جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
#آلن_بدیو


بالاخره این زندگی واقعی چیست؟
حیاتی که خود را نه به سرسپردگی بسپارد و نه به ارضای غرایز اولیه. حیاتی که در آن سوژه خود را به‌مثابه سوژه برمی‌سازد. من چهار حوزه می‌شناسم که حقیقت در آنها خود را عیان می‌کند، همان‌هایی که من چهار رویه برساختن حقیقت نامیده‌ام: هنر، عشق، سیاست و علم. خواست من از جوان‌ها این است که در این چهار شرط سیر کنند: با هنر در تمام اشکالش مواجه شوند؛ در عشق وفادارانه وارد شوند و برای مدتی طولانی بمانند؛ و در عمل سیاسیِ ساختن جهانی عادلانه، جهانی غیر از آنچه هست، مشارکت ورزند. و تا این اندازه از علم بی‌خبر نباشند، آن را به دست تکنولوژی یا سرمایه نسپارند.


متن کامل در لینک زیر:
http://7honar.net/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%84%D9%86-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/



کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 #آلن_بدیو پس از حوادث تروریستی پاریس گفت:

«فهمیدن یا اعتراف به ناتوانی در فهمیدن به منزلۀ شکست است و هیچ اندیشۀ اصیل و انتقادی نباید و نمی تواند هیچ چیز به ویژه هیچ عمل انسانی را غیرقابل فهم و اندیشیدن اعلام کند. هدف و وظیفۀ فکر مقابله با همین ناتوانی در فهمیدن موضوعاتی است که از فهم می گریزند یا غیرقابل فهم و اندیشیدن انگاشته شده و به نظر می رسند.
بی شک، در واقعیت بیرونی رفتارها و اعمال مطلقاً غیرعقلانی، جنایتکارانه و بیمارگونه وجود دارد. اما، از منظر اندیشه همۀ اینها موضوعات قابل تأمل اند. گفتن اینکه فلان چیز یا فلان موضوع نیاندیشیدنی یا غیرقابل فهم است همواره و لزوماً به منزلۀ شکست اندیشه است و شکست اندیشه دقیقاً به معنای پیروزی رفتارهای غیرعقلانی و جنایتکارانه است»

@IranSociology

اگر وجه غالب قرن بیستم کلان روایت های خشنی مانند فاشیسم و توتالیتاریسم بود،قرن بیست و یکم قرن خرده روایت هاست ،خرده روایت هایی که از حاشیه به متن هجوم آورده اند،خرده روایت هایی که با خشونت و ارعاب سعی در حکاکی خود در متن دارند.
قرن بیستم اگر با وحشت آفرینی هیتلر و استالینیسم و پل پوت و امثالهم در یادها ماندگار شد .قرن بیست و یکم قرن #تروریست های کوله به دوش شناخته نشده ای است که در شهر و سرزمینشان جز ارعاب و تحقیر و تهدید چیزی نصیب شان نشده است.
خشونت گفتمانی بارزترین وجه تروریست هاست. #فوکو خشونت گفتمانی را شنیع ترین شکل خشونت می نامید.
خشونت گفتمانی توان ارتباطی، تعلق به همنوعان، ارزشهای مشترک انسانی را نابود کرده و حرمتهای ارزشی و اخلاقی بین فردی و اجتماعی را به چالش می کشند.

اینکه سوژه یک تعریفی از حقیقت را پذیرفته و تمام تعاریف دیگر حقیقت را عین گمراهی و جهل بداند مصداق شدیدترین شکل خشونت ورزی است.

تروریست ها و حاملان این خشونت امروزه در همه جا هستند از آمریکا تا لندن و بروکسل و پاریس و فیلیپین و کابل و بغداد و امروز هم تهران ،از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب دنیا را می نوردند تا به رعب انگیزترین شیوه های ممکن انتقام خود را بگیرند و برای ساعتی هم شده خود را در صدر رسانه ها و خبرگزاری ها بنشانند . برای تروریست ها فرقی ندارد با ماشین شهروندان عادی را زیر بگیرند یا به مدرسه کودکان حمله کنند یا در میدان مرکزی شهری خود را منفجر کنند.آنها یک هدف دارند و آن نابود کردن است .نابود کردن جهانی که بر وفق مرادشان نیست. آنها بیشتر از آنکه تشنه بهشت باشند ،تشنه نابود کردن و جلب توجه هستند.

✍️ #فرهاد_قنبری

🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 سینما به‌مثابه تجربه فلسفی
✍️ #آلن_بدیو
مترجم: محمد زرینه

🌐جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝 سینما به‌مثابه تجربه فلسفی
✍️ #آلن_بدیو
مترجم :محمد زرینه

@IRANSOCIOLOGY

#سینما دارای رابطه‌ای منحصربه‌فرد با #فلسفه است: می‌توانیم بگوییم مشاهده‌ای فلسفی است. دو پرسش سر برمی‌آورند. اول ، فلسفه به سینما چگونه می‌نگرد؟ دوم ، چگونه سینما فلسفه را دگرگون می‌سازد؟ رابطه میان آن‌ها رابطه‌ای از جنس دانش نیست. فلسفه نمی‌تواند به ما توانایی شناخت سینما را ببخشد.این‌یک زندگی، جوهره رابطه، یک رابطه تغییر شکل یافته شده است. سینما فلسفه را متحول می‌کند، به‌عبارت‌دیگر، سینما مبدل ساز خیالی‌ترین وجه در نسبت با ایده است.سینما به صورتی اساسی عبارت است از خلق ایده‌های جدید در خصوص آنچه یک ایده هست. با در نظر گرفتن وجهی دیگر،سینما موقعیتی فلسفی است.بیانی خیالی از موقعیتی فلسفی که رابطه میان رویکردهایی است که معمولاً رابطه‌ای با یکدیگر ندارند. یک موقعیت فلسفی برخوردی میان رویکردهایی است که خارج از یکدیگر هستند....

از متن:

عشاق در یک موقعیت فلسفی لبخند می‌زنند. برای آنکه به ما نشان دهند میان رخدادی به نام عشق و قواعد معمول زندگی – قواعد شهری و قواعد زناشویی- هیچ‌گونه پیوند متداولی وجود ندارد. حال فلسفه به ما چه خواهد گفت؟ خواهد گفت: « به رخداد بی اندیشیم.» باید به استثنا فکر کنیم. باید بدانیم که در خصوص آنچه نامعمول است باید صحبت کنیم. باید به تغییر در زندگی فکر کنیم. می‌توانیم وظایف فلسفه را در مواجهه با شرایط خلاصه کنیم. اول انتخاب‌های بنیادی بر اساس تفکر را روشن سازد. همیشه انتخابی میان آنچه مورد تمایل و آنچه عدم تمایل است وجود دارد. دوم، فاصله میان تفکر و قدرت ، فاصله میان حکومت و حقیقت را روشن سازد. یعنی مقیاس آن چیزی که فاصله است.برای دانستن آنکه می‌تواند یا نمی‌تواند محل تقاطع باشد.... متن کامل را در فایل #pdf زیر بخوانید.

🌐جامعه‌شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
سینما به‌مثابه تجربه فلسفی.pdf
662.9 KB
📝 سینما به‌مثابه تجربه فلسفی
✍️ #آلن_بدیو
مترجم :محمد زرینه
🆔 @IRANSOCIOLOGY
"عشق برای فروش نیست"

#آلن_بدیو فیلسوف نامدار فرانسوی از عشق سخن می گوید:

- در عشق آرامش و وقاری وجود دارد که گویا در بهشت هستی.

- عشق عبارت از تفاهم و قرارداد دو آدم خودخواه نیست. عشق فرآیند بازساختن و باز آفریدن است که آنها را مجبور به فراتر رفتن از خودخواهی می نماید. برای این که عشق پایدار بماند، باید روی آن کار کرد و خود را هردم باز آفرید. برای پیداکردن و پایداری عشق باید زیاد کار نمایید و زحمت بکشید!

- تنها یکبار در زندگی خود از عشق به ستوه آمده و از آن دست کشیدم. آن عشق نخستینم بود، بعد از آن متوجه حقیقت موضوع شده و تلاش ورزیدم که اشتباه خود را با عجله زیاد و از روی نیاز شدید در مورد عشق نخست خود جبران نمایم اما خیلی نیز دیر شده بود. مرگ آن عزیزم بی نهایت نزدیک بود. با تمام دل شکستگی ها و تردیدها، هرگز دو باره از عشق دوری نجستم و از خوبان پرهیز نکردم. زیرا با احساس عمیق دریافتم که از صمیم قلب به آنها عشق ورزیده ام.

- در حالی که میل جنسی بر فرد مقابل، با همان دلبستگی فتشیستی به اندام های زنانه و مردانه، تمرکز دارد، عشق، به خود انسانیت انسان توجه دارد. این آن چیزی هست که در زندگی من بارها و بارها به انواع مختلف جلوه کرده است.

- عشق بر تقدیر آدمی می بارد و در چهره اش هویدا می گردد. با آغاز عاشقی، انسان از طالع و بخت به سوی یک تقدیر جدید می رود، و این خود سفر پر خطر و همراه با بارگران است و با قدم گذاشتن به مرحلۀ هول و نگرانی زیاد.

- در عشق، وفاداری به پیروزی عاشق داوم می بخشد: عشقی که با نگاه و ملاقات زود گذری به وجود می آید، روز به روز از این حالت خامی بیرون شده، پوست بیندازد و به آن چیزی که می پسندیم در بیاید. باید بالای عشق کار صورت گیرد.

- در پاریس امروز نصف زوج ها بیشتر از پنج سال با یک دیگر زندگی نمی کنند. این واقعاً غم انگیز است، چون بسیاری از این زوج ها لذت واقعی عشق را نمی دانند. آنها لذت جنسی را به خوبی می شناسند، اما، همه می دانیم که ژان لاکان در بارۀ لذت جنسی چی گفت.از بعضی جهات با لاکان موافق هستم. اگر خود را به لذت جنسی محدود نمایید، این خودشیفتگی است. با این کار نمی توانید با معشوق تان ارتباط بر قرار نمایید. زیرا هدف تان کام گرفتن و لذت بردنی مورد نظر می باشد. با آزادی جنسی شما نمی توانید به عشق دست یابید و گره از کار خود بگشایید. برای همین من فلسفۀ جدید برای عشق ورزی پیشنهاد می کنم که با آن از مشکلات روابط عاطفی فرار کرده نمی توانید ولی با همکاری هم برای رفع مشکل تلاش کرده می توانید.

- از نظر من این گونه شعارها و تبلیغات[ تبلیغات مجازی و رسانه ای برای همسر یابی] مهر و شاعرانگی هستی را نابود می سازد. با این سخنان هیجان و شگفتی را از عشق می زدایند. آنها به ما می گویند که با حساب و کتاب به دنبال کسی باش که سلیقه، افکار و رویاها، سرگرمی های مشابه خودت را داشته باشد.{یعنی هیچ چیز جدیدی اتفاق نخواهد افتاد.} سایت میتیک به دنبال تنظیم ازدواج است اما به شکل جدید؛ نه به وسیله والدین که به واسطه خود عشاق. در این رابطه به دنبال قراردادی است که فرد را در برابر ریسک بیمه کند. اما این عشق نیست. شما عشق را با پول نمی توانید بخرید. سکس را می شود خرید اما عشق را نه.

🌏جامعه‌شناسی👇
t.me/IranSociology
Forwarded from جامعه‌شناسی
"عشق برای فروش نیست"

#آلن_بدیو فیلسوف نامدار فرانسوی از عشق سخن می گوید:

- در عشق آرامش و وقاری وجود دارد که گویا در بهشت هستی.

- عشق عبارت از تفاهم و قرارداد دو آدم خودخواه نیست. عشق فرآیند بازساختن و باز آفریدن است که آنها را مجبور به فراتر رفتن از خودخواهی می نماید. برای این که عشق پایدار بماند، باید روی آن کار کرد و خود را هردم باز آفرید. برای پیداکردن و پایداری عشق باید زیاد کار نمایید و زحمت بکشید!

- تنها یکبار در زندگی خود از عشق به ستوه آمده و از آن دست کشیدم. آن عشق نخستینم بود، بعد از آن متوجه حقیقت موضوع شده و تلاش ورزیدم که اشتباه خود را با عجله زیاد و از روی نیاز شدید در مورد عشق نخست خود جبران نمایم اما خیلی نیز دیر شده بود. مرگ آن عزیزم بی نهایت نزدیک بود. با تمام دل شکستگی ها و تردیدها، هرگز دو باره از عشق دوری نجستم و از خوبان پرهیز نکردم. زیرا با احساس عمیق دریافتم که از صمیم قلب به آنها عشق ورزیده ام.

- در حالی که میل جنسی بر فرد مقابل، با همان دلبستگی فتشیستی به اندام های زنانه و مردانه، تمرکز دارد، عشق، به خود انسانیت انسان توجه دارد. این آن چیزی هست که در زندگی من بارها و بارها به انواع مختلف جلوه کرده است.

- عشق بر تقدیر آدمی می بارد و در چهره اش هویدا می گردد. با آغاز عاشقی، انسان از طالع و بخت به سوی یک تقدیر جدید می رود، و این خود سفر پر خطر و همراه با بارگران است و با قدم گذاشتن به مرحلۀ هول و نگرانی زیاد.

- در عشق، وفاداری به پیروزی عاشق داوم می بخشد: عشقی که با نگاه و ملاقات زود گذری به وجود می آید، روز به روز از این حالت خامی بیرون شده، پوست بیندازد و به آن چیزی که می پسندیم در بیاید. باید بالای عشق کار صورت گیرد.

- در پاریس امروز نصف زوج ها بیشتر از پنج سال با یک دیگر زندگی نمی کنند. این واقعاً غم انگیز است، چون بسیاری از این زوج ها لذت واقعی عشق را نمی دانند. آنها لذت جنسی را به خوبی می شناسند، اما، همه می دانیم که ژان لاکان در بارۀ لذت جنسی چی گفت.از بعضی جهات با لاکان موافق هستم. اگر خود را به لذت جنسی محدود نمایید، این خودشیفتگی است. با این کار نمی توانید با معشوق تان ارتباط بر قرار نمایید. زیرا هدف تان کام گرفتن و لذت بردنی مورد نظر می باشد. با آزادی جنسی شما نمی توانید به عشق دست یابید و گره از کار خود بگشایید. برای همین من فلسفۀ جدید برای عشق ورزی پیشنهاد می کنم که با آن از مشکلات روابط عاطفی فرار کرده نمی توانید ولی با همکاری هم برای رفع مشکل تلاش کرده می توانید.

- از نظر من این گونه شعارها و تبلیغات[ تبلیغات مجازی و رسانه ای برای همسر یابی] مهر و شاعرانگی هستی را نابود می سازد. با این سخنان هیجان و شگفتی را از عشق می زدایند. آنها به ما می گویند که با حساب و کتاب به دنبال کسی باش که سلیقه، افکار و رویاها، سرگرمی های مشابه خودت را داشته باشد.{یعنی هیچ چیز جدیدی اتفاق نخواهد افتاد.} سایت میتیک به دنبال تنظیم ازدواج است اما به شکل جدید؛ نه به وسیله والدین که به واسطه خود عشاق. در این رابطه به دنبال قراردادی است که فرد را در برابر ریسک بیمه کند. اما این عشق نیست. شما عشق را با پول نمی توانید بخرید. سکس را می شود خرید اما عشق را نه.

🌏جامعه‌شناسی👇
t.me/IranSociology
«سرمایه‌داری مدرن همواره درباره حقوق بشر، دموکراسی، ‌آزادی و غیره سخن می‌گوید اما در واقع به عینه می‌بینیم که تحت همه این نام‌ها هیچ چیز جز حیوان‌های بشری و منافع شخصی‌شان نمی‌یابیم، حیوان‌هایی که باید با تملک محصولات بشری احساس سعادت کنند: به چشم سرمایه‌داری مدرن سوژه چیزی شبیه حیوان‌هایی در جلو بازار است. این به راستی تعریف انسان است. سلسله‌مراتبی داریم که در قعرش فقیران قرار دارند، فقیرانی که جلو بازار ایستاده‌اند اما وسیله‌ای برای خرید ندارند، و در بالای آن ثروتمندان قرار دارند. آنها هم جلو بازار ایستاده‌اند اما وسایل بسیار بیشتری دارند و وسیله حفظ این همه به واقع چیزی جز انسان‌شناسی سرمایه‌سالار نیست. امکان چیزی غیر از حیوان‌ها بودن در این معنی به واقع یعنی سوژه‌شدنِ یک حیوان بشری؛ با جزئی از یک پیکر جدید شدن (یعنی چیزی غیر از در جلو بازار بودن) است که می‌توانید چیزی نظیر یک سوژه شوید.»

دیالکتیک غیرسلبی: از منطق تا انسان‌شناسی
#آلن_بدیو، ترجمه صالح نجفی

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📕 ترامپ
✍️ #آلن_بدیو

بعد از ترامپ، دیگر نمی شود مانند قبل به کار خود ادامه داد. باید راه جدیدی را آغاز کنیم. انتقاد، انکار و مقاومت صرف کافی نیست. رسالت ما این است که از آغازی دوباره سخن بگوییم. اولین اصل و موضوع مهمی که باید بر آن تاکید کنیم، وجود و در نتیجه ایجاد انتخابی استراتژیک و بنیادین میان دو گرایش اساسی در افکار عمومی است که من به نوبه خودم، نام آنها را گرایش سرمایه داری و گرایش کمونیستی گذاشته ام؛ هرچند نام های دیگری نیز می توان برایشان یافت. در نتیجه باید گفت در دنیای امروز جوهر حقیقی سیاست عبارت است از بسترسازی برای این آغاز دوباره و ایجاد شرایط لازم برای بازگشت به آن دوگانه اساسی میان دو راهی سرمایه داری یا کمونیسم. وقتی فقط صحبت از یک راه، و یک گرایش استراتژیک در میان باشد، آن وقت در واقع سیاست کم کم از میان می رود. ترامپ نماد زوال سیاست است. اصلا «سیاست» ترامپ چیست؟ هیچکس نمی داند، زیرا ترامپ بیشتر از آنکه یک سیاستمدار باشد، یک فیگور و شخصیت است. در واقع بازگشت سیاست را می توان به معنای بازگشت به امکان وجود یک انتخاب بنیادین تفسیر نمود. این بازگشت به دیالکتیک، در اصل بازگشت به یک دوگانه واقعی است که در آن، دیگر یکی از آن «دو» امری دروغین و فریبنده نیست. در همه موارد و در همه زمینه ها، هر یک از ما باید چونان کنشگرانی زیرک و سخت کوش برای تحقق چنین بازگشتی تلاش کنیم.... (جهت سفارش این کتاب اینجا کلیک کنید)

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.