💠 #یاد
🔺از قهوهی قجری تا سختکُشی
▪️یادمان شهدای قتلهای زنجیره ای
🔸قتل نیروهای خلاق و متفکر جز آنکه موجب دلهره و ترس عمومی میشود، در دراز مدت جامعه را در حفرهی عمیق تعلیق میافکند تا با تحفظ و احتیاط بیندیشد. جهان محافظه کار در امر اندیشیدن نخواهد توانست در شتاب ابداع تکنیک و زندگی، فهم درست و متعادلی از زندگی و فرهنگ به دست آورد. در عرصه و میدان تفکر و اندیشه با بداقبالی، شانس زندگی معمولی از نویسندگان هنر، فلسفه، ادبیات و سیاست دریغ شدهاست. جمعیت اهل نظر ، در کشورهای خاورمیانه و آسیا، با نیروهایی ویرانگر مواجهاند که گاه آن و گاه این تیغ بر گلوی آنان مینهد شاید سکوت کمی بپاید: حکومت، قانون، خشم سازمان یافته.
🔹شرِّ حذفِ هر صاحب فکری دامن جامعه را میگیرد. اما قتل نویسنده تنها شر نیست، حتی کائوسی هم نیست که در آشوب تهیی پیش از خلقت رهایمان کند. ویرانی مغول زای سرزمینی سوخته که منظر خالی شدن جامعه و فرد از نیروی «بودن» است. تجربهی تجدد در ایران همواره این سختکشی اهل نوشتن و اندیشیدن را هزینه کرده است. آن مکتوبات یک کلمه که در زندان بر سر و روی میرزا یوسفخان کوبیدند، آن دهان شاعر نامور یزدی که دوختند، آن قپانها و فلکها و اعدامها، و این خیابان کُشیهای این چند دهه، همه در نفس خود همان طراز قهوهی قجریست که همچنان ضلعی از تاریخ رنجوری ست. ما تا به تعادل راه رفتن در قرن امروز دست یابیم، تجارب و نوآموختههامان هزینهی قهوهی قجری دارد. حکومتها هر چه باشند، حقیقت دارد که انسان ایرانی در فرهنگ فربه و در کنش نحیف است. فربهی فرهنگ برای ملتها کندی و کاهلی میآورد، از اینرو اصحاب نوشتن و اندیشیدن، همان نیروی میلگر و کوناتوس انقلابی در جان ملت خویشند. جامعه بایست فهمیده باشد که نویسنده آن و لحظهی اندیشیدن در قلب فردا و پسفردای اجتماع است و تقلای روح جمعیی ملت و فرهنگِ او، برای ارتقاء وضعیت "بودن" به امکان ضروری "شدن"، نهادِ نهانِ صواب و خطای او نهفتگی دارد. حذف اهل قلم و خرد، حذف این مجال برای در آینده بودن و در فردای جهان مقیم شدن یک ملت خواهد بود. و این جنایتی هولناک برای سرنوشت یک مردم است که امید، آرمان، تخیل روایی فردا و داستان ضروری از امکان پدید آمدن و "توسعه" آفریدن را محکوم به مرگ مفاجا کنیم.
🔸مرگ حسنک وزیر در بیهقی مرگ عریان یک اِعمالِ ستمگری است بر بدنِ یک بزرگ. مظلومیت اوست، حسنکها که متن را و روح انسان را مجروح میکند. داستان مرگ پوینده، مختاری، شریف، پروانه و داریوش فروهر و دیگرانِ بینامِ همین تاریخ اکنون ما، داستانی آغازین نبود؛ ما در میانه ی تاریخ سختکُشی و خیابان کُشی ایستادهایم. در بوران و تندر و طوفان حوادث، بیآنکه این طرز قهوهی قجری و داناکشی حد یقفی بیابد، آنکه زیان میبیند نخست ملتیست که همهی ثروت روان و توان جمعیاش را اعم از فرهنگ و تجربه ی زیسته و تاریخ و اسطوره را در جان یک انسان کوده و توده میکند تا کسی پدیدار شود و در شب ظلمانی جهان مردم خود در هیئت شمعی روشن باشد. این قتلها روال بودن را ناممکن و روال شدن را انکار میکند تا اطاعت و انقیاد رسمیت یابد و کنش اندیشیدن به مثابه اقدام به خلق فرصت برای زندگی و افروختن کوناتوس یا میل به شادکامی، از دسترس خارج شود.
🔹اما چنین نمیشود.لااقل در سرزمینهای بزرگ که تاریخی از تأمل و وجدان کردن به نهاد زندگی دارند و فرهنگ زایی لابدِّ از بودن آنها در اقلیمشان است، سختکشی اهل قلم به سختجانی خِرَدباوران منتهی شدهاست. مرگ یکایک این کشتگان آفتاب خو، نور را باطنی کرد و نیاز ما را به آگاهی و الفت برجسته ساخت. ما در باب هر کدام از این مردمکانِ بزرگی، در چشم دانایی، با آثار و برکات نشر شدهشان روبرو هستیم. لااقل دوستان این نحله با مجید شریف از نزدیک رفاقت داشتهاند. کسی که در عوالم اندیشیدن نخست در قاب ایدیولوژیها حقیقت را جستجو کرد و در سپریکردن ایام به پهنهی وسیع اندیشیدن و تفکرِ در بنیادها نائل آمد. شریف عابری بی ملاحظهی اطراف پرسشها نبود، جانی افروخته و پیوسته در عبور از خود، سنت، متن و فرهنگ را باید در حیات و ممات او جستجو کرد. مردی که میان تمنای نجات، تسلای ایمان، تقلای رهایی و تماشای دوزخ آگاهی، جز به جستجوی یک حقیقت آزادی بخش نپرداخت، تمام ثروت زندگی را پیشکش این شوریدگی و پاکبازی کرد. او از شریعتی به نیچه رسید و همانگونه که آن متن بزرگ توصیه کرده، به پشت سر ننگریست تا فرزند زمانهی خود باشد.....
متن کامل:
https://cutt.ly/LwUUOPEx
#ایران_فردا
#مجید_شریف
#محمد_پوینده
#محمد_مختاری
#قتلهای_زنجیرهای
#پروانه_و_داریوش_فروهر
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺از قهوهی قجری تا سختکُشی
▪️یادمان شهدای قتلهای زنجیره ای
🔸قتل نیروهای خلاق و متفکر جز آنکه موجب دلهره و ترس عمومی میشود، در دراز مدت جامعه را در حفرهی عمیق تعلیق میافکند تا با تحفظ و احتیاط بیندیشد. جهان محافظه کار در امر اندیشیدن نخواهد توانست در شتاب ابداع تکنیک و زندگی، فهم درست و متعادلی از زندگی و فرهنگ به دست آورد. در عرصه و میدان تفکر و اندیشه با بداقبالی، شانس زندگی معمولی از نویسندگان هنر، فلسفه، ادبیات و سیاست دریغ شدهاست. جمعیت اهل نظر ، در کشورهای خاورمیانه و آسیا، با نیروهایی ویرانگر مواجهاند که گاه آن و گاه این تیغ بر گلوی آنان مینهد شاید سکوت کمی بپاید: حکومت، قانون، خشم سازمان یافته.
🔹شرِّ حذفِ هر صاحب فکری دامن جامعه را میگیرد. اما قتل نویسنده تنها شر نیست، حتی کائوسی هم نیست که در آشوب تهیی پیش از خلقت رهایمان کند. ویرانی مغول زای سرزمینی سوخته که منظر خالی شدن جامعه و فرد از نیروی «بودن» است. تجربهی تجدد در ایران همواره این سختکشی اهل نوشتن و اندیشیدن را هزینه کرده است. آن مکتوبات یک کلمه که در زندان بر سر و روی میرزا یوسفخان کوبیدند، آن دهان شاعر نامور یزدی که دوختند، آن قپانها و فلکها و اعدامها، و این خیابان کُشیهای این چند دهه، همه در نفس خود همان طراز قهوهی قجریست که همچنان ضلعی از تاریخ رنجوری ست. ما تا به تعادل راه رفتن در قرن امروز دست یابیم، تجارب و نوآموختههامان هزینهی قهوهی قجری دارد. حکومتها هر چه باشند، حقیقت دارد که انسان ایرانی در فرهنگ فربه و در کنش نحیف است. فربهی فرهنگ برای ملتها کندی و کاهلی میآورد، از اینرو اصحاب نوشتن و اندیشیدن، همان نیروی میلگر و کوناتوس انقلابی در جان ملت خویشند. جامعه بایست فهمیده باشد که نویسنده آن و لحظهی اندیشیدن در قلب فردا و پسفردای اجتماع است و تقلای روح جمعیی ملت و فرهنگِ او، برای ارتقاء وضعیت "بودن" به امکان ضروری "شدن"، نهادِ نهانِ صواب و خطای او نهفتگی دارد. حذف اهل قلم و خرد، حذف این مجال برای در آینده بودن و در فردای جهان مقیم شدن یک ملت خواهد بود. و این جنایتی هولناک برای سرنوشت یک مردم است که امید، آرمان، تخیل روایی فردا و داستان ضروری از امکان پدید آمدن و "توسعه" آفریدن را محکوم به مرگ مفاجا کنیم.
🔸مرگ حسنک وزیر در بیهقی مرگ عریان یک اِعمالِ ستمگری است بر بدنِ یک بزرگ. مظلومیت اوست، حسنکها که متن را و روح انسان را مجروح میکند. داستان مرگ پوینده، مختاری، شریف، پروانه و داریوش فروهر و دیگرانِ بینامِ همین تاریخ اکنون ما، داستانی آغازین نبود؛ ما در میانه ی تاریخ سختکُشی و خیابان کُشی ایستادهایم. در بوران و تندر و طوفان حوادث، بیآنکه این طرز قهوهی قجری و داناکشی حد یقفی بیابد، آنکه زیان میبیند نخست ملتیست که همهی ثروت روان و توان جمعیاش را اعم از فرهنگ و تجربه ی زیسته و تاریخ و اسطوره را در جان یک انسان کوده و توده میکند تا کسی پدیدار شود و در شب ظلمانی جهان مردم خود در هیئت شمعی روشن باشد. این قتلها روال بودن را ناممکن و روال شدن را انکار میکند تا اطاعت و انقیاد رسمیت یابد و کنش اندیشیدن به مثابه اقدام به خلق فرصت برای زندگی و افروختن کوناتوس یا میل به شادکامی، از دسترس خارج شود.
🔹اما چنین نمیشود.لااقل در سرزمینهای بزرگ که تاریخی از تأمل و وجدان کردن به نهاد زندگی دارند و فرهنگ زایی لابدِّ از بودن آنها در اقلیمشان است، سختکشی اهل قلم به سختجانی خِرَدباوران منتهی شدهاست. مرگ یکایک این کشتگان آفتاب خو، نور را باطنی کرد و نیاز ما را به آگاهی و الفت برجسته ساخت. ما در باب هر کدام از این مردمکانِ بزرگی، در چشم دانایی، با آثار و برکات نشر شدهشان روبرو هستیم. لااقل دوستان این نحله با مجید شریف از نزدیک رفاقت داشتهاند. کسی که در عوالم اندیشیدن نخست در قاب ایدیولوژیها حقیقت را جستجو کرد و در سپریکردن ایام به پهنهی وسیع اندیشیدن و تفکرِ در بنیادها نائل آمد. شریف عابری بی ملاحظهی اطراف پرسشها نبود، جانی افروخته و پیوسته در عبور از خود، سنت، متن و فرهنگ را باید در حیات و ممات او جستجو کرد. مردی که میان تمنای نجات، تسلای ایمان، تقلای رهایی و تماشای دوزخ آگاهی، جز به جستجوی یک حقیقت آزادی بخش نپرداخت، تمام ثروت زندگی را پیشکش این شوریدگی و پاکبازی کرد. او از شریعتی به نیچه رسید و همانگونه که آن متن بزرگ توصیه کرده، به پشت سر ننگریست تا فرزند زمانهی خود باشد.....
متن کامل:
https://cutt.ly/LwUUOPEx
#ایران_فردا
#مجید_شریف
#محمد_پوینده
#محمد_مختاری
#قتلهای_زنجیرهای
#پروانه_و_داریوش_فروهر
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
درباره شب چله و زایش مهر
دکتر ژاله آموزگار
💠 #مناسبت
🔺سخنرانی دکتر #ژاله_آموزگار
درباره شب #چله و زایش مهر
در یکی از نشستهای شبهای بخارا
#شب_بخارا #یلدا #تاریخ #اسطوره
#ایران_فرهنگی #ریشههای_مشترک
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺سخنرانی دکتر #ژاله_آموزگار
درباره شب #چله و زایش مهر
در یکی از نشستهای شبهای بخارا
#شب_بخارا #یلدا #تاریخ #اسطوره
#ایران_فرهنگی #ریشههای_مشترک
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #خبر
▪️لغو بزرگداشت مهندس مهدی بازرگان به دستور مقامات امنیتی
🔹 ساعت ۱۰ شب گذشته اطلاع داده شد که به دستور مقامات امنیتی از برگزاری نکوداشت مهندس بازرگان ممانعت به عمل آمد.
▪️ ستاد برگزاری مراسم مهندس بازرگان، مواجهه تنگنظرانه با هرگونه فعالیت مستقل فرهنگی و لغو مراسم سالگرد یکی از مدیران انقلاب و از جمله بانیان روشنفکری دینی و پیشگامان اصلاحگری و مطالبهگری مسالمتآمیز، تدریجی و اخلاقی را ناسازگار با خیر عمومی و اصول دینی و مخالف با قانون اساسی و منافع ملی میداند و نسبت به آن معترض است.
🔹جلوگیری از مراسم سالگرد مهندس بازرگان که قرار بود درباره کتاب «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء» که یکی از آثار کلیدی ایشان است و با محوریت «استقلال نهاد دین از نهاد قدرت» برگزار شود و ممانعت از بزرگداشت انسانی اندیشمند و دوستدار ایران که چکیده حیات پربارش، مبارزه با استبداد، استعمار و ناآگاهی بود، معنایی جز خصومت با آزادی، کرامت انسان، دموکراسی، استقلال و حاکمیت قانون ندارد.
▪️ از بزرگوارانی که قصد شرکت در مراسم را داشتند، به دلیل این لغو اجباری، عذرخواهی میکنیم.
ستاد برگزاری مراسم مهندس مهدی بازرگان
۲۸ دی ۱۴۰۲
#لغو_سالگرد_بازرگان
#ایران_فردا
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/247
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
▪️لغو بزرگداشت مهندس مهدی بازرگان به دستور مقامات امنیتی
🔹 ساعت ۱۰ شب گذشته اطلاع داده شد که به دستور مقامات امنیتی از برگزاری نکوداشت مهندس بازرگان ممانعت به عمل آمد.
▪️ ستاد برگزاری مراسم مهندس بازرگان، مواجهه تنگنظرانه با هرگونه فعالیت مستقل فرهنگی و لغو مراسم سالگرد یکی از مدیران انقلاب و از جمله بانیان روشنفکری دینی و پیشگامان اصلاحگری و مطالبهگری مسالمتآمیز، تدریجی و اخلاقی را ناسازگار با خیر عمومی و اصول دینی و مخالف با قانون اساسی و منافع ملی میداند و نسبت به آن معترض است.
🔹جلوگیری از مراسم سالگرد مهندس بازرگان که قرار بود درباره کتاب «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء» که یکی از آثار کلیدی ایشان است و با محوریت «استقلال نهاد دین از نهاد قدرت» برگزار شود و ممانعت از بزرگداشت انسانی اندیشمند و دوستدار ایران که چکیده حیات پربارش، مبارزه با استبداد، استعمار و ناآگاهی بود، معنایی جز خصومت با آزادی، کرامت انسان، دموکراسی، استقلال و حاکمیت قانون ندارد.
▪️ از بزرگوارانی که قصد شرکت در مراسم را داشتند، به دلیل این لغو اجباری، عذرخواهی میکنیم.
ستاد برگزاری مراسم مهندس مهدی بازرگان
۲۸ دی ۱۴۰۲
#لغو_سالگرد_بازرگان
#ایران_فردا
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/247
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #جامعه
🔺 پاسخ کنشگران مدنی و سیاسی به یک پرسش
▪️تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
🔷 حتما تداوم این اعدام های سیاسی علاوه بر قطورتر کردن پرونده “حقوق(ضد حقوق) بشر” جمهوری اسلامی، دامنهٔ اعتراض معترضان را بیشتر خواهد کرد. تجربه ملت و کنشگران در سالهای اخیر نشان داده هر اعدام سیاسی، دادخواهان را بیشتر کرده است. مثالی بزنم: خانواده های دادخواه دههٔ شصت (و حتی ۶۷) در دو دههٔ ۷۰ و ۸۰ و حتی تا نیمهٔ دههٔ نود فراموش شده و ساکت بودند. از نیمه دههٔ نود که جامعهٔ جنبشی ایران قوی شد، خانواده ها فعالتر شده و حتی با بازداشت حمید نوری در سوئد، دادخواهی خود را زنده و جهانی کردند. داغداران هواپیمای اوکراینی اگر هم زمان با جنبش ایران نبودند، موضوع شان جهانی نمی شد. بر این اعتقادم حکومت اسلامی، اعدام ها را بیشتر خواهد کرد چون فقط پارادایم “ارعاب” آن را موقتا حفظ خواهد کرد.
#عبدالله_ناصری
#نه_به_اعدام
#ایران_فردا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 پاسخ کنشگران مدنی و سیاسی به یک پرسش
▪️تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
🔷 حتما تداوم این اعدام های سیاسی علاوه بر قطورتر کردن پرونده “حقوق(ضد حقوق) بشر” جمهوری اسلامی، دامنهٔ اعتراض معترضان را بیشتر خواهد کرد. تجربه ملت و کنشگران در سالهای اخیر نشان داده هر اعدام سیاسی، دادخواهان را بیشتر کرده است. مثالی بزنم: خانواده های دادخواه دههٔ شصت (و حتی ۶۷) در دو دههٔ ۷۰ و ۸۰ و حتی تا نیمهٔ دههٔ نود فراموش شده و ساکت بودند. از نیمه دههٔ نود که جامعهٔ جنبشی ایران قوی شد، خانواده ها فعالتر شده و حتی با بازداشت حمید نوری در سوئد، دادخواهی خود را زنده و جهانی کردند. داغداران هواپیمای اوکراینی اگر هم زمان با جنبش ایران نبودند، موضوع شان جهانی نمی شد. بر این اعتقادم حکومت اسلامی، اعدام ها را بیشتر خواهد کرد چون فقط پارادایم “ارعاب” آن را موقتا حفظ خواهد کرد.
#عبدالله_ناصری
#نه_به_اعدام
#ایران_فردا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #جامعه
علیرضا رجایی در پاسخ به پرسش های ایران فردا
▪️"اعدام" مهمترین نقطه برای مهار "بسیج" و"سازماندهی"جنبش
- چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
▪️مسائل حقوقی چون با نحوه توزیع حق در همه اَشکال آن پیوند دارند لاجرم مستقیم یا غیر مستقیم به سیاست ربط پیدا میکنند و این تنها مربوط به اعدام نیست، هرچند این یکی از مهمترین و شاید بنیانیترین آنها باشد که هر موضعی در قبال آن، نسبت ما را با مسائلی همچون بحث برابری مطلق انسانها و قلمرو نامحدود آزادیها روشن میکند. بنابراین مسئله حقوقی، متن نوشتهشدهای است که در اصیلترین لایههای زیرین آنها نتیجهی عجالتاً کنونیِ نبردها و منازعات اجتماعی و سیاسی را فرموله کردهاست.
از سوی دیگر به جهت نهادی، سازمان قضاییِ ایرانِ پساز انقلابِ ۵۷ عمیقاً و بوضوح سیاسی است و یکی از مهمترین وظایف احکام جاری در آن نیز مهار و سرکوب نیروها، جریانها، روشنفکران و حتّی روحانیان و بهطور کلّی مردمِ معترض یا منتقد است و اعدام در دسترسترین و کارآمدترین شکل قانونیِ پاکسازیِ سیاسی، فرهنگی و امنیتی است. در دادگاههای انقلاب اصل بیطرفی قاضی صراحتاً و رسماً در تعلیق است و جز این نیز نمیتواند هم باشد چون وظیفه اصلی آن همان پاکسازی و یکدستسازیِ حداکثریِ جامعه مدنی و سیاسی با قلب حکمرانیِ موجود است.
تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
▪️اعدامها همچون دیگر ابزار سرکوب تاثیر واضح و غیرقابل انکاری در مهار جنبشهای اجتماعی میگذارد و مستقل از وحشت-پراکنی و گسترش فضای رُعب، احساس وظیفه و مسئولیت سیاسی و مدنی را از هر شهروند معمولی سلب و در مقابل یاس و سرخوردگی و سرکوبشدگیِ قدرت عاملیت را جایگزین آن میکند و این مهمترین نقطه برای مهار "بسیج" و"سازماندهی" است که بدون این دو، جنبش اجتماعی امکان پذیر نخواهدبود. هنگام قرار گرفتن در چنین موقعیتی، مبارزه حقوقی بیش از هر اقدام دیگری اهمیت سیاسی پیدا میکند و یکی از شاخصترین اَشکال این سطح از مبارزه، چالش برای نفی کلّی حکم اعدام و در سطحی پایینتر، اعدام-زداییِ حداکثری از احکام جزایی موجود است.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#علیرضا_رجایی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
علیرضا رجایی در پاسخ به پرسش های ایران فردا
▪️"اعدام" مهمترین نقطه برای مهار "بسیج" و"سازماندهی"جنبش
- چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
▪️مسائل حقوقی چون با نحوه توزیع حق در همه اَشکال آن پیوند دارند لاجرم مستقیم یا غیر مستقیم به سیاست ربط پیدا میکنند و این تنها مربوط به اعدام نیست، هرچند این یکی از مهمترین و شاید بنیانیترین آنها باشد که هر موضعی در قبال آن، نسبت ما را با مسائلی همچون بحث برابری مطلق انسانها و قلمرو نامحدود آزادیها روشن میکند. بنابراین مسئله حقوقی، متن نوشتهشدهای است که در اصیلترین لایههای زیرین آنها نتیجهی عجالتاً کنونیِ نبردها و منازعات اجتماعی و سیاسی را فرموله کردهاست.
از سوی دیگر به جهت نهادی، سازمان قضاییِ ایرانِ پساز انقلابِ ۵۷ عمیقاً و بوضوح سیاسی است و یکی از مهمترین وظایف احکام جاری در آن نیز مهار و سرکوب نیروها، جریانها، روشنفکران و حتّی روحانیان و بهطور کلّی مردمِ معترض یا منتقد است و اعدام در دسترسترین و کارآمدترین شکل قانونیِ پاکسازیِ سیاسی، فرهنگی و امنیتی است. در دادگاههای انقلاب اصل بیطرفی قاضی صراحتاً و رسماً در تعلیق است و جز این نیز نمیتواند هم باشد چون وظیفه اصلی آن همان پاکسازی و یکدستسازیِ حداکثریِ جامعه مدنی و سیاسی با قلب حکمرانیِ موجود است.
تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
▪️اعدامها همچون دیگر ابزار سرکوب تاثیر واضح و غیرقابل انکاری در مهار جنبشهای اجتماعی میگذارد و مستقل از وحشت-پراکنی و گسترش فضای رُعب، احساس وظیفه و مسئولیت سیاسی و مدنی را از هر شهروند معمولی سلب و در مقابل یاس و سرخوردگی و سرکوبشدگیِ قدرت عاملیت را جایگزین آن میکند و این مهمترین نقطه برای مهار "بسیج" و"سازماندهی" است که بدون این دو، جنبش اجتماعی امکان پذیر نخواهدبود. هنگام قرار گرفتن در چنین موقعیتی، مبارزه حقوقی بیش از هر اقدام دیگری اهمیت سیاسی پیدا میکند و یکی از شاخصترین اَشکال این سطح از مبارزه، چالش برای نفی کلّی حکم اعدام و در سطحی پایینتر، اعدام-زداییِ حداکثری از احکام جزایی موجود است.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#علیرضا_رجایی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #جامعه
🔺اعدام، منازعه بر سر منافع !
گفتگوی ایران فردا با محمد رضایی درباره حکم اعدام
۱. چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
🔸سلب حق حیات از طریق اعدام، لااقل در جرمهایی که «قانون» آنها را جرم عمومی میداند، اساساً حقوقی نیست. در این قبیل جرمها حاکمیت به نمایندگی از طرف جامعه فرد یا افرادی را که ادامه حیات آنها را مخل امنیت یا نظم یا ... جامعه میداند، با مجازات اعدام و پایان دادن به زندگیشان تنبیه میکند و جامعه را مصونیت میبخشد. اما این ظاهر ماجرا است هر چند در همین ظاهر ماجرا نیز میتوان دید که اعدام نه یک مسئله حقوقی که یک مسئله سیاسی است. اما اگر از ظاهر ماجرا عبور کنیم میبینیم که «قانون» نه حاصل اراده جامعه برای سامان بخشی به امور خودش بلکه حاصل اراده طبقه یا طبقات حاکم برای حفظ، تثبیت یا گسترش منافعشان است. در واقع حاکمیت نه به نمایندگی از جانب جامعه که به نمایندگی از جانب طبقه یا طبقات مسلط قوانینی وضع میکند که سلطه این طبقه یا طبقات را حفظ کند و بدیهی است که به تناسب تهدیدی که این طبقه یا طبقات حاکم حس میکنند مجازات مختلفی وضع و اجرا میشود که شدیدترین آن همین اعدام است. به همین دلیل است که با کنار زدن ظواهر حقوقی و حتی سیاسی میتوان از «اقتصاد سیاسی اعدام» سخن گفت.
۲.تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
▪️ اینکه اعدامها چه تأثیری بر «جامعه جنبشی» میگذارند با این پیشفرض مطرح شده است که جامعه یک کل به هم پیوسته با منافع و اهداف یکسان است. اما به گمانم در واقع جامعه مجموعهای از قشرها و طبقات متعددی است که هر یک از آنها منافع و اهداف متفاوت و گاه حتی متعارضی دارند. هر چند که ممکن است در مقاطع خاصی اقشار و طبقاتی از جامعه بر سر هدف یا اهداف خاصی با هم مؤتلف (و نه متحد) شوند اما به وجود آمدن این ائتلافها شرایط و ضوابطی دارد که فعلاً مهیا و موجود نیست. بنابراین و با این پیشفرض که ما با جامعهای به هم پیوسته مواجه نیستیم تأثیر هر امری از جمله اعدام بر قشرها و طبقات مختلف متفاوت است.
🔸در سمت حاکمیت نمایش استمرار اقتدار و کشاندن معترضان به موضع قبول شکست در منازعه البته هدفی اساسی است. اما حتی اگر این هدف نیز به طور کامل تحقق یابد گریزی از منازعات بعدی نیست چرا که منازعه بر سر منافع تا آیندهای نامعلوم در هر جامعهای و با هر حاکمیتی ذاتی جوامع است. پرداختن به اینکه شکل یا اشکال منازعات بعدی چگونه خواهد بود، اینکه در منازعات بعدی چه گروهها و طبقاتی بر سر چه منافعی با هم ائتلاف خواهند کرد یا به ائتلافهای موجودشان پایان خواهند داد، اینکه در منازعات بعدی کدام گروه یا طبقه دست بالا را خواهد داشت و جهتگیری تحولات را تعیین خواهد کرد و مباحثی نظیر اینها نیازمند دانشی ژرفتر و فرصت دیگری است.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#محمد_رضایی
https://cutt.ly/VwCf7jV7
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺اعدام، منازعه بر سر منافع !
گفتگوی ایران فردا با محمد رضایی درباره حکم اعدام
۱. چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
🔸سلب حق حیات از طریق اعدام، لااقل در جرمهایی که «قانون» آنها را جرم عمومی میداند، اساساً حقوقی نیست. در این قبیل جرمها حاکمیت به نمایندگی از طرف جامعه فرد یا افرادی را که ادامه حیات آنها را مخل امنیت یا نظم یا ... جامعه میداند، با مجازات اعدام و پایان دادن به زندگیشان تنبیه میکند و جامعه را مصونیت میبخشد. اما این ظاهر ماجرا است هر چند در همین ظاهر ماجرا نیز میتوان دید که اعدام نه یک مسئله حقوقی که یک مسئله سیاسی است. اما اگر از ظاهر ماجرا عبور کنیم میبینیم که «قانون» نه حاصل اراده جامعه برای سامان بخشی به امور خودش بلکه حاصل اراده طبقه یا طبقات حاکم برای حفظ، تثبیت یا گسترش منافعشان است. در واقع حاکمیت نه به نمایندگی از جانب جامعه که به نمایندگی از جانب طبقه یا طبقات مسلط قوانینی وضع میکند که سلطه این طبقه یا طبقات را حفظ کند و بدیهی است که به تناسب تهدیدی که این طبقه یا طبقات حاکم حس میکنند مجازات مختلفی وضع و اجرا میشود که شدیدترین آن همین اعدام است. به همین دلیل است که با کنار زدن ظواهر حقوقی و حتی سیاسی میتوان از «اقتصاد سیاسی اعدام» سخن گفت.
۲.تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
▪️ اینکه اعدامها چه تأثیری بر «جامعه جنبشی» میگذارند با این پیشفرض مطرح شده است که جامعه یک کل به هم پیوسته با منافع و اهداف یکسان است. اما به گمانم در واقع جامعه مجموعهای از قشرها و طبقات متعددی است که هر یک از آنها منافع و اهداف متفاوت و گاه حتی متعارضی دارند. هر چند که ممکن است در مقاطع خاصی اقشار و طبقاتی از جامعه بر سر هدف یا اهداف خاصی با هم مؤتلف (و نه متحد) شوند اما به وجود آمدن این ائتلافها شرایط و ضوابطی دارد که فعلاً مهیا و موجود نیست. بنابراین و با این پیشفرض که ما با جامعهای به هم پیوسته مواجه نیستیم تأثیر هر امری از جمله اعدام بر قشرها و طبقات مختلف متفاوت است.
🔸در سمت حاکمیت نمایش استمرار اقتدار و کشاندن معترضان به موضع قبول شکست در منازعه البته هدفی اساسی است. اما حتی اگر این هدف نیز به طور کامل تحقق یابد گریزی از منازعات بعدی نیست چرا که منازعه بر سر منافع تا آیندهای نامعلوم در هر جامعهای و با هر حاکمیتی ذاتی جوامع است. پرداختن به اینکه شکل یا اشکال منازعات بعدی چگونه خواهد بود، اینکه در منازعات بعدی چه گروهها و طبقاتی بر سر چه منافعی با هم ائتلاف خواهند کرد یا به ائتلافهای موجودشان پایان خواهند داد، اینکه در منازعات بعدی کدام گروه یا طبقه دست بالا را خواهد داشت و جهتگیری تحولات را تعیین خواهد کرد و مباحثی نظیر اینها نیازمند دانشی ژرفتر و فرصت دیگری است.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#محمد_رضایی
https://cutt.ly/VwCf7jV7
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴اعدام، منازعه بر سر منافع !
🔷محمد رضایی @iranfardamag 1️⃣ چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟ 🔸سلب حق حیات از طریق اعدام، لااقل در جرمهایی که «قانون» آنها را جرم عمومی میداند، اساساً حقوقی نیست. در این قبیل جرمها حاکمیت به نمایندگی از طرف جامعه…
💠 #جامعه
🔺اعدام؛ بازدارندگی از راه ارعاب!
احسان شریعتی در گفتگو با ایران فردا
۱. چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
▪️زیرا هدف از اعدام ها نه الزاما به قصد حقوقی تنبیه فردی یا مجازات اشخاص به جرم جنایتی که خود انجام داده یا نداده اند، بلکه به منظور دادن درس عبرتی به دیگران و با هدف سیاسی بازدارندگی از راه ارعاب صورت می گیرد. در شکل حقوقی هم امروزه هدف و معنای قصاص دیگر نه تکرار همان جرم و جنایت به همان نحو، که جبران مافات، تاوان از دست رفته، ترمیم و جایگزین ساختن ازدست رفته ها، پاسخ گو نمودن مجرمان بالفعل و بالقوه حال و آینده است. و نه پاک کردن صورت مساله با حذف فیزیکی موضوع و نفس!
۲. تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
🔸تکرار و تداوم این سیاست، در اساس، امکان هر گونه کنشگری سیاسی و سیاست نه به معنای تنبیه و نظارت یا حفظ قدرت به هر قیمت، بلکه به معنای گفتگو برای مشارکت شهروندان در رقم زدن سرنوشت خویش در شهر را از میان می برد و سایه سهمناک سکوت را بر دولتشهر می گسترد و نفرت و حس انتقام را به تدریج متراکم می کند که در یک گردنه یا بزنگاه تاریخی به شکل انفجار یا انقلاب ناگهان رخ می نماید.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#احسان_شریعتی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺اعدام؛ بازدارندگی از راه ارعاب!
احسان شریعتی در گفتگو با ایران فردا
۱. چرا اساسا اعدام در ایران از مسئله ی حقوقی به مسئله ای سیاسی تبدیل شده است؟
▪️زیرا هدف از اعدام ها نه الزاما به قصد حقوقی تنبیه فردی یا مجازات اشخاص به جرم جنایتی که خود انجام داده یا نداده اند، بلکه به منظور دادن درس عبرتی به دیگران و با هدف سیاسی بازدارندگی از راه ارعاب صورت می گیرد. در شکل حقوقی هم امروزه هدف و معنای قصاص دیگر نه تکرار همان جرم و جنایت به همان نحو، که جبران مافات، تاوان از دست رفته، ترمیم و جایگزین ساختن ازدست رفته ها، پاسخ گو نمودن مجرمان بالفعل و بالقوه حال و آینده است. و نه پاک کردن صورت مساله با حذف فیزیکی موضوع و نفس!
۲. تداوم اعدام های سیاسی چه تاثیری بر جامعه جنبشی ایران و نیز نوع کنشگری فعالان سیاسی خواهد گذاشت؟
🔸تکرار و تداوم این سیاست، در اساس، امکان هر گونه کنشگری سیاسی و سیاست نه به معنای تنبیه و نظارت یا حفظ قدرت به هر قیمت، بلکه به معنای گفتگو برای مشارکت شهروندان در رقم زدن سرنوشت خویش در شهر را از میان می برد و سایه سهمناک سکوت را بر دولتشهر می گسترد و نفرت و حس انتقام را به تدریج متراکم می کند که در یک گردنه یا بزنگاه تاریخی به شکل انفجار یا انقلاب ناگهان رخ می نماید.
#ایران_فردا
#نه_به_اعدام
#احسان_شریعتی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #روز_جهانی_زن
🔺 زن، زندگی، آزادی در آینه آمار
▪️ گرامیداشت ۸ مارس "روز جهانی زن" ۲۰۲۴-۱۴۰۲
✍ ناهید مطیع
🔹 یکسال و اندی از جنبش زن، زندگی، آزادی می گذرد. بسیاری از صاحبنظران این جنبش را بررسی کرده وعمدتا به این نتیجه رسیده اند که نقطه کانونی این اعتراضات در شعار زن، زندگی، آزادی، متبلور شده است. این شعار، خود واکنشی است برعلیه قوانین تبعیض آمیز بر زنان و خواست تحول زندگی سنتی و اجبارهای حکومتی که در طول تقریبا چهل و پنج سال گذشته به زنان تحمیل شده است.
🔸در این یادداشت قصد دارم موقعیت زنان را با استناد به چند شاخص مهم آماری در طول این چند دهه بررسی کنم. شاید با استناد به این آمارها بتوان به نقش محوری زنان در این جنبش وهمچنین واکنش های زنان به تداوم تبعیض های نهفته پی برد. داده های آماری همگی از گزارش ها و منابع آماری رسمی کشور استخراج شده است. ابتدا به آمارهای مربوط به حوزه عمومی یعنی نرخ مشارکت اقتصادی و بیکاری زنان توجه شده و سپس آمارهای مربوط به حوزه خصوصی و خانواده بررسی می شود.
۱-مشارکت اقتصادی و بیکاری
🔹نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال ۶۵، یعنی دهه اول انقلاب ۶/۹۸ ودر سال ۹۵به ۱۴/۹۸رسیده است. این نرخ در دو دهه اول روندی افزایشی داشته و دو برابر شده است ولی در دهه بعدی روندی کاهشی پیدا کرده است. این رقم درمقایسه با کشورهای همجوار و همچنین در کل جهان رقم نازلی است. یعنی ایران از بین ۱۴۶ کشور جهان در این زمینه، رتبه ۱۴۴ را دارد. همچنین رتبه ایران در این زمینه به شکل قابل توجهی پایینتر از بسیاری کشورهای همسایه مانند قطر، عربستان، امارات متحده، کویت و عمان است. به طور مثال در عربستان، نرخ مشارکت زنان هم در بازار کار و هم در بخش سرمایه چیزی حدود دو برابر ایران است. این به آن معناست که بازار اشتغال ایران همچنان در قبضه مردان مانده است. /۱
🔸از طرف دیگر با اینکه درصد زنان تحصیلکرده افزایش داشته است، اما همین آمارها نشان می دهد که ۷۰ درصد زنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند بیکارند یعنی حتی تحصیلات بالا هم درهای اشتغال را به روی زنان نگشوده است. به این ترتیب آمارهای مربوط به بیکاری هم که در فاصله زمانی ۱۳۶۵-۱۳۹۵ از سوی مرکز آمار منتشر شده است نشان می دهد به رغم فراز و نشیبهای نرخها در سالهای مختلف، همواره شاهد نرخهای بالای بیکاری در بین زنان بودهایم. مطالعه نرخ بیکاری در استانهای کشور درسال ۱۳۶۵ نشان میدهد که پایین ترین نرخ بیکاری در بین زنان مربوط به استانهای یزد (۴/.۱۰ درصد) و خراسان رضوی (۲/۱۳ درصد) و بالاترین درصد بیکاری با بیش از ۴۰ درصد متعلق به استانهای لرستان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان میباشد. هر چند تفاوت نرخ بیکاری زنان در سالهای بعد تا حدودی تعدیل شده اما همچنان در سطح بالایی است. در ﺿﻤﻦ ﻧﺮخ ﺑﻴﻜﺎری ﻋﻤﺪﺗﺎً در اﺳﺘﺎنﻫﺎی کمتر توسعه یافته و ﻣﺮزی ﻛﺸﻮر ﺑﺎﻻ اﺳﺖ./۲
🔹به عبارت دیگر فرصت های اشتغال برای زنان در استان های توسعه نیافته مثل کردستان، سیستان و بلوچستان، ولرستان محدودتر است.
🔸گزارش های مختلف نشان می دهد که سهم اشتغال زنان در بخش غیر رسمی بین ۶۳/۵ تا ۸۰ درصد است. براساس گزارش مركز پژوهشهاي عالي تامين اجتماعي، زنان ۸۰ درصد شاغلان بدون بيمه بخش صنعت وخدمات را به خود اختصاص دادهاند. نداشتن بیمه، دستمزد پایین وشرایط نامساعد کار مهمترین مشکلات زنان در بخش غیر رسمی است./۳
🔹همه این شواهد یعنی سهم ناچیز زنان در مشارکت اقتصادی رسمی، افزایش فعالیت زنان در بخش غیر رسمی، نرخ بالای بیکاری زنان بخصوص در استان های محروم و بیکاری بالا در میان زنان تحصیلکرده حاکی از آن است که درهای کسب درآمد در حوزه عمومی به روی زنان بسته و یا محدود است. این خود می تواند یکی از دلائل عمده نارضایتی زنان از وضع موجود وتغییراتی در حوزه خصوصی باشد. تغییراتی که به نفع نظام مردسالاری نیست. یعنی چنانکه یافته های حوزه خصوصی نشان می دهد، وابستگی اقتصادی زنان به مردان منجر به حفظ خانواده مردسالار نشده است.
۲-فرزندان کمتر
🔸روند تحولات جمعیتی كشور بیانگر كاهش باروری كل (تعداد كل فرزندان یك زن در سنوات باروری) از ۷ فرزند در سال ۱۳۶۵ به حدود ۱.۶ فرزند در سال ۱۳۹۵ است. کارشناسان معتقدند در صورتی كه میانگین تعداد كل فرزندان زنان واقع درسنین باروری در یك كشوربه كمتر از ۲.۱ برسد، به مرور درصد رشد سالانه جمعیت آن جامعه به سمت صفر میل خواهد نمود./۴.....
#۸مارس
#ایران_فردا
#ناهید_مطیع
#زن_زندگی_آزادی
https://bit.ly/4c1PSjl
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 زن، زندگی، آزادی در آینه آمار
▪️ گرامیداشت ۸ مارس "روز جهانی زن" ۲۰۲۴-۱۴۰۲
✍ ناهید مطیع
🔹 یکسال و اندی از جنبش زن، زندگی، آزادی می گذرد. بسیاری از صاحبنظران این جنبش را بررسی کرده وعمدتا به این نتیجه رسیده اند که نقطه کانونی این اعتراضات در شعار زن، زندگی، آزادی، متبلور شده است. این شعار، خود واکنشی است برعلیه قوانین تبعیض آمیز بر زنان و خواست تحول زندگی سنتی و اجبارهای حکومتی که در طول تقریبا چهل و پنج سال گذشته به زنان تحمیل شده است.
🔸در این یادداشت قصد دارم موقعیت زنان را با استناد به چند شاخص مهم آماری در طول این چند دهه بررسی کنم. شاید با استناد به این آمارها بتوان به نقش محوری زنان در این جنبش وهمچنین واکنش های زنان به تداوم تبعیض های نهفته پی برد. داده های آماری همگی از گزارش ها و منابع آماری رسمی کشور استخراج شده است. ابتدا به آمارهای مربوط به حوزه عمومی یعنی نرخ مشارکت اقتصادی و بیکاری زنان توجه شده و سپس آمارهای مربوط به حوزه خصوصی و خانواده بررسی می شود.
۱-مشارکت اقتصادی و بیکاری
🔹نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال ۶۵، یعنی دهه اول انقلاب ۶/۹۸ ودر سال ۹۵به ۱۴/۹۸رسیده است. این نرخ در دو دهه اول روندی افزایشی داشته و دو برابر شده است ولی در دهه بعدی روندی کاهشی پیدا کرده است. این رقم درمقایسه با کشورهای همجوار و همچنین در کل جهان رقم نازلی است. یعنی ایران از بین ۱۴۶ کشور جهان در این زمینه، رتبه ۱۴۴ را دارد. همچنین رتبه ایران در این زمینه به شکل قابل توجهی پایینتر از بسیاری کشورهای همسایه مانند قطر، عربستان، امارات متحده، کویت و عمان است. به طور مثال در عربستان، نرخ مشارکت زنان هم در بازار کار و هم در بخش سرمایه چیزی حدود دو برابر ایران است. این به آن معناست که بازار اشتغال ایران همچنان در قبضه مردان مانده است. /۱
🔸از طرف دیگر با اینکه درصد زنان تحصیلکرده افزایش داشته است، اما همین آمارها نشان می دهد که ۷۰ درصد زنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند بیکارند یعنی حتی تحصیلات بالا هم درهای اشتغال را به روی زنان نگشوده است. به این ترتیب آمارهای مربوط به بیکاری هم که در فاصله زمانی ۱۳۶۵-۱۳۹۵ از سوی مرکز آمار منتشر شده است نشان می دهد به رغم فراز و نشیبهای نرخها در سالهای مختلف، همواره شاهد نرخهای بالای بیکاری در بین زنان بودهایم. مطالعه نرخ بیکاری در استانهای کشور درسال ۱۳۶۵ نشان میدهد که پایین ترین نرخ بیکاری در بین زنان مربوط به استانهای یزد (۴/.۱۰ درصد) و خراسان رضوی (۲/۱۳ درصد) و بالاترین درصد بیکاری با بیش از ۴۰ درصد متعلق به استانهای لرستان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان میباشد. هر چند تفاوت نرخ بیکاری زنان در سالهای بعد تا حدودی تعدیل شده اما همچنان در سطح بالایی است. در ﺿﻤﻦ ﻧﺮخ ﺑﻴﻜﺎری ﻋﻤﺪﺗﺎً در اﺳﺘﺎنﻫﺎی کمتر توسعه یافته و ﻣﺮزی ﻛﺸﻮر ﺑﺎﻻ اﺳﺖ./۲
🔹به عبارت دیگر فرصت های اشتغال برای زنان در استان های توسعه نیافته مثل کردستان، سیستان و بلوچستان، ولرستان محدودتر است.
🔸گزارش های مختلف نشان می دهد که سهم اشتغال زنان در بخش غیر رسمی بین ۶۳/۵ تا ۸۰ درصد است. براساس گزارش مركز پژوهشهاي عالي تامين اجتماعي، زنان ۸۰ درصد شاغلان بدون بيمه بخش صنعت وخدمات را به خود اختصاص دادهاند. نداشتن بیمه، دستمزد پایین وشرایط نامساعد کار مهمترین مشکلات زنان در بخش غیر رسمی است./۳
🔹همه این شواهد یعنی سهم ناچیز زنان در مشارکت اقتصادی رسمی، افزایش فعالیت زنان در بخش غیر رسمی، نرخ بالای بیکاری زنان بخصوص در استان های محروم و بیکاری بالا در میان زنان تحصیلکرده حاکی از آن است که درهای کسب درآمد در حوزه عمومی به روی زنان بسته و یا محدود است. این خود می تواند یکی از دلائل عمده نارضایتی زنان از وضع موجود وتغییراتی در حوزه خصوصی باشد. تغییراتی که به نفع نظام مردسالاری نیست. یعنی چنانکه یافته های حوزه خصوصی نشان می دهد، وابستگی اقتصادی زنان به مردان منجر به حفظ خانواده مردسالار نشده است.
۲-فرزندان کمتر
🔸روند تحولات جمعیتی كشور بیانگر كاهش باروری كل (تعداد كل فرزندان یك زن در سنوات باروری) از ۷ فرزند در سال ۱۳۶۵ به حدود ۱.۶ فرزند در سال ۱۳۹۵ است. کارشناسان معتقدند در صورتی كه میانگین تعداد كل فرزندان زنان واقع درسنین باروری در یك كشوربه كمتر از ۲.۱ برسد، به مرور درصد رشد سالانه جمعیت آن جامعه به سمت صفر میل خواهد نمود./۴.....
#۸مارس
#ایران_فردا
#ناهید_مطیع
#زن_زندگی_آزادی
https://bit.ly/4c1PSjl
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴زن، زندگی، آزادی در آینه آمار
🔶ناهید مطیع @iranfardamag یکسال و اندی از جنبش زن، زندگی، آزادی می گذرد. بسیاری از صاحبنظران این جنبش را بررسی کرده وعمدتا به این نتیجه رسیده اند که نقطه کانونی این اعتراضات در شعار زن، زندگی، آزادی، متبلور شده است. این شعار، خود واکنشی است برعلیه…
💠 #روز_جهانی_زن
🔺نخستین اعتراضات به حجاب اجباری در اسفند ۱۳۵۷
🔸این تظاهرات در اعتراض به تلاش برای اجباری شدن حجاب به فاصله ۲۵ روز بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ از ۱۷ اسفند تا ۲۲ اسفند به مدت ۶ روز به طول انجامید که با بزرگداشت نخستین روز جهانی زن در بعد از انقلاب نیز همزمان گردید .
🔹دراین تظاهرات دهها هزارنفر اززنان شرکت کردند که درنهایت به علت سرکوب و تهدید از یکسو و عدم حمایت از سوی اقشار مختلف جامعه از سوی دیگر و نیزعقب نشینی حکومت از اجرای بلافاصله آن در بعد از ۶ روز به خاموش گرائید اما به عنوان نخستین اعتراض در بعد از پیروزی انقلاب نسبت به بروز نخستین نشانه های انحصارگرایی ثبت گردید .
#ایران_فردا
#۸_مارس۱۳۵۷
#نه_به_حجاب_اجباری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺نخستین اعتراضات به حجاب اجباری در اسفند ۱۳۵۷
🔸این تظاهرات در اعتراض به تلاش برای اجباری شدن حجاب به فاصله ۲۵ روز بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ از ۱۷ اسفند تا ۲۲ اسفند به مدت ۶ روز به طول انجامید که با بزرگداشت نخستین روز جهانی زن در بعد از انقلاب نیز همزمان گردید .
🔹دراین تظاهرات دهها هزارنفر اززنان شرکت کردند که درنهایت به علت سرکوب و تهدید از یکسو و عدم حمایت از سوی اقشار مختلف جامعه از سوی دیگر و نیزعقب نشینی حکومت از اجرای بلافاصله آن در بعد از ۶ روز به خاموش گرائید اما به عنوان نخستین اعتراض در بعد از پیروزی انقلاب نسبت به بروز نخستین نشانه های انحصارگرایی ثبت گردید .
#ایران_فردا
#۸_مارس۱۳۵۷
#نه_به_حجاب_اجباری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺فرایند تغییر در کنشگری زنان
✍فیروزه صابر
🔹جامعه زنان در ایران با تغییرات درون جوش تدریجی و پیوسته خود طی چهار دهه اخیر، نمادی از هستی تحول زایی است که اثرش نه فقط در بطن خود، که در مدار جامعه نقش تعیین کننده ای به خود گرفته است.
🔸در شرایط تبعیض و تحقیر و خشم مضاعف ناشی از نگاه و کردار حکومت نسبت به زن، تغییر خشونتپرهیز و متکی به ظرفیتهای درونی و تجهیز به دانایی جامعه زنان در ایران، مسیر پر سنگلاخی بوده است که ثبات و همت پایداری تا این نوبهار، شایستگی تحسین را همواره به رخ می کشاند.
🔹نافرمانی مدنی در برابر نابرابریهای اجتماعی و از جمله در مقابل حجاب اجباری، تاثیر گذاری نقش خبرنگاران زن در انعکاس وقایع اعتراضهای اخیر و منجر به بازداشت بیش از ۲۲ روزنامهنگار زن، ممنوعیت فعالیت بیش از بیست بازیگر زن سینمای ایران به همین دلیل، همراهی با اعتراض های مدنی هم در نظر و هم در عمل اسلام پژوهی که در رهایی، نوید آزادی داد و در اسارت، پیام طراوت بهار ملت، تحرک اثربخش زنان در مبارزات صنفی کارگران، دانشجویان و به ویژه معلمان در مسیر آزادیخواهی و عدالتطلبی، اثرگذاری زنان فعال مدنی و محیط زیستی در روشنگری و آگاهی بخشی آسیبها و بحران های اجتماعی و کمک به توسعه ظرفیتهای محلی و اجتماعی در اقشار کمبرخوردار همراه با همه حذفها و تهدیدها و اسارتها، ارزش آفرینی در کسب و کارهای کارآفرینانه در متن اقتصاد پر فساد دولتی و نهادهای حکومتی از جمله نزدیک به صفر رساندن دفن پسماند در بزرگترین شهر کردنشین ایران بهدست زن کرد آن دیار، جانفشانیهای زنان در جنبش « زن، زندگی، آزادی» و اعطای جایزه صلح نوبل در متن آن به بانوی در بند با ده سال محکومیت، کسب بیش از ۳۰ مدال رنگارنگ بینالمللی در ورزش زنان تنها در فاصله دو بهار، از جمله نشانههایی از خیل اثرات کنشگری زنان در این سالیان است .
🔸هر چند قدرت سرکوب، ترمز بریده می تازد، اما این روند نشان از گشودن روزنه های تغییر است. در رویکرد فرایندی تغییر است که اندیشهها و رفتارها و روابط در جامعه به همسویی و همگرایی و فرصتها به دستآورد می رسد.
🔹جامعه زنان در متن حاکمیت خشونت بار این سالیان، با توانافزاییهای پیدرپی در عرصههای مختلف توانسته است در معماری هنرمندانه «هویت اجتماعی »سر بلند شود. هویتی که بیادعا نقش میداندار به خود می گیرد. هویتی معطوف به دستآورد و متکی بر جمع و نه در محوریتهای فردی.
🔸به این اعتبار، میدانداری، قابلیت تاثیر گذاری، تکثیر پذیری و تعیین کنندگی دارد. پایداری کنشگریها را تضمین می کند و در مدار تغییر همه کس سهم حضور و دیده شدن خواهد داشت. این فرایند در لایههایی از ابتکارات ودستآوردهایی که نشانههایش اشاره شد، بس هویداست.
🔹مهمتر آن است که این فرایند در گستره ملی تمرین مستمر شود. زین رو می طلبد که ظرفیتهای اثرگذار جمعی و بخصوص فردی در جامعه زنان، با هم بودن هدفدار را در مفهوم اجتماع و نهاد برگزینند تا در فرصت های زمانه، تغییر به بار نشیند.
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#تغییرات_کنشگری_زنان
https://cutt.ly/Pw9XNUN1
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺فرایند تغییر در کنشگری زنان
✍فیروزه صابر
🔹جامعه زنان در ایران با تغییرات درون جوش تدریجی و پیوسته خود طی چهار دهه اخیر، نمادی از هستی تحول زایی است که اثرش نه فقط در بطن خود، که در مدار جامعه نقش تعیین کننده ای به خود گرفته است.
🔸در شرایط تبعیض و تحقیر و خشم مضاعف ناشی از نگاه و کردار حکومت نسبت به زن، تغییر خشونتپرهیز و متکی به ظرفیتهای درونی و تجهیز به دانایی جامعه زنان در ایران، مسیر پر سنگلاخی بوده است که ثبات و همت پایداری تا این نوبهار، شایستگی تحسین را همواره به رخ می کشاند.
🔹نافرمانی مدنی در برابر نابرابریهای اجتماعی و از جمله در مقابل حجاب اجباری، تاثیر گذاری نقش خبرنگاران زن در انعکاس وقایع اعتراضهای اخیر و منجر به بازداشت بیش از ۲۲ روزنامهنگار زن، ممنوعیت فعالیت بیش از بیست بازیگر زن سینمای ایران به همین دلیل، همراهی با اعتراض های مدنی هم در نظر و هم در عمل اسلام پژوهی که در رهایی، نوید آزادی داد و در اسارت، پیام طراوت بهار ملت، تحرک اثربخش زنان در مبارزات صنفی کارگران، دانشجویان و به ویژه معلمان در مسیر آزادیخواهی و عدالتطلبی، اثرگذاری زنان فعال مدنی و محیط زیستی در روشنگری و آگاهی بخشی آسیبها و بحران های اجتماعی و کمک به توسعه ظرفیتهای محلی و اجتماعی در اقشار کمبرخوردار همراه با همه حذفها و تهدیدها و اسارتها، ارزش آفرینی در کسب و کارهای کارآفرینانه در متن اقتصاد پر فساد دولتی و نهادهای حکومتی از جمله نزدیک به صفر رساندن دفن پسماند در بزرگترین شهر کردنشین ایران بهدست زن کرد آن دیار، جانفشانیهای زنان در جنبش « زن، زندگی، آزادی» و اعطای جایزه صلح نوبل در متن آن به بانوی در بند با ده سال محکومیت، کسب بیش از ۳۰ مدال رنگارنگ بینالمللی در ورزش زنان تنها در فاصله دو بهار، از جمله نشانههایی از خیل اثرات کنشگری زنان در این سالیان است .
🔸هر چند قدرت سرکوب، ترمز بریده می تازد، اما این روند نشان از گشودن روزنه های تغییر است. در رویکرد فرایندی تغییر است که اندیشهها و رفتارها و روابط در جامعه به همسویی و همگرایی و فرصتها به دستآورد می رسد.
🔹جامعه زنان در متن حاکمیت خشونت بار این سالیان، با توانافزاییهای پیدرپی در عرصههای مختلف توانسته است در معماری هنرمندانه «هویت اجتماعی »سر بلند شود. هویتی که بیادعا نقش میداندار به خود می گیرد. هویتی معطوف به دستآورد و متکی بر جمع و نه در محوریتهای فردی.
🔸به این اعتبار، میدانداری، قابلیت تاثیر گذاری، تکثیر پذیری و تعیین کنندگی دارد. پایداری کنشگریها را تضمین می کند و در مدار تغییر همه کس سهم حضور و دیده شدن خواهد داشت. این فرایند در لایههایی از ابتکارات ودستآوردهایی که نشانههایش اشاره شد، بس هویداست.
🔹مهمتر آن است که این فرایند در گستره ملی تمرین مستمر شود. زین رو می طلبد که ظرفیتهای اثرگذار جمعی و بخصوص فردی در جامعه زنان، با هم بودن هدفدار را در مفهوم اجتماع و نهاد برگزینند تا در فرصت های زمانه، تغییر به بار نشیند.
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#تغییرات_کنشگری_زنان
https://cutt.ly/Pw9XNUN1
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #روز_طبیعت
🔺تو بینی در و دشت رنگین شده
نکوتر ز صورتگر چین شده
🔸"سیزده به در" از آیینهای کهن نوروزی و نماد پیوند انسان با طبیعت و آب است.
🔹 این سنت پایان سلسله جشنهایی است که از چهارشنبهسوری آغاز شده، با نوروز به اوج خود میرسد و در روز سیزدهم ماه فروردین پایان مییابد.
پس بیایید سبزه دلتان را چون درهم پیچیدن دوساقه ریواس«مشیه»و«مشیانه» به آرزوهای دلتان گره بزنید. باشد تا ما را برای ساختن زمان نو یاری کند.
#ایران_فردا
#سیزده_بدر
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺تو بینی در و دشت رنگین شده
نکوتر ز صورتگر چین شده
🔸"سیزده به در" از آیینهای کهن نوروزی و نماد پیوند انسان با طبیعت و آب است.
🔹 این سنت پایان سلسله جشنهایی است که از چهارشنبهسوری آغاز شده، با نوروز به اوج خود میرسد و در روز سیزدهم ماه فروردین پایان مییابد.
پس بیایید سبزه دلتان را چون درهم پیچیدن دوساقه ریواس«مشیه»و«مشیانه» به آرزوهای دلتان گره بزنید. باشد تا ما را برای ساختن زمان نو یاری کند.
#ایران_فردا
#سیزده_بدر
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #نگاه
🔺 بابام آدم جالبیه واقعا!
✍صبا مدنی
🔸بابام آدم جالبیه واقعا، نه که چون بچهش باشم این رو بگم. خیلی معدود دیدم توی مردهای همنسل خودش کسی اینقدر از نقشهای نرماتیو زندگی خانوادگی سواستفاده نکنه.
▪️دوستان و همکارهاش زیاد تعریف کردهاند از اینکه من رو توی۲-۳ سالگی همه جا دنبال خودش میبرد و جلسههای تحریریۀ مجلهشون رو به هم میریختم یا یک خرابکاریهای دیگه توی دفترشون. تقریبا تمام دوران بچگی ما آماده شدن صبحگاهی و راهی کردن ما به مهدکودک و مدرسه (از صبحانه دادن تا اتوکاری لباسهامون) کار بابام بود.
🔸مامانم کارمند بود و از صبح زود بیدار شدن همیشه متنفر. دستکم و شاید بیشتر از نصف وعدههای آشپزی خونه رو بابام میکرد، به اضافۀ دیکته و نقاشی کشیدن برای مشقهای ریاضی، و کلاس دوم یک مدتی که خیلی بدخط شده بودم، تمرین اضافۀ خط توی خونه، بعدا کلاس زبان بردنمون، یا کلاس موسیقی بردن خواهرم، کلاس نقاشی بردن من خواهرم خیلی خجالتی بود بچگی. هر روز میبردش مهدکودک و باهاش شرط کرد اگریک هفته هر روز به مربی بلند سلام کنه، براش یه سری اثاثیۀ کوچولوی عروسک که دلش میخواست رو بخره.
▪️یه مدت با کلاس موسیقیش بدفاز شده بود، هر دفعه بعدش میبردش کافیشاپ براش بستنی سانشاین میگرفت که ولش نکنه حتی دبیرستان هندسه رو خیلی میشد برم با هم حل کنیم. امتحان نهایی دبیرستان مینشست با هم برنامهریزی میکردیم ساعت به ساعت و فصل به فصل کتابها رو که برسم تموم کنم. موقعی که دانشجوی معماری بودم مینشست باهام ماکت میساخت آخرهای دورۀ ارشدم موقعی بود که تبعید شد بندرعباس. سه-چهار ماه رفتم موندم و غیر از مراقبتهای همیشگی، بغل دستش پایاننامه مینوشتم و تا گیر میفتادم مینشستم با هم دربارهش بحث کنیم تا در بیاد.
🔸کلا مدل محبت کردنش از طریق مراقبته. اینکه غذایی که دوست داریم برامون درست کنه، پیگیری کنه که کارهای شخصیمون رو انجام بدیم (پارسال از پشت تلفن زندان هی پیگیری که وقت سفارت گرفتی، دادی ترجمه، بلیت گرفتی، ماشینتو بردی تعمیرگاه، ...).
تا همین قبل دورۀ اخیر زندان جمعه به جمعه کل خونه رو شروع میکرد جارو کردن و تی کشیدن، تا بلند میشد ما هم بدو بدو دنبالش. یک خرده هم همیشه مایۀ شوخی اطرافیان بود این کارهاش (مثلا هی تأکید به اینکه اینها نقشهای زنانهست). یک مدتی من هم شروع کردم اون شوخیهای بیمزه رو تکرار کردن، قشنگ دعوام کرد.
🔸مثل همۀ نوجوونها اختلافهای بدی باهاش پیدا کردم، دورههایی حتی واقعا رابطهمون بد شد، مثل همۀ والدین اشتباههایی داشت. ولی هم خودش رو تصحیح میکرد، هم مشورتپذیر بود از مثلا عمهم که یک دورهای بهش خیلی نزدیک بودم و هوامو داشت. ولی حتی توی این دورهها هم روشهاش جالب بود. برای اینکه ترمیم بشه اختلافهامون بهم مسئولیتهای واقعی میداد، از کارهای خودش. توی دبیرستان یک بار صدها صفحه پرسشنامه رو داد که وارد اسپیاساس کنم براش و در ازاش پول داد.
▪️سال ۸۸ که شروع کرد خوندن دربارۀ جنبشهای اجتماعی، مقدّمۀ یک کتاب چارلز تیلی رو بهم داد که ترجمه کنم. بعد نشستیم با هم تصحیحش کردیم که یاد بگیرم. دورۀ ارشد من از خفنترین دورههای موجود در ایران بود. به رغم رشتۀ بیربطم به کارهای بابا، اینقدر اعتماد نشان میداد که هر وقت فرصت کافی داشت، یادداشتهاش رو بده براش یه خرده ویرایش کنم، یا همچنان ترجمۀ متنهایی که برای کارهاش لازم داشت.
🔸نه که چون قحطی آدم بود دورش، چون که با تخصص تاریخ معماری کار بهدرد بخوری نداشتم بکنم تا مدتها و در نتیجه درآمد هم نداشتم.
▪️یک عکسی از۲۳-۲۴سال پیش داریم، تو باغ یکی از دوستاش که گاهی کلیدش رو می گرفت آخر هفته همهمون رو میبرد. سر میز نشسته و یک دسته کاغذ جلوی دستشه، خواهرم بغل دستش داره مشق مینویسه. عکس رو مامانم گرفته و تصویر کامل نقش باباست و به قول خواهرم عصارۀ بچگی ما.
#ایران_فردا
#صبا_مدنی
#سعید_مدنی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/270
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 بابام آدم جالبیه واقعا!
✍صبا مدنی
🔸بابام آدم جالبیه واقعا، نه که چون بچهش باشم این رو بگم. خیلی معدود دیدم توی مردهای همنسل خودش کسی اینقدر از نقشهای نرماتیو زندگی خانوادگی سواستفاده نکنه.
▪️دوستان و همکارهاش زیاد تعریف کردهاند از اینکه من رو توی۲-۳ سالگی همه جا دنبال خودش میبرد و جلسههای تحریریۀ مجلهشون رو به هم میریختم یا یک خرابکاریهای دیگه توی دفترشون. تقریبا تمام دوران بچگی ما آماده شدن صبحگاهی و راهی کردن ما به مهدکودک و مدرسه (از صبحانه دادن تا اتوکاری لباسهامون) کار بابام بود.
🔸مامانم کارمند بود و از صبح زود بیدار شدن همیشه متنفر. دستکم و شاید بیشتر از نصف وعدههای آشپزی خونه رو بابام میکرد، به اضافۀ دیکته و نقاشی کشیدن برای مشقهای ریاضی، و کلاس دوم یک مدتی که خیلی بدخط شده بودم، تمرین اضافۀ خط توی خونه، بعدا کلاس زبان بردنمون، یا کلاس موسیقی بردن خواهرم، کلاس نقاشی بردن من خواهرم خیلی خجالتی بود بچگی. هر روز میبردش مهدکودک و باهاش شرط کرد اگریک هفته هر روز به مربی بلند سلام کنه، براش یه سری اثاثیۀ کوچولوی عروسک که دلش میخواست رو بخره.
▪️یه مدت با کلاس موسیقیش بدفاز شده بود، هر دفعه بعدش میبردش کافیشاپ براش بستنی سانشاین میگرفت که ولش نکنه حتی دبیرستان هندسه رو خیلی میشد برم با هم حل کنیم. امتحان نهایی دبیرستان مینشست با هم برنامهریزی میکردیم ساعت به ساعت و فصل به فصل کتابها رو که برسم تموم کنم. موقعی که دانشجوی معماری بودم مینشست باهام ماکت میساخت آخرهای دورۀ ارشدم موقعی بود که تبعید شد بندرعباس. سه-چهار ماه رفتم موندم و غیر از مراقبتهای همیشگی، بغل دستش پایاننامه مینوشتم و تا گیر میفتادم مینشستم با هم دربارهش بحث کنیم تا در بیاد.
🔸کلا مدل محبت کردنش از طریق مراقبته. اینکه غذایی که دوست داریم برامون درست کنه، پیگیری کنه که کارهای شخصیمون رو انجام بدیم (پارسال از پشت تلفن زندان هی پیگیری که وقت سفارت گرفتی، دادی ترجمه، بلیت گرفتی، ماشینتو بردی تعمیرگاه، ...).
تا همین قبل دورۀ اخیر زندان جمعه به جمعه کل خونه رو شروع میکرد جارو کردن و تی کشیدن، تا بلند میشد ما هم بدو بدو دنبالش. یک خرده هم همیشه مایۀ شوخی اطرافیان بود این کارهاش (مثلا هی تأکید به اینکه اینها نقشهای زنانهست). یک مدتی من هم شروع کردم اون شوخیهای بیمزه رو تکرار کردن، قشنگ دعوام کرد.
🔸مثل همۀ نوجوونها اختلافهای بدی باهاش پیدا کردم، دورههایی حتی واقعا رابطهمون بد شد، مثل همۀ والدین اشتباههایی داشت. ولی هم خودش رو تصحیح میکرد، هم مشورتپذیر بود از مثلا عمهم که یک دورهای بهش خیلی نزدیک بودم و هوامو داشت. ولی حتی توی این دورهها هم روشهاش جالب بود. برای اینکه ترمیم بشه اختلافهامون بهم مسئولیتهای واقعی میداد، از کارهای خودش. توی دبیرستان یک بار صدها صفحه پرسشنامه رو داد که وارد اسپیاساس کنم براش و در ازاش پول داد.
▪️سال ۸۸ که شروع کرد خوندن دربارۀ جنبشهای اجتماعی، مقدّمۀ یک کتاب چارلز تیلی رو بهم داد که ترجمه کنم. بعد نشستیم با هم تصحیحش کردیم که یاد بگیرم. دورۀ ارشد من از خفنترین دورههای موجود در ایران بود. به رغم رشتۀ بیربطم به کارهای بابا، اینقدر اعتماد نشان میداد که هر وقت فرصت کافی داشت، یادداشتهاش رو بده براش یه خرده ویرایش کنم، یا همچنان ترجمۀ متنهایی که برای کارهاش لازم داشت.
🔸نه که چون قحطی آدم بود دورش، چون که با تخصص تاریخ معماری کار بهدرد بخوری نداشتم بکنم تا مدتها و در نتیجه درآمد هم نداشتم.
▪️یک عکسی از۲۳-۲۴سال پیش داریم، تو باغ یکی از دوستاش که گاهی کلیدش رو می گرفت آخر هفته همهمون رو میبرد. سر میز نشسته و یک دسته کاغذ جلوی دستشه، خواهرم بغل دستش داره مشق مینویسه. عکس رو مامانم گرفته و تصویر کامل نقش باباست و به قول خواهرم عصارۀ بچگی ما.
#ایران_فردا
#صبا_مدنی
#سعید_مدنی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/270
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
💠 #تقویم
🔺امروز در تقویم:
▪️مصادف است با سالگرد قطع روابط دیپلماتیک #ایران_و_آمریکا.
این حادثه درپی تسخیر سفارت آمریکا از سوی «دانشجویان خط امام» و در عهد ریاستجمهوری جیمی کارتر در آمریکا روی داد.
▪️۴۴سال از اعدام #امیرحسین_ربیعی، آخرین فرمانده نیروی هوایی در ارتش شاهنشاهی، پیش از انقلاب، میگذرد.
این سپهبد خلبان، در تماسهایی با چهرههای ارشد انقلاب، موضع همبستگی گرفته بود، در نشست اعلام بیطرفی ارتش نقش جدی داشت، دستور شاپور بختیار برای حمله به انقلابیون مسلح شده را رد کرد و انبارهای اسلحه دوشان تپه را به روی همافران هوادار انقلابیون گشود و آنها را مسلح کرد. اما پس از بازداشت در همان روزهای نخست انقلاب، با حکم صادق خلخالی در دادگاه انقلاب به اتهام تلاش برای کودتا، اعدام شد.
▪️۲۹سال از مرگ مشکوک #حسین_سرشار، خواننده اپرا، موسیقیدان، دوبلور و هنرپیشه دهه ۱۳۵۰، ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ گذشت.
او را با اجرای اپرایی سرود «ای ایران» در فیلم ای ایرانِ ناصر تقوایی، نقش جعفرخان در «جعفرخان از فرنگ برگشته»ی علی حاتمی، و نیز در اجارهنشینها و هامون از داریوش مهرجویی به یاد میآوریم.
برخی منابع دولتی، در زمان مرگش نوشتند او که ۶۱ساله بود، آلزایمر گرفته بود و در یک تصادف کشته شده و برخی دیگر از همین منابع دولتی نوشتند او در بیمارستان روانی در آبادان جان باخته است.
▪️مصادف است با سیویکمین سالروز درگذشت #مرتضی_آوینی؛ نویسنده، منتقد و مستندساز جنگ با ترکیدن مین در منطقه فکه.
او را با مجموعه مستندهای «روایت فتح» درباره جنگ ایران و عراق میشناسیم.
آوینی با نقدهای سینمایی و هنریاش در مجله «سوره»، پساز انقلاب در تقویت ایده سینما و هنر اسلامی و انقلابی نقش زیادی داشت.
▪️مصادفاستبا #روز_فنآوری_هستهای در تقویم جمهوری اسلامی.
۲۰ فروردین سال ۱۳۸۵ بود که مقامهای رسمی اعلام کردند ایران به توان غنیسازی اورانیوم و یک زنجیره کامل غنیسازی دست پیدا کرده.
#روزآروز
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺امروز در تقویم:
▪️مصادف است با سالگرد قطع روابط دیپلماتیک #ایران_و_آمریکا.
این حادثه درپی تسخیر سفارت آمریکا از سوی «دانشجویان خط امام» و در عهد ریاستجمهوری جیمی کارتر در آمریکا روی داد.
▪️۴۴سال از اعدام #امیرحسین_ربیعی، آخرین فرمانده نیروی هوایی در ارتش شاهنشاهی، پیش از انقلاب، میگذرد.
این سپهبد خلبان، در تماسهایی با چهرههای ارشد انقلاب، موضع همبستگی گرفته بود، در نشست اعلام بیطرفی ارتش نقش جدی داشت، دستور شاپور بختیار برای حمله به انقلابیون مسلح شده را رد کرد و انبارهای اسلحه دوشان تپه را به روی همافران هوادار انقلابیون گشود و آنها را مسلح کرد. اما پس از بازداشت در همان روزهای نخست انقلاب، با حکم صادق خلخالی در دادگاه انقلاب به اتهام تلاش برای کودتا، اعدام شد.
▪️۲۹سال از مرگ مشکوک #حسین_سرشار، خواننده اپرا، موسیقیدان، دوبلور و هنرپیشه دهه ۱۳۵۰، ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ گذشت.
او را با اجرای اپرایی سرود «ای ایران» در فیلم ای ایرانِ ناصر تقوایی، نقش جعفرخان در «جعفرخان از فرنگ برگشته»ی علی حاتمی، و نیز در اجارهنشینها و هامون از داریوش مهرجویی به یاد میآوریم.
برخی منابع دولتی، در زمان مرگش نوشتند او که ۶۱ساله بود، آلزایمر گرفته بود و در یک تصادف کشته شده و برخی دیگر از همین منابع دولتی نوشتند او در بیمارستان روانی در آبادان جان باخته است.
▪️مصادف است با سیویکمین سالروز درگذشت #مرتضی_آوینی؛ نویسنده، منتقد و مستندساز جنگ با ترکیدن مین در منطقه فکه.
او را با مجموعه مستندهای «روایت فتح» درباره جنگ ایران و عراق میشناسیم.
آوینی با نقدهای سینمایی و هنریاش در مجله «سوره»، پساز انقلاب در تقویت ایده سینما و هنر اسلامی و انقلابی نقش زیادی داشت.
▪️مصادفاستبا #روز_فنآوری_هستهای در تقویم جمهوری اسلامی.
۲۰ فروردین سال ۱۳۸۵ بود که مقامهای رسمی اعلام کردند ایران به توان غنیسازی اورانیوم و یک زنجیره کامل غنیسازی دست پیدا کرده.
#روزآروز
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
⤴️
۳. برای آنکه بتوان مسئله حداقل دستمزد را به سطح یک مطالبه اجتماعی رساند سیاست رادیکال خیابانی در بستر یک جنبش اجتماعی کارگری اثربخش تر نیست؟
▪️موضوع حداقل دستمزد اگر چه یکی از مهمترین و اساسی ترین شاخص ها برای بهبود اقتصادی زندگی کارگران است اما بر بستر نقض بسیاری دیگر از حقوق کار یعنی حقوق کاری که به صورت قانون درآمده است، از سوی دولت سرمایهداری ایران رعایت نمی شود. اشاره ای مجدد به قراردادهای کوتاه مدت و یکجانبه، عدم امنیت شغلی و اجتماعی ،نبود سازمان های سندیکایی مستقل و آزاد و ممانعت دولت در ایجاد این سازمانها ، قانون کار فشل و ناکارآمد و ساختارهای به شدت غیر دموکراتیک و یک جانبه مانند شورای عالی کار در این قانون، مقرراتزدایی از روابط کار که هم از سوی کارفرمایان و هم از سوی دولت حامی آنها صورت میگیرد؛ از جمله موارد نقض حقوق کار است. در این میان نبود سازمانهای کارگری قدرتمند و وجود سازمانهای کارگری وابسته و زرد که براساس فصل ششم قانون کار ایجاد شدهاند، اثرات تعیین کنندهای در سطح مبارزات کارگری برای تامین خواستها و نیازهای این طبقه از جمله درباره حداقل دستمزد گذاشته است.
داستان تعیین شعارها برای اجتماعیتر شدن مبارزات کارگری تنها جنبه برانگیزانندگی دارد. شعارهایی که به حضور خیابانی کارگران برای رادیکالیزه کردن مبارزات مطالباتی داده میشود از جمله شعار "تنها کف خیابان به دست میاد حقمان " منوط به پیش شرط هایی است که درعمل خواهد توانست این رادیکالیزم را برای دریافت پاسخ مناسب بالاببرد. عرصه عمومی و از جمله خیابان زمانی کارساز است که اولا با میزانی از سازماندهی و سامان یافتگی جنبش اعتراضی کارگری همراه باشد و این یعنی توجه جدی به تشکیلاتی از کارگران برای کارگران. دیگر اینکه همراه با ایجاد چنین توانمندیایی، کارگران از رسانه وصدای بلندی که مطالبات کارگری را در اجتماع پژواک دهد و به گوش جامعه برساند نیز همواره برخوردار باشند. این سه یعنی تشکیلات ، رسانه و خیابان در پیوند مستمر با هم اثرگذار خواهد بود. این سه با هم می تواند نشان دهد که قدرت کارگران درحدی است که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت؛ و اصل مطلب هم همین است .
۴. نیروهای سیاسی در ایران عموما به مسئله حداقل دستمزد کارگران بی توجه هستند. نوع مواجهه فعالان کارگری با نیروهای سیاسی چگونه هست؟ آیا چشم اندازی از ائتلاف میان نیروهای کارگری با نیروهای رادیکال سیاسی با توجه به راست زدگی عرصه سیاسی در ایران وجود دارد؟
▪️وقتی از نیروهای سیاسی در ایران (یعنی در داخل ایران) حرف می زنیم یادمان باشد که غالب این نیروهای سیاسی حکومتیاند و طبعا اصلا قابل بحث نیستند. اگر چه در مواردی نیروهایی از جانب حکومت و یا در حاشیه آن مانند عدالتخواهان که ترکیبی از دانشجو و طلبه و عناصر وابسته به بخشی از اصولگرایان هستند هم مدافع کارگران می شوند، ولی قطعا برای هدایت جنبش کارگری و در دست گرفتن کنترل آن به راه افتادهاند. نمونهی برخوردهای این نیروها نیز قابل سنجش و ارزیابی است.
اما درمورد نیروهای سیاسی منتقد نیز اشکال همانست که در کل جامعه وجود دارد. انسداد سیاسی و ممنوعیت کار سیاسی و برحذر داشتهای امنیتی _قضایی از هرگونه نقد به قدرت حتی در حد اصلاحطلبانه آن؛ مانع از هرگونه نردیکی پایدار و تاثیر بخش در حتی بازه معین کوتاه مدت و میان مدت است. این که آیا چشماندازی برای نوعی نزدیکی با هر عنوان بین این نیروها و کنشگران طبقه کارگر می تواند ایجاد شود به میزان اراده این نیروها و یافتن راههای اطمینانبخشی برای حصول نتیجه در روابط متقابل است. مشکل اساسی برای این مقصود نه تنها در ارتباط نیروهای سیاسی با کارگران بل که حتی فعالیت خود این نیروها برای پیشبرد اهداف و خطمشی شان با وجود انسداد سیاسی حاکم برجامعه، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی و حدی از دموکراسی است که کنشگری سیاسی را محدود و گاه ناممکن ساخته، است. مبارزه برای دموکراتیزه کردن فضای جامعه می تواند امکان نزدیکی نیروهای سیاسی را به هم و با سایر طبقات اجتماعی محروم از حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم سازد .
* تحلیلگر حوزه کارگری
#ایران_فردا
#حسین_اکبری
#مطالبات_کارگری
#روز_جهانی_کارگر
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
۳. برای آنکه بتوان مسئله حداقل دستمزد را به سطح یک مطالبه اجتماعی رساند سیاست رادیکال خیابانی در بستر یک جنبش اجتماعی کارگری اثربخش تر نیست؟
▪️موضوع حداقل دستمزد اگر چه یکی از مهمترین و اساسی ترین شاخص ها برای بهبود اقتصادی زندگی کارگران است اما بر بستر نقض بسیاری دیگر از حقوق کار یعنی حقوق کاری که به صورت قانون درآمده است، از سوی دولت سرمایهداری ایران رعایت نمی شود. اشاره ای مجدد به قراردادهای کوتاه مدت و یکجانبه، عدم امنیت شغلی و اجتماعی ،نبود سازمان های سندیکایی مستقل و آزاد و ممانعت دولت در ایجاد این سازمانها ، قانون کار فشل و ناکارآمد و ساختارهای به شدت غیر دموکراتیک و یک جانبه مانند شورای عالی کار در این قانون، مقرراتزدایی از روابط کار که هم از سوی کارفرمایان و هم از سوی دولت حامی آنها صورت میگیرد؛ از جمله موارد نقض حقوق کار است. در این میان نبود سازمانهای کارگری قدرتمند و وجود سازمانهای کارگری وابسته و زرد که براساس فصل ششم قانون کار ایجاد شدهاند، اثرات تعیین کنندهای در سطح مبارزات کارگری برای تامین خواستها و نیازهای این طبقه از جمله درباره حداقل دستمزد گذاشته است.
داستان تعیین شعارها برای اجتماعیتر شدن مبارزات کارگری تنها جنبه برانگیزانندگی دارد. شعارهایی که به حضور خیابانی کارگران برای رادیکالیزه کردن مبارزات مطالباتی داده میشود از جمله شعار "تنها کف خیابان به دست میاد حقمان " منوط به پیش شرط هایی است که درعمل خواهد توانست این رادیکالیزم را برای دریافت پاسخ مناسب بالاببرد. عرصه عمومی و از جمله خیابان زمانی کارساز است که اولا با میزانی از سازماندهی و سامان یافتگی جنبش اعتراضی کارگری همراه باشد و این یعنی توجه جدی به تشکیلاتی از کارگران برای کارگران. دیگر اینکه همراه با ایجاد چنین توانمندیایی، کارگران از رسانه وصدای بلندی که مطالبات کارگری را در اجتماع پژواک دهد و به گوش جامعه برساند نیز همواره برخوردار باشند. این سه یعنی تشکیلات ، رسانه و خیابان در پیوند مستمر با هم اثرگذار خواهد بود. این سه با هم می تواند نشان دهد که قدرت کارگران درحدی است که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت؛ و اصل مطلب هم همین است .
۴. نیروهای سیاسی در ایران عموما به مسئله حداقل دستمزد کارگران بی توجه هستند. نوع مواجهه فعالان کارگری با نیروهای سیاسی چگونه هست؟ آیا چشم اندازی از ائتلاف میان نیروهای کارگری با نیروهای رادیکال سیاسی با توجه به راست زدگی عرصه سیاسی در ایران وجود دارد؟
▪️وقتی از نیروهای سیاسی در ایران (یعنی در داخل ایران) حرف می زنیم یادمان باشد که غالب این نیروهای سیاسی حکومتیاند و طبعا اصلا قابل بحث نیستند. اگر چه در مواردی نیروهایی از جانب حکومت و یا در حاشیه آن مانند عدالتخواهان که ترکیبی از دانشجو و طلبه و عناصر وابسته به بخشی از اصولگرایان هستند هم مدافع کارگران می شوند، ولی قطعا برای هدایت جنبش کارگری و در دست گرفتن کنترل آن به راه افتادهاند. نمونهی برخوردهای این نیروها نیز قابل سنجش و ارزیابی است.
اما درمورد نیروهای سیاسی منتقد نیز اشکال همانست که در کل جامعه وجود دارد. انسداد سیاسی و ممنوعیت کار سیاسی و برحذر داشتهای امنیتی _قضایی از هرگونه نقد به قدرت حتی در حد اصلاحطلبانه آن؛ مانع از هرگونه نردیکی پایدار و تاثیر بخش در حتی بازه معین کوتاه مدت و میان مدت است. این که آیا چشماندازی برای نوعی نزدیکی با هر عنوان بین این نیروها و کنشگران طبقه کارگر می تواند ایجاد شود به میزان اراده این نیروها و یافتن راههای اطمینانبخشی برای حصول نتیجه در روابط متقابل است. مشکل اساسی برای این مقصود نه تنها در ارتباط نیروهای سیاسی با کارگران بل که حتی فعالیت خود این نیروها برای پیشبرد اهداف و خطمشی شان با وجود انسداد سیاسی حاکم برجامعه، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی و حدی از دموکراسی است که کنشگری سیاسی را محدود و گاه ناممکن ساخته، است. مبارزه برای دموکراتیزه کردن فضای جامعه می تواند امکان نزدیکی نیروهای سیاسی را به هم و با سایر طبقات اجتماعی محروم از حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم سازد .
* تحلیلگر حوزه کارگری
#ایران_فردا
#حسین_اکبری
#مطالبات_کارگری
#روز_جهانی_کارگر
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
💠 #گفتگو
🔺واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعهی پزشکی و پرستاری
گفتوگوی ایران فردا با زینب کوچکیان
✍ الهام عبادتی
🔹 نادیده گرفتن سیاستهای پیشگیرانه و افزایش کنشهای اعتراضی
اشاره: خودکشی چهارمین عامل مرگ و میر در بین افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله است. برآوردها نشان می دهد که سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر در سراسر جهان به دلیل خودکشی جان خود را از دست می دهند. علاوه بر این، به ازای هر خودکشی، افراد بسیار بیشتری اقدام به خودکشی می کنند.
بر اساس گزارش جهانی «خودکشی در سراسر جهان در سال ۲۰۱۹: برآوردهای جهانی بهداشت»، بیش از ۷۷ درصد از خودکشی ها در کشورهای با درآمد پایین و متوسط از جمله در منطقه مدیترانه شرقی رخ می دهد. در سال ۲۰۱۹، حدود ۴۱۶۷۳ نفر بر اثر خودکشی در این منطقه جان خود را از دست دادند.
🔹آمارهای رسمی نشان می دهد در ایران به عنوان یکی از کشورهای با درآمد پایین و متوسط نرخ خودکشی رو به افزایش است و در عین حال در سال های اخیر خودکشی در گروههایی مانند پزشکان و پرستاران به عنوان یکی از جدی ترین و جدیدترین تحلیل های جامعه شناختی پدیده خودکشی در ایران مطرح است.
🔸از جمله عوامل مؤثر در نرخ بالای خودکشی در جامعه پزشکی و پرستاری می توان به حجم کاری بسیار زیاد و پرفشار، قلدری و آزار و اذیت در یک فرهنگ کاری سلسله مراتبی سفت و سخت، محرومیت از خواب، ساختارهای پشتیبانی ضعیف و منابع محدود برای کارکنانی که به سمت فرسودگی شغلی حرکت می کنند، اشاره کرد.
🔹بر اساس گزارشی که نیما شهریارپور، متخصص طب اورژانس بیمارستان بهارلو ارائه کرده، طبق بررسیهای انجامشده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی ۳.۱ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. به طوری که در جمعیت دستیاری (رزیدنتی) کشور، که معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳ خودکشی منجر به مرگ داریم. بر اساس یافتهها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. همچنین نتایج تحقیقی که فهمیه سعید استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در سال ۱۴۰۱ روی تعدادی از رزیدنتها انجام داد، نشان داد حدود ۳۰ درصد دستیاران پزشکی به خودکشی فکر کردهاند. این آمار حتی اگر قابل تعمیم نباشد به هر حال تخمینی از وضعیت موجود را نشان میدهد.
✅ زینب کوچکیان، دارای دکترای جامعه شناسی فرهنگی است. او در کارنامه علمی خود، رساله «بازسازی معنای خودکشی در بین افراد اقدام کننده به خودکشی در شهر تهران» و کتاب «مگر تولد راهی؛ واکاوی تجربه زیسته بیست و هشت نفری که نمی خواستند زنده بمانند» را دارد. با وی در گفتوگویی به واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعه پزشکی و پرستاری پرداختهایم.
▪️ آمارها و گزارشهای رسمی نشانگر روند رو به رشد خودکشی و اقدام به خودکشی در جامعه ایران است. بر اساس گزارش مرکز پزشکی قانونی کشور (۱۴۰۱) از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ به میزان ۵۵ درصد شاهد افزایش نرخ مرگومیر ناشی از خودکشی بودهایم. در آغاز گفت و گو، نخستین سوال این است که آیا خودکشی در ایران بیشتر یک کنش فردی است یا کنش اعتراضی؟ جامعه شناسانی مانند دکتر آزاد ارمکی معتقدند خودکشی در ایران به کنشی مدنی تبدیل شده است. نظر شما چیست؟
🔸آمارهای برآمده از تعداد بسیاری مصاحبه عمیق با افرادی که خودکشی ناموفق داشتند نشان داده است، همگی این افراد در یک دوره طولانی مدت در زندگی خود در وضعیت بی نیرویی کامل قرار گرفتند؛ بدین معنی که این افراد در مقطعی احساس کردند که هیچ توان و نیرویی برای اصلاح و تغییر و مقابله با مشکلات و وضعیت پیشرو ندارند. این وضعیت بی نیرویی یا برای دفاع از خودشان در برابر خشونت های فیزیکی ، کلامی، عاطفی و اجتماعی بوده یا احقاق حق. این افراد در وضعیت بی نیرویی در نهایت درماندگی و ناامیدی اقدام به خودکشی کردند و این اقدام صرفا برای این بوده که به این وضعیت دردناک و غیر قابل تحمل پایان بدهند. در چنین شرایطی شاید معدود افرادی بگویند که من اقدام به خودکشی می کنم که ساختار و قانون تغییر یابد و فشار کاهش پیدا کند اما نگاه کارشناسانه و مجامع علمی چیزی جز کنش اعتراضی نیست. زمانی که فرد خودکشی را جایگزین خلاءهای قانونی می کند و می گوید من خود را می کشم چون نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم یا این وضعیت برای انسانی با شرایط و ویژگی های من قابل تحمل نیست، هیچ تحلیلی نمی توان به غیر از کنش اعتراضی نسبت به این پدیده داشت. پس کنش خودکشی اعتراضی است و تحلیل و برداشت و جامعه علمی نیز با توجه به تفسیر این افراد است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/yewOSZkI
#خودکشی
#ایران_فردا
#زینب_کوچکیان
#خودکشی_در_جامعهی_پزشکی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعهی پزشکی و پرستاری
گفتوگوی ایران فردا با زینب کوچکیان
✍ الهام عبادتی
🔹 نادیده گرفتن سیاستهای پیشگیرانه و افزایش کنشهای اعتراضی
اشاره: خودکشی چهارمین عامل مرگ و میر در بین افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله است. برآوردها نشان می دهد که سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر در سراسر جهان به دلیل خودکشی جان خود را از دست می دهند. علاوه بر این، به ازای هر خودکشی، افراد بسیار بیشتری اقدام به خودکشی می کنند.
بر اساس گزارش جهانی «خودکشی در سراسر جهان در سال ۲۰۱۹: برآوردهای جهانی بهداشت»، بیش از ۷۷ درصد از خودکشی ها در کشورهای با درآمد پایین و متوسط از جمله در منطقه مدیترانه شرقی رخ می دهد. در سال ۲۰۱۹، حدود ۴۱۶۷۳ نفر بر اثر خودکشی در این منطقه جان خود را از دست دادند.
🔹آمارهای رسمی نشان می دهد در ایران به عنوان یکی از کشورهای با درآمد پایین و متوسط نرخ خودکشی رو به افزایش است و در عین حال در سال های اخیر خودکشی در گروههایی مانند پزشکان و پرستاران به عنوان یکی از جدی ترین و جدیدترین تحلیل های جامعه شناختی پدیده خودکشی در ایران مطرح است.
🔸از جمله عوامل مؤثر در نرخ بالای خودکشی در جامعه پزشکی و پرستاری می توان به حجم کاری بسیار زیاد و پرفشار، قلدری و آزار و اذیت در یک فرهنگ کاری سلسله مراتبی سفت و سخت، محرومیت از خواب، ساختارهای پشتیبانی ضعیف و منابع محدود برای کارکنانی که به سمت فرسودگی شغلی حرکت می کنند، اشاره کرد.
🔹بر اساس گزارشی که نیما شهریارپور، متخصص طب اورژانس بیمارستان بهارلو ارائه کرده، طبق بررسیهای انجامشده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی ۳.۱ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. به طوری که در جمعیت دستیاری (رزیدنتی) کشور، که معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳ خودکشی منجر به مرگ داریم. بر اساس یافتهها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. همچنین نتایج تحقیقی که فهمیه سعید استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در سال ۱۴۰۱ روی تعدادی از رزیدنتها انجام داد، نشان داد حدود ۳۰ درصد دستیاران پزشکی به خودکشی فکر کردهاند. این آمار حتی اگر قابل تعمیم نباشد به هر حال تخمینی از وضعیت موجود را نشان میدهد.
✅ زینب کوچکیان، دارای دکترای جامعه شناسی فرهنگی است. او در کارنامه علمی خود، رساله «بازسازی معنای خودکشی در بین افراد اقدام کننده به خودکشی در شهر تهران» و کتاب «مگر تولد راهی؛ واکاوی تجربه زیسته بیست و هشت نفری که نمی خواستند زنده بمانند» را دارد. با وی در گفتوگویی به واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعه پزشکی و پرستاری پرداختهایم.
▪️ آمارها و گزارشهای رسمی نشانگر روند رو به رشد خودکشی و اقدام به خودکشی در جامعه ایران است. بر اساس گزارش مرکز پزشکی قانونی کشور (۱۴۰۱) از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ به میزان ۵۵ درصد شاهد افزایش نرخ مرگومیر ناشی از خودکشی بودهایم. در آغاز گفت و گو، نخستین سوال این است که آیا خودکشی در ایران بیشتر یک کنش فردی است یا کنش اعتراضی؟ جامعه شناسانی مانند دکتر آزاد ارمکی معتقدند خودکشی در ایران به کنشی مدنی تبدیل شده است. نظر شما چیست؟
🔸آمارهای برآمده از تعداد بسیاری مصاحبه عمیق با افرادی که خودکشی ناموفق داشتند نشان داده است، همگی این افراد در یک دوره طولانی مدت در زندگی خود در وضعیت بی نیرویی کامل قرار گرفتند؛ بدین معنی که این افراد در مقطعی احساس کردند که هیچ توان و نیرویی برای اصلاح و تغییر و مقابله با مشکلات و وضعیت پیشرو ندارند. این وضعیت بی نیرویی یا برای دفاع از خودشان در برابر خشونت های فیزیکی ، کلامی، عاطفی و اجتماعی بوده یا احقاق حق. این افراد در وضعیت بی نیرویی در نهایت درماندگی و ناامیدی اقدام به خودکشی کردند و این اقدام صرفا برای این بوده که به این وضعیت دردناک و غیر قابل تحمل پایان بدهند. در چنین شرایطی شاید معدود افرادی بگویند که من اقدام به خودکشی می کنم که ساختار و قانون تغییر یابد و فشار کاهش پیدا کند اما نگاه کارشناسانه و مجامع علمی چیزی جز کنش اعتراضی نیست. زمانی که فرد خودکشی را جایگزین خلاءهای قانونی می کند و می گوید من خود را می کشم چون نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم یا این وضعیت برای انسانی با شرایط و ویژگی های من قابل تحمل نیست، هیچ تحلیلی نمی توان به غیر از کنش اعتراضی نسبت به این پدیده داشت. پس کنش خودکشی اعتراضی است و تحلیل و برداشت و جامعه علمی نیز با توجه به تفسیر این افراد است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/yewOSZkI
#خودکشی
#ایران_فردا
#زینب_کوچکیان
#خودکشی_در_جامعهی_پزشکی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Forwarded from کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
🔺چه کسی باور میکند؟
روایت سهند تاکی، عکاس روزنامهشرق از سفر یک روزه به آبادان
🔹من تلاش کردم روایتگر رنجی باشم که آنجا به چشم دیدم. بویی که در مشامم از دیروز مانده هرگز از خاطرم نمیرود؛ هر جسدی که پیدا میشد بوی سرکه و اسفند و گلاب بلند میشد.
🔹چه کسی جوابگوی این رنج است...
🔹چه کسی میتواند بگوید پشت لنز دوربین، چند عکاس با هم گریه میکردند...
🔹چه کسی میداند چه بر ما گذشت و چند بار مرگ را به چشم دیدیم…
🔻گزارش تصویری سهند تاکی را اینجا ببینید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-847670
#ایران
#آبادان
#متروپل
#رنج
#آوار_بی_تدبیری
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
روایت سهند تاکی، عکاس روزنامهشرق از سفر یک روزه به آبادان
🔹من تلاش کردم روایتگر رنجی باشم که آنجا به چشم دیدم. بویی که در مشامم از دیروز مانده هرگز از خاطرم نمیرود؛ هر جسدی که پیدا میشد بوی سرکه و اسفند و گلاب بلند میشد.
🔹چه کسی جوابگوی این رنج است...
🔹چه کسی میتواند بگوید پشت لنز دوربین، چند عکاس با هم گریه میکردند...
🔹چه کسی میداند چه بر ما گذشت و چند بار مرگ را به چشم دیدیم…
🔻گزارش تصویری سهند تاکی را اینجا ببینید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-847670
#ایران
#آبادان
#متروپل
#رنج
#آوار_بی_تدبیری
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو
🔺 نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران
◾️ گفتوگوی ایران فردا با محمدرضا نیکنژاد*
به کوششِ: سمانه گلاب و محمد کریمی
✅ کریمی: یک بحثی درباره عدالت آموزشی مطرح است. یک دهه است برخی از اندیشمندان ایرانی روی این موضوع کار می کنند اما یک نکته در این باره مغفول است. ما می دانیم فرسنگ ها از عدالت آموزشی دور هستیم و امسال از وزیر آموزش و پرورش پرسیده شده که چرا شهریه فلان مدرسه ۲۰۰ میلیون تومان است. این چه عدالتی است که یک دانش آموز به آن دسترسی دارد و دیگری نه. پاسخ وزیر عجیب بود ایشان گفت وظیفه نهاد آموزش و پرورش آماده سازی دانش آموز برای کنکور است. آموزش بهتر می خواهید باید هزینه اش را بدهید. بنابراین اینها هم منکر این نیستند که نابرابری های آموزشی وجود دارد. این مساله نیازی به آمار و ارقام ندارد و بگوییم چند درصد مدرسه دولتی، غیر دولتی و ... در ایران هست و چه شهریه هایی گرفته می شود. از سوی دیگر برخی از مناطق هم در ایران از آموزش محروم هستند. سوال نخست من این است که نهادهای مدنی در ایران در جایگاه دولت قرار می گیرند و وظیفه ای مانند نابرابری و عدالت را انجام می دهند و با توانمندسازی می خواهند بخشی از مشکلات جامعه را که ناشی از سیستم دولتی است مرتفع کنند. آیا نهادهای مدنی در آموزش و پرورش می توانند گامی برای رفع نابرابری های آموزشی بردارند یا خیر؟
🔹نیک نژاد: همان طور که گفتید آموزش و پرورش و فراتر دولت و فراتر از دولت، حاکمیت، درباره عدالت آموزشی موظف است. در تعریف ساختارهای دولت مدرن این وظیفهمند بودن از ستوانهای اساسی به شمار میآید. یک زمانی بود که دولت های قاجاری را داشتیم آن زمان کسی انتظار نداشته که مثل امروز یک وظایفِ تعریف شده داشته باشند و به ویژه در بخش آموزش و درمان آن را پیگیری کنند. اما در تعریف دولتهای مدرن آمده است و به ویژه برای دولت های رفاه سه وظیفه مهم و ذاتی تعریف شده است؛ آموزش، بهداشت و درمان و امنیت؛ البته وظیفه دولت امنیت داخلی و ملی هم هست. بنابراین این سه، وظیفه ذاتی دولت است. اگر دولت نتوانست این سه کار را انجام دهد، نباشد هم چندان مهم نیست. آموزش و عدالت آموزشی جز وظایف ذاتی دولت هاست و شانه خالی کردن از این ها یعنی شانه خالی کردن از وظایف بنیادی دولت مدرن.
🔸البته نهادهای مدنی با خیریه ها متفاوت هستند. من درباره ورود خیریه ها و خیرین در آموزش نگران هستم اما نهاد مدنی چیز دیگری است. گرچه روی خط حساس و مهمی حرکت می کنیم یعنی اینکه اگر خیرین ورود نکنند بخشی از جامعه تهیدست از آموزش کیفی جا می مانند. حالا کیفی هم نباشد از آموزش عمومی جا می مانند. اما ورود اینها کندی و بی مسئولیتی برای نهاد دولت ایجاد کرده چراکه دولت معتاد شده است. یک زمانی در نسل من نه تنها خانواده ها به آموزش و پرورش کمک نمی کردند بلکه حمایت می شدند. من سال 55 به مدرسه رفتم و پیش دبستانی برای عموم مردم اجباری و رایگان بود. من کودکستان رایگان رفتم و تغذیه رایگان داشتم. خانواده ما هم نسبتا فقیر بود؛ پنج تا بچه بودیم. از خانوادهها در مسیر آموزش بچهها حمایت میشد. حتی برای تهیه لباس مناسب برای مدرسه، چه برسد به اینکه پول بگیرند. این وضعیت تا پایان حکومت پهلوی بود. در ده سال نخست هم باز تا پایان جنگ این وضعیت را داشتیم و عادلانه ترین آموزش در دوران جمهوری اسلامی را در دوران جنگ داشتیم و بعد هی فاصله گرفتیم و گرفتار وضعیت گریز از مرکز درباره عدالت آموزشی شدیم. آن زمان پولی از خانواده ها نمی گرفتند.
🔹بعد از جنگ و دولت رفسنجانی قرار شد که خانواده ها در آموزش و پرورش مشارکت کنند که بحث مشارکت هم فقط اقتصادی بود. یک زمانی وقتی رسانه ها به این موضوع گیر می دادند می گفتند کمک اقتصادی دلبخواهی است اما به تدریج طوری شد که وزیر می گفت اگر کمک نکنید نمی شود آموزش را پیش برد و قبح دریافت پول در مدارس ریخته شد. درباره عدالت آموزشی و خیرین موضوع طوری شده است که آموزش و پرورش به آنها معتاد شده است. آموزش و پرورش و دولت مثل یک پدر معتاد است که خرج خودش زیاد است و بدنش مصرفش بالاست و نمی تواند به خانواده اش برسد و باید هزینه اش را تامین کند. بنابراین اگر بخواهم این بحث را جمع کنم باید بگویم خیریه ها و خیرین تا اندازه ای در کلیت به عدالت آموزشی آسیب زدند چون دولت با اتکا به فعالیت خیرین از وظایف خود شانه خالی کرد....
متن کامل:
https://cutt.ly/aerVGTRX
#ایران_فردا
#سمانه_گلاب
#محمد_کریمی
#محمدرضا_نیکنژاد
#نابرابری_در_آموزش_و_پرورش
http://tttttt.me/iranfardamag
🔺 نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران
◾️ گفتوگوی ایران فردا با محمدرضا نیکنژاد*
به کوششِ: سمانه گلاب و محمد کریمی
✅ کریمی: یک بحثی درباره عدالت آموزشی مطرح است. یک دهه است برخی از اندیشمندان ایرانی روی این موضوع کار می کنند اما یک نکته در این باره مغفول است. ما می دانیم فرسنگ ها از عدالت آموزشی دور هستیم و امسال از وزیر آموزش و پرورش پرسیده شده که چرا شهریه فلان مدرسه ۲۰۰ میلیون تومان است. این چه عدالتی است که یک دانش آموز به آن دسترسی دارد و دیگری نه. پاسخ وزیر عجیب بود ایشان گفت وظیفه نهاد آموزش و پرورش آماده سازی دانش آموز برای کنکور است. آموزش بهتر می خواهید باید هزینه اش را بدهید. بنابراین اینها هم منکر این نیستند که نابرابری های آموزشی وجود دارد. این مساله نیازی به آمار و ارقام ندارد و بگوییم چند درصد مدرسه دولتی، غیر دولتی و ... در ایران هست و چه شهریه هایی گرفته می شود. از سوی دیگر برخی از مناطق هم در ایران از آموزش محروم هستند. سوال نخست من این است که نهادهای مدنی در ایران در جایگاه دولت قرار می گیرند و وظیفه ای مانند نابرابری و عدالت را انجام می دهند و با توانمندسازی می خواهند بخشی از مشکلات جامعه را که ناشی از سیستم دولتی است مرتفع کنند. آیا نهادهای مدنی در آموزش و پرورش می توانند گامی برای رفع نابرابری های آموزشی بردارند یا خیر؟
🔹نیک نژاد: همان طور که گفتید آموزش و پرورش و فراتر دولت و فراتر از دولت، حاکمیت، درباره عدالت آموزشی موظف است. در تعریف ساختارهای دولت مدرن این وظیفهمند بودن از ستوانهای اساسی به شمار میآید. یک زمانی بود که دولت های قاجاری را داشتیم آن زمان کسی انتظار نداشته که مثل امروز یک وظایفِ تعریف شده داشته باشند و به ویژه در بخش آموزش و درمان آن را پیگیری کنند. اما در تعریف دولتهای مدرن آمده است و به ویژه برای دولت های رفاه سه وظیفه مهم و ذاتی تعریف شده است؛ آموزش، بهداشت و درمان و امنیت؛ البته وظیفه دولت امنیت داخلی و ملی هم هست. بنابراین این سه، وظیفه ذاتی دولت است. اگر دولت نتوانست این سه کار را انجام دهد، نباشد هم چندان مهم نیست. آموزش و عدالت آموزشی جز وظایف ذاتی دولت هاست و شانه خالی کردن از این ها یعنی شانه خالی کردن از وظایف بنیادی دولت مدرن.
🔸البته نهادهای مدنی با خیریه ها متفاوت هستند. من درباره ورود خیریه ها و خیرین در آموزش نگران هستم اما نهاد مدنی چیز دیگری است. گرچه روی خط حساس و مهمی حرکت می کنیم یعنی اینکه اگر خیرین ورود نکنند بخشی از جامعه تهیدست از آموزش کیفی جا می مانند. حالا کیفی هم نباشد از آموزش عمومی جا می مانند. اما ورود اینها کندی و بی مسئولیتی برای نهاد دولت ایجاد کرده چراکه دولت معتاد شده است. یک زمانی در نسل من نه تنها خانواده ها به آموزش و پرورش کمک نمی کردند بلکه حمایت می شدند. من سال 55 به مدرسه رفتم و پیش دبستانی برای عموم مردم اجباری و رایگان بود. من کودکستان رایگان رفتم و تغذیه رایگان داشتم. خانواده ما هم نسبتا فقیر بود؛ پنج تا بچه بودیم. از خانوادهها در مسیر آموزش بچهها حمایت میشد. حتی برای تهیه لباس مناسب برای مدرسه، چه برسد به اینکه پول بگیرند. این وضعیت تا پایان حکومت پهلوی بود. در ده سال نخست هم باز تا پایان جنگ این وضعیت را داشتیم و عادلانه ترین آموزش در دوران جمهوری اسلامی را در دوران جنگ داشتیم و بعد هی فاصله گرفتیم و گرفتار وضعیت گریز از مرکز درباره عدالت آموزشی شدیم. آن زمان پولی از خانواده ها نمی گرفتند.
🔹بعد از جنگ و دولت رفسنجانی قرار شد که خانواده ها در آموزش و پرورش مشارکت کنند که بحث مشارکت هم فقط اقتصادی بود. یک زمانی وقتی رسانه ها به این موضوع گیر می دادند می گفتند کمک اقتصادی دلبخواهی است اما به تدریج طوری شد که وزیر می گفت اگر کمک نکنید نمی شود آموزش را پیش برد و قبح دریافت پول در مدارس ریخته شد. درباره عدالت آموزشی و خیرین موضوع طوری شده است که آموزش و پرورش به آنها معتاد شده است. آموزش و پرورش و دولت مثل یک پدر معتاد است که خرج خودش زیاد است و بدنش مصرفش بالاست و نمی تواند به خانواده اش برسد و باید هزینه اش را تامین کند. بنابراین اگر بخواهم این بحث را جمع کنم باید بگویم خیریه ها و خیرین تا اندازه ای در کلیت به عدالت آموزشی آسیب زدند چون دولت با اتکا به فعالیت خیرین از وظایف خود شانه خالی کرد....
متن کامل:
https://cutt.ly/aerVGTRX
#ایران_فردا
#سمانه_گلاب
#محمد_کریمی
#محمدرضا_نیکنژاد
#نابرابری_در_آموزش_و_پرورش
http://tttttt.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران
◾️ گفتوگوی ایران فردا با محمدرضا نیکنژاد* 🔺به کوششِ سمانه گلاب و محمد کریمی @iranfardamag ✅ کریمی: یک بحثی درباره عدالت آموزشی مطرح است. یک دهه است برخی از اندیشمندان ایرانی روی این موضوع کار می کنند اما یک نکته در این باره مغفول است. ما می دانیم فرسنگ…
⤴️
به نظر من بعد از این ها باید به جایی برسیم که قبول کنند از این بودجهای که هست ۲۵ درصدش را برای آموزش قرار دهند و مدرسه های مدرن بسازند که با آموزش نوین ارتباط داشته باشد و محتوا آموزشی بر این اساس تغییر کند. سازو کار برای حمایت از خانواده های فقیر طراحی کنند مانند کشورهای سنگاپور، عربستان، ژاپن، فرانسه، کره جنوبی. من ساختارهای پشتیبانی از مدارس را بررسی کردم.
ژاپن خانواده ها را بررسی می کند و اگر خانواده فقیر است یا آسیب اجتماعی دارد آموزش می دهد و حساب برایش باز می کند و کاری می کند خانواده ها از رفتن بچه ها به مدرسه خوشحال و راضی باشد. سنگاپور وام های بلاعوض حتی برای مدارس خصوصی می دهد. این ساختارهای پشتیبانی در درون و برون آموزش باید شکل بگیرد و دغدغه اش این باشد که آغازگاه حرکت برای به دست آوردن فرصت های مختلف آموزش و مدرسه است. هزینه کردن برای آموزش و بهسازی آن شرط لازم این داستان است اما شرط کافی نیست چون نیاز به برنامه ریزی گسترده دارد.◾️
-----------------------------
* نویسنده و پژوهشگر حوزهی آموزش و عضو کانون صنفی معلمان
#ایران_فردا
#سمانه_گلاب
#محمد_کریمی
#محمدرضا_نیکنژاد
#نابرابری_در_آموزش_و_پرورش
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
به نظر من بعد از این ها باید به جایی برسیم که قبول کنند از این بودجهای که هست ۲۵ درصدش را برای آموزش قرار دهند و مدرسه های مدرن بسازند که با آموزش نوین ارتباط داشته باشد و محتوا آموزشی بر این اساس تغییر کند. سازو کار برای حمایت از خانواده های فقیر طراحی کنند مانند کشورهای سنگاپور، عربستان، ژاپن، فرانسه، کره جنوبی. من ساختارهای پشتیبانی از مدارس را بررسی کردم.
ژاپن خانواده ها را بررسی می کند و اگر خانواده فقیر است یا آسیب اجتماعی دارد آموزش می دهد و حساب برایش باز می کند و کاری می کند خانواده ها از رفتن بچه ها به مدرسه خوشحال و راضی باشد. سنگاپور وام های بلاعوض حتی برای مدارس خصوصی می دهد. این ساختارهای پشتیبانی در درون و برون آموزش باید شکل بگیرد و دغدغه اش این باشد که آغازگاه حرکت برای به دست آوردن فرصت های مختلف آموزش و مدرسه است. هزینه کردن برای آموزش و بهسازی آن شرط لازم این داستان است اما شرط کافی نیست چون نیاز به برنامه ریزی گسترده دارد.◾️
-----------------------------
* نویسنده و پژوهشگر حوزهی آموزش و عضو کانون صنفی معلمان
#ایران_فردا
#سمانه_گلاب
#محمد_کریمی
#محمدرضا_نیکنژاد
#نابرابری_در_آموزش_و_پرورش
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺رابطهی ما، آنها
جستاری در باب مشارکت و تخاصم
✍احسان شریفثانوی
مقدمه
فرصت فعلی انتخابات، فرصت مناسبی است برای باز تعریفِ امر سیاسی.امر سیاسی نه یک امرِ محض و آرمانی است، نه یک امرِ صرف عملیاتی و اجرایی. سیاست نه در چنبره نظریه باید محدود بماند، نه در یک رویکرد صرف شبه پراگماتیستی اعمال گردد. باید امر سیاسی را در نسبت با واقعیتهای موجود و در دل یک نظریهی مشخص سیاسی سنجید.حالا که سیاست و امرِ سیاسی در محاق ایدئولوژی، سیاستزدایی و زیست سیاست است باید سیاست را از این انسداد تنگنظرانه وارهانید. از زبان آلن بدیو باید رویهای را در نسبت بین حقیقت و امر سیاسی تعریفنمود که منجر به فرمی از سیاستورزی، تحت عنوان سیاست حقیقت گردد. من برای انجام این تلاش نظری در جغرافیای سیاسی خودمان، با دو واقعیت غیرقابلانکار محوری سیاست یعنی مشارکت سیاسی و تخاصم اجتماعی بحث خود را پیش خواهم برد و برای بسط و شرح این مفاهیم و واقعیتها استناد آماری به آخرین دادههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان(موج چهارم) خواهمداشت. در فضایی که امر سیاسی در مصلحت سنجیهای قبیلهای_رانتی و قدرتخواهیهای محقر و بیفایده خلاصه شدهاست باید به چشماندازی مطلوب و کارآمد از امر سیاسی در نسبت با واقعیتهای پیرامونی رسید.
مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی در معنای مدرنش یکی از اصلیترین میراثهای قرارداد اجتماعی است. تصمیمگیریِ جمع در باب حکومت و شیوههای حکمرانی تعریف کلان مشارکت سیاسی است. دو نظریهی اصلی نسبت به مفهوم مشارکت سیاسی وجود دارد:
۱) نظریهی ابزاری که مشارکت سیاسی را منوط به پیگیری یک هدف مشخص مینماید. فایدهگرایان و کثرتگرایان مدافعان این فهم از مشارکت سیاسی هستند.
۲) نظریهی تکاملی که مشارکت سیاسی را یک آرمان برای انسان آزاد و آگاه میداند. جان استوارت میل و روسو از مدافعان این شکل تبیین مشارکت سیاسی هستند.
اما شیوههای ابراز و اقدام به مشارکت دو نوع مستقیم و غیرِمستقیم است. در شیوهی مستقیم شبیه به انتخابات، هرفردی مستقیما اقدام به مشارکت و تصمیمگیری میکند. در شیوهی غیرِمستقیم به میانجی نهادهای نمایندگی مثل احزاب و سازمانهای مدنی نسبت به قدرت سیاسی امکان اثرگذاری دارد.
حال با ذکر این چارچوبِ نظری باید نگاهی به وضعیت مشارکت سیاسی در جامعهی ما انداخت. جامعهای که امکان مشارکت سیاسی مستقیمش همیشه محدود، غیرِآزاد و غیررقابتی بودهاست و از باب مشارکت نهادی هم در فقدان نهادها واحزاب فراگیر، مستقل و تاثیرگذار عملا امکانی برای مشارکت نداشتهاست. باید به اینها یک موج طولانی سیاست زدایی از جامعه را هم اضافه نمود. موجی که به کمک سه شکل اعمال قدرت فوکویی مستقیم و غیر مستقیم به جامعه تحمیل شده است. ۶۴/۵ درصد از جامعه به میزان کمی پیگیر اخبار سیاسی کشور هستند (نموداریک). این بیتفاوتی ناشی از عدمِامکان مشارکت مستقیم و نمایندگی است.۴۳درصد افراد تصمیمی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده نداشتهاند (نمودار ۲).
این بیاعتمادی و بیتفاوتی یک واقعیت اجتماعی جدی را در باب مشارکت سیاسی بازگو میکند. در فقدان امکانهای نهادی راستین، آن شبه ظرفیتهای باقیمانده نه مورداعتماد بخش جدی از جامعه است، نه امکانی از تغییر و تاثیرجدی از این معبر برای بخشی از جامعه وجود دارد. در مورد بخش دیگری از جامعه که تقریبا به شکل پیوسته در انتخابات حاضر است میتوان تحلیلهای متفاوتی داشت.
▪️رای سازمانی، رای ایدئولوژیک، رای اعتراضی و... . ولی نکتهی مهم اینکه در همین کسر وفادار هم، درصد آرای باطلهی بالای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نشاندهندهی بیاعتمادیِ جدی به ظرفیت فعلی نهاد انتخابات و عاملیتهای درگیر در آن است. مایی که مشارکت سیاسی را ناممکن میبیند و آنهایی که مشارکتکننده سیاسی هستند. در معبرهای مثل مرجعیت اجتماعی دارای اشتراک هستند. در باب مرجعیت اجتماعی و سیاسی در مورد مسائل مهم صرفا ۱۰/۵ درصد به مسئولان کشور و احزاب و گروههای سیاسی مرجعیت دادهاند (نمودار ۵). اختلافِنظر هرچقدر در موارد مصداقی و عینی بیشتر است، در نسبت با مسائل ذهنی و نظریتر کمرنگ شده است.
تخاصم اجتماعی
سیاست بهمدد ایدئولوژی، فرهنگ، تکامل، جغرافیا، تاریخ و... همیشه در یک رابطه ما و آنها موضوعیت پیدا کردهاست. حیات سیاسی چه در سطح ملی و چه جهانی همیشه حیاتی غیریتساز بوده است. تخاصم یا آنتاگونیسم، واقعیت اصلی امرسیاسی است. چطور میتوان در عین بودن این تخاصمهای شبکهای و تودرتو حکمرانی مطلوب منعطف به خیر عمومی ارائه نمود. ابتدا با آمارهایی حقیقت وجود این تخاصم بحرانی شده درجامعه را آشکار خواهم کرد ودر نهایت این تخاصم را تحلیل و تبارشناسی خواهم کرد.
🔹متن کامل:
https://cutt.ly/MeaMijCQ
https://tttttt.me/iranfardamag
#ایران_فردا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺رابطهی ما، آنها
جستاری در باب مشارکت و تخاصم
✍احسان شریفثانوی
مقدمه
فرصت فعلی انتخابات، فرصت مناسبی است برای باز تعریفِ امر سیاسی.امر سیاسی نه یک امرِ محض و آرمانی است، نه یک امرِ صرف عملیاتی و اجرایی. سیاست نه در چنبره نظریه باید محدود بماند، نه در یک رویکرد صرف شبه پراگماتیستی اعمال گردد. باید امر سیاسی را در نسبت با واقعیتهای موجود و در دل یک نظریهی مشخص سیاسی سنجید.حالا که سیاست و امرِ سیاسی در محاق ایدئولوژی، سیاستزدایی و زیست سیاست است باید سیاست را از این انسداد تنگنظرانه وارهانید. از زبان آلن بدیو باید رویهای را در نسبت بین حقیقت و امر سیاسی تعریفنمود که منجر به فرمی از سیاستورزی، تحت عنوان سیاست حقیقت گردد. من برای انجام این تلاش نظری در جغرافیای سیاسی خودمان، با دو واقعیت غیرقابلانکار محوری سیاست یعنی مشارکت سیاسی و تخاصم اجتماعی بحث خود را پیش خواهم برد و برای بسط و شرح این مفاهیم و واقعیتها استناد آماری به آخرین دادههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان(موج چهارم) خواهمداشت. در فضایی که امر سیاسی در مصلحت سنجیهای قبیلهای_رانتی و قدرتخواهیهای محقر و بیفایده خلاصه شدهاست باید به چشماندازی مطلوب و کارآمد از امر سیاسی در نسبت با واقعیتهای پیرامونی رسید.
مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی در معنای مدرنش یکی از اصلیترین میراثهای قرارداد اجتماعی است. تصمیمگیریِ جمع در باب حکومت و شیوههای حکمرانی تعریف کلان مشارکت سیاسی است. دو نظریهی اصلی نسبت به مفهوم مشارکت سیاسی وجود دارد:
۱) نظریهی ابزاری که مشارکت سیاسی را منوط به پیگیری یک هدف مشخص مینماید. فایدهگرایان و کثرتگرایان مدافعان این فهم از مشارکت سیاسی هستند.
۲) نظریهی تکاملی که مشارکت سیاسی را یک آرمان برای انسان آزاد و آگاه میداند. جان استوارت میل و روسو از مدافعان این شکل تبیین مشارکت سیاسی هستند.
اما شیوههای ابراز و اقدام به مشارکت دو نوع مستقیم و غیرِمستقیم است. در شیوهی مستقیم شبیه به انتخابات، هرفردی مستقیما اقدام به مشارکت و تصمیمگیری میکند. در شیوهی غیرِمستقیم به میانجی نهادهای نمایندگی مثل احزاب و سازمانهای مدنی نسبت به قدرت سیاسی امکان اثرگذاری دارد.
حال با ذکر این چارچوبِ نظری باید نگاهی به وضعیت مشارکت سیاسی در جامعهی ما انداخت. جامعهای که امکان مشارکت سیاسی مستقیمش همیشه محدود، غیرِآزاد و غیررقابتی بودهاست و از باب مشارکت نهادی هم در فقدان نهادها واحزاب فراگیر، مستقل و تاثیرگذار عملا امکانی برای مشارکت نداشتهاست. باید به اینها یک موج طولانی سیاست زدایی از جامعه را هم اضافه نمود. موجی که به کمک سه شکل اعمال قدرت فوکویی مستقیم و غیر مستقیم به جامعه تحمیل شده است. ۶۴/۵ درصد از جامعه به میزان کمی پیگیر اخبار سیاسی کشور هستند (نموداریک). این بیتفاوتی ناشی از عدمِامکان مشارکت مستقیم و نمایندگی است.۴۳درصد افراد تصمیمی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده نداشتهاند (نمودار ۲).
این بیاعتمادی و بیتفاوتی یک واقعیت اجتماعی جدی را در باب مشارکت سیاسی بازگو میکند. در فقدان امکانهای نهادی راستین، آن شبه ظرفیتهای باقیمانده نه مورداعتماد بخش جدی از جامعه است، نه امکانی از تغییر و تاثیرجدی از این معبر برای بخشی از جامعه وجود دارد. در مورد بخش دیگری از جامعه که تقریبا به شکل پیوسته در انتخابات حاضر است میتوان تحلیلهای متفاوتی داشت.
▪️رای سازمانی، رای ایدئولوژیک، رای اعتراضی و... . ولی نکتهی مهم اینکه در همین کسر وفادار هم، درصد آرای باطلهی بالای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نشاندهندهی بیاعتمادیِ جدی به ظرفیت فعلی نهاد انتخابات و عاملیتهای درگیر در آن است. مایی که مشارکت سیاسی را ناممکن میبیند و آنهایی که مشارکتکننده سیاسی هستند. در معبرهای مثل مرجعیت اجتماعی دارای اشتراک هستند. در باب مرجعیت اجتماعی و سیاسی در مورد مسائل مهم صرفا ۱۰/۵ درصد به مسئولان کشور و احزاب و گروههای سیاسی مرجعیت دادهاند (نمودار ۵). اختلافِنظر هرچقدر در موارد مصداقی و عینی بیشتر است، در نسبت با مسائل ذهنی و نظریتر کمرنگ شده است.
تخاصم اجتماعی
سیاست بهمدد ایدئولوژی، فرهنگ، تکامل، جغرافیا، تاریخ و... همیشه در یک رابطه ما و آنها موضوعیت پیدا کردهاست. حیات سیاسی چه در سطح ملی و چه جهانی همیشه حیاتی غیریتساز بوده است. تخاصم یا آنتاگونیسم، واقعیت اصلی امرسیاسی است. چطور میتوان در عین بودن این تخاصمهای شبکهای و تودرتو حکمرانی مطلوب منعطف به خیر عمومی ارائه نمود. ابتدا با آمارهایی حقیقت وجود این تخاصم بحرانی شده درجامعه را آشکار خواهم کرد ودر نهایت این تخاصم را تحلیل و تبارشناسی خواهم کرد.
🔹متن کامل:
https://cutt.ly/MeaMijCQ
https://tttttt.me/iranfardamag
#ایران_فردا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
انقلاب یا اصلاح؟!
✍ کمال اطهاری
🔸یک، از زمانی که آنتونیو گرامشی استراتژی «جنگ مواضع» را، حدود ۹۰ سال پیش، در مقابل استراتژی «جنگ رودررو» برای کسب هژمونی مطرح کرد، دیگر دوگانهسازیِ مانویِ استراتژیهای «انقلاب یا اصلاح» به یک سادهسازی کودکانه تبدیل شده است. وی معتقد بود که پافشاری به جنگ رودررو با بلوک تاریخیِ حاکم سرمایهداری (انقلاب)، باعث تضعیف جامعهی مدنی و قدرتگیری فاشیسم میگردد. این موضوع نهتنها برای طبقهی کارگر، بلکه برای هر حرکت تکاملی یا توسعهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صادق است. درواقع جنگ مواضع (بهجای اصلاحات)، تلاشی چندوجهی برای تحقق خواستهها و منافع طبقات و اقشار مختلف در چارچوب یک برنامهی مشترک، در تخالف و تضاد با بلوک حاکم است. با چنین برنامهای ضدیت با هژمونی حاکم (anti-hegemony)، با تشکیل یک بلوک تاریخی به هژمونی جایگزین (counter-hegemony) تبدیل میشود، و ایدئولوژی اولیه، و جنبشهای واکنشی و پراکندهی طبقات و اقشار مختلف به نظامی نوین میانجامد. خواه نام این تحول را انقلاب بگذاریم یا اصلاح، و یا اصلاحات انقلابی و بنیادی.
🔹دو، انواع ثنویت (اهورا و اهرمنسازی) حاکمیت ایران را تسخیر کرده است:
پیروی از ثنویت انقلاب یا اصلاح، بخش مشارکتی جبههی اصلاحات را به این خطای بزرگ انداخت که ابتدا همهی مقولات اجتماعی را در «توسعهی اقتصادی» گنجاند و «تقدم به توسعهی سیاسی» داد، آنگاه اینیک را نیز به جنگ قدرت (با رقیبی که خود را اصولگرا مینامد) تقلیل داد، تا بیفتد و سزای خویشتن ببیند. چرا که وقتی همهی خواستههای (جنگهای مواضعِ) همهی طبقات و اقشار برای تکامل و توسعه را به روزنهگشایی سیاسی تنزل دهی، و هیچ برنامهای برای هیچیک نداشته باشی، حتی در صورت درخشیدنِ سیاسی، دولتی مستعجل خواهی داشت. چرا که چنان در جامعهی مدنی تنیده (embedded) نمیشوی که پایدار بمانی.
🔸بخش سازندگی این جبهه نیز پیرو ثنویت اکونومیستی خام خود (بازار و دولت) از ابتدا تاکنون نویسنده و مدرس راهنماهای رانتخواری بوده و چنین مینماید که بر همین سر خواهد ماند. درواقع دغدغهی اصلی جناح غالب سازندگی این است که رقیب در حاکمیت نمیتواند رانت پایدار تولید کند، اما در این اصل با آن مشترک است که توسعهی پایدار بیمعنا است.
🔹اصولگرایان در حاکمیت که نام خود را از اصولیون (قائل به حجیت عقل) دوران قاجار بهعاریت گرفته، ولی خلاف آنها از زمرهی اخباریون درآمدهاند؛ خلاف دو جریان عقلی اصولیون که یکی به انقلاب مشروطه و یکی به انقلاب اسلامی انجامید، دچار ثنویت مانوی هستند. ثنویت این اصولگرایان اخباری با برتری دادن نَقل بر عقل، به اسلام سیاسی نَقلی و تثبیت شکلبندی نوفئودالیسم انجامیده و ضد توسعهی پایدار گشته است که یک نشانهی بارز آن حذف هدف دانشبنیان شدن اقتصاد در برنامهی هفتم توسعه، خلاف سه برنامهی توسعهی گذشته است.
🔸سه، در بیرون از حاکمیت، غالب جریانهای مخالف دچار انواع ثنویت هستند که نمایانترین آنها همان ثنویت انقلاب یا اصلاح است. در منتهیالیه راست، کسانی هستند که فقط قدرت، و تمام آن را میخواهند، پس باید شعار انقلاب در مقابل اصلاح بدهند و اصلاحطلبان را دشمن اصلی خود بدانند. خواه کسانی که از ترامپ میخواستند به ایران حمله کند، و خواه دارندهی اتوبوسی که با خاماندیشی آن را نزد نتانیاهو برد تا اندک سرنشینان آن نیز پیاده شوند. همهی اینها چشم به آمدن دوبارهی ترامپ دوختهاند و همان موضعی را دربارهی انتخابات در ایران دارند که هنگام آمدن نئوکانها و جنگسازی دیک چنی برای بوش پسر در خاورمیانه داشتند، غافل ازینکه بهخصوص پس از صلح در غزه، دیگر ترامپ هم خواهان آشوب در منطقه نخواهد بود.
🔹در منتهیالیه چپ، کسانی هنوز باور ندارند که در واقعیت نه با شیوهی تولید سرمایهداری (که بهقول مارکس لایهبندی انتزاعی-فلسفی تاریخی است)، بلکه با شکلبندیهای متفاوت اقتصادی و اجتماعی در متن شیوهی تولید سرمایهداری روبهرو هستند که با آرایشها و پیکربندی های متفاوت طبقاتی (بلوکهای تاریخی) زیربنایی و روبنایی شکل گرفتهاند و معادلهی یکمجهولی «نولیبرالیسم» (یا تبدیل نولیبرالیسم به تضاد عمدهی همهی جوامع) چپ رادیکال را نهتنها در ایران بلکه در جهان نیز ابتر کرده، و ابتکار عمل را به راست افراطی و پوپولیست سپرده است. هر شکلبندی اقتصادی و اجتماعی، جنگ مواضع خاص و پیچیدهی خود با تعریف مدل جایگزین خاص خود را میطلبد، تا بلوک تاریخی لازم برای دستیابی به هژمونی تکاملبخش تشکیل شود....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/Cepju3qw
#ایران_فردا
#کمال_اطهاری
#انقلاب_اصلاح
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
انقلاب یا اصلاح؟!
✍ کمال اطهاری
🔸یک، از زمانی که آنتونیو گرامشی استراتژی «جنگ مواضع» را، حدود ۹۰ سال پیش، در مقابل استراتژی «جنگ رودررو» برای کسب هژمونی مطرح کرد، دیگر دوگانهسازیِ مانویِ استراتژیهای «انقلاب یا اصلاح» به یک سادهسازی کودکانه تبدیل شده است. وی معتقد بود که پافشاری به جنگ رودررو با بلوک تاریخیِ حاکم سرمایهداری (انقلاب)، باعث تضعیف جامعهی مدنی و قدرتگیری فاشیسم میگردد. این موضوع نهتنها برای طبقهی کارگر، بلکه برای هر حرکت تکاملی یا توسعهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صادق است. درواقع جنگ مواضع (بهجای اصلاحات)، تلاشی چندوجهی برای تحقق خواستهها و منافع طبقات و اقشار مختلف در چارچوب یک برنامهی مشترک، در تخالف و تضاد با بلوک حاکم است. با چنین برنامهای ضدیت با هژمونی حاکم (anti-hegemony)، با تشکیل یک بلوک تاریخی به هژمونی جایگزین (counter-hegemony) تبدیل میشود، و ایدئولوژی اولیه، و جنبشهای واکنشی و پراکندهی طبقات و اقشار مختلف به نظامی نوین میانجامد. خواه نام این تحول را انقلاب بگذاریم یا اصلاح، و یا اصلاحات انقلابی و بنیادی.
🔹دو، انواع ثنویت (اهورا و اهرمنسازی) حاکمیت ایران را تسخیر کرده است:
پیروی از ثنویت انقلاب یا اصلاح، بخش مشارکتی جبههی اصلاحات را به این خطای بزرگ انداخت که ابتدا همهی مقولات اجتماعی را در «توسعهی اقتصادی» گنجاند و «تقدم به توسعهی سیاسی» داد، آنگاه اینیک را نیز به جنگ قدرت (با رقیبی که خود را اصولگرا مینامد) تقلیل داد، تا بیفتد و سزای خویشتن ببیند. چرا که وقتی همهی خواستههای (جنگهای مواضعِ) همهی طبقات و اقشار برای تکامل و توسعه را به روزنهگشایی سیاسی تنزل دهی، و هیچ برنامهای برای هیچیک نداشته باشی، حتی در صورت درخشیدنِ سیاسی، دولتی مستعجل خواهی داشت. چرا که چنان در جامعهی مدنی تنیده (embedded) نمیشوی که پایدار بمانی.
🔸بخش سازندگی این جبهه نیز پیرو ثنویت اکونومیستی خام خود (بازار و دولت) از ابتدا تاکنون نویسنده و مدرس راهنماهای رانتخواری بوده و چنین مینماید که بر همین سر خواهد ماند. درواقع دغدغهی اصلی جناح غالب سازندگی این است که رقیب در حاکمیت نمیتواند رانت پایدار تولید کند، اما در این اصل با آن مشترک است که توسعهی پایدار بیمعنا است.
🔹اصولگرایان در حاکمیت که نام خود را از اصولیون (قائل به حجیت عقل) دوران قاجار بهعاریت گرفته، ولی خلاف آنها از زمرهی اخباریون درآمدهاند؛ خلاف دو جریان عقلی اصولیون که یکی به انقلاب مشروطه و یکی به انقلاب اسلامی انجامید، دچار ثنویت مانوی هستند. ثنویت این اصولگرایان اخباری با برتری دادن نَقل بر عقل، به اسلام سیاسی نَقلی و تثبیت شکلبندی نوفئودالیسم انجامیده و ضد توسعهی پایدار گشته است که یک نشانهی بارز آن حذف هدف دانشبنیان شدن اقتصاد در برنامهی هفتم توسعه، خلاف سه برنامهی توسعهی گذشته است.
🔸سه، در بیرون از حاکمیت، غالب جریانهای مخالف دچار انواع ثنویت هستند که نمایانترین آنها همان ثنویت انقلاب یا اصلاح است. در منتهیالیه راست، کسانی هستند که فقط قدرت، و تمام آن را میخواهند، پس باید شعار انقلاب در مقابل اصلاح بدهند و اصلاحطلبان را دشمن اصلی خود بدانند. خواه کسانی که از ترامپ میخواستند به ایران حمله کند، و خواه دارندهی اتوبوسی که با خاماندیشی آن را نزد نتانیاهو برد تا اندک سرنشینان آن نیز پیاده شوند. همهی اینها چشم به آمدن دوبارهی ترامپ دوختهاند و همان موضعی را دربارهی انتخابات در ایران دارند که هنگام آمدن نئوکانها و جنگسازی دیک چنی برای بوش پسر در خاورمیانه داشتند، غافل ازینکه بهخصوص پس از صلح در غزه، دیگر ترامپ هم خواهان آشوب در منطقه نخواهد بود.
🔹در منتهیالیه چپ، کسانی هنوز باور ندارند که در واقعیت نه با شیوهی تولید سرمایهداری (که بهقول مارکس لایهبندی انتزاعی-فلسفی تاریخی است)، بلکه با شکلبندیهای متفاوت اقتصادی و اجتماعی در متن شیوهی تولید سرمایهداری روبهرو هستند که با آرایشها و پیکربندی های متفاوت طبقاتی (بلوکهای تاریخی) زیربنایی و روبنایی شکل گرفتهاند و معادلهی یکمجهولی «نولیبرالیسم» (یا تبدیل نولیبرالیسم به تضاد عمدهی همهی جوامع) چپ رادیکال را نهتنها در ایران بلکه در جهان نیز ابتر کرده، و ابتکار عمل را به راست افراطی و پوپولیست سپرده است. هر شکلبندی اقتصادی و اجتماعی، جنگ مواضع خاص و پیچیدهی خود با تعریف مدل جایگزین خاص خود را میطلبد، تا بلوک تاریخی لازم برای دستیابی به هژمونی تکاملبخش تشکیل شود....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/Cepju3qw
#ایران_فردا
#کمال_اطهاری
#انقلاب_اصلاح
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴انقلاب یا اصلاح؟!
🔷کمال اطهاری @iranfardamag یک، از زمانی که آنتونیو گرامشی استراتژی «جنگ مواضع» را، حدود ۹۰ سال پیش، در مقابل استراتژی «جنگ رودررو» برای کسب هژمونی مطرح کرد، دیگر دوگانهسازیِ مانویِ استراتژیهای «انقلاب یا اصلاح» به یک سادهسازی کودکانه تبدیل شده است. وی…