عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
پر از بی‌تابیم
امّا
تو‌ از من
تاب می‌خواهی!

#علیرضا_آذر‌

@asheghanehaye_fatima
مــن شعــر می‌شوم
که بگردم به دورِ تــو...


#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
.
پشت صورت
هزارها صورت خسته
از چهره های تو در تو

#علیرضا_آذر

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در نگاهش نگاه میکردم،
در نگاهش دو گرگ پنهان بود

نیش تیز کنار ابروهاش
او هم از توله های آبان بود

با تو ام قاب عکس نارنجی
با تو ام زر قبای پاییزی

در نگاهت حضور مولانا است
پا رکاب دو شمس تبریزی!

توی چشمت دوباره ماهی ها
توی چشمت عمیق اقیانوس

توی چشمت همیشه دعوا بود
بین هر هشت دست اختاپوس


#شعر_خوانی
#تومور ۳
#علیرضا_آذر (شعر و دکلمه)
@asheghanehaye_fatima
Chahar Ghatre Khoon - Test A
‍ تو آن صیدی ،
که صیادِ خودت را
صیدِ خود کردی...

#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
دندان
به جگر
بگذار،
ته‌مانده‌ی
من مانده...

‌ از مثنویِ
‌‌‌‌‌ بودن،
‌ ‌ یک بیت
‌‌ ‌‌ دهن مانده...

#علیرضا_آذر

@asheghanehaye_fatima
عینِ َرگ است
اگر بی #تــــو بخواهَد بروَد،
او ڪه از جانِ خودَت
دوست تَرش میداری ..!

#علیرضا_آذر


@asheghanehaye_fatima
درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"

#علیرضا_آذر

@asheghanehaye_fatima
Asare Angosht
Alireza Azar
‍ روز میلادِ من است آمده‌ام دست کشم
به سر و گوشِ عرق کرده‌ی دنیای خودم
قول دادم که در این شعر فقط من باشم
تا خودم با همه خود باشم و تنهای خودم...
ردِ انگشتِ تو بر سینه‌ی سیب است هنوز
من غلط کرده و مغضوبِ خداوند شدم...
قول دادم که در اندیشه‌ی خود حبس شوم
دل به بالا و بلندای خیالی ندهم
دوست دارم که خودم پشت خودم باشم و بس
به تنِ هیچ عقابی پَر و بالی ندهم...
قد کشیدم سرِ دوشم به لبِ ابر رسید
سر برآوردم و دیدم که چقدر الوندم
عهد کردم که اگر پای کسی فتحم کرد
قامتش را سرِ سبابه‌ی خود می‌بندم
عهد کردم که اگر دست کسی لمسم کرد
کولیِ دشت شوم معرکه آغاز کنم
در دلم آهنِ تَف‌دیده‌ی بسیاری هست
وای ازآن دَم که بخواهم دهنی باز کنم...
آنچنان مست کنم روح بچرخد در من
آنچنان نعره زنم سقفِ زمین چاک شود
آنچنان شانه به لرزانم و هی هی بکنم
که برای همه‌ی دشت خطرناک شود...

#علیرضا_آذر

@asheghanehaye_fatima
نشد از تو بنویسم ،
تو به من منگنه‌ای....

👤#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
خورشید باش و تا ابد
ناچار تابش باش...

#علیرضا_آذر

@asheghanehaye_fatima
مجنون اگر شکست، لیلی بهانه بود
دنیا از اولش، دیوانه خانه بود

این ها بهانه اند، تا با تو سر کنم
تا با تو از جهان، صرف نظر کنم

با من قدم بزن ، چله نشین عشق
فرمانروای قلب، در سرزمین عشق

این مرد را که باز، در تلخیِ غم است
مهمان به قند کن ، چای ات اگر دم است

در برف چایِ داغ، دنیای ما دو تاست
فنجانِ چایِ بعد، اغازِ ماجراست

#علیرضا_آذر
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
.
در تو
هزار مزرعه‌ی خشخاش تازه است

آدم
  به " چشم‌های تو "
                معتاد می‌شود ...






              #حمید_مصدق





پ. ن  :


چشم‌هایش، شروعِ واقعه بود
         آسمانــــی درونِ آنهــــــا، من

در صدایش، پرنده می‌رقصید
      بر تَنَش  عطرِ خـــوبِ آویشن ...






               #علیرضا_آذر

@asheghanehaye_fatima
منم مثل تو داغ توی دلم
منم مثل تو گرم این بازیم
منم مثل تو زیرو رو میکشم واسه عشق
به هرچی خدا میده هم راضیم
اگه زخم روی تنت عشق من
منم رو دلم زخم تنهاییه
نگا کن به دستای لرزونمون
برای ما دوتا چه دنیاییه...

بده دستتو عشق هرروز من
بده با هم از این غزل بگذریم
تو هرجوری باشی برام محرمی
یه عمره که با هم سر و همسریم

آها آرزوی شبای خوشم
چشاتو به دنیای با من بدوز
جهان جای خوبی واسه اشک نیست
به پای مصیبت نشین و نسوز

تو باید بتونی از اینجا بری
جهان تو این زخم بستر که نیست
برای تو یک آسمون عشق هست
امید تو از مرگ کمتر که نیست

یکم با نبود جهان خو بگیر
یکم فکر خندیدن از اشک باش
خدای تو دستش روی شونته
خودت مرحم اینهمه زخم باش
...........

آهای آدمای پر از زندگی
یکی تو غم و غصه پر پر زده
شما که به فکر شب اولید
یکی این طرف سیم آخر زده
ولم کن! بزار از توباید بگم...
تو تنها رفیق بد و خوبمی
همه نردم زندگی یک طرف
تو با درد هرروز من محرمی
بزار از تو بنویسمو باز هم
به چشمای تو قصه هامو بگم
از این شهر پر حادثه رد بشم
در گوش تو غصه هامو بگم...
برام مثل هرشب لالایی بخون
که خواب از لبای تو اینجا بیاد
میخوام سر بزارم رو زخمای تو دلم انحنای صداتو میخواد
....
غریبه ام بااین شکل ناراحتت
سر پا شو دست توی دستم بزار
بزار با تو و آسمون دوست شم
همه گریه هامو بزارم کنار...

تو تاریخ تقویم این زندگی
تو یه عصر تعطیل خواب آوری
نگاهم کنی آسمون روشنه
چشاتو ببندی عذاب آوری

قدم میزنم با تو این کوچه رو
قدم میزنم با بهار و تپش
حالا که بریدم از این خاطره
یکم جور این زحمتو تو بکش

من و روی دوشت بگیر و ببر
من و با خودت رد کن از شهر بد تماشا کن این خونه ی خالیو
منو رد کن از کوچه ی نابلد

تو باید اسیر نبودن نشی...
تو باید بمونی...نباید بری
تو باید جهانو بگیری به دوش
تو سرباز این جوخه ی آخری
نگا کن به من این من پشت در
دازم واسه تو بال و پر میزنم
از این تخت عادت یکم دور شو
همینجوری یک بند در میزنم

تو باید بلند شی عزیز دلم
توراهی نداری به جز زندگی
تو باید مسلح به امید شی
که دارندگی و برازندگی...

غم لوتیای زمون نخور
اونا هم یه جورایی از غم پرن
اوناهم نشستن لب جوب آب
دل از ریشه های چمن میبرن
......

غریب و نجیب و پر از عاطفه
تمام تو تعبیر این واژه هاست...
خدا رو به روته دلم روشنه
یه آینده ی دلنشین رو به ماست
ما باهم مسیرو سفر میکنیم
رها میشی از روزگار سیاه
اگه مردنم اشتباهه ولی...
برای تو میرم پی اشتباه...

یه روزی از این بستر زخمیو
از این حال داغون رها میشیو
دوباره سرت روی هر شونه هام
خریدار دست خدا میشیو...
دوباره تو دستم دو دست تویءه دوباره نگام از نگاهت پره
هزارون دفع تیر غیبم بیاد
جهان از حسادت اگه دلخوره...
نمیزارم از دست سردم بری
نمیزارم از حوصلم سر بری
حضور تو تنها ترین عادته
نمیزارم از راه بدتر بری...

من انگیزه دارم... تو قلب منی
توبا زخمای دلم عزیز دلی
اگه توی وحشت تو حال خراب
اگه توی یه خونه ی کاگلی
اگه مثل مردم پر از غربتم...
اگه مثل دریا پر از هق هقم...
هنوزم کنار تو دلواپسم
چیکارت کنم عشق من...؟!عاااشقم...

یکم دردتو توی جونم بریز
یکم فکر فردای این خونه باش
تلافی نکن اینهمه دوریو
توهم مثل من پااااک...دیوونه باش


همینجا کنار خودت...عزیزم
قدم از قدم برنمیدارمو
تواین سینه ی تنگ نگه داشتم
همه خاطرات پراکنده رو

یه روزی میاد پا به پای همیم
یه روزی میاد دست تو دست همیم
که اشکای چشم همو میخوریم
تو دنیای هم مست مست همیم

#علیرضا_آذر
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
توی چشمت چقدر آدم ها
داس ها را به باغ من زده اند
سیب بکری برای خوردن نیست
تا ته باغ را دهن زده اند

#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
رفتنش آخرین عذابم بود...
شاکی ام از خودم، از او، از درد..
شاکی ام از "خدا" که میدانست..
"درد" خواهم کشید و "خلقم"کرد...

سکه ی اختیار و جبر مرا
بر زمین پرت کرد و جبر آمد..
اول آسان نوشت بختم را
ناگهان عطسه کرد و صبر آمد.....




#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
خودم را
خوب سنجیدم
بدون تو نمی ارزید...

#علیرضا_آذر

@asheghanehaye_fatima
.

نبودی یا گمت کردم
نبودم یا گمم کردی
فقط این يادمه هر شب
دلم می‌خواست برگردی 

#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم

با غم انگیزترین
حالت تهران چه کنم

#شعر_خوانی
#علیرضا_آذر
#علی_ضیا
@asheghanehaye_fatima

فایل صوتی دکلمه این شعر
https://tttttt.me/cafe_tanhaee/5744
.
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود

#علیرضا_آذر


@asheghanehaye_fatima