عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
giphy.gif
1 MB
😍 #ایده شیک و جذاب برای ناخن💅🏻

#کدبانو

@asheghanehaye_fatima
#سان_شاین

ی بسته ژله هر طعمی که خودتون بخوایین
یه بسته شانتی میوه ای
بستنی در چند طعم مختلف و بسته به ذائقه
میوه هایی ک استفاده میکنین به دلخواهه ولی من کیوی،موز،سیب،کمپوت اناناس،پرتقال و انگور برای تزیین
ابتدا شانتی رو با استفاده از دستوری ک رو بستش هس چون متفاوته دستورا درست میکنیم و میزاریم یخچال بعد ژله رو درست میکنیم توی ظرف جداگونه البته من برا ژله هام همیشه پودر ژلاتین هم با استفاده از روش بن ماری ترکیب میکنم بعد توی ظرفی ک قراره سرو کنیم اول ژله رو به قطعات کوچک برش میدیم و میریزیم بعد میوه هارو چند لایه به ترتیب مثلا موز وسیب و پرتقال و... حلقه حلقه یا نگینی خرد میکنیم و میریزیم اخر سر شانتی رو ک قبلا اماده کردیم میریزیم روش کمپوت اناناس میزاریم و ی توپک بستنی میزاریم روش و دوباره با میوه انار یا انگور تزیین میکنیم و نوشجان میکنیم😋

💟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایده

آموزش چند مدل فوق العاده زیبـا برای تا کردن دستمال سفره😍👌🏻
#کدبانو

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️👈 #شینیون_3سوته_171


چند مدل شینیون خیلی زیبا با روش خیلی ساده پشت سر 😍👌
دیگه ارایشگاه نرو

#کدبانو

@asheghanehaye_fatima
امروز چه روزی‌ است؟
- ما خود تمامی روزهاییم ای دوست
ما خود زند‌گی‌ایم به تمامی ای یار،
یکدیگر را دوست می‌داریم و زندگی می‌کنیم
زندگی می‌کنیم و یکدیگر را دوست می‌داریم و
نه می‌دانیم زند‌گی چیست و
نه می‌دانیم روز چیست و
نه می‌دانیم عشق چیست...


#ژاک_پره_ور
ترجمه #احمد_شاملو
صبح و عشق تو آفتاب است
آنگاه که درونم طلوع می‌کنی
و می‌بینمت

#شیرکو_بیکس

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏شنیدن جمله های
صبحت بخیر و شبت بخیر
از کسی که دوسش داری
مثل دیازپام‌ میمونه
با شب بخیرش
آروم‌ میشی تا خودِ صبح
با صبح بخیرش
شارژ میشی تا خود شب...

روزتون عاشقانه...

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



موجِ دریا، که در وقت طلوع ماه و خورشید اینقدر قشنگ و برازنده است کی توانسته به آن اعتماد کند و روی آن بیفتد؟ ولی کوهِ محکم، اگر چه به ظاهر‌ خشن است، تمام گلها‌ روی آن قرار
گرفته اند.
بیا، بیا روی قلبِ من قرار بگیر.

#نیما_یوشیج
از نامه ای به عالیه.۱۳۰۵


#بیا_بیا_روی_قلب_من_قرار_بگیر
@asheghanehaye_fatima


عشق من
مرا بگير
در پناه بازوانت
عمر عشق
مثل عمر شمع ها ست

دوستت دارم
فراتر از هر گماني
و آن سوتر از
هر شوق و شيفتگي.....

#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima


Dialogue



[She]
Was it my forehead or my lips you kissed?
I do not know
—I heard only a delightful voice
And dark mist
Veiled the wonder of my startled eyes.


[She]
Hastily I kissed you on your forehead,
For I felt my senses go
From the fragrance of your flowing breath
But still I do not know :


—I heard only a delightful voice
And dark mist
Veiled the wonder of my startled eyes.
Was it my forehead or my lips you kissed?


@asheghanehaye_fatima
🔲🔲🔲🔲🔲🔲

گفتگو


[زن]

آیا پیشانی‌ام بود که بوسیدی یا لبانم؟
هیچ ندانستم
—تنها صدایی روح‌انگیز شنیدم
و مِهی تاریک
که پرده‌ای کشید در برابر چشمان بهت‌زده‌ام.


[مرد]

با شتاب بوسه‌ای زدم بر پیشانی‌ات،
زیرا مدهوش عطر نفس‌هایت
باید در آغوشت می‌افتادم
و دیگر چیزی به یاد ندارم :

—تنها صدایی روح‌انگیز شنیدم
و مِهی تاریک
که پرده‌ای کشید در برابر چشمان بهت‌زده‌ام.
آیا پیشانی‌ام بود که بوسیدی یا لبانم؟




#یاروس_لاو_سایفرت - پراگ
ترجمه #فریده_حسن‌زاده
قال: "اقتليني، فأنا احب عينيك"
و
ضاع الصوت...



گفت: "هلاکم کن که من عاشق ِ چشم‌های توأم"
و
صدا گم شد...



#عبدالوهاب_البیاتی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
🔲


متن کوردی و فارسی


(گفتگوی دو خواهر به نامِ "لاولاو سپید" و "شادریای سپید" با محمدِ دل‌ْشیشه)


ئەو ئێوارەیە شادەریای سپی دەڵێت: «محمەدی دڵشوشە، ئێمە تۆ ناناسین...تۆفان تۆی هێنابێت یان ڕەشەبا، باران تۆی هەڵگرتبێت یان گەرداو، دەبێت ئیمە تۆ بناسین»

محەمەد دەڵێت : « لەهەموو شتێک گرنگتر من دەڵم لەشوشەیە، لەشوشەیەکی زۆر ناسک بچوکترین دڵشکان دەمکوژئت... من کەسێکم لەشوشە، کەشکام ورددەبم، کەوردیش بووم پارچە بەجێدەهێڵم کەپارچەشەم بە جێهێشت دەبم بە مردوویەکی بەد من لە مردم بە جۆرێک پەراش پەراش دەبم کەس ناتوانێت تێبگات کە پارچە ورد و تەنک خۆڵئاساکانی منە ژیانی تێکداوە لەبەرئەوە دڵم مەشکێنن»

@asheghanehaye_fatima
🔲🔲🔲🔲🔲🔲


آن غروب، شادریای سپید می‌گوید :
«محمدِ دل‌ْشیشه ما تو را نمی‌شناسیم. طوفان تو را آورده یا گردباد... باران تو را برداشته یا گرداب، می‌بایست ما تو را می‌شناختیم.»

محمد می‌گوید: «مهمتر از هر چیز، من قلبی شیشه‌ای دارم، شیشه‌ای بسیار نازک، کوچکترین دل‌شکستنی مرا می‌کُشد. من از شیشه‌ام اگر شکسته شوم ریز ریز می‌شوم و فقط ریزه‌هایی از من باقی خواهد ماند. اگر ریزه‌ای از من جا بماند مرده‌ی پلیدی هستم. من اگر بمیرم به گونه‌ای خرد می‌شوم که برای هیچ‌کس قابل تفسیر نیست بداند چگونه خرده‌ریزهای من زندگی را نابود کرده.... به همین خاطر دل مرا نشکنید! »



آخرین انار دنیا
#بختیار_علی
#بختیار
ترجمه : #مریوان_حلبچه‌ای
@asheghanehaye_fatima


یک روز بارانی
از پنجره ی اتاق من
در باران،
یاد عطر موهای تو می افتم ؛
هنوز مثل روز اول ؛ سرخ میشوم !
من بزرگ نمیشوم !
من از این عشق ؛ پیر نمیشوم ؛
باران میشوم‌.



#چيستا_يثربی
@asheghanehaye_fatima


.
اینک تو رفته‌ای و نمی‌دانم
آیا کدام هلهله‌ات شاد می‌کند
آیا کدام عاشق
صادق
نام تو را شبانه
در کوچه‌های شب زده
فریاد می‌کند
من از حصار تیره گذشتم
دیدم
سیماب صبحگاهی
از سر بلندترین کوهها فرو می‌ریخت...

#حمید_مصدق
@asheghanehaye_fatima


که گفتت سراپا وَفائی؟
غلط گفت
جفائی جفائی جفائی جفائی...



#فيض_كاشانی
@asheghanehaye_fatima



نفس ز دل به لبم می‌رسد به‌دشواری

ز بس گره شده در سینه‌ام شکایت‌ها

#صائب_تبریزی
أنني وجدتك لأضيعك و
أحببتك لأفقدك

یافتمت تا ازدستت دهم
و عاشقت شدم تا دلتنگت شوم...

#غادة_السمان

@asheghanehaye_fatima
مردم می‌گویند که درد کشیدن آدم را شریف و پاک می‌کند.
این دروغ است!
درد فقط آدمی را بی‌رحم می‌کند...

#سامرست_موآم


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



مثل این بود که فشار و وزن روی سینه ام برداشته شد ، مثل اینکه قانون ثقل برای من وجود نداشت و آزادانه دنبال افکارم که بزرگ ، لطیف و موشکاف شده بود پرواز میکردم، یکجور کیف عمیق و ناگفتنی سر تا پایم را گرفت.
از قید بار تنم آزاد شده بودم ، تمام وجودم بطرف عالم کند و کرخت نباتی متمایل شده بود - یک دنیای آرام ولی پر از اشکال و الوان افسونگر و گوارا - بعد دنباله افکارم از هم گسیخته و درین رنگها و اشکال حل میشد - در امواجی غوطه ور بود که پر از نوازشهای اثیری بود .
صدای قلبم را میشنیدم ، حرکت شریانم را حس میکردم ، این حالت برای من پر از معنی و کیف بود.

#بوف_کور
#صادق_هدایت