⤴️
۳. برای آنکه بتوان مسئله حداقل دستمزد را به سطح یک مطالبه اجتماعی رساند سیاست رادیکال خیابانی در بستر یک جنبش اجتماعی کارگری اثربخش تر نیست؟
▪️موضوع حداقل دستمزد اگر چه یکی از مهمترین و اساسی ترین شاخص ها برای بهبود اقتصادی زندگی کارگران است اما بر بستر نقض بسیاری دیگر از حقوق کار یعنی حقوق کاری که به صورت قانون درآمده است، از سوی دولت سرمایهداری ایران رعایت نمی شود. اشاره ای مجدد به قراردادهای کوتاه مدت و یکجانبه، عدم امنیت شغلی و اجتماعی ،نبود سازمان های سندیکایی مستقل و آزاد و ممانعت دولت در ایجاد این سازمانها ، قانون کار فشل و ناکارآمد و ساختارهای به شدت غیر دموکراتیک و یک جانبه مانند شورای عالی کار در این قانون، مقرراتزدایی از روابط کار که هم از سوی کارفرمایان و هم از سوی دولت حامی آنها صورت میگیرد؛ از جمله موارد نقض حقوق کار است. در این میان نبود سازمانهای کارگری قدرتمند و وجود سازمانهای کارگری وابسته و زرد که براساس فصل ششم قانون کار ایجاد شدهاند، اثرات تعیین کنندهای در سطح مبارزات کارگری برای تامین خواستها و نیازهای این طبقه از جمله درباره حداقل دستمزد گذاشته است.
داستان تعیین شعارها برای اجتماعیتر شدن مبارزات کارگری تنها جنبه برانگیزانندگی دارد. شعارهایی که به حضور خیابانی کارگران برای رادیکالیزه کردن مبارزات مطالباتی داده میشود از جمله شعار "تنها کف خیابان به دست میاد حقمان " منوط به پیش شرط هایی است که درعمل خواهد توانست این رادیکالیزم را برای دریافت پاسخ مناسب بالاببرد. عرصه عمومی و از جمله خیابان زمانی کارساز است که اولا با میزانی از سازماندهی و سامان یافتگی جنبش اعتراضی کارگری همراه باشد و این یعنی توجه جدی به تشکیلاتی از کارگران برای کارگران. دیگر اینکه همراه با ایجاد چنین توانمندیایی، کارگران از رسانه وصدای بلندی که مطالبات کارگری را در اجتماع پژواک دهد و به گوش جامعه برساند نیز همواره برخوردار باشند. این سه یعنی تشکیلات ، رسانه و خیابان در پیوند مستمر با هم اثرگذار خواهد بود. این سه با هم می تواند نشان دهد که قدرت کارگران درحدی است که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت؛ و اصل مطلب هم همین است .
۴. نیروهای سیاسی در ایران عموما به مسئله حداقل دستمزد کارگران بی توجه هستند. نوع مواجهه فعالان کارگری با نیروهای سیاسی چگونه هست؟ آیا چشم اندازی از ائتلاف میان نیروهای کارگری با نیروهای رادیکال سیاسی با توجه به راست زدگی عرصه سیاسی در ایران وجود دارد؟
▪️وقتی از نیروهای سیاسی در ایران (یعنی در داخل ایران) حرف می زنیم یادمان باشد که غالب این نیروهای سیاسی حکومتیاند و طبعا اصلا قابل بحث نیستند. اگر چه در مواردی نیروهایی از جانب حکومت و یا در حاشیه آن مانند عدالتخواهان که ترکیبی از دانشجو و طلبه و عناصر وابسته به بخشی از اصولگرایان هستند هم مدافع کارگران می شوند، ولی قطعا برای هدایت جنبش کارگری و در دست گرفتن کنترل آن به راه افتادهاند. نمونهی برخوردهای این نیروها نیز قابل سنجش و ارزیابی است.
اما درمورد نیروهای سیاسی منتقد نیز اشکال همانست که در کل جامعه وجود دارد. انسداد سیاسی و ممنوعیت کار سیاسی و برحذر داشتهای امنیتی _قضایی از هرگونه نقد به قدرت حتی در حد اصلاحطلبانه آن؛ مانع از هرگونه نردیکی پایدار و تاثیر بخش در حتی بازه معین کوتاه مدت و میان مدت است. این که آیا چشماندازی برای نوعی نزدیکی با هر عنوان بین این نیروها و کنشگران طبقه کارگر می تواند ایجاد شود به میزان اراده این نیروها و یافتن راههای اطمینانبخشی برای حصول نتیجه در روابط متقابل است. مشکل اساسی برای این مقصود نه تنها در ارتباط نیروهای سیاسی با کارگران بل که حتی فعالیت خود این نیروها برای پیشبرد اهداف و خطمشی شان با وجود انسداد سیاسی حاکم برجامعه، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی و حدی از دموکراسی است که کنشگری سیاسی را محدود و گاه ناممکن ساخته، است. مبارزه برای دموکراتیزه کردن فضای جامعه می تواند امکان نزدیکی نیروهای سیاسی را به هم و با سایر طبقات اجتماعی محروم از حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم سازد .
* تحلیلگر حوزه کارگری
#ایران_فردا
#حسین_اکبری
#مطالبات_کارگری
#روز_جهانی_کارگر
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
۳. برای آنکه بتوان مسئله حداقل دستمزد را به سطح یک مطالبه اجتماعی رساند سیاست رادیکال خیابانی در بستر یک جنبش اجتماعی کارگری اثربخش تر نیست؟
▪️موضوع حداقل دستمزد اگر چه یکی از مهمترین و اساسی ترین شاخص ها برای بهبود اقتصادی زندگی کارگران است اما بر بستر نقض بسیاری دیگر از حقوق کار یعنی حقوق کاری که به صورت قانون درآمده است، از سوی دولت سرمایهداری ایران رعایت نمی شود. اشاره ای مجدد به قراردادهای کوتاه مدت و یکجانبه، عدم امنیت شغلی و اجتماعی ،نبود سازمان های سندیکایی مستقل و آزاد و ممانعت دولت در ایجاد این سازمانها ، قانون کار فشل و ناکارآمد و ساختارهای به شدت غیر دموکراتیک و یک جانبه مانند شورای عالی کار در این قانون، مقرراتزدایی از روابط کار که هم از سوی کارفرمایان و هم از سوی دولت حامی آنها صورت میگیرد؛ از جمله موارد نقض حقوق کار است. در این میان نبود سازمانهای کارگری قدرتمند و وجود سازمانهای کارگری وابسته و زرد که براساس فصل ششم قانون کار ایجاد شدهاند، اثرات تعیین کنندهای در سطح مبارزات کارگری برای تامین خواستها و نیازهای این طبقه از جمله درباره حداقل دستمزد گذاشته است.
داستان تعیین شعارها برای اجتماعیتر شدن مبارزات کارگری تنها جنبه برانگیزانندگی دارد. شعارهایی که به حضور خیابانی کارگران برای رادیکالیزه کردن مبارزات مطالباتی داده میشود از جمله شعار "تنها کف خیابان به دست میاد حقمان " منوط به پیش شرط هایی است که درعمل خواهد توانست این رادیکالیزم را برای دریافت پاسخ مناسب بالاببرد. عرصه عمومی و از جمله خیابان زمانی کارساز است که اولا با میزانی از سازماندهی و سامان یافتگی جنبش اعتراضی کارگری همراه باشد و این یعنی توجه جدی به تشکیلاتی از کارگران برای کارگران. دیگر اینکه همراه با ایجاد چنین توانمندیایی، کارگران از رسانه وصدای بلندی که مطالبات کارگری را در اجتماع پژواک دهد و به گوش جامعه برساند نیز همواره برخوردار باشند. این سه یعنی تشکیلات ، رسانه و خیابان در پیوند مستمر با هم اثرگذار خواهد بود. این سه با هم می تواند نشان دهد که قدرت کارگران درحدی است که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت؛ و اصل مطلب هم همین است .
۴. نیروهای سیاسی در ایران عموما به مسئله حداقل دستمزد کارگران بی توجه هستند. نوع مواجهه فعالان کارگری با نیروهای سیاسی چگونه هست؟ آیا چشم اندازی از ائتلاف میان نیروهای کارگری با نیروهای رادیکال سیاسی با توجه به راست زدگی عرصه سیاسی در ایران وجود دارد؟
▪️وقتی از نیروهای سیاسی در ایران (یعنی در داخل ایران) حرف می زنیم یادمان باشد که غالب این نیروهای سیاسی حکومتیاند و طبعا اصلا قابل بحث نیستند. اگر چه در مواردی نیروهایی از جانب حکومت و یا در حاشیه آن مانند عدالتخواهان که ترکیبی از دانشجو و طلبه و عناصر وابسته به بخشی از اصولگرایان هستند هم مدافع کارگران می شوند، ولی قطعا برای هدایت جنبش کارگری و در دست گرفتن کنترل آن به راه افتادهاند. نمونهی برخوردهای این نیروها نیز قابل سنجش و ارزیابی است.
اما درمورد نیروهای سیاسی منتقد نیز اشکال همانست که در کل جامعه وجود دارد. انسداد سیاسی و ممنوعیت کار سیاسی و برحذر داشتهای امنیتی _قضایی از هرگونه نقد به قدرت حتی در حد اصلاحطلبانه آن؛ مانع از هرگونه نردیکی پایدار و تاثیر بخش در حتی بازه معین کوتاه مدت و میان مدت است. این که آیا چشماندازی برای نوعی نزدیکی با هر عنوان بین این نیروها و کنشگران طبقه کارگر می تواند ایجاد شود به میزان اراده این نیروها و یافتن راههای اطمینانبخشی برای حصول نتیجه در روابط متقابل است. مشکل اساسی برای این مقصود نه تنها در ارتباط نیروهای سیاسی با کارگران بل که حتی فعالیت خود این نیروها برای پیشبرد اهداف و خطمشی شان با وجود انسداد سیاسی حاکم برجامعه، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی و حدی از دموکراسی است که کنشگری سیاسی را محدود و گاه ناممکن ساخته، است. مبارزه برای دموکراتیزه کردن فضای جامعه می تواند امکان نزدیکی نیروهای سیاسی را به هم و با سایر طبقات اجتماعی محروم از حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم سازد .
* تحلیلگر حوزه کارگری
#ایران_فردا
#حسین_اکبری
#مطالبات_کارگری
#روز_جهانی_کارگر
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag