عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
تو خورشید خاوری
جان جهان ز نور تو سرشار می شود
همراه با طلوع تو ای آفتاب پاک
در خواب رفته طالع من
این خفته سالیان بیدار می شود
ای ایه مکرر آرامش
می خواهمت هنوز
آری هنوز هم
دریای  آرزوی
در این دل شکسته من موج می زند
راهی به دل بجو
, آیا چه کس تو را از مهربان شدن با من مایوس می کند

#حمید_مصدق

@asheghanehaye_fatima
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو
من می شناختم او را
نام تو را همیشه به لب داشت
حتی
در حال احتضار
آن دلشکسته عاشق بی نام و بی نشان
آن مرد بی قرار
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو
هر روز پای پنجره غمگین نشسته بود
و گفتگو نمی کرد
جز با درخت سرو
در باغ کوچک همسایه
شبها به کارگاه خیال خویش
تصویری از بلندی اندام می کشید
و در تصورش
تصویر تو بلندترین سرو باغ را
تحقیر کرده بود

#حمید_مصدق

@asheghanehaye_fatima
گه گاهی که دلم می‌گیرد ...
پیش خود می‌گویم :
آنکه جانم را سوخت
یاد می‌آرد از این بنده هنوز ...؟

#حمید_مصدق

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به خود
پناهم ده
که در پناه تو
آواز رازها جاری ست ....

#حمید_مصدق
@asheghanehaye_fatima
.

شب آفتاب ندارد..
و زندگانیِ من بی تو..
چو جاودانه شبی...
جاودانه «تاریک» است..!

#حمید_مصدق


@asheghanehaye_fatima
.

کاش آن آینه بودم من
که به هر صبح
تو را می‌دیدم!

می‌کشیدم
همه اندام تو را
در آغوش

سرو اندام تو با آن همه پیچ
آن همه تاب؛

آنگه از باغ تنت می‌چیدم
گل صد بوسه‌ی ناب...


#حمید_مصدق
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.
شعر اول رو #حمید_مصدق گفته که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن:

تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت!!

و اما پاسخ #فروغ_فرخزاد به حمید مصدق :

من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت!!

حالا پاسخ جواد نوروزی بعد از سالها به این دوتا شاعر :

دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود..
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
او یقیناً پی معشوق خودش می آید !
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد !
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت!!

#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.
اگر تو باز نگردی
اميد آمدنت را به گور خواهم برد
و كس نمی‌داند
كه در فراق تو ديگر
چگونه خواهم زيست
چگونه خواهم مرد...

#حمید_مصدق

@asheghanehaye_fatima
.


.

تنها
تو را ستودم؛
آنسان ستودمت که بدانند مردمان؛
محبوبِ من به سان « خدایان »
ستودنی‌ست.

من پاکباز عاشقم
از عاشقان تو
با مرگم آزمای
با مرگ اگر شیوه تو آزمودنی ست



#حمید_مصدق
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.

.

تنها تو را ستودم
آنسان ستودمت که بدانند مردمان
محبوبِ من به‌سان خدايان ستودنی‌ست... 🥹❤️

#حمید_مصدق
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.

تو
آن شعر محالی که هنوز
با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام
چشم بگشای و مرا باز صدا کن
" ای عشق"
که من از لهجه ی چشمان تو 
شاعر بشوم
و تو را سطر به سطر
و تو را بیت به بیت
و تو را عشق به عشق ...
شاید این بار تو را پیش تو 
با مرگ خود آغاز کنم ...



#حمید_مصدق
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
من و تو
حمید مصدق
چه کسی می‌خواهد
من و تو «ما» نشویم
خانه‌اش ویران باد!
من اگر «ما» نشوم، تنهایم
تو اگر «ما» نشوی، خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یک‌پارچگی را در شرق باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو مُشتِ رسوایان را وانکنیم.
من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند.
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟!
چه کسی با دشمن بستیزد؟...

شعر و صدای: #حمید_مصدق [ ۱۰ بهمن ۱۳۱۸ - ۷ آذر ۱۳۷۷ ]

@asheghanehaye_fatima
میان این برهوت
این منم من مبهوت
بیا بیا برویم
به آستانه گلهای سرخ در صحرا
و مهربانی را
ز قطره قطره باران ز نو بیاموزیم
بیا بیابرویم
به سبزه زار که گسترده سینه در صحرا
بیا که سبزه ‌آندشت را لگد نکنیم
و خواب راحت پروانه را نیاشوبیم
گیاه تشنه لب دشت را به شادابی
ز آب چشمه شراب شفا بنوشانیم
بیا بیا برویم
و مهربانی خود را به خاک عرضه کنیم
که دشت تشنه عشق است و شهر بیگانه
بیا بیا برویم
که نیست جای من و تو
که جای شیون نیز
نه سوز سرما اینجا
که خشمی آتش وار
به شاخه سر نزده هر جوانه
می سوزد
نه پر گشود پرنده در اوج در پرواز
که شعله های غضب جوجه پرستو را
درون تخم به هر آشیانه می سوزد
تمام مرتجعان غول گول دنیایند
همیشه سد بلندی به راه فردایند
بیا بیا برویم
که در هراس از این قوم کینه توزم من
و سخت می ترسم
که کار را به جنون
و مهربانی ما را به خاک و خون بکشند
چگونه می گویی
به هر کجا که رویم آسمان همین رنگ است
بیا بیا برویم
آه من دلم تنگ است
بیا بیا برویم
کجاست نغمه عشق و نسیم آزادی
در این کویر نبینم نشان آبادی
نشانه شادی
دلم گرفت از این شیوه های شدادی
بیا بیا برویم
خوشا رستن و رفتن
به سوی آزادی


#حمید_مصدق


@asheghanehaye_fatima
این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظه های با تو نشستن سرودنی است.
این لحظه های ناب
در لحظه های بی خودی و مستی
شعر بلند حافظ
از تو شنودنی است.
این سر نه مست باده
این سر که مست
مست دو چشم سیاه توست.
اینک به خاک پای تو می سایم
کاین سر به خاک پای تو
پیوسته سودنی است.
تنها تو را ستایم
آن سان ستایمت که بدانند مردمان
محبوب خوبچهره ی من هم
ستودنی است.
من پاک باز عاشقم و سر سپرده ام
بامرگ آزمای
با مرگ اگر که شیوه ی تو آزمودنی است.
این تیره روزگار
در پرده ی غبار دلم را فرو گرفت .
تنها به خنده
یا به شکر خنده های تو
گرد و غبار ز آیینه ی دل زدودنی است.
بگشای در به روی من و عهد عشق بند
کاین عهد بستنی
این در گشودنی است.
این عشق ماندنی❤️
این شعر بودنی است📃
این لحظه های پر شور !  این لحظه های ناب
این لحظه های با تو نشستن

#حمید_مصدق


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاشکی
همچو حبابی در آب
در نگاھ تو تهی میشدم از بودو نبود...


#حمید_مصدق

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مهران_مدیری

زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی‌ست

می‌توان
بر درختی تهی از بار، زدن پیوندی.
می‌توان
در دل این مزرعه‌ی خشک و تهی،
بذری ریخت.
می‌توان از میان، فاصله‌ها را برداشت.

دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله‌هاست!


     #حمید_مصدق


@asheghanehaye_fatima
.

شب آفتاب ندارد ..
و زندگانیِ من بی تو ..
چو جاودانه شبی ..
جاودانه «تاریک» است‌ ..!

#حمید_مصدق
@asheghanehaye_fatima
محبوب من بیا
تا اشتیاق بانگ تو در جان خسته ام
شور و نشاط عشق برانگیزد
من غرق مستی ام
از تابش وجود تو در جام جان چنین
سرشار هستی ام
من بازتاب صولت زیبایی توام
آیینه شکوه دلارایی توام

#حمید_مصدق
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر ونسیم
من به سرگشتگی ‌آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
گیسوان تو به یادم می اید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد

#حمید_مصدق
#عزیز_روزهام



@asheghanehaye_fatima
جای تو خالی ست
در دریغِ نامکرّری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی که منم...

#حمید_مصدق

@asheghanehaye_fatima