چشمهای تو مهربان بودند
و دهانت مهربان بود
و گنجشکها واقعا میآمدند
از گوشهی لبت آب میخوردند...
#غلامرضا_بروسان
@asheghanehaye_fatima
و دهانت مهربان بود
و گنجشکها واقعا میآمدند
از گوشهی لبت آب میخوردند...
#غلامرضا_بروسان
@asheghanehaye_fatima
بگذار
به تو فکر کنم
و دلتنگت باشم
به خاطر تو گریه کنم و بخندم
و فاصلهی وهم و یقین را بردارم...
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
به تو فکر کنم
و دلتنگت باشم
به خاطر تو گریه کنم و بخندم
و فاصلهی وهم و یقین را بردارم...
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
کشیش در حال موعظه بود، بدنهای لطیف زنان را به شکنجه های دردناک تهدید میکرد و گاهی نیز می افزود: "بترسید، خدا آنجاست او ناظر اعمال شماست."
#ژان_پل_سارتر
@asheghanehaye_fatima
#ژان_پل_سارتر
@asheghanehaye_fatima
بیش از اینها آه آری
بیش از اینها میتوان خاموش ماند
میتوان ساعاتِ طولانی
با نگاهی چون نگاه مُردگانِ ثابت،
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
#فروغ_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
بیش از اینها آه آری
بیش از اینها میتوان خاموش ماند
میتوان ساعاتِ طولانی
با نگاهی چون نگاه مُردگانِ ثابت،
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
#فروغ_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
عاشقانه های فاطیما pinned «در سمت چپ سینهام شهریست که تو برای آن نور و روشنایی هستی..... #لاادری @asheghanehaye_fatima»
و من
ایستادهام
و به نیمهی کهکشان مینگرم
که در آن سویاش
تو
عشق تقدیر میکنی
و من
کامل میشوم
ای زن.
■شاعر: #غاده_السمان [ سوریه،۱۹۴۲ ]
■برگردان: #عبدالحسین_فرزاد
@asheghanehaye_fatima
ایستادهام
و به نیمهی کهکشان مینگرم
که در آن سویاش
تو
عشق تقدیر میکنی
و من
کامل میشوم
ای زن.
■شاعر: #غاده_السمان [ سوریه،۱۹۴۲ ]
■برگردان: #عبدالحسین_فرزاد
@asheghanehaye_fatima
ای کاش
هر انسان
درختی بود
پاییز میمرد
و
بهار دوباره زاده میشد
یا
هر انسان رودخانهیی بود
میآمد بدونِ شورِ ماندن
میرفت بدونِ دلتنگی
#روتخر_کوپلاند [ Rutger Kopland / هلند، ۲۰۱۲-۱۹۳۴ ]
@asheghanehaye_fatima
هر انسان
درختی بود
پاییز میمرد
و
بهار دوباره زاده میشد
یا
هر انسان رودخانهیی بود
میآمد بدونِ شورِ ماندن
میرفت بدونِ دلتنگی
#روتخر_کوپلاند [ Rutger Kopland / هلند، ۲۰۱۲-۱۹۳۴ ]
@asheghanehaye_fatima
عشقِ حقیقی
نمیتواند در میانِ جمعیتِ زمین شیوع پیدا کند
چرا که بهندرت رخ میدهد
بگذار آنان که عشقِ حقیقی را نیافتهاند
بگویند هرگز چنین چیزی وجود ندارد
چنین باوری
مرگ و زندگی را برایشان آسودهتر خواهد کرد
■شاعر: #ویسلاوا_شیمبورسکا [ لهستان، ۱۹۲۳–۲۰۱۲ ]
■برگردان: #بابک_زمانی
@asheghanehaye_fatima
نمیتواند در میانِ جمعیتِ زمین شیوع پیدا کند
چرا که بهندرت رخ میدهد
بگذار آنان که عشقِ حقیقی را نیافتهاند
بگویند هرگز چنین چیزی وجود ندارد
چنین باوری
مرگ و زندگی را برایشان آسودهتر خواهد کرد
■شاعر: #ویسلاوا_شیمبورسکا [ لهستان، ۱۹۲۳–۲۰۱۲ ]
■برگردان: #بابک_زمانی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به انگشتهایت بگو
لبهای مراببوسند
به انگشتهایت بگو
راه بیفتند روی صورتم
توی موهام قدم زدن در این شب گرم حالت را خوب میکند
گل من گاهی نفس عمیق بکش
ونگذار تنم ازحسودی بمیرد.
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima
لبهای مراببوسند
به انگشتهایت بگو
راه بیفتند روی صورتم
توی موهام قدم زدن در این شب گرم حالت را خوب میکند
گل من گاهی نفس عمیق بکش
ونگذار تنم ازحسودی بمیرد.
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima
من تنهایم و
دودِ سیگارم خسته میشود
صندلیام از من خسته میشود
غمهایم گنجشکانی در جستوجوی خرمن
زنانِ اروپا را شناختم
شناختم با عاطفه سیمان و چوب را
با تمدنِ خستگی
پرسه زدم هند را، دور زدم سند را و دنیای زرد را چرخیدم
اما نیافتم زنی که موی بورم را شانه کند
و در کیفاش آبنباتِ عروسکی بگذارد
برهنگیام را بپوشاند و
بربایدم وقتی زمین میخورم
مادر، مادر من فرزندیام که دریانوردی کرد
و هنوز هم آبنباتِ عروسکی در خاطرش هست
چگونه، چگونه ای مادر
من پدر شدهام اما بزرگ نشدهام؟!
#نزار_قبانی [ Nizar Qabbani / سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
@asheghanehaye_fatima
دودِ سیگارم خسته میشود
صندلیام از من خسته میشود
غمهایم گنجشکانی در جستوجوی خرمن
زنانِ اروپا را شناختم
شناختم با عاطفه سیمان و چوب را
با تمدنِ خستگی
پرسه زدم هند را، دور زدم سند را و دنیای زرد را چرخیدم
اما نیافتم زنی که موی بورم را شانه کند
و در کیفاش آبنباتِ عروسکی بگذارد
برهنگیام را بپوشاند و
بربایدم وقتی زمین میخورم
مادر، مادر من فرزندیام که دریانوردی کرد
و هنوز هم آبنباتِ عروسکی در خاطرش هست
چگونه، چگونه ای مادر
من پدر شدهام اما بزرگ نشدهام؟!
#نزار_قبانی [ Nizar Qabbani / سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
@asheghanehaye_fatima
Bi Man
Erfan Tahmasbi
🎼●آهنگ: «بیمن»
🎙●خواننده: #عرفان_طهماسبی
●آهنگ: #حامد_دهقانی / #عرفان_طهماسبی
●ترانه: #محمد_سلطانی
لیلای مرا میبرند ای کوچهها کاری کنید...
🎙●خواننده: #عرفان_طهماسبی
●آهنگ: #حامد_دهقانی / #عرفان_طهماسبی
●ترانه: #محمد_سلطانی
لیلای مرا میبرند ای کوچهها کاری کنید...
@asheghanehaye_fatimaکسانی که میگفتند:
«نمیروم»
حتا خداحافظی هم
نکردند!
#دیوار_نوشته_ترکی | #şiir_sokakta
#دیوار_نوشت
@asheghanehaye_fatima
«نمیروم»
حتا خداحافظی هم
نکردند!
#دیوار_نوشته_ترکی | #şiir_sokakta
#دیوار_نوشت
@asheghanehaye_fatima
خیلی دوری،
شانههایت دور است،
هُرم نَفَست دور است،
بادی که موهایت را میبرد، دور است،
چشمهایت دور است و خیلی نزدیکی!
سایهات.. سایهات همه جا هست؛
کنار موسیقی و باران و جاده و نور و کلمه!
و سکوتت....
#بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima
شانههایت دور است،
هُرم نَفَست دور است،
بادی که موهایت را میبرد، دور است،
چشمهایت دور است و خیلی نزدیکی!
سایهات.. سایهات همه جا هست؛
کنار موسیقی و باران و جاده و نور و کلمه!
و سکوتت....
#بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima
كل يوم، أفتح النافذة
فأرى الأوراق تتساقط
والمطر ينهمر
والطيور تئِن
ولا أراكِ..
----------------------
هر روز پنجره را باز میکنم
برگها را میبینم که میافتند وُ
باران میبارد وُ
پرندهها مینالند وُ
تو را نمیبینم..
#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: #محمد_حمادی
پ.ن: پاییز است/ إنَّهُ الخريف
@asheghanehaye_fatima
فأرى الأوراق تتساقط
والمطر ينهمر
والطيور تئِن
ولا أراكِ..
----------------------
هر روز پنجره را باز میکنم
برگها را میبینم که میافتند وُ
باران میبارد وُ
پرندهها مینالند وُ
تو را نمیبینم..
#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: #محمد_حمادی
پ.ن: پاییز است/ إنَّهُ الخريف
@asheghanehaye_fatima