💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۱)
شاید مهمترین تحول ساختاری که در آن روز جامعه ما را آبستن پیدایی دارالمعلمین، دانشسرا و دانشگاه کرد، پیروزی و استقرار مشروطه بود. اکنون چند سالی بود که از ماجرای مشروطه میگذشت. مشروطه و نظام قانونگذاری جدید مبتنی بر انتخابات و نمایندگی عرفی سبب شد رسم حکومت استبدادی برچیده شود، نیروهای بالقوه اجتماعی و ظرفیتهای معرفتی و فرهنگی این جامعه آزاد شوند و کنشگران فعال گردند و کشور را به پیش ببرند؛ به این نشان که قانون معارف برای نخستین بار پس از مشروطه و در سال ۱۲۸۸ در مجلس طرح و تصویب شد، در ۱۱ شهریور ۱۲۸۹ به تصویب رسمی رسید و به موجب آن مقرر شد نهادهای آموزشی جدید، از جمله نهاد آموزش عالی به وجود بیایند.
نخستین نهاد آموزش پسا متوسطه مدرن در ایران که در چارچوب قانون مصوب مجلس تاسیس شد دارالمعلمین مرکزی بود. این در زمانی بود که هنوز جنگ جهانی اول به پایان نرسیده بود (آغاز آن از ۱۲۹۳). دارالمعلمین در یک شرایط اجتماعی بسیار ناامن و بحرانی به وجود آمد. در ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۸ دارالمعلمین به ریاست ابوالحسن فروغی (از استادان دارالفنون) و با بودجه حمایتی وزارت معارف تاسیس شد و ۴ ماه بعد بود که جنگ جهانی رسماً پایان یافت.
این حقیقتاً اعجاب آور و ستودنی است که مصلحان و متفکران ما در این گیرودار سیاست و ناامنی خارجی و منطقهای و داخلی و انواع اضطرابهای اجتماعی در اندیشه تعلیم و تربیت نو و معاصر با بهرهگیری از تجارب جدید جهان اما با هویتی ملی و ایرانی و فهم تمدنی این سرزمین بودند. قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس (شهریور ۱۲۸۶) تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ را میخواست. این قرارداد در ۱۹۱۵ (۱۲۹۴ خ) به طور سری تایید شد و موجب ضعف حکومت و دولت شد. قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله، با هدف کسب امتیازات، اختیارات مالی و نظامی فراوانی در ایران به انگلستان محول میکرد (۱۲۹۸ خ) که البته با تعطیلی مجلس به هم خورد.
از ۱۲۸۵ که سال پیروزی مشروطه است تا ۱۲۹۸ که در تیرماه آن مجلس چهارم گشایش یافت، کشور، منطقه و جهان در شرایط پرحادثهای قرار داشتند. در ۱۲۹۳ جنگ جهانی اول در گرفت و مجلس سوم از ۲۲ آبان تعطیل شد.
بلشویکها در بندر انزلی، رشت، بابل و بابلسر فعالیت میکردند.
سپس قیام جنگل به رهبری میرزا کوچکخان پیش آمد. گیلان در حوزه میرزا کوچکخان و احسانالله خان درگیر بود.
در آذربایجان، اسماعیل آقا سمیتقو نفوذ و اقتدار داشت.
اردبیل و دشت مغان به دست ایل شاهسون بود. نیز در مناطق دیگر همه جا ناآرامی و ناامنی وجود داشت. ماکو و مرزهای شمال غربی قلمرو نفوذ و اقتدار اقبالالسلطنه ماکویی بودند.
سران کردها از کردستان و همدان تا لرستان، فعالیت میکردند.
سران لر از لرستان تا اصفهان صاحب نفوذ بودند.
در کهکیلویه سران بویراحمدی بر سر کار بودند.
در فارس و خلیج فارس سران قشقایی و تنگستانی و در خوزستان شیخ خزعل نفوذ داشتند.
همینطور در بلوچستان و ترکمن صحرا همه جا به نحوی ناآرام بود.
در واقع همین مشکلات بود که سبب تاخیری چندین ساله از ابتدای طرح ایده تاسیس دارالمعلمین در ۱۲۹۰ تا به اجرا در آمدن عملی و رسمی ایده در ۱۲۹۷- ۱۲۹۸ شد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۱)
شاید مهمترین تحول ساختاری که در آن روز جامعه ما را آبستن پیدایی دارالمعلمین، دانشسرا و دانشگاه کرد، پیروزی و استقرار مشروطه بود. اکنون چند سالی بود که از ماجرای مشروطه میگذشت. مشروطه و نظام قانونگذاری جدید مبتنی بر انتخابات و نمایندگی عرفی سبب شد رسم حکومت استبدادی برچیده شود، نیروهای بالقوه اجتماعی و ظرفیتهای معرفتی و فرهنگی این جامعه آزاد شوند و کنشگران فعال گردند و کشور را به پیش ببرند؛ به این نشان که قانون معارف برای نخستین بار پس از مشروطه و در سال ۱۲۸۸ در مجلس طرح و تصویب شد، در ۱۱ شهریور ۱۲۸۹ به تصویب رسمی رسید و به موجب آن مقرر شد نهادهای آموزشی جدید، از جمله نهاد آموزش عالی به وجود بیایند.
نخستین نهاد آموزش پسا متوسطه مدرن در ایران که در چارچوب قانون مصوب مجلس تاسیس شد دارالمعلمین مرکزی بود. این در زمانی بود که هنوز جنگ جهانی اول به پایان نرسیده بود (آغاز آن از ۱۲۹۳). دارالمعلمین در یک شرایط اجتماعی بسیار ناامن و بحرانی به وجود آمد. در ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۸ دارالمعلمین به ریاست ابوالحسن فروغی (از استادان دارالفنون) و با بودجه حمایتی وزارت معارف تاسیس شد و ۴ ماه بعد بود که جنگ جهانی رسماً پایان یافت.
این حقیقتاً اعجاب آور و ستودنی است که مصلحان و متفکران ما در این گیرودار سیاست و ناامنی خارجی و منطقهای و داخلی و انواع اضطرابهای اجتماعی در اندیشه تعلیم و تربیت نو و معاصر با بهرهگیری از تجارب جدید جهان اما با هویتی ملی و ایرانی و فهم تمدنی این سرزمین بودند. قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس (شهریور ۱۲۸۶) تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ را میخواست. این قرارداد در ۱۹۱۵ (۱۲۹۴ خ) به طور سری تایید شد و موجب ضعف حکومت و دولت شد. قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله، با هدف کسب امتیازات، اختیارات مالی و نظامی فراوانی در ایران به انگلستان محول میکرد (۱۲۹۸ خ) که البته با تعطیلی مجلس به هم خورد.
از ۱۲۸۵ که سال پیروزی مشروطه است تا ۱۲۹۸ که در تیرماه آن مجلس چهارم گشایش یافت، کشور، منطقه و جهان در شرایط پرحادثهای قرار داشتند. در ۱۲۹۳ جنگ جهانی اول در گرفت و مجلس سوم از ۲۲ آبان تعطیل شد.
بلشویکها در بندر انزلی، رشت، بابل و بابلسر فعالیت میکردند.
سپس قیام جنگل به رهبری میرزا کوچکخان پیش آمد. گیلان در حوزه میرزا کوچکخان و احسانالله خان درگیر بود.
در آذربایجان، اسماعیل آقا سمیتقو نفوذ و اقتدار داشت.
اردبیل و دشت مغان به دست ایل شاهسون بود. نیز در مناطق دیگر همه جا ناآرامی و ناامنی وجود داشت. ماکو و مرزهای شمال غربی قلمرو نفوذ و اقتدار اقبالالسلطنه ماکویی بودند.
سران کردها از کردستان و همدان تا لرستان، فعالیت میکردند.
سران لر از لرستان تا اصفهان صاحب نفوذ بودند.
در کهکیلویه سران بویراحمدی بر سر کار بودند.
در فارس و خلیج فارس سران قشقایی و تنگستانی و در خوزستان شیخ خزعل نفوذ داشتند.
همینطور در بلوچستان و ترکمن صحرا همه جا به نحوی ناآرام بود.
در واقع همین مشکلات بود که سبب تاخیری چندین ساله از ابتدای طرح ایده تاسیس دارالمعلمین در ۱۲۹۰ تا به اجرا در آمدن عملی و رسمی ایده در ۱۲۹۷- ۱۲۹۸ شد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۲)
نکته حائز اهمیت در مورد تاسیس نهادهایی مانند دارالمعلمین این بود که گفتمانهای تازه فکری، اجتماعی، فرهنگی، علمی و آموزشی توسط متفکران، روشنفکران و نویسندگان جدید که البته تعدادشان خیلی هم زیاد نبود، رواج پیدا کرد. در این میان سفرنامه نویسان از تجربههای جدید دنیای پیرامون در دو قلمرو روسیه و عثمانی (ترکیه) و نهایتاً تجربههای اروپایی، آگاهی مییافتند و علاقمند میشدند به اخذ و اقتباس آن تجربهها در کشور و افقهای تازه را با مخاطبان ایرانی به اشتراک میگذاشتند. از این رهگذر فکر تاسیس نهادهای اجتماعی، مدنی، اقتصادی و صنفی مستقل در کشور به عرصه میآمد. کسانی نیز عاملان انتقال فناوری و کنشگرانی میشدند که پای تحولات جدید فنی و تکنولوژیک دنیا، مثل صنعت چاپ را به کشور باز کردند.
بعضی از افراد تاثیرگذار نیز آنهایی بودند که از ایران برای تحصیل به خارج میرفتند (چه از طرف دولت چه به شکل شخصی). نسل نخست این تحصیل کردههای جدید ایرانی را هیئت استادان دارالفنون و سپس استادان مدارس پسا متوسطه و عالی مثل مدرسه سیاسی و دارالمعلمین تشکیل میدادند.
در قسمتی از طیف کنشگران نیز به اقلیتهای مذهبی ایرانی میرسیم. اقلیتها، به سبب شرایط خاص خود و ارتباطی که مسیحیان خارجی با آنها داشتند زودتر از بقیه مردم در معرض تحولات اروپا قرار میگرفتند. گروههای تبلیغی و تبشیری (میسیونی) اروپایی و آمریکایی در شهرهای مختلف کشور در میان اقلیتهای مذهبی ایران مدارسی به سبک جدید دایر کردند و این از جمله اسباب نخستین آشناییهای ایرانیان با آموزش جدید و حتی درس خواندن فرزندان بعضی از خانوادههای مسلمان ایرانی شد. (در این مورد در بخشهای قبلی این مجموعه به صورت مفصل توضیح داده شده است).
در نخستین سالهای حیات دارالمعلمین، شورای عالی معارف عالیترین مرجع علمی کشور شد و هدف آن طبق ماده یکم مصوبه مجلس توسعه دوایر علوم و اشاعه معارف و فنون و رفع نقایص تحصیلات علمی و فنی بود. بخش اعظم اعضای آن نخبگان علمی بودند، شامل دو نفر از رؤسای مدارس عالیه و متوسطه، دو نفر از معلمان درجه اول مدارس عالیه و متوسطه و ۵ نفر از دانشمندان مملکت. در میان اعضای آن به کسانی بر میخوریم همچون ابوالحسن فروغی و ملک الشعرای بهار.
لینک قسمت اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/15805
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۲)
نکته حائز اهمیت در مورد تاسیس نهادهایی مانند دارالمعلمین این بود که گفتمانهای تازه فکری، اجتماعی، فرهنگی، علمی و آموزشی توسط متفکران، روشنفکران و نویسندگان جدید که البته تعدادشان خیلی هم زیاد نبود، رواج پیدا کرد. در این میان سفرنامه نویسان از تجربههای جدید دنیای پیرامون در دو قلمرو روسیه و عثمانی (ترکیه) و نهایتاً تجربههای اروپایی، آگاهی مییافتند و علاقمند میشدند به اخذ و اقتباس آن تجربهها در کشور و افقهای تازه را با مخاطبان ایرانی به اشتراک میگذاشتند. از این رهگذر فکر تاسیس نهادهای اجتماعی، مدنی، اقتصادی و صنفی مستقل در کشور به عرصه میآمد. کسانی نیز عاملان انتقال فناوری و کنشگرانی میشدند که پای تحولات جدید فنی و تکنولوژیک دنیا، مثل صنعت چاپ را به کشور باز کردند.
بعضی از افراد تاثیرگذار نیز آنهایی بودند که از ایران برای تحصیل به خارج میرفتند (چه از طرف دولت چه به شکل شخصی). نسل نخست این تحصیل کردههای جدید ایرانی را هیئت استادان دارالفنون و سپس استادان مدارس پسا متوسطه و عالی مثل مدرسه سیاسی و دارالمعلمین تشکیل میدادند.
در قسمتی از طیف کنشگران نیز به اقلیتهای مذهبی ایرانی میرسیم. اقلیتها، به سبب شرایط خاص خود و ارتباطی که مسیحیان خارجی با آنها داشتند زودتر از بقیه مردم در معرض تحولات اروپا قرار میگرفتند. گروههای تبلیغی و تبشیری (میسیونی) اروپایی و آمریکایی در شهرهای مختلف کشور در میان اقلیتهای مذهبی ایران مدارسی به سبک جدید دایر کردند و این از جمله اسباب نخستین آشناییهای ایرانیان با آموزش جدید و حتی درس خواندن فرزندان بعضی از خانوادههای مسلمان ایرانی شد. (در این مورد در بخشهای قبلی این مجموعه به صورت مفصل توضیح داده شده است).
در نخستین سالهای حیات دارالمعلمین، شورای عالی معارف عالیترین مرجع علمی کشور شد و هدف آن طبق ماده یکم مصوبه مجلس توسعه دوایر علوم و اشاعه معارف و فنون و رفع نقایص تحصیلات علمی و فنی بود. بخش اعظم اعضای آن نخبگان علمی بودند، شامل دو نفر از رؤسای مدارس عالیه و متوسطه، دو نفر از معلمان درجه اول مدارس عالیه و متوسطه و ۵ نفر از دانشمندان مملکت. در میان اعضای آن به کسانی بر میخوریم همچون ابوالحسن فروغی و ملک الشعرای بهار.
لینک قسمت اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/15805
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۳)
همسویی نیازهای اجتماعی، کنشگران فرهنگدوستِ بیرون و درون دولت.
جنبش مدرسه سازی در متن جامعه و افزایش شمار مدارس، اصلاح طلبان دولت را به صرافت تصویب قوانین برای تربیت معلم انداخت که نمونهاش تصویب قانون ۱۲۹۰ بود، مبتنی بر اینکه نصف اعزام به تحصیل متعلق به تربیت معلم باشد. این کوششها از بیرون و درون دولت، اندکی که به هم پیوستند و بر هم افزودند، سبب شدند قانون اساسی معارف در مجلس (۱۲۸۹ تا ۱۲۹۰) به تصویب برسد و در آن از جمله بر وظیفه دولت در حمایت از آموزش عالی تاکید بشود، هرچند با این تصریح که دولت در این کار باید موجبات کمک بخش غیردولتی را فراهم کند و نه اینکه همه چیز را خود به دست بگیرد. در واقع قرار بود دولت بیشتر نقش ارزیابی ملی در سطح کلان را داشته باشد.
طلیعه ایجاد نخستین نهاد آموزش عالی کشور از دارالمعلمین مرکزی حاصل این مساعی بود که در سال ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۸ حدود ۵۵ سال پس از دارالفنون تاسیس شد. مقدمات این کار با جنبش مدرسه سازی به رهبری رشدیه و به کمک نخبگان تحولخواه بیرون دولت فراهم آمده بود. در قسمتهای قبلی شرح دادیم که رشدیه در دارالمعلمین فرانسوی بیروت تحصیل کرده بود و به فکر ایجاد دارالمعلمین افتاد، اما بر اثر موانع و مشکلاتِ پیش رویش موفق نشد. همچنین دانش آموختگان نسل اول دارالفنون و نیز نخستین نسل تحصیلکردگان خارج در فکر تاسیس و اقدامات اولیه سهیم بودند -کسانی همچون عیسی صدیق، علی اکبر سیاسی، غلامحسین رهنما و ابوالحسن فروغی.
در مسیری دیگر نیز اصلاح طلبان و تحول خواهان در میان نمایندگان مجلس شورای ملی و در دستگاه اجرایی دولت به تاسیس این مرکز کمک کردند. از جمله این افراد ابراهیم حکیمی (حکیم الملک) بود که طرح تاسیس دارالمعلمین اول بار در دوره مدیریت او در وزارت معارف رسماً در دولت تصویب شد (۱۲۹۴ خ) ولی به سبب مشکلات جاری اجرایی نشد. حکیمی نیز از دانش آموختگان دارالفنون در رشته پزشکی بود. فرد دیگر تاثیرگذار در این زمینه، اسماعیل مرآت بود که در سال ۱۲۹۴ بعد از تحصیل در اروپا به ایران بازگشت و وارد وزارت معارف و دارالفنون شد. او از ابتدای کار در سمت معاونت فروغی امور دارالمعلمین را اداره کرد و از استادان دارالفنون و دارالمعلمین بود و سرپرستی ۷ نفر محصل اعزامی در ۱۳۰۹ به فرانسه در حوزه تعلیم و تربیت را بر عهده داشت.
یک عامل تعیین کننده دیگر وجود تقاضای واقعی در جامعه برای آموزش عالی بود. اقتصاد آن روز ایران به آن حد از رشد نرسیده بود که متقاضی دانش جدید باشد. فقط آن دسته از کنشگران ایرانی که جهتگیریهای اجتماعی و تربیتی داشتند از علم آموزی جدید استقبال میکردند. متاسفانه ضعف بازار مستقل از دولت در ایران یکی از مهمترین نقاط ضعف این جامعه در تحولات معاصر و از اسباب سیطره دولت بر امور بوده است. در غیاب بخش غیردولتی پویا و نیرومند که متقاضی دانش و فن جدید و متقاضی آموزش عالی نوین بشود، تقریبا عمده عرضه و تقاضا توأمان در بخش دولت شکل میگرفت و نوعی بازار دولتی و انحصاری و نیمهانحصاری برای پیدایش موسسات جدید آموزش عالی به وجود آمد. به بیان دیگر دولت برای اداره کشور و تربیت کارکنان و مدیرانی که از دانش لازم برای حل کردن مسائل مدیریتی، صنعتی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی بهرهمند باشند، به صرافت تاسیس مدارس و موسسات آموزش عالی افتاد.
لینک بخش ۲:
https://tttttt.me/KSMtehran/15870
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۳)
همسویی نیازهای اجتماعی، کنشگران فرهنگدوستِ بیرون و درون دولت.
جنبش مدرسه سازی در متن جامعه و افزایش شمار مدارس، اصلاح طلبان دولت را به صرافت تصویب قوانین برای تربیت معلم انداخت که نمونهاش تصویب قانون ۱۲۹۰ بود، مبتنی بر اینکه نصف اعزام به تحصیل متعلق به تربیت معلم باشد. این کوششها از بیرون و درون دولت، اندکی که به هم پیوستند و بر هم افزودند، سبب شدند قانون اساسی معارف در مجلس (۱۲۸۹ تا ۱۲۹۰) به تصویب برسد و در آن از جمله بر وظیفه دولت در حمایت از آموزش عالی تاکید بشود، هرچند با این تصریح که دولت در این کار باید موجبات کمک بخش غیردولتی را فراهم کند و نه اینکه همه چیز را خود به دست بگیرد. در واقع قرار بود دولت بیشتر نقش ارزیابی ملی در سطح کلان را داشته باشد.
طلیعه ایجاد نخستین نهاد آموزش عالی کشور از دارالمعلمین مرکزی حاصل این مساعی بود که در سال ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۸ حدود ۵۵ سال پس از دارالفنون تاسیس شد. مقدمات این کار با جنبش مدرسه سازی به رهبری رشدیه و به کمک نخبگان تحولخواه بیرون دولت فراهم آمده بود. در قسمتهای قبلی شرح دادیم که رشدیه در دارالمعلمین فرانسوی بیروت تحصیل کرده بود و به فکر ایجاد دارالمعلمین افتاد، اما بر اثر موانع و مشکلاتِ پیش رویش موفق نشد. همچنین دانش آموختگان نسل اول دارالفنون و نیز نخستین نسل تحصیلکردگان خارج در فکر تاسیس و اقدامات اولیه سهیم بودند -کسانی همچون عیسی صدیق، علی اکبر سیاسی، غلامحسین رهنما و ابوالحسن فروغی.
در مسیری دیگر نیز اصلاح طلبان و تحول خواهان در میان نمایندگان مجلس شورای ملی و در دستگاه اجرایی دولت به تاسیس این مرکز کمک کردند. از جمله این افراد ابراهیم حکیمی (حکیم الملک) بود که طرح تاسیس دارالمعلمین اول بار در دوره مدیریت او در وزارت معارف رسماً در دولت تصویب شد (۱۲۹۴ خ) ولی به سبب مشکلات جاری اجرایی نشد. حکیمی نیز از دانش آموختگان دارالفنون در رشته پزشکی بود. فرد دیگر تاثیرگذار در این زمینه، اسماعیل مرآت بود که در سال ۱۲۹۴ بعد از تحصیل در اروپا به ایران بازگشت و وارد وزارت معارف و دارالفنون شد. او از ابتدای کار در سمت معاونت فروغی امور دارالمعلمین را اداره کرد و از استادان دارالفنون و دارالمعلمین بود و سرپرستی ۷ نفر محصل اعزامی در ۱۳۰۹ به فرانسه در حوزه تعلیم و تربیت را بر عهده داشت.
یک عامل تعیین کننده دیگر وجود تقاضای واقعی در جامعه برای آموزش عالی بود. اقتصاد آن روز ایران به آن حد از رشد نرسیده بود که متقاضی دانش جدید باشد. فقط آن دسته از کنشگران ایرانی که جهتگیریهای اجتماعی و تربیتی داشتند از علم آموزی جدید استقبال میکردند. متاسفانه ضعف بازار مستقل از دولت در ایران یکی از مهمترین نقاط ضعف این جامعه در تحولات معاصر و از اسباب سیطره دولت بر امور بوده است. در غیاب بخش غیردولتی پویا و نیرومند که متقاضی دانش و فن جدید و متقاضی آموزش عالی نوین بشود، تقریبا عمده عرضه و تقاضا توأمان در بخش دولت شکل میگرفت و نوعی بازار دولتی و انحصاری و نیمهانحصاری برای پیدایش موسسات جدید آموزش عالی به وجود آمد. به بیان دیگر دولت برای اداره کشور و تربیت کارکنان و مدیرانی که از دانش لازم برای حل کردن مسائل مدیریتی، صنعتی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی بهرهمند باشند، به صرافت تاسیس مدارس و موسسات آموزش عالی افتاد.
لینک بخش ۲:
https://tttttt.me/KSMtehran/15870
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۴)
🔹 این رویکرد را می توان به عنوان یک پویش اجتماعی مدرن تلقی کرد که در صدد تجربه تحول خواهی بود و با طرح این گونه مطالبات فرهنگی توسعه کشور را در دستور کار خود قرار داد. به این خاطر در اواخر سال ۱۲۹۷خ در کابینه وثوق الدوله و در دوره معارف میرزا احمدخان نصیرالدوله بدر، تاسیس دارالمعلمین به تصویب رسید. در بدو امر، مدرسهای بنام دارالمعلمین مرکزی به ریاست " ابوالحسن فروغی و نظارت میرزا اسماعیلخان مرآت تشکیل شد و پروگرام یا همان برنامه درسی آن مختص موادی بود که متناسب با تربیت معلم در آن زمان بود.
صرف نظر از جایگاه ونقش دولت در تاسیس این نهاد و بعد از تشکیل شورای عالی معارف، لازم است از نقش حلقه ها وشبکه های معارفی وحتی خاندانی نظیر فروغیها، مشیرالدوله ها و خاندان هدایت، یاد نمود.
🔹 دار المعلمین مرکزی، مدرسهای دولتی و رایگان بود و تحت نظر وزارت معارف اداره میشد. وظیفه دارالمعلمین مرکزی تامین معلم برای مدارس ابتدایی و دوره اول متوسطه بود. بنابراین سطح دوره آموزشی آن به دو قسمت ابتدایی، آموزش معلم (برای ۴ سال اول دوره ابتدایی) و دوره عالی برای آموزش معلم (برای سال ۵ و ۶ ابتدایی و دوره اول متوسطه) تقسیم می شد.
دوره تحصیل در ابتدایی سه سال یعنی دو سال نظری ویک سال عملی، و در قسمت عالی چهار سال، سه سال نظری یک سال عملی به طول می انجامید.
شرط ورود به هر دوقسمت داشتن گواهینامه ششم ابتدایی و سن متقاضیان برای ورود به مقطع ابتدایی بین ۱۷ تا ۲۱ سال و برای ورود به سطح عالی ۱۸ تا ۲۲ سال تعیین شده بود و در پایان مدت تحصیل به فارغ التحصیلان، تصدیقنامه معلمی برای تدریس اعطا میشد.
معلمان موظف بودند پس از فراغت از تحصیل به مدت ۱۰ سال در وزارت معارف تعهد خدمت انجام دهند.
🔹 فارغ التحصیلان دارالمعلمین مرکزی به سرعت در مدارس ابتدایی تهران و ایالات مختلف به خدمت اموزگاری مشغول می شدند. به تدریج با ارتقاء دانشآموزان ابتدایی به دوره متوسطه، دوباره نیاز به تأسیس مدرسهای برای تربیت دبیر برای متوسطه در همان سالهای نخست قرن جدید مورد توجه متولیان وزارت معارف قرار گرفت.
در مصوبه مربوط به دارالمعلمین مرکزی مصوب ۱۳۰۲/۱۰/۲ شورای عالی معارف تاکید شده است:دارالمعلمین مرکزی مدرسهای است دولتی ومجانی که برای تعلیمات متوسطه و مقطع ابتدایی، تربیت معلم در عداد مدارس عالیه محسوب می شود. مواد درسی تخصصی متوسطه: شامل ادبیات فارسی، عربی، فرانسه، تاریخ وجغرافیا، فقه و منطق و تعلیمات مدنی، کلیات ثروت ملل، *تألیف ادام اسمیت با ترجمه محمدعلی ذکاءالملک، شعبه ریاضی: شامل علوم ریاضی، ومتعلقات آن شعبه طبیعی یا همان علوم تجربی، فیزیک، شیمی و به تاریخ طبیعی تقسیم شده بود. علوم دینی، زبان و ادبیات فارسی و حسن خط در ماتریال متوسطه مورد توجه خاص بود.
لینکقسمت۳:
https://tttttt.me/KSMtehran/15906
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۴)
🔹 این رویکرد را می توان به عنوان یک پویش اجتماعی مدرن تلقی کرد که در صدد تجربه تحول خواهی بود و با طرح این گونه مطالبات فرهنگی توسعه کشور را در دستور کار خود قرار داد. به این خاطر در اواخر سال ۱۲۹۷خ در کابینه وثوق الدوله و در دوره معارف میرزا احمدخان نصیرالدوله بدر، تاسیس دارالمعلمین به تصویب رسید. در بدو امر، مدرسهای بنام دارالمعلمین مرکزی به ریاست " ابوالحسن فروغی و نظارت میرزا اسماعیلخان مرآت تشکیل شد و پروگرام یا همان برنامه درسی آن مختص موادی بود که متناسب با تربیت معلم در آن زمان بود.
صرف نظر از جایگاه ونقش دولت در تاسیس این نهاد و بعد از تشکیل شورای عالی معارف، لازم است از نقش حلقه ها وشبکه های معارفی وحتی خاندانی نظیر فروغیها، مشیرالدوله ها و خاندان هدایت، یاد نمود.
🔹 دار المعلمین مرکزی، مدرسهای دولتی و رایگان بود و تحت نظر وزارت معارف اداره میشد. وظیفه دارالمعلمین مرکزی تامین معلم برای مدارس ابتدایی و دوره اول متوسطه بود. بنابراین سطح دوره آموزشی آن به دو قسمت ابتدایی، آموزش معلم (برای ۴ سال اول دوره ابتدایی) و دوره عالی برای آموزش معلم (برای سال ۵ و ۶ ابتدایی و دوره اول متوسطه) تقسیم می شد.
دوره تحصیل در ابتدایی سه سال یعنی دو سال نظری ویک سال عملی، و در قسمت عالی چهار سال، سه سال نظری یک سال عملی به طول می انجامید.
شرط ورود به هر دوقسمت داشتن گواهینامه ششم ابتدایی و سن متقاضیان برای ورود به مقطع ابتدایی بین ۱۷ تا ۲۱ سال و برای ورود به سطح عالی ۱۸ تا ۲۲ سال تعیین شده بود و در پایان مدت تحصیل به فارغ التحصیلان، تصدیقنامه معلمی برای تدریس اعطا میشد.
معلمان موظف بودند پس از فراغت از تحصیل به مدت ۱۰ سال در وزارت معارف تعهد خدمت انجام دهند.
🔹 فارغ التحصیلان دارالمعلمین مرکزی به سرعت در مدارس ابتدایی تهران و ایالات مختلف به خدمت اموزگاری مشغول می شدند. به تدریج با ارتقاء دانشآموزان ابتدایی به دوره متوسطه، دوباره نیاز به تأسیس مدرسهای برای تربیت دبیر برای متوسطه در همان سالهای نخست قرن جدید مورد توجه متولیان وزارت معارف قرار گرفت.
در مصوبه مربوط به دارالمعلمین مرکزی مصوب ۱۳۰۲/۱۰/۲ شورای عالی معارف تاکید شده است:دارالمعلمین مرکزی مدرسهای است دولتی ومجانی که برای تعلیمات متوسطه و مقطع ابتدایی، تربیت معلم در عداد مدارس عالیه محسوب می شود. مواد درسی تخصصی متوسطه: شامل ادبیات فارسی، عربی، فرانسه، تاریخ وجغرافیا، فقه و منطق و تعلیمات مدنی، کلیات ثروت ملل، *تألیف ادام اسمیت با ترجمه محمدعلی ذکاءالملک، شعبه ریاضی: شامل علوم ریاضی، ومتعلقات آن شعبه طبیعی یا همان علوم تجربی، فیزیک، شیمی و به تاریخ طبیعی تقسیم شده بود. علوم دینی، زبان و ادبیات فارسی و حسن خط در ماتریال متوسطه مورد توجه خاص بود.
لینکقسمت۳:
https://tttttt.me/KSMtehran/15906
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۳)
همسویی نیازهای اجتماعی، کنشگران فرهنگدوستِ بیرون و درون دولت.
جنبش مدرسه سازی در متن جامعه و افزایش شمار مدارس، اصلاح طلبان دولت را به صرافت تصویب قوانین…
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۳)
همسویی نیازهای اجتماعی، کنشگران فرهنگدوستِ بیرون و درون دولت.
جنبش مدرسه سازی در متن جامعه و افزایش شمار مدارس، اصلاح طلبان دولت را به صرافت تصویب قوانین…
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۵)
🔹 دار المعلمات
بدون تردید سخن گفتن از شکلگیری تربیت معلم در ایران، بدون بررسی و تبیین نقش مدارس دختران و دارالمعلمات ناقص خواهد بود. این رویکرد پیوند ناگسستنی با تکاپوهای زنان ایرانی درعرصه نوگرایی و تلاش برای مشارکت در عرصه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دارد. علیرغم موانع و محدودیت های سیاسی، مذهبی، فرهنگی، و ساختار سنتی جامعه ایران، از بعد از مشروطه زنان ایرانی وارد عرصههای مختلف اجتماعی وفرهنگی، از آن جمله آموزش شدند. که نتیجه آن جنبش مدرسه سازی و گسترش نظام آموزشی و فراهم شدن زمینه تحصیل دختران، وجود آموزگار زن و تاسیس مرکزی برای آموزش تخصصی زنان برای شغل آموزگاری به یک ضرورت تبدیل شد. اگرچه تأسیس مدارس دخترانه در آن زمان چندان کار آسانی نبود و با مقاومت سنت گرایان مواجه میشد. لذا برخی از زنان نوگرای ایرانی در منازل مسکونی خویش به آموزش دختران همت گماردند. از آن جمله می توان به مدرسه "ربابه مرعشی" که درسال ۱۲۷۰خ. در تهران تاسیس شد، اشاره کرد.
#ربابه_مرعشی همسر "علی شمس المعالی" از پزشکان دوره قاجار است. خانم مرعشی با حمایت های همسرش توانست در منزل مسکونی خویش مدرسهای ایجاد کند. که علیرغم موانع بسیار ۱۳ سال دوام اورد.
مدرسه بعدی «مدرسه امالمدارس» بوسیله" خانم #مهرتاج_رخشان" (بدرالدجی) دختر امامالحکما در سال ۱۲۸۰خ. در تهران گشایش یافت. بدر الدجی به هنگام تحصیل در اصفهان، با خانم" #صدیقه_دولت_آبادی" یکی از پیشگامان آموزش دختران در ایران آشنا شد و همکاری آنها تا سالها ادامه داشت.
وزارت معارف در ابتدا بجای تاسیس دارالمعلمات دخترانه از امکانات آموزشی یک مدرسه دخترانه فرانسوی در تهران به نام "#فرانکو_پرسان" به منظور تعلیم محصلان دختر برای آموزش معلمی بهره برد.
سرانجام تربیت معلم دخترانه در سال ۱۲۹۷ خ گشایش یافت.
نصیرالدوله وزیر فرهنگ، اداره تعلیمات نسوان یعنی ده مدرسه ابتدایی و یک دارالمعلمات را به #مؤدب_الملک که شایستگی و تجربه داشت واگذار کرد. دخترانی که دوره ابتدایی را تمام کرده بودند میتوانستند به دوره متوسطه راه یابند. سال اول سی نفر که دارای مدرک پایان تحصیلات ابتدایی بودند جهت تحصیل پذیرفته شدند. آموزگاران دبستانها نیز هفتهای یکبار در کلاسهای مخصوص تعلیم و تربیت این مرکز شرکت میکردند. بعد از اتمام این دوره به فارغالتحصیلان مدرک دیپلم داده میشد. مراکز تربیت معلم با تصویب قانون آن در سال ۱۳۱۲ خ. از گسترش و سامان بیشتری برخوردار شد. دارالمعلمات در نهایت جای خود را به دانشسراهای تربیت معلم دختران سپرد.
🔹 مدیران
در بدو تأسیس (۱۲۹۷)، اداره دارالمعلمات به مؤدبالملک مدیر مدرسه فرانکو پرسان واگذار شد. دارالمعلمات در ۱۳۰۰ خ. از فرانکوپرسان جدا شد و فصیحالملوک مهام به مدیریت دارالمعلمات تعیین گردید. در سال ۱۳۰۳ خ. سیدمحمد حجت مدیر سابق مدرسه سلطانی بعد از منحل شدن مدرسه مذکور به سمت ریاست مدرسه دارالمعلمات نایل شد. در سال ۱۳۰۴ خ، که #عیسی_صدیق ریاست تعلیمات نسوان را عهدهدار بود زنی فرانسوی به نام #مادام_هس را برای اداره امور دارالمعلمات تعیین کرد. او تغییرات مهمی در روش تدریس و مواد آموزشی به عمل آورد و دروس تدبیر منزل و تعلیم و تربیت و روانشناسی کودک را به مواد درسی اضافه نمود و خود به تدریس آنها پرداخت. #بدرالملوک_بامداد ناظم دبیرستان و مترجم مادام هس بود و کتابهایی که او تدریس میکرد را به فارسی ترجمه مینمود. از جمله این کتابها تدبیر منزل و اخلاق و آداب معاشرت بود که بعدها چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۱۱ خ. #هاجر_تربیت پس از بازگشت به تهران به سبب تجربیاتی که در خدمت به فرهنگ آذربایجان در تبریز کرده بود به ریاست دارالمعلمات برگزیده شد.
🔹 بودجه
عایدی مدرسه دارالمعلمات در سالهای ۱۲۹۸ و ۱۲۹۹ هم به صورت شهریه از شاگردهای غیردولتی و هم از طریق وزارت معارف، به اسم مدرسه فرانکوپرسان تأمین میشد. در این مدرسه برخی از محصلان با پرداخت شهریه و برخی دیگر به طور رایگان به تحصیل میپرداختند. در سال ۱۳۰۴خ. تعداد ۹۶ نفر از شاگردان این مدرسه به طور رایگان تحصیل میکردند و ۱۴ نفر شهریه میپرداختند.
لینک قسمت۴:
https://tttttt.me/KSMtehran/15947
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۵)
🔹 دار المعلمات
بدون تردید سخن گفتن از شکلگیری تربیت معلم در ایران، بدون بررسی و تبیین نقش مدارس دختران و دارالمعلمات ناقص خواهد بود. این رویکرد پیوند ناگسستنی با تکاپوهای زنان ایرانی درعرصه نوگرایی و تلاش برای مشارکت در عرصه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دارد. علیرغم موانع و محدودیت های سیاسی، مذهبی، فرهنگی، و ساختار سنتی جامعه ایران، از بعد از مشروطه زنان ایرانی وارد عرصههای مختلف اجتماعی وفرهنگی، از آن جمله آموزش شدند. که نتیجه آن جنبش مدرسه سازی و گسترش نظام آموزشی و فراهم شدن زمینه تحصیل دختران، وجود آموزگار زن و تاسیس مرکزی برای آموزش تخصصی زنان برای شغل آموزگاری به یک ضرورت تبدیل شد. اگرچه تأسیس مدارس دخترانه در آن زمان چندان کار آسانی نبود و با مقاومت سنت گرایان مواجه میشد. لذا برخی از زنان نوگرای ایرانی در منازل مسکونی خویش به آموزش دختران همت گماردند. از آن جمله می توان به مدرسه "ربابه مرعشی" که درسال ۱۲۷۰خ. در تهران تاسیس شد، اشاره کرد.
#ربابه_مرعشی همسر "علی شمس المعالی" از پزشکان دوره قاجار است. خانم مرعشی با حمایت های همسرش توانست در منزل مسکونی خویش مدرسهای ایجاد کند. که علیرغم موانع بسیار ۱۳ سال دوام اورد.
مدرسه بعدی «مدرسه امالمدارس» بوسیله" خانم #مهرتاج_رخشان" (بدرالدجی) دختر امامالحکما در سال ۱۲۸۰خ. در تهران گشایش یافت. بدر الدجی به هنگام تحصیل در اصفهان، با خانم" #صدیقه_دولت_آبادی" یکی از پیشگامان آموزش دختران در ایران آشنا شد و همکاری آنها تا سالها ادامه داشت.
وزارت معارف در ابتدا بجای تاسیس دارالمعلمات دخترانه از امکانات آموزشی یک مدرسه دخترانه فرانسوی در تهران به نام "#فرانکو_پرسان" به منظور تعلیم محصلان دختر برای آموزش معلمی بهره برد.
سرانجام تربیت معلم دخترانه در سال ۱۲۹۷ خ گشایش یافت.
نصیرالدوله وزیر فرهنگ، اداره تعلیمات نسوان یعنی ده مدرسه ابتدایی و یک دارالمعلمات را به #مؤدب_الملک که شایستگی و تجربه داشت واگذار کرد. دخترانی که دوره ابتدایی را تمام کرده بودند میتوانستند به دوره متوسطه راه یابند. سال اول سی نفر که دارای مدرک پایان تحصیلات ابتدایی بودند جهت تحصیل پذیرفته شدند. آموزگاران دبستانها نیز هفتهای یکبار در کلاسهای مخصوص تعلیم و تربیت این مرکز شرکت میکردند. بعد از اتمام این دوره به فارغالتحصیلان مدرک دیپلم داده میشد. مراکز تربیت معلم با تصویب قانون آن در سال ۱۳۱۲ خ. از گسترش و سامان بیشتری برخوردار شد. دارالمعلمات در نهایت جای خود را به دانشسراهای تربیت معلم دختران سپرد.
🔹 مدیران
در بدو تأسیس (۱۲۹۷)، اداره دارالمعلمات به مؤدبالملک مدیر مدرسه فرانکو پرسان واگذار شد. دارالمعلمات در ۱۳۰۰ خ. از فرانکوپرسان جدا شد و فصیحالملوک مهام به مدیریت دارالمعلمات تعیین گردید. در سال ۱۳۰۳ خ. سیدمحمد حجت مدیر سابق مدرسه سلطانی بعد از منحل شدن مدرسه مذکور به سمت ریاست مدرسه دارالمعلمات نایل شد. در سال ۱۳۰۴ خ، که #عیسی_صدیق ریاست تعلیمات نسوان را عهدهدار بود زنی فرانسوی به نام #مادام_هس را برای اداره امور دارالمعلمات تعیین کرد. او تغییرات مهمی در روش تدریس و مواد آموزشی به عمل آورد و دروس تدبیر منزل و تعلیم و تربیت و روانشناسی کودک را به مواد درسی اضافه نمود و خود به تدریس آنها پرداخت. #بدرالملوک_بامداد ناظم دبیرستان و مترجم مادام هس بود و کتابهایی که او تدریس میکرد را به فارسی ترجمه مینمود. از جمله این کتابها تدبیر منزل و اخلاق و آداب معاشرت بود که بعدها چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۱۱ خ. #هاجر_تربیت پس از بازگشت به تهران به سبب تجربیاتی که در خدمت به فرهنگ آذربایجان در تبریز کرده بود به ریاست دارالمعلمات برگزیده شد.
🔹 بودجه
عایدی مدرسه دارالمعلمات در سالهای ۱۲۹۸ و ۱۲۹۹ هم به صورت شهریه از شاگردهای غیردولتی و هم از طریق وزارت معارف، به اسم مدرسه فرانکوپرسان تأمین میشد. در این مدرسه برخی از محصلان با پرداخت شهریه و برخی دیگر به طور رایگان به تحصیل میپرداختند. در سال ۱۳۰۴خ. تعداد ۹۶ نفر از شاگردان این مدرسه به طور رایگان تحصیل میکردند و ۱۴ نفر شهریه میپرداختند.
لینک قسمت۴:
https://tttttt.me/KSMtehran/15947
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۴)
🔹 این رویکرد را می توان به عنوان یک پویش اجتماعی مدرن تلقی کرد که در صدد تجربه تحول خواهی بود و با طرح این گونه مطالبات فرهنگی توسعه کشور را در دستور کار…
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۴)
🔹 این رویکرد را می توان به عنوان یک پویش اجتماعی مدرن تلقی کرد که در صدد تجربه تحول خواهی بود و با طرح این گونه مطالبات فرهنگی توسعه کشور را در دستور کار…
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۶)
🔹 درسها و معلمان
مواد درسی این مرکز شامل تاریخ، جغرافیا، فیزیک، شیمی، ریاضیات، فارسی، عربی، تاریخ طبیعی، حفظ الصحه و برخی دروس دیگر بود. در ابتدا خود مؤدبالملک و فاضل فقیهالملک که مردی نابینا بود و از همینرو به دختران عربی و فرانسه درس میداد تدریس را برعهده داشتند. برخی دیگر از معلمان و کارکنان مدرسه عبارت بودند از:
هاجر تربیت مدیر مدرسه؛ صدیقه ریاضی ناظم مدرسه؛ بتول همایون علامیر معلم ریاضی کلاسهای چهارم و پنجم متوسطه و روش تدریس (که با عنوان پداگوژی تدریس میشد)...
از مهمترین دروسهایی که به آن توجه زیادی میشد پداگوژی بود که در دو قسمت اخلاق برای سالهای اول تا سوم و پداگوژی یا تعلیم و تربیت برای سالهای چهارم و پنجم در نظر گرفته شده بود.
🔹 دوره تحصیل
دوره تحصیل در دارالمعلمات پنج سال بود که در سالهای اول تا سوم دروس مقطع متوسطه و در سالهای چهارم و پنجم اصول تعلیم و تربیت آموزش داده میشد. دوره سه ساله اول دارالمعلمات به دو قسمت تقسیم میشد. قسمت اول سه سال متوسطه که مطابق برنامه مدارس متوسطه دختران تدریس میشد و شرط ورود به آن داشتن تحصیلات ابتدایی بود. قسمت دوم، دو سال بود و در آنجا شاگردان مطالب لازم برای چگونگی تدریس را آموزش میدیدند. در همین بخش دورههای کارآموزی و تدریس عملی نیز گنجانده شده بود. شرط ورود به این مقطع داشتن تصدیقنامه سه ساله متوسطه بود و پس از انجام امتحانات و اتمام دوره مربوطه، دانشآموختگان موفق به اخذ دیپلم میشدند.
🔹 مراکز شهرستانی
دارالمعلمات اصفهان در سال ۱۳۰۸ خ. با مشکلات فراوان، با افزودن یک کلاس متوسطه به دبستانی دخترانه ایجاد شد و به تدریج توسعه یافت و در سال ۱۳۱۳ خ. به مدیریت عفت سهرابی کلاس چهارم متوسطه نیز در آن دایر گردید. سرانجام در سال ۱۳۱۴ به صورت یک دبیرستان کامل درآمد. در سال ۱۳۱۶ به جای کلاسهای چهارم و پنجم دو کلاس دانشسرای مقدماتی دختران در آن تأسیس شده و دانشسرای دختران نام گرفت.
یکی دیگر از مراکزی که در آن دارالمعلمات تأسیس شد، دارالمعلمات تبریز بود که در سال ۱۳۰۵ خ. توسط محمدعلی تربیت رئیس وقت معارف آذربایجان تأسیس شد. این مرکز بنای کوچکی بود و در سال ۱۳۱۳ عملیات ساختمانی در آن صورت گرفت و در همان سال توسط علی اصغر حکمت افتتاح و پس از ایجاد تحولاتی در نحوه فعالیت، به دانشسرای دختران تبریز تبدیل شد. در ۲۹ بهمن ۱۳۱۲ علیاصغر حکمت کفیل (سرپرست) وزارت معارف لایحهای در مجلس شورای ملی به شور گذاشت تا برای برپایی ۲۵ «دارالمعلمین و دارالمعلمات» در سراسر کشور بودجه تأمین کند.
🔺 حاصل سخن آنکه تأسیس دارالمعلمات و بعداً دانشسرای دختران نقش عمدهای در بهبود وضعیت آموزشی دختران کشور ایفا کرد.
لینک قسمت قبلی:
https://tttttt.me/KSMtehran/15972
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۸
🔺تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۶)
🔹 درسها و معلمان
مواد درسی این مرکز شامل تاریخ، جغرافیا، فیزیک، شیمی، ریاضیات، فارسی، عربی، تاریخ طبیعی، حفظ الصحه و برخی دروس دیگر بود. در ابتدا خود مؤدبالملک و فاضل فقیهالملک که مردی نابینا بود و از همینرو به دختران عربی و فرانسه درس میداد تدریس را برعهده داشتند. برخی دیگر از معلمان و کارکنان مدرسه عبارت بودند از:
هاجر تربیت مدیر مدرسه؛ صدیقه ریاضی ناظم مدرسه؛ بتول همایون علامیر معلم ریاضی کلاسهای چهارم و پنجم متوسطه و روش تدریس (که با عنوان پداگوژی تدریس میشد)...
از مهمترین دروسهایی که به آن توجه زیادی میشد پداگوژی بود که در دو قسمت اخلاق برای سالهای اول تا سوم و پداگوژی یا تعلیم و تربیت برای سالهای چهارم و پنجم در نظر گرفته شده بود.
🔹 دوره تحصیل
دوره تحصیل در دارالمعلمات پنج سال بود که در سالهای اول تا سوم دروس مقطع متوسطه و در سالهای چهارم و پنجم اصول تعلیم و تربیت آموزش داده میشد. دوره سه ساله اول دارالمعلمات به دو قسمت تقسیم میشد. قسمت اول سه سال متوسطه که مطابق برنامه مدارس متوسطه دختران تدریس میشد و شرط ورود به آن داشتن تحصیلات ابتدایی بود. قسمت دوم، دو سال بود و در آنجا شاگردان مطالب لازم برای چگونگی تدریس را آموزش میدیدند. در همین بخش دورههای کارآموزی و تدریس عملی نیز گنجانده شده بود. شرط ورود به این مقطع داشتن تصدیقنامه سه ساله متوسطه بود و پس از انجام امتحانات و اتمام دوره مربوطه، دانشآموختگان موفق به اخذ دیپلم میشدند.
🔹 مراکز شهرستانی
دارالمعلمات اصفهان در سال ۱۳۰۸ خ. با مشکلات فراوان، با افزودن یک کلاس متوسطه به دبستانی دخترانه ایجاد شد و به تدریج توسعه یافت و در سال ۱۳۱۳ خ. به مدیریت عفت سهرابی کلاس چهارم متوسطه نیز در آن دایر گردید. سرانجام در سال ۱۳۱۴ به صورت یک دبیرستان کامل درآمد. در سال ۱۳۱۶ به جای کلاسهای چهارم و پنجم دو کلاس دانشسرای مقدماتی دختران در آن تأسیس شده و دانشسرای دختران نام گرفت.
یکی دیگر از مراکزی که در آن دارالمعلمات تأسیس شد، دارالمعلمات تبریز بود که در سال ۱۳۰۵ خ. توسط محمدعلی تربیت رئیس وقت معارف آذربایجان تأسیس شد. این مرکز بنای کوچکی بود و در سال ۱۳۱۳ عملیات ساختمانی در آن صورت گرفت و در همان سال توسط علی اصغر حکمت افتتاح و پس از ایجاد تحولاتی در نحوه فعالیت، به دانشسرای دختران تبریز تبدیل شد. در ۲۹ بهمن ۱۳۱۲ علیاصغر حکمت کفیل (سرپرست) وزارت معارف لایحهای در مجلس شورای ملی به شور گذاشت تا برای برپایی ۲۵ «دارالمعلمین و دارالمعلمات» در سراسر کشور بودجه تأمین کند.
🔺 حاصل سخن آنکه تأسیس دارالمعلمات و بعداً دانشسرای دختران نقش عمدهای در بهبود وضعیت آموزشی دختران کشور ایفا کرد.
لینک قسمت قبلی:
https://tttttt.me/KSMtehran/15972
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۵)
🔹 دار المعلمات
بدون تردید سخن گفتن از شکلگیری تربیت معلم در ایران، بدون بررسی و تبیین نقش مدارس دختران و دارالمعلمات ناقص خواهد بود. این رویکرد پیوند ناگسستنی…
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۵)
🔹 دار المعلمات
بدون تردید سخن گفتن از شکلگیری تربیت معلم در ایران، بدون بررسی و تبیین نقش مدارس دختران و دارالمعلمات ناقص خواهد بود. این رویکرد پیوند ناگسستنی…
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۷)
آموزش مدرن ما کوششی برای پاسخ به تقاضاهای نوپدید جهان ایرانی
🔹 نسل اول دانشگاه در دنیا دانشگاههای آموزشی بودند. در ایران نیز آموزش پسا متوسطه و عالی از ابتدا با فلسفه اصلی آموزشی پایه گذاری شد. در درجه اول، هدف این بود که سرمایه انسانی ملی پرورش یابد، نیروی انسانی فنورز، کارشناس و متخصص برای تقسیم کار اجتماعی نوین در ایران تربیت شود، و از طریق دانشگاه و آموزش عالی، منابع انسانی مورد نیاز و سرمایههای فکری برای ساختن یک جامعه جدید فراهم آید.
نکته مهم این است که برخلاف تصور معمول، آموزش عالی ایران در ابتدا با الگوی عرضهگرایی یک جانبه دولتی آغاز نشد؛ بلکه الگوی نخست در ذهن نخبگان پیشرو در جنبش نوسازی چنین بود:
«تقاضا- عرضه»، به این معنا که نهاد آموزش عالی باید پیوند وثیقی با جامعه و بخشهای مختلف کار، خدمات و زندگی داشته باشد، پاسخگوی تقاضای واقعاً موجود در جامعه و زندگی اجتماعی باشد و نیازهای دانشی جامعه، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و دیگر ابعاد زیست واقعی اجتماعی را مبنای کار خود قرار بدهد تا از عملکرد آن چیزی عاید کشور و مردم شود.
در ذهن نخستین معماران جامعه جدید ایران در دوره جنبش نوسازی کشور، فلسفه وجودی یک نهاد آموزشی پسا متوسطه و عالی ایرانی بیش از هر چیز بر تعلیم و تربیت سرمایه انسانی جدید و متخصص استوار بود که واجد صلاحیتهای علمی و حرفهای لازم برای کمک به فرایند تخصصی شدن جامعه جدید ایران و تقسیم کار اجتماعی آن باشند.
در آن دوره چند اولویت در تقاضاهای واقعی اجتماع ایرانی برای نخبگان جنبش نوسازی کشور اهمیت یافت که همه در بخشهای واقعاً موجود زندگی، فرهنگ، کار، خدمات، مبادلات و فعالیتهای جامعه ریشه داشتند. به همین دلیل میتوانیم یا ترجیح میدهیم آنها را صنعت بنامیم. مثلاً هم سیاست و هم تعلیم و تربیت هر کدام یک صنعت بودند، نه یک تفنن خالی. به دیپلماسی سیاسی برای روابط خارجی کشور نیاز بود و به همین سبب مدرسه سیاسی دایر شد. نیاز به دبیر و مدیر برای مدارس جدید و تعلیم و تربیت فرزندان در جهت اجتماعی شدن آنها واقعاً وجود داشت، تقاضایی برایش بود و لازم بود عرضهای بشود و برای این تقاضای واقعی بود که دارالمعلمین و دارالمعلمات را تاسیس کردند. نخستین صنایعی که در آن دوره در کشور وجود داشتند و نیاز به پاسخگویی به آنها بود و نخستین نهادهای آموزش مابعد متوسطه و سطح سوم و سپس عالی که برای جوابگویی به این صنایع ایجاد شدند عبارت بودند از: سیاست، تعلیم و تربیت، سلامت، صناعت ظریفه، فلاحت، تجارت، مهندسی و امنیت.
در پاسخگویی به صنعت دیپلماسی و دانش سیاست و تربیت دیپلمات، مدرسه علوم سیاسی ایجاد شد (۱۲۷۷). همینطور برای جوابگویی به صنعت سلامت، دانش پزشکی، حفظالصحه و تربیت کادر بیمارستانی بود که آموزشگاه علمی پرستاری میسیون آمریکایی در تبریز (۱۲۹۵خ) و مدرسه طب دکتر لقمانالدوله (۱۲۹۷ خ) تاسیس شد که از سال ۱۳۰۱ مدرسه داروسازی را نیز پوشش میداد. برای تامین حس زیبایی و نیاز به هنر و تقاضاهای واقعی که در جامعه برای صناعت ظریف و هنرهای زیبا بود، کمالالملک مدرسه صنایع مستظرفه (۱۲۹۵خ) را تاسیس کرد. به منظور تامین نیازهای واقعی مدارس جدید و تربیت مدیر، معلم، دبیر و راهنمای تحصیلی (صنعت تعلیم و تربیت و دانشِ «آموزش» و پداگوژی)، دارالمعلمین مرکزی (۱۲۹۷- ۱۲۹۸ و از ۱۳۰۸ خ. دارالمعلمین عالی) دایر شد.
این نشان میدهد که بانیان آموزش عالی در ایران به توسعه کشور نگاهی معرفتی، فرهنگی و اجتماعی هم داشتند و یکسره الگوی فنسالار و دیوانسالار (تکنوکراتیک و بوروکراتیک) غالب نبود.
به همین صورت بود سایر نهادهای آموزش مابعد متوسطه و سطح سوم و عالی: حقوق (مدرسه حقوق از ۱۲۹۹ و سپس مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی از ۱۳۰۵)، فلاحت (مدرسه فلاحت از ۱۲۷۹)، تجارت ( مدرسه عالی تجارت از ۱۳۰۵)، امنیت ( مدرسه عالی نظام از ۱۳۰۵) و صنعت ( مدرسه صنعتی از ۱۲۸۶).
اینها همه جزو اولین نیازهای اجتماعی بودند که برای آنها رشته و موسسه آموزشی و آموزش عالی عرضه شد. با این حساب اولین اولویتهایی که در نظام آموزش رسمی مابعد متوسطه در ایران در نظر گرفته شدند عبارتند از: ۱. سیاست و حقوق ۲. فلاحت؛ ۳. صنعت؛ ۴. تجارت؛ ۵. سلامت؛ ۶. صناعت هنرهای زیبا؛ ۷. تعلیم و تربیت؛ ۸. امنیت.
⤵️ ادامه در صفحه بعد
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۷)
آموزش مدرن ما کوششی برای پاسخ به تقاضاهای نوپدید جهان ایرانی
🔹 نسل اول دانشگاه در دنیا دانشگاههای آموزشی بودند. در ایران نیز آموزش پسا متوسطه و عالی از ابتدا با فلسفه اصلی آموزشی پایه گذاری شد. در درجه اول، هدف این بود که سرمایه انسانی ملی پرورش یابد، نیروی انسانی فنورز، کارشناس و متخصص برای تقسیم کار اجتماعی نوین در ایران تربیت شود، و از طریق دانشگاه و آموزش عالی، منابع انسانی مورد نیاز و سرمایههای فکری برای ساختن یک جامعه جدید فراهم آید.
نکته مهم این است که برخلاف تصور معمول، آموزش عالی ایران در ابتدا با الگوی عرضهگرایی یک جانبه دولتی آغاز نشد؛ بلکه الگوی نخست در ذهن نخبگان پیشرو در جنبش نوسازی چنین بود:
«تقاضا- عرضه»، به این معنا که نهاد آموزش عالی باید پیوند وثیقی با جامعه و بخشهای مختلف کار، خدمات و زندگی داشته باشد، پاسخگوی تقاضای واقعاً موجود در جامعه و زندگی اجتماعی باشد و نیازهای دانشی جامعه، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و دیگر ابعاد زیست واقعی اجتماعی را مبنای کار خود قرار بدهد تا از عملکرد آن چیزی عاید کشور و مردم شود.
در ذهن نخستین معماران جامعه جدید ایران در دوره جنبش نوسازی کشور، فلسفه وجودی یک نهاد آموزشی پسا متوسطه و عالی ایرانی بیش از هر چیز بر تعلیم و تربیت سرمایه انسانی جدید و متخصص استوار بود که واجد صلاحیتهای علمی و حرفهای لازم برای کمک به فرایند تخصصی شدن جامعه جدید ایران و تقسیم کار اجتماعی آن باشند.
در آن دوره چند اولویت در تقاضاهای واقعی اجتماع ایرانی برای نخبگان جنبش نوسازی کشور اهمیت یافت که همه در بخشهای واقعاً موجود زندگی، فرهنگ، کار، خدمات، مبادلات و فعالیتهای جامعه ریشه داشتند. به همین دلیل میتوانیم یا ترجیح میدهیم آنها را صنعت بنامیم. مثلاً هم سیاست و هم تعلیم و تربیت هر کدام یک صنعت بودند، نه یک تفنن خالی. به دیپلماسی سیاسی برای روابط خارجی کشور نیاز بود و به همین سبب مدرسه سیاسی دایر شد. نیاز به دبیر و مدیر برای مدارس جدید و تعلیم و تربیت فرزندان در جهت اجتماعی شدن آنها واقعاً وجود داشت، تقاضایی برایش بود و لازم بود عرضهای بشود و برای این تقاضای واقعی بود که دارالمعلمین و دارالمعلمات را تاسیس کردند. نخستین صنایعی که در آن دوره در کشور وجود داشتند و نیاز به پاسخگویی به آنها بود و نخستین نهادهای آموزش مابعد متوسطه و سطح سوم و سپس عالی که برای جوابگویی به این صنایع ایجاد شدند عبارت بودند از: سیاست، تعلیم و تربیت، سلامت، صناعت ظریفه، فلاحت، تجارت، مهندسی و امنیت.
در پاسخگویی به صنعت دیپلماسی و دانش سیاست و تربیت دیپلمات، مدرسه علوم سیاسی ایجاد شد (۱۲۷۷). همینطور برای جوابگویی به صنعت سلامت، دانش پزشکی، حفظالصحه و تربیت کادر بیمارستانی بود که آموزشگاه علمی پرستاری میسیون آمریکایی در تبریز (۱۲۹۵خ) و مدرسه طب دکتر لقمانالدوله (۱۲۹۷ خ) تاسیس شد که از سال ۱۳۰۱ مدرسه داروسازی را نیز پوشش میداد. برای تامین حس زیبایی و نیاز به هنر و تقاضاهای واقعی که در جامعه برای صناعت ظریف و هنرهای زیبا بود، کمالالملک مدرسه صنایع مستظرفه (۱۲۹۵خ) را تاسیس کرد. به منظور تامین نیازهای واقعی مدارس جدید و تربیت مدیر، معلم، دبیر و راهنمای تحصیلی (صنعت تعلیم و تربیت و دانشِ «آموزش» و پداگوژی)، دارالمعلمین مرکزی (۱۲۹۷- ۱۲۹۸ و از ۱۳۰۸ خ. دارالمعلمین عالی) دایر شد.
این نشان میدهد که بانیان آموزش عالی در ایران به توسعه کشور نگاهی معرفتی، فرهنگی و اجتماعی هم داشتند و یکسره الگوی فنسالار و دیوانسالار (تکنوکراتیک و بوروکراتیک) غالب نبود.
به همین صورت بود سایر نهادهای آموزش مابعد متوسطه و سطح سوم و عالی: حقوق (مدرسه حقوق از ۱۲۹۹ و سپس مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی از ۱۳۰۵)، فلاحت (مدرسه فلاحت از ۱۲۷۹)، تجارت ( مدرسه عالی تجارت از ۱۳۰۵)، امنیت ( مدرسه عالی نظام از ۱۳۰۵) و صنعت ( مدرسه صنعتی از ۱۲۸۶).
اینها همه جزو اولین نیازهای اجتماعی بودند که برای آنها رشته و موسسه آموزشی و آموزش عالی عرضه شد. با این حساب اولین اولویتهایی که در نظام آموزش رسمی مابعد متوسطه در ایران در نظر گرفته شدند عبارتند از: ۱. سیاست و حقوق ۲. فلاحت؛ ۳. صنعت؛ ۴. تجارت؛ ۵. سلامت؛ ۶. صناعت هنرهای زیبا؛ ۷. تعلیم و تربیت؛ ۸. امنیت.
⤵️ ادامه در صفحه بعد
⤴️ ادامه از صفحه قبل
یک مورد ملموس از ابعاد تقاضای واقعاً موجود برای تأسیس و فعالیت دارالمعلمین عالی در جامعه آن روز را حبیبالله آموزگار در کتاب اصلاحات اجتماعی آورده است. وی کل تعداد معلمان کشور را در سال ۱۳۰۷ برابر با ۳۶۰ نفر برآورد کرده است؛ در حالی که با احتساب یک معلم برای ۳۰ دانشآموز در همان زمان برای ۱۵۰ هزار دانشآموز که در ایران تحصیل میکردند حداقل ۵ هزار مورد نیاز بود.
با در نظر گرفتن شمار معلمان موجود که ذکر شد تنها حدود ۷ درصد از نیاز به معلم تامین میشد و برای بقیه ضرورت داشت معلمانی تربیت شوند.
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
https://tttttt.me/KSMtehran/16016
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
یک مورد ملموس از ابعاد تقاضای واقعاً موجود برای تأسیس و فعالیت دارالمعلمین عالی در جامعه آن روز را حبیبالله آموزگار در کتاب اصلاحات اجتماعی آورده است. وی کل تعداد معلمان کشور را در سال ۱۳۰۷ برابر با ۳۶۰ نفر برآورد کرده است؛ در حالی که با احتساب یک معلم برای ۳۰ دانشآموز در همان زمان برای ۱۵۰ هزار دانشآموز که در ایران تحصیل میکردند حداقل ۵ هزار مورد نیاز بود.
با در نظر گرفتن شمار معلمان موجود که ذکر شد تنها حدود ۷ درصد از نیاز به معلم تامین میشد و برای بقیه ضرورت داشت معلمانی تربیت شوند.
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
https://tttttt.me/KSMtehran/16016
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۶)
🔹 درسها و معلمان
مواد درسی این مرکز شامل تاریخ، جغرافیا، فیزیک، شیمی، ریاضیات، فارسی، عربی، تاریخ طبیعی، حفظ الصحه و برخی دروس دیگر بود. در ابتدا خود مؤدبالملک…
#قسمت۸
🔺تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۶)
🔹 درسها و معلمان
مواد درسی این مرکز شامل تاریخ، جغرافیا، فیزیک، شیمی، ریاضیات، فارسی، عربی، تاریخ طبیعی، حفظ الصحه و برخی دروس دیگر بود. در ابتدا خود مؤدبالملک…
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۹
🔺نگاهی به وضعیت کشور در دهه پایانی قرن سیزدهم خورشیدی
🔹 در دو دهه پس از کودتایی که رضاخان را در اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رساند تا خلع و تبعید وی در شهریور ۱۳۲۰ دورهای از ثبات سیاسی (نسبی)، حکمرانی مقتدرانه و مدرنیزاسیون مفرط بود. این در شرایطی بود که کشور با بیثباتی و کسادی اقتصادی عاجل از پیش موجود و با مشکلات اقتصادی دوره جنگ جهانی دوم به شدت درگیر بود.
معدود تلاشهای پراکنده برای انجام اصلاحات و به وقفه انداختن سقوط قاجار در سالهای آخر به شکست انجامیده بود.
خاندان قاجار پس از طوفان انقلاب مشروطه نمیتوانست خود را بازیابد. احمد شاه (۱۲۸۸ - ۱۳۰۴)، آخرین شاه دودمان قاجار و اطرافیان صاحب منصبش ضعیفتر از آن بودند که به طور موثری مملکت را اداره کنند. همچنین مجلس تازه تشکیل شده هم از ایفای نقش رهبری سیاسی ناتوان بود.
این شرایط بیثبات با آغاز و عواقب بعدی جنگ جهانی اول به طور غیرقابل مقایسهای بدتر شد. طی قرن نوزدهم، موقعیت ایران در تقاطع جنوب غرب آسیا، مداخله قدرتهای بزرگ را افزایش داده بود. با وقوع جنگ، کشور حقیقتاً به صحنه نزاع حوادث جهانی تبدیل شده بود. ضعف حاکمیت داخلی و اتحاد میان روسیه و انگلیس -قدرتهایی که منافع مهمی در ایران داشتند- شرایط را برای هر دوی آنها آسان کرد به طوری که توانستند به اجرای طرحهای خود بپردازند.
🔹 کشف نفت در ایران بعد جدیدی به مسائل بینالمللی افزود (به ویژه بعد از ۱۲۹۲ وقتی که ناوگان دریایی انگلیس سوخت خود را از زغال سنگ به نفت تغییر داد).
توسعههای مورد نیاز جنگ، ایران را بزرگراه رساندن تدارکات غربی به روسیه ساخت (همچنین در مرداد ۱۲۸۶ روسیه و انگلیس توافقنامهای را امضا کردند که ایران را به دو منطقه تحت سلطه تقسیم کرد). برخلاف بیطرفی اعلام شده، ایران درون گرداب جنگ کشیده شد. نیروهای انگلیسی از جنوب، نیروهای روسی از شمال و نیروهای عثمانی از شمال غرب وارد کشور شدند و عوامل آلمانی در جنوب فعال بودند. وقتی جنگ تمام شد قدرتهای بیگانه میلی به خروج نیروهایشان نداشتند. معاهده انگلیسی - ایرانی ۱۲۹۹ برای رسمی کردن سلطه انگلیس منعقد شد و ایران جنوبی را عملاً تحت قیمومیت بریتانیا قرار داد. دلیل دیگری برای رنجش بیشتر ایرانیان این بود که تصویب آن تا نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ محل مذاکره بود. روسیه که انقلابی را پشت سر گذاشته بود با وجود موضع اعلام شدهاش علیه رویکردهای تزاری، به سهم خود به حمایت از جنبشهای جداییطلب در شمال ادامه داد. همه اینها با هم تاثیر ویرانگری بر کشور گذاشت و بیگانه هراسی و روحیه ملیگرایی را در ملت برانگیخت.
شاه و حکومت وی از مدیریت ماجرا عاجز شدند. مجلس کمی پس از وقوع جنگ منحل شد و مجلس جدید (چهارم) تا ۱۲۹۹ تشکیل نشد. طی دوره بحرانی جنگ و سالهای متعاقب آن ایران مجلسی نداشت که امور را هدایت کند و نیروهای مسلح کشور نمیتوانستند رهبری ملی بدیلی عرضه کنند. نیروهای عمده، ژاندارمری و تیپ قزاق، به ترتیب تحت نفوذ سوئد و روسیه بودند. ارتش از هم پاشیده بود. خلاء سیاسی پیش آمده ندای جستجوی رهبری جدید را با خود داشت.
🔹 در جامعه اخلاقی ناهمگون ایران ترکیبی از تنشهای اجتماعی، فلاکت اقتصادی و حاکمیت ضعیف همواره با هرج و مرج و تفرق همراه بوده است. ترغیب و حمایت بیگانگان عموماً این آشفتگی را تشدید کرده است. در نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ جنبشهایی علیه حکومت مرکزی در گیلان و آذربایجان فعال بودند و هر دو از حمایت بلشویک برخوردار بودند. همینطور در کردستان، لرستان، خوزستان و فارس هم نهضتهایی پا گرفته بود و در برخی نواحی قبایل مناطق شبه خودمختار ایجاد کرده بودند. کشور در لبه پرتگاه فروپاشی بود. در همان زمان نیروهای یاریگر در انقلاب مشروطه (علما، تجار بازار، زمینداران، روسای عشایر و روشنفکران) متفرق شده بودند. به محض تصویب مشروطیت اتحاد شکننده آنها در طول انقلاب به تضاد ذاتی منافع مبدل شد.
وقتی جنگ، مشکلات اقتصادی را به هم گره زد هزاران روستا متروک شد. محصولات کشاورزی لازم برای تغذیه جمعیت، بار کشتی شد و برای متحدین فرستاده شد و بسیاری از سوء تغذیه مردند. تورم به سرعت رشد کرد و عایدی نیروهای خدماتی دولتی همچون سربازان تا ماهها پرداخت نشد.
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
https://tttttt.me/KSMtehran/16092
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#قسمت۹
🔺نگاهی به وضعیت کشور در دهه پایانی قرن سیزدهم خورشیدی
🔹 در دو دهه پس از کودتایی که رضاخان را در اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رساند تا خلع و تبعید وی در شهریور ۱۳۲۰ دورهای از ثبات سیاسی (نسبی)، حکمرانی مقتدرانه و مدرنیزاسیون مفرط بود. این در شرایطی بود که کشور با بیثباتی و کسادی اقتصادی عاجل از پیش موجود و با مشکلات اقتصادی دوره جنگ جهانی دوم به شدت درگیر بود.
معدود تلاشهای پراکنده برای انجام اصلاحات و به وقفه انداختن سقوط قاجار در سالهای آخر به شکست انجامیده بود.
خاندان قاجار پس از طوفان انقلاب مشروطه نمیتوانست خود را بازیابد. احمد شاه (۱۲۸۸ - ۱۳۰۴)، آخرین شاه دودمان قاجار و اطرافیان صاحب منصبش ضعیفتر از آن بودند که به طور موثری مملکت را اداره کنند. همچنین مجلس تازه تشکیل شده هم از ایفای نقش رهبری سیاسی ناتوان بود.
این شرایط بیثبات با آغاز و عواقب بعدی جنگ جهانی اول به طور غیرقابل مقایسهای بدتر شد. طی قرن نوزدهم، موقعیت ایران در تقاطع جنوب غرب آسیا، مداخله قدرتهای بزرگ را افزایش داده بود. با وقوع جنگ، کشور حقیقتاً به صحنه نزاع حوادث جهانی تبدیل شده بود. ضعف حاکمیت داخلی و اتحاد میان روسیه و انگلیس -قدرتهایی که منافع مهمی در ایران داشتند- شرایط را برای هر دوی آنها آسان کرد به طوری که توانستند به اجرای طرحهای خود بپردازند.
🔹 کشف نفت در ایران بعد جدیدی به مسائل بینالمللی افزود (به ویژه بعد از ۱۲۹۲ وقتی که ناوگان دریایی انگلیس سوخت خود را از زغال سنگ به نفت تغییر داد).
توسعههای مورد نیاز جنگ، ایران را بزرگراه رساندن تدارکات غربی به روسیه ساخت (همچنین در مرداد ۱۲۸۶ روسیه و انگلیس توافقنامهای را امضا کردند که ایران را به دو منطقه تحت سلطه تقسیم کرد). برخلاف بیطرفی اعلام شده، ایران درون گرداب جنگ کشیده شد. نیروهای انگلیسی از جنوب، نیروهای روسی از شمال و نیروهای عثمانی از شمال غرب وارد کشور شدند و عوامل آلمانی در جنوب فعال بودند. وقتی جنگ تمام شد قدرتهای بیگانه میلی به خروج نیروهایشان نداشتند. معاهده انگلیسی - ایرانی ۱۲۹۹ برای رسمی کردن سلطه انگلیس منعقد شد و ایران جنوبی را عملاً تحت قیمومیت بریتانیا قرار داد. دلیل دیگری برای رنجش بیشتر ایرانیان این بود که تصویب آن تا نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ محل مذاکره بود. روسیه که انقلابی را پشت سر گذاشته بود با وجود موضع اعلام شدهاش علیه رویکردهای تزاری، به سهم خود به حمایت از جنبشهای جداییطلب در شمال ادامه داد. همه اینها با هم تاثیر ویرانگری بر کشور گذاشت و بیگانه هراسی و روحیه ملیگرایی را در ملت برانگیخت.
شاه و حکومت وی از مدیریت ماجرا عاجز شدند. مجلس کمی پس از وقوع جنگ منحل شد و مجلس جدید (چهارم) تا ۱۲۹۹ تشکیل نشد. طی دوره بحرانی جنگ و سالهای متعاقب آن ایران مجلسی نداشت که امور را هدایت کند و نیروهای مسلح کشور نمیتوانستند رهبری ملی بدیلی عرضه کنند. نیروهای عمده، ژاندارمری و تیپ قزاق، به ترتیب تحت نفوذ سوئد و روسیه بودند. ارتش از هم پاشیده بود. خلاء سیاسی پیش آمده ندای جستجوی رهبری جدید را با خود داشت.
🔹 در جامعه اخلاقی ناهمگون ایران ترکیبی از تنشهای اجتماعی، فلاکت اقتصادی و حاکمیت ضعیف همواره با هرج و مرج و تفرق همراه بوده است. ترغیب و حمایت بیگانگان عموماً این آشفتگی را تشدید کرده است. در نزدیکی کودتای ۱۲۹۹ جنبشهایی علیه حکومت مرکزی در گیلان و آذربایجان فعال بودند و هر دو از حمایت بلشویک برخوردار بودند. همینطور در کردستان، لرستان، خوزستان و فارس هم نهضتهایی پا گرفته بود و در برخی نواحی قبایل مناطق شبه خودمختار ایجاد کرده بودند. کشور در لبه پرتگاه فروپاشی بود. در همان زمان نیروهای یاریگر در انقلاب مشروطه (علما، تجار بازار، زمینداران، روسای عشایر و روشنفکران) متفرق شده بودند. به محض تصویب مشروطیت اتحاد شکننده آنها در طول انقلاب به تضاد ذاتی منافع مبدل شد.
وقتی جنگ، مشکلات اقتصادی را به هم گره زد هزاران روستا متروک شد. محصولات کشاورزی لازم برای تغذیه جمعیت، بار کشتی شد و برای متحدین فرستاده شد و بسیاری از سوء تغذیه مردند. تورم به سرعت رشد کرد و عایدی نیروهای خدماتی دولتی همچون سربازان تا ماهها پرداخت نشد.
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
https://tttttt.me/KSMtehran/16092
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۷)
آموزش مدرن ما کوششی برای پاسخ به تقاضاهای نوپدید جهان ایرانی
🔹 نسل اول دانشگاه در دنیا دانشگاههای آموزشی بودند. در ایران نیز آموزش پسا متوسطه و عالی از ابتدا…
#قسمت۸
🔺 تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در زمانهای دشوار (۷)
آموزش مدرن ما کوششی برای پاسخ به تقاضاهای نوپدید جهان ایرانی
🔹 نسل اول دانشگاه در دنیا دانشگاههای آموزشی بودند. در ایران نیز آموزش پسا متوسطه و عالی از ابتدا…