⤴️ ادامه از پست قبل
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲
🔺 او در ادامه به دولت پیشنهاد داد در ولایات مختلف مدرسه برای دختران باز کند: «در مرکز اقلا یک دبستان فنی برای دختران تشکیل نماید. خیلی لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحبان فنون از اروپا بخواهد و اداره مخصوص معارف زنان تشکیل دهند و از آنها به اتفاق دختران ایرانی مفتش های مخصوص برای مدارس نسوان ولایات اعزام بدارند که تا خرد خرد بشود از راه معارف به مقصود رسید. زنان و دختران دانشمند تهران ذمهدار هستند که از وزارت معارف بخواهند. ما در این موقع نمیخواهیم از اظهار یک نکته مهم خودداری کنیم و آن این است: از قراری که شنیده ایم بودجه اداره نظمیه یک مملکت ایران بیش از بودجه وزارت معارف است و این بودجه مصرف میز و صندلی های سبز و سرخ و مرکب پرطاووسی می شود آیا یک چنین مملکتی میتواند ترقی کند؟ آدم تاکی نگوید! تا چه اندازه میتواند خاموش بماند! آیا نباید فریاد کشید و گفت: ملت آن روح دموکراسی زحماتی را که می کشد و پولهایی که می دهد برای پرورش هیئت جامعه خود حق دارد و باید در راه همین ملت صرف شود. ما شنیدهایم که آقای نصیرالدوله وزیر معارف پیشنهاداتی دایر به توسعه معارف دارند، ولی از کمی بودجه کامیابی ندارند. خوب است هیئت دولت از بودجههای بیهوده ببرد و به بودجههای اساسی بیفزاید و منابع حاصل ثروت را برای مملکت باز نماید.»
🔺 در این مقاله صدیقه دولت آبادی با اشاره به مکاتباتی که با اداره معارف اصفهان داشته است نوشته: «بر طبق راپورت وزارت معارف قریب دو سال است مدارس دوشیزگان مثل مدارس ذکوریه در ولایت و پایتخت تاسیس شده است. لازم است توجه آقای وزیر معارف را به این نکته جلب نماییم در ولایات مدارس مجانی برای دوشیزگان به اندازه سهم ارثی هم نشده تا چه رسد برای دختران هم باشد. مخصوصاً ما هم از چندی پیش فریاد برآوریم و از رئیس معارف اصفهان پرسیدیم و جوابی که دادند این بود که هیچ امری در تاسیس مدرسه دخترانه نیامده است. از شیراز و مشهد هم خبر داریم که دبستان دخترانه وجود ندارد.»
🔺 او در مقاله دیگری با تیتر «حق با آزادی است» نیز نوشت: «اشخاصی که ندیدند، نخواندند و یا نشنیدند، از کجا می توانند بدانند. در ایران ما بدبختانه از این جنس اشخاص بسیارند؛ بدبختانهتر اینکه دشمنان همین عده هم زیاد هستند. همین که یک یا چند نفر پیدا میشوند که می خواهند در راه خدا اشخاصی که چیزی ندیده اند را راهنمایی کنند، نخوانده ها را بیاموزند و به نشنیندگان بگویند، فوراً دشمنان آنها از هر طرف به عناوین مختلف قیام میکند و با زبانهای عوام فریبی بر خلاف هرحقوقی میگویند تا طرف را خسته کرده و از پای درآورند. خیلی شاد هستیم که در مقابل همه بدبینیهای امروز در همین وطن خودمان از میان فرزندان ایران ما میبینیم اشخاصی را که نهتنها در مقابل این دشمنان انسانیت عقبنشینی را اختیار نمیکنند، بلکه از حملات خود دست نمیکشند، مجاهدت میکنند و فداکاری مینمایند، تا نجات عمومی را فراهم سازند. حقیقتاً دنیا به طرفداران عالم انسانیت فهمانده است که باید با شجاعت تامه کارکرد. سرنگون باد استبداد! پست و نابود باد جهل!»
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: فرزانه ابراهیم زاده
📝 ادامه دارد...
لینک بخش اول
https://tttttt.me/KSMtehran/12407
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲
🔺 او در ادامه به دولت پیشنهاد داد در ولایات مختلف مدرسه برای دختران باز کند: «در مرکز اقلا یک دبستان فنی برای دختران تشکیل نماید. خیلی لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحبان فنون از اروپا بخواهد و اداره مخصوص معارف زنان تشکیل دهند و از آنها به اتفاق دختران ایرانی مفتش های مخصوص برای مدارس نسوان ولایات اعزام بدارند که تا خرد خرد بشود از راه معارف به مقصود رسید. زنان و دختران دانشمند تهران ذمهدار هستند که از وزارت معارف بخواهند. ما در این موقع نمیخواهیم از اظهار یک نکته مهم خودداری کنیم و آن این است: از قراری که شنیده ایم بودجه اداره نظمیه یک مملکت ایران بیش از بودجه وزارت معارف است و این بودجه مصرف میز و صندلی های سبز و سرخ و مرکب پرطاووسی می شود آیا یک چنین مملکتی میتواند ترقی کند؟ آدم تاکی نگوید! تا چه اندازه میتواند خاموش بماند! آیا نباید فریاد کشید و گفت: ملت آن روح دموکراسی زحماتی را که می کشد و پولهایی که می دهد برای پرورش هیئت جامعه خود حق دارد و باید در راه همین ملت صرف شود. ما شنیدهایم که آقای نصیرالدوله وزیر معارف پیشنهاداتی دایر به توسعه معارف دارند، ولی از کمی بودجه کامیابی ندارند. خوب است هیئت دولت از بودجههای بیهوده ببرد و به بودجههای اساسی بیفزاید و منابع حاصل ثروت را برای مملکت باز نماید.»
🔺 در این مقاله صدیقه دولت آبادی با اشاره به مکاتباتی که با اداره معارف اصفهان داشته است نوشته: «بر طبق راپورت وزارت معارف قریب دو سال است مدارس دوشیزگان مثل مدارس ذکوریه در ولایت و پایتخت تاسیس شده است. لازم است توجه آقای وزیر معارف را به این نکته جلب نماییم در ولایات مدارس مجانی برای دوشیزگان به اندازه سهم ارثی هم نشده تا چه رسد برای دختران هم باشد. مخصوصاً ما هم از چندی پیش فریاد برآوریم و از رئیس معارف اصفهان پرسیدیم و جوابی که دادند این بود که هیچ امری در تاسیس مدرسه دخترانه نیامده است. از شیراز و مشهد هم خبر داریم که دبستان دخترانه وجود ندارد.»
🔺 او در مقاله دیگری با تیتر «حق با آزادی است» نیز نوشت: «اشخاصی که ندیدند، نخواندند و یا نشنیدند، از کجا می توانند بدانند. در ایران ما بدبختانه از این جنس اشخاص بسیارند؛ بدبختانهتر اینکه دشمنان همین عده هم زیاد هستند. همین که یک یا چند نفر پیدا میشوند که می خواهند در راه خدا اشخاصی که چیزی ندیده اند را راهنمایی کنند، نخوانده ها را بیاموزند و به نشنیندگان بگویند، فوراً دشمنان آنها از هر طرف به عناوین مختلف قیام میکند و با زبانهای عوام فریبی بر خلاف هرحقوقی میگویند تا طرف را خسته کرده و از پای درآورند. خیلی شاد هستیم که در مقابل همه بدبینیهای امروز در همین وطن خودمان از میان فرزندان ایران ما میبینیم اشخاصی را که نهتنها در مقابل این دشمنان انسانیت عقبنشینی را اختیار نمیکنند، بلکه از حملات خود دست نمیکشند، مجاهدت میکنند و فداکاری مینمایند، تا نجات عمومی را فراهم سازند. حقیقتاً دنیا به طرفداران عالم انسانیت فهمانده است که باید با شجاعت تامه کارکرد. سرنگون باد استبداد! پست و نابود باد جهل!»
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: فرزانه ابراهیم زاده
📝 ادامه دارد...
لینک بخش اول
https://tttttt.me/KSMtehran/12407
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹#جنبش_زنان_ایران #زنان_پیشرو
🔹 #صدیقه_دولت_آبادی
🔹 #قسمت۱_ص۱
🔺 جنبش زنان ایران در تاریخ ۱۱۴ ساله خود به اعتبار تلاش جمعی از زنان حرکت کرده و خود را پیش برده است. این جنبش که پویایی خود را در طول زمان حیات خود حفظ…
🔹#جنبش_زنان_ایران #زنان_پیشرو
🔹 #صدیقه_دولت_آبادی
🔹 #قسمت۱_ص۱
🔺 جنبش زنان ایران در تاریخ ۱۱۴ ساله خود به اعتبار تلاش جمعی از زنان حرکت کرده و خود را پیش برده است. این جنبش که پویایی خود را در طول زمان حیات خود حفظ…
⤴️ ادامه از پست قبل
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۳_ص۲
همزمان با تحصیل، کمک به زنان و دختران ایرانی را نیز در فرنگ برای ادامه تحصیل به عهده گرفت. مهرانگیز دولتشاهی در خاطراتش اشاره می کند که خانم دولت آبادی در روزنامه اطلاعات آگهی چاپ کرد که برای دخترانی که قصد ادامه تحصیل در فرنگ دارند میتواند خانوادهای مطمئن پیدا کند.
نورالهدی منگنه نیز که در همین زمان به آلمان و فرانسه رفته بود، صدیقه دولت آبادی را دید و او خانوادهای ایرانی را برای همراهی او پیدا کرد. همچنین در کنار تحصیل، در روزنامههای اروپایی مقالاتی نوشت. در سال ۱۹۲۴ م. در مقالهای با عنوان «ایران و فرانسه» طرح اصلاح و توسعه اقتصادی ایران را با همکاری دولت فرانسه ارائه کرد.
🔺 صدیقه دولت آبادی در کنار فعالیت های خود همواره عشق خود به ایران را آشکار میکرد. در نامه از آلمان برای یکی از خواهرانش نوشت: «از بس دلم هوای ایران را کرده بود، نقشه ایران را به پرده اتاقم نصب کردم. هرجا بروم با این دیپلم معلم خواهم بود و اگر عمری دارم، میتوانم به راحتی زندگی کنم اما قبل از اینکه وطن خود را امتحان کنم و ببینم زنان بدبخت ایران مرا لازم دارند یا نه، رو به هیچ مملکت و ملتی نمیروم... زحماتم را تقدیم معارف نسوان میکنم؛ اگر مرا خواستند که یک ذره خاک وطن و بیچاره دختر هم وطنم را به دنیای آباد دیگران نمیفروشم.»
اما تلاش در زمینه زنان از کارهایی بود که صدیقه دولت آبادی همچنان به دنبال آن بود. در بهار ۱۳۰۵ دهمین کنگره بین المللی اتحاد برای حق رای زنان در پاریس برگزار شد. صدیقه دولتآبادی به عنوان نماینده زنان ایران در این کنگره شرکت کرد و نطق مهمی را نیز در انجام داد.
در اواخر سال ۱۳۰۶ به ایران بازگشت. از هنگام بازگشت چادر از سر برداشت به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مشغول شد. در مهر سال ۱۳۰۷ سِمت نظارت تعلیمات نسوان در وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به او سپرده شد و سال بعد به مدیرکلی تفتیش مدارس نسوان منصوب شد. او همچنین به عنوان یکی از زنان فعال در جلسات مربوط به زنان شرکت میکرد و از ترقی های جدید میگفت.
🔺 صدیقه دولتآبادی از بنیانگذاران کانون بانوان و سازمان بانوان بود. در ۱۷ دی ۱۳۱۴ از دولتآبادی دعوت شد که در آن مجمع شرکت کند. سال بعد ریاست کانون بانوان که تا آن زمان به عهده هاجر تربیت بود به صدیقه دولتآبادی واگذار شد.
صدیقه خانم از آذر ۱۳۲۱ نشر زبان زنان را از سر گرفت. اینبار مجله در همان قطع سابق ولی در ۴۸ صفحه منتشر میشد. او در سال ۱۳۲۶ بار دیگر برای معالجه عازم اروپا شد و با وجود کسالت، در کنگره بین المللی جامعه بین المللی زنان برای صلح و آزادی شرکت کرد و مقالهای درباره پیشرفت زنان در ایران قرائت کرد.
🔺 اما مهمترین رویای او دستیابی به حق رای برای زنان ایران و حضور در مجلس بود؛ رویایی که بارها درباره آن صحبت کرد و نوشت. در سال ۱۳۳۱ در نامه ای خطاب به دکتر مصدق خواست حق رای را به زنان واگذار کنند. دولت آبادی ضعف عمومی مردم، به خصوص زنان را در بی سوادی میدانست. در نطق۱۷ دی ۱۳۳۰ از دولت مصدق خواست وزیر فرهنگ هفت سال در این پست بماند و برنامههای آموزش نسل جوان را ارزیابی کند. او برای مراسم فروش اوراق قرضه ملی، پولی را که برای کف و دفنش کنار گذاشته بود برای کمک به وطن بهتر خرج کرد.
در سال ۱۳۴۰ که بار دیگر خبر احتمال حق رای به زنان منتشر شد، صدیقه دولت آبادی که به شدت بیمار بود در سازمان زنان از حق رای دفاع کرد. اما بیماری سرطان در نهایت ششم مرداد همین سال نفسش را بند آورد. او درحالی درگذشت که دقیقا هفت ماه بعد از مرگش زنان برای نخستین بار پای صندوقهای رای رفتند و به اصول ششگانه انقلاب سفید رای دادند.
اما تراژدی زندگی صدیقه دولتآبادی در بهگور بردن آرزوی آزادی زنان به پایان نرسید. او وصیت کرده بود در قبرستان زرگنده دفن شود. سازمان زنان روی مزار او به عنوان یکی از زنان فعال سنگ قبر زیبایی گذاشته بود اما درست ۱۵ سال بعد در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۹ مزارش توسط امام جماعت مسجد زرگنده تخریب شد. بخش باقی مانده از مزار او و برادرش یحیی دولتآبادی و دکتر محمود نریمان در سال ۸۶ تخریب شد و از بین رفت.
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: فرزانه ابراهیم زاده
https://tttttt.me/KSMtehran/12419
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۳_ص۲
همزمان با تحصیل، کمک به زنان و دختران ایرانی را نیز در فرنگ برای ادامه تحصیل به عهده گرفت. مهرانگیز دولتشاهی در خاطراتش اشاره می کند که خانم دولت آبادی در روزنامه اطلاعات آگهی چاپ کرد که برای دخترانی که قصد ادامه تحصیل در فرنگ دارند میتواند خانوادهای مطمئن پیدا کند.
نورالهدی منگنه نیز که در همین زمان به آلمان و فرانسه رفته بود، صدیقه دولت آبادی را دید و او خانوادهای ایرانی را برای همراهی او پیدا کرد. همچنین در کنار تحصیل، در روزنامههای اروپایی مقالاتی نوشت. در سال ۱۹۲۴ م. در مقالهای با عنوان «ایران و فرانسه» طرح اصلاح و توسعه اقتصادی ایران را با همکاری دولت فرانسه ارائه کرد.
🔺 صدیقه دولت آبادی در کنار فعالیت های خود همواره عشق خود به ایران را آشکار میکرد. در نامه از آلمان برای یکی از خواهرانش نوشت: «از بس دلم هوای ایران را کرده بود، نقشه ایران را به پرده اتاقم نصب کردم. هرجا بروم با این دیپلم معلم خواهم بود و اگر عمری دارم، میتوانم به راحتی زندگی کنم اما قبل از اینکه وطن خود را امتحان کنم و ببینم زنان بدبخت ایران مرا لازم دارند یا نه، رو به هیچ مملکت و ملتی نمیروم... زحماتم را تقدیم معارف نسوان میکنم؛ اگر مرا خواستند که یک ذره خاک وطن و بیچاره دختر هم وطنم را به دنیای آباد دیگران نمیفروشم.»
اما تلاش در زمینه زنان از کارهایی بود که صدیقه دولت آبادی همچنان به دنبال آن بود. در بهار ۱۳۰۵ دهمین کنگره بین المللی اتحاد برای حق رای زنان در پاریس برگزار شد. صدیقه دولتآبادی به عنوان نماینده زنان ایران در این کنگره شرکت کرد و نطق مهمی را نیز در انجام داد.
در اواخر سال ۱۳۰۶ به ایران بازگشت. از هنگام بازگشت چادر از سر برداشت به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مشغول شد. در مهر سال ۱۳۰۷ سِمت نظارت تعلیمات نسوان در وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به او سپرده شد و سال بعد به مدیرکلی تفتیش مدارس نسوان منصوب شد. او همچنین به عنوان یکی از زنان فعال در جلسات مربوط به زنان شرکت میکرد و از ترقی های جدید میگفت.
🔺 صدیقه دولتآبادی از بنیانگذاران کانون بانوان و سازمان بانوان بود. در ۱۷ دی ۱۳۱۴ از دولتآبادی دعوت شد که در آن مجمع شرکت کند. سال بعد ریاست کانون بانوان که تا آن زمان به عهده هاجر تربیت بود به صدیقه دولتآبادی واگذار شد.
صدیقه خانم از آذر ۱۳۲۱ نشر زبان زنان را از سر گرفت. اینبار مجله در همان قطع سابق ولی در ۴۸ صفحه منتشر میشد. او در سال ۱۳۲۶ بار دیگر برای معالجه عازم اروپا شد و با وجود کسالت، در کنگره بین المللی جامعه بین المللی زنان برای صلح و آزادی شرکت کرد و مقالهای درباره پیشرفت زنان در ایران قرائت کرد.
🔺 اما مهمترین رویای او دستیابی به حق رای برای زنان ایران و حضور در مجلس بود؛ رویایی که بارها درباره آن صحبت کرد و نوشت. در سال ۱۳۳۱ در نامه ای خطاب به دکتر مصدق خواست حق رای را به زنان واگذار کنند. دولت آبادی ضعف عمومی مردم، به خصوص زنان را در بی سوادی میدانست. در نطق۱۷ دی ۱۳۳۰ از دولت مصدق خواست وزیر فرهنگ هفت سال در این پست بماند و برنامههای آموزش نسل جوان را ارزیابی کند. او برای مراسم فروش اوراق قرضه ملی، پولی را که برای کف و دفنش کنار گذاشته بود برای کمک به وطن بهتر خرج کرد.
در سال ۱۳۴۰ که بار دیگر خبر احتمال حق رای به زنان منتشر شد، صدیقه دولت آبادی که به شدت بیمار بود در سازمان زنان از حق رای دفاع کرد. اما بیماری سرطان در نهایت ششم مرداد همین سال نفسش را بند آورد. او درحالی درگذشت که دقیقا هفت ماه بعد از مرگش زنان برای نخستین بار پای صندوقهای رای رفتند و به اصول ششگانه انقلاب سفید رای دادند.
اما تراژدی زندگی صدیقه دولتآبادی در بهگور بردن آرزوی آزادی زنان به پایان نرسید. او وصیت کرده بود در قبرستان زرگنده دفن شود. سازمان زنان روی مزار او به عنوان یکی از زنان فعال سنگ قبر زیبایی گذاشته بود اما درست ۱۵ سال بعد در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۹ مزارش توسط امام جماعت مسجد زرگنده تخریب شد. بخش باقی مانده از مزار او و برادرش یحیی دولتآبادی و دکتر محمود نریمان در سال ۸۶ تخریب شد و از بین رفت.
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: فرزانه ابراهیم زاده
https://tttttt.me/KSMtehran/12419
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
⤴️ ادامه از پست قبل
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲
🔺 او در ادامه به دولت پیشنهاد داد در ولایات مختلف مدرسه برای دختران باز کند: «در مرکز اقلا یک دبستان فنی برای دختران تشکیل نماید. خیلی لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحبان فنون…
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲
🔺 او در ادامه به دولت پیشنهاد داد در ولایات مختلف مدرسه برای دختران باز کند: «در مرکز اقلا یک دبستان فنی برای دختران تشکیل نماید. خیلی لازم است که وزارت معارف یک عده معلم مخصوص صاحبان فنون…
⤴️ ادامه از پست قبل
🔹 گفتگوی چشمانداز ایران با کمال اطهاری
🔹 #قسمت۲_ص۲
3⃣ سومین نکته این است که رهبران اصلاحات هم فاقد الگو میباشند و هم فاقد اقتدار که هر دوی این مسائل در جریان اصلاحطلب وجود داشته است. الگوی توسعه فرق میکند با اینکه شما بگویید اول دموکراسی وجود داشته باشد تا من در آن دموکراسی فکر بکنم چه کار باید بکنم. شما بدون الگو نمیتوانید دموکراسی ایجاد کنید، بلکه آن چیزی که هست را هم از دست میدهید که همین اتفاق افتاد. کسی که به دنبال دموکراسی است هم باید از طبقه کارگر و دهقان دفاع کند، مثلاً اگر بیمه تأمین اجتماعی برای کشاورزان از ابتدا در دستور کار قرار میگرفت کشاورزان حاضر میشدند در تعاونیها قرار بگیرند. یک دهقان که جز یکتکه زمین چیزی ندارد حاضر نیست آن را در تعاونی ببرد اما اگر برنامه بیمه را پیشروی او بگذاریم نگاه او متفاوت میشود. الگو به این میگویند. وقتی این الگو را ندارید دیگر به شما رأی نمیدهد. یا کارگری که در کارگاههای زیر ده نفر است و از شمول قانون کار خارجش کردید دیگر به شما رأی نمیدهد.
زیانبارترین نوع نهاد جدید در ایران تراکمفروشی بوده است. تراکمفروشی ضد صنعت است. بهره بانکی را بالا بردید که آن هم ضد صنعت است. در نتیجه سرمایهدار چون نمیتواند جز برای رانتخواری وارد سیستم شود در نتیجه سرمایهاش را خارج میکند. وقتی که رهبران اصلاحات فاقد الگو باشند این اتفاق میافتد. درنهایت جامعه به اینجا میرسد که نه اصولگرا، نه اصلاحطلب را قبول نمیکند.
البته برخی اصلاحطلبان هنوز نمیپذیرند که جایگاهی بین مردم ندارند.
آن موقع هم باور نمیکردند. وقتی ما میگفتیم شما چون الگویی ندارید مردم این شعار را دادند آنها پاسخ میدادند نه این خطایی است که شما میکنید؛ یعنی حتی آن موقع هم باور نمیکردند.
4⃣ چهارمین عامل این است که مدیران ابزار اعمال سیاست را نداشته باشند؛ یعنی سیاستی وجود داشته باشد که البته نداشته و این مدیران توان اجرایش را نداشته باشند. در ایران اصلاً به مدیران چنین اجازهای ندادند. اوج این موضوع به دولت یکدست میرسد. در دهه اخیر یک نسل جدیدی از پژوهشگران و کسانی که دوره دکترا را چه در ایران و چه در خارج گذراندند، به وجود آمدند که مقالات بسیار درخشانی دارند، ولی در این بوروکراسی که بهخصوص در دوره احمدینژاد وجود داشت آدمهای خلاق را کوبیدند و میرزابنویسها ماندند. در این سیستم بوروکراسی آدمهای فاسد باقی ماندهاند که با هم مشغول غارت مردم هستند. این بوروکراسی مدیران شایسته را از پا انداخته، مگر در گوشهها و شکافهایی مثل این گیاهان نایابی که در یک گوشههایی از کره زمین هنوز به حیاتشان ادامه میدهند. برخی افراد در یک گوشههایی از این بوروکراسی و مؤسسات پژوهشی کار میکنند و کارهای خوبی هم میکنند. بهخصوص در دهه اخیر بحثهایی در خصوص دولت توسعهبخش مطرح شده، در مورد اقتصاد دانش کارهای خوبی شده، در مورد کشاورزی کارهای خوبی شده، کارهای خوبی را شما میبینی که در این گوشه و کنارها نسلی که میتوانست مدیران میانی بسیار خوبی باشد انجام دادند. مثلاً سیاست اجتماعی جزو گفتمانهای دهه اخیر در ایران است. قوانین خوبی در قالب برنامه چهارم توسعه تصویب شد و الگوی برنامه چهارم بسیار الگوی پیشرفتهای بود، ولی اکثریت آدمهایی که در همان جریان اصلاحطلب بودند این را درک نمیکردند.
5⃣ عامل پنجم هم این بود که رهبران جامعه پیرو نظریات و باورهای غیرواقعی باشند که این بهشدت رایج است.
و چرا این اتفاق میافتد؟
به نظر من این جریان حاکمیت در مواردی از امریکا بازی خورده است. آن زمانی که دولت اصلاحات داشت شکل میگرفت و برنامه چهارم تدوین شده بود بوش پسر گفت ایران محور شرارت است و همان نقشهای را که برای شوروی داشتند و آن را به سمت نظامیگری سوق دادند در مورد ایران هم آزمون کردند.
جامعه ایران یک جامعه در حال بلوغ بود و هیچکس به یک جامعه بلوغیافته نمیتواند تلنگر بزند. این جریانی که شعارش هم شده بود علیه نئولیبرالیسم و حتی برنامه چهارم را سرمایهداری اعلام کرد و سازمان برنامه را منحل کرد، اینها همان جریان سوقدهنده به سمت نظامیگری بودند و از این زمان مصیبت ایران شروع شد. تحریم یعنی تهدید خارجی، یعنی شما در آستانه تدوین یک الگویی قرار گرفتید، ولی تهدید خارجی را بزرگ میکنید و به این ترتیب آن الگویی که از برنامه چهارم آمده بود را کنار میگذارید و نهادهایی که میتوانست ایجاد شود و جامعه را در حوزه اقتصادی و سیاست اجتماعی بالغ کند کنار گذاشتید.
📝 ادامه دارد...
لینک قسمت اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/12441
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 گفتگوی چشمانداز ایران با کمال اطهاری
🔹 #قسمت۲_ص۲
3⃣ سومین نکته این است که رهبران اصلاحات هم فاقد الگو میباشند و هم فاقد اقتدار که هر دوی این مسائل در جریان اصلاحطلب وجود داشته است. الگوی توسعه فرق میکند با اینکه شما بگویید اول دموکراسی وجود داشته باشد تا من در آن دموکراسی فکر بکنم چه کار باید بکنم. شما بدون الگو نمیتوانید دموکراسی ایجاد کنید، بلکه آن چیزی که هست را هم از دست میدهید که همین اتفاق افتاد. کسی که به دنبال دموکراسی است هم باید از طبقه کارگر و دهقان دفاع کند، مثلاً اگر بیمه تأمین اجتماعی برای کشاورزان از ابتدا در دستور کار قرار میگرفت کشاورزان حاضر میشدند در تعاونیها قرار بگیرند. یک دهقان که جز یکتکه زمین چیزی ندارد حاضر نیست آن را در تعاونی ببرد اما اگر برنامه بیمه را پیشروی او بگذاریم نگاه او متفاوت میشود. الگو به این میگویند. وقتی این الگو را ندارید دیگر به شما رأی نمیدهد. یا کارگری که در کارگاههای زیر ده نفر است و از شمول قانون کار خارجش کردید دیگر به شما رأی نمیدهد.
زیانبارترین نوع نهاد جدید در ایران تراکمفروشی بوده است. تراکمفروشی ضد صنعت است. بهره بانکی را بالا بردید که آن هم ضد صنعت است. در نتیجه سرمایهدار چون نمیتواند جز برای رانتخواری وارد سیستم شود در نتیجه سرمایهاش را خارج میکند. وقتی که رهبران اصلاحات فاقد الگو باشند این اتفاق میافتد. درنهایت جامعه به اینجا میرسد که نه اصولگرا، نه اصلاحطلب را قبول نمیکند.
البته برخی اصلاحطلبان هنوز نمیپذیرند که جایگاهی بین مردم ندارند.
آن موقع هم باور نمیکردند. وقتی ما میگفتیم شما چون الگویی ندارید مردم این شعار را دادند آنها پاسخ میدادند نه این خطایی است که شما میکنید؛ یعنی حتی آن موقع هم باور نمیکردند.
4⃣ چهارمین عامل این است که مدیران ابزار اعمال سیاست را نداشته باشند؛ یعنی سیاستی وجود داشته باشد که البته نداشته و این مدیران توان اجرایش را نداشته باشند. در ایران اصلاً به مدیران چنین اجازهای ندادند. اوج این موضوع به دولت یکدست میرسد. در دهه اخیر یک نسل جدیدی از پژوهشگران و کسانی که دوره دکترا را چه در ایران و چه در خارج گذراندند، به وجود آمدند که مقالات بسیار درخشانی دارند، ولی در این بوروکراسی که بهخصوص در دوره احمدینژاد وجود داشت آدمهای خلاق را کوبیدند و میرزابنویسها ماندند. در این سیستم بوروکراسی آدمهای فاسد باقی ماندهاند که با هم مشغول غارت مردم هستند. این بوروکراسی مدیران شایسته را از پا انداخته، مگر در گوشهها و شکافهایی مثل این گیاهان نایابی که در یک گوشههایی از کره زمین هنوز به حیاتشان ادامه میدهند. برخی افراد در یک گوشههایی از این بوروکراسی و مؤسسات پژوهشی کار میکنند و کارهای خوبی هم میکنند. بهخصوص در دهه اخیر بحثهایی در خصوص دولت توسعهبخش مطرح شده، در مورد اقتصاد دانش کارهای خوبی شده، در مورد کشاورزی کارهای خوبی شده، کارهای خوبی را شما میبینی که در این گوشه و کنارها نسلی که میتوانست مدیران میانی بسیار خوبی باشد انجام دادند. مثلاً سیاست اجتماعی جزو گفتمانهای دهه اخیر در ایران است. قوانین خوبی در قالب برنامه چهارم توسعه تصویب شد و الگوی برنامه چهارم بسیار الگوی پیشرفتهای بود، ولی اکثریت آدمهایی که در همان جریان اصلاحطلب بودند این را درک نمیکردند.
5⃣ عامل پنجم هم این بود که رهبران جامعه پیرو نظریات و باورهای غیرواقعی باشند که این بهشدت رایج است.
و چرا این اتفاق میافتد؟
به نظر من این جریان حاکمیت در مواردی از امریکا بازی خورده است. آن زمانی که دولت اصلاحات داشت شکل میگرفت و برنامه چهارم تدوین شده بود بوش پسر گفت ایران محور شرارت است و همان نقشهای را که برای شوروی داشتند و آن را به سمت نظامیگری سوق دادند در مورد ایران هم آزمون کردند.
جامعه ایران یک جامعه در حال بلوغ بود و هیچکس به یک جامعه بلوغیافته نمیتواند تلنگر بزند. این جریانی که شعارش هم شده بود علیه نئولیبرالیسم و حتی برنامه چهارم را سرمایهداری اعلام کرد و سازمان برنامه را منحل کرد، اینها همان جریان سوقدهنده به سمت نظامیگری بودند و از این زمان مصیبت ایران شروع شد. تحریم یعنی تهدید خارجی، یعنی شما در آستانه تدوین یک الگویی قرار گرفتید، ولی تهدید خارجی را بزرگ میکنید و به این ترتیب آن الگویی که از برنامه چهارم آمده بود را کنار میگذارید و نهادهایی که میتوانست ایجاد شود و جامعه را در حوزه اقتصادی و سیاست اجتماعی بالغ کند کنار گذاشتید.
📝 ادامه دارد...
لینک قسمت اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/12441
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #گفتگو
🔹 آن را که خانه نئین است بازی نه این است
🔹 گفتگوی چشمانداز ایران با کمال اطهاری
🔹 #قسمت۱_ص۱
🔹 کمال اطهاری پژوهشگر توسعه ازجمله افرادی است که سالهاست نسبت به ادامه وضعیت موجود، هم به حاکمیت و هم به جریانهای اپوزیسیون و روشنفکران مدنی هشدار…
🔹 آن را که خانه نئین است بازی نه این است
🔹 گفتگوی چشمانداز ایران با کمال اطهاری
🔹 #قسمت۱_ص۱
🔹 کمال اطهاری پژوهشگر توسعه ازجمله افرادی است که سالهاست نسبت به ادامه وضعیت موجود، هم به حاکمیت و هم به جریانهای اپوزیسیون و روشنفکران مدنی هشدار…
⤴️ ادامه از پست قبل
#هزينه_انساني_محروميت
#قسمت۲_ص۲
🔺 محروميت فراگير در نوار مرزي شرق، غرب و شمال و جنوب كشور، عامل مهمي در افزايش آمار خودكشيهاي معيشتي يا اعتراضي است. طبق بررسيهاي «اعتماد» از تفكيك منطقهاي آمار خودكشي ۲۳ كارگر در ۲۸۳ روز از ابتداي امسال، ۱۵ مورد (۶۵ درصد) در استانهاي مرزي ايلام، خوزستان، كرمانشاه، آذربايجان غربي، خراسان رضوي ، گيلان و گلستان رخ داده است.
🔺 نگاهي به جدول شاخص فلاكت در سال ۱۴۰۰ نشان ميدهد كه ميانگين كشوري شاخص فلاكت (تركيبي از نرخ تورم و نرخ بيكاري) تا پايان سال گذشته به عدد ۴۹.۶ درصد رسيده و نتيجه برابرسازي استانهايي كه در ۲۸۳ روز از ابتداي امسال ، محل اقدام به خودكشي ۲۳ كارگر بوده با نرخ شاخص فلاكت استان در سال ۱۴۰۰، حكايت از اين دارد كه غير از استانهاي فارس و سمنان و خراسان رضوي و گيلان، باقي استانها (خوزستان، كرمان، ايلام، كرمانشاه، قزوين، كهگيلويهوبويراحمد، آذربايجان غربي و گلستان) شاخص فلاكت بالاتر از ميانگين كشوري داشتند چنان كه شاخص فلاكت در استانهاي آذربايجان غربي (۶۲.۲ درصد) كرمانشاه (۵۷.۶ درصد) كهگيلويهوبويراحمد (۵۶.۶ درصد) ايلام (۵۳.۳ درصد) كرمان (۵۲.۷ درصد) خوزستان (۵۱.۱ درصد) بالاتر از ۵۰ درصد و در وضعيت بحران بوده است. طبق گزارشي كه وزارت تعاون، فروردين امسال درباره نرخ بيكاري و تورم استانها در سال ۱۴۰۰ منتشر كرد هم، در حالي كه ميانگين كشوري نرخ بيكاري، ۹.۴ درصد و نرخ تورم، ۴۰.۲ درصد بوده، نرخ تورم سال ۱۴۰۰ در استانهاي كرمان، فارس، ايلام، گيلان، قزوين، كهگيلويهوبويراحمد، آذربايجان غربي و گلستان، بيش از ۴۰ درصد و همچنين نرخ بيكاري در استانهاي آذربايجان غربي (۱۸.۳ درصد) كرمانشاه (۱۷.۹ درصد) خوزستان (۱۱.۶ درصد) و كرمان (۱۱.۳ درصد) بالاتر از ميانگين كشوري ثبت شد.
🔺 موسوي چلك در توضيح ارتباط خودكشيهاي معيشتي با ناامني شغلي ميگويد: «كف حقوق كارگران، با واقعيت موجود، با خط فقر و با نرخ تورم هيچ تناسبي ندارد و بايد منتظر تبعات اين ناهمخوانيها باشيم؛ افزايش جرم، افزايش سرقت، افزايش قتل و البته افزايش خودكشي كه روند آمارهاي خودكشي هم نشان ميدهد خودكشي در كشور افزايش يافته است. بعضي مردم در شرايط بد اقتصادي به استيصال ميرسند. كارگر خودش را آتش ميزند چون حقوق نگرفته يا چون اخراج شده و چون همين حقوق حداقل و همين شغلي كه داشته را هم از دست داده. هر سال هم به جمعيت فقراي كشور اضافه ميشود چون دولتها نتوانستند نظام چند لايه تامين اجتماعي را اجرايي كنند. اميل دوركيم (جامعهشناس فرانسوي) در تحليل خودكشي ميگويد كه يكي از انواع خودكشي، خودكشي ناشي از نابسامانيهاي اقتصادي است.
🔺 نابساماني اقتصادي؛ شرايطي است كه نظام حمايت اجتماعي قدرتمندي وجود ندارد و بسياري از فقرا حتي شناسايي نميشوند. طبق قانون اساسي، آموزش و درمان براي مردم بايد رايگان باشد در حالي كه هزينههاي درمان، كمر مردم را شكسته. امروز شاهديم كه تا چه حد ميزان مصرف پروتيين و كالري دريافتي مردم كم شده و از ان طرف آمار سوءتغذيه افزايش داشته و خريد اجناس دست دوم هم رونق پيدا كرده كه مجموع اين كاهشها و افزايشها نشانه افزايش فقر است. در چنين شرايطي، مردم ديگر حواسشان به همسايه ديوار به ديوار نيست چون مسووليت اجتماعي هم مثل گذشته نيست در حالي كه پشتوانههايي از اين دست، علاوه بر ايجاد اعتماد به نفس، كمك ميكند مسير سخت و بحران را اميدوارانهتر طي كنيم.
وقتي مراودات افزايش داشته باشد، مراقبتها هم بيشتر ميشود و فقر باعث كاهش مراودات ميشود. امروز افرادي كه به ديگران كمك ميكردند، اغلب سر در لاك فرو بردهاند و مردم هم در خرج روزانهشان ماندهاند. اعدادي كه امروز درباره خودكشي كارگران ميشنويم، نتيجه لحظه و آن نيست. رخدادهاي علوم اجتماعي معمولا تدريجي است. نتايج پژوهشهايي كه در دهه ۳۹۰ انجام شد به ما ميگفت كه بايد منتظر چنين اتفاقاتي و از جمله افزايش خودكشي اقشار آسيبپذير باشيم.»
#کارگران
#خودکشی
https://tttttt.me/KSMtehran/12462
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#هزينه_انساني_محروميت
#قسمت۲_ص۲
🔺 محروميت فراگير در نوار مرزي شرق، غرب و شمال و جنوب كشور، عامل مهمي در افزايش آمار خودكشيهاي معيشتي يا اعتراضي است. طبق بررسيهاي «اعتماد» از تفكيك منطقهاي آمار خودكشي ۲۳ كارگر در ۲۸۳ روز از ابتداي امسال، ۱۵ مورد (۶۵ درصد) در استانهاي مرزي ايلام، خوزستان، كرمانشاه، آذربايجان غربي، خراسان رضوي ، گيلان و گلستان رخ داده است.
🔺 نگاهي به جدول شاخص فلاكت در سال ۱۴۰۰ نشان ميدهد كه ميانگين كشوري شاخص فلاكت (تركيبي از نرخ تورم و نرخ بيكاري) تا پايان سال گذشته به عدد ۴۹.۶ درصد رسيده و نتيجه برابرسازي استانهايي كه در ۲۸۳ روز از ابتداي امسال ، محل اقدام به خودكشي ۲۳ كارگر بوده با نرخ شاخص فلاكت استان در سال ۱۴۰۰، حكايت از اين دارد كه غير از استانهاي فارس و سمنان و خراسان رضوي و گيلان، باقي استانها (خوزستان، كرمان، ايلام، كرمانشاه، قزوين، كهگيلويهوبويراحمد، آذربايجان غربي و گلستان) شاخص فلاكت بالاتر از ميانگين كشوري داشتند چنان كه شاخص فلاكت در استانهاي آذربايجان غربي (۶۲.۲ درصد) كرمانشاه (۵۷.۶ درصد) كهگيلويهوبويراحمد (۵۶.۶ درصد) ايلام (۵۳.۳ درصد) كرمان (۵۲.۷ درصد) خوزستان (۵۱.۱ درصد) بالاتر از ۵۰ درصد و در وضعيت بحران بوده است. طبق گزارشي كه وزارت تعاون، فروردين امسال درباره نرخ بيكاري و تورم استانها در سال ۱۴۰۰ منتشر كرد هم، در حالي كه ميانگين كشوري نرخ بيكاري، ۹.۴ درصد و نرخ تورم، ۴۰.۲ درصد بوده، نرخ تورم سال ۱۴۰۰ در استانهاي كرمان، فارس، ايلام، گيلان، قزوين، كهگيلويهوبويراحمد، آذربايجان غربي و گلستان، بيش از ۴۰ درصد و همچنين نرخ بيكاري در استانهاي آذربايجان غربي (۱۸.۳ درصد) كرمانشاه (۱۷.۹ درصد) خوزستان (۱۱.۶ درصد) و كرمان (۱۱.۳ درصد) بالاتر از ميانگين كشوري ثبت شد.
🔺 موسوي چلك در توضيح ارتباط خودكشيهاي معيشتي با ناامني شغلي ميگويد: «كف حقوق كارگران، با واقعيت موجود، با خط فقر و با نرخ تورم هيچ تناسبي ندارد و بايد منتظر تبعات اين ناهمخوانيها باشيم؛ افزايش جرم، افزايش سرقت، افزايش قتل و البته افزايش خودكشي كه روند آمارهاي خودكشي هم نشان ميدهد خودكشي در كشور افزايش يافته است. بعضي مردم در شرايط بد اقتصادي به استيصال ميرسند. كارگر خودش را آتش ميزند چون حقوق نگرفته يا چون اخراج شده و چون همين حقوق حداقل و همين شغلي كه داشته را هم از دست داده. هر سال هم به جمعيت فقراي كشور اضافه ميشود چون دولتها نتوانستند نظام چند لايه تامين اجتماعي را اجرايي كنند. اميل دوركيم (جامعهشناس فرانسوي) در تحليل خودكشي ميگويد كه يكي از انواع خودكشي، خودكشي ناشي از نابسامانيهاي اقتصادي است.
🔺 نابساماني اقتصادي؛ شرايطي است كه نظام حمايت اجتماعي قدرتمندي وجود ندارد و بسياري از فقرا حتي شناسايي نميشوند. طبق قانون اساسي، آموزش و درمان براي مردم بايد رايگان باشد در حالي كه هزينههاي درمان، كمر مردم را شكسته. امروز شاهديم كه تا چه حد ميزان مصرف پروتيين و كالري دريافتي مردم كم شده و از ان طرف آمار سوءتغذيه افزايش داشته و خريد اجناس دست دوم هم رونق پيدا كرده كه مجموع اين كاهشها و افزايشها نشانه افزايش فقر است. در چنين شرايطي، مردم ديگر حواسشان به همسايه ديوار به ديوار نيست چون مسووليت اجتماعي هم مثل گذشته نيست در حالي كه پشتوانههايي از اين دست، علاوه بر ايجاد اعتماد به نفس، كمك ميكند مسير سخت و بحران را اميدوارانهتر طي كنيم.
وقتي مراودات افزايش داشته باشد، مراقبتها هم بيشتر ميشود و فقر باعث كاهش مراودات ميشود. امروز افرادي كه به ديگران كمك ميكردند، اغلب سر در لاك فرو بردهاند و مردم هم در خرج روزانهشان ماندهاند. اعدادي كه امروز درباره خودكشي كارگران ميشنويم، نتيجه لحظه و آن نيست. رخدادهاي علوم اجتماعي معمولا تدريجي است. نتايج پژوهشهايي كه در دهه ۳۹۰ انجام شد به ما ميگفت كه بايد منتظر چنين اتفاقاتي و از جمله افزايش خودكشي اقشار آسيبپذير باشيم.»
#کارگران
#خودکشی
https://tttttt.me/KSMtehran/12462
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
⚫️ #هزينه_انساني_محروميت
#قسمت۱_ص۱
🔺 بررسيهاي «اعتماد» نشان داد كه در ۲۸۳ روز از سال جاري ۲۳ كارگر به دليل فقر، اخراج يا طلبهاي مزدي خودكشي كردهاند كه ۶۵ درصد قربانيان، ساكن استانهاي مرزی بودهاند
✍ بنفشه سامگيس
▪️ بررسيهاي «اعتماد» از اخبار…
#قسمت۱_ص۱
🔺 بررسيهاي «اعتماد» نشان داد كه در ۲۸۳ روز از سال جاري ۲۳ كارگر به دليل فقر، اخراج يا طلبهاي مزدي خودكشي كردهاند كه ۶۵ درصد قربانيان، ساكن استانهاي مرزی بودهاند
✍ بنفشه سامگيس
▪️ بررسيهاي «اعتماد» از اخبار…
⤴️ ادامه از پست قبل
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲
🔺 دومین مانع بر سر راه بیبیخانم آشنا نبودن با شیوه اداره و چیدمان مدرسهها به سبک جدید بود. او برای این کار از حسنعلی پسر سومش که در تهران مانده بود و تجربه حضور در مدرسه کمالیه و بعد از آن مدرسه قزاقخانه تهران را داشت کمک گرفت. اتاقها را با نیمکتها و صندلیهای چوبی پر کرد و مکانی هم برای معلمها در نظر گرفت برای اداره کلاس هم تصمیم گرفت تابوشکنی کند و خدیجه و مولود را به مدرسه آمریکاییها بفرستد تا هم شیوه معلمی را از مدرسان آنجا یاد بگیرند هم در درس هایی مثل انگلیسی و جغرافیا که کمی عقبتر بودند دانش بیشتری کسب کنند. البته به دلیل دوری مسیر خانه تا محل مدرسه آمریکاییها که باید دو دختر آن را پیاده طی میکردند و همچنین کمک به بیبی برای راهاندازی دبستان و معلمی در آن، این روند تنها چند ماه انجام شد و از تابستان سال ۱۲۸۶ دخترها دیگر به مدرسه نرفتند.
🔹 دبستان دوشیزگان با سه کلاس که بیبیخانم، خدیجه و مولود معلمهای آن بودند افتتاح شد. بیبی اعلامیه بازگشایی مدرسه را در سطح محله و شهر پخش کرد. او نسخهای از آن را هم به روزنامه تازهای به نام «مجلس» داد تا تعداد بیشتری از بازگشایی این مدرسه مطلع شوند.
«مدرسه جدید موسوم به دبستان دوشیزگان نزدیک دروازه قدیم محمدیه بازارچه حاجی محمد حسن افتتاح شده است. این مدرسه حیاطی است بزرگ و اتاقهای متعدد با تمام لوازمات مدرسهای.
از برای افتتاح این مدرسه پنج معلمه تعیین شده است که هرکدام یک درس میدهند از قبیل نخست نامه، مشق قلم، تاریخ ایران، قرائت، کتاب طباخی، قانون، مذهب، جغرافیا، علم حساب. بر حسب قوه هر دختر و خانمی این علوم تدریس می شود. به علاوه اتاقی هم معین شده است که در آن جا هنرهای یدی از قبیل کاموا دوزی، زردوزی، خامه دوزی، خیاطی و غیره تعلیم می شود.
تمام معلمان از طایفه اناثیه هستند و به غیر از یک پیرمرد قاپوچی مردی در این مدرسه نخواهد بود.
شاگرد از ۷ الی ۱۲ سال قبول میشود. اتاق ابتدایی ماهی ۱۵قران، اتاق علمی ماهی ۲۵ قران. به فقرا تخفیف داده میشود. هر دو نفر شاگرد یک نفر مجانا قبول میشود. امید است که در وطن عزیز ما هزاران از این مدارس افتتاح شود.»
۲۰ شاگرد در این مدرسه ثبت نام کردند و دبستان دوشیزگان با عنوان اولین مدرسه دخترانه ایرانی به طور رسمی از پاییز سال ۱۲۸۶ کار خود را شروع کرد
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی
📝 ادامه دارد ...
#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بیبیخانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری
لینک قسمت ۱
https://tttttt.me/KSMtehran/12660
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲
🔺 دومین مانع بر سر راه بیبیخانم آشنا نبودن با شیوه اداره و چیدمان مدرسهها به سبک جدید بود. او برای این کار از حسنعلی پسر سومش که در تهران مانده بود و تجربه حضور در مدرسه کمالیه و بعد از آن مدرسه قزاقخانه تهران را داشت کمک گرفت. اتاقها را با نیمکتها و صندلیهای چوبی پر کرد و مکانی هم برای معلمها در نظر گرفت برای اداره کلاس هم تصمیم گرفت تابوشکنی کند و خدیجه و مولود را به مدرسه آمریکاییها بفرستد تا هم شیوه معلمی را از مدرسان آنجا یاد بگیرند هم در درس هایی مثل انگلیسی و جغرافیا که کمی عقبتر بودند دانش بیشتری کسب کنند. البته به دلیل دوری مسیر خانه تا محل مدرسه آمریکاییها که باید دو دختر آن را پیاده طی میکردند و همچنین کمک به بیبی برای راهاندازی دبستان و معلمی در آن، این روند تنها چند ماه انجام شد و از تابستان سال ۱۲۸۶ دخترها دیگر به مدرسه نرفتند.
🔹 دبستان دوشیزگان با سه کلاس که بیبیخانم، خدیجه و مولود معلمهای آن بودند افتتاح شد. بیبی اعلامیه بازگشایی مدرسه را در سطح محله و شهر پخش کرد. او نسخهای از آن را هم به روزنامه تازهای به نام «مجلس» داد تا تعداد بیشتری از بازگشایی این مدرسه مطلع شوند.
«مدرسه جدید موسوم به دبستان دوشیزگان نزدیک دروازه قدیم محمدیه بازارچه حاجی محمد حسن افتتاح شده است. این مدرسه حیاطی است بزرگ و اتاقهای متعدد با تمام لوازمات مدرسهای.
از برای افتتاح این مدرسه پنج معلمه تعیین شده است که هرکدام یک درس میدهند از قبیل نخست نامه، مشق قلم، تاریخ ایران، قرائت، کتاب طباخی، قانون، مذهب، جغرافیا، علم حساب. بر حسب قوه هر دختر و خانمی این علوم تدریس می شود. به علاوه اتاقی هم معین شده است که در آن جا هنرهای یدی از قبیل کاموا دوزی، زردوزی، خامه دوزی، خیاطی و غیره تعلیم می شود.
تمام معلمان از طایفه اناثیه هستند و به غیر از یک پیرمرد قاپوچی مردی در این مدرسه نخواهد بود.
شاگرد از ۷ الی ۱۲ سال قبول میشود. اتاق ابتدایی ماهی ۱۵قران، اتاق علمی ماهی ۲۵ قران. به فقرا تخفیف داده میشود. هر دو نفر شاگرد یک نفر مجانا قبول میشود. امید است که در وطن عزیز ما هزاران از این مدارس افتتاح شود.»
۲۰ شاگرد در این مدرسه ثبت نام کردند و دبستان دوشیزگان با عنوان اولین مدرسه دخترانه ایرانی به طور رسمی از پاییز سال ۱۲۸۶ کار خود را شروع کرد
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی
📝 ادامه دارد ...
#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بیبیخانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری
لینک قسمت ۱
https://tttttt.me/KSMtehran/12660
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹#جنبش_زنان_ایران #زنان_پیشرو
🔹 #خدیجه_افضل_وزیری
🔹 #قسمت۱_ص۱
🔹 سال ۱۲۶۷ خدیجه خانم مازندرانی، ملاباجی حرمسرای ناصری و مادر بی بی خانم استرآبادی، درگذشت. پس از مرگ مادر، بی بی خانوم دوباره باردار شد و تصمیم گرفت اگر…
🔹#جنبش_زنان_ایران #زنان_پیشرو
🔹 #خدیجه_افضل_وزیری
🔹 #قسمت۱_ص۱
🔹 سال ۱۲۶۷ خدیجه خانم مازندرانی، ملاباجی حرمسرای ناصری و مادر بی بی خانم استرآبادی، درگذشت. پس از مرگ مادر، بی بی خانوم دوباره باردار شد و تصمیم گرفت اگر…