کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.05K subscribers
8.75K photos
984 videos
60 files
3.88K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #تاریخچه_کانون_صنفی_معلمان_ایران

🔹 گاهنامه #فرهیزش_آذرماه ۱۴۰۰_شماره ۷_ویژه نامه #بیست_و_یکمین_سالگرد #تاسیس_کانون_صنفی_معلمان_ایران


🔺 در نیمه ی دوم دهه ی هفتاد خورشیدی با گسترش جنبش مدنی، تعدادی از معلمان شهر تهران که از طیف های مختلف فکری بودند، برای گفتگو پیرامون تشکیل انجمن صنفی معلمان، توسط مدیرکل وقت، برای تشکیل جلساتی دعوت شدند. اولین خروجی این جلسات نامه ای سرگشاده به وزیر با ادبیاتی ساده و صنفی برخلاف رسم رایج در وزارت آموزش و پرورش بود. انتشار این نامه در بولتن اداره ی کل آموزش و پرورش شهر تهران باعث شد این بولتن به دستور مقامات بالا تعطیل شود اما جلسات آزاد معلمان ادامه یافت. استقبال معلمان از این جلسات، خوب بود و بتدریج گسترش هم یافت. دو گرایش در این جمع شکل گرفت. یک گرایش معتقد به ایجاد تشکلی با حضور حداکثری معلمان، مستقل از مدیران و مسئولان بود؛ گرایش دوم به حضور فرهنگیان اعم از اداری و آموزشی با مدیریت مدیران آموزش و پرورش بود.
دیدگاه مدیران وقت این بود با این قید با تشکیل انجمن یا کانون موافقت می کنند که افراد خودی، شناخته شده و مورد اعتماد درنقاط کلیدی این تشکل مستقر شوند. آن ها با تشکل کنترل و هدایت شده از بالا موافق بودند. معلمان گرایش اول این شیوه را نمی پسندیدند. در یکی از جلسات، بحث پیرامون معرفی هیأت موسس به وزارت کشور جهت صدور پروانه تشکل معلمان بود. افراد مطرح شده از سوی نماینده مدیرکل، همه از مدیران و مسئولانی بودند که از بالا و گزینشی انتخاب شده بودند. این نوع انتخاب باعث شد عده ای به شدت با این اسامی مخالفت کنند. نهایتا این عده حذف شدند اما از دل این جلسات یک گروه کاملاً صنفی به نام «کانون صنفی معلمان» شکل گرفت. 
 
🔺 درتاریخ ۱۳۷۸/۷/۱۰ مجوز تاسیس کانون از طرف وزارت کشور صادر و در تاریخ ۱۳۷۸/۱۲/۱۷ اولین مجمع عمومی کانون با حضور صدها تن از معلمان به منظور انتخاب اعضای هیات مدیره و تصویب اساسنامه کانون در دبیرستان البرز برگزار شد. این مجمع در تاریخ ۷۹/۹/۱۴ در وزارت کشور مورد تایید قرار گرفت و پروانه تاسیس کانون صنفی معلمان صادر شد.

اهداف کانون

کانون صنفی معلمان تهران، تشکلی صنفی، غیرسیاسی و غیرانتفاعی است که با هدف ایجاد وحدت صنفی بین معلمان و ارتقاء شان و جایگاه آن ها در جامعه و دفاع از حقوق مادی و معنوی معلمان شاغل و بازنشسته تاسیس شده است.
برخی دیگر از اهداف کانون عبارتند از:

۱. ایجاد عدالت در برخورداری از حقوق مادی و معنوی بین معلمان و سایر کارکنان دولت
۲. تلاش برای رفع تبعیض های درون سازمانی
۳. ارتقا مستمر دانش و بینش عناصر سه گانه موثر در آموزش و پرورش
۴. ایجاد رابطه ی عمیق و پایدار بین معلمان و سایر اقشار اجتماع
۵. فراهم نمودن زمینه مشارکت معلمان در تصمیم گیری های آموزش و پرورش
۶. تلاش برای بهبود کیفیت آموزش با تاکید بر آموزش های مدرن و حق برخورداری تمام دانش آموزان از آموزش کیفی و رایگان

بخش هایی از اساسنامه کانون

کانون دارای هیات مدیره ای مرکب از ۱۵ نفر عضو اصلی  و ۷ نفر عضو علی البدل می باشد که موظف است با برنامه ریزی و روش های خلاق و مبتکرانه در جهت پیشبرد اهداف کانون اقدام کند و خود را در برابر اعضا پاسخگو دانسته و از روش های انحصارطلبانه پرهیز نماید و هویت مستقل کانون را در تمام موضع گیری ها حفظ کند.

مجمع عمومی که عالی ترین مرجع تصمیم گیری کانون است، سالی یک بار در مهرماه تشکیل خواهد شد. برای رسمیت یافتن جلسه حضور نصف به علاوه یک نفر اعضای اصلی و جهت تصویب هر موضوعی رای اکثریت اعضای حاضر ضرورت دارد.

بودجه کانون از طریق جمع آوری حق عضویت اعضا، هدایا و ... تامین می شود.

#نهاد_مدنی
#تشکل_صنفی
#جشن_کانون
#تقویم_کانون
#سالگرد_تاسیس
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#تاریخچه_کانون_صنفی_معلمان_ایران


https://tttttt.me/ksmtehran1/148

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #نقدی_کوتاه_بر_عملکرد_کانون_صنفی_معلمان

#ابوالفضل_رحیمی_شاد، دبیر جامعه شناسی و کنشگر مدنی

🔺 گاهنامه #فرهیزش_آذرماه ۱۴۰۰_شماره ۷_ویژه نامه #بیست_و_یکمین_سالگرد_تاسیس_کانون_صنفی_معلمان_ایران



🔹 گزافه نیست اگر در بین تشکل های فرهنگیان، کانونهای صنفی معلمان را با وجود همه ضعف ها و کاستی ها خالص ترین، اصیل ترین و ریشه دارترین تشکل صنفی در میان دیگر تشکل های معلمان بدانیم. به همین دلیل این تشکل بیش از سایر تشکل های فرهنگیان شایسته و سزاوار یاری و همراهی است. نقد یک نهاد، فارغ از ماهیت آن، یکی از روش های یاری رسانی و همراهی با آن است. زیرا با نشان دادن ضعفها و کاستی ها و تلاش برای برطرف کردن آن توانمندی، اثرگذاری و استواری یک نهاد افزایش یافته و موجب اعتماد بیشتر و همراهی بیشتر با آن و در نهایت بالارفتن اعتبارش می گردد.

با گذشت نزدیک به ۲۲ سال از شروع فعالیت کانون صنفی معلمان ایران(تهران) و بدنبال آن تاسیس و راه اندازی کانون های صنفی معلمان در شهرهای سایر استان ها، اعضای مرکزی تشکل ها همواره تلاش داشته اند تا از کلیه حقوق مادی و غیرمادی تمامی معلمان دفاع نمایند و در این راه بسیاری از این افراد هزینه های زیادی از جریمه نقدی و تبعید گرفته تا زندان و اخراج را به جان خریده اند تا شاید گشایش و بهبودی در وضعیت شغلی و زندگی معلمان ایجاد شود. دولت ها و نهادهای امنیتی نیز در طول همه این سال ها تا جایی که توانسته اند در جهت تضعیف و ناتوان سازی کانون های صنفی تلاش کرده اند و هر نوع مانعی که می توانستند، بر سر راه تشکل ها و فعالان صنفی معلمان قرار داده اند. بنابراین آنچه در قالب پنج نقد کوتاه به عملکرد اعضای کانون های صنفی در ادامه آمده است به معنای نادیده گرفتن تلاش های صورت گرفته و موانع گوناگونی که تا امروز جلوی راه کانون های صنفی معلمان و اعضای فعال آن قرار داده شده است، نیست. این نقد ها صرفا با هدف نشان دادن راهکار برای ارتقای کیفی عملکرد کانون های صنفی بیان شده است.

https://s4.uupload.ir/files/img_20211216_093909_770_0p0q.jpg

📌متن کامل این نقد را در لینک زیر بخوانید .
https://yun.ir/ikyjvf


#نهاد_مدنی
#تشکل_صنفی
#جشن_کانون
#تقویم_کانون
#سالگرد_تاسیس
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#تاریخچه_کانون_صنفی_معلمان_ایران

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
ادامه از پست قبل👆

💠#نقدی_کوتاه_بر_عملکرد_کانون_صنفی_معلمان #ص۲

#ابوالفضل_رحیمی_شاد



🔻نقد چهارم: فقر تئوری و استراتژی

شاید کمتر نهادی در ایران باشد که همانند آموزش و پرورش سلایق، باورها، اعتقادات و ایدئولوژی های گوناگون از منتهی الیه سمت چپ پیوستار ایسم ها گرفته تا منتهی الیه سمت راست و از بی دین و مخالف جمهوری اسلامی گرفته تا سنت گرایان دو آتشه مذهبی و حامیان جریان روشنفکری دینی و طرفداران سرسخت حکومت در آن وجود داشته باشد.
اگرچه ممکن است به دلیل فضای حاکم برخی از اعتقادات و ایدئولوژی ها، کمتر امکان و فرصت ظهور و بروز داشته باشند. اما این محدودیت حداکثر توانسته است مانع بروز شود و نه مانع وجود. در این پیوستار گسترده آنچه می تواند معلمان را به میزان حداکثر ممکن همگرا سازد منافع مشترکی است که از آن برخوردارند و فایده گرایی با خوانشی توام با عدالت و مدارا، تنها منطقی است که می توانست و بازهم خواهد توانست معلمان را حول محور منافع مشترک گرد هم آورد.
اما برخی شعارها، مطالبات، ایده ها، تحلیل ها و نظرات، نشان از تضادها و تناقض های تئوریک در کانونها دارد.
همین فقر و نابرخورداری تئوریک موجب فقر استراتژی و راهبرد نیز شده است. بگونه ای که گاهی عده ای از فعالان صنفی آشکارا مطالبه تغییر رژیم را مطرح می کنند و بهبود وضعیت آموزش و پرورش را منوط به این تغییر می دانند. شاید من نیز با این عده هم نظر و همسو باشم اما در اینجا سخن از استراتژی و راهبرد عملیاتی است که بتواند منجر به همراهی حداکثری معلمان برای دستیابی به مطالبات صنفی شود و نه تلاش برای تحول بنیادین در آموزش و پرورش. مگر اینکه روزی این مطالبه به مطالبه همگانی معلمان تبدیل شود.
اما برای رسیدن به این نقطه، امروز نباید از داخل کانون های صنفی و با اسم و نشان کانون های صنفی، حرکتی صورت گیرد، زیرا موجب دور شدن بیش از پیش معلمان از کانون های صنفی و کاهش توان مطالبه گری این تشکل ها خواهد شد.

🔻نقد پنجم: نابرخورداری از رسانه فراگیر و پرمخاطب

شاید در پاسخ به نقد اول گفته شود که معلمان از عضویت رسمی در کانون های صنفی واهمه دارند و ترجیح می دهند بصورت غیر رسمی از کانون ها حمایت کنند. اما آیا می توان گفت که معلمان حتی از عضویت در کانال کانون صنفی معلمان نیز واهمه دارند؟ آیا وقتی می بینیم که چند معلم برای پیگیری فقط یکی از مطالبات معلمان ظرف چند روز یک کانال تلگرامی با دویست هزار عضو راه اندازی می کنند نباید انتظار داشت که کانون های صنفی، با وجود عضویت و مشارکت چهره های مورد وثوق و اطمینان معلمان در آنها، بتوانند ۲۰ درصد معلمان شاغل و بازنشسته را بعنوان مخاطب، در یک رسانه مجازی همراه خود داشته باشند؟ آیا نابرخورداری کانون های صنفی معلمان از یک ماهنامه یا دست کم خبرنامه سراسری اینترنتی، نشان از کم توجهی یا ناتوانی اعضای این تشکل ها ندارد؟ آیا راه اندازی یک سایت که تاریخچه، بیانیه ها، فعالیت ها، اخبار، یادداشت ها و مقالات معلمان و حتی دانش آموزان در آن ارائه و آرشیو شود، در توان کانون های صنفی نیست؟
بنظر من در صورت تلاش برای رفع اشکال (نقد) اول و دوم نیروهای جوان و توانای زیادی در بین آقایان و بویژه همکاران خانم هستند که در صورت میدان دادن و حمایت قادر به راه اندازی و اداره سایت، کانال و ماهنامه و برقراری سایر راه های ارتباطی با معلمان و کنشگری کم هزینه و بی خطر هستند. مشروط به آنکه این پنج نقد بصورت یکپارچه و توامان مورد توجه اعضای مرکزی کانون های صنفی قرار گیرد.

#نهاد_مدنی
#تشکل_صنفی
#جشن_کانون
#تقویم_کانون
#سالگرد_تاسیس
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#تاریخچه_کانون_صنفی_معلمان_ایران

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد


🔹#محمد_بهمن_بیگی
(بنیانگذار آموزش عشایر ایران)
🍃#زاد_روز ۲۶ بهمن ۱۲۹۸


🔻 خاطره ای از استاد محمد بهمن بیگی:

به جز من، همه خواهرانم پسوند بس داشتند. ماه بس، گل بس، دختر بس، قز بس …
در چهره رنگ پریده مادر، بیم و امید را میشد دید! اضطراب و ترس را بیشتر…
و پدر که مهربان بود و صبوری داشت و کم طاقت می شد…
مادر نذر کرده بود و از درویش دوره گرد دعا گرفته بود! شاید این بار…
دیگر دلم نمی خواست به پدر بگویند «ریشت را آب برد»!
یا زن عمو با خنده معنی داری بگوید «نافش را روی پای حسنو ببرید»
دلم نمی خواست بیش از این مادر مقصر شود…
دلم برای همه مان می سوخت برای مادر بیشتر.
🔹 به یاد دخترانی که خون بس شدند! ناز دخترانی که برای نجات پدر، برادر، عمو و بستگان و تیره و طایفه، به اجبار به عقد ناشناسی در آمدند! دخترانی که ابزار و وسیله صلح قبائل می شدند و در غربت چه حرف ها که نمی شنیدند و چه زجرها که نمی کشیدند و برخی از آنها چه مظلومانه که نمردند
به یاد دخترانی که به طوایف دیگر شوهر داده شدند و دیگر کسی آنها را ندید و از سرنوشت آنها اطلاعی نیافت
به یاد مادرانی که در ایل ودر بین راه و در هنگام کوچ زاییدند و مردند
به یاد مادران جوانی که تسلیم آل شدند
🔹 به یاد مادرانی که سالی یکبار نوزادی را به دنیا می آوردند ، از مرخصی زایمان، از پزشک و ماما، از کارت بهداشت و مرکز بهداشت و نوبت های ماهیانه، از زایشگاه و پزشک خانوادگی، از قطره آهن و رژیم غذایی ویژه خبری نبود…
حتی در روز زایمان مشک می زدند و نان می پختند و در راه آب آوردن از چشمه با درد زایمان روبرو می شدند و یکه و تنها، قهرمانانه دوام می آوردند و با نوزاد به چادر بر می گشتند
🔹 در شب های سرد و تاریک زمستان، مادر بزرگ های قهرمان با دست های پرچین و چروک خود معجزه ها می کردند! شجاعت، زرنگی، ایمان و توکل آنها کارآمدتر از بسیاری از داروها و امکانات این روزها بود! آوای گلوله و شیهه اسب، نویدی از حضور میهمان کوچولو در بُنکو می داد و پدر که در بیرون چادر منتظر بود، شادمانه گوسفندی را سر می برید.
اما امان از وقتی که آل می آمد و بسیاری از نوعروسان مادران جوان را می برد! پدربزرگ ها هرچه به آسمان تیر می انداختند فایده ای نداشت! هرچه مادربزرگ ها صورت و دست و پاهای زائو را با ذغال سیاه می کردند بی فایده بود! از قیچی و کارد و تیشه نیز کاری بر نمی آمد. به یاد مادران جوانی که تسلیم آل می شدند
به یاد مادرانی که سینه هایشان سرشار از مهر و عاطفه بود و به فرزندانشان شیر شهامت و صداقت می دادند. به یاد مادرانی که همزمان سه طفل همراهشان بود، یکی در دست و دیگری در کول و سومی در شکم.
🔹 به یاد مادرانی که سینه هایشان بوی هِل و میخک می داد و بدون حضور آنها بچه ها خوابشان نمی برد! به یاد مادرانی که اسب سواران و تیراندازان کم نظیری بودند! به یاد مادرانی که در مسیر کوچ با راهزن و گرگ درگیر می شدند و قهرمانانه از جان و مال خویش دفاع می کردند.
به یاد مادرانی که صبحگاهان زودتر از بانگ خروس بیدار می شدند… به یاد مادرانی که همواره مشغول بودند و وقت کم می آوردند… به یاد مادرانی که دست تنها، چادر را بار می کردند و چادر می زدند…
🔹 به یاد مادرانی که همچنان صدای لالایی آنها از دره ها و کوه ها به گوش می رسد، به یاد مادرانی که صدای کِل های زیبایشان هنوز در گوشهایمان است…! به یاد مادرانی که صدای خواندن و مشک زدنهایشان هنوز از یوردها می آید، به یاد مادرانی که بوی نان داغ و آغوز و دوغ و کنگر ماست با آنها معنی داشت…! به یاد مادرانی که مرگ ناگهانی همسران آنها خللی در اراده شان ایجاد نکرد، سوختند و ساختند تا فرزندان خود را بزرگ کنند.
به یاد مادرانی که سیاه گیس رفتند و به یاد مادرانی که گیس سفید تیره و طایفه بودند، به یاد مادرانی که به قول خودشان فقط یک کلاه از مردان کمتر داشتند…
به یاد مادرانی که هم آشپز بودند و هم خیاط، هم بافنده و هم چوپان، هم پزشک و هم ماما…
🔹 به یاد مادرانی که از شوهران خود فقط محبت می خواستند، به یاد مادرانی که به شوهر و فرزندان خود عشق می ورزیدند، با عشق به آنها زندگی می کردند و با عشق به آنها مردند، به یاد مادرانی که کم لطفی ها و بی انصافی های شوهرانشان را تحمل کردند و خم به ابرو نیاوردند…! به یاد مادرانی که سال ها از داشتن لباس نو محروم بودند تا شاید پسران و دختران جوانشان لباس نو داشته باشند
به یاد مادرانی که درو کردند و خوشه چیدند تا شاید بخشی از نان سال خانواده تهیه گردد، به یاد مادرانی که دستهایشان مانند دست های پدرها خشن و محکم بود، به یاد مادرانی که جاجیم ها و گلیم ها و قالیچه های رنگارنگ می بافتند.


کتاب: ایل من بخارای من

#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#آموزش_عشایر

https://tttttt.me/KSMtehran/283

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
4_5819163606377302538.pdf
739.8 KB
📌 زمین و زمانه "جبار"


🔹 نگاهی به زندگی دشوار و کارنامه پربار جبار باغچه بان، از پیشگامان آموزش پیش دبستان و بنیان
گذار آموزش کودکان ناشنوا در ایران:

زمین و زمانه "جبار"

"...هیچ وقت از زمین خوردن نترسیده ام.به خودم گفته ام: زمین خوردن هم درشان پهلوانان است.
اگر از زمین خوردن میترسی، اصولا نباید کشتی بگیری. هربار که زمین خورده ام، برخاسته ام و
مصمم تر و امیدوارتر از گذشته به راه خود ادامه داده ام..."
جبار باغچه بان


#یاد
#درگذشت
#جبار_باغچه_بان
#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد
🍃 زادروز: ۱۳ تیر ۱۲۳۰؛ تبریز



🔹#میرزا_حسن_تبریزی ( #رشدیه ) (۱۲۷۶ تا ۱۳۶۳ ق)
از نخستین بنیان‌گذاران مدرسه های جدید در ایران(تبریز و تهران) است. معلمی اندیشمند که کودکان در کلاس درس او بدون ترس و تحقیر و تنبیه با شیوه آموزش صوتی الفبا، حروف فارسی و خواندن و نوشتن را در مدت ۶۰ روز می‌آموختند.

میرزا حسن با نوآوری‌های خود کودکان را از رنج دشوار آموزش مکتب‌خانه‌ای رهانید و راه را برای همگانی شدن یادگیری خواندن و نوشتن هموار کرد و این تحولی بزرگ در آموزش و پرورش بوجود آورد.

رشدیه معتقد بود که محتوای آموزشی باید مطابق با شرایط ذهنی و توانایی‌های کودک در سنین مختلف باشد؛ نیز از لفاظی‌ها و پیچیدگی‌ها به دور باشد.

رشدیه در کودکی به مکتب رفته بود و بی‌رحمی‌های مکتب‌دار را تجربه کرده بود، در نوجوانی تحت‌تأثیر خواندن روزنامه‌های «حبل‌المتین»، «اختر» و «ثریا» که در خارج از ایران چاپ می‌شد و به تبریز می‌رسید، قرار گرفت. در این روزنامه‌ها از آموزش و پرورش مدرن و انتقاد از وضع آموزش در ایران مطالبی می‌نوشتند.

رشدیه برای ادامه تحصیل به جای نجف به استانبول، مصر و بیروت رفت و در دانشسرا (دارالمعلمین) مصر و بیروت که انگلیسی ها و فرانسوی ها تاسیس کرده بودند، اصول آموزش و پرورش جدید را آموخت. در بیروت از معلمی که به شیوه نو، الفبای فرانسه را درس می داد، اصول آموزش الفبا را یاد گرفت و با تطبیق دادن با اصول تدریس الفبای فارسی، شیوه نوینی را ابداع کرد.

🔹 در کتاب «سوانح عمر» از زبان خود رشدیه نقل شده که: « خدمت بزرگ من تاسیس مدرسه در ایران نیست اگر من این کار را نمی کردم دیر یا زود دیگری این کار را انجام می داد. خدمت ذی‌قیمت من ایجاد «الفبای‌صوتی است که راه آموختن را آسان و نوآموزان را از آن کوره راه‌ها و عذاب‌ها خلاص کرده است و با این روش است که کودن‌ترین اطفال در ۶۰ روز خواندن و نوشتن را می‌آموزند.»

رشدیه ابتدا شهر ایروانِ ارمنستان نخستین مدرسه را به نام رشدیه در ۱۳۰۱ق تاسیس کرد. ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از سفر فرنگ، در ایروان از مدرسه رشدیه دیدن کرد و چند فرسخ او را با خود همراه کرد و از او درباره مدرسه می پرسید، رشدیه جوان با آب و تاب و خوشحال از اینکه به آرزوی دیرینه‌اش رسیده است، از هدف ها و فایده های مدرسه سخن گفت، بی‌خبر از اینکه ناصرالدین شاه به خوبی می دانست که ایجاد چنین مدارسی آگاهی جامعه را بالا می‌برد؛ بنابراین احساس خطر کرد و دستور توقف اجباری او را در نخجوان داد، پس از چند روز وقتی شاه به تهران رسید، به رشدیه اجازه دادند به تبریز حرکت کند. رشدیه که به امید کمک شاه، مدرسه اش را به برادرش سپرده بود، پس از فرار اجباری از تبریز به ایروان رفت و متوجه شد که مدرسه اش را تعطیل کرده‌اند و اجازه باز کردن مجدد را به او نمی دهند. اما چند سال بعد رشدیه در تبریز نخستین مدرسه ابتدایی به سبک اروپایی را تأسیس کرد. مدرسه‌های رشدیه در تبریز نه بار به تحریک مخالفان متعصب ویران و غارت شد و رشدیه چندین بار مجبور به فرار به شهرهای دیگر شد و یک بار هم به او تیراندازی شد. با همه اینها او دوباره مدرسه را بنا می کرد.

در سال ۱۳۱۵ قمری / ۱۲۷۶ خورشیدی به پیشنهاد و با حمایت‌های امین‌الدوله برای تاسیس مدرسه به تهران دعوت شد. رشدیه نخستین مدرسه نوین را در تهران در باغی در دروازه قزوین تأسیس کرد و برای جلوگیری از تعرض اخلالگران حدیث «انا مدینة العلم و علی بابُها» از پیامبر (ص) را بر سر در آن نصب کرد. نیز برای جلب حمایت های دولتی مقرر شد ۴۰ نفر از یتیمان با هزینه دولت در این مدرسه تحصیل کنند.

از نوآوری های دیگر رشدیه تهیه نظام نامه‌ای برای همه امور مدرسه بود؛ برخلاف مکتب خانه‌ها که بدون برنامه و بر محور خواست و سلیقه مکتب‌دار اداره می‌شد، او «انجمن امنای مدرسه» را تشکیل داد که در واقع این انجمن نخستین هسته تشکیلات رسمی آموزش در آن زمان بود. سپس «انجمن معارف» شکل گرفت که عده‌ای از روشنفکران با حمایت امین‌الدوله و همراهی مظفرالدین شاه به تاسیس مدارس و گسترش فرهنگ نو روی آوردند و نهضت مدرسه سازی به راه افتاد.

#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش


https://tttttt.me/KSMtehran/119



🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔹 #جبار_باغچه_بان
🍂 #درگذشت ۴ آذر ۱۳۴۵


... باغچه بان در سال ۱۳۴۲ برای گسترش و نهادینه کردن فرهنگ نیکوکاری،"جمعیت سالم" را تأسیس کرد.

📌 او در یکی از مراسم های این جمعیت که به مناسبت تجلیل از "علی دیانی"-سرایدار دبستان کر ولال ها- برگزار میشود، این پرسش را مطرح میکند که "واحد مقیاس اندازهگیری آدمیت چیست؟"
و در پاسخ به این پرسش از سه نوع کار سخن میگوید:

"۱- کار کرموار، کاری است که از روی اسارت و اجبار انجام میشود.

۲- کار گاووار، کاری است که آزادانه ولی به عشق جیب خود انجام میشود.

۳- کار آدموار، کاری است که با عشق و در جهت خدمت به خلق انجام میشود"

📌 جبار باغچه بان، در واپسین سالهای حیات خود، زندگینامه اش را به رشته تحریر درآورد.
او این زندگینامه خود نوشت را با این جملات به پایان برد:"من به خوانندگان این سرگذشت آواز نمیخوانم که صدایم رسا و آهنگ آن خوش آیند باشد. من
دردی داشته ام و فریاد می زنم و صدای فریاد البته که گوش خراش است"

🥀 در واپسین ساعات سی ام آبان ۱۳۴۵ ،حال جبار باغچه بان دگرگون می شود و در چهارم آذر ۱۳۴۵، در هشتادسالگی و پس از چندین دهه تلاش پرمشقت
و البته، بی بدیل و به تعبیر خودش،"کار آدموار"، دار فانی را وداع گفت.

https://tttttt.me/httpsksmtehran2/60

#یاد
#درگذشت
#جبار_باغچه_بان
#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
4_5764718917306028851.pdf
739.8 KB
🔹 زمین و زمانه "جبار"


🔹 نگاهی به زندگی دشوار و کارنامه پربار جبار باغچه بان، از پیشگامان آموزش پیش دبستان و بنیان
گذار آموزش کودکان ناشنوا در ایران:

زمین و زمانه "جبار"

"...هیچ وقت از زمین خوردن نترسیده ام.به خودم گفته ام: زمین خوردن هم درشان پهلوانان است.
اگر از زمین خوردن میترسی، اصولا نباید کشتی بگیری. هربار که زمین خورده ام، برخاسته ام و
مصمم تر و امیدوارتر از گذشته به راه خود ادامه داده ام..."
جبار باغچه بان


#یاد
#درگذشت
#جبار_باغچه_بان
#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #زادروز

🔹 ۱۲ آذر، زادروز دکتر #ژاله_آموزگار

دکتر ژاله آموزگار عضو هیئت گزینش کتاب و جایزه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی است. او در سال ۱۳۱۸ در خوی به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم ادبی به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز راه یافت و با رتبه اول فارغ‌التحصیل شد. آنگاه برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و پس از دریافت دکتری از دانشگاه سوربن در رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی به ایران بازگشت. مدتی در بنیاد فرهنگ ایران مشغول به کار شد. دکتر آموزگار ابتدا به عنوان استادیار، سپس با سمت دانشیار و از سال ۱۳۷۳ تاکنون در مرتبه استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی در دانشگاه تهران به تدریس و تحقیق اشتغال داشته ‌است. او شاگردان بسیاری تربیت کرده که برخی از آنها از استادان بنام روزگار ما هستند. دکتر آموزگار گذشته از زبان‌های پهلوی و اوستایی به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و ترکی نیز مسلط است. وی سال‌ها به عنوان همکار استاد دکتر احمد تفضلی به فعالیت‌های علمی پرداخت و این همکاری به تالیف و ترجمه آثار مهمی چون «اسطوره زندگی زردشت»، «زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن»، «نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه‌ای ایرانیان» و «شناخت اساطیر ایران» انجامید.

ژاله آموزگار عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و با گروه‌های مختلف فرهنگستان همکاری دارد.
ایشان تا کنون جوایز متعددی نیز دریافت کرده است که از آن جمله می‌توان به جایزه لژیون دونور از وزارت فرهنگ فرانسه و جایزه سرو ایرانی اشاره کرد.

دکتر آموزگار عشق خود به ایران و زبان فارسی را چنین بیان می‌کند: «من در خوی به دنیا آمده‌ام، در شهری در آذربایجان. بسیار خوب ترکی حرف می‌زنم، ولی عاشق زبان فارسی هستم که به کشورم ایران تعلق دارد. همه ما اول ایرانی هستیم. من همیشه گفته‌ام ایرانی هستم، آذربایجانی هستم، خویی هستم. آنچه ما را در کنار هم جمع کرده ایرانی بودن ماست و زبان فارسی».
منبع متن
⬇️ تعدادی از سخنرانی‌های استاد آموزگار در کانال جریان ⬇️
🔊تداوم فرهنگی در ایران
🔊 چرا زبان فارسی ماندگار شد؟
🔊 شب چله و زایش مهر
🔊 چرا ‎زبان فارسی زبان ملّی ایران و متعلق به همه ایرانیان است؟
🔊 شب بزرگداشت دکتر محمد افشار

⬇️ تعدادی از سخنرانی‌های استاد آموزگار در کانال سخنرانی‌ها ⬇️

🔊 حافظ و هویت ایرانی
🔊 چرا فردوسی ماندگار شد؟
🔊 شاهنامه و ایران باستان
🔊 کجایید محمود افشار‌ها؟
🔊 خرَد فرمان می‌رانَد.
🔊 شب بزرگداشت استاد بدرالزمان قریب

منبع: کانال سخنرانی‌ها

#زنان_ایرانی
#تقویم_کانون
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/70
🔹🔹🔹

🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

#بازنشر

زادروز: ۱۳ تیر ۱۲۳۰؛ تبریز
درگذشت:۱۸ آذر ۱۳۲۳



🔹#میرزا_حسن_تبریزی ( #رشدیه ) (۱۲۷۶ تا ۱۳۶۳ ق)
از نخستین بنیان‌گذاران مدرسه های جدید در ایران(تبریز و تهران) است. معلمی اندیشمند که کودکان در کلاس درس او بدون ترس و تحقیر و تنبیه با شیوه آموزش صوتی الفبا، حروف فارسی و خواندن و نوشتن را در مدت ۶۰ روز می‌آموختند.

میرزا حسن با نوآوری‌های خود کودکان را از رنج دشوار آموزش مکتب‌خانه‌ای رهانید و راه را برای همگانی شدن یادگیری خواندن و نوشتن هموار کرد و این تحولی بزرگ در آموزش و پرورش بوجود آورد.

رشدیه معتقد بود که محتوای آموزشی باید مطابق با شرایط ذهنی و توانایی‌های کودک در سنین مختلف باشد؛ نیز از لفاظی‌ها و پیچیدگی‌ها به دور باشد.

رشدیه در کودکی به مکتب رفته بود و بی‌رحمی‌های مکتب‌دار را تجربه کرده بود، در نوجوانی تحت‌تأثیر خواندن روزنامه‌های «حبل‌المتین»، «اختر» و «ثریا» که در خارج از ایران چاپ می‌شد و به تبریز می‌رسید، قرار گرفت. در این روزنامه‌ها از آموزش و پرورش مدرن و انتقاد از وضع آموزش در ایران مطالبی می‌نوشتند.

رشدیه برای ادامه تحصیل به جای نجف به استانبول، مصر و بیروت رفت و در دانشسرا (دارالمعلمین) مصر و بیروت که انگلیسی ها و فرانسوی ها تاسیس کرده بودند، اصول آموزش و پرورش جدید را آموخت. در بیروت از معلمی که به شیوه نو، الفبای فرانسه را درس می داد، اصول آموزش الفبا را یاد گرفت و با تطبیق دادن با اصول تدریس الفبای فارسی، شیوه نوینی را ابداع کرد.

🔹 در کتاب «سوانح عمر» از زبان خود رشدیه نقل شده که: « خدمت بزرگ من تاسیس مدرسه در ایران نیست اگر من این کار را نمی کردم دیر یا زود دیگری این کار را انجام می داد. خدمت ذی‌قیمت من ایجاد «الفبای‌صوتی است که راه آموختن را آسان و نوآموزان را از آن کوره راه‌ها و عذاب‌ها خلاص کرده است و با این روش است که کودن‌ترین اطفال در ۶۰ روز خواندن و نوشتن را می‌آموزند.»

رشدیه ابتدا شهر ایروانِ ارمنستان نخستین مدرسه را به نام رشدیه در ۱۳۰۱ق تاسیس کرد. ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از سفر فرنگ، در ایروان از مدرسه رشدیه دیدن کرد و چند فرسخ او را با خود همراه کرد و از او درباره مدرسه می پرسید، رشدیه جوان با آب و تاب و خوشحال از اینکه به آرزوی دیرینه‌اش رسیده است، از هدف ها و فایده های مدرسه سخن گفت، بی‌خبر از اینکه ناصرالدین شاه به خوبی می دانست که ایجاد چنین مدارسی آگاهی جامعه را بالا می‌برد؛ بنابراین احساس خطر کرد و دستور توقف اجباری او را در نخجوان داد، پس از چند روز وقتی شاه به تهران رسید، به رشدیه اجازه دادند به تبریز حرکت کند. رشدیه که به امید کمک شاه، مدرسه اش را به برادرش سپرده بود، پس از فرار اجباری از تبریز به ایروان رفت و متوجه شد که مدرسه اش را تعطیل کرده‌اند و اجازه باز کردن مجدد را به او نمی دهند. اما چند سال بعد رشدیه در تبریز نخستین مدرسه ابتدایی به سبک اروپایی را تأسیس کرد. مدرسه‌های رشدیه در تبریز نه بار به تحریک مخالفان متعصب ویران و غارت شد و رشدیه چندین بار مجبور به فرار به شهرهای دیگر شد و یک بار هم به او تیراندازی شد. با همه اینها او دوباره مدرسه را بنا می کرد.

در سال ۱۳۱۵ قمری / ۱۲۷۶ خورشیدی به پیشنهاد و با حمایت‌های امین‌الدوله برای تاسیس مدرسه به تهران دعوت شد. رشدیه نخستین مدرسه نوین را در تهران در باغی در دروازه قزوین تأسیس کرد و برای جلوگیری از تعرض اخلالگران حدیث «انا مدینة العلم و علی بابُها» از پیامبر (ص) را بر سر در آن نصب کرد. نیز برای جلب حمایت های دولتی مقرر شد ۴۰ نفر از یتیمان با هزینه دولت در این مدرسه تحصیل کنند.

از نوآوری های دیگر رشدیه تهیه نظام نامه‌ای برای همه امور مدرسه بود؛ برخلاف مکتب خانه‌ها که بدون برنامه و بر محور خواست و سلیقه مکتب‌دار اداره می‌شد، او «انجمن امنای مدرسه» را تشکیل داد که در واقع این انجمن نخستین هسته تشکیلات رسمی آموزش در آن زمان بود. سپس «انجمن معارف» شکل گرفت که عده‌ای از روشنفکران با حمایت امین‌الدوله و همراهی مظفرالدین شاه به تاسیس مدارس و گسترش فرهنگ نو روی آوردند و نهضت مدرسه سازی به راه افتاد.

#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

تهیه کننده کلیپ: #رسول_بداقی


https://tttttt.me/KSMtehran/119



🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
همچنین اصول ۱۹، ۲۲ و ۳۲ قانون اساسی با اشاره به برابری همه اقوام ایرانی و هرگونه عدم تبعیض اجتماعی و فرهنگی به نوعی دیگر این حق مسلم بشری را مورد تاکید قرار داده است.
از طرف دیگر دولت ایران با الحاق چندین معاهده بین المللی از جمله کنوانسیون حقوق کودک که طبق ماده ۹ قانون مدنی در حکم قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی به شمار می‌آیند، حق آموزش زبان مادری را بدون هیچ قید و شرطی به رسمیت شناخته است.
بر این اساس کانون صنفی معلمان ایران (تهران) ضمن تبریک مجدد روز جهانی زبان مادری به همه اقوام ایرانی، از دولت جمهوری اسلامی ایران می‌خواهد، شرایط و بستر لازم و مناسب برای آموزش به زبان مادری را برای همه قومیت‌ها فراهم کرده و از این طریق ضمن اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی به معاهدات و میثاق‌های بین‌المللی خود پای‌بند باشد.

اول اسفند ۱۳۹۹
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)

لینک ترجمه بیانیه به #زبان_بلوچی
https://tttttt.me/KSMtehran/350
https://tttttt.me/KSMtehran/351
لینک ترجمه بیانیه به #زبان_عربی
https://tttttt.me/KSMtehran/335
https://tttttt.me/KSMtehran/336
لینک ترجمه بیانیه به #زبان_کردی
https://tttttt.me/KSMtehran/338
https://tttttt.me/KSMtehran/340
لینک ترجمه بیانیه به #زبان_ترکی
https://tttttt.me/KSMtehran/345
https://tttttt.me/KSMtehran/349
🔹🔹🔹

#بیانیه
#روز_جهانی_زبان_مادری
#تقویم_کانون
#نابرابری_آموزشی=#نابرابری_اجتماعی

♦️♦️♦️

🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران (تهران)


🆔 @KSMtehran


https://tttttt.me/KSMtehran/329
💠#یاد

#محمد_بهمن_بیگی
(بنیانگذار آموزش عشایر ایران)
(۲۶ بهمن ۱۲۹۸_ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹)

🔺متن هایی از کتاب "اگر قره قاچ نبود" و کتاب "به اجاقت قسم" نوشته: #محمد_بهمن_بیگی


🔹 سال سختی بود. آسمان بی ابر و زمین بی باران شده بود. هر بامداد، خورشید بی رحم می تابید. هر شامگاه، ماه بی شرم می درخشید. مردم تیل از خنده ی ستارگان به جان آمده بودند.
(ص ۴۵، اگر قره قاچ نبود)


🔹 کلیه مشکلات ما در لابلای الفبا خفته است و من اینک شما را به یک قیام جدید دعوت می کنم. پس از سالها سیر و سیاحت، غور و مطالعه، دلسوزی و دردمندی به این نتیجه قطعی رسیده ام و شما را به یک قیام مقدس دعوت میکنم. قیام برای با سواد کردن مردم ایلات.
(ص ۱۹۵ ،اگر قره قاچ نبود)


🔹 آنچه من می خواستم تعمیم مکتب ها و مدارس خصوصی بود. می خواستم که نعمت سواد عمومیت یابد و. همگانی شود تا فقیر نیز مثل غنی و چوپان زاده هم مثل خانزاده بر این سفره ی کریم بنشینند.

(ص ۱۴، به اجاقت قسم)

🔹 باید به پا ایستاد. باید مشت ها را گره کرد. باید به جنگ جور و ستم رفت. باید بیسوادی و جهل را ریشه کن ساخت. باید به گسترش فرهنگ و سواد همت گماشت. و البته فرهنگ و سوادی که از اخلاق انسانی و شرف خواهی و مظلوم نوازی جدا نشود و از محبت و مهربانی به پدران آواره مادران داغدیده دور نماند. باید دبستان بر پا کنیم و البته نه زندان.

(ص ۳۹، به اجاقت قسم )


🔹 برای من دیدار چادرهای سفید دبستان های عشایری در میان چادرهای سیاه لذت بخش و افتخارآمیز بود ولی محرومیت دختران از حضور در این دبستان ها اندوهگینم میکرد. اندوه بیشترم از این بود که با تاسیس مدارس رنج روزانه دختران دو برابر شده بود.
پسران به دبستان میرفتند و دختران ناچار بودند که وظایف آنان را نیز انجام دهند.

(ص۸۱، به اجاقت قسم)



#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#آموزش_عشایر
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

https://tttttt.me/KSMtehran/9498

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )

🆔 @KSMtehran
⤴️ ادامه از صفحه قبل


این‌گونه گناهان رشدیه در میان برخی از فقیهان و درباریان بزرگ‌تر می‌شد، ولی حامیانش نیز از حمایت‌های مالی و تشویق او دست نمی‌کشیدند؛ نمونه‌اش حاج ملاهادی سبزواری و علی‌خان امین‌الدوله که وقتی رشدیه را از مدرسه و مسجد بیرون می کردند و او مجبور می‌شد از ترس جانش مدتی را در فرار از دشمنان در جایی پنهانی به سر ببرد، یا وقتی در تامین مالی مدارس خود با تنگدستی و ورشکستگی مواجه می‌شد، به کمکش می‌شتافتند. شمس‌الدین رشدیه تعریف می‌کند، در زمانی که پدرش برای راه‌اندازی دوباره مدرسه به شخصی مقروض شده بود، شیخ هادی مبلغ بدهی او را در پاکتی به دستش می‌دهد و «فردای آن روز شاگردان کلاس اول را با معلم‌شان [...] به منزل شیخ حرکت دادند. در عرض راه هیاهوی عجیبی راه افتاده بود که حاج شاگردان مدرسه رشدیه را به امتحان خواسته است. [...] مخصوصاً حاج شیخ امتحان را به آن چنان شخصی واگذاشت تا همه بدانند که علاقه وافر شیخ در نگهداری رشدیه و مدرسه‌اش از چه جهت است.» (سوانح عمر)


#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#میرزا_حسن_تبریزی_رشدیه
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔺 #صدیقه_دولت_آبادی

۶ مرداد
#سالروز_درگذشت

صدیقه دولت‌آبادی (۱۲۶۱–۱۳۴۰) روزنامه‌نگار و از فعالان انقلاب مشروطه و جنبش زنان در ایران، از بنیان‌گذاران انجمن مشروطه‌خواه مخدرات وطن بود. همچنین، از نخستین فعالان حقوق زنان در ایران و ناشر نخستین نشریه زنان به زبان پارسی به نام "زبان زنان" و از موسسین یکی از اولین مدارس دخترانه به نام مکتب شرعیات بود. او از معدود زنانی بود که در دوره قاجار تلاش‌های گسترده‌ای برای تأسیس و گسترش مدارس دخترانه انجام دادند و ناملایمات زیادی را تحمل کرد.

صدیقه دولت آبادی در ۲۰ صفر سال۱۳۰۰ هجری قمری در اصفهان و در یک خانواده روشنفکرِ روحانی متولد شد. پدرش میرزا هادی دولت‌آبادی و مادرش خاتمه بیگم بودند.
خودش می‌گوید: " وقتی شش ساله بودم، روزی پدرم به من گفت: صدیقه! مادرت قبل از تولد تو؛ شش پسر به دنیا آورد. من در این عصر که اجتماع با دیده حقارت به زنان می نگرد، دلم نمی‌خواست صاحب فرزند دختری شوم. ولی اگر درس بخوانی و باسواد شوی نزد من محترم و عزیز خواهی بود و همسنگ برادرانت از دارایی مادی و معنوی من سهم خواهی برد. اما اگر تحصیل نکنی و بی دانش باقی بمانی، تو را حتی در ردیف فرزندان خودم هم به حساب نخواهم آورد"...


🔺 در بزرگسالی مهم‌ترین رویای صدیقه دستیابی به حق رای برای زنان ایران و حضور در مجلس بود؛ رویایی که بارها درباره آن صحبت کرد و نوشت. در سال ۱۳۳۱ در نامه ای خطاب به دکتر مصدق خواست حق رای  را به زنان واگذار کنند. دولت آبادی ضعف عمومی مردم، به خصوص زنان را در بی سوادی می‌دانست. در نطق ۱۷ دی ۱۳۳۰ از دولت مصدق خواست وزیر فرهنگ هفت سال در این پست بماند و برنامه‌های آموزش نسل جوان را ارزیابی کند. او برای مراسم فروش اوراق قرضه ملی، پولی را که برای کفن و دفنش کنار گذاشته بود برای کمک به وطن خرج کرد.

در سال ۱۳۴۰ که بار دیگر خبر احتمال حق رای به زنان منتشر شد، صدیقه دولت آبادی که به شدت بیمار بود در سازمان زنان از حق رای دفاع کرد. اما بیماری سرطان در نهایت ششم مرداد همین سال نفسش را بند آورد. او درحالی درگذشت که دقیقا هفت ماه بعد از مرگش زنان برای نخستین بار پای صندوق‌های رای رفتند و به اصول ششگانه انقلاب سفید رای دادند.
  اما تراژدی زندگی صدیقه دولت‌آبادی در به‌گور بردن آرزوی آزادی زنان به پایان نرسید.
او وصیت کرده بود در قبرستان زرگنده دفن شود. سازمان زنان روی مزار او به عنوان یکی از زنان فعال سنگ قبر زیبایی گذاشته بود اما درست ۱۵ سال بعد در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۹ مزارش توسط امام جماعت مسجد زرگنده تخریب شد. بخش باقی مانده از مزار او و برادرش یحیی دولت‌آبادی و دکتر محمود نریمان در سال ۸۶ تخریب شد و از بین رفت.


https://tttttt.me/httpsksmtehran2/103

🔻مطالب منتشر شده در مورد فعالیتها و زندگی #صدیقه_دولت_آبادی را درکانال بخوانید:

#قسمت_اول:

https://tttttt.me/KSMtehran/12407

#قسمت_دوم:

https://tttttt.me/KSMtehran/12418

#قسمت_سوم:

https://tttttt.me/KSMtehran/12425




#صدیقه_دولت_آبادی
#درگذشت
#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#زنان_پیشرو
#جنبش_زنان_ایران
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔹 نگاهی به زندگی دشوار و کارنامه پربار جبار باغچه بان، از پیشگامان آموزش پیش دبستان و بنیان‌گذار آموزش کودکان ناشنوا در ایران:

زمین و زمانه "جبار"

"...هیچ وقت از زمین خوردن نترسیده‌ام. به خودم گفته ام: زمین خوردن هم درشان پهلوانان است.
اگر از زمین خوردن میترسی، اصولا نباید کشتی بگیری. هربار که زمین خورده ام، برخاسته ام و مصمم‌تر و امیدوارتر از گذشته به راه خود ادامه داده ام..."
جبار باغچه بان


#یاد
#درگذشت
#جبار_باغچه_بان
#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش


https://tttttt.me/KSMtehran/12132

https://tttttt.me/KSMtehran/4323

https://tttttt.me/KSMtehran/114

https://tttttt.me/KSMtehran/15268

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
⤴️ ادامه از صفحه قبل


این‌گونه گناهان رشدیه در میان برخی از فقیهان و درباریان بزرگ‌تر می‌شد، ولی حامیانش نیز از حمایت‌های مالی و تشویق او دست نمی‌کشیدند؛ نمونه‌اش حاج ملاهادی سبزواری و علی‌خان امین‌الدوله که وقتی رشدیه را از مدرسه و مسجد بیرون می کردند و او مجبور می‌شد از ترس جانش مدتی را در فرار از دشمنان در جایی پنهانی به سر ببرد، یا وقتی در تامین مالی مدارس خود با تنگدستی و ورشکستگی مواجه می‌شد، به کمکش می‌شتافتند. شمس‌الدین رشدیه تعریف می‌کند، در زمانی که پدرش برای راه‌اندازی دوباره مدرسه به شخصی مقروض شده بود، شیخ هادی مبلغ بدهی او را در پاکتی به دستش می‌دهد و «فردای آن روز شاگردان کلاس اول را با معلم‌شان [...] به منزل شیخ حرکت دادند. در عرض راه هیاهوی عجیبی راه افتاده بود که حاج شاگردان مدرسه رشدیه را به امتحان خواسته است. [...] مخصوصاً حاج شیخ امتحان را به آن چنان شخصی واگذاشت تا همه بدانند که علاقه وافر شیخ در نگهداری رشدیه و مدرسه‌اش از چه جهت است.» (سوانح عمر)


#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#میرزا_حسن_تبریزی_رشدیه
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠#یاد

#محمد_بهمن_بیگی
(بنیانگذار آموزش عشایر ایران)

🍃#زاد_روز ۲۶ بهمن ۱۲۹۸

🔹بنیانگذار آموزش و پرورش عشایر در ایران
🔹 در نوع خود موفق ترین فرد در آموزش جهان سوم
🔹برنده جایزه یونسکو در سال ۱۳۵۳ (به فعالین عرصه سوادآموزی)


🎍برخی آثار:
بخارای من ایل من، طلای شهامت، به اجاقت قسم، عرف و عادت در عشایر فارس، اگر قره قاج نبود ...


#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#آموزش_عشایر
#شیوه‌های_نوین_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد


🔹#محمد_بهمن_بیگی
(بنیانگذار آموزش عشایر ایران)
🍃#زاد_روز ۲۶ بهمن ۱۲۹۸


🔻 خاطره ای از استاد محمد بهمن بیگی:

به جز من، همه خواهرانم پسوند بس داشتند. ماه بس، گل بس، دختر بس، قز بس …
در چهره رنگ پریده مادر، بیم و امید را میشد دید! اضطراب و ترس را بیشتر…
و پدر که مهربان بود و صبوری داشت و کم طاقت می شد…
مادر نذر کرده بود و از درویش دوره گرد دعا گرفته بود! شاید این بار…
دیگر دلم نمی خواست به پدر بگویند «ریشت را آب برد»!
یا زن عمو با خنده معنی داری بگوید «نافش را روی پای حسنو ببرید»
دلم نمی خواست بیش از این مادر مقصر شود…
دلم برای همه مان می سوخت برای مادر بیشتر.
🔹 به یاد دخترانی که خون بس شدند! ناز دخترانی که برای نجات پدر، برادر، عمو و بستگان و تیره و طایفه، به اجبار به عقد ناشناسی در آمدند! دخترانی که ابزار و وسیله صلح قبائل می شدند و در غربت چه حرف ها که نمی شنیدند و چه زجرها که نمی کشیدند و برخی از آنها چه مظلومانه که نمردند
به یاد دخترانی که به طوایف دیگر شوهر داده شدند و دیگر کسی آنها را ندید و از سرنوشت آنها اطلاعی نیافت
به یاد مادرانی که در ایل ودر بین راه و در هنگام کوچ زاییدند و مردند
به یاد مادران جوانی که تسلیم آل شدند
🔹 به یاد مادرانی که سالی یکبار نوزادی را به دنیا می آوردند ، از مرخصی زایمان، از پزشک و ماما، از کارت بهداشت و مرکز بهداشت و نوبت های ماهیانه، از زایشگاه و پزشک خانوادگی، از قطره آهن و رژیم غذایی ویژه خبری نبود…
حتی در روز زایمان مشک می زدند و نان می پختند و در راه آب آوردن از چشمه با درد زایمان روبرو می شدند و یکه و تنها، قهرمانانه دوام می آوردند و با نوزاد به چادر بر می گشتند
🔹 در شب های سرد و تاریک زمستان، مادر بزرگ های قهرمان با دست های پرچین و چروک خود معجزه ها می کردند! شجاعت، زرنگی، ایمان و توکل آنها کارآمدتر از بسیاری از داروها و امکانات این روزها بود! آوای گلوله و شیهه اسب، نویدی از حضور میهمان کوچولو در بُنکو می داد و پدر که در بیرون چادر منتظر بود، شادمانه گوسفندی را سر می برید.
اما امان از وقتی که آل می آمد و بسیاری از نوعروسان مادران جوان را می برد! پدربزرگ ها هرچه به آسمان تیر می انداختند فایده ای نداشت! هرچه مادربزرگ ها صورت و دست و پاهای زائو را با ذغال سیاه می کردند بی فایده بود! از قیچی و کارد و تیشه نیز کاری بر نمی آمد. به یاد مادران جوانی که تسلیم آل می شدند
به یاد مادرانی که سینه هایشان سرشار از مهر و عاطفه بود و به فرزندانشان شیر شهامت و صداقت می دادند. به یاد مادرانی که همزمان سه طفل همراهشان بود، یکی در دست و دیگری در کول و سومی در شکم.
🔹 به یاد مادرانی که سینه هایشان بوی هِل و میخک می داد و بدون حضور آنها بچه ها خوابشان نمی برد! به یاد مادرانی که اسب سواران و تیراندازان کم نظیری بودند! به یاد مادرانی که در مسیر کوچ با راهزن و گرگ درگیر می شدند و قهرمانانه از جان و مال خویش دفاع می کردند.
به یاد مادرانی که صبحگاهان زودتر از بانگ خروس بیدار می شدند… به یاد مادرانی که همواره مشغول بودند و وقت کم می آوردند… به یاد مادرانی که دست تنها، چادر را بار می کردند و چادر می زدند…
🔹 به یاد مادرانی که همچنان صدای لالایی آنها از دره ها و کوه ها به گوش می رسد، به یاد مادرانی که صدای کِل های زیبایشان هنوز در گوشهایمان است…! به یاد مادرانی که صدای خواندن و مشک زدنهایشان هنوز از یوردها می آید، به یاد مادرانی که بوی نان داغ و آغوز و دوغ و کنگر ماست با آنها معنی داشت…! به یاد مادرانی که مرگ ناگهانی همسران آنها خللی در اراده شان ایجاد نکرد، سوختند و ساختند تا فرزندان خود را بزرگ کنند.
به یاد مادرانی که سیاه گیس رفتند و به یاد مادرانی که گیس سفید تیره و طایفه بودند، به یاد مادرانی که به قول خودشان فقط یک کلاه از مردان کمتر داشتند…
به یاد مادرانی که هم آشپز بودند و هم خیاط، هم بافنده و هم چوپان، هم پزشک و هم ماما…
🔹 به یاد مادرانی که از شوهران خود فقط محبت می خواستند، به یاد مادرانی که به شوهر و فرزندان خود عشق می ورزیدند، با عشق به آنها زندگی می کردند و با عشق به آنها مردند، به یاد مادرانی که کم لطفی ها و بی انصافی های شوهرانشان را تحمل کردند و خم به ابرو نیاوردند…! به یاد مادرانی که سال ها از داشتن لباس نو محروم بودند تا شاید پسران و دختران جوانشان لباس نو داشته باشند
به یاد مادرانی که درو کردند و خوشه چیدند تا شاید بخشی از نان سال خانواده تهیه گردد، به یاد مادرانی که دستهایشان مانند دست های پدرها خشن و محکم بود، به یاد مادرانی که جاجیم ها و گلیم ها و قالیچه های رنگارنگ می بافتند.


کتاب: ایل من بخارای من

#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#آموزش_عشایر

https://tttttt.me/KSMtehran/283

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔺 #صدیقه_دولت_آبادی

۶ مرداد
#سالروز_درگذشت

صدیقه دولت‌آبادی (۱۲۶۱–۱۳۴۰) روزنامه‌نگار و از فعالان انقلاب مشروطه و جنبش زنان در ایران، از بنیان‌گذاران انجمن مشروطه‌خواه مخدرات وطن بود. همچنین، از نخستین فعالان حقوق زنان در ایران و ناشر نخستین نشریه زنان به زبان پارسی به نام "زبان زنان" و از موسسین یکی از اولین مدارس دخترانه به نام مکتب شرعیات بود. او از معدود زنانی بود که در دوره قاجار تلاش‌های گسترده‌ای برای تأسیس و گسترش مدارس دخترانه انجام دادند و ناملایمات زیادی را تحمل کرد.

صدیقه دولت آبادی در ۲۰ صفر سال۱۳۰۰ هجری قمری در اصفهان و در یک خانواده روشنفکرِ روحانی متولد شد. پدرش میرزا هادی دولت‌آبادی و مادرش خاتمه بیگم بودند.
خودش می‌گوید: " وقتی شش ساله بودم، روزی پدرم به من گفت: صدیقه! مادرت قبل از تولد تو؛ شش پسر به دنیا آورد. من در این عصر که اجتماع با دیده حقارت به زنان می نگرد، دلم نمی‌خواست صاحب فرزند دختری شوم. ولی اگر درس بخوانی و باسواد شوی نزد من محترم و عزیز خواهی بود و همسنگ برادرانت از دارایی مادی و معنوی من سهم خواهی برد. اما اگر تحصیل نکنی و بی دانش باقی بمانی، تو را حتی در ردیف فرزندان خودم هم به حساب نخواهم آورد"...


🔺 در بزرگسالی مهم‌ترین رویای صدیقه دستیابی به حق رای برای زنان ایران و حضور در مجلس بود؛ رویایی که بارها درباره آن صحبت کرد و نوشت. در سال ۱۳۳۱ در نامه ای خطاب به دکتر مصدق خواست حق رای  را به زنان واگذار کنند. دولت آبادی ضعف عمومی مردم، به خصوص زنان را در بی سوادی می‌دانست. در نطق ۱۷ دی ۱۳۳۰ از دولت مصدق خواست وزیر فرهنگ هفت سال در این پست بماند و برنامه‌های آموزش نسل جوان را ارزیابی کند. او برای مراسم فروش اوراق قرضه ملی، پولی را که برای کفن و دفنش کنار گذاشته بود برای کمک به وطن خرج کرد.

در سال ۱۳۴۰ که بار دیگر خبر احتمال حق رای به زنان منتشر شد، صدیقه دولت آبادی که به شدت بیمار بود در سازمان زنان از حق رای دفاع کرد. اما بیماری سرطان در نهایت ششم مرداد همین سال نفسش را بند آورد. او درحالی درگذشت که دقیقا هفت ماه بعد از مرگش زنان برای نخستین بار پای صندوق‌های رای رفتند و به اصول ششگانه انقلاب سفید رای دادند.
  اما تراژدی زندگی صدیقه دولت‌آبادی در به‌گور بردن آرزوی آزادی زنان به پایان نرسید.
او وصیت کرده بود در قبرستان زرگنده دفن شود. سازمان زنان روی مزار او به عنوان یکی از زنان فعال سنگ قبر زیبایی گذاشته بود اما درست ۱۵ سال بعد در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۹ مزارش توسط امام جماعت مسجد زرگنده تخریب شد. بخش باقی مانده از مزار او و برادرش یحیی دولت‌آبادی و دکتر محمود نریمان در سال ۸۶ تخریب شد و از بین رفت.


https://tttttt.me/httpsksmtehran2/103

🔻مطالب منتشر شده در مورد فعالیتها و زندگی #صدیقه_دولت_آبادی را درکانال بخوانید:

#قسمت_اول:

https://tttttt.me/KSMtehran/12407

#قسمت_دوم:

https://tttttt.me/KSMtehran/12418

#قسمت_سوم:

https://tttttt.me/KSMtehran/12425




#صدیقه_دولت_آبادی
#درگذشت
#تقویم_کانون
#نشر_آگاهی
#زنان_پیشرو
#جنبش_زنان_ایران
#بزرگان_تاریخ_آموزش
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran