کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.05K subscribers
8.49K photos
944 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #گفتگو

🔺 درگفت‌وگو با سه معلم در کافه خبر خبرآنلاین مطرح شد:

۴۰۰-۳۰۰ معلم به‌خاطر فعالیت صنفی از رتبه‌بندی محروم شدند/ در هیچ دوره‌ای این‌طور علیه معلم‌ها نبودند/ مدیران را الک کردند


🔸سیاسی‌ترین سال‌های آموزش و پرورش/ یک فرد با دو سال سابقه چه‌طور معاون اداره کل می‌شود؟

نرگس ملک زاده

▫️آموزش و پرورش سیاسی‌ترین سال‌های خودش را می‌گذراند و سیاسی‌ترین تصمیمات هم می‌گیرد.

▫️در سالی که منتهی به انتخابات مجلس می‌شود یک جور خالص سازی در آموزش و پرورش رخ داده است.

▫️همکارهایی که برای آرام کردن جو مدرسه در سال گذشته فقط همراهی‌هایی با دانش‌آموزان داشتند برکنار شدند.

▫️یک فرد با دو سال سابقه چه‌طور معاون اداره کل می‌شود، به‌نظرم پاداش‌های فعالیت در ستاد انتخاباتی خودشان را در آموزش و پرورش به این افراد دادند.

▫️حذف مدیران نتیجه همکاری و کم کاری حراست آموزش‌وپرورش بود، همکاری با نهادهای بیرون از آموزش و پرورش و کم کاری برای این‌که از همکار خودش حمایت نکند.

▫️آشفتگی که در مدارس به‌خاطر کمبود معلم ایجاد شد بچه‌ای است که خود دولت سیزدهم به‌دلیل عدم پیش‌بینی زاییده است.

🔸فکر مهاجرت  به دانش‌آموزان متوسطه اول و ابتدایی رسیده

محمد داوری

▫️اگر مدرسه نماد تربیت است و خانواده‌ها باید به آن اعتماد کنند این اعتبار دارد از آن گرفته می‌شود.

▫️امروز علاوه بر مواجه شدن با آمار آشکار کمبود معلم، با یک آمار پنهان کمبود معلم‌های دارای کیفیت مواجه هستیم.

▫️از دانشجو معلم‌هایی در کلاس درس استفاده می‌شود که حتی یک جلسه دوره هم ندیده‌اند.

▫️ایده مهاجرت در دانش‌آموزان بیشتر شده و حتی این ایده به دانش‌آموزان مقاطع متوسطه اول و ابتدایی هم کشیده شده است.

🔸محرومیت ۳۰۰-۴۰۰ معلم از رتبه‌بندی به‌خاطر فعالیت صنفی


محمدرضا نیک‌ نژاد

▫️در یکی دو سال عمر این دولت حذف کردن افراد در آموزش و پرورش بی‌سابقه بوده است.

▫️۳۰۰ الی ۴۰۰ معلم داریم که به خاطر فعالیت صنفی از رتبه‌بندی محروم شدند.

▫️برخوردهای سیاسی امنیتی را در ساختار آموزش و پرورش آنقدر گسترش داده‌اند که باید گفت در این زمینه سیاه‌ترین دوران آموزش و پرورش را سپری می‌کنیم.

▫️ نسل جدید دانش‌آموزان و معلمان کوله‌پشتی مهاجرت را حداقل در ذهن‌شان بسته‌اند و فقط منتظر یک فرصت هستند.

جزئیات بیشتر:

khabaronline.ir/xkMmY


🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺تحقیر یا تنبیه؟

هم‌میهن در گفت‌وگو با کارشناسان اجتماعی، حقوقی و فقهی، پیامدهای صدور حکم «شلاق» برای معترضان سیاسی و اجتماعی را بررسی کرد

شادی مکی

🔹آنطور که جامعه‌شناسان می‌گویند، صدور حکم شلاق برای معترضان مدنی و سیاسی پیامدهای اجتماعی دارد.

🔹صالح نقره‌کار،حقوقدان:کارکرد نظام سزادهی در این سنخ اعمال مجازات به شیوه سنتی، دچار کاستی بوده و اقدامی هنجارمند و دارای حسن تاثیر اجتماعی تلقی نمیشود. مظاهر خشونت ازجمله مجازاتهای بدنی که از نوع ترذیلی هستند، امروز کارکرد و اثربخشی لازم را ندارند و به‌نوعی باعث تخریب شخصیت فرد محکوم می‌شوند.
🔹هادی سروش، استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه:در اجرای احکام شرعی اگر جرم برای قاضی به‌صورت قطعی ثابت شود و هیچ شبهه‌ای هم وجود نداشته باشد، باید قاعده تنفیر را در نظر بگیرد؛یعنی بررسی کند که حکم صادره چه‌تاثیری بر جامعه خواهد گذاشت.اگر اجرای احکام شرعی مانند شلاق باعث ایجاد نفرت در جامعه نسبت به دین شود، فقها می‌گویند که قاضی باید مصلحت‌اندیشی و دقت کافی را در حوزه ایراد و انشاء حکم داشته باشد.
متن کامل:
B2n.ir/a37740

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺معلمان؛ هم چالش و هم عامل اصلاح نظام آموزشی

🔹جیمی ساودار دارندۀ مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه کلمبیا، با بیش از ۲۵ سال‌ تجربه در حوزه‌های کاهش فقر، سیاست‌های حمایت اجتماعی، و آموزش، طی سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ وزیر آموزش و پرورش پرو بود. ساودرا تدریس، نتایج یادگیری، زیرساخت‌ها، و مدیریت را چهار چرخ ماشین آموزش می‌داند که باید با هم کار کنند و قائل به این است که اصلاح نظام آموزشی از کلاس درس شروع می‌شود و معلمان عاملان اصلی اصلاح هستند. آن برنشتاین گفتگویی با او داشته دربارۀ موفقیت‌های او در نظام آموزش پرو که بخشی از آن با ترجمۀ جعفر خیرخواهان در شمارۀ ۱۴۰۲.۱۰.۲۵ دنیای اقتصاد منتشر شده است. بخش‌هایی از این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

🔸دو ماه از زمانی‌که وزیر شده‌ بودم نگذشته بود، که نتایج برنامۀ ارزیابی بین‌المللی پیزا منتشر شد. البته پیش از انتشار عمومی، مؤسسۀ مذکور به ما هشدار داد که وضعیت پرو چگونه است. به‌جای توضیح و توجیه تصمیم گرفتیم نتایج را بپذیریم و مسئولیت آن را برعهده بگیریم، پس با روزنامۀ مهم سراسری پرو به توافق رسیدیم تا به محض اعلام این خبر دقیقاً زمانی‌که نتایج در پاریس منتشر می‌‌‌‌شد، خبر عمومی شود. همین موضوع باعث شد تا روزنامه این خبر را در صفحۀ اول قرار دهد. خبرهای مربوط به آموزش‌وپرورش متأسفانه به‌ندرت در صدر اخبار جای می‌گرفت. ما تصمیم گرفتیم از این خبر به‌عنوان انگیزه‌‌‌‌ای برای اجرای فوری اقدامات استفاده کنیم تا وضعیت بهبود یابد.

🔹یکی از مهم‌ترین مسائلی که احساس کردم باید به آن بپردازیم، جلوگیری از هرگونه گزینش یا ارتقای معلمان براساس گرایش‌‌‌‌های سیاسی یا سابقۀ کار یا داشتن مدارکی دال بر گذراندن نوعی دورۀ آموزشی بود. یک موضوع حیاتی برای هر اصلاح آموزشی، حذف روابط سیاسی در تخصیص منابع انسانی است. برای رسیدن به ملاک‌های شایسته‌‌‌‌سالارانه در گزینشی و ارتقای معلمان یک آزمون جدید طراحی و برگزار کردیم تا شناخت بهتری از قابلیت‌‌‌‌های واقعی معلمان پیدا کنیم.

🔸اولویت دوم اهمیت‌دادن و تقویت‌کردن نقش مدیران مدارس بود. در بسیاری از کشورهای آمریکای‌لاتین مدیران مدارس معمولاً براساس ارتباطات سیاسی انتخاب می‌شوند یا معلمانی هستند که بیشترین دورۀ سابقه کاری را دارند. این روش‌ها تأیید نمی‌کند که فرد انتخاب‌‌‌‌شده از ویژگی‌های رهبری مورد‌نیاز برای مدیریت مؤسسه‌‌‌‌ای به پیچیدگی یک مدرسه برخوردار است. ما برای اینکه امکان استخدام افراد مناسب و شایسته برای چنین کاری را داشته باشیم، یک آزمون ویژۀ مدیران برگزار کردیم.

🔹پرو از سال ۲۰۰۷ یک واحد اندازه‌‌‌‌گیری بسیار قوی ایجاد‌کرده‌ بود که ارزیابی‌‌‌‌ها و اندازه‌‌‌‌گیری‌‌‌‌های یادگیری را معرفی و مدیریت می‌کرد. به‌‌‌‌جای داده‌های مبتنی‌بر نمونه‌‌‌‌گیری، روش‌های مبتنی بر سرشماری در سطح ملی این امکان را به ما داد تا ببینیم هر مدرسه در زمان چگونه عمل می‌کند.

🔸برای شروع اصلاحات آموزشی، لازم بود همزمان دو کار را انجام دهم؛ به منابع بیشتری نیاز داشتم، اما هدف تخصیص کارآتر هزینه‌ها نیز برای ما بسیار مهم بود. بحث‌های زیادی بین ما درگرفت و در نهایت توانستیم در جای درستی قرار بگیریم. همچنین افراد شایسته را از وزارت دارایی شکار کردم تا جذب واحدهای بودجه ‌و برنامه‌‌‌‌ریزی وزارت‌خانۀ ما بشوند. بسیار مهم است که هنگام درگرفتن بحث‌های بودجه‌‌‌‌ای بین یک بخش اجتماعی مانند آموزش‌وپرورش با وزارت دارایی، افرادی که در آموزش‌وپرورش هستند نیز بتوانند به زبان مالی صحبت کنند.

🔹معلمان باید دارای انگیزه‌‌‌‌های مناسبی باشند. معلمان را باید با این دیدگاه همراه کرد که وظیفۀ آن‌ها نه‌تنها آموزش‌دادن، بلکه اطمینان از این است که همۀ کودکان در کلاس‌هایشان واقعاً در حال یادگیری هستند، به این معنی که برخی از فراگیران به حمایت و توجه بیشتری نسبت به دیگران نیاز دارند.

🔸اگر معلمان احساس کنند مورد حمله قرار گرفته‌‌‌‌اند، چنین تغییر نگرشی رخ نخواهد داد. معنای این سخن این است که ما باید یک رابطۀ کاری نزدیک و صمیمانه با اتحادیۀ معلمان برقرار کنیم. چنین کاری آسان‌‌‌‌تر از آن چیزی که ما انتظار داشتیم انجام شود، چون خوش‌‌‌‌شانس بودیم که توانستیم حقوق معلمان را افزایش دهیم. در تمام مدت، ما یک همکاری و تعامل پیچیده با اتحادیه داشتیم. موفقیت ما در این زمینه تاحدزیادی به تغییر افکار عمومی به نفع اصلاحات شایسته‌‌‌‌سالارانه بستگی داشت.

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺معلمان؛ عاملان اصلی در بهبود کیفیت آموزش

هفتۀ پیش بخش اول گفتگو با جیمی ساوِدرا؛ وزیر آموزش‌وپرورش پرو در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶، با ترجمۀ جعفر خیرخواهان منتشر شد. بخش دوم گفتگو در شمارۀ دیروز دنیای اقتصاد منتشر شده، که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید. ساودرا در گفتگوی دیگری که با مؤسسۀ مک‌کنزی انجام داده می‌گوید: وقتی وزیر شدم سهم آموزش از تولید ناخالص داخلی در پرو کمتر از ۳ درصد بود، در مقایسه با سهم ۴ تا ۶ درصدی در کشورهایی نظیر برزیل و مکزیک و کلمبیا، و این در حقوق معلمان بازتاب داشت. در دهۀ ۱۹۶۰ که مادرم معلم بود، معلمی یک شغل طبقۀ متوسطی به‌شمار می‌آمد. اما با گسترش نظام آموزشی و افزایش مدارس و دانش‌آموزان، حقوق معلمان سقوط کرد، به‌طوری‌که در سال ۲۰۱۰ حقوق واقعی معلمان حدود یک‌سوم دهۀ ۱۹۷۰ بود. درنتیجه من نیاز داشتم که هم حقوق معلمان و هم نظام انگیزشی را تقویت کنم. به نخست‌وزیر گفتم که «ببین، وضع ما بد نیست، افتضاح است» و این شد تیتر یک روزنامه‌ها. در اولین اقدام توانستیم سهم بودجۀ آموزش را افزایش دهیم.

🔸معجزه و جادوی یادگیری در تعامل میان معلم و دانش‌‌‌‌آموز است که اتفاق می‌افتد، پس عامل انسانی مهم‌ترین عامل است، بنابراین معلمان باید شرکای اصلی در ایجاد هرگونه تغییر و بهبود واقعی کیفیت آموزش باشند، بنابراین معلمان همزمان هم مشکل و هم راه‌‌‌‌حل هستند.

🔸مانند بسیاری از کشورهای دیگر، پرو یک برنامۀ آموزشی کاملاً توسعه‌یافته داشت که مانند یک کتاب قطور تمام زوایا و عناصری را که بر نتایج تحصیلی تأثیر می‌گذارد، پوشش می‌داد. مشکل این بود که این برنامۀ بسیار طولانی و مفصل را فقط چند کارشناس خوانده بودند و نه هیچ کس دیگری. هیچ سیاستمداری، هیچ روزنامه‌‌‌‌نگاری، هیچ عضوی از مردم خودش را موظف به خواندن آن ندیده بود، بنابراین آنچه ما نیاز داشتیم، ساختن یک پیام ساده بود که ایدۀ این برنامه را منتقل کند و کارهایی را که باید انجام می‌شد، به چند عنصر کاهش دهد. ما به چهار عنصر اصلی رسیدیم: آموزش، نتایج یادگیری، زیرساخت و مدیریت بهتر.

🔸اشتباهی که بسیاری از افرادی که در زمینۀ آموزش‌وپرورش کار می‌کنند مرتکب می‌شوند این است که فقط می‌دانند چگونه با متخصصان ارتباط برقرار کنند. اما باید مهم‌تر از هر کاری، افراد دیگری را که متخصص نیستند متقاعد کنید. از کسانی که در کابینه هستند شروع کنید که ممکن است نظرات قوی داشته باشند، اما واقعاً چیز زیادی در مورد آموزش‌وپرورش نمی‌دانند. باید مطمئن شوید که نمایندگان مجلس چالش‌ها را درک می‌کنند و سپس نیاز به متقاعد‌کردن عموم مردم است. هنگامی که با مردم ارتباط برقرار می‌کنید، باید از پرداختن به‌جزئیات تخصصی خودداری کنید و در عوض توضیح دهید که مشکل چیست و سپس همه را متقاعد کنید که نیاز فوری به بهبود آنچه در کلاس درس اتفاق می‌افتد.

🔸در بسیاری از کشورهای با درآمد کم و متوسط، والدین معمولاً تحصیلات کمتری دارند که چالش‌هایی ایجاد می‌کند. متأسفانه، اکنون می‌دانیم رفتن به مدرسه معادل با یادگیری نیست و در بسیاری از کلاس‌های درس که معلم و کتاب دارد، اتفاق خاصی نمی‌افتد، بنابراین باید راه‌‌‌‌هایی بیابید تا برای والدین روشن‌‌‌ کنید که آیا یادگیری اتفاق می‌افتد یا خیر.

🔸اگر می‌خواهید کشورهای با درآمد متوسط مانند پرو یا آفریقای‌جنوبی را به کشورهایی تبدیل کنید که سطح تحصیلات استونی یا فنلاند را داشته باشند، این کار زمانبر و مستلزم استقامت و شکیبایی است، اما اگر پایه‌‌‌‌های عملکرد ضعیف را در یک سیستم حل کنید، ممکن است طی سه یا چهار سال ‌شاهد پیشرفت‌های بزرگی باشیم و شما می‌توانید با معلمانی که درحال‌حاضر دارید به چنین پیشرفت‌هایی دست ‌یابید؛ اگر معلمان روش‌های مناسب را اتخاذ کنند، پشتیبانی و راهنمایی مناسب را دریافت کنند، مسئولیت نتایج یادگیری را بر عهده بگیرند و توسط مدیران شایسته مدیریت شوند.

لینک قسمت اول:

https://tttttt.me/KSMtehran/15762

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺 آغاز و فرجام اصلاح آموزش‌وپرورش در کشور پرو

🔹در ۲۵ دی‌ماه و دوم بهمن امسال، روزنامه دنیای اقتصادی ترجمه‌ای از جعفر خیرخواهان که مصاحبه ای با وزیر پیشین وزارت آموزش‌وپرورش کشور پرو بوده است را منتشر کرده است. نکات جالب‌ توجهی در تجربه جیمی ساودرا وجود دارد که خواندنی است:

🔹ساودرا که دکتری اقتصاد دارد، در سال ۲۰۱۳ وزیر آموزش‌وپرورش می‌شود. نمره کشور پرو در آزمون پیزا که مشابه پرلز است و سواد خواندن بچه‌های چهارم ابتدائی را اندازه‌گیری می‌کند، بدترین کشور در میان ۷۲ کشور شرکت‌کننده بود. با اصلاح جیمی ساودرا رتبه این کشور بیشترین افزایش را به دست آورد.

🔹برای اصلاح نظام آموزش‌وپرورش او یک ماشین چهار چرخ طراحی کرد: آموزش، نتایج یادگیری، زیرساخت و مدیریت بهتر. فضای عمومی از نمایندگان مجلس و رئیس‌جمهور را به‌سوی آموزش‌وپرورش جلب کرد تا هم بودجه و هم رفتار هم بازیگران تغییر کند.

🔹برای آموزش بهتر و دستیابی به نتایج بهتر یادگیری، شایستگی معلمان را با برگزاری آزمون ملی آغاز کرد. همه معلمان باید در این آزمون شرکت می‌کردند. ارزشیابی مدیران مدرسه نیز بر اساس نمره دانش آموزان موردسنجش قرار می‌گرفت. اصلاحات در آموزش‌وپرورش موفقیت‌آمیز و حاصل آن برنده شدن یک معلم عضو اتحادیه معلمان در انتخابات رئیس‌جمهوری بود. رئیس‌جمهور جدید نیز آزمون معلمان را ملغی کرد.

متن مبسوط این گفتگو را در لینک های زیر بخوانید.

(1) https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4037455
(2) https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4039368


🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺۳۳ بار طرح‌های ساماندهی کودکان کار با بودجه‌های هنگفت شکست خورده‌اند/ ۳۰ تا ۴۰ درصد کودکان کار در خیابان‌ها حضور دارند / بخش زیادی در مشاغل زیرزمینی فعال‌اند

علی‌اکبر اسماعیل‌پور، فعال حقوق کودک:

🔹تاکنون بیش از ۳۳ بار طرح‌های ساماندهی کودکان کار با صرف بودجه‌های هنگفت اجرا و درنهایت با شکست روبرو شده است. بااین‌حال بعد از اجرا باز هم می‌‌بینیم که این کودکان در چهارراه‌ها مشغول به‌کارند. در طرح‌های ساماندهی به ریشه کار کودک پرداخته نمی‌شود و مطالعه‌ای روی گروه هدف و نیاز‌های هر گروه و اولویت‌های آنان صورت نمی‌گیرد. برای مثال، اجازه انتشار آمارهای رسمی این حوزه داده نمی‌شود تا به آن اتکا کنیم و مشخص شود چند درصد از کودکان به‌صورت پنهان و چند درصد به‌صورت آشکار فعالیت می‌کنند.

مسئولان مدام می‌گویند ۸۰ درصد کودکان کار در ایران اهل افغانستان هستند؛ یعنی ما مسئولیتی در قبال آنها نداریم. درصورتی‌که طبق پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک، وقتی پذیرفتیم کودکی در ایران زندگی می‌کند، باید امکانات حداقلی لازم برای آموزش و درمان و... را فراهم کنیم.

🔹در فاصله سال‌های  ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ میلادی جنبشی برای کاهش آمار کودکان کار در دنیا صورت گرفت. نتیجه فعالیت‌های این جنبش جهانی، کاهش آمار کودکان کار از ۲۵۰ میلیون به ۱۶۸ میلیون نفر در سراسر دنیا بود. در این طرح  به خانواده کودکان کار به‌صورت مشروط خدماتی ارائه می‌شد تا کودک به مدرسه برگردد. ما در ایران می‌توانیم همین الگو را اجرا کنیم. ما نهادهایی داریم که زنان سرپرست خانوار را تحت حمایت قرار می‌دهند. مشکل عمده آنها این است که فضای مناسب برای حمایت از این زنان ندارند.

در مجلس ششم قانونی تصویب شد که کارگاه‌های زیر ۱۰ نفر از شمول قانون کار خارج شود. این قانون در حالی تصویب شد که بخش زیادی از کودکان در کارگاه‌هایی با کمتر از ۱۰ نفر نیرو مشغول به‌کارند و به‌ این‌ ترتیب از شمول قانون کار خارج می‌شوند. بازرس تامین اجتماعی و وزارت کار الزامی ندارد که از این کارگاه‌ها بازدید کنند و هیچ نظارتی روی این کارگاه‌ها وجود ندارد.

برآورد ما این است که ۳۰ تا ۴۰ درصد کودکان کار در خیابان‌ها حضور دارند و بخش زیادی از آن‌ها در مشاغل پنهان و زیرزمینی حضور دارند/هم‌میهن

https://tttttt.me/httpsksmtehran2/252

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺استاد سابق دانشگاه تهران: یک نهاد، متولی اداره هزار مدرسه شده است!

🔹#رضا_امیدی، استاد پیشین گروه توسعه و سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه تهران:

🔹دولت دی ماه سال گذشته، ابلاغیه ای به آموزش و پرورش به نام «سند انتظار» داد که در آن اعلام شده که مدارس هیات امنایی شوند و از خیرین محل هم بودجه بگیرند.

🔹در این ابلاغیه گفته شده بحث مردمی سازی آموزش و پرورش باید مورد توجه قرار گیرد که می توانند یک درصد مدارس کشور را افراد یا نهادهای صاحب صلاحیت به عهده بگیرند مشروط به اینکه از دولت بودجه نگیرند.

🔹این یک درصد، یک رانت بزرگ است و تقریبا معادل هزار مدرسه دولتی است. اکنون ببینید چه نهادی متقاضی بر عهده گرفتن این هزار مدرسه شده است!

🔹یک نهاد متولی شده که بر اساس همین ابلاغیه اداره هزار مدرسه را با بودجه خود بر عهده بگیرد.

🔹در همین ابلاغیه گفته شده اگر کسانی مایل هستند در آموزش و پروش تدریس کنند اما هزینه نخواهند، اگر شرایط و صلاحیت های گزینشی را داشته باشند، می توانند به عنوان خیرین تدریس کنند./ جماران


🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو / #محیط_زیست

🔺 ۳۰ درصد آب شرب پایتخت در شبکه انتقال هدر می‌رود

پیام ما، ۲۸ بهمن ۱۴۰۲

🔹یک کارشناس محیط زیست گفت: خطوط لوله‌ انتقال آب شهر تهران مربوط به ۷۰ سال پیش بوده و نشت لوله‌ها حدود ۳۰ درصد است که در واقع باعث می‌شود ۳۰ درصد از آب شرب تهران در جریان انتقال هدر برود.

🔹 به گزارش پیام ما به نقل از تسنیم، علی‌رغم تقویت سامانه‌های بارشی در استان‌های کشور طی زمستان جاری، بر اساس داده‌ها و اطلاعات بارش‌های سازمان هواشناسی کشور از ابتدای سال جاری آبی تا ۲۵ بهمن بارش در تمام استان‌ها نسبت به دوره بلندمدت کاهش یافته و در مقایسه با دوره بلندمدت ۴۹.۴ درصد کاهش یافته است.

واضح است که با این کاهش حدود ۵۰ درصدی بارش‌ها تابستان سختی در انتظار کشور خواهد بود که بی‌شک برای عبور از این تابستانه داغ نیاز است که از همین الان چاره کار کنیم.

در این رابطه، محسن موسوی خوانساری؛ کارشناس محیط زیست به تسنیم گفت: متاسفانه طی سال‌های اخیر دیده‌ایم که در موضوع تامین آب تهران و دیگر کلان‌شهرهای کشور مسئولین ما از جمله وزارت نیرو اقدامات مناسبی را در کاهش مصرف آب انجام نداده‌اند و در واقع ذهن آنها متمرکز بر تامین آب است و هنوز به روش‌های قدیمی سخت‌افزاری پرهزینه اتکا می‌شود.

او ادامه داد: به عنوان مثال در مصاحبه اخیر رییس شرکت آب و فاضلاب تهران دیدیم که ایشان سه راهکار را برای تامین آب شرب شهروندان تهرانی ارائه دادند که یکی بحث تامین آب از نشت آب سد لار، موضوع دیگر انتقال آب از ارتفاعات ۲ هزار، ‌۳ هزار و مورد سوم تأمین آب از چاه‌ها بود. این در حالی است که ما باید روش‌های سخت‌افزاری تأمین آب را به دلایل متعدد از جمله هزینه‌های زیادی که دارند و هم اینکه کشور ما دیگر جایی برای کارهای سخت‌افزاری ندارد کنار بگذاریم و به دنبال روش‌های نرم‌افزاری باشیم.

این کارشناس با انتقاد از اطلاع‌رسانی درخصوص شرایط وخیم تأمین آب تهران در رسانه ملی گفت: متاسفانه در این شرایط که تنها ۲۰۰ میلیون متر مکعب در سدهای تامین کننده آب تهران وجود دارد و این شرایط مشکل جدی را در فصل تابستان ایجاد خواهد کرد، اطلاع‌رسانی درستی را در صدا و سیما نمی‌بینیم و انگار کسی نمی‌خواهد مردم را از این مورد آگاه کند.

موسوی خوانساری در رابطه با راهکارهای سازگاری با کم‌آبی پیش‌روی پایتخت گفت: به عنوان مثال نصب تجهیزات کاهش مصرف آب بر روی شیرهای منازل، مجتمع‌های مسکونی، پادگان‌ها، مساجد، دانشگاه‌ها، ادارات دولتی و… می‌تواند بسیار مهم باشد چرا که به واسطه این تجهیزات ۵۰ درصد مصرف آب کاهش پیدا می‌کند. شاید در منازل شخصی مردم بحث هزینه این تجهیزات را مطرح کنند اما نصب آنها در ادارات دولتی و موارد مذکور کاملاً قابل اجراست. آگاهی‌رسانی در این خصوص بسیار مهم است و باید در رادیو تلویزیون ما مطرح بشود.

او افزود: استفاده از این تجهیزات در قانون بهینه‌سازی مصرف آب شرب تصویب شده است و ما استانداردهای بسیار خوبی هم برای کاهش مصرف داریم و مرکز تحقیقات شرکت آب و فاضلاب روی اینها کار کرده اما متاسفانه هیچگونه اقدامی انجام نشده است و همچنان تنها به دنبال طرح‌های نجومی مثل انتقال آب از ارتفاعات زیبای ۲ هزار، ۳ هزار شهرستان چالوس و تنکابن و رامسر هستیم که این کار به هیچ‌وجه به صرفه نیست.

کارشناس محیط زیست بیان کرد: مورد دیگری که می‌شود اصلاح کرد، خطوط لوله‌ انتقال آب شهر تهران است که مربوط به ۷۰ سال پیش بوده و نشت لوله‌ها حدود ۳۰ درصد است که در واقع باعث می‌شود ۳۰ درصد از آب شرب تهران در جریان انتقال هدر برود.

موسوی خوانساری خاطرنشان کرد: درحال حاضر در مرحله انتقال آب شرب در تهران ۳۰ درصد تلفات آب داریم که اگر تنها ۱۰ درصد آن مدیریت شود، دیگر نیازی به اجرای پروژه‌هایی که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. یعنی اگر با یک سری اقدامات که نمونه آن را در کشورهای همسایه دیده‌ایم تنها درصد از این پرتی آب را کم کنیم، بیش از ۱۵۰ میلیمتر مکعب از این محل برای مصرف آب شور به شهروندان تهران ذخیره می‌شود و اگر این اتفاق بیفتد دیگر هیچ نیازی به هزینه کردن و انتقال آن از جنگل‌های بکر ۲ هزار، ۳ هزار به تهران نخواهد بود.

به اشتراک بگذارید:

https://payamema.ir/?p=99995


🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺معلمان و معلمی چه نسبتی با دانشکده‌های علوم تربیتی دارند؟

🔹گفت‌و‌گو با خانم دکتر #زهرا_نیکنام، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی/ شماره سیزدهم گاهنامه فرهیزش/ فروردین ۱۴۰۳

فرهیزش: با سپاس از حضور شما دراین گفت‌و‌گو اگر ممکن است نخست خودتان و زمینه های حرفه‌ای و مطالعاتی‌تان را اندکی توضیح دهید.

خانم دکتر نیکنام: خدمت همکاران عزیز فرهیزش سلام وعرض ادب دارم . سپاسگزارم از این فرصتی که برای گفتگو پیش آمد.

من زهرا نیکنام عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در رشته‌ی برنامه ریزی درسی و یا آنچه اصطلاحا بیشتر در بین خود همکاران مطرح هست مطالعات برنامه ی درسی را دارم، تا پیش از اشتغال در خوارزمی معلم رسمی آموزش وپرورش بودم و در دبیرستان‌های تهران ده سال فیزیک تدریس کرده‌ام و 5 سال هم در بخش‌های دیگر آموزش و پرورش، از جمله سازمان پژوهش و پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، مشغول به فعالیت بودم. با توجه به این پیشینه‌ی حرفه‌ای وهمین طور تحصیلی‌ام حوزه‌هایی که اکنون بعنوان هیئت علمی دانشگاه به آن علاقه دارم بحث‌های پژوهشی بخصوص معلم و معلمی، تدریس، آموزش فیزیک، آموزش علوم و همین طور رویکرد« کل‌نگر»به برنامه‌ی درسی هست.

رویکرد«کل نگر» یا رویکرد فرهنگی به برنامه درسی یعنی برنامه‌ی درسی را در کلیت آن و با توجه به بافت و زمینه‌ی آن، از جمله زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دیدن، است، این‌ها قلمروهای مورد علاقه‌ی من هستند.



فرهیزش: با توجه به جایگاه علمی و البته دغدغه‌های فردی شما جایگاه معلم و معلمی در مطالعات برنامه‌ی درسی کجاست؟

همه این گفت‌و‌گو را می‌توانید در لینک زیر بخوانید:

🆔https://tttttt.me/farhizesh_mag


🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺گفت‌وگوی هم‌میهن با رامین آصفرنیا وکیل معلمان معترض شیراز

محکومانی که می‌توانند از پابند الکترونیکی استفاده کنند

«اعتراضات و تجمعات صنفی مانند تجمعات معلمان در قانون جرم‌انگاری نشده است.» این موضوع را رامین آصفرنیا، وکیل تعدادی از معلمان بازداشت‌شده شیراز مورد تاکید قرار می‌دهد.

او به هم‌میهن می‌گوید: «بیشتر معلمانی که موکلم بودند، با اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» مواجه شده بودند. تاکید ما بر این بود که اعتراضات بر مبنای اصل ۲۷ قانون اساسی انجام شده است که به شهروندان حق داده برای بیان انتقادات و اعتراضات خود در تجمعات مسالمت‌آمیز شرکت کنند. بنابراین بازداشت این افراد به موجب قانون آئین‌دادرسی کیفری تخلف است، زیرا قانون‌گذار پیش‌بینی کرده که بدون ارتکاب جرم مشهود نمی‌توان شهروندان را بازداشت کرد. ازطرف‌ دیگر اصل ۹ قانون اساسی تصریح کرده که هیچ مقامی حق ندارد آزادی‌های مشروع را ـ هرچند با وضع قوانین و مقررات‌ ـ سلب کند.»

به گفته این وکیل دادگستری، اینکه معلمان در مقابل خانه خودشان یعنی اداره آموزش‌وپرورش تجمع می‌کنند، نه‌تنها عملی مجرمانه نیست، بلکه توسط قانون‌گذار حمایت شده است: «معلمان می‌گویند، تجمعات ما در راستای توسعه آموزش‌وپرورش کشور است،‌ آنها به دنبال این هستند که سرانه دانش‌آموزان در سراسر کشور عادلانه میان بچه‌ها تقسیم شود تا کشور در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گیرد،‌ وضعیت معیشتی معلمان هم برای آنها مهم است و این جرم نیست. این درست نیست شهروندانی را که به‌صورت مسالمت‌آمیز انتقادات خود را بیان می‌کنند، مجرم تلقی کنیم.»

آصفرنیا ادامه می‌دهد: «قانون‌گذار برای هر عمل مجرمانه‌ای، مجازاتی در نظر گرفته است که وقتی قابلیت اجرا یافت، فرد محکوم از کیفیات مخففه‌ای برخوردار می‌شود، مانند آزادی مشروط، مرخصی و... از دیگر موارد هم می‌توان به پابند الکترونیکی اشاره کرد که آیین‌نامه اجرایی آن در سال ۱۳۹۷ مصوب شد و براساس آن، تمام زندانیان مشمول مجازات‌های درجه ۲ تا ۴، بعد از گذراندن یک‌چهارم مدت حبس خود و مشمولین مجازات‌های درجه ۵ تا ۸، بدون گذراندن حبس می‌توانند از پابند الکترونیکی استفاده کنند. اجاره روزانه آن از ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان است و از مددجویان کمیته امداد، بهزیستی و زنان سرپرست خانوار، مبلغی دریافت نمی‌شود. مسئولان، این آیین‌نامه اجرایی را در راستای توسعه عدالت کیفری و تحول قضایی عنوان کردند و این حق به قضات داده شد که از این طریق آثار ناخوشایند اعمال مجازات زندان را برای زندانی و خانواده‌اش کاهش دهند، اما گاهی همین پابند الکترونیکی آثار سوء‌اجتماعی و خانوادگی به دنبال دارد و باعث سستی روابط خانوادگی می‌شود، همچنین فرد گوشه‌گیر شده و روابطش با جامعه قطع‌ می‌شود. پابند الکترونیکی بر اقتصاد خانواده هم تاثیری منفی دارد.»

این وکیل دادگستری می‌گوید: «معلمان به شدت در عرصه علم و فرهنگ مؤثرند و در تمام جهان جایگاهی خاص دارند. آن‌ها افرادی تاثیرگذار را آموزش داده و راهی جامعه می‌کنند. وقتی دانش‌آموز معلم خود را با پابند ببیند، تاثیر خوبی نمی‌‌گذارد.»


https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-14202


🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺دل‌زدگی دانش‌آموزان از تحصیل

محمدرضا نیک نژاد در گفت‌و‌گو با روزنامه هم میهن

فعالان بخش آموزش از وضعیت پیش‌رو نگرانند. آنها معتقدند که شرایط فعلی و آنچه در انتظارمان است، دانش‌آموزان را که قرار است آینده کشور را بسازند با ناامیدی مواجه کرده است. محمدرضا نیک‌نژاد، عضو کانون صنفی معلمان، می‌گوید که مسائل اقتصادی به‌شدت شرایط اجتماعی و فرهنگی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند: «شکم گرسنه، خیلی نمی‌تواند به مسائلی مانند فرهنگ، رعایت حقوق و... فکر کند. شرایط اقتصادی فعلی هم نشان می‌دهد که‌ سال بسیار بدی خواهیم داشت؛ اولین نقطه‌ای هم که تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد، آموزش است. براساس اخباری که از دل ساختار و زبان مسئولان می‌شنویم حدود ۴-۳ میلیون دانش‌آموز بازمانده از تحصیل هستند که بسیاری از آنها ریشه اقتصادی دارند، یعنی خانواده‌هایی که نمی‌توانند هزینه تحصیل دانش‌آموز خود را تامین کنند.»

او به این موضوع اشاره می‌کند که امروز بخش اندکی از کودکان و خانواده‌ها به‌دنبال تحصیلات دانشگاهی‌اند: «اگر دانشگاه را از آموزش حذف کنیم، مشخص می‌شود که بخش آموزش در زندگی امروز و فردای دانش‌آموز ناکارآمد است و نمی‌تواند مهارتی را آموزش دهد و طبیعتاً دانش‌آموزان از تحصیل گریزان می‌شوند، همچنین درس نخواندن هم نوعی از بازماندگی از آموزش است. ‌آموزش ناکارآمد و بدون‌کیفیت هم نوعی بازماندگی از آموزش است. دانش‌آموزانی که در سال‌های اخیر گمان می‌کنند از مسیر آموزش به اهداف اقتصادی و اجتماعی خود نمی‌رسند، از آموزش گریزان شده‌ و قید تحصیل را می‌زنند؛ خطری که بسیار جدی است. نیروی جوان ما یا از آموزش دل‌زده یا از کشور گریزان شده که مسائل سیاسی،‌ اجتماعی و لجبازی‌های مسئولان با خواست جامعه به‌ویژه جوانان، بستر آن را فراهم کرده است.»

این موضوع را نیک‌نژاد مورد تاکید قرار می‌دهد: «جامعه دانش‌آموزی ما به‌ویژه در سطح دبیرستان که بیشتر با آنها سروکار دارم دو گروه هستند، یا دانش‌آموزانی که امکان مهاجرت از کشور را دارند و در حال آماده‌شدن برای مهاجرت هستند به‌ویژه در تهران و کلان‌شهرها و گروه دیگری که مهاجرت ذهنی می‌کنند یعنی واقعاً زندگی در کشور را نوعی آزار می‌بینند و به‌دنبال شرایط مهاجرت‌اند. در این بین افرادی که به‌دلیل ناتوانی ‌اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امکان مهاجرت ندارند همواره از نظر ذهنی بار و بندیل بسته‌اند و آماده مهاجرت هستند. این گروه علاوه بر اینکه زندگی‌شان در این جامعه پا نمی‌گیرد، آزار هم می‌بینند.»

او ادامه می‌دهد که امروز دغدغه دانش‌آموزان فراتر از کلاس درس است. بسیاری از آنها دچار افسردگی و اضطراب هستند که در برخی از دانش‌آموزان به‌شکل سکوت و در خودفرورفتگی بروز می‌یابد و در برخی دیگر به‌شکل بیش‌فعالی و آسیب‌رسانی به خود و سایرین. این موارد نشان می‌دهد که بچه‌ها نسبت به آینده خود ناامید شده‌اند: «ازطرف‌دیگر شکاف طبقاتی در سال‌های اخیر افزایش داشته و عموم خانواده‌ها تنها به فکر تامین نیازهای اولیه معیشتی‌شان‌ هستند. وقتی دانش‌آموز تفاوت زندگی خود با همکلاسی‌هایش را می‌بیند که در رفاه و شرایطی کاملاً متفاوت در مدرسه حاضر می‌شوند، دچار افسردگی شدیدتری می‌شود. بسیاری از جوانان ما گمان می‌کنند که شرایط موجود به آنها تحمیل شده و ابزار لازم برای تغییر را هم در اختیار ندارند به‌همین‌علت هم دچار افسردگی می‌شوند. باتوجه به این شرایط می‌توانم بگویم که ناامیدی، مشکلات روحی و افسردگی را به‌شدت بالا برده و در شدیدترین حالت منجر به خودکشی شده است.»

او درباره تجربه شخصی‌اش از این موضوع می‌گوید: «در کلاس‌هایم به چندین مورد برخورد کرده‌ام که اقدام به خودکشی کرده‌اند و در چند مورد هم که مربوط به کلاس یا مدرسه دیگر بوده، شنیده‌ام که خودکشی دانش‌آموز منجر به فوت او شده است. توجه کنید که دانش‌آموزان، نوجوان هستند و احساسی‌تر با مسائل برخورد می‌کنند. شرایط روحی دانش‌آموزان به‌حدی است که معلم و مدرسه دیگر نمی‌تواند آنها را نسبت به آینده امیدوار کند. امروز حتی بچه‌های دبستانی هم به فکر مهاجرت هستند، اما این بحران موردتوجه قرار نگرفته است.»

لینک گزارش کامل:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-14568

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

مطالبات کارگری، نسبت جنبش کارگری با دیگر جنبش‌های اجتماعی و مسئله‌ی حداقل دستمزد

گفتگو با حسین اکبری*

به مناسبت روز جهانی کارگر

۱. چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبش‌های اجتماعی دودهه اخیر در ایران مطرح نشده است؟
▪️پیش از هر چیز فرارسیدن اول ماه می روز جهانی کارگر را شادباش میگویم و برای همه کارگران درایران وجهان صلح،آزادی و برابری خواستارم.
این درست است که موضوع مزد کارگران یا حداقل دستمزد با زندگی روزمره افراد جامعه بستگی و ارتباط دارد اما به دلیل اینکه این بستگی و ارتباط غیرمستقیم است طبعا به جنبش اجتماعی هم پیوند نمیخورد و البته اگر این انتظار را منطقی هم بدانیم آنچه ابتدا باید اتفاق بیفتد دراجتماع خاص کارگران، یعنی در طبقه ‌کارگر باید این جنبش جوانه زند و رویش پیدا کند و به یک نیروی مادی تاثیرگذار تبدیل شود تا بتواند اجتماع را از خود متاثر کند. برای این منظور آن جنبش طبقاتی هم نیازمند مجموعه عواملی است که با دخالت و تاثیرات متقابل آنها و متاثر از موضوع نارضایتی بالقوه به یک جنبش اعتراضی تبدیل شود.

ببینیم این مجموعه عوامل کدامند؟
پیش از هر چیز درک نیاز به همبستگی کارگری است. این همبستگی باید درک و سپس ایجاد شود.کارگری که ناتوان از اعتراض برای برآوردن نیازش است، باید در ابتدا به دنبال سایر کارگران برود و با هم راه برطرف کردن این نیاز را پیدا کنند. این همفکری، نزدیکی و همبستگی ابتدایی است که باید منجر به شکلی از همبستگی هدفمند و با برنامه و مستمر شود. یعنی همان سازمان‌کارگری که از طرف خود کارگران و برای خود آنها شکل می‌گیرد. پس روندی که باید طی شود
درک نیاز
آگاهی نسبت به چگونگی برآوردن آن
اراده جمعی برای رفع نیاز که در نهایت به سازمان و تشکیلاتی به همین منظور فرا روید
.

متاسفانه هرگاه این ایده بر بستر هرنیاز ضروری، میان کارگران، از اندیشه، میل به عمل پیدا می کند با موانعی مواجه می گردد که یا در نطفه خفه می‌شود، یا در روند سازمان یابی سرکوب و یا در شرایطی به وسیله عواملی، منحرف و نابود می‌شود. این اتفاق در جامعه استبدادی ما از بدو شکل‌گیری طبقه کارگر، همواره به نسبتهای گوناگون رخداده است و در فرایند رشد و تکاملش، دچار هرسه نوع مانع و عارضه ای که اشاره شد، از حرکت به پیش و تکامل بازمانده است. ایران به سبب وجود استبداد و دیکتاتوری یکی ازکشورهایی است که طبقه کارگر و مزدوحقوق بگیرانش حتی برای کسب ابتدایی‌ترین نیازهای صنفی همواره با موانعی که برشمردم, مواجه بوده است.
۲.آیا فعالیت سندیکالیستی در میان کارگران توانسته موجبات حساسیت افکار عمومی به مسئله حداقل دستمزد را فراهم آورد؟

▪️فعالیت سندیکایی به معنای فعالیت سازمان یافته و مداوم کارگران که ایده آن پس از سرکوبهای سالهای اولیه دهه شصت و بطور مشخص در سال ۱۳۶۲ دچار رکود و فترت شد، پس از خرداد ۱۳۷۶ و گشایشی در فضای سیاسی ایران مجدد طرح گردید. نتیجه فعالیت کنشگران منجر به بازگشایی مجدد دو سندیکای کارگران "شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه"و کارگران هفت تپه شد.اما حکومت هیچیک از این دو را تحمل نکرد و متاسفانه هم اکنون که در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر هستیم حکومت تعدادی از این کارگران سندیکایی را به اتهام جرمهای ناکرده به زندان انداخته و کیفر میدهد تا سایر کارگران را از رفتن به سوی ایجاد هرنوع تشکل باز دارد. اما این ممانعت و بازدارندگی از ایجاد و فعالیت آزاد و مستقل تشکلهای کارگری مانع از پاک شدن صورت مساله نمی شود. کارگران دچار مشکلات عدیده هم در محیط کار و هم در اجتماع هستند. مشکلات حقوق و دستمزد و قراردادها که به نوعی نیازهای اولیه کارگری است زندگی کارگران را بحرانی کرده و خانوار آنان را به مرز فروپاشی کشانیده و درسوی دیگر یک ناامنی شغلی و اجتماعی را بر زندگی کارگران حاکم کرده است که برای ادامه زندگی باید به دو ماراتن تامین معیشت تن دهد و بهمین سبب شاهدیم که همواره در سطوح مختلفی اعتراضات کارگری بروز و ظهور پیدا می کند. کارگران اگر چه نمیتوانند و یا هنوز موفق نشده‌اند تشکلهای خود را برپا دارند اما رویکردهای اعتراضی نشان میدهد که زیر پوست این پراکندگی تحمیلی هسته‌های کارگری با مضمون سندیکایی در محیطهای کار در حال رشد و گسترش هستند و این آن نقطه امیدبخشی است که در صورت عمق و توسعه در شرایطی که امکان اندکی به اعتبار این اعتراضات وسیع و گسترش یابنده فراهم گردد این هسته‌ها بتوانند به ایجاد سازمان کارگری در محیطهای کار یاری رسانند وخود در ادامه بازهم برای ضمانت ادامه کاری این سازمانهای کارگری به همان شیوه دوگانه مخفی و علنی تا حصول پابرجایی کامل سازمان کارگری به مثابه بازوی قدرتمندی برای آگاهسازی، توانمندسازی، رشد و توسعه و ارتقاء سازمانی این تشکلها گردند.
⤵️
💠 #گفتگو

🔺بررسی فراز وفرودهای جنبش صنفی معلمان در گفتگو با محمد حبیبی؛فعالیت غیررسمی، نتیجه سرکوب است

✍🏻امتداد-لیلا رزاقی: با «محمد حبیبی» سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران و عضو شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در ارتباط با مطالبات معلمان و چالش‌های فراروی نظام آموزشی کشور به گفتگو نشسته‌ایم. در جریان این گفتگوی دو ساعته، آمار مستندی از آخرین وضعیت تشکل‌ها و فعالان صنفی و همچنین شیوه مواجهه دولت‌ها با کنش‌های صنفی معلمان ارائه شده که قابل تامل است.

خلاصه‌ی گفت و گو:

🔹در حال حاضر قدرت خرید یک معلم نسبت به اوایل دهه ۹۰، یک سوم کاهش پیدا کرده است.

🔹ناکارآمدی مدیریتی در سطح کلان و تحریم‌های اقتصادی طبقه کارگر و مزدبگیر را به شدت آسیب‌پذیر کرده است. این نکته‌ای است که از نظر مدافعان تحریم دور مانده است.

🔹۲۳ تشکل عضور شورای هماهنگی با وجود سرکوب‌های گسترده هم اکنون در کشور فعال هستند.

🔹در اقدامی بی‌سابقه و در فاصله اردیبهشت تا تیرماه ۱۴۰۱، بیش از ۱۰۰ تا ۱۵۰ فعال صنفی در سراسر کشور بازداشت شدند.

🔹 در فاصله ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲، ۳۰ معلم با بازنشستگی اجباری، ۸۰ نفر با محرومیت از رتبه‌بندی، ۱۳ معلم با اخراج و بازخریدی، ۳۲ معلم با تقلیل گروه و ۶۱ معلم با پرونده باز قضایی مواجه هستند. این در حالیست که ۱۰ معلم با پابند الکترونیک از زندان آزاد شدند و برخی هنوز در زندانند.

🔹جنبش صنفی معلمان با وجود آسیب‌ها و ضعف‌های درونی و تهدیدهای بیرونی که با آن دست به گریبان است، دستاوردهای خرد و کلان بسیاری داشته است.

🔹 شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان یک تشکل صنفی است اما در تلاش است تا پیوندی میان مطالبات صنفی و مدنی ایجاد کند. مطالباتی که ذینفعان آموزش را هم در برمی‌گیرد.

🔹جنبش صنفی معلمان جنبشی صنفی/مدنی است اما اگر رادیکالیسمی در برخی موضع‌گیری‌ها مشاهده می‌شود از یک طرف ناشی از سرکوب گسترده حاکمیت در همه این سالها و از سوی دیگر حاکم شدن نوعی رادیکالیسم تخیلی از سوی جریان راست افراطی بر فضای سیاسی ایران است.

🔹مطالبه دستمزد بالای خط فقر باید به روایت و مطالبه مشترک همه گروه‌های اجتماعی بویژه معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان تبدیل شود.

🔸متن کامل:
https://tttttt.me/emtedadnet/88242

#امتداد

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعه‌ی پزشکی و پرستاری

گفت‌وگوی ایران فردا با زینب کوچکیان

الهام عبادتی


🔹 نادیده گرفتن سیاست‌های پیشگیرانه و افزایش کنش‌های اعتراضی

اشاره: خودکشی چهارمین عامل مرگ و میر در بین افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله است. برآوردها نشان می دهد که سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر در سراسر جهان به دلیل خودکشی جان خود را از دست می دهند. علاوه بر این، به ازای هر خودکشی، افراد بسیار بیشتری اقدام به خودکشی می کنند.

بر اساس گزارش جهانی «خودکشی در سراسر جهان در سال ۲۰۱۹: برآوردهای جهانی بهداشت»، بیش از ۷۷ درصد از خودکشی ها در کشورهای با درآمد پایین و متوسط از جمله در منطقه مدیترانه شرقی رخ می دهد. در سال ۲۰۱۹، حدود ۴۱۶۷۳ نفر بر اثر خودکشی در این منطقه جان خود را از دست دادند.

🔹آمارهای رسمی نشان می دهد در ایران به عنوان یکی از کشورهای با درآمد پایین و متوسط نرخ خودکشی رو به افزایش است و در عین حال در سال های اخیر خودکشی در گروه‌هایی مانند پزشکان و پرستاران به عنوان یکی از جدی ترین و جدیدترین تحلیل های جامعه شناختی پدیده خودکشی در ایران مطرح است.

🔸از جمله عوامل مؤثر در نرخ بالای خودکشی در جامعه پزشکی و پرستاری می توان به حجم کاری بسیار زیاد و پرفشار، قلدری و آزار و اذیت در یک فرهنگ کاری سلسله مراتبی سفت و سخت، محرومیت از خواب، ساختارهای پشتیبانی ضعیف و منابع محدود برای کارکنانی که به سمت فرسودگی شغلی حرکت می کنند، اشاره کرد.

🔹بر اساس گزارشی که نیما شهریارپور، متخصص طب اورژانس بیمارستان بهارلو ارائه کرده، طبق بررسی‌های انجام‌شده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی ۳.۱ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. به طوری که در جمعیت دستیاری (رزیدنتی) کشور، که معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳ خودکشی منجر به مرگ داریم. بر اساس یافته‌ها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگران‌کننده‌ای است. همچنین نتایج تحقیقی که فهمیه سعید استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در سال ۱۴۰۱ روی تعدادی از رزیدنتها انجام داد، نشان داد حدود ۳۰ درصد دستیاران پزشکی به خودکشی فکر کرده‌اند. این آمار حتی اگر قابل تعمیم نباشد به هر حال تخمینی از وضعیت موجود را نشان می‌دهد.

زینب کوچکیان، دارای دکترای جامعه شناسی فرهنگی است. او در کارنامه علمی خود، رساله «بازسازی معنای خودکشی در بین افراد اقدام کننده به خودکشی در شهر تهران» و کتاب «مگر تولد راهی؛ واکاوی تجربه زیسته بیست و هشت نفری که نمی خواستند زنده بمانند» را دارد. با وی در گفت‌وگویی به واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعه پزشکی و پرستاری پرداخته‌ایم.


▪️ آمارها و گزارش‌های رسمی نشانگر روند رو به رشد خودکشی و اقدام به خودکشی در جامعه ایران است. بر اساس گزارش مرکز پزشکی قانونی کشور (۱۴۰۱) از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ به میزان ۵۵ درصد شاهد افزایش نرخ مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی بوده‌ایم. در آغاز گفت و گو، نخستین سوال این است که آیا خودکشی در ایران بیشتر یک کنش فردی است یا کنش اعتراضی؟ جامعه شناسانی مانند دکتر آزاد ارمکی معتقدند خودکشی در ایران به کنشی مدنی تبدیل شده است. نظر شما چیست؟

🔸آمارهای برآمده از تعداد بسیاری مصاحبه عمیق با افرادی که خودکشی ناموفق داشتند نشان داده است، همگی این افراد در یک دوره طولانی مدت در زندگی خود در وضعیت بی نیرویی کامل قرار گرفتند؛ بدین معنی که این افراد در مقطعی احساس کردند که هیچ توان و نیرویی برای اصلاح و تغییر و مقابله با مشکلات و وضعیت پیشرو ندارند. این وضعیت بی نیرویی یا برای دفاع از خودشان در برابر خشونت های فیزیکی ، کلامی، عاطفی و اجتماعی بوده یا احقاق حق. این افراد در وضعیت بی نیرویی در نهایت درماندگی و ناامیدی اقدام به خودکشی کردند و این اقدام صرفا برای این بوده که به این وضعیت دردناک و غیر قابل تحمل پایان بدهند. در چنین شرایطی شاید معدود افرادی بگویند که من اقدام به خودکشی می کنم که ساختار و قانون تغییر یابد و فشار کاهش پیدا کند اما نگاه کارشناسانه و مجامع علمی چیزی جز کنش اعتراضی نیست. زمانی که فرد خودکشی را جایگزین خلاءهای قانونی می کند و می گوید من خود را می کشم چون نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم یا این وضعیت برای انسانی با شرایط و ویژگی های من قابل تحمل نیست، هیچ تحلیلی نمی توان به غیر از کنش اعتراضی نسبت به این پدیده داشت. پس کنش خودکشی اعتراضی است و تحلیل و برداشت و جامعه علمی نیز با توجه به تفسیر این افراد است.....



متن کامل:
https://cutt.ly/yewOSZkI


#خودکشی
#ایران_فردا
#زینب_کوچکیان
#خودکشی_در_جامعه‌ی_پزشکی

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #فلسفه_آموزش

🔺گفت و شنود راستین: رمز شکست فرهنگ سکوت

فرهنگ سکوت (culture of scilence) مفهومی است که #پائولو_فریره، تربیت شناس بزرگ برزیلی برای توصیف شرایطی استفاده کرد که یک شخص یا سیستم ایجاد می‌کند تا بتواند به حاکمیت ظالمانه خود تداوم بخشد.
با حاکم شدن فرهنگ سکوت، افراد جامعه تحت ستم در مقابل بی‌عدالتی و تبعیض خاموش می شوند و حتی همدیگر را از روی حسن نیت ساده لوحانه تشویق و تحریک به سکوت می کنند!

در چنین شرایطی، اعضای جامعه ستمدیده هم به شکلی ناآگاهانه مروج فرهنگ سکوت می‌شوند. یعنی آنان نا امیدانه و منفعلانه تسلیم حاکمیت ستم شده و ترجیح می‌دهند بجای مقابله، خاموشی پیشه کنند.

اما، فریره معتقد است که لازمه شکستن این فرهنگ سکوت بهره‌گیری از نیروی گفت و شنود است. اما نه هر گفتگویی، بلکه گفت و شنود راستین (Authentic dialogue).
رسالت اصلی گفت و شنود راستین برانگیختن روحیه پرسشگری است. بعنوان مثال، معلم همچون یک عامل تحول با ایجاد شرایط گفت و شنود نقادانه خودش و دانش آموزان را به گفت و گو دعوت‌ می‌کند. آنها سپس با مشارکت یکدیگر واقعیت‌های تحمیل شده از جانب نظام حاکم را عریان ساخته و متوجه می‌شوند که تنها راه آزادی‌شان شکستن سکوتی است که بر آنها تحمیل شده است.

بنابراین در پداگوژی انتقادی، گفت و شنود مهمترین ابزار آگاه­ی‌بخشی است که طی آن اندیشه و عمل وحدت یافته گفتگوکنندگان، خطاب به جهانی است که باید دگرگون و در نتیجه انسانی شود؛ از این‌رو نمی تواند تا حد «به ودیعه گذاشتن» عقاید یک شخص در دیگری فروکش کند و این چنین نیست که عده ای از طرف بقیه جهان را معنا کنند. به زبانی ساده، گفت و شنود ابزاری فریب دهنده برای سلطه بر دیگری نیست.

بر این اساس، تحقق گفت و شنود راستین در هر شرایطی-از گفتگوی درونی یک نفر با خودش گرفته تا گفتگوی میان دو نفر تا گفتگوی میان یک گروه از افراد و تا گفتگوی ملت­ها و فرهنگ‌های متعدد- مستلزم تبعیت از شرایط و ملاک­هایی است که پائولو فریره در کتاب آموزش ستمدیدگان آنها را به شرح زیر معرفی کرده است:

۱. عشق: اساس گفت و شنود راستین و نفس آن عشق است. این عشق در یک رابطه سلطه­‌جویانه نمی­‌تواند موجودیت پیدا کند. در واقع شرط نخست ورود به چنین نوعی از گفت و شنود دوست داشتن جهان و عشق ورزیدن به انسانهاست.

۲. تواضع (فروتنی): غرور با گفت و شنود راستین سازگار نیست. کسی که خود را جدای از انسانهای دیگر و خود را از آنها برتر بداند، نمی­‌پذیرد و نمی­‌تواند در گفت و شنود راستین شرکت کند. همچنین اگر کسی فکر کند تغییر جهان کار گروهی نخبه است و دیگران را از داشتن چنین حقی محروم کند، مجاز به شرکت در چنین گفت و شنودی نیست.

۳. ایمان: گفت و شنود راستین مستلزم آن است که شخص گفتگو کننده به رسالت خود در تبدیل به انسانی کامل شدن و بازساختن و بازآفرینی جهان ایمان داشته باشد. این امتیاز نیز تنها به نخبگان تعلق ندارد، بلکه حقی است که انسان با آن زاده می شود. به همین دلیل انسان گفت و شنودگر نقاد است و برای آفریدن و دگرگونی به تلاش  برای فهم خویشتن و جهان خویش روی می­‌آورد.

۴. اعتماد متقابل (میان شرکت کنندگان): گفت و شنود راستین مبتنی بر عشق، فروتنی و ایمان در پرتو ارتباط افقی پیش­ می­‌رود. از این رو، پیامد منطقی آن کسب اعتماد متقابل میان شرکت کنندگان در بحث است. عشق دروغین، غرور بیجا، ایمان سست، لفظ گرایی و عمل گرایی هیچکدام ایمان و اعتماد به وجود نمی­‌آورند.

۵. امید: گفت و شنود واقعی بدون امید هم موجودیت پیدا نمی­‌کند. ناامیدی خود شکلی از خاموشی، انکار جهان و گریز از آن است که سلطه­ گر برای پیدایش و گسترش آن برنامه­ ریزی می­‌کند تا «فرهنگ سکوت» را حاکم و گسترش دهد. بنابراین، ناامیدی در یک نظام سلطه­ گرانه سهیم شدن در تداوم و گسترش نابرابری خاستگاه سلطه­‌گران است؛ متفکر نقاد باید امیدوارانه در جستجوی انسانیت و شرافتی باشد که در نتیجه تبعیض و بی­‌عدالتی انکار می­‌شود.

۶. درگیرشدن در تفکر انتقادی: گفت و شنود راستین زمانی تحقق پیدا می­‌کند که گفتگوکنندگان در تفکر انتقادی درگیر شوند. تفکر انتقادی در این معنا یعنی تفکری که دوگانگی جهان و انسان را انکار می کند؛ تفکری که واقعیت را به صورت پویا می پذیرد نه ایستا. در مقابل آن تفکر ساده­ لوحانه قرار دارد که در جستجوی انطباق با وضع موجود و پذیرفتن منفعلانه آن است. به طور خلاصه، تفکر انتقادی در این نظرگاه یعنی نگاه اصلاح­گرانه، مدبرانه و تحول­ گرایانه به همه مسائل فردی و اجتماعی.

#گفتگو
#رهایی_بخشی
#نظریه_انتقادی
#تعامل_اجتماعی
@eduneuro

🔹🔹🔹

🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #گفتگو

🔺 نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران

◾️ گفت‌و‌گوی ایران فردا با محمدرضا نیک‌نژاد*

به کوششِ: سمانه گلاب و محمد کریمی


کریمی: یک بحثی درباره عدالت آموزشی مطرح است. یک دهه است برخی از اندیشمندان ایرانی روی این موضوع کار می کنند اما یک نکته در این باره مغفول است. ما می دانیم فرسنگ ها از عدالت آموزشی دور هستیم و امسال از وزیر آموزش و پرورش پرسیده شده که چرا شهریه فلان مدرسه ۲۰۰ میلیون تومان است. این چه عدالتی است که یک دانش آموز به آن دسترسی دارد و دیگری نه. پاسخ وزیر عجیب بود ایشان گفت وظیفه نهاد آموزش و پرورش آماده سازی دانش آموز برای کنکور است. آموزش بهتر می خواهید باید هزینه اش را بدهید. بنابراین اینها هم منکر این نیستند که نابرابری های آموزشی وجود دارد. این مساله نیازی به آمار و ارقام ندارد و بگوییم چند درصد مدرسه دولتی، غیر دولتی و ... در ایران هست و چه شهریه هایی گرفته می شود. از سوی دیگر برخی از مناطق هم در ایران از آموزش محروم هستند. سوال نخست من این است که نهادهای مدنی در ایران در جایگاه دولت قرار می گیرند و وظیفه ای مانند نابرابری و عدالت را انجام می دهند و با توانمندسازی می خواهند بخشی از مشکلات جامعه را که ناشی از سیستم دولتی است مرتفع کنند. آیا نهادهای مدنی در آموزش و پرورش می توانند گامی برای رفع نابرابری های آموزشی بردارند یا خیر؟

🔹نیک نژاد: همان طور که گفتید آموزش و پرورش و فراتر دولت و فراتر از دولت، حاکمیت، درباره عدالت آموزشی موظف است. در تعریف ساختارهای دولت مدرن این وظیفه‌مند بودن از ستوان‌های اساسی به شمار می‌آید. یک زمانی بود که دولت های قاجاری را داشتیم آن زمان کسی انتظار نداشته که مثل امروز یک وظایفِ تعریف شده داشته باشند و به ویژه در بخش آموزش و درمان آن را پیگیری کنند. اما در تعریف دولت‌های مدرن آمده است و به ویژه برای دولت های رفاه سه وظیفه مهم و ذاتی تعریف شده است؛ آموزش، بهداشت و درمان و امنیت؛ البته وظیفه دولت امنیت داخلی و ملی هم هست. بنابراین این سه، وظیفه ذاتی دولت است. اگر دولت نتوانست این سه کار را انجام دهد، نباشد هم چندان مهم نیست. آموزش و عدالت آموزشی جز وظایف ذاتی دولت هاست و شانه خالی کردن از این ها یعنی شانه خالی کردن از وظایف بنیادی دولت مدرن.

🔸البته نهادهای مدنی با خیریه ها متفاوت هستند. من درباره ورود خیریه ها و خیرین در آموزش نگران هستم اما نهاد مدنی چیز دیگری است. گرچه روی خط حساس و مهمی حرکت می کنیم یعنی اینکه اگر خیرین ورود نکنند بخشی از جامعه تهیدست از آموزش کیفی جا می مانند. حالا کیفی هم نباشد از آموزش عمومی جا می مانند. اما ورود اینها کندی و بی مسئولیتی برای نهاد دولت ایجاد کرده چراکه دولت معتاد شده است. یک زمانی در نسل من نه تنها خانواده ها به آموزش و پرورش کمک نمی کردند بلکه حمایت می شدند. من سال 55 به مدرسه رفتم و پیش دبستانی برای عموم مردم اجباری و رایگان بود. من کودکستان رایگان رفتم و تغذیه رایگان داشتم. خانواده ما هم نسبتا فقیر بود؛ پنج تا بچه بودیم. از خانواده‌ها در مسیر آموزش بچه‌ها حمایت می‌شد. حتی برای تهیه لباس مناسب برای مدرسه، چه برسد به اینکه پول بگیرند. این وضعیت تا پایان حکومت پهلوی بود. در ده سال نخست هم باز تا پایان جنگ این وضعیت را داشتیم و عادلانه ترین آموزش در دوران جمهوری اسلامی را در دوران جنگ داشتیم و بعد هی فاصله گرفتیم و گرفتار وضعیت گریز از مرکز درباره عدالت آموزشی شدیم. آن زمان پولی از خانواده ها نمی گرفتند.

🔹بعد از جنگ و دولت رفسنجانی قرار شد که خانواده ها در آموزش و پرورش مشارکت کنند که بحث مشارکت هم فقط اقتصادی بود. یک زمانی وقتی رسانه ها به این موضوع گیر می دادند می گفتند کمک اقتصادی دلبخواهی است اما به تدریج طوری شد که وزیر می گفت اگر کمک نکنید نمی شود آموزش را پیش برد و قبح دریافت پول در مدارس ریخته شد. درباره عدالت آموزشی و خیرین موضوع طوری شده است که آموزش و پرورش به آنها معتاد شده است. آموزش و پرورش و دولت مثل یک پدر معتاد است که خرج خودش زیاد است و بدنش مصرفش بالاست و نمی تواند به خانواده اش برسد و باید هزینه اش را تامین کند. بنابراین اگر بخواهم این بحث را جمع کنم باید بگویم خیریه ها و خیرین تا اندازه ای در کلیت به عدالت آموزشی آسیب زدند چون دولت با اتکا به فعالیت خیرین از وظایف خود شانه خالی کرد....


متن کامل:

https://cutt.ly/aerVGTRX

#ایران_فردا
#سمانه_گلاب
#محمد_کریمی
#محمدرضا_نیک‌نژاد
#نابرابری_در_آموزش_و_پرورش

http://tttttt.me/iranfardamag
💠 #گفتگو

نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران

🔺به کوششِ سمانه گلاب و محمد کریمی 

  ▪️کریمی: یک بحثی درباره عدالت آموزشی مطرح است. یک دهه است برخی از اندیشمندان ایرانی روی این موضوع کار می کنند اما یک نکته در این باره مغفول است. ما می دانیم فرسنگ ها از عدالت آموزشی دور هستیم و امسال از وزیر آموزش و پرورش پرسیده شده که چرا شهریه فلان مدرسه ۲۰۰ میلیون تومان است. این چه عدالتی است که یک دانش آموز به آن دسترسی دارد و دیگری نه. پاسخ وزیر عجیب بود ایشان گفت وظیفه نهاد آموزش و پرورش آماده سازی دانش آموز برای کنکور است. آموزش بهتر می خواهید باید هزینه اش را بدهید. بنابراین اینها هم منکر این نیستند که نابرابری های آموزشی وجود دارد. این مساله نیازی به آمار و ارقام ندارد و بگوییم چند درصد مدرسه دولتی، غیر دولتی و ... در ایران هست و چه شهریه هایی گرفته می شود. از سوی دیگر برخی از مناطق هم در ایران از آموزش محروم هستند. سوال نخست من این است که نهادهای مدنی در ایران در جایگاه دولت قرار می گیرند و وظیفه ای مانند نابرابری و عدالت را انجام می دهند و با توانمندسازی می خواهند بخشی از مشکلات جامعه را که ناشی از سیستم دولتی است مرتفع کنند. آیا نهادهای مدنی در آموزش و پرورش می توانند گامی برای رفع نابرابری های آموزشی بردارند یا خیر؟
 
نیک نژاد: همان طور که گفتید آموزش و پرورش و فراتر دولت و فراتر از دولت، حاکمیت، درباره عدالت آموزشی موظف است. در تعریف ساختارهای دولت مدرن این وظیفه‌مند بودن از ستون‌های اساسی به شمار می‌آید. یک زمانی بود که دولت های قاجاری را داشتیم آن زمان کسی انتظار نداشته که مثل امروز یک وظایفِ تعریف شده داشته باشند و به ویژه در بخش آموزش و درمان آن را پیگیری کنند. اما در تعریف دولت‌های مدرن آمده است و به ویژه برای دولت های رفاه سه وظیفه مهم و ذاتی تعریف شده است؛ آموزش، بهداشت و درمان و امنیت؛ البته وظیفه دولت امنیت داخلی و ملی هم هست. بنابراین این سه، وظیفه ذاتی دولت است. اگر دولت نتوانست این سه کار را انجام دهد، نباشد هم چندان مهم نیست. آموزش و عدالت آموزشی جز وظایف ذاتی دولت هاست و شانه خالی کردن از این ها یعنی شانه خالی کردن از وظایف بنیادی دولت مدرن. البته نهادهای مدنی با خیریه ها متفاوت هستند. من درباره ورود خیریه ها و خیرین در آموزش نگران هستم اما نهاد مدنی چیز دیگری است. گرچه روی خط حساس و مهمی حرکت می کنیم یعنی اینکه اگر خیرین ورود نکنند بخشی از جامعه تهیدست از آموزش کیفی جا می مانند. حالا کیفی هم نباشد از آموزش عمومی جا می مانند. اما ورود اینها کندی و بی مسئولیتی برای نهاد دولت ایجاد کرده چرا که دولت معتاد شده است. یک زمانی در نسل من نه تنها خانواده‌ها به آموزش و پرورش کمک نمی کردند بلکه حمایت می شدند. من سال ۵۵ به مدرسه رفتم و پیش دبستانی برای عموم مردم اجباری و رایگان بود. من کودکستان رایگان رفتم و تغذیه رایگان داشتم. خانواده ما هم نسبتا فقیر بود؛ پنج تا بچه بودیم. از خانواده‌ها در مسیر آموزش بچه‌ها حمایت می‌شد حتی برای تهیه لباس مناسب برای مدرسه، چه برسد به اینکه پول بگیرند. این وضعیت تا پایان حکومت پهلوی بود. در ده سال نخست هم باز تا پایان جنگ این وضعیت را داشتیم و عادلانه ترین آموزش در دوران جمهوری اسلامی را در دوران جنگ داشتیم و بعد هی فاصله گرفتیم و گرفتار وضعیت گریز از مرکز درباره عدالت آموزشی شدیم. آن زمان پولی از خانواده ها نمی‌گرفتند. بعد از جنگ و دولت رفسنجانی قرار شد که خانواده‌ها در آموزش و پرورش مشارکت کنند که بحث مشارکت هم فقط اقتصادی بود. یک زمانی وقتی رسانه‌ها به این موضوع گیر می‌دادند می‌گفتند کمک اقتصادی دلبخواهی است اما به تدریج طوری شد که وزیر می گفت اگر کمک نکنید نمی شود آموزش را پیش برد و قبح دریافت پول در مدارس ریخته شد. درباره عدالت آموزشی و خیرین موضوع طوری شده است که آموزش و پرورش به آنها معتاد شده است. آموزش و پرورش و دولت مثل یک پدر معتاد است که خرج خودش زیاد است و بدنش مصرفش بالاست و نمی تواند به خانواده‌اش برسد و باید هزینه اش را تامین کند. بنابراین اگر بخواهم این بحث را جمع کنم باید بگویم خیریه‌ها و خیرین تا اندازه‌ای در کلیت به عدالت آموزشی آسیب زدند چون دولت با اتکا به فعالیت خیرین از وظایف خود شانه خالی کرد. برای نمونه خیرین مدرسه ساز باعث شدند دولت خودش را به مدرسه سازی موظف نداند. در برنامه هفتم آمده هر چه خیرین مدرسه ساز هزینه کنند ما هم هزینه می کنیم اما اگر خیرین از N میلیارد تومان بیشتر ندهند دولت هم در ساخت مدرسه مشارکت نمی کند! این یعنی زمین گذاشتن وطیفه ذاتی دولت. وظیفه دولت طبق اصل ۳۰ مدرسه سازی و فراهم کردن حداقل آموزش ها برای همه است. پس بدین معنی خیران مدرسه ساز نه می توانند نه اینکه باید تا این اندازه ورود کنند که دولت وظیفه‌های خودش را فراموش کند.

⤵️
💠 #گفتگو

نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران

گفتگوی ایران فردا با محمدرضا نیک‌نژاد (۲)

🔺به کوششِ سمانه گلاب و محمد کریمی 


کریمی: ما ساختاری در آموزش داریم که در آن دولت آموزش را بازاری می بیند که در آن سودی ندارد پس باید هزینه هایش را از سرش باز کند. در این نگاه، دولت آموزش را بازاری پرضرر می‌بیند. اما گروه‌های ذی نفعی هم هستند که آموزش را بازار پرسودی می‌بینند که می توانند در آن مثلا پکیج موفقیت بفروشند. این گروه ها در آموزش و پروش ذی‌نفوذ هستند. حتی وقتی قرار بود بچه‌ها مشق شب ننویسند این مدیران موسسات پا شدند به بیوت مراجع قم رفتند که فتوا بگیرند این مشق ننوشتن حرام است. در این ساختار معلمانی داریم که دستمزد کمی می گیرند و تلاش می کنند با ارتباط گیری با همان گروه‌های ذینفع خودشان را بالا بکشند. به طور مثال آموزش را به صورت کالا ارائه دهند تا از این طریق معاش‌شان را تامین کنند. این ساختار بازتولید کننده نابرابری آموزش است، حتی برای معلم ها. بسیاری از معلمان کلاس کنکور برگزار می کنند گرچه بسیاری از معلمان کنکور در آموزش و پرورش نیستند و صرفا کنکوری درس می دهند. نکته بدتر این است که در سال ۹۵ یا ۹۷ شورای تالیف آموزش و پرورش به بهانه مشارکت پذیر کردن دانش آموزان کتب درسی را کلا تغییر دادند به گونه ای که بدون معلم امکان یادگیری نیست. این وضعیتی را به وجود آورد که دانش آموزی که در سیستان و بلوچستان معلم و مدرسه ندارد نمی تواند در کنکور شرکت کند چون نمی تواند کتاب را بخرد و یاد بگیرد. پس در این ساختاری که نابرابری آموزشی تقویت می شود حتی در بخش آموزش در دعواهای اخیر نمی بینید بچه های روستایی جزو نفرات برتر کنکور باشند. در دهه های گذشته این رخ می داد اما الان نیست. پس این بازار، این نابرابری را تقویت می کند. از سوی دیگر نیروهای نزدیک به ساختار از جمله معلم ها، اصلا به بحث عدالت آموزشی نمی پردازند. پس نزدیکترین گروهی که باید خواستار عدالت آموزشی باشد به آن بی تفاوت است. در این ساختار به هر حال نابرابری آموزشی بیشترین آسیبش را به گروهی می زند که صدا ندارند و از ساختار اجتماعی ایران حذف شوند و گروه‌های ذینفع می‌توانند در طبقات بالای اجتماعی از این نابرابری استفاده کنند. ما برای عدالت آموزشی نیازمند تغییر ساختار هستیم. یک مطالبه اجتماعی برای تغییر باید باشد تا دولت این ساختار را عوض کند. چطور می توان این ساختار را با مطالبه اجتماعی تغییر داد. ما می خواهیم این مساله را حل کنیم اما با این ساختار نمی شود و تنها راه حل تغییر ساختار است. این ساختار چطور قابل تغییر است و می توان این تغییر را به یک مطالبه اجتماعی حداقل در بین معلم ها ایجاد کرد؟

نیک نژاد: البته در یک دهه گذشته شعار عدالت آموزشی و بازگشت به اصل ۳۰ جزو شعارهای کانون‌های صنفی معلمان در سراسر کشور است. دست کم به لحاظ نظری این تشکل و تشکل‌های دیگر همسو این مطالبه را داشتند و این شعار را مطرح می کنند. بیانیه‌های ده سال پیش را ببینید حتما می‌بینید که اجرای اصل ۳۰ و عدالت آموزشی جز شعارهای‌شان است. اما همین موضوع در بین فعالان صنفی هم با اما و اگر همراه است. مثل بحث طرح مطالبات آموزشی است. در کانون صنفی معلمان گرایشات مختلفی وجود دارد. من ۲۲ سال است در کانون عضو هستم. یک گرایش می گوید ما نباید دنبال مطالبات دانش آموزان باشیم اما یک گرایشی هم هست که گام به گام در دو دهه گذشته تقویت شده است و می گوید خواسته معلمان جدا از خواسته‌های دانش آموزان نیست حتی بحث های معیشتی. یعنی شهروندی به نام معلم حق دارد حقوق بهینه داشته باشد اما اگر شما حقوق کارمند ایران خودرو را زیاد کنید کیفیت خودرو ها بیشتر می شود و می تواند به شهروندان دیگر خدمت کند. اما وقتی حقوق معلم را افزایش می دهید چندگام رسیدگی به وضعیت آموزشی و آموزش کیفی را در مدرسه پیش می‌برید. افزایش حقوق معلم شرط لازم است اما کافی نیست. اما واقعیت این است که اکثریت معلمان به دنبال این داستان نیستند. بخش بزرگی از معلمان مخرج مشترک خواسته‌هایشان خواسته‌های معیشتی است و حق‌شان هم هست و به عنوان یک شهروند حق دارند معیشت‌شان خوب باشد و با یک شغل، زندگی متوسطی داشته باشند. خب پرسش این است که چند درصد از معلمان امکان کلاس خصوصی دارند. چند درس از دانش‌آموزان فرصت کنکوری کار کردن دارند؟ چند درصد دانش آموزان می خواهند دبیر ادبیات برای کنکور بگیرند؟ در بحث کنکور اتفاقا معلمان کنکوری که در ایران درآمد کسب می کنند معلم نیستند. مثلا پزشک عمومی یا مهندس یا دانش آموخته رشته‌های غیر معلمی هستند و البته معلم رسمی هم نیستند.
طرف مهندس است و معلم نیست اما هم توانایی علمی تدریس کنکوری را داشته هم توانایی زدن ذهن مخاطبش را داشته است.

⤵️
💠 #گفتگو

نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران

گفتگوی ایران فردا با محمدرضا نیک‌نژاد (۳)

🔺به کوششِ سمانه گلاب و محمد کریمی 

کریمی: چه راهکاری برای اجتماعی سازی امر آموزش و عدالت آموزشی دارید؟
 
نیک نژاد: راهکار من در حوزه کاری خودم است بخش معلمی، رسانه‌ای و صنفی است. در این سه حوزه اگر آگاهی اجتماعی بالا برود و مساله سازی شود، گامی در این زمینه برداشته شده است. حکومت موفق شده مساله آموزش را شخصی سازی کند. الان دیگر خیلی سخت است خانواده را مجاب کنید بچه‌اش را مدرسه غیر دولتی نبرد چون از این راه به دنبال نجات اوست. همین خانواده هم اگر بچه‌اش موفق شود و دیگر سراغی از آموزش نگیرد و به کار خودش بچسبد درست نیست. ما به عنوان، معلم، کنشگر، رسانه، معلم صنفی و ... وظیفه مان آگاهی رسانی است. همین که در ایران فردا به این موضوعات پرداخته می شود مهم است؛ مخاطبان این نشریه فرهیخته هستند، این آگاهی برای‌شان مهم، اجتماعی و نهادینه شود. درست است که این روند کند است اما تغییرات اجتماعی ماندگار، زمان بر هستند. همین زمان باعث می شود برگشت به عقب سخت باشد. بنابراین اجتماعی سازی و مساله سازی درباره عدالت اجتماعی و آموزش کیفی زمانبر والبته بسیار مهم است. آدم پولدار اطراف ما زیاد است برای نمونه در رسانه‌ها آمده بود که یکی ۵۰۰ میلیون برای کنکور پزشکی فرزندش خرج کرده است. مدرسه دولتی باید انقدر کیفیت داشته باشد که فرزند این آدم پولدار هم رایگان به این نقطه برسد. از سوی دیگر نهادهای مدنی باید تلاش کنند تا خانواده‌ای که جامانده از آگاهی‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی هستند کمکشان کنند تا آنها هم آگاه شوند و بدانند دولت ها موظفند برای آموزش رایگان و کیفی، از سوی دیگر حق بر آموزش از حقوق انسانی شهروندان است و دولت‌ها نباید منتی سر مردم بگذارند. امروز اگر این صدا به ۳۰ درصد تبدیل شود بی شک شنیده می‌شود و حکومت خودش را تغییر می‌دهد.

کریمی: در آموزش با نسلهای متمادی مواجه هستیم و این نابرابری اجتماعی را حس کردند. از دهه ۹۰ به بعد شکاف در جامعه ایران به وجود آمده و در بحث آموزش هم پررنگ است و نابرابری آموزشی بازتولید کننده فقر است و فرد امیدی به تغییر طبقه در شرایط جامعه ندارد. من درباره عموم مردم حرف می زنم که گاهی حتی امکان آموزش ندارند و حتی نمی توانند کیف و کتاب بخرند. این نابرابری آموزشی بازتولید کننده فقر است و ترک تحصیل دانش آموزان طی چند سال اخیر به ویژه در کرونا نشان داد این فرایند طی شده خیلی عمیقتر می شود. هر بار خرجها برای رسیدن به موفقیت در کنکور بیشتر و توان رقابتها کمتر می شود و افراد کمتری می توانند به دلیل هزینه ها وارد این چرخه شوند. هر خانواده ای توان ندارد ۵۰۰ میلیون خرج کند بچه اش پزشکی قبول شود. چشم انداز این موسسات آموزشی را چطور می بینید؟ من در آینده احساس می کنم ما به بیسوادی مطلق برسیم و با نسلی از طبقات اجتماعی مواجه می شویم که اصلا سواد خواندن و نوشتن ندارند. بسیاری از ترک تحصیلها در کرونا به دلیل فقر بود. اگر این ساختار به شدت بد و ضد برابری آموزشی باقی بماند چه چشم اندازی داریم؟
گلاب: در همین راستا باید بگویم این وضعیت نگران کننده است از یک سو می بینیم گروهی از کودکان دائما در مسیر آموزش کم کیفیت تر قرار می گیرند گروهی همین مسیر را افتان و خیزان ادامه می دهند و گروهی هم با تزریق مالی به مدارس برند و دانشگاههای برند می روند. چیزی که من در این نسل دیدم این است که در نگاه به بیرون و مهاجرت از کشور زیاد است اما در این گره که به دانشگاه برند هم می روند امکان مهاجرت هم بیشتر است. با این تزریق مالی بچه ها به مدارس خوبی می روند و کشور اینها را از دست می دهد و بچه هایی باقی می مانند که دولت عامدانه برایشان خرج نکرده و کیفیت آموزشی هم نداشتند. گروه دیگری هم وجود دارد که آموزش با کیفیت دیدند و در عین حال وابستگیهای ایدئولوژیکی دارند که ماندگارند و پیش می روند. این برداشت من است  حس میکنم این سه گروه شکل گرفتند و تمرکز روی گروه سوم است که اینها امور را به دست بگیرند. گروهی می روند و گروهی هم رها شده باقی می مانند.
 
نیک نژاد: اگر بخواهم از همان نکات آقای کریمی شروع کنم کارکرد آموزش متفاوت است. شاید در بحث عدالت آموزشی مهمترین وظیفه دولت فراهم کردن آموزش رایگان و کیفی برای دانش آموزان طبقات مختلف جامعه است. چند شب پیش ما آقای غلامی (استاد دانشگاه تربیت معلم هلسینکی/ فنلاند) را دعوت کردیم در کانون صنفی که از تجربه مدارس فنلاند بگوید. بسیار فضای مدارس اینها متفاوت و بهشت مانند است. در دوره ۵۲ تا ۵۷ سیاستها بنا بر شکوفایی در آمد نفتی ایجاد شد و مدارس به عدالت آموزشی نزدیک شدند.
⤵️
💠 #گفتگو

🔺نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران

گفتگوی ایران فردا با محمدرضا نیک‌نژاد(۴)

به کوششِ سمانه گلاب و محمد کریمی 


کریمی: شاید روزی گفته شود که شما ساختارها را بچینید. با توجه به مطالعاتتان چه ساختار آموزشی متضمن عدالت آموزشی است. شما درباره سوئد و فنلاند تحقیق کردید. چه پارامترهایی ضامن عدالت آموزشی است؟

نیک نژاد: تغییر نگاه بسیار مهم است حتی در بسیاری از مردم و مسئولینی که الان سر کار هستند. برای بسیاری طبیعی است که یک آدم پولدار بچه‌اش را مدرسه بهتری بفرستد. حتی وزیر هم اشاره کرد که وقتی می خواهی ماشین بهتری سوار شوی باید پول بیشتری هم بدهی. خیلی بعید است که این شخص هم از خانواده متمولی آمده باشد ولی این طوری فهمیده که این شرایط طبیعی است. ما با معاون آموزشی غیرمستقیم صحبت کردیم راحت از کوپنی‌سازی حرف می‌زند و نمی داند یکی از شاخصه‌های مهم پولی سازی و کالایی سازی و خصوصی سازی در آموزش است. اینکه هشتاد درصد بچه‌ها در مدرسه دولتی با حداقل امکانات درس می خوانند نشانه خطرناکی از بی عدالتی آموزشی است. اما اگر تغییر نگاه باشد دغدغه برای برداشتن نخستین گام فراهم می‌شود. از سوی دیگر همه جامعه باید بدانند سرمایه‌گذاری در آموزش منجر به توسعه همه‌جانبه می شود. این لقلقه زبان خیلی هاست اما نهادینه نیست. در جلسه‌ای که برای عدالت آموزشی تشکیل شده بود یکی گفت امروز نیروی انسانی مهم نیست و با توجه به هوش مصنوعی دیگر نیازی به آموزش نیست! اولا که ما فاصله زیادی با آن داستان داریم. بازماندگی از آموزش کیفی مشکل عمده اش این است که فرهیختگی را از جامعه گرفته. در برخی از زمینه ها پیشرفته‌اند اما ما با لایه‌ای از جوانان سروکار داریم که در طبقه خودمان هستند و تا اندازه‌ای دارای پیش زمینه های آموزشی- فرهنگی قوی‌تری هستند اما در مناطق محروم که این دغدغه‌ها را ندارند و امکاناتی نیست فرهیختگی از آنها گرفته شده است. وظیفه آموزش این است که تفکر انتقادی را در کودکان پرورش دهد.اکنون فضای مجازی شرایط را به گونه‌ای درست کرده که همه را مثل خس و خاشاک هستند. اینترنشنال و بی بی سی و ... می توانند به راحتی عقاید ما را عوض کنند چون تفکر انتقادی نداریم! این فرهیختگی با طبقاتی کردن جامعه و بازماندگی از آموزش به صورت عمدی و سهوی گره خورده است. باید باور کنیم آموزش لحظه به لحظه‌اش و سال به سالش می تواند در توسعه کشور موثر باشد. بنابراین جامعه توسعه یافته نمی‌توانید داشته باشید مگر شهروند توسعه یافته از مسیر آموزش داشته باشید. اگر اینها حل شد و مردمی داشتیم که اکثریت خواهان عدالت آموزشی باشند و در این مسیر هم به عدالت آموزشی و اجتماعی فکر کردند و مسئولان هم در نقطه‌ای قرار گرفتند که فهمیدند عدالت آموزشی ضروری است و اگر نباشد توسعه هم وجود ندارد، جدای از حقوق شهروندی و حقوق بشر، آن وقت به نقطه‌ای می رسیم که برنامه‌ریزی کنیم. در فنلاند در دهه ۵۰ خودشان فکر کردند کشوری که سالها زیر سیطره نظامی شوروری بود و قبلش ۳۰۰ سال استعمار سوئد را داشته است در ۱۹۵۰ تصمیم می گیرند توسعه یابند و مسیر توسعه را در آموزش و به ویژه معلم می‌دانند. کتابی هست به اسم درس‌های فنلاندی که خیلی خوب این‌ها را توضیح داده. من مقاله‌ای ترجمه کردم که در دهه ۵۰ در این کشور حزب ناسیونالیست با حزب لیبرال با هم درگیری سیاسی داشتند اما مساله آموزش آن قدر برایشان مهم بود که از دو حزب دو نفر به عنوان وزیر انتخاب شدند تا تنش‌های سیاسی وارد آموزش نشود! این جامعه به چه نقطه‌ای رسیده که چنین کرده! بعد از ۵۰ سال امروز آموزش فنلاند در قله آموزش‌های جهان است. شادترین کشور جهان است این با برنامه‌ریزی میسر شده است. از سوی دیگر وقتی می خواهیم برنامه‌ریزی کنیم باید تجربه‌های جهانی را مد نظر بدهیم. خودمان هم نخبه کم نداریم و باید از نظرات و تجربیاتشان استفاده کنیم. سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی در ۳۰ سال گذشته از ۲۰ درصد به ۹.۷۵ رسیده اما کشورهای منطقه برای آموزش ۲۵ درصد از بودجه عمومی شان استفاده می کنند. طبق تاکید نهادهای جهانی از جمله یونسکو و یونیسف و بنیاد آکسفام، سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی در حد دو درصد است اما همین کشورهای منطقه ما میانگین چهار دارند و نهادهای بین المللی می گویند باید روی ۵ باشد. الان عربستان و قطر به هفت رسیده و هزینه می کنند. امروز عربستان عقب مانده نیست و روی آموزش سرمایه‌گذاری می کند. الان مهمترین نهادها برای آموزش قطری هست و در این کشور سال به سال کنگره درباره آموزش برگزار می کنند. 

⤵️