.
#قدر در اصل به معنای دیگ، پاتیل و آبشخور است، ظرفی که در آن غذا یا آبی نگه میدارند. از آنجایی که غذا و آب برای ادامهی حیاتِ موجود ضروری هستند معنای استعاری «قدر»، روزی و نصیبِ فرد میشود: وقتی میگوییم «تقدیر» (قسمت) او چنین بود، در واقع به اندازهی دیگاش اشاره داریم. پس «قدر» همچنین به معنای اندازهکردن و ارزیابی کردن نیز هست: قدر و قیمت چیزی را دانستن یعنی به ارزش آن آگاه بودن. «قدر» همچنین به معنای جایگاه و مقام نیز هست زیرا دیگی بزرگتر داشتن طبیعتا به معنای غذای بیشتر داشتن و این نیز به معنای توانگری و قدرتمندیست (به ترکیب قدَر قدرت توجه کنید).
.
حال بیایید نگاهی بیاندازیم به ترکیبِ #شب_قدر. اگر صوریترین معنای قدر را در نظر آوریم که در اصل اشاره به دیگ و آبشخور است، این شب چیزی نیست جز شب خورشتخوردن و شربتخوردن! و مردم سرزمینِ من بسیار در این شب دیگها به پا میکنند! اما اگر معنای دومی را در نظر داشته باشیم، این شب همانا شبِ تقدیر است، پس مردمانِ دیگری از سرزمین من در این شب به دنبال سهم روزی خود برای یکسال میروند، آنان به سیر کردن شکم خود در یک شب نمیاندیشند بلکه به سالی پربرکت نظر دارند: خرید خانه، ماشین، رونق دکان، شفای بیماران، ازدواج فرزندان و بسیاری دیگر که میخواهند در سال پیشرو رقم بخورد.
برخی دیگر که این شب را به معنای «شبِ ارزشیابی» در نظر میگیرند، به درگاه خداوند عجز و ناله برده و فروتنی پیشه میکنند تا در عوض خداوند نیز آنها را در مقام و مرتبهی معنوی بالاتری قرار دهد، گناهان و تقصیراتشان را پاک گرداند و جایگاهشان را -در آن جهان- برتر نشاند. ایشان نیز به تعبیری همچنان به دنبال سهم بیشتری از این آش هستند، با این تفاوت که دیگ برای آنها مفهومی معنویتر به خود گرفته است.
.
اما شاید «شبِ قدر» مفهوم دیگری نیز داشته باشد، برای مثال میتوان آنرا «شبِ بیداری» دانست، زیرا چه زمانی که دیگی روی اجاق داریم و مشغول طبخیم و چه زمانی که پیمانه زده و اندازه میگیریم، در هر دو حالت نیازمند هشیاری هستیم، وگرنه یا غذایمان ته میگیرد و یا اندازهها از دستمان خارج میشود. شب، نقطهی مقابل روز است؛ روز وقت بیداریست و خورشید نماد خودآگاهی، پس شب نماد وجه ناخودآگاه شخصیت است، وجهی که نسبت به آن در غفلت بهسر میبریم.
.
#کارل_گوستاو_یونگ، روانشناس سوئیسی میگوید: «تا زمانی که نسبت به وجه ناخودآگاه شخصیتِ خود هشیار نشده باشید، زندگیتان را هدایت میکند و شما به آن تقدیر میگویید». به این ترتیب میتوان گفت هر زمان که دروننگری و تاملی بر نفس داشته باشیم، به همان اندازه (پیمانه) بر بیداری خود افزودهایم و همان «قدر» جایگاه و منزلت یافتهایم و در زندگی خویش توانگر شدهایم.
.
به آنان که به دنبال خورشت و آش و شله بیرون میزنند نوشِجان میگویم! برای ایشان که پیش حاکمی که قرار است در این یک شب حکمِ سالشان را صادر کند تزویر میکنند، کامروایی آرزو میکنم! ولی شمایی که نه این یک شب که تقویمتان ساعت به ساعت بیداریست، شمایی که مسئولیتِ خود را به تمامی پذیرا شدهاید، بگذارید تا من معنای دیگر واژهی «قدر» را برای شما به کار برم: «قدردان» وجودتان در این جهانم، سپاس که هستید.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
📅 #یکشنبه #روز۴ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
#قدر در اصل به معنای دیگ، پاتیل و آبشخور است، ظرفی که در آن غذا یا آبی نگه میدارند. از آنجایی که غذا و آب برای ادامهی حیاتِ موجود ضروری هستند معنای استعاری «قدر»، روزی و نصیبِ فرد میشود: وقتی میگوییم «تقدیر» (قسمت) او چنین بود، در واقع به اندازهی دیگاش اشاره داریم. پس «قدر» همچنین به معنای اندازهکردن و ارزیابی کردن نیز هست: قدر و قیمت چیزی را دانستن یعنی به ارزش آن آگاه بودن. «قدر» همچنین به معنای جایگاه و مقام نیز هست زیرا دیگی بزرگتر داشتن طبیعتا به معنای غذای بیشتر داشتن و این نیز به معنای توانگری و قدرتمندیست (به ترکیب قدَر قدرت توجه کنید).
.
حال بیایید نگاهی بیاندازیم به ترکیبِ #شب_قدر. اگر صوریترین معنای قدر را در نظر آوریم که در اصل اشاره به دیگ و آبشخور است، این شب چیزی نیست جز شب خورشتخوردن و شربتخوردن! و مردم سرزمینِ من بسیار در این شب دیگها به پا میکنند! اما اگر معنای دومی را در نظر داشته باشیم، این شب همانا شبِ تقدیر است، پس مردمانِ دیگری از سرزمین من در این شب به دنبال سهم روزی خود برای یکسال میروند، آنان به سیر کردن شکم خود در یک شب نمیاندیشند بلکه به سالی پربرکت نظر دارند: خرید خانه، ماشین، رونق دکان، شفای بیماران، ازدواج فرزندان و بسیاری دیگر که میخواهند در سال پیشرو رقم بخورد.
برخی دیگر که این شب را به معنای «شبِ ارزشیابی» در نظر میگیرند، به درگاه خداوند عجز و ناله برده و فروتنی پیشه میکنند تا در عوض خداوند نیز آنها را در مقام و مرتبهی معنوی بالاتری قرار دهد، گناهان و تقصیراتشان را پاک گرداند و جایگاهشان را -در آن جهان- برتر نشاند. ایشان نیز به تعبیری همچنان به دنبال سهم بیشتری از این آش هستند، با این تفاوت که دیگ برای آنها مفهومی معنویتر به خود گرفته است.
.
اما شاید «شبِ قدر» مفهوم دیگری نیز داشته باشد، برای مثال میتوان آنرا «شبِ بیداری» دانست، زیرا چه زمانی که دیگی روی اجاق داریم و مشغول طبخیم و چه زمانی که پیمانه زده و اندازه میگیریم، در هر دو حالت نیازمند هشیاری هستیم، وگرنه یا غذایمان ته میگیرد و یا اندازهها از دستمان خارج میشود. شب، نقطهی مقابل روز است؛ روز وقت بیداریست و خورشید نماد خودآگاهی، پس شب نماد وجه ناخودآگاه شخصیت است، وجهی که نسبت به آن در غفلت بهسر میبریم.
.
#کارل_گوستاو_یونگ، روانشناس سوئیسی میگوید: «تا زمانی که نسبت به وجه ناخودآگاه شخصیتِ خود هشیار نشده باشید، زندگیتان را هدایت میکند و شما به آن تقدیر میگویید». به این ترتیب میتوان گفت هر زمان که دروننگری و تاملی بر نفس داشته باشیم، به همان اندازه (پیمانه) بر بیداری خود افزودهایم و همان «قدر» جایگاه و منزلت یافتهایم و در زندگی خویش توانگر شدهایم.
.
به آنان که به دنبال خورشت و آش و شله بیرون میزنند نوشِجان میگویم! برای ایشان که پیش حاکمی که قرار است در این یک شب حکمِ سالشان را صادر کند تزویر میکنند، کامروایی آرزو میکنم! ولی شمایی که نه این یک شب که تقویمتان ساعت به ساعت بیداریست، شمایی که مسئولیتِ خود را به تمامی پذیرا شدهاید، بگذارید تا من معنای دیگر واژهی «قدر» را برای شما به کار برم: «قدردان» وجودتان در این جهانم، سپاس که هستید.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
📅 #یکشنبه #روز۴ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
چه موقع از روز بهترین زمان انجام تمرینهای یوگا است ؟
به طور کلی بهترین زمان برای انجام تمرینهای یوگا صبح زود ،بین تاریکی و طلوع آفتاب ، و عصر ، بین غروب آفتاب و تاریکی است .
البته شما میتوانید تمرینهای یوگا را در هر زمان از روز که بخواهید انجام دهید (جز بعد از صرف غذا ) ، اما این دو وقت از روز (طلوع و غروب ) بهترین زمان انجام تمرینهای یوگا هستند چون در تایم صبح : هوا خالص و پاک است،سیستمهای بدنی بعد از خواب شبانه استراحت کرده، غدد درون ریز در حالت استراحت هستند و هیچ تنش و استرسی بر بدن فشار نمیآورد.مهم تر از همه ذهن آرام و از هر نوع فکری خالی است و در تایم عصر : بدن بعد از انجام کارهای روزانه آزادتر و منعطف تر از بقیه زمانهای روز است. مسئله مهم دیگر در باره انجام تمرینهای یوگا نوع تمرینات متفاوتی است که در این دو تایم پیشنهاد میشود که در ذیل به شرح آن میپردازیم
این نکته باید مد نظر باشد که صبح ها بدلیل ساعتها خواب شبانه بدن از انعطاف کمتری برخوردار بوده و خشک تر است اما ذهن آرام و شاداب است ، خشکی بدن با تمرین منظم از بین میرود و میتوان آساناها را به خوبی انجام داد عصر ها حرکت بدن راحت تر و آزادتر از صبحهاست و آساناها بهتر و آسانتر انجام میشود .
تمرین صبحگاهی سبب میشود فرد در شغلی که دارد بهتر کار کند . تمرین عصرگاهی آساناها (در زبان سانسکریت به وضعیتهای یوگا آسانا گفته میشه) خشکی و فشار روز را از بین میبرد و فرد را آرام و سر حال میکند . بنابراین آساناهای که دشوارتر هستند باید صبح که اراده بیشتر است تمرین شود و آساناهای نیرو بر انگیز (مانند شیرشاسانا،ساوانگاسانا و واریاسونهای آنها و پاسچیموتاناسانا و …) باید عصر تمرین شود
📅 #یکشنبه #روز۱۸ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
به طور کلی بهترین زمان برای انجام تمرینهای یوگا صبح زود ،بین تاریکی و طلوع آفتاب ، و عصر ، بین غروب آفتاب و تاریکی است .
البته شما میتوانید تمرینهای یوگا را در هر زمان از روز که بخواهید انجام دهید (جز بعد از صرف غذا ) ، اما این دو وقت از روز (طلوع و غروب ) بهترین زمان انجام تمرینهای یوگا هستند چون در تایم صبح : هوا خالص و پاک است،سیستمهای بدنی بعد از خواب شبانه استراحت کرده، غدد درون ریز در حالت استراحت هستند و هیچ تنش و استرسی بر بدن فشار نمیآورد.مهم تر از همه ذهن آرام و از هر نوع فکری خالی است و در تایم عصر : بدن بعد از انجام کارهای روزانه آزادتر و منعطف تر از بقیه زمانهای روز است. مسئله مهم دیگر در باره انجام تمرینهای یوگا نوع تمرینات متفاوتی است که در این دو تایم پیشنهاد میشود که در ذیل به شرح آن میپردازیم
این نکته باید مد نظر باشد که صبح ها بدلیل ساعتها خواب شبانه بدن از انعطاف کمتری برخوردار بوده و خشک تر است اما ذهن آرام و شاداب است ، خشکی بدن با تمرین منظم از بین میرود و میتوان آساناها را به خوبی انجام داد عصر ها حرکت بدن راحت تر و آزادتر از صبحهاست و آساناها بهتر و آسانتر انجام میشود .
تمرین صبحگاهی سبب میشود فرد در شغلی که دارد بهتر کار کند . تمرین عصرگاهی آساناها (در زبان سانسکریت به وضعیتهای یوگا آسانا گفته میشه) خشکی و فشار روز را از بین میبرد و فرد را آرام و سر حال میکند . بنابراین آساناهای که دشوارتر هستند باید صبح که اراده بیشتر است تمرین شود و آساناهای نیرو بر انگیز (مانند شیرشاسانا،ساوانگاسانا و واریاسونهای آنها و پاسچیموتاناسانا و …) باید عصر تمرین شود
📅 #یکشنبه #روز۱۸ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
شاگردی از استادخود پرسید: خواهش میکنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟
استاد جواب داد: تو نمیتوانی از روی سخنان یک فرد، تشخیص دهی که او یک انسان خوب است؛
حتی از ظاهر هیچ فردی نیز نمیتوانی به این شناخت برسی،
اما میتوانی از فضایی که در حضور آن فرد، به وجود میآید، او را بشناسی؛
زیرا هیچ کس قادر نیست فضایی در اطراف خود ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد: اين يعني بازتاب شعور دروني و تشعشعات ما به هستي
📅 #یکشنبه #روز۷ #اسفند #سال۱۴۰۱
استاد جواب داد: تو نمیتوانی از روی سخنان یک فرد، تشخیص دهی که او یک انسان خوب است؛
حتی از ظاهر هیچ فردی نیز نمیتوانی به این شناخت برسی،
اما میتوانی از فضایی که در حضور آن فرد، به وجود میآید، او را بشناسی؛
زیرا هیچ کس قادر نیست فضایی در اطراف خود ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد: اين يعني بازتاب شعور دروني و تشعشعات ما به هستي
📅 #یکشنبه #روز۷ #اسفند #سال۱۴۰۱
ویژگی های یوگای آیینگر
سیستم آیینگار یوگا به عنوان یک سیستم سازماندهی شده، مفاهیم مختلفی از یوگا را در بر میگیرد که شامل آسانا، پرانایاما، دریشتی، باندا، مانترا، دیدار و مدیتیشن میشود. در این سیستم، آسانا به عنوان بخشی اساسی از تمرینات ورزشی در نظر گرفته شده و تمرکز بر روی بهبود وضعیت بدنی و روانی، ارتقاء اعتماد به نفس و ایجاد هماهنگی بین جسم و ذهن قرار دارد.
برخلاف برخی سایر سیستمهای یوگا، در آیینگار یوگا، تأکید بر صحت و ایمنی در انجام آساناها قرار دارد و ترکیبی از آساناهای پایه و پیشرفته استفاده میشود که توسط معلم به شکلی انجام میشود که درستی و ایمنی هر حرکت تضمین شده باشد.
📅 #یکشنبه #روز۲۶ #شهریور #سال۱۴۰۲
سیستم آیینگار یوگا به عنوان یک سیستم سازماندهی شده، مفاهیم مختلفی از یوگا را در بر میگیرد که شامل آسانا، پرانایاما، دریشتی، باندا، مانترا، دیدار و مدیتیشن میشود. در این سیستم، آسانا به عنوان بخشی اساسی از تمرینات ورزشی در نظر گرفته شده و تمرکز بر روی بهبود وضعیت بدنی و روانی، ارتقاء اعتماد به نفس و ایجاد هماهنگی بین جسم و ذهن قرار دارد.
برخلاف برخی سایر سیستمهای یوگا، در آیینگار یوگا، تأکید بر صحت و ایمنی در انجام آساناها قرار دارد و ترکیبی از آساناهای پایه و پیشرفته استفاده میشود که توسط معلم به شکلی انجام میشود که درستی و ایمنی هر حرکت تضمین شده باشد.
📅 #یکشنبه #روز۲۶ #شهریور #سال۱۴۰۲
Audio
#مراقبه_پاڪسازی_انرژیڪ_چاڪرای_چشم_سوم
#مراقبه_قوى_براى_ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ_با_خود_برتر_و_رهنمودهاى_درونى_تواناییھای_روحى_تله_پاتی_روشن_بينى_ذهن_خوانی_رویا_بینی_شهود_ارتباط_با_راهنمای_معنوی_ارتباط_با_فرشته_نگهبان
🧘🔵مراقبه اى مفيد براى #افڪار نامعلوم، اغتشاش #ذهنے، #بے هدفے، رڪود یا #نقصان عقل، میل مفرط به خرید _روشن بینے، تله پاتے ( انتقال حس )، خرد، ارتباط با خود برتر، تصور، رویا، عقاید و تعقل.
🧘🔵درمان بيمارى هاى #سردرد، سینوزیت، #تومورهاے مغزے، #سڪته مغزے، #نابینایے، مشڪلات #بصرے، اختلال هاے یادگیرے، #ڪابوس و حالات عصبی.
🧘🟦ھمه عزيزان مى توانند در اين مراقبه همراه ما باشند و شركت كنند.
🕯🪔شمع و عود اگر در دسترس دارید روشن ڪنید .
@zamin_new🌎
📅 #یکشنبه #روز۲ #اردیبهشت #سال۱۴۰۳
#مراقبه_قوى_براى_ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ_با_خود_برتر_و_رهنمودهاى_درونى_تواناییھای_روحى_تله_پاتی_روشن_بينى_ذهن_خوانی_رویا_بینی_شهود_ارتباط_با_راهنمای_معنوی_ارتباط_با_فرشته_نگهبان
🧘🔵مراقبه اى مفيد براى #افڪار نامعلوم، اغتشاش #ذهنے، #بے هدفے، رڪود یا #نقصان عقل، میل مفرط به خرید _روشن بینے، تله پاتے ( انتقال حس )، خرد، ارتباط با خود برتر، تصور، رویا، عقاید و تعقل.
🧘🔵درمان بيمارى هاى #سردرد، سینوزیت، #تومورهاے مغزے، #سڪته مغزے، #نابینایے، مشڪلات #بصرے، اختلال هاے یادگیرے، #ڪابوس و حالات عصبی.
🧘🟦ھمه عزيزان مى توانند در اين مراقبه همراه ما باشند و شركت كنند.
🕯🪔شمع و عود اگر در دسترس دارید روشن ڪنید .
@zamin_new🌎
📅 #یکشنبه #روز۲ #اردیبهشت #سال۱۴۰۳
🗝️ دروغ
افرادی که به خاطر ثروت. دوستی.عاشقی دروغ میگویند یا اگر آموزشی محصولی ارائه میدهند که قیمت آن بالاتر از ارزش آن میباشد یا افرادی که کلاهبرداری میکنند.اینگونه افراد نه تنها زرنگ نیستند بلکه نادان ترین افراد در جامعه میباشند که فکر میکنند همه چیز در سیاره زمین خلاصه میشود اما
نمیدانند که مسئولان کارما نظاره گر تمام اعمال های شخص هستند و باید عدالت را رعایت کنند شاید در این چند سال زندگی زمینی به چیزهایی دست پیدا کنند ، اما تمام اعمال ها میبایست عکس العمل داشته باشند و خنثی شوند چه در این زندگی ، چه در زندگی های بعدی ( بعضی از کارماها بنا به مصلحت مسئولان کارما ، به زندگی های بعدی موکول میشوند )
دروغ گفتن ریشه تمام مشکلات بشر است بسیاری از افراد جامعه چاکرای گلوی نامتعادل دارند کلمات دارای انرژی هستند و دنیای شمارا میسازند به خاطر همین است که زمین در این وضع قرار گرفته
دروغ مصلحتی پذیرفته نیست ، دروغ. دروغ است ، هر کسی که بر علیه حقیقت اقدام کند ، دچار کارما خواهد شد ، حقیقت را بگویید ، حتی اگر از دست شما ناراحت شوند یا ترکتان کنند ، شما برنده اید
📅 #یکشنبه #روز۳ #تیر #سال۱۴۰۳
افرادی که به خاطر ثروت. دوستی.عاشقی دروغ میگویند یا اگر آموزشی محصولی ارائه میدهند که قیمت آن بالاتر از ارزش آن میباشد یا افرادی که کلاهبرداری میکنند.اینگونه افراد نه تنها زرنگ نیستند بلکه نادان ترین افراد در جامعه میباشند که فکر میکنند همه چیز در سیاره زمین خلاصه میشود اما
نمیدانند که مسئولان کارما نظاره گر تمام اعمال های شخص هستند و باید عدالت را رعایت کنند شاید در این چند سال زندگی زمینی به چیزهایی دست پیدا کنند ، اما تمام اعمال ها میبایست عکس العمل داشته باشند و خنثی شوند چه در این زندگی ، چه در زندگی های بعدی ( بعضی از کارماها بنا به مصلحت مسئولان کارما ، به زندگی های بعدی موکول میشوند )
دروغ گفتن ریشه تمام مشکلات بشر است بسیاری از افراد جامعه چاکرای گلوی نامتعادل دارند کلمات دارای انرژی هستند و دنیای شمارا میسازند به خاطر همین است که زمین در این وضع قرار گرفته
دروغ مصلحتی پذیرفته نیست ، دروغ. دروغ است ، هر کسی که بر علیه حقیقت اقدام کند ، دچار کارما خواهد شد ، حقیقت را بگویید ، حتی اگر از دست شما ناراحت شوند یا ترکتان کنند ، شما برنده اید
📅 #یکشنبه #روز۳ #تیر #سال۱۴۰۳
اگر رویدادی که الان اتفاق میافتد و ما را ناراحت میکند را نبخشیم چه میشود؟
این خشم یا انرژی منفی نوسان میکند و میچسبد به انرژی منفیای که در گذشته در ما جاگیر شده، از بین نمیرود. بنابراین نوسان میکند با آن فرکانس، یا انرژی مشابه خودش را پیدا میکند و به آن اضافه میشود. بنابراین انرژی منفی شروع میکند به زندگی کردن در ما که به آن نقش درد یا صورت درد میگوییم.
درد چیست؟
درد یک انرژی منفی است، موجودی است که میخواهد زنده بماند. خوراکش درد و رنج است و معمولا خاموش است. وقتی خشمگین میشویم یا میرنجیم این درد را بیدار کرده تغذیه میکنیم و وقتی سیر شد دوباره میخوابد ولی تا آن را نبخشیم ازبین نمیرود.
شاید تنها راه رویارویی با این انرژی منفی حضور باشد. حضور آگاهانه ما یعنی نور وجود ما هستی ما. در این لحظه اگر روی دردهای گذشته ما بیافتد میتواند آنها را ذوب کند. درست مثل تاریکی است که روشنایی آن را از بین میبرد..
📅 #یکشنبه #روز۲۵ #شهریور #سال۱۴۰۳
این خشم یا انرژی منفی نوسان میکند و میچسبد به انرژی منفیای که در گذشته در ما جاگیر شده، از بین نمیرود. بنابراین نوسان میکند با آن فرکانس، یا انرژی مشابه خودش را پیدا میکند و به آن اضافه میشود. بنابراین انرژی منفی شروع میکند به زندگی کردن در ما که به آن نقش درد یا صورت درد میگوییم.
درد چیست؟
درد یک انرژی منفی است، موجودی است که میخواهد زنده بماند. خوراکش درد و رنج است و معمولا خاموش است. وقتی خشمگین میشویم یا میرنجیم این درد را بیدار کرده تغذیه میکنیم و وقتی سیر شد دوباره میخوابد ولی تا آن را نبخشیم ازبین نمیرود.
شاید تنها راه رویارویی با این انرژی منفی حضور باشد. حضور آگاهانه ما یعنی نور وجود ما هستی ما. در این لحظه اگر روی دردهای گذشته ما بیافتد میتواند آنها را ذوب کند. درست مثل تاریکی است که روشنایی آن را از بین میبرد..
📅 #یکشنبه #روز۲۵ #شهریور #سال۱۴۰۳
📚 #معـــرفـی_کــتاب
🔖خلاصه کتاب:
خودشناسی به روش یونگ تکنیک جدیدی از خودشناسی را بر اساس تئوری های روانشناختی کارل یونگ نشان می دهد. این تکنیک به شما امکان می دهد نوع شخصیت روانشناختی خود را شناسایی کرده و ساختار و پویایی شخصیت خود را کشف کنید. یادگیری اینکه بین قوای مختلف و تمایلات موجود در روانمان تمایز وجود دارد ، راه را برای درک بیشتر "خود" و روابط شخصی مان باز می کند. این کتاب سرگرم کننده و ساده و برای همه قابل فهم است. خودشناسی به روش یونگ خوانندگان را قادر می سازد تا نتایج خود را با پیروی از دستورالعمل های ساده که نیازی به نمره گذاری عددی ندارند ارزیابی و تفسیر کنند. این روش نه تنها می تواند نوع روانشناختی یونگی هر کس را شناسایی کند بلکه روشی را برای کار با این آرکوتایپ های های یونگی فراهم می کند ...
📚 #نــام_کـــتاب: خودشناسی با روش یونگ
🖋️ #نــوییسنده_کــتاب: مایکل دانیلز
📅 #یکشنبه #روز۲۳ #دی #سال۱۴۰۳
🔖خلاصه کتاب:
خودشناسی به روش یونگ تکنیک جدیدی از خودشناسی را بر اساس تئوری های روانشناختی کارل یونگ نشان می دهد. این تکنیک به شما امکان می دهد نوع شخصیت روانشناختی خود را شناسایی کرده و ساختار و پویایی شخصیت خود را کشف کنید. یادگیری اینکه بین قوای مختلف و تمایلات موجود در روانمان تمایز وجود دارد ، راه را برای درک بیشتر "خود" و روابط شخصی مان باز می کند. این کتاب سرگرم کننده و ساده و برای همه قابل فهم است. خودشناسی به روش یونگ خوانندگان را قادر می سازد تا نتایج خود را با پیروی از دستورالعمل های ساده که نیازی به نمره گذاری عددی ندارند ارزیابی و تفسیر کنند. این روش نه تنها می تواند نوع روانشناختی یونگی هر کس را شناسایی کند بلکه روشی را برای کار با این آرکوتایپ های های یونگی فراهم می کند ...
📚 #نــام_کـــتاب: خودشناسی با روش یونگ
🖋️ #نــوییسنده_کــتاب: مایکل دانیلز
📅 #یکشنبه #روز۲۳ #دی #سال۱۴۰۳
Forwarded from دیباج بافت
"وقتی کنار یک خر نشستم، حقیقت در مقابلم قرار گرفت!"
ملاقات من با یک خر: سخن از حکمت، آزمون و محبت!
روز عادی و معمولیای بود که تصمیم گرفتم از喧وغوغا و سروصدای شهر فرار کنم.
نه میخواستم فریادهای سیاستمداران را بشنوم،
نه پند و اندرزهای ظاهری را،
نه تحلیلهای طولانی تحلیلگران را،
و نه فریب کسانی را که خود را دانا جلوه میدهند.
من دنبال اندک حقیقتی میگشتم، هرچند فقط برای لحظهای باشد.
به یک کشتزار آرام رسیدم،
در آنجا یک خر به درختی بسته شده بود.
به سویش رفتم،
نمیدانم چرا، اما در چشمانش دعوت خاموشی بود که مرا به سوی خودش کشاند.
روی یک سنگ نزدیکش نشستم و گفتم:
"ای دوست، مردم به تو میخندند و میگویند تو بیعقل هستی. واقعاً همینطور است؟"
مدتی طولانی به من نگاه کرد،
سپس بهآرامی سرش را تکان داد، گویی لبخند میزد،
و گفت:
"من هیچگاهی ادعای دانایی نکردهام،
اما هیچگاه دروغ نگفتهام،
نه به کسی خیانت کردهام و نه به کسی زیان رساندهام.
آیا نادانی این است که همانی باشم که هستم؟
یا اینکه دو چهره داشته باشم و چیزی را نشان بدهم که نیستم؟"
گفتم:
"اما مردم تو را بیفایده میدانند،
فقط برای حمل بار!"
او با سکوتی پر از معنا پاسخ داد:
"من کم سخن میزنم، اما بارهای سنگین را تحمل میکنم،
و آنان زیاد سخن میزنند، اما چیزی را تحمل نمیکنند."
پرسیدم:
"آیا خسته نمیشوی؟
از این خاموشی؟
از این آزمون؟"
سرش را تکان داد و گفت:
"خستگی بخشی از زندگی است،
اما مرا نمیشکند.
آزمون، آن کسی را نمیشکند که آن را میپذیرد،
بلکه کسانی را میشکند که با دروغ به جنگ آن میروند.
من آزمون خاموشی و بار کشیدن را پذیرفتهام،
اما نه خیانت کردهام و نه طمع ورزیدهام،
و همین برایم مایه آرامش است."
پرسیدم:
"در مورد زندگی چه نظری داری؟"
گفت:
"زندگی آسان نیست،
اما سختیهای آن به انسان اجازه نمیدهد که به درنده تبدیل شود.
من یک خر هستم،
نه کسی را دریدهام،
نه فریب دادهام،
نه در رقابت بر سر مقام شرکت کردهام،
نه به کسی نفرت ورزیدهام."
در سخنانش غرق شدم،
و چهرههای زیادی به خاطرم آمد:
یک فرد مذهبی که از فروتنی سخن میگوید،
اما انتقاد را تاب نمیآورد.
یک سیاستمدار که به نام مردم فریاد میزند،
اما سرمایهی همان مردم را میدزدد.
یک جوان که به خر میخندد،
اما خودش نمیداند که کیست
و به کجا میرود.
پرسیدم:
"آیا تا بهحال عشق ورزیدهای؟"
با لبخند نرمی گفت:
"بسیار محبت کردهام،
به این زمینی که روی آن قدم میزنم،
به آنانی که با وجود سختی، با من مهربانی میکنند،
به آن دلهای سادهای که بدون پرسیدن از نسبم، برایم آب میآورند.
محبت، آن چیزی نیست که در آوازهای شماست،
محبت یعنی وفادار بودن،
حتی اگر فراموشت کنند،
با نرمی سخن گفتن،
حتی اگر مردم تو را درک نکنند."
پرسیدم:
"آیا هیچ آرزو داشتی که چیز دیگری باشی؟"
گفت:
"اگر به من اختیار داده شود،
باز هم میخواهم همان چیزی باشم که هستم.
نگاههای مردم را خوش ندارم که تنها ظاهر را میبینند و حقیقت را فراموش میکنند.
نه جنگهایشان را دوست دارم
که از یک کلمه شروع شده و به خونریزی میانجامد.
من خر هستم،
نه چهرهام را تغییر میدهم، نه زبانم را و نه موضعم را.
و کسی که مرا بشناسد،
مرا بهدرستی میشناسد."
ساکت شدم،
دیگر چیزی برای گفتن نداشتم.
سپس بهسویم نگاه کرد و گفت:
"به یاد داشته باش،
از من نپرس چرا خر زاده شدم،
بلکه از خود بپرس:
چرا انسان باقی نماندی؟"
برخاستم و خواستم بروم،
که گفت:
"تو در جستجوی حقیقت هستی،
و گاهی،
حقیقت را در جایی مییابی که هیچگاه گمانش را نمیکردی.
در دل یک سنگ،
در لبخند یک فقیر،
یا، در وجود یک خر."
مدتی به او نگاه کردم،
سپس با احترام سر خم کردم و رفتم.
و در درونم احساسی بیدار شد،
که من با یک خر ملاقات نکردم،
بلکه با وجدانی بیدار روبرو شدم،
که چیزی به من آموخت که شاید تمام عمر نیاموخته بودم.
📅 #یکشنبه #روز۲۴ #فروردین #سال۱۴۰۴
ملاقات من با یک خر: سخن از حکمت، آزمون و محبت!
روز عادی و معمولیای بود که تصمیم گرفتم از喧وغوغا و سروصدای شهر فرار کنم.
نه میخواستم فریادهای سیاستمداران را بشنوم،
نه پند و اندرزهای ظاهری را،
نه تحلیلهای طولانی تحلیلگران را،
و نه فریب کسانی را که خود را دانا جلوه میدهند.
من دنبال اندک حقیقتی میگشتم، هرچند فقط برای لحظهای باشد.
به یک کشتزار آرام رسیدم،
در آنجا یک خر به درختی بسته شده بود.
به سویش رفتم،
نمیدانم چرا، اما در چشمانش دعوت خاموشی بود که مرا به سوی خودش کشاند.
روی یک سنگ نزدیکش نشستم و گفتم:
"ای دوست، مردم به تو میخندند و میگویند تو بیعقل هستی. واقعاً همینطور است؟"
مدتی طولانی به من نگاه کرد،
سپس بهآرامی سرش را تکان داد، گویی لبخند میزد،
و گفت:
"من هیچگاهی ادعای دانایی نکردهام،
اما هیچگاه دروغ نگفتهام،
نه به کسی خیانت کردهام و نه به کسی زیان رساندهام.
آیا نادانی این است که همانی باشم که هستم؟
یا اینکه دو چهره داشته باشم و چیزی را نشان بدهم که نیستم؟"
گفتم:
"اما مردم تو را بیفایده میدانند،
فقط برای حمل بار!"
او با سکوتی پر از معنا پاسخ داد:
"من کم سخن میزنم، اما بارهای سنگین را تحمل میکنم،
و آنان زیاد سخن میزنند، اما چیزی را تحمل نمیکنند."
پرسیدم:
"آیا خسته نمیشوی؟
از این خاموشی؟
از این آزمون؟"
سرش را تکان داد و گفت:
"خستگی بخشی از زندگی است،
اما مرا نمیشکند.
آزمون، آن کسی را نمیشکند که آن را میپذیرد،
بلکه کسانی را میشکند که با دروغ به جنگ آن میروند.
من آزمون خاموشی و بار کشیدن را پذیرفتهام،
اما نه خیانت کردهام و نه طمع ورزیدهام،
و همین برایم مایه آرامش است."
پرسیدم:
"در مورد زندگی چه نظری داری؟"
گفت:
"زندگی آسان نیست،
اما سختیهای آن به انسان اجازه نمیدهد که به درنده تبدیل شود.
من یک خر هستم،
نه کسی را دریدهام،
نه فریب دادهام،
نه در رقابت بر سر مقام شرکت کردهام،
نه به کسی نفرت ورزیدهام."
در سخنانش غرق شدم،
و چهرههای زیادی به خاطرم آمد:
یک فرد مذهبی که از فروتنی سخن میگوید،
اما انتقاد را تاب نمیآورد.
یک سیاستمدار که به نام مردم فریاد میزند،
اما سرمایهی همان مردم را میدزدد.
یک جوان که به خر میخندد،
اما خودش نمیداند که کیست
و به کجا میرود.
پرسیدم:
"آیا تا بهحال عشق ورزیدهای؟"
با لبخند نرمی گفت:
"بسیار محبت کردهام،
به این زمینی که روی آن قدم میزنم،
به آنانی که با وجود سختی، با من مهربانی میکنند،
به آن دلهای سادهای که بدون پرسیدن از نسبم، برایم آب میآورند.
محبت، آن چیزی نیست که در آوازهای شماست،
محبت یعنی وفادار بودن،
حتی اگر فراموشت کنند،
با نرمی سخن گفتن،
حتی اگر مردم تو را درک نکنند."
پرسیدم:
"آیا هیچ آرزو داشتی که چیز دیگری باشی؟"
گفت:
"اگر به من اختیار داده شود،
باز هم میخواهم همان چیزی باشم که هستم.
نگاههای مردم را خوش ندارم که تنها ظاهر را میبینند و حقیقت را فراموش میکنند.
نه جنگهایشان را دوست دارم
که از یک کلمه شروع شده و به خونریزی میانجامد.
من خر هستم،
نه چهرهام را تغییر میدهم، نه زبانم را و نه موضعم را.
و کسی که مرا بشناسد،
مرا بهدرستی میشناسد."
ساکت شدم،
دیگر چیزی برای گفتن نداشتم.
سپس بهسویم نگاه کرد و گفت:
"به یاد داشته باش،
از من نپرس چرا خر زاده شدم،
بلکه از خود بپرس:
چرا انسان باقی نماندی؟"
برخاستم و خواستم بروم،
که گفت:
"تو در جستجوی حقیقت هستی،
و گاهی،
حقیقت را در جایی مییابی که هیچگاه گمانش را نمیکردی.
در دل یک سنگ،
در لبخند یک فقیر،
یا، در وجود یک خر."
مدتی به او نگاه کردم،
سپس با احترام سر خم کردم و رفتم.
و در درونم احساسی بیدار شد،
که من با یک خر ملاقات نکردم،
بلکه با وجدانی بیدار روبرو شدم،
که چیزی به من آموخت که شاید تمام عمر نیاموخته بودم.
📅 #یکشنبه #روز۲۴ #فروردین #سال۱۴۰۴
تو دقیقاً میدانی که چی را تجربه میکنی:
ذهن شلوغ. افکار سمّی. ناامیدیهای بیوقفه. حس بیارزشی، ترس، تنبلی، وسواس، مقایسه.
انگار هرچه تلاش میکنی، بیشتر در گل فرو میروی. میدانی چرا؟
چون هنوز مسئولیت ذهنت را نگرفتهای.
حقیقت این است:
هیچکس نمیتواند ذهن تو را نجات دهد. هیچکس نمیتواند این درد را متوقف کند.
نه روانشناس، نه دوست، نه پدر و مادر. فقط خودت.
اگر واقعاً میخواهی ذهنات را از افکار منفی پاک کنی و وارد مدار مثبت شوی، باید مثل یک جنگجو برخیزی. چون پاکسازی ذهن یک "کار ذهنی ساده" نیست؛ یک نبرد واقعی در درون توست.
و برای همین من، ذکی مکسویل، این راه را به تو نشان میدهم. نه با تئوری، بلکه با برنامهای عملی، واقعی و تغییرآفرین.
۱۰ تکنیک علمی و کاربردی برای پاکسازی ذهن از منفی به مثبت؛
۱. نوشتن آزاد ذهن (تخلیه روانی)
هرچه در ذهن داری را بیسانسور بنویس. زهرها باید بیرون ریخته شوند تا ذهنت تنفس کند.
۲. توقف فوری فکر منفی (تکنیک STOP)
تا فکر مسموم رسید، بایست. با صدای بلند بگو: "بس!" بعد برو دنبال یک کار حسی: راه رفتن، شستن دستها، تنفس.
۳. تمرین شکرگزاری آگاهانه
هر روز ۳ چیز واقعی و غیرتکراری را بنویس که بابتشان شکرگزاری. این سادهترین راه برای برنامهریزی مجدد مغز است.
۴. پاکسازی ورودیها
مغزت سطل زباله نیست. از هر محتوا، فرد، یا فضایی که انرژیات را میکشد، فرار کن. تو مسئول ورودیهای ذهنت هستی.
۵. تصویرسازی موفقیت و آرامش
چشم ببند و خودت را در نسخهٔ موفق و آرام ببین. ذهن تفاوت بین خیال و واقعیت را نمیداند.
۶. ورزش بدنی شدید
با حرکت دادن بدن، ذهنت را آزاد میکنی. ۲۰ دقیقه عرق کردن بهتر از ۲ ساعت گریه کردن است.
۷. تنفس آگاهانه (۴-۴-۴-۴)
روزانه چند بار این چرخه را انجام بده: دم، مکث، بازدم، مکث. با این کار سیستم عصبیات را بازتنظیم میکنی.
۸. زیر سؤال بردن افکار مزخرف
به هر فکر منفی که میگوید "تو نمیتونی"، جواب بده: "چرا نتونم؟ چه مدرکی داری؟" ذهن دروغگوست، تو نباید قبول کنی.
۹. ارتباط با آدمهای رشدگرا
محیطت را عوض کن. با کسانی وقت بگذران که بلندت میکنند، نه کسانی که باتلاقاند.
۱۰. مرور و تصمیم نهایی
هر هفته یکبار دفترچهات را مرور کن و ببین که چقدر رشد کردهای. بعد تصمیمی جدید بگیر و امضا کن. این زندگی توست، نه نمایش دیگران.
پاکسازی ذهن، مثل پاکسازی بدن است. اگر هر روز دوش نمیگیری، بدنت بو میگیرد.
اگر هر روز ذهنت را تمیز نکنی، افکارت بوی شکست میگیرند.
یادت باشد:
"تو مسئول ذهن خودت هستی. تو یا زندهگیات را میسازی، یا اجازه میدهی دیگران آن را تخریب کنند – انتخاب با توست." – ذکی مکسویل
📅 #یکشنبه #روز۲۸ #اردیبهشت #سال۱۴۰۴
ذهن شلوغ. افکار سمّی. ناامیدیهای بیوقفه. حس بیارزشی، ترس، تنبلی، وسواس، مقایسه.
انگار هرچه تلاش میکنی، بیشتر در گل فرو میروی. میدانی چرا؟
چون هنوز مسئولیت ذهنت را نگرفتهای.
حقیقت این است:
هیچکس نمیتواند ذهن تو را نجات دهد. هیچکس نمیتواند این درد را متوقف کند.
نه روانشناس، نه دوست، نه پدر و مادر. فقط خودت.
اگر واقعاً میخواهی ذهنات را از افکار منفی پاک کنی و وارد مدار مثبت شوی، باید مثل یک جنگجو برخیزی. چون پاکسازی ذهن یک "کار ذهنی ساده" نیست؛ یک نبرد واقعی در درون توست.
و برای همین من، ذکی مکسویل، این راه را به تو نشان میدهم. نه با تئوری، بلکه با برنامهای عملی، واقعی و تغییرآفرین.
۱۰ تکنیک علمی و کاربردی برای پاکسازی ذهن از منفی به مثبت؛
۱. نوشتن آزاد ذهن (تخلیه روانی)
هرچه در ذهن داری را بیسانسور بنویس. زهرها باید بیرون ریخته شوند تا ذهنت تنفس کند.
۲. توقف فوری فکر منفی (تکنیک STOP)
تا فکر مسموم رسید، بایست. با صدای بلند بگو: "بس!" بعد برو دنبال یک کار حسی: راه رفتن، شستن دستها، تنفس.
۳. تمرین شکرگزاری آگاهانه
هر روز ۳ چیز واقعی و غیرتکراری را بنویس که بابتشان شکرگزاری. این سادهترین راه برای برنامهریزی مجدد مغز است.
۴. پاکسازی ورودیها
مغزت سطل زباله نیست. از هر محتوا، فرد، یا فضایی که انرژیات را میکشد، فرار کن. تو مسئول ورودیهای ذهنت هستی.
۵. تصویرسازی موفقیت و آرامش
چشم ببند و خودت را در نسخهٔ موفق و آرام ببین. ذهن تفاوت بین خیال و واقعیت را نمیداند.
۶. ورزش بدنی شدید
با حرکت دادن بدن، ذهنت را آزاد میکنی. ۲۰ دقیقه عرق کردن بهتر از ۲ ساعت گریه کردن است.
۷. تنفس آگاهانه (۴-۴-۴-۴)
روزانه چند بار این چرخه را انجام بده: دم، مکث، بازدم، مکث. با این کار سیستم عصبیات را بازتنظیم میکنی.
۸. زیر سؤال بردن افکار مزخرف
به هر فکر منفی که میگوید "تو نمیتونی"، جواب بده: "چرا نتونم؟ چه مدرکی داری؟" ذهن دروغگوست، تو نباید قبول کنی.
۹. ارتباط با آدمهای رشدگرا
محیطت را عوض کن. با کسانی وقت بگذران که بلندت میکنند، نه کسانی که باتلاقاند.
۱۰. مرور و تصمیم نهایی
هر هفته یکبار دفترچهات را مرور کن و ببین که چقدر رشد کردهای. بعد تصمیمی جدید بگیر و امضا کن. این زندگی توست، نه نمایش دیگران.
پاکسازی ذهن، مثل پاکسازی بدن است. اگر هر روز دوش نمیگیری، بدنت بو میگیرد.
اگر هر روز ذهنت را تمیز نکنی، افکارت بوی شکست میگیرند.
یادت باشد:
"تو مسئول ذهن خودت هستی. تو یا زندهگیات را میسازی، یا اجازه میدهی دیگران آن را تخریب کنند – انتخاب با توست." – ذکی مکسویل
📅 #یکشنبه #روز۲۸ #اردیبهشت #سال۱۴۰۴