جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.47K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
📝با بوطیقای نو در آثار هدایت
✍️جواد اسحاقیان
▪️بخش اول
▪️با رویکرد فرویدی “شور زندگی” و “شور مرگ” در آثار “هدایت”

@IranSociology

“زندگی، عرصه ی تضاد میان غرایز مرگ و غرایز زندگی است”
“فروید”

🔹دو اندیشه ی فلسفی و محوری در آثار هدایت، نخست ناتوانی های ذاتی و غریزی آدمی و هراس از چیرگی دیو درون بر پندار، گفتار و کردار کسان داستان او و دو دیگر، اشارات عاشقانه ی روح مینوی است و اگر بخواهیم به زبان روانکاوانه سخن بگوییم، از نمودهای دو غریزه ی برجسته در روان آدمی یعنی “شور مرگ” ۱ و “شور زندگی ” ۲ در مصطلحات “فروید” ۳ یاد باید کرد. در یک داوری کلی، به پندار “هدایت” توان “شور زندگی” آدمی برای چیرگی بر نیروهایی که “فروید” از آن به “شور مرگ” تعبیر می کند ـ اندک است و آدمی در کشاکش میان این دو نیروی نابرابر، پیوسته با شکست روبه رو است.

💬از متن:
🔹من با این داوری برخی منتقدان که گویا انگیزه های اجتماعی ـ تاریخی از یک سو و مطالعه یا آشنایی “هدایت” با برخی آثار فلسفی ـ ادبی غربی بر جهتگیری ذهنی او تأثیر نهایی و “تعیین کننده” ای داشته، همداستان نیستم، بی آن که بخواهم نقش این عوامل و رویکردها را در جهت بخشی حیات هنری ( و نه ذهنی ) او کلا ً انکار کنم. “هدایت” مانند شاعر ـ نقاش برجسته ی کشورمان “سهراب سپهری” بیش از آنچه زیر تأثیر جریان های عینی اجتماعی قرار داشته باشد، تحت تأثیر نهاد بی آرام و سلوک روحی و فردی خویش است.

🔹او علاقه ی ای برای نوشتن در باره ی “دیگران” ندارد. او “خود” را می نویسد اما سبک نوشته ی او، گول زننده و غلط انداز است. خطای بسیاری از تحلیلگران یا به اصطلاح “منتقدان” ادبی هم، نا آگاهی از همین آمیزش در سبک و سیاق نوشته ها است؛ به گونه ای که “هدایت” مشکلات زندگی فردی و شخصی خود را، همان دشوارها و معضلات حیات اجتماعی وانمود می کند.

🔹در داستان آیینه ی شکسته در مجموعه ی سه قطره خون شخصیتی زن به نام “اودت” هست که “مثل گل های بهار تر و تازه ” است و یک دسته از زلف های بورش همیشه ” از روی گونه اش آویزان ” است و وقتی والس “گریزری” را در ویولون می نوازد، قلب راوی از جا کنده می شود. چنان که ملاحظه می شود، همه ی نشانه های وجود “شور زندگی” در زن و عاشق هست و هیچ دلیل خاصی برای خودکشی “اودت” در داستان وجود ندارد. اما در “هدایت” مرضی هست که هیچگاه شخصیت داستان خود را زنده نمی خواهد.

📜متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA

#ادبیات #صادق_هدایت #روانکاوی #جامعه_شناسی_ادبیات
📝با بوطیقای نو در آثار هدایت / بخش دوم
✍️ #جواد_اسحاقیان
در جست و جوی یوسف جان در چاه تن

@IranSociology

” خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم “
حافظ
“هدایت” در بوف کور آشکارا می نویسد که آنچه می نویسد، تنها وسیله ای برای گزارش به ” سایه” ی خویش است :
” اگر حالا تصمیم گرفته ام که بنویسم، فقط برای این است که خودم را به سایه ام معرفی کنم؛ سایه ای که روی دیوار خمیده و مثل این است که هرچه می نویسم، با اشتهای هرچه تمام تر می بلعد. برای او است که می خواهم آزمایشی بکنم؛ ببینم شاید بتوانم یکدیگر را بهتر بشناسیم ” (هدایت، ۱۳۴۳، ۱۱).
آنچه “هدایت” از آن به “سایه” تعبیر می کند، چیزی جز “روان” و “روح” نیست و آنچه این مدعا را ثابت می کند ، کاربرد همین تعبیر در داستان کوتاه و فلسفی آفرینگان در مجموعه ی سایه روشن است. او در این داستان از ارواح آدمیان در جهان “برزخ” به “سایه” تعبیرمی کند که با بالای سر جسد مرده نشسته است:
” سه روز و سه شب بود که بالای سر مرده ی “زربانو” سایه ی سفیدی، دست زیر چانه اش زده بود و چشم هایش به تن سرد و نرمی که در شرف تجزیه بود، خیره شده بود ” (هدایت، ۱۳۵۶، ۶۴) .
گاه به باور “هدایت” در همین مجموعه داستان، جسم سرانجام رو به تباهی می نهد و جسم آدمی به همان اجزا و عناصری تجزیه می شود که از آن ها سرشته و ساخته شده است و چیزی به نام “روح” در آن نیست:
” گور به منزله ی دیگی بود که همه ی موادی را که تن آدمی از طبیعت قرض گرفته بود، دوباره در آن دیگ تغییر و تحول پیدا می کرد ؛ تجزیه می گردید و عناصر طبیعت را دوباره به آن رد می کرد ” (همان، ۶۴).

متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

بخش اول این مقاله: https://tttttt.me/iransociology/7949

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
📝با بوطیقای نو در آثار هدایت / #جواد_اسحاقیان / بخش سوم
هدایت و آیین های فلسفی هند
” دلم را آرزوی هند خون کرد “
“مشرقی”
🆔 @IRANSOCIOLOGY

“هدایت” از همان آغاز حیات نویسندگی و انتشار کتابچه ی خود با عنوان انسان و حیوان در ۱۳۰۳ ـ که سپس با عنوان فواید گیاه خواری در ۱۳۰۶ به گونه ای مشروح تر منتشر شد ـ از باورهای فلسفی هند برکنار نبوده است. علاقه به “بودا” و آیین های هند، در بیش تر آثار او محسوس است. او در این نوشته ی مشروح به ذکر دلایل معقول و منقول پرداخته، از گیاه خوارانی شناخته مانند افلاطون، میلتون، لایب نیتس، اسپی نوزا، روسو، لامارتین ، تولستوی و مترلینگ یاد می کند و با ژرف کاوی در متون مقدس دینی مانند اوِستا و نقل این گزین گویه هایی از گات های سی و دو که ” اهورا مزدا نفرین می کند به کسی که کشتن چهارپایان را بیاموزد ” و این آموزه ی “بودا” که ” مکشید؛ بامحبت باشید و سیر دایره ِ تکامل پست ترین حیوان را خراب مکنید ” می کوشد خردمندانه ثابت کند که گوشت نه تنها از نظر غذایی خوراک مفیدی نیست، بلکه زیان هایی جبران ناپذیر دارد و در پایان انسان و حیوان به این نتیجه می رسد که :
” این بی قیدی ظالمانه، جنایتی است نسبت به حیوان و خیانتی می باشد که نسبت به مقام و شئونات عالم انسانیت مرتکب شده ایم . برای یک ملتی که لاف تمدّن می زند و برای کسی که خود را انسان خطاب می کند، این فجایع، زشت و ننگین است و از جاده ی انسانیت به کلی دور می باشد ” (قائمیان، ۱۳۳۴، ۲۸۸) ....

💭از متن:

زن اثیری، مادرِ الهی است : ویژگی هایی که “هدایت” در بوف کور از “زن اثیری” بــرمی شمارد و شوقی که به دیدار او دارد، زن را تا آستانه ی “مادرالهی” فرامی برد:

” دیدم در صحرای پشت اتاقم، پیرمردی قوز کرده زیر درخت سروی نشسته و یک دختر جوان، نه یک فرشته ی آسمانی، جلو او ایستاده؛ خم شده و با دست راست، گل نیلوفر کبودی به او تعارف می کرد ” (۱۳۴۳، ۱۹- ۱۸).

ما سپس در باره ی “زن اثیری” از دید “یونگ” به شرح تر خواهیم گفت اما آنچه خواهیم گفت، مغایرتی با این دقیقه ی فلسفی در آیین “بودا” ندارد که از وی به عنوان “مادرِ الهی” یاد کنیم. در آیین “تان ترا” عبادت الهه ی مادر به صورت مادرِ الهی ظاهر گردید و در تیره ی “ماهایانا” ی بودایی، مبدّل به عالی ترین مقام فرزانگی شد . . . و در آن مفهوم، زن و اصل حاصل خیزی، اتحاد و ازدواج و دو نیروی مذکر و مؤنث جهان شناسی و آداب عبادی، نقش مهمی ایفا کرد. ” (شایگان، ۶۳۴ـ۶۳۳، تأکید از من است). به باور “میرچا اِلیاده” نیز آیین “تان ترا” بازگشت به دین و آیین نیایش مادر است. مراد از مراسم عبادی “تان ترا” . . . ایجاد وحدت طبیعت متضاد آدمی است که صحنه ی نمایش فاعل و منفعل است؛ به عبارت دیگر، اتصال و پیوند این دو نیرو و منعکس ساختن در سطح جهان شناسی چون ازدواج “شیوا” و “شاکتی” است ” (همان،۷۱۱، تأکید از من است).... ادامه متن را در فایل زیر بخوانید.

📜متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

بخش اول این مقاله:
https://tttttt.me/iransociology/7950
بخش دوم این مقاله:
https://tttttt.me/iransociology/7980

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
◾️امر روزمره و روزمره‌گی
◾️نویسنده: آنری لوفور
◾️ مترجم: امیر طهرانی

🔸مقدمه:
🔸پیش از سلسله انقلاب­‌هایی که شروع دوران به‌اصطلاح مدرن را رقم زدند،‌ مسکن، شیوه‌های پوشش، خوردن و نوشیدن –خلاصه، زندگی – گوناگونیِ شگفت­‌انگیزی داشتند. زندگی زیر سیطره‌ی نظامی خاص نبود و بنابر منطقه و کشور،‌ سطوح و طبقات [متفاوت] جمعیت،‌ منابع طبیعیِ در دسترس،‌ فصل، آب و هوا، شغل، سن و جنس متنوع بود. این تنوع هرگز به درستی مورد توجه قرار نگرفته یا آن‌طور که باید شناخته نشده است. تفسیر عقلانی [مدرن] در برابر این تنوع و چندگانگی مقاومت می‌کند. عقلانیت مدرن در عصر ما ظهور کرده است تا [دقیقاً] در برابر همین تنوع صف‌آرایی و نابودش کند. امروزه شاهد گرایشی جهانی به‌سوی همسانی هستیم. عقلانیت حاکمیت دارد، عقلانیتی که ناعقلانیت را به‌همراه دارد بی‌آن‌که با این همراهی تنوع یابد. ‌نشانه­‌ها، که به نو‌به‌ی خود عقلانی‌­اند،‌ به اشیاء ضمیمه شده­‌اند و بیانگر پرستیژِ مالکان خود و جایگاه‌شان در سلسله‌مراتب اجتماعی‌اند.

@IranSociology
💬از متن:
💬امر روزمره یک مفهوم است. زندگی روزمره در صورتی می‌شد به‌مثابه یک مفهوم به کار گرفته شود که واقعیتی مسلط را ترسیم می‌کرد و دلمشغولی‌­های همیشگی درباره‌ی کمبودها ناپدید می‌شد- «نان روزانه ما را امروز نیز به ما ارزانی دار …[۵]». تا همین چندی پیش‌،‌ اشیاء، مبلمان و ساختمان­‌ها تک‌تک ساخته می­‌شدند و وجودشان وابسته به مرجع­‌های اخلاقی و اجتماعی پذیرفته شده بود، یعنی در مناسبت با نمادها.

💬در زندگی مدرن، حرکت‌های تکرارشونده گرایش به پنهان کردن و از میان برداشتن چرخه‌­ها دارند. امر روزمره یکنواختی‌­اش را تحمیل می‌کند. امر روزمره قدرثابتِ متغیرهایی است که پنهان‌­شان می‌کند. روزهای مشابه یکی پس از دیگری می­‌آیند و می‌روند و با وجود این، همه چیز رو به تغییر است؛ این تناقضی است که در قلب روزمره­‌گی جای گرفته.

💬امر روزمره،‌ علاوه بر این‌که مخرج مشترک فعالیت­‌ها و‌ مکان و محیط عملکرد انسان است، می‌­تواند به لحاظ وجه همسانِ بخش­‌های اصلی زندگی اجتماعی تحلیل شود: کار،‌ خانواده، زندگی خصوصی، اوقات فراعت. این بخش‌­ها، هرچند به لحاظ فرمی با یک‌دیگر متفاوت‌اند، در عمل ساختاری بر همه‌ی آن‌ها تحمیل می‌شود که انفعال سازمان‌یافته را به وجه مشترک‌شان بدل می‌کند.

📜 متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
امر روزمره و روزمره گی.pdf
253.8 KB
◾️امر روزمره و روزمره‌گی
◾️نویسنده: آنری لوفور
◾️ مترجم: امیر طهرانی | #PDF
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔸عشق چیست؟ عاشق کیست؟ معشوق کدام است؟ عشق، عاشق را پالوده می کند یا معشوق را؟ چه کسی می بخشد؟ می ستاند؟ نثار می کند؟ می یابد؟ عشق؛ معامله است یا مبادله؟ توانایی است یا ضعف؟ نیازمندی است یا بی نیازی؟ غنا می بخشد؟ یا فقیر می کند؟ بینایی می بخشد یا کور می کند؟ غزل است یا حماسه؟ تمکین می آفریند یا جسارت؟ فضلیت در عاشق شدن است یا معشوق بودن؟

@IranSociology

🔸اسپینوزا چرا می گوید: عشق لذتی است همراه با تصور یک علتِ خارجی؟ تصورحقیقت دارد یا علت خارجی، واقعیت؟ فرق حقیقت و واقعیت چیست؟

🔸 #مارکس چرا می گوید: دردانگیز است که #عشق بورزی اما نتوانی شوری در معشوق برانگیزی ؟ چرا این عشق را ابتر می نامد؟ عاشق اگر عشق بورزد اما نتواند از خودش معشوق بسازد چه کسی مقصر است؟ عاشق؟ معشوق؟ یا عشق؟ عشقِ ابتر چیست؟ عشق آیا ابتر می شود؟ چه وقت؟ چگونه؟ آیا فقط عشق ناکام پایان ِتراژیک دارد؟ یا عشق کامیاب نیز تراژیک است؟

🔸چرا #نیچه می گوید: عشق، در وسیله هایش جنگ است و در بنیانش نفرتِ مهلکِ دو جنس؟ آیا عشق زن از مرد وسیله می سازد تا کودک بیافریند؟ یا عشق مرد از زن وسیله می سازد تا لذت بهره کشی کند؟ آیا عشق پلکانِ انحطاط است یا نردبانِ انکشاف؟

🔸 چرا #ژاک_دریدا می گوید: آیا آدم کسی را دوست دارد یا چیزی را در کسی دوست دارد؟ فرق بین «کی» و «چی» در چیست؟ کیستی عاشق، زبان عشق را می سازد یا چیستی معشوق؟عاشق کسی را دوست دارد یا چیزی را در معشوق ستایش می‌کند؟ چیزها تا چه زمان در معشوق ماندگارند؟

🔸چرا #شوپنهاور؛ عشق را اراده ی معطوف به حیات میداند که خود را در سراسر نوع متجلی می سازد؟ اراده ی معطوف به حیات یعنی چه؟ غریزه؟ تنازع؟ تسلسل؟ تولد؟
چرا کوپید؛ رب النوع عشق در اساطیر یونان، پسر بچه ایی با چهره‌ایی معصوم و زیباست؟ چرا تیر و کمان در دست دارد؟چرا دو بال در پشت دارد؟

🔸چرا برگمان عشق را در فیلم”لبخند های شب زمستانی” تردستی با سه گوی قلب و زبان و بسترتعریف می کند؟ چرا ماندگاری عشق را مهارت و تردستی با این سه گوی میداند بی آنکه یکی از آنها بر زمین افتد؟ درعشق؛ چراهای بسیارمجهول اند. چراهای بسیار در راه اند و انسان، این کهکشانی پرسش، عاجز از پاسخ هاست... ادامه متن را در فایل #PDF زیر بخوانید.

📜متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.


🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
📝وقتی همه خواب بودیم: شاید فردا بیکار شوید

🔷 #توماس_فریدمن: علت آن که در کشورهایی مانند مصر، پاکستان، ایران، سوریه، عربستان سعودی، چین و هندوستان که بیشتر جمعیت جوان‌ بیکار هستند، نداشتن تحصیلات کافی برای حتی مهارت‌های پایه‌ای تکنولوژی موجود است.

@IranSociology

🔹 زمانی که تمامی مفسران سرگرم نقد و تفسیر هنجار‌شکنی‌های دونالد ترامپ هستند، از توجه به تغییرات عظیم جهان بازمانده‌اند. برای حفظ تعادل در جهان رسانه این مقاله به بررسی تغییرات عظیم تکنولوژی در دورانی که تمام توجهات به سمت ترامپ است اختصاص داده شده است. تغییراتی که برای انطباق یافتن با آنها بزرگترین چالش قرن رخ خواهد داد و تمامی کارگران آمریکایی را یک شبه از مزارع به کارخانه‌ها خواهد کشاند. دو سال و نیم قبل برای نوشتن یک کتاب درمورد هوش مصنوعی آی بی ام به نام «واتسون» تحقیق می‌کردم، این پروژه هوش مصنوعی تا حدی کامل طراحی شده بود که برای غلبه بر دو دوره مخاطرات قابل استفاده شود. پس از اینکه میزبان من پروژه واتسون را (در آزمایشگاهی بر فراز شهر نیویورک در یکی از برج‌های نیویورک) به‌من نشان داد، وارد اتاقی شدیم که گروه کوچکی از دانشمندان آی بی ام یک پروژه پیشرو به نام محاسبات کوانتومی را بررسی می‌کردند. در آن زمان به‌نظر می‌رسید که این پروژه مربوط به جنگ ستارگان است و سال‌های خیلی دور و حتی شاید در یک کهکشان دیگر قابل دستیابی خواهد بود.

🔹جینی رومتی، رییس هیئت مدیره آی بی ام در یک مصاحبه یادآور شد، تمامی مشاغل نیازمند تکنولوژی خواهند شد بنابراین سیستم آموزشی نیازمند بازنگری است. حضور برنامه درسی ۱۲ ساله مسلم است اما آموزش بزرگسالان نیازمند بازنگری است که شامل آموزش در تمام طول زندگی است و این بخش بسیار مهم‌تر است. او ادامه داد، هوش مصنوعی فرصت ویژه زمانه ماست و شغل معضل زمانه ما خواهد بود. برخی از شغل‌ها از بین خواهند رفت و صد‌در‌صد مشاغل از طریق سیستم‌های هوش مصنوعی تکوین خواهند شد. شرکت‌های فناوری این تکنولوژی‌ها را تولید می‌کنند بنابراین مسئولیت ما کمک به افراد است که خود را با شرایط جدید وفق دهند. در اینجا منظور دادن تبلت یا انواع پی‌سی به افراد نیست بلکه افراد باید از آموزش مادام‌العمر بهره ببرند.... ادامه متن را در فایل #PDF زیر بخوانید.

متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
📝 سینما به‌مثابه تجربه فلسفی
✍️ #آلن_بدیو
مترجم :محمد زرینه

@IRANSOCIOLOGY

#سینما دارای رابطه‌ای منحصربه‌فرد با #فلسفه است: می‌توانیم بگوییم مشاهده‌ای فلسفی است. دو پرسش سر برمی‌آورند. اول ، فلسفه به سینما چگونه می‌نگرد؟ دوم ، چگونه سینما فلسفه را دگرگون می‌سازد؟ رابطه میان آن‌ها رابطه‌ای از جنس دانش نیست. فلسفه نمی‌تواند به ما توانایی شناخت سینما را ببخشد.این‌یک زندگی، جوهره رابطه، یک رابطه تغییر شکل یافته شده است. سینما فلسفه را متحول می‌کند، به‌عبارت‌دیگر، سینما مبدل ساز خیالی‌ترین وجه در نسبت با ایده است.سینما به صورتی اساسی عبارت است از خلق ایده‌های جدید در خصوص آنچه یک ایده هست. با در نظر گرفتن وجهی دیگر،سینما موقعیتی فلسفی است.بیانی خیالی از موقعیتی فلسفی که رابطه میان رویکردهایی است که معمولاً رابطه‌ای با یکدیگر ندارند. یک موقعیت فلسفی برخوردی میان رویکردهایی است که خارج از یکدیگر هستند....

از متن:

عشاق در یک موقعیت فلسفی لبخند می‌زنند. برای آنکه به ما نشان دهند میان رخدادی به نام عشق و قواعد معمول زندگی – قواعد شهری و قواعد زناشویی- هیچ‌گونه پیوند متداولی وجود ندارد. حال فلسفه به ما چه خواهد گفت؟ خواهد گفت: « به رخداد بی اندیشیم.» باید به استثنا فکر کنیم. باید بدانیم که در خصوص آنچه نامعمول است باید صحبت کنیم. باید به تغییر در زندگی فکر کنیم. می‌توانیم وظایف فلسفه را در مواجهه با شرایط خلاصه کنیم. اول انتخاب‌های بنیادی بر اساس تفکر را روشن سازد. همیشه انتخابی میان آنچه مورد تمایل و آنچه عدم تمایل است وجود دارد. دوم، فاصله میان تفکر و قدرت ، فاصله میان حکومت و حقیقت را روشن سازد. یعنی مقیاس آن چیزی که فاصله است.برای دانستن آنکه می‌تواند یا نمی‌تواند محل تقاطع باشد.... متن کامل را در فایل #pdf زیر بخوانید.

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
❄️ رابطه عاطفی را چگونه به خوبی تمام کنیم؟
📰 مجله موفقیت
@IranSociology

🔅در حال حاضر، در جامعه بین افراد روابطی وجود دارد که به قول دکتر شریعتی با جرقه ای آغاز و اکنون به صاعقه تبدیل شده است. طرفین به این نتیجه رسیده اند که اصلا با هم وجه مشترکی ندارند و مدت هاست روزمرگی را تجربه می کنند. اکنون مانده اند چگونه این رابطه بی ارزش را تمام کنند. این راهکارها شما را در راستای خاتمه دان به این نوع روابط کمک خواهد کرد.

🔅قطع رابطه عاطفی واقعا سخت است چون شامل دادن یا گرفتن خبر بدی است که عمیق ترین نقطه ضعف آدم ها به حساب می آید: ترس از اینکه دیگران نمی توانند دوستمان داشته باشند.

🔅متاسفانه اکثر ما روش درست قطع رابطه را بلد نیستیم: به همین خاطر نه فقط نمی توانیم ناراحتی قطع رابطه را به حداقل برسانیم، بلکه با رفتارهای اشتباه، اوضاع را بر فرد مقابل سخت می کنیم و خودمان هم وارد وضعیتی می شویم که نمی توانیم رفتارهایمان را نقد کنیم.

🔅برخورد عاقلانه و اخلاقی با کسی که زمانی نگرانمان بوده و دوستمان داشته است، شجاعت می خواهد اما شجاعت همه ماجرا نیست، ما باید بتوانیم برای خودمان احترام قائل باشیم و کاری کنیم که دو طرف بعد از این شکست، بتوانند دوباره به زندگی برگردند.

🔅البته نمی شود برای قطع رابطه دستورالعملی ساده و کم هزینه توصیه کرد اما مجله «روانشناسی امروز» »Psychology Today» منتشر شده در کانادا، هفته گذشته، نکته هایی را پیشنهاد داده است تا به کمک آنها درد و رنج اجتناب ناپذیر قطع رابطه به حداقل برسد و هر دو طرف به لحاظ احساسی صدمه مادام العمر نبینند.

🔅البته فراموش نکنید تلخ تر از همه تلخی های یک رابطه، تن دادن به تداوم رابطه نه به خاطر عشق که به خاطر نگرانی، ترس و دلسوزی است...

متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید👇

🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
Forwarded from اتچ بات
📝 تجاری شدن پزشکی و اقتدارگرایی پزشکی: سیطره‌ی اخلاق بازار بر فرآیند درمان در بیمارستان‌های دولتی و خصوصی

✍️ #حسن_محدثی گیلوایی، سیّده زهره میرعابدینی، اسماعیل حاجی‌آقا

@IranSociology

مسئله‌ی نگاه تجاری به پزشکی و صنایع و خدمات مربوط به آن امر جدیدی نیست و قبلاً نیز وجود داشته است، زیرا پزشک و دیگر متخصّصان پزشکی گناهی ندارند و کاری غیراخلاقی نمی‌کنند اگر که به فکر درآمد مطلوبی باشند و برای نیل به آن، دریکی از امور پزشکی یا صنایع و خدمات وابسته به آن تخصّصی پیدا کنند و از قِبَل خدماتی که به مردم و جامعه می‌دهند درآمد قابل توجّهی داشته باشند. آن‌ها از این طریق می‌توانند به مردم نیز خدمات باارزشی ارائه کنند. اما مشکل در این است که بیماری بیمار، ‌صرفاً فرصتی برای سودآوری تلقّی شود نه مجالی برای خدمت به مردم.... متن کامل این #مقاله را در فایل #PDF زیر بخوانید.


انگیزه‌ی آغازین تحقیق، از دست رفتن یکی از بسته‌گان محقّق طرّاح و مؤلّف این گروه تحقیقاتی (محدّثی) در بیمارستانی خصوصی در شهر رشت بوده است: بیمار بعد از جان سالم بردن از تصادف (که منجر به در رفته‌گی کتف و شکستن لگن وی شده بود) و طی فرآیند درمان در بیمارستانی دولتی و بعد از اصرار خانواده‌اش برای اقامت چند روز بیش‌تر در بیمارستان و تحت مراقبت قرار گرفتن بیش‌تر در بیمارستان مربوطه، ترخیص شد و سپس مدّت دو هفته در منزل دوران نقاهت خود را طی کرد. درد ناشی از پاره‌گی تاندون یکی از انگشت‌های دست (که پس از تصادف، درمان نشده باقی مانده بود) بیمار را مجدّداً به بیمارستان کشاند و این‌بار وی در بیمارستانی خصوصی به اتاق عمل رفت و دیگر هرگز برنگشت. بیمارستان مربوطه بعد از چهار ساعت از ورود بیمار به اتاق عمل، خانواده‌ی نگران وی را از مرگ بیمارشان مطّلع ساخت. این ماجرای دردناک،‌ و نیز شنیده‌های متعدّد از وضعیّت بیمارستان‌های ایران از سوی افراد متنوّع، انگیزه‌ی آغازین این مطالعه بود. .. متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
📝ابن خلدون و اسکیزوفرنی فرهنگی متفکّران ایرانی:
📌موردِ سیّدجواد طباطبایی
✍️ #حسن_محدثی
@IranSociology

🔸مقدّمه
پیش از این، در مقاله‌‌ای مستقل، کتاب ابن خلدون و علوم اجتماعی: گفتار در شرایط امتناع علوم اجتماعی در تمدن اسلامی (طباطبایی، 1390) را از نظر نگارشی مورد نقد قرار داده‌ام (محدّثی، 1395). در این مقاله این کتاب را از نظر محتوای فکری مورد نقد و بررسی قرار خواهم داد و می‌کوشم بنیادی‌ترین مشکلات آن را نمایان سازم و ایرادهای فرعی‌تر صرف‌نظر کنم. نخست به مبانی نظری بحث می‌پردازم و پس از آن روش‌شناسی اثر را مورد مدّاقه قرار خواهم داد. در انتها نیز خطاهای بنیادی طباطبایی را در درک و تفسیر مقدّمه‌ی ابن خلدون شرح خواهم داد.

از متن:

مدّعای طباطبایی که نسبت دادن آن به کار فوکو مایه‌ی شگفتی است، این است که می‌گوید: "در این دفتر کوشش ما بر آن بوده است تا [...] روش‌شناسی میشل فوکو را با توجه به مضمون تاریخ اندیشه در دورة اسلامی، در خلاف جهت آن به کار بگیریم" (همان: 360-359). اما فوکو دقیقاً خلاف آن را می‌گوید و بر آن است که تحقیق او هیچ ربطی به تاریخ اندیشه ندارد: "چنین تحلیلی نسبتی با تاریخ اندیشه‌ها یا تاریخ علم ندارد؛ بلکه پژوهشی است که هدف آن کشف این مطلب است که بر چه اساسی شناخت و نظریه ممکن شد؛ در درون چه فضایی از نظم دانش بنیاد یافت؛ بر اساس چه مقولات پیشینی تاریخی ... اندیشه‌ها پدید آمدند، علوم تأسیس شدند، ‌تجربه در فلسفه‌ها بازتاب یافت، ‌عقلانیتها شکل گرفتند، تا اینکه پس از مدتی کوتاه احتمالاً منحل و ناپدید شوند" (نظم اشیاء، ص XXII , XXI به نقل از دریفوس و رابینو، 1384: 83). طباطبایی آشکارا مدّعی است که می‌خواهد "مشکل نظریه‌ای عمومی دربارة تاریخ اندیشه" را حل کند و "مبانی تاریخ اندیشه در ایران" را روشن سازد (طباطبایی، 1390: 18). کار طباطبایی در ابن خلدون و علوم اجتماعی دقیقاً در ذیل تاریخ اندیشه قرار می‌گیرد. او در جای جای کتاب از موضع فرانظری‌ -موضعی که فوکو در کار خود بدان پای‌بند است و بر آن تأکید دارد- فراتر می‌رود و وارد بحث از محتوای فکری مقدّمه‌ی‌ ابن خلدون می‌شود.... متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

📜 متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.

🌏جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
ابن_خلدون_و_اسکیزوفرنی_فرهنگی_متفکّران.pdf
591.5 KB
📝#مقاله: ابن خلدون و اسکیزوفرنی فرهنگی متفکّران ایرانی:
📌موردِ سیّدجواد طباطبایی
✍️ #حسن_محدثی
متن کامل #PDF
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝#تماس‌های_شبکه‌ای و تجربه ی عشق سیّال
✏️#محمد_امین_کنعانی، #حمیده_محمدزاده

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔹مقدمه
در طی سالهای اخیر، همه ی جوامع به درجات متفاوت با ظهور و گسترش رسانه های مجازی مواجه شدهاند. پدیدار شدن مفاهیمی مانند جهانی شدن، اجتماع مجازی، جامعه ی اطلاعاتی، جامعه ی شبکه ای و فضای سایبر بر این واقعیت دلالت دارد که تکنولوژیهای ارتباطی، صورتبندی تازه ای از حیات اجتماعی را پدید آورده اند (نجفی،1383: 16). جامعه ایران نیز از این تحولات بی بهره نبوده است. امروزه در ایران استفاده ی همگانی از رسانه های مجازی و به خصوص اینترنت به یک واقعیت انکارناپذیر تبدیل شده است. بر اساس آمار سایت جهانی اینترنت در ژوئن 2014 میلادی 45 میلیون کاربر اینترنتی در ایران وجود داشتند که بیش از 40 درصد کل کاربران اینترنت در خاورمیانه و 6/1 درصد از کل کاربران جهان را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که در همین سال ایران 34 درصد جمعیت خاورمیانه و 12/1 درصد کل جمعیت دنیا را تشکیل می‌داد. همچنین در دسامبر 2013 میلادی، ایران از بین 20 کشوری که بیشترین کاربران اینترنتی را دارند در ردۀ سیزدهم قرار گرفته است (آمار جهانی اینترنت 2015).
نکتۀ درخور توجه این است که «برخلاف اینکه ایرانیها در طول تاریخ نسبت به ورود مصنوعات غربی مقاومت نشان داده اند، اما در برابر تکنولوژیهای ارتباطی جدید مقاومت خاصی ابراز نکردند. شاید سرعت تغییر این تکنولوژیها به اندازه ای بود که مجال تردید و چند و چون را از مردم گرفته است. شاید هم این سازگاری، نشانهی آمادگی مردم برای قبول [ویژگی‌ها و پیامدهای] محصولات مدرن باشد» (فاضلی،1385: 34).
از جمله پیامدهای ورود تکنولوژی‌های ارتباطی جدید بر حیات اجتماعی معاصر، تغییر شکل نوع و نحوه ارتباطات بین دوجنس، و یا به قول آنتونی گیدنز (1992) «دگردیسی صمیمیت» بین آنها، بوده است. امروزه در سایه تحولات شگفت انگیز تکنولوژی‌های رسانه‌ای و به ويژه اينترنت، شاهد شکل گیری نوع جدیدی از تعاملات بین دختران و پسران و به ویژه رابطه‌های پیش از ازدواج هستیم که با شکل‌های سنتی این رابطه‌ها تفاوت‌هایی اساسی دارند. گسترش اينترنت همراه با تغيير ارزشها، نگرشها و كنشهاي افراد در روابط بين فردي، سبكهاي متفاوتي از آشنایی و دوستی بین دو جنس را رقم زده و مرزبندي‌هاي سنتي و مدرن رايج در جامعه را درهم شكسته است. این نوع آشنایی‌ها و رابطه‌ها را جامعه‌شناس لهستانی زیگمونت باومن (2003) #تماس‌های_شبکه‌ای نامیده است.
📜 متن کامل را در فایل #pdf زیر مطالعه کنید.
🌏جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
IJCR3021466278200.pdf
768.1 KB
📝تماس های شبکه ای و تجربه عشق سیال
✏️#محمد_امین_کنعانی، #حمیده_محمدزاده
متن کامل #pdf
🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝مطالعه گمنامی در روابط اینترنتی و عوامل جامعه‌شناختی مؤثر بر آن

✏️ #محمد_امین_کنعانی، #حمیده_محمدزاده

اینترنت به عنوان پدیدۀ جدید در عصرحاضر، بخش مهمی از زندگی روزانه افراد را در برگرفته است و توسط میلیونها نفر برای برقراری ارتباط و به دست آوردن اطلاعات به کار گرفته میشود. این رسانه، جهان (فضا یا محیط) جدیدی را به موازات جهان واقعی به وجود آورده که بی مرز، بی مکان و به تعبیر دقیقتر «جهان مجازی» نام گرفته است. در این محیط، عامل زمان و مکان کمرنگ شده و دوری و نزدیکی به عنوان عاملی خنثی در ارتباطات محلی و جهانی محسوب میشود و فضای ارتباطی جدیدی پدید آمده که صنعت جدیدی از ارتباطات به نام ارتباط همزمان را رقم زده است (جونز،2004: 21, معیدفر،1384: 14).
سنگ بنای فرهنگ اینترنت، گمنامی، ارتباطات ناشناس و ایفای نقش در فضای مجازی است. محیط اینترنتی به طور منحصر به فردی برای ارتباطات گمنام و یا با نام مستعار مناسب است. کاربران برخط در مورد اینکه چه مقدار اطلاعات درباره خودشان بدهند و یا ناشناس باقی بمانند، مختار هستند؛ همچنین میتوانند پناهگاهی را برای خود پشت یک نام مستعار انتخاب کنند. این نوع از هویت‌زایی (هویت گمنام و با نام مستعار)، پیامدهای پیچیده‌ای دارد؛ از یک طرف، ارتباطات را گسترش میدهد و از سوی دیگر، میتواند اشتباه را تشویق کند و به ویژه تصوری را به جود آورد که کاربر نتواند مسئولیت اعمال و کلمات خود را بر عهده بگیرد، همچنین گمنامی به کاربران اجازه میدهد که بدون اینکه در برابر عکس العمل یا واکنش دیگران احساس خطر کنند، رفتار خصمانه و یا دوستانه داشته باشند (مکاین تاریر،2004: 1, این،2011: 126). بنابراین، چنین شرایطی پیامدهای جدیدی را در استفاده از فضای مجازی فراهم کرده است.
استفاده از این ویژگی باعث شده است که کاربران در این فضا هم نويسنده متن باشند و هم نویسندۀ هویت خودشان (ترکل،1996: 26)، بسیاری از آنها در فضای مجازی هویت واقعی خود را کنار گذاشته و به ساختن هویت جدیدی از خودشان (یا هویت دلخواه یا ایده آل) یعنی هویت آنلاین میپردازند. به اينترتيب اينترنت و واقعيت مجازی امكانات انجام انواع تازه ای از تعاملات دوسویه را فراهم آورده اند (اسلوین،1380: 83). گمنامی تا زمانی که مشارکت کنندگان تصمیم بگیرند هویت حقیقیشان را برای سایرین آشکار سازند که شاید این موضوع عملاً هرگز اتفاق نیفتد، درون برنامه های چت باقی میماند. حتی اگر مشارکت کنندگان نام مستعار و دیگر اطلاعات شخصی خود را تغییر دهند و یا روشهای بیان هویت خود را عوض کنند، گمنامی و احساس متعاقب آن، این امکان را به آنها می‌دهد تا هر نقش دیگری را که خیلی دور یا خیلی نزدیک به خود واقعی آنهاست برگزینند (مورفی و کولینز،2000: 5).
دو دسته از عوامل معمولاً بر روی نحوه نمایش و ارائه خود در صحنه مجازی و یا بر روی گمنامی در این فضا مؤثر شناخته شده‌اند؛ یک دسته ویژگی‌های خود کاربران و دیگری ویژگی‌های محیط‌های مجازی. همه کاربران به یک اندازه به پنهان کردن هویت و یا عکس آن به خودنمایانی اقدام نمی‌کنند (کالینووسکی و آدام ماتی،2011: 7-8؛ جیانگ و همکاران،2011: 59-58؛ چیو،2007: 725).
استفاده از اینترنت و حضور در صحنه مجازی در سال‌های اخیر به وسیله کاربران ایرانی و به ویژه جوانان و دانشجویان افزایش سریعی یافته است. یکی از مهمترین دلایل این امر، تمایل جوانان به گسترش تعاملات اجتماعی با دیگران علیرغم وجود محدودیت‌هایی در امکان برقراری چنین کنش‌هایی در دنیای واقعی است. با توجه به اینکه ممکن است حضور گمنام در این فضا هم علل و هم پیامدهای مختلفی برای کاربران داشته باشد لازم است در این زمینه تحقیقات مختلفی صورت گیرد تا هم عوامل مؤثر بر نحوه ارائه و نمایش خود در اینترنت و هم پیامدهای این نوع نمایش مورد شناسایی قرار گیرند.

متن کامل را در فایل #pdf زیر مطالعه کنید.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
JAS_2018 Summer_Vol 29_Issue 2_Pages 17-38.pdf
529.2 KB
📝مطالعه گمنامی در روابط اینترنتی و عوامل جامعه شناختی موثر بر آن

✏️#محمد_امین_کنعانی، #حمیده_محمدزاده
#pdf متن کامل
🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
‍ شورش فرانسوی

در باب جلیقه زردها و موج تازۀ اعتراض‏ها در فرانسه
@IranSociology

آنتونیو نگری

ترجمۀ فؤاد حبیبی و امین کرمی


بیایید قدری بر حوادث و اتفاقات این چند هفتۀ اخیر در فرانسه درنگ و تأمل ورزیم. آیا می‏توان این حوادث و اتفاقات را قسمی شورش خواند؟ پاسخ ــ مسلماً ــ به مراد ما از واژۀ شورش بستگی دارد، معهذا فهم ما از آن هر چه باشد، لیک چیزی از این دست اتفاق افتاده است. و احتمالاً ادامه هم خواهد یافت. آنچه گویای این نکته به ماست چندان برخوردهای خشونت‏آمیزی نیست که در خلال این دو هفتۀ اخیر در پاریس به وقوع پیوسته است. همچنین سنگربندی‏ها، یا به آتش کشیدن ماشین‏ها در خیابان‏های مرکز شهر یا حتا شورش‏های دهقانی (Jacqueries) پراکنده، یا بستن جاده‏ها در سرتاسر کشور نیست. بل این است که دو سوم جمعیت موافق جنبشی عمومی است که افزایش قیمت بنزین بدان دامن زد. و این موافقت از هر گونه محکومیت و تخطئۀ بی‏نظمی بس وسیع‏تر بوده است. در این خصوص، جالب آن است که در رفتار مأموران آتش‏نشانی و پلیس می‏توانیم نشانه‏هایی از نافرمانی را مشاهده کنیم.

بی‏‌تردید در فرانسه انبوه خلقی داریم که در برابر فلاکت جدیدِ ساخته و پرداختۀ اصلاحات نولیبرالی به تندی علَم طغیان برداشته است. انبوه خلقی که به تقلیل‏ دادن نیروی کار به نیرویی موقت و بی‏ثبات و تحمیل فشارها بر حیات مدنی از رهگذر خدمات عمومیِ نابسنده اعتراض دارد. انبوه خلقی که به مالیات سبعانه بر خدمات رفاهی، کاهش عظیم بودجه‏های حکومتی مربوط به شهرداری، و اینک، به طرزی فزاینده، به تأثیرات قانون کار جدید (که محاسبۀ دامنۀ آن تازه شروع شده است) اعتراض دارد. و حال نگران حمله‏های آتی [حکومت] به حقوق‏های بازنشستگی و بودجۀ ملی آموزش (در دانشگاه‏ها و مقاطع متوسطه در مدارس) است. بنابراین، در فرانسه چیزی وجود دارد که با شدت تمام در حال قد علم کردن در برابر این فلاکت است، چیزی که با فریاد «ماکرون، برو کنار!» پی گرفته می‏شود ــ این طغیان تهاجمی است علیه انتخاب‏هایی که ماکرونِ بانکدار به نفع طبقات حاکم برگزیده است. ماکرون و مالیات‏ها آماج این شورش هستند. لذا جنبشی که... متن کامل را در فایل #pdf زیر بخوانید.👇

منبع:
@MSandUS

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
از متن:

@IRANSOCIOLOGY

مایک دیویس، جامعه‏‌شناس امریکایی، یک دهۀ پیش گفت که هیچ قرینۀ تاریخی آشکاری وجود ندارد که بتوان برای پرداختن به ضرورت و فوریت موضوع تغییرات اقلیمی از آن بهره جست. او افزود که می‏‌توان همۀ سناریوهای ممکن را برای صحنۀ شگرف آیندۀ نوادگانمان متصور شد، به‏‌یمن انرژی‏ای که هم‏جوشی اتمی عرضه می‏‌دارد این سناریوها از نابودی تمدن بشری تا ظهور یک عصر طلایی جدید را شامل می‏‌شود. در حالی که دانشمندان برجسته کماکان در حال کار بر روی انرژی هم‏جوشی هستند، ما در میانۀ فاجعه به سر می‏‌بریم. تصور [آیندۀ] نوادگانمان دشوار شده است و این گاه می‏‌تواند ما را دچار سردرگمی کند. دیگر به‏‌سختی می‏‌توان آوازهای دهۀ 1970 را زمزمه کرد که می‏ گفتند ابدیت و جاودانگی زین پس نه به سده‏‌ها بل به روزها اشاره دارد.(2) پیوند نسل‏‌ها چرخشی شگرف برمی‏‌دارد وقتی دلایل تجربی موثقی در دست داریم برای دادن پاسخ منفی به این پرسش که «آیا آن‏ها همچنان سیب‏‌هایی خواهند یافت؟»: نه. «نه زنبور عسلی در کار خواهد بود و نه سیبی.

از سوی دیگر، مایک دیویس می‏‌خواست به تشویق قسمی اراده‏ گرایی انقلابی دست بزند، امری قادر به اندیشیدن به ورای سرمایه‏ داری نولیبرال، به سوی فرم‏‌های جدید عمل و حیات، یوتوپیاهایی برای نجات سیاره و حیات بشر. او ما را تشویق می‏‌کند تا به نام آیندگان شهامت تخیل ورزیدن، تفکر کردن و دست زدن به عمل را بیابیم. به‏‌واقع، چه‏ بسا امروزه تلاش برای دست زدن به عمل در امتداد خطوط سناریویی معطوف به تغییر دادن آینده‏ای که [به ما] نوید داده‏ شده پیشاپیش خودش امری است انقلابی.

بنابراین انقلابی شدن به معنای بازگرداندن آیندگان به مرکز دلمشغولی‏‌هایمان است. در حقیقت، آیندگان جایگاهی بنیادین در خطابه‏‌های انقلاب فرانسه داشتند. در آن زمان، تصویر آیندگان مابین چهره‏ای تعیین‏ کننده که متعاقباً سر برمی‏آورد تا به داوری در باب انقلاب بپردازد، چهره‏ای که [اگر می‏بود] اینک در انطباق با ایده‏ آل‏های انقلاب عمل می‏‌ورزید، و چهره‏ای منفعل و درون‏ماندگار در نوسان بود که مزایای انقلاب شامل حال او نیز می‏‌شد. سه دسته عواطف مختلف: [1] بیایید درست عمل کنیم به طوری که احساس گناه نکنیم، [2] به نحوی که سرمشق‏‌های سودمندی از دست زدن به عمل را برای الگوبرداری ارائه دهیم، و [3] تا به آیندگان شادمانی برخورداری از جهانی بهتر را ارزانی داریم. در آن روزگار، این نیروهای محرک برای نیل یافتن به آمال و آرزوهایی در فعالیت بودند که مذبوحانه و دور از دسترس می‏‌نمودند. بدین‏ ترتیب در ثبت شکایات منطقۀ شامپاین در فرانش کنته می‏‌خوانیم:  «ساکنان و اهالی منطقۀ شامپاین [...] به‏ حق بیمناکند که نسل‏‌های آینده، که آگاه‏‌تر و فرزانه‏‌ترند، انقلاب این سده را متهم به آدم‏خواری کنند، امری که در تضاد با نام فرانسه و حتا بیش از آن با نام مسیحیت است [...] آن‏ها نمی‏‌توانند مجاب شوند که محصولات و فراورده‏‌های به‏ اصطلاح مستعمرات را استفاده کنند، با توجه به این واقعیت که [بدین‏ قرار] آن‏ها با خون انسان‏هایی سیراب می‏‌شوند که از جنس و سنخ ایشان هستند». بدین‏سان آیندگانی که تاریخ را داوری و محکوم می‏‌کنند فعالان انقلابی را، از 1789 به بعد، ملزم می‏ سازند تا تمهیداتی مناسب به کار گیرند تا ایشان را راضی سازند. الغای برده‏ داری برای نجات نام، شکوه و انسانیت آن‏ها ضروری بود. با وجود این، برای رسیدن به این هدف شش سال طول کشید. هیچ چیز بدون تعارض و ستیزه حاصل نمی‏‌گردد.

متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید👇
@IRANSOCIOLOGY
تخیل_ادبی_در_برابر_توهم_ایدئولوژیک.pdf
234.4 KB
چالش تخیل، واقعیت و ایدئولوژی
تخیل ادبی در برابر توهم ایدئولوژیک
#کاوان_محمدپور / منتقد ادبی

آلبرتو مانگوئل در کتاب (با بورخس) می‌نویسند:«بوئنوس آیرس-آرژانتین- برای آن‌که واقعیت پیدا کند، محتاج تخیل بورخس بود». این جمله دقیقا ‌مانند جمله‌ معروف داستایوفسکی در مورد دون‌کیشوت، در وهله‌ نخست جمله‌اي‌ متناقض است: «دون‌کیشوت گرفتار مرض است: نوستالوژیای واقعیت‌گرایی». در دو جمله‌‌‌‌‌‌ یاد شده همنشینی دو مفهوم «تخیل» و «واقعیت» این تناقض را برجسته می‌‌سازد. تخیل چگونه می‌تواند واقعیت را بسازد؟ یا چگونه می‌توان دون‌کیشوت تخیل‌زده را عاشق واقعیت وموصوف اندوه‌بار آن دانست؟ آن هم دون‌کیشوتی که گله‌ گوسفندان را لشکریان دشمن می‌داند. شاید دو جمله‌ فوق را به مدد کارلوس فوئنتس در مقاله (سروانتس، یا نقد خواند) و پیر ماشری و اتین بالیبار در مقاله‌ (در باب ادبیات به‌مثابه شکلی ایدئولوژیک) بهتر بتوان درک کرد.

فوئنتس در تحلیل جمله‌ داستایوفسکی در مورد دون‌کیشوت می‌گوید: هر چیزی که نوشته می‌شود به گونه‌ای واقعیت پیدا می‌کند... متن کامل را در فایل #pdf بالا بخوانید

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
tarikh-mokhtasar-neo-liberalism.pdf
9 MB
📚 #کتاب «تاریخ مختصر نئولیبرالیسم» + #PDF
🔸نویسنده: مانفرد بی. استگر
🔸مترجم: محمد نصیری

کتاب تاریخ مختصر نئولیبرالیسم اثر مانفرد بی. استگر و راوی کی. روی، با هدف بررسی نئولیبرالیسم در کشورها و مناطق مختلف جهان، ریشه‌ها، تکامل و ایده‌های بنیادین این حوزه را به خواننده معرفی کند.

اصطلاح «نئولیبرالیسم» نخست در آلمان پس از جنگ جهانی اول و توسط یک حلقه‌ی کوچک از اقتصاددانان و حقوقدانان نزدیک به «مکتب فرایبورگ» جعل شد تا به برنامه‌ی متعادل احیای لیبرالیسم کلاسیک اشاره کند. در دهه‌ی 1970، گروهی از اقتصاددانان آمریکای لاتین مدل بازار - محور خود را نئولیبرالیسمو خواندند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

گرچه ریگان و تاچر هر دو تورم را مانعی برای رشد اقتصادی می‌دیدند ولی یک آدم طرفدار عرضه مثل ریگان، دوست داشت پول‌گرایی را به عنوان "سیاست ریاضت‌کشی" تصویر کند. ریگان باور داشت عرضه‌ی پول، خود به خود با الزامات بازار تطابق پیدا می‌کند و به همین دلیل او در دغدغه‌ی پولگرایانه‌ی تاچر درباره‌ی کسری بودجه شریک نبود....

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY