عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
فامیل دور:
آقای مجری بزار بهت یه نصیحت بکنم.
وقتی به ته زندگیت رسیدی بشین با ته دیگش حال کن.

هی نگو به آخرش رسیدم

#دیالوگ


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


ای پیکر آتش زن بر پیکره ی مردان
ای سقف مخدرها جادوی روانگردان
ای منظره ی دوزخ در آینه ای مخدوش
آغاز تباهی ها در عاقبت آغوش
ای گاف گناه ای عشق بانوی بنی عصیان
ای گندم قبل از کِشت ای کودکی شیطان
ای پیچ و خم مایوس دالان دو سر بسته
بیچارگی سیگار در مسلخ هر بسته
ای عشق پدر نامرد سر سلسله ی اوباش
این دم دم آخر را اینبار به حرفم باش



#علیرضا_آذر
براتون اصول پهن کردن فرش آوردم

#کدبانو


@asheghanehaye_fatima
#محلبی فنجانی

🔹شیر 1 لیتر 🔹آردسفید نصف پیمانه + 2 ق غ 🔹 شکر 1 پیمانه 🔹کره 1 ق غ 🔹 وانیل کمی 🔹توت فرنگی 12 عدد - پودر نارگیل

اول شیر شکر و آرد را با همزن  مخلوط کرده روی حرارت ملایم گذاشته مخلوط کنید بعد از به جوش اومدن باز 7 الی 8 دقیقه هم بزنید بعدش وانیل و کره رو اضافه کنید تا زمانی که کره خوب آب شود با همزن بزنید از روی حرارت برداشته در فنجان های متوسط دسر رو ریخته وسطش توت فرنگی بذارید نصف فنجان محلبی بریزید یک عدد توت فرنگی برش زده گذاشته و الباقی محلبی  رو روش بریزید بعد ازاینک محلبی که به دمای محیط رسید در یخچال به مدت حدقل 4 ساعت بگذارید تا خودش  رو ببندد در ظرفی پودر نارگیل ریخته محلبی هارو خیلی یواش از فنجان در بیاوردید و در پودر نارگیل بغلتانید در ظرف مورد بچینید روش رو میتونید باز با توت فرنگی تزئین کنید

#کدبانو

@asheghanehaye_fatima
«بازآ»

🎙●کاری از گروه «این‌ و آن»

#گروه_این_و_آن

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




جز آزادیِ زندانی کسی بودن 
آزادی دیگری نمی‌شناسم
کسی که نمی‌توانم نام‌اش را بی‌رعشه بشنوم
کسی که به خاطرش این وجود حقیر را از یاد می‌برم
کسی که روز و شب‌ام چنان ‌است که او می‌خواهد
و تن و جان‌ام در تن و جان‌اش شناور است
چونان تخته‌پاره‌های گم‌شده 
که به دریا فرو می‌روند و بالا می‌آیند
در عین رهایی، با آزادی عشق
با آزادی یگانه‌ای که سرفرازم می‌کند
با آزادی یگانه‌ای که برای‌اش می‌میرم

دلیلِ وجود منی تو
اگر نشناسم‌ات، زندگی نکرده‌ام
و اگر بمیرم بی‌شناختن‌ات
نمی‌میرم
چراکه نزیسته‌ام.

■●شاعر: #لوییس_سرنودا | Luis Cernuda Bidón | اسپانیا، ۱۹۶۳-۱۹۰۲ |

■●برگردان: #محسن_عمادی
تقدیم به #عزیز_روزهام♥️
عاشقانه های فاطیما pinned «@asheghanehaye_fatima جز آزادیِ زندانی کسی بودن  آزادی دیگری نمی‌شناسم کسی که نمی‌توانم نام‌اش را بی‌رعشه بشنوم کسی که به خاطرش این وجود حقیر را از یاد می‌برم کسی که روز و شب‌ام چنان ‌است که او می‌خواهد و تن و جان‌ام در تن و جان‌اش شناور است چونان تخته‌پاره‌های…»
@asheghanehaye_fatima



■بسیار دوست‌ات دارم

بسیار دوست‌ت دارم؛
و می‌دانم راهِ رسیدن به [این آرزوی] محال، بسیار دراز است؛
و می‌دانم که تو بانوی بانوان هستی و من جای‌گزین و بدیلی برای تو ندارم؛
و می‌دانم که دوران مهرورزی به پایان رسیده و کلام زیبا[ی عاشقانه] مرده است؛
[پس] در باره‌ی بانوی بانوان چه بگوییم؟

۲
بسیار دوست‌ات دارم؛
و می‌دانم که من در تبعیدگاهی زندگی می‌کنم
و تو در تبعیدگاهی دیگر؛
و میان من و تو
[فاصله بسیار است و در این میانه]
باد است؛ 
و ابر  
و آذرخش 
و تندر 
و برف و آتش؛
و می‌دانم که رسیدن به چشمان تو، خیالی بیش نیست؛
و رسیدن به تو خودکشی است؛
و من چه خوش‌بخت خواهم بود که به خاطر تو خودم را تکه‌پاره کنم، ای بانوی گران‌مایه!
و اگر [در انتخاب سرنوشت‌ام] اختیار را به من بدهند، باز هم عاشق تو خواهم شد.

۳
ای که نخِ پیراهن‌ات را از برگ‌های درختان رشته‌ام!
ای که با شکیبایی تو را از قطرات باران حفظ کردم!

بسیار دوست‌ات دارم؛
و می‌دانم که من، بدون یقین، در دریای چشمان‌ات سفر می‌کنم؛
و عقل‌ام را وامی‌نهم و در پی دیوانگی‌ام می‌تازم.    

ای زنی که قلب‌ام را بین دستان‌ات گرفته‌ای!
تو را به خدا قسم می‌دهم، ترک‌ام مکن!
ترک‌ام مکن!
اگر تو نباشی، من چه خواهم بود؟

بسیار دوست‌ات دارم؛
و بسیار
و بسیار؛
و از آتشِ عشق‌ات نخواهم گریخت؛
و آیا [اصلن] گرفتارِ عشق می‌تواند از آن بگریزد؟

[من در عشق تو ایستادگی می‌کنم]
و هیچ برای‌ام مهم نیست که
سرانجام از این عشق، زنده بیرون آیم؛
                      و یا در این عشق بمیرم.

●●●●●●

أُحبّكِ جدّاً
وأعرف أن الطريق إلى المستحيل طويـل
وأعرف أنك ست النساء
وليس لدي بديـل
وأعرف أن زمان الحنيـن انتهى
ومات الكلام الجميل..
لِست النساء ماذا نقول

۲
أُحبّكِ جِدّاً وأعرف أني أعيش بمنفى
وأنت بمنفى
وبيني وبينك
ريحٌ وغيمٌ وبرقٌ ورعدٌ وثلجٌ ونـار
وأعرف أن الوصول لعينيك وهمٌ
وأعرف أن الوصول إليك انتحـار
ويسعدني
أن أمزق نفسي لأجلك أيتها الغالية
ولو خيروني
لكررت حبك للمرة الثانية

۳
يا من غزلت قميصك من ورقات الشجر
أيا من حميتك بالصبر من قطرات المطر
أُحبّكِ جِدّاً
وأعرف أني أسافر في بحر عينيك
دون يقين
وأترك عقلي ورائي وأركض
أركض
أركض خلف جنونـي

أيا امرأة تمسك القلب بين يديها
سألتك بالله لا تتركيني
لا تتركيني
فماذا أكون أنا إذا لم تكوني
أُحبّكِ جِدّاً
وجِدّاً وجِدّاً
وأرفض من نــار حبك أن أستقيلا
وهل يستطيع المتيم بالعشق أن يستقلا؟
وما همني
إن خرجت من الحب حيا
وما همني
إن خرجت قتيلا

■●شاعر: #نزار_قبانی | سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ |

■●برگردان: #حسین_خسروی

🔺نام دیگر شعر: الحُبُّ مستحيل / عشق ناشدنی
@asheghanehaye_fatima



🎼●آهنگ ایتالیایی: «شبی
ه هم» | "Simili"

🎙●خواننده: #لائورا_پائوزینی
#Laura_Pausini

□●برگردان: #اعظم_کمالی

فرارکردم
وقتی خودم رو توی یه هزارتو دیدم
بدون این‌که به فکر چاره‌ای باشم.
توی خونه‌ی خودم مهمون‌ام
با هجاهای عاشقانه‌ای که مثل غبار تمام سطوح رو پوشونده
اما تو از راه می رسی و با صدایی پایین حرفت رو می‌زنی
و بابت شباهتی که بین‌‌ ماست عذرخواهی می‌کنی
تو از کدوم سیاره‌ اومدی؟
با این چشم‌های نجیب( آروم) و روح پیچیده‌
من‌ در کنترل کردن صدای عصبانیت‌ام شبیه توام
رفتارم شبیه توست
یه بوسه روی پیشانی و بعد روی لب
شگفتی شبیه هم بودن همینه
لطافت شبیه هم بودن همینه
پشت‌گرمی میان دو نفری که شبیه همن
دیگه از خودم نمی‌پرسم
آیا بازم کسی پیدا می‌شه که سر طناب رو بگیره و دستی برسونه
تو به یادم انداختی که
کسی که پرواز می‌کنه یاد می‌گیره که افتادنش رو جدی نگیره
روش تو همینه
و دردت رو، قلبت رو ( احساست رو) توی یه مشتت پنهون می‌کنی.
تویی که می‌دونی من کی‌ام از راه می‌رسی
من‌در کنترل کردن صدای عصبانیت‌ام شبیه توام
رفتارم شبیه توست
یه بوسه روی پیشانی و بعد روی لب
شگفتی شبیه هم بودن
لطافت شبیه هم بودن
تو از راه می‌رسی و باعث می‌شی ترس از افتادن، از سرم بیفته
رفتارم شبیه توست
عین مردم آزاد و مردم اسیری که توی یه قفسن
رفتارم شبیه توست
بوسه‌ای روی پیشانی و بعد روی لب
شگفتی شبیه هم بودن
لطافت شبیه هم بودن
شور و شوقی برای شبیه هم بودن

Sono scappata via
quando mi sono vista dentro a un labirinto
senza decidere
Ospite in casa mia
con sillabe d’amore tutte al pavimento
come la polvere
Ma arrivi tu che parli piano
e chiedi scusa se ci assomigliamo
arrivi tu da che pianeta?
Occhi sereni anima complicata
anima complicata
Io così simile a te
a trasformare il suono della rabbia
io così simile a te
un bacio in fronte e dopo sulle labbra
la meraviglia di essere simili
la tenerezza di essere simili
la protezione tra esseri simili
Non mi domando più
se ci sarà qualcuno a tendere la rete
pronto a soccorrere
me lo ricordi tu
chi vola impara a sfottere le sue cadute
come a difenderle
e cosi fai tu e nascondi piano
la tosse e il cuore nella stessa mano
arrivi tu che sai chi sono
Io così simile a te
a trasformare il suono della rabbia
io così simile a te
un bacio in fronte e dopo sulle labbra
la meraviglia di essere simili
la tenerezza di essere simili
Arrivi tu che fai passare
la paura di precipitare
Io così simile a te
liberi e prigionieri della stessa gabbia
io cosi simile a te
un bacio in fronte e dopo sulle labbra
la meraviglia di essere simili
la tenerezza di essere simili
la commozione per essere simili

#موسیقی_ایتالیا
@asheghanehaye_fatima


تو و قهوه‌ام شبیه هم شده‌اید
در طعم و تلخی و عادت


تشابهتی انتی و قهوتی
بللذه و المراره و الادمان


#محمود_درویش
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima



هنگامه‌ی شکوفه‌ی نارنج بود و من
با یاد دست‌های تو
سرمست
تن را به آن طبیعت عطرآگین
جان را به دست عشق سپردم
با یاد دست‌های تو
ناگاه
مشتی شکوفه را بوسیدم
و به سینه فشردم...

#فریدون_مشیری
@asheghanehaye_fatima




عشق
رفتار خوبی با یک دوست نیست
آن را برای‌ات آرزو نمی‌کنم
نمی‌خواهم در روز بارانی
چشم‌هایت را گم‌شده ببینم
گم‌شده در جیب بی‌انتهای آن‌هایی که
هیچ‌چیز را به‌یاد نمی‌آورند
یا جنازه‌ات مثل تکه پاره‌های مرمر
بپاشد بر معماری کسانی که
از پرنده‌های زمین‌گیر، پل می‌سازند
عشق رفتار خوبی با یک دوست نیست
نمی‌خواهم عاقبت‌ات این باشد

■●شاعر: #ریچارد_براتیگان | Richard Brautigan | آمریکا، ۱۹۸۴-۱۹۳۵ |

■●برگردان: #ناشناس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می حرامٖ است خاصه در رمضان
جز بر آن لعل لب که میگون است😉

#فروغی_بسطامى


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



آدم تا به کرانه های هفتاد سالگی نرسد
پی به این راز غریب نمی برد که ..
بحالش بهتر آن است که عشقش را طی
یک ماجرای خیلی درام دار و موزیک خور از دست بدهد و آن وقت تا قبر حسرت به دلش بماند
حتی و‌ حتی اگر آن #زن در خانه ی یک مرد دیگر باشد و دمکش دور در دیگ دمپخت مرد دیگری بگذارد ..

#احسان_عبدی_پور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM