@asheghanehaye_fatima
تو چهره ات شگفت ترین ست
وقتی تو حرف می زنی
آفتاب ،
از اوج شوکت خود به زیر می آید
تا آخرین پیام تو را
مانند برگِ کتاب مقدس
بر نیزه های نور هدیه کند
تا همسایه ها
از تصوّر بی باکی ِ ما بهراسند
و آن روز ِ خفته در حریر بیاید
که بوسه های دختران ِ عاشق ما
طعم ِ سپیده ی موعود ،
و رنگ پاک ترین لحظه را نشانه دهد
#خسرو_گلسرخی
تو چهره ات شگفت ترین ست
وقتی تو حرف می زنی
آفتاب ،
از اوج شوکت خود به زیر می آید
تا آخرین پیام تو را
مانند برگِ کتاب مقدس
بر نیزه های نور هدیه کند
تا همسایه ها
از تصوّر بی باکی ِ ما بهراسند
و آن روز ِ خفته در حریر بیاید
که بوسه های دختران ِ عاشق ما
طعم ِ سپیده ی موعود ،
و رنگ پاک ترین لحظه را نشانه دهد
#خسرو_گلسرخی
محبوبم! جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست .جهانم پر از اضطراب است .لحظات چموش اند .تنها هنگامی که به شما می رسم، رو به روی تو ام و به تو سلام می کنم، آن زمان جهان به تعادل می رسد. جواب بدهی یا نه، تو جهان مرا متعادل میکنی
#محمد_صالح_علاء
#فاطیما
@asheghanehaye_fatima
#محمد_صالح_علاء
#فاطیما
@asheghanehaye_fatima
برای درختان کنار جاده فرقی ندارد
کسیکه در سفر است
میرود
یا میآید
برای من امّا فرق زیادی دارند
درختان مسیری که از تو دورم میکند
با درختان مسیری
که به تو، نزدیکم ...
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
کسیکه در سفر است
میرود
یا میآید
برای من امّا فرق زیادی دارند
درختان مسیری که از تو دورم میکند
با درختان مسیری
که به تو، نزدیکم ...
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
صبح دستان تو و خیر فقط روی تو است
ای جدا از همه عالم ، نفسِ اول صبح،صبح بخیر!
#زهرا_مصلح
سلام ودرود ☺️
صبحتونـــــــــ پر از قاصدکهای خوش خبر
درس امروز
بهتر است هرگاه شادی دقالباب میکند، به جای اینکه مکرر شک کنیم، که آیا ورودش جایز است یا نه، همهی درها را به سویش بگشاییم، زیرا شادی هیچگاه بیموقع نمیآید. شک ما در این مورد به این دلیل است که میخواهیم بدانیم که آیا از هر نظر موجبی برای خشنودی داریم یا نه، مبادا که شادی، افکار جدی و نگرانیهای مهم ما را مختل کند. اما معلوم نیست که با این افکار و نگرانیها چه چیز را میتوان بهتر کرد؛ در حالی که شادی سودی بلافاصله دارد.
📙 در باب حکمت زندگی
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
#صبح
صبح دستان تو و خیر فقط روی تو است
ای جدا از همه عالم ، نفسِ اول صبح،صبح بخیر!
#زهرا_مصلح
سلام ودرود ☺️
صبحتونـــــــــ پر از قاصدکهای خوش خبر
درس امروز
بهتر است هرگاه شادی دقالباب میکند، به جای اینکه مکرر شک کنیم، که آیا ورودش جایز است یا نه، همهی درها را به سویش بگشاییم، زیرا شادی هیچگاه بیموقع نمیآید. شک ما در این مورد به این دلیل است که میخواهیم بدانیم که آیا از هر نظر موجبی برای خشنودی داریم یا نه، مبادا که شادی، افکار جدی و نگرانیهای مهم ما را مختل کند. اما معلوم نیست که با این افکار و نگرانیها چه چیز را میتوان بهتر کرد؛ در حالی که شادی سودی بلافاصله دارد.
📙 در باب حکمت زندگی
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور
@asheghanehaye_fatima
#صبح
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست؛
شاید آن خنده که امروز،
دریغش کردیم،
آخرین فرصت خندیدن ماست
هرکجاخندیدیم،
زندگی هم آنجاست
زندگی شوق رسیدن بخداست
خنده کن بی پروا
خنده هایت زیباست
درود برشما. صبحتون بخیرو نیکی☺️
درس امروز
اندیشه کـــردن مشکل است برای همین است که بیشتر مردم قضاوت می کنند.
✍ #ویلیام_شکسپیر
@asheghanehaye_fatima
#صبح
شاید آن خنده که امروز،
دریغش کردیم،
آخرین فرصت خندیدن ماست
هرکجاخندیدیم،
زندگی هم آنجاست
زندگی شوق رسیدن بخداست
خنده کن بی پروا
خنده هایت زیباست
درود برشما. صبحتون بخیرو نیکی☺️
درس امروز
اندیشه کـــردن مشکل است برای همین است که بیشتر مردم قضاوت می کنند.
✍ #ویلیام_شکسپیر
@asheghanehaye_fatima
#صبح
الیزابت: همینگوی در کتاب "خورشید خواهد آمد"؛ لحظه ای به یادماندنی دارد
آن جا که یک نفر از "مارک کمپل" می پرسد:
"چگونه ورشکست شدی؟"
و او فقط جواب می دهد:
"به تدریج... اما ناگهانی!"
افسردگی هم همین طور می آید
یک روز صبح از خواب بیدار می شوی با ترس از این که باید زندگی کنی...
📽 #Prozac_Nation
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
آن جا که یک نفر از "مارک کمپل" می پرسد:
"چگونه ورشکست شدی؟"
و او فقط جواب می دهد:
"به تدریج... اما ناگهانی!"
افسردگی هم همین طور می آید
یک روز صبح از خواب بیدار می شوی با ترس از این که باید زندگی کنی...
📽 #Prozac_Nation
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
امروز سرآغاز بهار من و توست
شادی گل خوش نقش و نگار من و توست
با دفتری از جوانه و عشق و امید
یک هفته ی نو در انتظار من و توست
#شهراد_میدری
@asheghanehaye_fatima
شادی گل خوش نقش و نگار من و توست
با دفتری از جوانه و عشق و امید
یک هفته ی نو در انتظار من و توست
#شهراد_میدری
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from عاشقانه های فاطیما
امروز سرآغاز بهار من و توست
شادی گل خوش نقش و نگار من و توست
با دفتری از جوانه و عشق و امید
یک هفته ی نو در انتظار من و توست
#شهراد_میدری
@asheghanehaye_fatima
شادی گل خوش نقش و نگار من و توست
با دفتری از جوانه و عشق و امید
یک هفته ی نو در انتظار من و توست
#شهراد_میدری
@asheghanehaye_fatima
امروز را 🍁🍂
عهد ببندیم
به شڪرانه ی
بودنمان فقط بخندیم
شـاد باشی🍁🍂
عامل شادی شویم
که هربودنی
یڪ شڪرانه ای دارد
روزتون شاد و
سرشار از نعمت های الهی🍁🍂
درس امروز
آرامش
رهایی از طوفان نیست
بلکه آرام زندگی کردن در میان طوفان هاست!
انسانهاى شاد دنياى درونشان را ميسازند، انسانهاى غمگين دنياى بيرونشان را سرزنش ميكنند.
@asheghanehaye_fatima
#صبح
عهد ببندیم
به شڪرانه ی
بودنمان فقط بخندیم
شـاد باشی🍁🍂
عامل شادی شویم
که هربودنی
یڪ شڪرانه ای دارد
روزتون شاد و
سرشار از نعمت های الهی🍁🍂
درس امروز
آرامش
رهایی از طوفان نیست
بلکه آرام زندگی کردن در میان طوفان هاست!
انسانهاى شاد دنياى درونشان را ميسازند، انسانهاى غمگين دنياى بيرونشان را سرزنش ميكنند.
@asheghanehaye_fatima
#صبح
تو را میدیدیم،
که از مخمل ابر
آستین ما را میدوختی
و لبخندِ گذشتهات
پیچک خاطره بود...
تو را میدیدیم
که روی آبهای طلایی
راه میرفتی
لبخند گذشتهات
لالای ساکتِ ما بود...
ار درهای بسته میگذشتی
از مه
دستهگلی میساختی
و روشنا را
در حیاتِ جامهی ما میکاشتی!
لبخند گذشتهات
جانِ موسیقی در تنِ گیاه بود؛
وقتی از مخمل ابر،
فرش ما را میبافتی...
#شاپور_بنیاد
@asheghanehaye_fatima
که از مخمل ابر
آستین ما را میدوختی
و لبخندِ گذشتهات
پیچک خاطره بود...
تو را میدیدیم
که روی آبهای طلایی
راه میرفتی
لبخند گذشتهات
لالای ساکتِ ما بود...
ار درهای بسته میگذشتی
از مه
دستهگلی میساختی
و روشنا را
در حیاتِ جامهی ما میکاشتی!
لبخند گذشتهات
جانِ موسیقی در تنِ گیاه بود؛
وقتی از مخمل ابر،
فرش ما را میبافتی...
#شاپور_بنیاد
@asheghanehaye_fatima
روی صندلی نشسته بودم، چند دقیقه؟ چند ساعت؟ یادم نیست! انقدر که حتی حواسم به فنجان در دستم نبود.کمی داخل صندلی فرو رفتم، قرمزی آخرین رگههای غروب، روی صورتم گل انداخته بود. باد پرده را میرقصاند و اتاق بوی برگ و چوب باران خورده را از لای پنجرهی نیمهباز به داخل میکشید. به گوشهایم اعتماد کردم، انگار صدای پایش از پشت سرم میآمد. آرام، آرام،آرام. بیآنکه تکان بخورم چشمهایم را بستم و نفسم را توی سینه حبس کردم. حالا میتوانستم دستش را روی صورتم حس کنم. انگشت اشارهاش را، وقتی از روی گونهام پایین میآمد، وقتی روی لبان خشکیدهام کشیده میشد، حتی صدای نفسهایش را. میتوانستم عطر تنش را بو بکشم. سفیدی گردنش را، وقتی بیرحمانه مرا میبوسید.
بیآنکه تکان بخورم، بوسیدمش. وقتی گلوله گلوله اشک، روی صورتم میغلتید، بوسیدمش. به قدر سالهای نبودنش.
میرفت، بی آنکه تکان بخورد و میگفت: «هر سال پاییز، نگران کسیست که دیگر نیست.»
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
بیآنکه تکان بخورم، بوسیدمش. وقتی گلوله گلوله اشک، روی صورتم میغلتید، بوسیدمش. به قدر سالهای نبودنش.
میرفت، بی آنکه تکان بخورد و میگفت: «هر سال پاییز، نگران کسیست که دیگر نیست.»
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «برای باقیِ زندگیام»
🔺"For The Rest Of My Life"
🎙●خواننده: #ماهر_زین | Maher Zain | سوئد-لبنان |
I praise Allah for sending me you my love
خداوند را میستایم که تو را برایام فرستاد، عشق من
You found me home and sail with me
تو مرا یافتی و با من رهسپار شدی
And Im here with you
و من اینجا با توام
Now let me let you know
حال اجازه بده به تو بفهمانم
Youve opened my heart
تو قلبام را باز کردهیی
I was always thinkin that love was wrong
همیشه فکر میکردم که عاشق بودن خطاست
But everything was changed when you came along
اما همه چیز تغییر یافت زمانی که تو آمدی
Oooooh
آههه...
And there's a couple of words I wanna say
و کلماتی هست که میخواهم بگویم
For the rest of my life
برای باقی عمرم
Ill be with you
میخواهم با تو باشم
Ill stay by your side honest and true
کنارت خواهم ماند بیغلوغش و استوار
Until the end of my time
تا انتهای زندگیام
Ill be loving you, loving you
عاشق توخواهم بود...عاشق تو
For the rest of my life
برای باقی عمرم
Through days and nights
در تمام روزها و شبها
I'll thank Allah for opening my eyes
برای گشودن چشمانام از خداوند سپاسگزارم
Now and forever I
Ill be there for you
حالا من برای همیشه
در اینجا برای تو خواهم بود
I know it deep in my heart
I feel so blessed when I think of U
این را میدانم که
احساس خوشبختی می کنم از عمق وجودم زمانی که به تو فکر می کنم
And I ask Allah to bless all we do
و از خدا میخواهم که متبرک کند همهی اعمال ما را
Youre my wife & my friend & my strength
تو همسرم، دوستام، و قوتام هستی
And I pray were together in Jannah
دعا میکنم در بهشت با هم باشیم
All i know I find myself I feel so strong
همه چیز را دریافتم، اکنون خود را پیدا کردم، احساس قدرت میکنم
Yes everything was changed when you came along
بله همه چیز تغییر کرد زمانی که تو پیش آمدی
Oooooh
آههه...
And there's a couple of words I wanna say
و کلماتی هستند که میخواهم بگویم
For the rest of my life
برای باقی عمرم
Ill be with you
میخواهم با تو باشم
Ill stay by your side honest and true
کنارت خواهم ماند بیغلوغش و استوار
Until the end of my time تا انتهای زندگیم
Ill be loving you, loving you
عاشق تو خواهم بود...عاشق تو
For the rest of my life
برای باقی عمرم
Through days and nights
در تمام روزها و شبها
I'll thank Allah for opening my eyes
برای گشودن چشمانام از خداوند سپاسگزارم
Now and forever I
حال و همیشه من
Ill be there for you
در اینجا برای تو خواهم بود
I know it deep in my heart
میدانم آنرا از عمق وجودم
& Neither to fear youre In front of me
هیچ ترسی نیست، تو در برابر منی و
I strongly feel love
در عشق احساس قدرت میکنم
And I have no doubt
و هیچ تردیدی ندارم
I sing in loud that I will love U eternally
با صدای بلند میخوانم که عاشق تو هستم تا ابد
For the rest of my life
برای باقی عمرم
Ill be with you
میخواهم با تو باشم
Ill stay by your side honest and true
کنارت خواهم ماند بیغلوغش و استوار
Until the end of my time
تا انتهای زندگیام
Ill be loving you, loving you
عاشق توخواهم بود... عاشق تو
For the rest of my life
برای باقی عمرم
Through days and nights
در تمام روزها و شبها
I'll thank Allah for opening my eyes
برای گشودن چشمانم از خداوند سپاسگزارم
Now and forever I
حال و همیشه من
I`ll be there for you
در اینجا برای تو خواهم بود
I know it deep in my heart
میدانم آن را، از عمق وجودم.
#ترجمه_آهنگ
#موزیک
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سايه اى
روى سايه اى خم شد
در نهانگاهِ راز پرورِ شب
نفسى
روى گونه اى لغزيد
بوسه اى
شعله زد ميانِ دو لب ...
#فروغ_فرخزاد
#بی_صدا
@asheghanehaye_fatima
روى سايه اى خم شد
در نهانگاهِ راز پرورِ شب
نفسى
روى گونه اى لغزيد
بوسه اى
شعله زد ميانِ دو لب ...
#فروغ_فرخزاد
#بی_صدا
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
– کجا مىروى زندانبان زیبا
با این کلید آغشته به خون؟
– مىروم آن را که دوست مىدارم آزاد کنم
اگر هنوز فرصتى به جاى مانده باشد.
آن را که به بند کشیدهام
از سر مهر، ستمگرانه
در نهانىترین هوسام
در شنیعترین شکنجهام
در دروغهاى آینده
در بلاهت پیمانها.
مىخواهم رهاییاش بخشم
مىخواهم آزاد باشد
و حتّا از یادم ببرد
و حتّا برود
و حتّا بازگردد و
دیگر بار دوستام بدارد
یا دیگرى را دوست بدارد
اگر دیگرى را خوش داشت.
و اگر تنها بمانم و
او رفته
با خود نگه خواهم داشت
همیشه
در گودى ِ کف دستانام
تا پایان عمر
لطف پستانهاى الگو گرفته از عشقاش را.
■●شاعر: #ژاک_پرهور | Jacques Prévert | فرانسه، ۱۹۷۷-۱۹۰۰ |
■●برگردان: #احمد_شاملو
– کجا مىروى زندانبان زیبا
با این کلید آغشته به خون؟
– مىروم آن را که دوست مىدارم آزاد کنم
اگر هنوز فرصتى به جاى مانده باشد.
آن را که به بند کشیدهام
از سر مهر، ستمگرانه
در نهانىترین هوسام
در شنیعترین شکنجهام
در دروغهاى آینده
در بلاهت پیمانها.
مىخواهم رهاییاش بخشم
مىخواهم آزاد باشد
و حتّا از یادم ببرد
و حتّا برود
و حتّا بازگردد و
دیگر بار دوستام بدارد
یا دیگرى را دوست بدارد
اگر دیگرى را خوش داشت.
و اگر تنها بمانم و
او رفته
با خود نگه خواهم داشت
همیشه
در گودى ِ کف دستانام
تا پایان عمر
لطف پستانهاى الگو گرفته از عشقاش را.
■●شاعر: #ژاک_پرهور | Jacques Prévert | فرانسه، ۱۹۷۷-۱۹۰۰ |
■●برگردان: #احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
برای دل من بس است سینهی تو،
برای آزادیی تو، بالهای من.
به آسمان میرسد از دهان من
آنچه بر روح تو خفته بود.
در توست وهم هر روزه.
چون ژاله به گلبرگ میرسی.
با غیبت خود زیر افق نقب میزنی.
جاودانه در گریز، همچو موج.
گفتهام که میان باد میخواندی
همچو کاجها و همچو دکلها.
همانگونه درازی و کمگویی،
و یکباره پُراندوه میشوی، همچو یک سفر.
چون شارعی کهن، به خود میخوانی.
لبریز طنینها و صداهایی دلتنگی.
بیدار میشدم، وگاهگاه میکوچید و میگریخت
هر پرنده که بر روح تو خفته بود.
■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda"| شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |
■●برگردان: #بیژن_الهی
برای دل من بس است سینهی تو،
برای آزادیی تو، بالهای من.
به آسمان میرسد از دهان من
آنچه بر روح تو خفته بود.
در توست وهم هر روزه.
چون ژاله به گلبرگ میرسی.
با غیبت خود زیر افق نقب میزنی.
جاودانه در گریز، همچو موج.
گفتهام که میان باد میخواندی
همچو کاجها و همچو دکلها.
همانگونه درازی و کمگویی،
و یکباره پُراندوه میشوی، همچو یک سفر.
چون شارعی کهن، به خود میخوانی.
لبریز طنینها و صداهایی دلتنگی.
بیدار میشدم، وگاهگاه میکوچید و میگریخت
هر پرنده که بر روح تو خفته بود.
■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda"| شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |
■●برگردان: #بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima
■نیازی به پول ندارم.
نیازمند پول نیستم
نیازمند احساسام
محتاج کلماتی با انتخابی عالمانه
محتاج گلهایی بهنام خیال
رزهایی بهنام حضور
نیازمند رویاهایی که در درختها لانه کردهاند
ترانههایی که تندیسها را به رقص وامیدارند
محتاج ستارگانی که در گوش عشاق
نجوا میکنند
من
به شعر محتاجام
به این افسون که سنگینی را از جان کلمات
میزداید و شوق را بیدار کرده
به آن رنگی تازه میبخشد.
■●شاعر: #آلدا_مرینی | Alda Merini | ایتالیا●۲۰۰۹--۱۹۳۱ |
■●برگردان: #اعظم_کمالی
📆● اول نوامبر دهمین سالروز درگذشت آلدامرینیست
■نیازی به پول ندارم.
نیازمند پول نیستم
نیازمند احساسام
محتاج کلماتی با انتخابی عالمانه
محتاج گلهایی بهنام خیال
رزهایی بهنام حضور
نیازمند رویاهایی که در درختها لانه کردهاند
ترانههایی که تندیسها را به رقص وامیدارند
محتاج ستارگانی که در گوش عشاق
نجوا میکنند
من
به شعر محتاجام
به این افسون که سنگینی را از جان کلمات
میزداید و شوق را بیدار کرده
به آن رنگی تازه میبخشد.
■●شاعر: #آلدا_مرینی | Alda Merini | ایتالیا●۲۰۰۹--۱۹۳۱ |
■●برگردان: #اعظم_کمالی
📆● اول نوامبر دهمین سالروز درگذشت آلدامرینیست