عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
چه غم‌انگیز است!
تویی که قسمت بزرگی از زندگی‌ام بودی و...
اکنون رفته‌ای.

#ناشناس

■●برگردان: #بیتا_روحی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



■«ما آهنگ‌ها را نمی‌شنویم»

ما نمی‌شنویم آن نغمه‌ها و آهنگ‌ها را
که همه‌جا در اطراف‌مان موج می‌زند
حواس ما را خارها و آهن‌ها و ستیغِ صخره‌ها
و سوزِ آتش‌ها آزرده و مجروح می‌کنند
تا آن‌هنگام که مرگ
این صورت‌های عنصری را در هم بشکند
و آن موسیقی افلاک را
که بر دوام در کار ساختن جهان است آزاد کند.
پس از مرگ آدمیان بدان موسیقی باز می‌گردند.

من نیز در خواب آن آهنگ‌های بدیع را شنیده‌ام
و خود را در میان رفته‌گان سعادت‌مند یافته‌ام.
ما نمی‌توانیم بر آن امواج
که ایشان گام می‌زنند قدم گذاریم
زمین بهشت را از آهنگ ساخته‌اند
نه چون زمین سخت و سنگلاخ
آن‌چه را که ما در چهره‌ی رنج و درد حس می‌کنیم
آن‌جا به صورت موسیقی آشکار می‌شود.

■"We Do Not Hear the Harmony"

We do not hear the harmony
That sounds about us everywhere;
Sense bleeds on iron and thorns Of rock and fire
Until death breaks the elemental forms
To free the music of the spheres
That builds all worlds continually.
They pass into that music:
I too in sleep have heard
The harmony sublime
And known myself among the blessed dead.
We cannot walk the waves they tread, For the earth of heaven is sound,
To sense this stony ground:
They hear as music what we feel as pain.

■●شاعر: #کتلین_رین | Kathleen Raine | بریتانیا● ۲۰۰۳ - ۱۹۰۸ |

■●برگردان: #حسین_الهی_قمشه‌ای
@asheghanehaye_fatima



مغرور باش... مغرور باش
هر چه ستم کنی
باز هم در جان و تن‌ام،
فرشته می‌مانی
و آن‌طور که عشق‌مان برای‌مان رقم زده است‌؛
تو را خواهم دید
نسیم‌ات، عنبر
سرزمین‌ات، شکّر
و من،
دوست‌ات دارم بیش‌تر.

★★★★★
تكبّر.. تكبرّ
فمهما يكن من جفاك
ستبقى، بعيني و لحمي، ملاك
و تبقى، كما شاء لي حبنا أن أراك
نسيمك عنبر
و أرضك سكر
و إني أحبك.. أكثر

■●شاعر: #محمود_درویش | فلسطین ● ۲۰۰۸-۱۹۴۱ |

■●برگردان: #صالح_بوعذار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن‌قدر خواب‌ات را دیده‌ام
که واقعیت‌ات را از دست داده‌ام
آیا هنوز نرسیده وقت آن که
در آغوش‌ات کشم؟
و بر آن لب‌ها، بوسه زنم میلادِ صدای دل‌نشین‌ات را؟

آن‌قدر خواب‌ات را دیده‌ام
که بازوان‌ام عادت کرده‌اند
سایه‌ات را در آغوش کشند
و یک‌دیگر را بیابند، بی‌آن‌که گردِ تن‌ات پیچیده‌ باشند
اگر با واقعیتِ تو که روزها و سال‌هاست
که تسخیرم کرده‌ای، روبرو شوم،
بی‌تردید به سایه‌ای بدل خواهم شد
آه! ای توازن احساسات!

آن‌قدر خواب‌ات را دیده‌ام
که بی‌شک فرصتی نمانده‌ تا بیدار شوم
ایستاده می‌خوابم، تمام‌قد رو به زندگی
رو به عشق و رو به سوی تو
تنها تو را می‌بینم
آن‌قدر در رویاهایم پیشانی و لب‌هایت را لمس کرده‌ام
که لمس واقعی‌شان، خیالی‌تر است

آن قدر خواب‌ات را دیده‌ام،
با تو راه رفته‌ام، حرف زده‌ام در رویا
با سایه‌ی تو خوابیده‌ام
که دیگر از من چیزی نمانده ‌است به جا
و سایه‌ای شده‌ام
در میان اشباح و سایه‌ها
سایه‌ای که با سُرور گام می‌گذارد
بارها و بارها
روی عقربه‌ی خورشیدی ِ ساعت زندگیِ تو

■●شاعر: #روبر_دسنوس | Robert Desnos | فرانسه●۱۹۴۵ - ۱۹۰۰ |

■●برگردان: #سارا_سمیعی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima🌸



هر کس به نوعی سعی در انکار تنهایی‌اش دارد؛
یکی با شراب
یکی با سیگار
یکی با حیوان خانگی‌اش
یکی با درس
یکی با کار
و یکی با ماندن در رابطه‌ای که دیده نمیشود!
در هر حال
انقدر فرار میکنیم تا جایی در مسیر زندگی‌مان با تنهایی‌مان رو به رو شویم و ناگهان دیگر انکار فایده‌ای ندارد.
و آن لحظه است که
شراب
سیگار
حیوان
درس
کار
و رابطه هم نمیتواند اندوه را کم کند.
جایی سرریز میشود، تمامِ انکار‌ها و سرکوب‌ها.
و "درمان" از همان لحظه آغاز میشود.
درست از همان لحظه‌ی عمیق حس کردنِ تنهایی.

#پونه_مقیمى


🎼●آهنگ ترکی: «بغل‌ام کن» | "Sarıl Bana"

🎙●خواننده: "Ferhat Göçer" | ترکیه

تو آمدی
بهار آمد
پس از این قلب‌ام نیز
برای تو خواهد تپید
با چشمان‌ات بیدار خواهد شد
رنج سال‌های بی‌تو سپری شده را
از تن‌ام در خواهد آورد

حالا حتا آبی هم که در نبود تو می‌خورم
دروغ است
تو دیوانه، من دیوانه‌ی تو
مرا تنها رها نکن
حتا تو هم نمی‌فهمی
که چقدر به تو وابسته‌ام...

#موزیک

@asheghanehaye_fatima

عشق‌ات را از یاد برده‌ام
اما چه کنم که هنوز
پشتِ هر پنجره
تو را می‌بینم...

■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda"| شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |

■●برگردان: #بابک_زمانی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


تو می‌دونستی آدم توی هر دقیقه چندبار پلک می‌زنه؟ چهارده بار! حالا یکی‌دوتا کم و زیاد. اصلا تعدادش چه اهمیتی داره وقتی توی یه چشم به هم زدن همه‌ چی تموم می‌شه. توی کل زندگی یه پلک زدن کافیه برای این‌که آدم قبل نباشی. دیگه این‌همه پلک زدن برای چیه؟ فکر کن! رفتن، نبودن، نیست شدن، همش یه لحظه‌ست. بعد باید بشینی و سال‌ها به اون یه لحظه فکر کنی. تو فکر می‌کنی؟ من مطمئنم کسی که رفته، هیچ‌وقت به اونی که مونده فکر نمی‌کنه. خوش به حال تو که دیگه یادم نمیفتی، خوش به حال من که هنوز خوابت رو می‌بینم. خواب خوبه. همه اونایی که رفتن، بالاخره یه شب توی خواب برمی‌گردن، حتی تو. با همون لباسی که رفتی.

#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima


تا سه سالگی نتونسته بودن از شیر بگیرنش... تنها راهی که برای خوابوندنش وجود داشت این بود که از سینه ی مادرش شیر بخوره و آروم بخوابه.پستونک رو پرت می کرد بیرون. صد تا دکتر رفته بودن ، هزار تا راه رو امتحان کرده بودن ولی نه ، فایده نداشت. وابستگیش انقدر زیاد بود که اگه شیر مادرش رو نمی خورد لب به هیچ غذایی نمی زد. سینه ی مادرش رو ول نکرد تا اینکه برای وابستگیش جایگزین پیدا کرد. حالا برای خوابیدن، انگشت اشاره ش رو می ذاشت تو دهنش و میک می زد! وقتی خوابش می برد سعی می کردن انگشت رو از دهنش بیرون بیارن ولی نمی شد ، بیدار می‌شد. انگشت اشاره ی دست راستش همیشه چروک بود. انگار این انگشتش همیشه تو حموم بود! از چسب زخم تا فلفل هیچی‌ جواب نداد تا اینکه برای وابستگیش جایگزین پیدا کرد. حالا موقع خواب دندون قروچه می کرد. دندون هاش رو بهم فشار می داد و می خوابید! سر درد و گوش درد و فک درد امونش رو بریده بود ولی اون وابسته ی عادت هاش بود. بزرگ که شد وابستگی هاش هم بزرگ تر شد. وابسته ی رفیق هایی شد که رفیق نبودن... وابسته ی رشته ی تحصیلی شد که دوست نداشت... وابسته ی سیگاری شد که روزی دو پاکتش رو دود می کرد... وابسته ی کسی شد که نیمه ی گم شده ش نبود.
نتیجه ی آخرین وابستگیش شد پسرش...
پسری که تا سه سالگی از سینه ی مادرش شیر می خورد!
#حسین_حائریان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به گمونم دنیا یک بلیط کنسرت
#معین هم به ما بدهکاره ..

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



مردها پسر بچه هایی مطیع هستند. همان گونه که به آنها آموخته اند، زندگی می کنند. هنگامی که زمان ترک مادرهایشان فرا می رسد، می‌گویند: باشه، ولی من به یک زن نیاز دارم. من حق دارم چندین زن، فقط و فقط برای خودم داشته باشم. یک زن برای رخت‌خوابم، یک زن برای سر میزم، یک زن برای فرزندانم و یک زن برای خودم که همواره کودک باقی می مانم. و از آن جایی که به نظر مردها، بهترین راه نگه داشتن یک زن ازدواج کردن است، ازدواج می کنند. ازدواج برای مردها یک آفت دیگر، یک بیگاری اجباری است، درست مانند کار حقوق بگیری یا خرید روزهای شنبه. مردها وقتی ازدواج می کنند، دیگر به زن شان فکر نمی کنند. با یک کامپیوتر بازی می کنند، قفسه ای را تعمیر می کنند، چمن ته حیاط را می زنند. این راهی است که آنها برای کناره گیری از زندگی پر تلاطم انتخاب می کنند. این راهی است که مردها از طریق آن، بی آن که عزیمت کنند، عزیمت می کنند. با ازدواج، برای مردها چیزی تمام می شود. برای زن ها برعکس است: با ازدواج چیزی شروع می شود. زنها از زمان نوجوانی مستقیمأ به عمق تنهایی شان می روند و به قدری مستقیم به سمت این تنهایی می روند که با آن ازدواج می کنند. تنهایی می تواند فقدان یا نیرو باشد.زن ها در ازدواج هر دو را کشف می کنند. اغلب زنها و فقط زنها می خواهند ازدواج کنند. زنها رویای ازدواج را در عمق وجودشان می پرورانند، رویای ازدواج را در عمق وجودشان حمل می کنند و این امر باعث می شود که گاهی خسته شوند و همه چیز را رها کنند: همه چیز را رها می کنند تا تنها باشند و چه بهتر که به کل تنها باشند.

#کریستیان_بوبن
فراتر از بودن
Darde Man
Googoosh
به قول #سیدعلی_صالحی

‏من دردها بسیار دیده و
خود در خود خسته شکسته‌ام
‏اما هرگز به روی رویاهای خویش نیاورده‌ام
‏که بر من چه رفته، چه می‌رود

#گوگوش
درد من

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



تو نیستی‌
دل من
قد می‌‌کشد
قد می‌کشد
قد می‌‌کشد
به بلندا ا ا ا ا ی همین دیوار
قلب من
در این خانه ی پر سایه !!
کمتر بگو
آفتاب بیا
آفتاب بتاب
بگو
باران ببــــار
باران بــــــــــــــبار
باران ببـــــــــــــــــــــــار . ....

تاریک باد خانه ی مردی ، که نمی‌‌جنگد برای زنی‌ که دوستش دارد

#نیکی_فیروزکوهی
📚پاييز صد ساله شد
خیمـه بـزن به قلب مـن...
صاحبِ این خانه ُ یی

#مولانا

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من یا از اول نباید می‌دیدمش، یا وقتی دیدم نباید بهش وابسته می‌شدم. زمان رو نمی‌شه به عقب برگردوند، خاطره‌ها رو نمی‌شه دور انداخت. بدیِ دلتنگی، اینه که نمی‌شه با کسی قسمتش کرد.

#پویا_جمشیدی

@asheghanehaye_fatima
حتی پیش از آن‌که به دنیا آمده باشی دوستت داشتم. حتی پس از پایان دنیا نیز دوستت خواهم داشت . تو را تا ابدیت دوست دارم.

✏️ #کریستیان_بوبن
📚 #حضرت_حضیض


@asheghanehaye_fatima



@asheghanehaye_fatima


کنارم بودی،
نزدیک‌تر به من
از همه حس‌هایم.
سخنِ عشق از درون‌ات بود،
نورانی.
کلماتِ نابِ عشق به زبان نمی‌آیند.
سرت به جانبِ من بود
آرام،
آن موهای بلندت
و کمرِ شاداب‌ات.
از قلبِ عشق سخن می‌رانی،
نورانی،
در بعدازظهرِ خاکستری یک روز.
جوانی و کلمات‌ام
چیزی جز خاطره‌ی صدای‌ات
و تن‌ات نیست،
و این تصویر زنده‌ام می‌دارد.

■●شاعر: #خوزه_آنخل_بالنته | José Ángel Valente | اسپانیا، ۲۰۰۰ --۱۹۲۹ |

■●برگردان: #مهیار_مظلومی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
رفتنت نزدیکه
چون دلم آشوبه
چون درست چن وقته
خیلی حالت خوبه ..

۱۴ آبان‌، ساعت ۱۷‌، موزیک جدید ‌‌‌...

#تنهایی
#روزبه_بمانی

@asheghanehaye_fatima

🎼●آهنگ: «کجایی نگارم»

🎙●خواننده: #سینا_سرلک

@asheghanehaye_fatima