامه در پست بعد
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹 #جنبش_زنان_ایران #زنان_پیشرو

🔹#صدیقه_دولت_آبادی


🔹 #قسمت۲_ص۱


🔺 او بعد از فتح تهران، همزمان با آغاز فعالیت‌های علنی زنان، در انجمن مخدرات وطن عضو شد. ریاست این انجمن را آغابیگم برعهده داشت. این انجمن جدا از فعالیت برای زنان، در راه دفاع از استقلال میهن و مخالفت با وام گرفتن از بیگانگان و جلوگیری از ورود کالاهای خارجی تلاش می‌کرد.  همچنین همزمان با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳ خورشیدی انجمن دیگری با نام انجمن حریت نسوان راه‌اندازی شد که در مقابل دشمن خارجی و کمک به کسانی که در جنگ آسیب دیده بودند، فعالیت می کرد. صدیقه دولت آبادی یکی از بنیانگذاران آن انجمن بود.

اما او در دوران بعد از جنگ با اندیشه تغییر شرایط و حرکتی برای زنان اصفهان به این شهر رفت و در ابتدای راه شرکت خواتین اصفهان را راه اندازی کرد. همزمان مدرسه‌ای را به نام مکتب‌خانه شرعیات راه اندازی کرد. او هیچ‌گاه مدیریت بنیاد هایی را که تاسیس می‌کرد بر عهده نمی‌گرفت. بعد از پایه گذاری این مدرسه، اداره آن را به بدرالدجی درخشان سپرد. بدرالدجی و خواهرش با تلاش فراوان به مدرسه ژاندارک رفتند و نخستین دختران مسلمان فارغ التحصیل آن مدرسه بودند.  او پیش از این در مدرسه ناموس درس داده بود و بعد از آن به دعوت صدیقه دولت آبادی به اصفهان رفت و مدیر مکتب خانه شرعیات شد. این مدرسه بعد از سه ماه با فشار نیروهای مذهبی تعطیل شد، اما باعث نشد دولت آبادی دست از تلاش بر دارد.  او پس از این مدرسه، ام‌المدارس را راه‌اندازی کرد تا دختران بی‌بضاعت درس بخوانند. مدیریت این مدرسه را بار دیگر به مهرتاج رخشان سپرد.

🔺 اما شاید مهم‌ترین فعالیت صدیقه دولتآبادی انتشار روزنامه زبان زنان در اصفهان بود.
روزنامه زبان زنان نخستین نشریه زنان در اصفهان بود که ماهی دو شماره از بهار ۱۲۹۸ منتشر شد. صدیقه دولت آبادی این نشریه را تنها برای بیداری زنان و اطلاع از حقوقشان منتشر نمی کرد، بلکه در نقد سیاست هم بود. نقدهای تندی که مشکلاتی برای روزنامه و خود صدیقه دولت آبادی به وجود آورد.

🔺 او در یکی از مقاله‌های معروف خود در این روزنامه، با تیتر «خواهران بیدار شوید» خطاب به زنان نوشت:« فقر و فلاکت و نکبت از چندین صد سال دور ما را زنجیر بسته و ما را از حدود بشریت هم به خارج می کشیده را باید خاتمه داد. این مردان خودخواه ما که اکثریت مردان ایران را تشکیل می‌دهند، هرگز انصاف و مروت را نمی‌توانند پیشه خودساخته و اندکی به حال ما تفکر کنند.»

دولت آبادی در بخش دیگری از این مقاله با اشاره به اینکه جوانان آزادی‌خواه تعداد کمی هستند، افزوده است:«گویا خودشان هم بیش از ما زنان و دختران گرفتار جدال با عالم استبداد هستند. بزرگ‌تر درمانی که می‌تواند همه دردهای بدبختی نوع ما را علاج کند، همانا معارف است.»

🔺 دولت آبادی در ادامه با اشاره به سهم الارث زنان آن را نقد می‌کند: «به اندازه حقوق ارثیه هم با ما معامله نمی کنند. هرچه از عملیات وزارت معارف و نظریات دولت می‌شنویم فقط مدارس کوچک و کوچک پسران است. اشتباه نشود ما برعلیه دبستان های پسرانه نیستیم و به عکس همیشه طرفدار ازیاد آنها بودیم. لاکن عمده مقصود ما این است که چرا نصف این تفکرات برای دختران می شود؟ آیا دختران بینوای فقیر نباید تحصیل کنند؟ چرا باید از مدارس همدان مجانی دولتی به اندازه حدود و حقوق ارثیه دختران هم در مرکز و ولایات ایجاد نشود؟ الان ۴۰ سال است در تهران برای پسران دارالفنون گشوده، اما ایراد نمی‌کنیم که یک مرد فنی تاکنون نشنیدیم که از آن دارالفنون خارج شده باشد. مدارس دیگر فنی هم باز برای پسرانه هست. ولی چرا یکی از آن‌ها راجع به فنونی که برای دختران باید باشد، ایجاد نشده؟ هیچ شک نیست که مردان خودخواه و خودپسند بوده و هر خوبی را برای خود می خواهند. آیا ما زنان هم باید سکوت کنیم؟ نه! بس است. سکوت و گوشه نشینی ما را به چاه نیستی انداخته.»



⤵️ ادامه در پست بعد
⤴️ ادامه از پست قبل


#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲


🔺 او در ادامه به دولت پیشنهاد داد در ولایات مختلف مدرسه برای دختران باز کند: «در مرکز اقلا یک دبستان فنی برای دختران تشکیل نماید. خیلی لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحبان فنون از اروپا بخواهد و اداره مخصوص معارف زنان تشکیل دهند و از آن‌ها به اتفاق دختران ایرانی مفتش های مخصوص برای مدارس نسوان ولایات اعزام بدارند که تا خرد خرد بشود از راه معارف به مقصود رسید. زنان و دختران دانشمند تهران ذمه‌دار هستند که از وزارت معارف بخواهند. ما در این موقع نمی‌خواهیم از اظهار یک نکته مهم خودداری کنیم و آن این است: از قراری که شنیده ایم بودجه اداره نظمیه یک مملکت ایران بیش از بودجه وزارت معارف است و این بودجه مصرف میز و صندلی های سبز و سرخ و مرکب پرطاووسی می شود آیا یک چنین مملکتی میتواند ترقی کند؟ آدم تاکی نگوید! تا چه اندازه می‌تواند خاموش بماند! آیا نباید فریاد کشید و گفت: ملت آن روح دموکراسی زحماتی را که می کشد و پول‌هایی که می دهد برای پرورش هیئت جامعه خود حق دارد و باید در راه همین ملت صرف شود. ما شنیده‌ایم که آقای نصیرالدوله وزیر معارف پیشنهاداتی دایر به توسعه معارف دارند، ولی از کمی بودجه کامیابی ندارند. خوب است هیئت دولت از بودجه‌های بیهوده ببرد و به بودجه‌های اساسی بیفزاید و منابع حاصل ثروت را برای مملکت باز نماید.»

🔺 در این مقاله صدیقه دولت آبادی با اشاره به مکاتباتی که با اداره معارف اصفهان داشته است نوشته: «بر طبق راپورت وزارت معارف قریب دو سال است مدارس دوشیزگان مثل مدارس ذکوریه در ولایت و پایتخت تاسیس شده است. لازم است توجه آقای وزیر معارف را به این نکته جلب نماییم در ولایات مدارس مجانی برای دوشیزگان به اندازه سهم ارثی هم نشده تا چه رسد برای دختران هم باشد. مخصوصاً ما هم از چندی پیش فریاد برآوریم و از رئیس معارف اصفهان پرسیدیم و جوابی که دادند این بود که هیچ امری در تاسیس مدرسه دخترانه نیامده است. از شیراز و مشهد هم خبر داریم که دبستان دخترانه وجود ندارد.»

🔺 او در مقاله دیگری با تیتر «حق با آزادی‌ است» نیز نوشت: «اشخاصی که ندیدند، نخواندند و یا نشنیدند، از کجا می توانند بدانند. در ایران ما بدبختانه از این جنس اشخاص بسیارند؛ بدبختانه‌تر اینکه دشمنان همین عده هم زیاد هستند. همین که یک یا چند نفر پیدا می‌شوند که می خواهند در راه خدا اشخاصی که چیزی ندیده اند را راهنمایی کنند، نخوانده ها را بیاموزند و به نشنیندگان بگویند، فوراً دشمنان آن‌ها از هر طرف به عناوین مختلف قیام می‌کند و با زبان‌های عوام فریبی بر خلاف هرحقوقی می‌گویند تا طرف را خسته کرده و از پای درآورند. خیلی شاد هستیم که در مقابل همه بدبینی‌های امروز در همین وطن خودمان از میان فرزندان ایران ما می‌بینیم اشخاصی را که نه‌تنها در مقابل این دشمنان انسانیت عقب‌نشینی را اختیار نمی‌کنند، بلکه از حملات خود دست نمی‌کشند، مجاهدت می‌کنند و فداکاری می‌نمایند، تا نجات عمومی را فراهم سازند. حقیقتاً دنیا به طرفداران عالم انسانیت فهمانده است که باید با شجاعت تامه کارکرد. سرنگون باد استبداد! پست و نابود باد جهل!»

#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: فرزانه ابراهیم زاده


📝 ادامه دارد...

لینک بخش اول

https://tttttt.me/KSMtehran/12407

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹 #جنبش_زنان_ایران #زنان_پیشرو

🔹#صدیقه_دولت_آبادی

🔹 #قسمت۳_ص۱



🔺 صدیقه دولت آبادی در سال ۱۲۹۹ در زمان تشکیل مجلس چهارم خطاب به نمایندگان مجلس و دولت نوشت: «اگرچه ما زنان در آن سه دوره پیشین چیزی از نتایج عقاید انتخاب کنندگان و همچنان خدمات انتخاب شدگان ندیدیم، ولی اگر برادران مامیل داشته باشند از ما بشنوند جسارتاً از اظهار نصیحت زیرین خودداری نمی کنم: برادران وطن ما البته شما می دانید که حکومت ایران ملی می باشد، یعنی کل اختیارات مملکت از کوچک تا بزرگ در دست مجلس شورای ملی است. سرنوشت وطن، قوانین مملکت به خصوص دخل و خرج، مالیات بندی، روش دولت حیات و ممات و ناموس همه ملت به اختیار دوساله وکلای مجلس یعنی نمایندگان مختار ملت که از طرف ملت به اختیار آزاد از ملت انتخاب می‌شوند، می‌باشد.»

🔺 یکی از دغدغه‌های همیشگی صدیقی دولت آبادی نداشتن حق رای زنان بود. او در این مقاله نوشت: «اگر مازنان حق شرکت و انتخاب می‌داشتیم یقین بدانید که هرگز یک نفر مستبده، یک نفر ملاک، یک نفره اعیان، یک نفر متشخص، یک نفر از بزرگان یاکسان این‌جور آدم‌ها انتخاب نمی‌کردیم... در مدت ۱۴ سال لذت مشروطه را ملت ندیده است. ولی اگر ما زنان اختیار داشتیم که وکیل انتخاب کنیم، البته می‌گشتیم فقط از میان خود ملت و یا از جنس نزدیک به ملت هرکس عاقل،عالم، دانا، آزادی‌خواه، مشروطه پرور، وطن پرست، ملت دوست، راست‌کردار، درست گفتار، فداکار و خداپرست انتخاب می کردیم تا به واسطه این جور وکلا که بی‌شک اولین فکری این‌ها قوانین و نقشه‌کشی‌هایی خواهد بود که ملت یعنی رنجبر، کارگر،کاسب، صنعتکار، بازاری فقیر و بیچاره از ذلت و فشار و نکبت خلاص بشوند. دخل ملت خوب باشد و بده مالیاتی آن کم بشود و وسایل آسایش و تحصیل و زندگانی ملت و کودکان آن فراهم گردد که توده جمعیت یعنی ملت ترقی کند.»

🔺 او معتقد بود که نشریه چون مدرسه سیاری است که همه جا می‌رود یا آن را چون نسخه طبیب بر سر بالین بیماران خانه نشین می فرستد تا به بیداری زنان مدد باشد.
او یکی از معدود روزنامه‌نگارانی بود که به قرارداد ۱۹۱۹ اعتراض کرد و وثوق الدوله را به خیانت متهم کرد. مقاله‌ای که باعث شد بعضی از چهره‌های متعصب به تحریک برخی از سیاسی‌های طرفدار وثوق الدوله به دفتر روزنامه «زبان زنان» حمله کنند و شیشه‌ها و درها را زمانی که خود دولت آبادی در آنجا بود، بشکنند. البته به همین هم بسنده نکردند و دولت سپهدار اعظم دستور توقیف روزنامه و دستگیری صدیقه دولت آبادی را هم داد.

🔺 در همین زمان بود که رئیس نظمیه اصفهان به او گفت: «خانم شما صد سال زود به دنیا آمده‌اید.» صدیقه دولت آبادی پاسخ داد: «آقا من صد سال دیر متولد شدم. اگر صد سال زودتر به دنیا آمده بودم، نمی‌گذاشتم زنان چنین خوار و خفیف در زنجیر شما مردها اسیر باشند.»

صدیقه دولت آبادی پس از تعطیلی زبان زنان به تهران آمد و بار دیگر زبان زنان را به صورت ماه نامه‌ای به قطع وزیری در ۳۲ صفحه منتشر کرد. وی در همین ایام در تهران شرکتی به نام انجمن آزمایش بانوان تاسیس کرد و با کمک خانم درالمعالی در جنبش علیه استفاده از کالاهای خارجی شرکت کرد.

🔺 یکی از تلاش‌هایی که در تمام زندگی به دنبال آن بود، حمایت از کالاهای داخلی بود.
جنبش علیه خرید و استفاده از کالاهای خارجی از مهمترین فعالیت‌های زنان بود. بیشتر جنبش‌های زنان در ابتدای فعالیت علیه کالاهای خارجی و حمایت از کالای داخلی فعال بودند. صدیقه دولتآبادی یکی از زنانی بود که شخصاً نه فقط با نوشتن که در عمل نیز برای ترویج کالاهای وطنی فعالیت می کردند. او به همراه بدرالدجی درخشان به قهوه‌خانه‌ها می‌رفت و با مردان صحبت می‌کرد تا از اجناس ایرانی استفاده کنند. یکی از این اجناس قند بود. آن‌ها در قهوه‌خانه‌ها از مردان می خواستند قند فرنگی نخورند. دولتآبادی همچنین با پوشیدن لباس از پارچه های وطنی آن را ترویج می‌کرد.

🔺 بعد از این که در سال ۱۳۰۰ طلاق گرفت، با سامان دادن به خواهران کوچکش، تصمیم تازه‌ای برای خود گرفت. او که از بیماری کلیه رنج می‌برد تصمیم گرفت برای معالجه به خارج از ایران برود. در فروردین ۱۳۰۲ از راه کرمانشاه، بغداد، بیروت و حلب به سوئیس و سپس آلمان رفت و بعد از چند ماه معالجه در برلین، در مرداد همان سال عازم پاریس شد. در پاریس ضمن ادامه کالج شبانه روزی زنان دوره سه ساله تعلیم و تربیت را به پایان رساند و موفق به اخذ لیسانس در تعلیم و تربیت سوربن شد.


⤵️ ادامه در پست بعد
💠 #یاد

🔺 #صدیقه_دولت_آبادی

۶ مرداد
#سالروز_درگذشت

صدیقه دولتآبادی (۱۲۶۱–۱۳۴۰) روزنامه‌نگار و از فعالان انقلاب مشروطه و جنبش زنان در ایران، از بنیان‌گذاران انجمن مشروطه‌خواه مخدرات وطن بود. همچنین، از نخستین فعالان حقوق زنان در ایران و ناشر نخستین نشریه زنان به زبان پارسی به نام "زبان زنان" و از موسسین یکی از اولین مدارس دخترانه به نام مکتب شرعیات بود. او از معدود زنانی بود که در دوره قاجار تلاش‌های گسترده‌ای برای تأسیس و گسترش مدارس دخترانه انجام دادند و ناملایمات زیادی را تحمل کرد.

صدیقه دولت آبادی در ۲۰ صفر سال۱۳۰۰ هجری قمری در اصفهان و در یک خانواده روشنفکرِ روحانی متولد شد. پدرش میرزا هادی دولتآبادی و مادرش خاتمه بیگم بودند.
خودش می‌گوید: " وقتی شش ساله بودم، روزی پدرم به من گفت: صدیقه! مادرت قبل از تولد تو؛ شش پسر به دنیا آورد. من در این عصر که اجتماع با دیده حقارت به زنان می نگرد، دلم نمی‌خواست صاحب فرزند دختری شوم. ولی اگر درس بخوانی و باسواد شوی نزد من محترم و عزیز خواهی بود و همسنگ برادرانت از دارایی مادی و معنوی من سهم خواهی برد. اما اگر تحصیل نکنی و بی دانش باقی بمانی، تو را حتی در ردیف فرزندان خودم هم به حساب نخواهم آورد"...


🔺 در بزرگسالی مهم‌ترین رویای صدیقه دستیابی به حق رای برای زنان ایران و حضور در مجلس بود؛ رویایی که بارها درباره آن صحبت کرد و نوشت. در سال ۱۳۳۱ در نامه ای خطاب به دکتر مصدق خواست حق رای  را به زنان واگذار کنند. دولت آبادی ضعف عمومی مردم، به خصوص زنان را در بی سوادی می‌دانست. در نطق ۱۷ دی ۱۳۳۰ از دولت مصدق خواست وزیر فرهنگ هفت سال در این پست بماند و برنامه‌های آموزش نسل جوان را ارزیابی کند. او برای مراسم فروش اوراق قرضه ملی، پولی را که برای کفن و دفنش کنار گذاشته بود برای کمک به وطن خرج کرد.

در سال ۱۳۴۰ که بار دیگر خبر احتمال حق رای به زنان منتشر شد، صدیقه دولت آبادی که به شدت بیمار بود در سازمان زنان از حق رای دفاع کرد. اما بیماری سرطان در نهایت ششم مرداد همین سال نفسش را بند آورد. او درحالی درگذشت که دقیقا هفت ماه بعد از مرگش زنان برای نخستین بار پای صندوق‌های رای رفتند و به اصول ششگانه انقلاب سفید رای دادند.
  اما تراژدی زندگی صدیقه دولتآبادی در به‌گور بردن آرزوی آزادی زنان به پایان نرسید.
او وصیت کرده بود در قبرستان زرگنده دفن شود. سازمان زنان روی مزار او به عنوان یکی از زنان فعال سنگ قبر زیبایی گذاشته بود اما درست ۱۵ سال بعد در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۹ مزارش توسط امام جماعت مسجد زرگنده تخریب شد. بخش باقی مانده از مزار او و برادرش یحیی دولتآبادی و دکتر محمود نریمان در سال ۸۶ تخریب شد و از بین رفت.


https://tttttt.me/httpsksmtehran2/103

🔻مطالب منتشر شده در مورد فعالیتها و زندگی #صدیقه_دولت_آبادی را درکانال بخوانید:

#قسمت_اول:

https://tttttt.me/KSMtehran/12407

#قسمت_دوم:

https://tttttt.me/KSMtehran/12418

#قسمت_سوم:

https://tttttt.me/KSMtehran/12425




#صدیقه_دولت_آبادی
#درگذشت
#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#زنان_پیشرو
#جنبش_زنان_ایران
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔺۲۹ شهریور سالروز درگذشت مهرتاج رخشان

(زاده سال ۱۲۶۰ تهران -- درگذشته ۲۹ شهریور ۱۳۵۳ دماوند) از پیشگامان جنبش زنان در ایران و تأسیس مدارس دخترانه

مهرتاج عربی، تاریخ و زبان انگلیسی را نزد پدر و مادرش فرا گرفت و در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران پذیرفته شد. سه سال پیش از فارغ‌التحصیل شدن با کمک پدرش مدرسه «ام‌المدارس» را در تهران تأسیس کرد و با خواهرش در این مدرسه تدریس می‌کردند. با تأسیس مدرسه، خواهرش تحصیل را کنار گذاشت ولی وی در ۱۲۸۴ یک سال پیش از انقلاب مشروطه از مدرسه فارغ‌التحصیل شد.
او که نام #مهرتاج_رخشان را برای خود برگزیده بود، پس از فارغ‌التحصیلی به معلمی و مدیریت در مدارس دخترانه ادامه داد. مدتی در اداره «مدرسه شرعیات اصفهان» به کمک #صدیقه_دولت‌_آبادی شتافت و «مدرسه ام‌المدارس» را در اصفهان تأسیس کرد. در مدرسه آمریکایی‌ها که از آن فارغ‌التحصیل شده بود، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد. سپس مدیر مدارسی در شهرهای انزلی، مشهد، اصفهان، گلپایگان و ملایر شد. وی در گلپایگان در شرایطی که نبض شهر در اختیار نیروهای کاملاً سنتی و محافظه‌کار بود، در ارتقای فرهنگ مردم نقش بسیار مهمی داشت. او همچنین به درخواست وزیر معارف نظام‌نامه‌ای برای مدارس ایران تهیه کرد که در صفحه اول نخستین شماره مجله معارف به چاپ رسید.
او در سال ۱۳۱۱ به دماوند رفت و قصد داشت پرورشگاهی برای نگاهداری کودکان یتیم و بی‌بضاعت تأسیس کند که موفق نشد و سال‌های پایانی زندگی را تنها در باغی در دماوند گذراند.
حضور بدون حجاب مهرتاج رخشان در مراسم فارغ‌التحصیلی‌اش در مدرسه دخترانه آمریکایی و سخنرانی او به دو زبان انگلیسی و فارسی، از نخستین نمونه‌های کشف حجاب در تاریخ معاصر ایران است. مدرسه ام‌المدارس او نیز به دلیل مخالفت‌های سنت‌‌گرایان تعطیل شد.

https://tttttt.me/httpsksmtehran2/220

#مهرتاج_رخشان

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

#قسمت۷

🔺تلاش‌های زنان برای ورود به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی از طریق آموزش (۶)


🔹 مشروطه یک نقطه عطف برای زنان ایران بود. زنان همدوش با مردان در اعتراضات شرکت کردند و انجمن های مخفی تشکیل دادند. مانند انجمن سری نسوان و اتحادیه غیبی نسوان؛ که حضور زنان در اعتراضات را هماهنگ می‌کردند. هرچند که با امضای فرمان مشروطه، زنان مانند مجانین و افراد سابقه دار از حق رای محروم شدند؛ اما این باعث نشد آن‌ها از تلاش برای حقوق‌شان دست بردارند. انجمن سری‌ نسوان در زمانی که نمایندگان مجلس در تصویب متمم قانون‌اساسی تعلل می‌کردند در مقابل مجلس تجمع کردند. در شماره هشتم روزنامه حبل المتین مورخه یکشنبه ۶ ربیع الاول ۱۳۲۵ (۲۹ فروردین ۱۲۸۶ خورشیدی) نوشته شده: زن‌ها روز چهارشنبه ازدحام غریبی کرده به بهارستان آمده، مطالبه قانون‌اساسی نمودند و در ازای این جرات مردانه جواب محرک دارید، شنیدند.»

همچنین انجمن در برابر تعلل نمایندگان مجلس در تصویب قوانین اتحادیه غیبی نسوان نامه‌ای خطاب به نمایندگان نوشت که در روزنامه ندای وطن منتشر شد. در این نامه ضمن مواخذه نمایندگان مجلس، خواسته شده نمایندگان هرچه فوری متعلق قانون اساسی را تدوین و تصویب کنند و به بی سر و سامانی کشور خاتمه دهند و اگر چنانچه از عهده کارها برنمی‌آیند، استعفا دهند و کار مملکت را به دست زنان بسپارند. آن‌ها حتی برنامه چند ماهه برای اداره کشور آماده کرده بودند.

🔹 انجمن‌های زنان در تهران و شهرستان ها بعد از به توپ بستن مجلس نیز نقش مهمی ایفا کردند در مجلس دوم در زمان تشکیل بانک ملی زنان پیش قدم بودند و حتی زنان کارگر نیز سرمایه‌های اندک خود را کمک کردند یکی از مهمترین اقدامات زنان در این دوران اعتراض جدی به التیماتوم روسیه بود. در آذر ۱۲۸۹ جمعی از زنان در حالی که زیر لباس خود تپانچه بسته بودند به مجلس شورای ملی رفتند و از رئیس مجلس خواستند در مقابل روس ها مقاومت کند و اجازه دخالت اجنبی را در امور کشور ندهد.

همزمان با این تلاشهای سیاسی نافرجام زنان تلاش هایی در راه توانمندسازی خود آغاز کردند. یکی از این تلاش ها تلاش برای باسواد کردن دختران و زنان بود. «دوشیزگان» و «ناموس» دو مدرسه اول دختران بود که هرچند عمر اولی به شش روز نرسید، اما دومی آغاز جنبش مدرسه سازی دختران بود.

در کنار این زنانی بودند که دست به انتشار روزنامه زدند روزنامه‌های «دانش» و «شکوفه» پیشرو این راه بودند.
همزمان انجمن های زنان نیز فعالیت علنی خود را آغاز کردند و زنانی را که برای کسب حقوق برابر تلاش می کردند، بسیاری شناختند.

یکی از زنان بی تردید صدیقه دولتآبادی بود که می‌دانیم از فعالان دوره جنبش مشروطه و عضو انجمن سری نسوان بود؛ اما بعد از فتح تهران تلاش تازه‌ای را آغاز کرد.

#صدیقه_دولت_آبادی از زنان فعال در جنبش مشروطه و دورانی بود که این انجمن‌های زنان به صورت مخفی فعالیت می‌کردند. هرچند که نام زنان این انجمن‌ها مخفی مانده، ولی پیشینه خانوادگی و فعالیت‌های بعدی او نشان می‌دهد در این انجمن ها حضور فعالی داشته است.

او بعد از فتح تهران، همزمان با آغاز فعالیت‌های علنی زنان، در انجمن مخدرات وطن عضو شد. ریاست این انجمن را #آغابیگم_نجم_آبادی برعهده داشت. این انجمن جدا از فعالیت برای زنان، در راه دفاع از استقلال میهن و مخالفت با وام گرفتن از بیگانگان و جلوگیری از ورود کالاهای خارجی تلاش می‌کرد.  همچنین همزمان با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۲۹۳ خورشیدی انجمن دیگری با نام انجمن حریت نسوان راه‌اندازی شد که در مقابل دشمن خارجی و کمک به کسانی که در جنگ آسیب دیده بودند، فعالیت می کرد. صدیقه دولت آبادی یکی از بنیانگذاران آن انجمن بود.

🔺 او در دوران بعد از جنگ با اندیشه تغییر شرایط و حرکتی برای زنان اصفهان به این شهر رفت و در ابتدای راه شرکت خواتین اصفهان را راه اندازی کرد. همزمان مدرسه‌ای را به نام مکتب‌خانه شرعیات راه اندازی کرد. او هیچ‌گاه مدیریت بنیادهایی را که تاسیس می‌کرد بر عهده نمی‌گرفت. بعد از پایه گذاری این مدرسه، اداره آن را به #مهرتاج_رخشان سپرد. مهرتاج(بدرالدجی) و خواهرش با تلاش فراوان به مدرسه ژاندارک رفتند و نخستین دختران مسلمان فارغ التحصیل آن مدرسه بودند.  او پیش از این در مدرسه ناموس درس داده بود و بعد از آن به دعوت صدیقه دولت آبادی به اصفهان رفت و مدیر مکتب خانه شرعیات شد. این مدرسه بعد از سه ماه با فشار نیروهای مذهبی تعطیل شد، اما باعث نشد دولت آبادی دست از تلاش بر دارد.  او پس از این مدرسه، ام‌المدارس را راه‌اندازی کرد تا دختران بی‌بضاعت درس بخوانند. مدیریت این مدرسه را بار دیگر به #مهرتاج_رخشان سپرد.

⤵️ ادامه در صفحه بعد
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

#قسمت۸

🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانه‌ای دشوار (۵)

🔹 دار المعلمات

بدون تردید سخن گفتن از شکل‌گیری تربیت معلم در ایران، بدون بررسی و تبیین نقش مدارس دختران و دارالمعلمات ناقص خواهد بود. این رویکرد پیوند ناگسستنی با تکاپوهای زنان ایرانی درعرصه نوگرایی و تلاش برای مشارکت در عرصه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دارد. علیرغم موانع و محدودیت های سیاسی، مذهبی، فرهنگی، و ساختار سنتی جامعه ایران، از بعد از مشروطه زنان ایرانی وارد عرصه‌های مختلف اجتماعی وفرهنگی، از آن جمله آموزش شدند. که نتیجه آن جنبش مدرسه سازی و گسترش نظام آموزشی و فراهم شدن زمینه تحصیل دختران، وجود آموزگار زن و تاسیس مرکزی برای آموزش تخصصی زنان برای شغل آموزگاری به یک ضرورت تبدیل شد. اگرچه تأسیس مدارس دخترانه در آن زمان چندان کار آسانی نبود و با مقاومت سنت گرایان مواجه می‌شد. لذا برخی از زنان نوگرای ایرانی در منازل مسکونی خویش به آموزش دختران همت گماردند. از آن جمله می توان به مدرسه "ربابه مرعشی" که درسال ۱۲۷۰خ. در تهران تاسیس شد، اشاره کرد.

#ربابه_مرعشی همسر "علی شمس المعالی" از پزشکان دوره قاجار است. خانم مرعشی با حمایت های همسرش توانست در منزل مسکونی خویش مدرسه‌ای ایجاد کند. که علیرغم موانع بسیار ۱۳ سال دوام اورد.
مدرسه بعدی «مدرسه ام‌المدارس» بوسیله" خانم #مهرتاج_رخشان" (بدرالدجی) دختر امام‌الحکما در سال ۱۲۸۰خ. در تهران گشایش یافت. بدر الدجی به هنگام تحصیل در اصفهان، با خانم" #صدیقه_دولت_آبادی" یکی از پیشگامان آموزش دختران در ایران آشنا شد و همکاری آن‌ها تا سال‌ها ادامه داشت.

وزارت معارف در ابتدا بجای تاسیس دارالمعلمات دخترانه از امکانات آموزشی یک مدرسه دخترانه فرانسوی در تهران به نام "#فرانکو_پرسان" به منظور تعلیم محصلان دختر برای آموزش معلمی بهره برد.
سرانجام تربیت معلم دخترانه در سال ۱۲۹۷ خ گشایش یافت.

نصیرالدوله وزیر فرهنگ، اداره تعلیمات نسوان یعنی ده مدرسه ابتدایی و یک دارالمعلمات را به #مؤدب‌_الملک که شایستگی و تجربه داشت واگذار کرد. دخترانی که دوره ابتدایی را تمام کرده بودند می‌توانستند به دوره متوسطه راه یابند. سال اول سی نفر که دارای مدرک پایان تحصیلات ابتدایی بودند جهت تحصیل پذیرفته شدند. آموزگاران دبستان‌ها نیز هفته‌ای یک‌بار در کلاس‌های مخصوص تعلیم و تربیت این مرکز شرکت می‌کردند. بعد از اتمام این دوره به فارغ‌التحصیلان مدرک دیپلم داده می‌شد. مراکز تربیت معلم با تصویب قانون آن در سال ۱۳۱۲ خ. از گسترش و سامان بیشتری برخوردار شد. دارالمعلمات در نهایت جای خود را به دانشسراهای تربیت معلم دختران سپرد.

🔹 مدیران

در بدو تأسیس (۱۲۹۷)، اداره دارالمعلمات به مؤدب‌الملک مدیر مدرسه فرانکو پرسان واگذار شد. دارالمعلمات در ۱۳۰۰ خ. از فرانکوپرسان جدا شد و فصیح‌الملوک مهام به مدیریت دارالمعلمات تعیین گردید. در سال ۱۳۰۳ خ. سیدمحمد حجت مدیر سابق مدرسه سلطانی بعد از منحل شدن مدرسه مذکور به سمت ریاست مدرسه دارالمعلمات نایل شد. در سال ۱۳۰۴ خ، که #عیسی_صدیق ریاست تعلیمات نسوان را عهده‌دار بود زنی فرانسوی به نام #مادام_هس را برای اداره امور دارالمعلمات تعیین کرد. او تغییرات مهمی در روش تدریس و مواد آموزشی به عمل آورد و دروس تدبیر منزل و تعلیم و تربیت و روانشناسی کودک را به مواد درسی اضافه نمود و خود به تدریس آنها پرداخت. #بدرالملوک_بامداد ناظم دبیرستان و مترجم مادام هس بود و کتاب‌هایی که او تدریس می‌کرد را به فارسی ترجمه می‌نمود. از جمله این کتاب‌ها تدبیر منزل و اخلاق و آداب معاشرت بود که بعدها چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۱۱ خ. #هاجر_تربیت پس از بازگشت به تهران به سبب تجربیاتی که در خدمت به فرهنگ آذربایجان در تبریز کرده بود به ریاست دارالمعلمات برگزیده شد.

🔹 بودجه

عایدی مدرسه دارالمعلمات در سال‌های ۱۲۹۸ و ۱۲۹۹ هم به صورت شهریه از شاگردهای غیردولتی و هم از طریق وزارت معارف، به اسم مدرسه فرانکوپرسان تأمین می‌شد. در این مدرسه برخی از محصلان با پرداخت شهریه و برخی دیگر به طور رایگان به تحصیل می‌پرداختند. در سال ۱۳۰۴خ. تعداد ۹۶ نفر از شاگردان این مدرسه به طور رایگان تحصیل می‌کردند و ۱۴ نفر شهریه می‌پرداختند.

لینک قسمت۴:

https://tttttt.me/KSMtehran/15947

#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran