anandayoga
1.33K subscribers
3K photos
536 videos
49 files
892 links
زندگی رازی است که باید آن را زیست ، عاشقش شد و تجربه اش کرد
Download Telegram
Forwarded from زمین نو |zamin_new
ترکیب "طلایی" که از هفت زیتون و یک انجیر تشکیل شده است، معمولاً در طب سنتی به عنوان یک ترکیب مؤثر برای حفظ سلامتی و جوانی مطرح می‌شود. در این ترکیب، خواص هر یک از مواد به‌طور جداگانه و ترکیبی اثرات مثبتی بر روی بدن دارند.

خواص زیتون:

زیتون منبع غنی از آنتی‌اکسیدان‌ها، ویتامین‌ها (خصوصاً ویتامین E) و چربی‌های سالم (مثل اسیدهای چرب امگا-۳) است. این مواد به کاهش التهاب، بهبود سلامت قلب و عروق، و محافظت از سلول‌ها در برابر آسیب‌های ناشی از رادیکال‌های آزاد کمک می‌کنند. همچنین، زیتون به‌عنوان یک منبع طبیعی از پلی‌فنول‌ها عمل می‌کند که می‌توانند فرآیندهای پیری را کند کنند.

خواص انجیر:

انجیر نیز از میوه‌هایی است که به دلیل غنی بودن از فیبر، ویتامین‌ها (مثل ویتامین C و ویتامین K) و آنتی‌اکسیدان‌ها، فواید زیادی برای سلامت دارد. انجیر به بهبود گوارش، تقویت سیستم ایمنی بدن، و کاهش التهاب کمک می‌کند. علاوه بر این، مصرف انجیر می‌تواند به کاهش استرس و بهبود سلامت پوست کمک کند.

ترکیب این دو:

ترکیب هفت زیتون و یک انجیر به‌عنوان یک "ترکیب طلایی" می‌تواند به‌طور خاص برای تقویت سیستم ایمنی، سلامت قلب، و جوان‌سازی پوست مفید باشد. این ترکیب از خواص ضدپیری، کاهش التهابات، و تقویت فرآیندهای ترمیمی پوست بهره می‌برد.

اگر این ترکیب به‌طور منظم مصرف شود، می‌تواند به بهبود ظاهر پوست، افزایش انرژی، و کاهش علائم پیری کمک کند. در طب سنتی، این ترکیب به‌ویژه برای افرادی که به‌دنبال حفظ جوانی و سلامتی در بلندمدت هستند، توصیه می‌شود.

@zamin_new🌎
Forwarded from زمین نو |zamin_new
توماسِ، پسر خیلی چاقی بود، تا حدی که در کلاس، دسته‌های نیمکتِ او را بریده بودند تا راحت بنشیند.
او باهوش و مبتکر امّا زود باور بود . روزی استاد (که یک کشیش بود) داخل کلاس گفت : همین الان در بیرونِ کلاس خری در حال پرواز است. توماس با عجله بیرون رفت تا “خرِ درحالِ پرواز” را ببیند. وقتی برگشت همه به او خندیدند. اما توماس مطلبی گفت که تا اعماق هر تفکری نفوذ می‌کند، او گفت :   *اینکه خری پرواز کند برای من قابل باورتر است از اینکه کشیشی دروغ بگوید.* کلاس در سکوتی معنادار فرو رفت. دروغ‌گوییِ متولیانِ رسمیِ هر دینی، بزرگترین لطمات را به همان دین واردمی‌کند. ژان ژاك روسو (نويسنده و متفكر سوئيسى) خطاب به روحانیون مسیحی می گوید: دست از اثبات حقانیت مسیحیت بردارید، چون مسیحیت واقعاً برحق است، بیایید اثبات کنید که خودتان مسیحی هستید، این چیزیست که نیاز به اثبات دارد... به همین سیاق، باید خطاب به تمام مذهبیون دنیا گفت دست از اثبات وجود خداوند بردارید، وجود او نیازی به اثبات ندارد. شما با رفتار نیکتان، اثبات کنید که به وجود خداوند و حساب و کتاب اعتقاد دارید!

@zamin_new🌎
بیایید لحظه‌ای درنگ کنیم و بنگریم. هنگامی که گلی رنگین را از دامان پرمهر طبیعت به خانه‌ی خود می‌آوریم، انگار پاره‌ای از روح هستی را به آستانه‌مان دعوت کرده‌ایم. اما افسوس، عمر این لطافت زودگذر است، همچون رؤیایی شیرین که با سپیده‌دم محو می‌شود.
حال، چشمان باطن را بگشاییم و به سنگ‌های خاموش نظر افکنیم. این صخره‌های سترگ که شاید هزاره‌ها را در سکوت و ژرفا اندوخته‌اند، گویی حامل داستان‌های زمین، زمزمه‌های باد و نجوای باران‌اند. آنان شاهد گذر اعصار بوده‌اند و تجربه‌هایی بس گران‌بها را در دل سخت خود نگاه داشته‌اند.
پس، هنگامی که سنگی را از آغوش طبیعت جدا کرده و در حریم زندگی‌ جای می‌دهیم، چه رخ می‌دهد؟ آیا این قطعه‌ی بی‌جان می‌تواند بر تار و پود جان و روانمان اثری بگذارد؟ آیا اگر قطره‌ای کوچک از دریای بیکران را در کف دست بگیریم، از طریق این ذره با عظمت کل دریا پیوند نمی‌یابیم؟ حال که تکه‌ای از رگه‌ای نهفته در دل کوهستان را به دست آورده‌ایم، چطور؟ آیا از این رهگذر به تمامیت آن کوه سرافراز راه نمی‌یابیم؟
چه تفاوت ژرفی است میان سنگی که از قلب طبیعت سر برآورده و آنچه در تنگنای آزمایشگاه، بی‌روح و بی‌جان، ساخته شده است! آیا تا کنون در این راز اندیشیده‌اید؟ چه فاصله‌ای است میان خرد پیر فرزانه‌ای که کوله‌بار تجربه‌ی هستی را بر دوش دارد و جنینی که تازه در تاریکی رحم، سفر پر رمز و راز خود را آغاز کرده است؟
درک ما از این جهان شگفت‌انگیز تنها از روزنه‌ی حواسمان نمی‌گذرد. چه‌بسا، با گشودن چشم دل و بهره‌گیری از ادراکی فراحسی، فرصتی می‌یابیم تا جان‌های آشنا را در پس پرده‌ی ظواهر دریابیم و با آنان وحدتی را تجربه کنیم. پس، گوش جان بسپاریم و به ندای خاموش هستی.
👤#نیما_محی_الدین

📅 #شنبه #روز۲۷ #اردیبهشت #سال۱۴۰۴
در زبان پهلوی (و فارسی میانه)، واژه‌ «حوصله» از ریشه‌ واژه‌ «هوسر» یا «هُوسرگ» گرفته شده که به معنی حفره‌ میان سینه و شکم، یعنی دیافراگم بوده.
این ناحیه در پزشکی و عرفان قدیم، محلِ احساس، نفس، و روحیات شمرده می‌شد. پس «حوصله داشتن» یعنی گنجایش داشتن، توان روحی داشتن، تحمل داشتن.

حالا وقتی می‌گوییم: «حوصله‌ام سر رفت» یعنی چی؟

از دید ریشه‌شناسی و عرفانی، می‌شه گفت:
«حوصله‌ام سر رفت» یعنی:
آن ظرفِ درون که باید پذیرای تجربه، انتظار، یا احساس باشد، دیگر طاقت ندارد.
مثل این است که: نَفَسِ دلم گرفته، دیگر جان ندارم که این حالت را تحمل کنم.

«حوصله‌ام سر رفت» یعنی ظرفیت روانی‌ام در آستانه‌ی لبریز شدن است؛ دل‌تنگم، بی‌تابم، یا خسته‌ام از این وضع.

چقدر زیباست که ما ناخودآگاه، از واژه‌ای استفاده می‌کنیم که ریشه‌اش به مرکز احساس و تنفس ما بازمی‌گردد
در فرهنگ لغت انسان ، کدام کلمە با ارزش ترین است ؟"..
"عشق" .
شنونده تعجب کرد و گفت : "انتظار داشتم بگویی روح و یا خدا با ارزش ترین کلمە است .
خندیدم و گفتم :
مگر خدایی بجز عشق می شناسی...!؟

osho
تو دقیقاً می‌دانی که چی را تجربه می‌کنی:
ذهن شلوغ. افکار سمّی. ناامیدی‌های بی‌وقفه. حس بی‌ارزشی، ترس، تنبلی، وسواس، مقایسه.
انگار هرچه تلاش می‌کنی، بیشتر در گل فرو می‌روی. می‌دانی چرا؟
چون هنوز مسئولیت ذهنت را نگرفته‌ای.

حقیقت این است:
هیچ‌کس نمی‌تواند ذهن تو را نجات دهد. هیچ‌کس نمی‌تواند این درد را متوقف کند.
نه روان‌شناس، نه دوست، نه پدر و مادر. فقط خودت.

اگر واقعاً می‌خواهی ذهن‌ات را از افکار منفی پاک کنی و وارد مدار مثبت شوی، باید مثل یک جنگجو برخیزی. چون پاکسازی ذهن یک "کار ذهنی ساده" نیست؛ یک نبرد واقعی در درون توست.
و برای همین من، ذکی مکسویل، این راه را به تو نشان می‌دهم. نه با تئوری، بلکه با برنامه‌ای عملی، واقعی و تغییرآفرین.

۱۰ تکنیک علمی و کاربردی برای پاکسازی ذهن از منفی به مثبت؛

۱. نوشتن آزاد ذهن (تخلیه روانی)

هرچه در ذهن داری را بی‌سانسور بنویس. زهرها باید بیرون ریخته شوند تا ذهنت تنفس کند.

۲. توقف فوری فکر منفی (تکنیک STOP)

تا فکر مسموم رسید، بایست. با صدای بلند بگو: "بس!" بعد برو دنبال یک کار حسی: راه رفتن، شستن دست‌ها، تنفس.

۳. تمرین شکرگزاری آگاهانه

هر روز ۳ چیز واقعی و غیرتکراری را بنویس که بابت‌شان شکرگزاری. این ساده‌ترین راه برای برنامه‌ریزی مجدد مغز است.

۴. پاک‌سازی ورودی‌ها

مغزت سطل زباله نیست. از هر محتوا، فرد، یا فضایی که انرژی‌ات را می‌کشد، فرار کن. تو مسئول ورودی‌های ذهنت هستی.

۵. تصویرسازی موفقیت و آرامش

چشم ببند و خودت را در نسخهٔ موفق و آرام ببین. ذهن تفاوت بین خیال و واقعیت را نمی‌داند.

۶. ورزش بدنی شدید

با حرکت دادن بدن، ذهنت را آزاد می‌کنی. ۲۰ دقیقه عرق کردن بهتر از ۲ ساعت گریه کردن است.

۷. تنفس آگاهانه (۴-۴-۴-۴)

روزانه چند بار این چرخه را انجام بده: دم، مکث، بازدم، مکث. با این کار سیستم عصبی‌ات را بازتنظیم می‌کنی.

۸. زیر سؤال بردن افکار مزخرف

به هر فکر منفی که می‌گوید "تو نمی‌تونی"، جواب بده: "چرا نتونم؟ چه مدرکی داری؟" ذهن دروغگوست، تو نباید قبول کنی.

۹. ارتباط با آدم‌های رشدگرا

محیطت را عوض کن. با کسانی وقت بگذران که بلندت می‌کنند، نه کسانی که باتلاق‌اند.

۱۰. مرور و تصمیم نهایی

هر هفته یک‌بار دفترچه‌ات را مرور کن و ببین که چقدر رشد کرده‌ای. بعد تصمیمی جدید بگیر و امضا کن. این زندگی توست، نه نمایش دیگران.

پاکسازی ذهن، مثل پاکسازی بدن است. اگر هر روز دوش نمی‌گیری، بدنت بو می‌گیرد.
اگر هر روز ذهنت را تمیز نکنی، افکارت بوی شکست می‌گیرند.

یادت باشد:
"تو مسئول ذهن خودت هستی. تو یا زنده‌گی‌ات را می‌سازی، یا اجازه می‌دهی دیگران آن را تخریب کنند – انتخاب با توست." – ذکی مکسویل

📅 #یک‌شنبه #روز۲۸ #اردیبهشت #سال۱۴۰۴
مثبت‌نگری کور، یک فریب مدرن است!

نویسنده: ذکی مکسویل

حتماً بارها شنیده‌اید که می‌گویند:
"نیمه پر لیوان را ببین!"
یا
"مثبت فکر کن تا مثبت جذب کنی!"

اما آیا واقعاً می‌شود در اوج فقر، تنهایی، بی‌پولی و شکست، ایستاد جلوی آینه و گفت:
"من ثروتمندم، من خوشبختم، من شاد هستم!"؟

بیایید صادق باشیم:
این نه مثبت‌نگری‌ست، نه انگیزه‌بخش، بلکه یک نوع دروغ‌گویی به خود است.
تو داری درد را می‌بینی، فشار را حس می‌کنی، حساب بانکی‌ات خالی‌ست، رابطه‌ات در حال فروپاشی‌ست، و بعد به خودت لبخند مصنوعی می‌زنی؟
این اسمش رشد نیست، سرکوب است.

مثبت بودن، یعنی پذیرش واقعیت + انتخاب اراده

مثبت‌اندیشی واقعی به این معنا نیست که چشم‌هایت را ببندی و لبخند بزنی.
مثبت‌اندیشی یعنی:
"من می‌دانم شرایط بد است، اما دنبال راه‌حل هستم. فرار نمی‌کنم، انکار نمی‌کنم، بلکه با آگاهی جلو می‌روم."

مثبت بودن = دروغ نگفتن + امید ساختن
نه اینکه جلوی آینه دروغ بگویی، بلکه روبروی حقیقت بایستی و بپرسی:
"الان چه‌کار می‌توانم بکنم؟ چه تغییری از دستم برمی‌آید؟"

چرا مثبت‌نگریِ افراطی، آسیب‌زا است؟

بر اساس تحقیقات American Psychological Association، چیزی به نام "Toxic Positivity" وجود دارد، یعنی مثبت‌اندیشی سمی.
این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که فرد اجازه نمی‌دهد احساسات واقعی خود را تجربه کند و با تظاهر، آن‌ها را سرکوب می‌کند.
نتیجه؟
اضطراب پنهان، خشم‌های سرکوب‌شده، بی‌انگیزگی، و در نهایت فروپاشی روانی.

مثبت بودنِ واقعی، یعنی عمل‌گرایی با صداقت

ذکی مکسویل می‌گوید:*
"مثبت‌ترین آدم کسی است که در بدترین شرایط، دنبال راه‌حل بگردد، نه کسی که وانمود کند مشکلی نیست."

بنابراین:
اگر فقیر هستی، این را بپذیر. اما بپرس: چه کار کنم که از این فقر بیرون شوم؟

اگر تنها هستی، این را حس کن. اما بپرس: چطور روابط سالم بسازم؟

اگر شکست خوردی، شکست را قبول کن. اما بپرس: درس این چه است؟

تو مجبور نیستی همیشه بخندی.
تو مجبور نیستی همیشه بگویی: "همه‌چیز عالی‌ست".
تو فقط باید حقیقت را بپذیری و تصمیم بگیری که آن را تغییر دهی.

مثبت بودن، یعنی قدرت در دیدن واقعیت و شجاعت در ساختن آینده.
نه فرار، نه دروغ، نه لبخندهای مصنوعی...

📅 #شنبه #روز۳ #خرداد #سال۱۴۰۴
『 سوگواریهای ناتمام و زخم های خاموش 』
چقدر از دردهای ما، حاصل سوگواری‌های نکرده است؟وقتی ناکامی‌های کوچک، بی‌آن‌که پردازش شوند، درون ما انباشته می‌شوند، ذهن دیگر تاب تحمل نمی‌آورد.فروید معتقد بود که این زخم‌های خاموش، اگر شنیده و دیده نشوند، به افسردگی‌ای عمیق و پنهان تبدیل می‌شوند..افسردگی‌ای که در واقع، نوعی سوگواری ناتمام است.
در روان‌کاوی لکانی، این وضعیت زمانی رخ می‌دهد که سوژه نتواند فقدان را در زبان بازنمایی کند؛یعنی آن‌چه از دست رفته، هرگز به ساحت نمادین وارد نمی‌شود. در نتیجه، در سطح امر واقع باقی می‌ماند: زخمی بی‌نام، خام و خاموش. این‌جاست که ملانکولی یا افسردگی شکل می‌گیرد نه فقط به‌خاطر آن‌چه از دست رفته، بلکه چون سوژه حتی نمی‌داند برای چه چیزی باید سوگواری کند.
اما راه نجات چیست؟درمان، از همین‌جا آغاز می‌شود:نه با فراموشی، بلکه با بازشناسی درد؛نه با نادیده‌گرفتن، بلکه با شنیدن صدای درون؛نه با مقاومت در برابر اندوه، بلکه با جسارت سوگواری برای آن‌چه از دست رفته است هرچند کوچک، هرچند بی‌صدا.

➊شناسایی فقدان واقعی:بپرسید؛ چه چیزی واقعاً از دست رفته؟ نه صرفاً افراد یا موقعیت‌ها، بلکه شاید تصویری از خود، امنیتی روانی، یا آینده‌ای که برایش رویا ساخته بودید.

مثال؛پس از رد شدن در یک آزمون، شاید احساس ناکامی از دست دادن احساس لیاقت باشد، نه فقط آن مدرک.

➋ بازنمایی فقدان در زبان: بنویسید، حرف بزنید، نقاشی بکشید؛ به هر طریقی که می‌توانید، فقدان را وارد زبان کنید. چون سوگواری، بدون زبان ممکن نیست.

مثال؛ نوشتن یک نامهٔ نانوشته به کسی که رابطه‌تان با او گسسته، می‌تواند اولین گام درمان باشد.

➌ مواجهه با واقعیت بدون امید به جبران کامل:همهٔ دردها درمان‌پذیر نیستند، اما قابل ‌تحمل می‌شوند وقتی به رسمیت شناخته شوند.

مثال؛ کسی که در کودکی رها شده، ممکن است هرگز نتواند آن خلأ را پر کند، اما می‌تواند با پذیرش آن، دست از سرزنشِ همیشگیِ خود بردارد.

➍ درک ریشه‌های اجتماعی رنج:ناکامی‌ها همیشه فردی نیستند. بسیاری از آن‌ها حاصل فشارهای اجتماعی، طبقاتی، جنسیتی یا تاریخی‌اند. این درک، احساس نابسندگی شخصی را کاهش می‌دهد.

مثال؛ مادری که خود را در نقش مادری ناتوان می‌بیند، با فهم ریشه‌های ایدئولوژیک این تصویر، می‌تواند رنجش را بازخوانی کند.

➎ به‌رسمیت شناختن فقدان‌های کوچک:برای همهٔ آن‌چه از دست داده‌اید کوچک سوگواری کنید. هر رابطه، هر خیال، هر فرصت از دست‌رفته، حق اندوه دارد.

مثال؛ پایان یک دوستی بی‌درام یا حذف شدن از یک گروه کاری، می‌تواند فقدانی قابل احترام باشد.

سوگواری نکرده، به شکل افسردگی بازمی‌گردد.اما اگر با خود صادق شویم، دردها را نام‌گذاری کنیم، و برایشان سوگواری کنیم، درمان آغاز می‌شود.

تا حالا شده با خودتان روبه‌رو شوید و ببینید هنوز بارِ چه ناکامی‌هایی را به دوش می‌کشید؟شاید وقتش باشد به آن سوگواری ناتمام، صدایی بدهید.
از تمام این دنیا چه چیزی را می‌توانی با خودت ببری؟
نامت؟
اعتبارت؟
ثروت و قدرتت؟
چه چیزی را؟

هیچ چیزی را نمی‌توانی با خود ببری.

همه چیز باید همین‌جا باقی بماند.

بخاطر بسپار تو مالک هیچ چیزی
در دنیا نیستی.

پس در دنیا باش، از آن لذت ببر،
اما اجازه نده دنیا در تو باشد.

این شیوه زیستن آگاهانه است.

اشو

📅 #چهارشنبه #روز۷ #خرداد #سال۱۴۰۴
هيچگاه انسان سالم، دیگری را شکنجه نمی‌کند.
این انسان آزار دیده است که آزار می‌رساند.

زخم خورده ها علاقه عجیبی
به زخم زدن به دیگران دارند،
آنها که از عزت نفس پایینی برخوردارند
میل عجیبی به تحقیر کردن و گرفتن اعتماد به نفس و عزت نفس دیگران دارند.

تو هیچگاه کنار آنها بزرگ نمی شوی،
فقط تحقیر می شوي.
چون، یک فرد ناسالم،
هرچیز در اطرافش را بیمار میکند.

کارل گوستاو يونگ

📅 #دوشنبه #روز۱۲ #خرداد #سال۱۴۰۴
نگهبان نورت باش!
انسانیت چراغ کم‌سویی است، که این روزها همه تلاش می‌کنند تا خاموشش کنند.

دارد از هر سویی بادی می‌وزد، خشم می‌ورزد، خشونت می‌وزد، نفرت و انتقام می‌وزد، شیطان ‌می‌وزد.

تو اما، چراغت را روشن نگه دار.
نگهبان نور خودت باش.

این چراغ، تنها دارایی توست.
انسان باش، و انسان بمان…

📅 #پنج‌شنبه #روز۱۵ #خرداد #سال۱۴۰۴
این نقطه | از ذهنت به نفع خودت استفاده کن
「 تهران پادکست 」
پادکست این نقطه
از ذهنت به نفع خودت استفاده کن

تو این نقطه همدیگرو بیدار میکنیم، تا خونه قدم میزنیم و تمرین میکنیم هنر خوب زیستن رو

شنیدن همه اپیزودهای پادکست این نقطه از طریق لینک زیر در تی‌پاد👇

https://tpod.app/app/i/1607369690



 @tehranpodcast | تهران پادکست
این آگاهی کیست؟
من هم شمارا می بینم وهم آنچه را که در ورای شما قراردارد.دیدی که به بدن تمام شودنمی بیند.بدن چقدر نمایان است، هرچقدر هم که جامد باشد از پوشاندن آنچه که ورایش قراردارد کاملا ناتوان است ،ولی اگر چشمی برای دیدن نباشد آنگاه همه چیز تغییر می کند ،حتی خورشید نیز از بودن باز
میماند.تمام بازی مربوط به چشمهاست.
ماازطریق تفکر کردن ومنطق نوررا در نخواهیم یافت.جایگزینی برای چشمان اصیل وجود ندارد.این یک ضرورت است.برای دیدن معنویت به چشمان درون نیاز داریم ،به بینش نیاز داریم،
باچشم درون همه چیز برای ما مربی خواهد بود.بدون آن ماهم نسبت به نور وهم نسبت به الوهیت نابینا خواهیم بود.
کسی که بخواهدوجوددیگران را ورای بدن هایشان دریابد باید نخست به ورای وجود فانی خویش نگاه کند.
شخص فقط به میزان درون نگری خودش است که بیرون براو هویدا می گردد.
تمام دنیای فانیِ بیرون فقط به مقدار توسعه آگاهی درون من است که سرشار ازآگاهی می شود.
دنیا فقط آن چیزی است که من هستم.
روزی که تمامیت آگاهی خود را دریابم
دنیادیگرفقط یک دنیا نخواهد بود.
جهد از خویش دنیاست وخودشناسی رهایی است.همه روزه به همه میگویم آیا نمی توانید به بینید که چه کسی در شما منزل دارد؟ چه کسی در این بدن گوشت و استخوان ساکن است؟ چه کسی در این ظاهر بیرونی شما زندانی است؟ چه عظمتی در درون این بدن حقیر حضور دارد؟ این آگاهی کیست چیست این معرفت؟ بدون چنین پرسشی،بدون ادراک این پرسش زندگی معنایی ندارد،حتی اگر همه چیز را بشناسم ولی خودم رانشناسم این دانش بی ارزش است.
آن انرژی که بتواند دیگری را درک کند می تواند خود را نیز درک کند چگونه می تواند غیر ازاین باشد.مسئله فقط تغییر جهت است.ماباید از آنچه که دیده می شود به سمت آنچه که می بیند حرکت کنیم.کلید خودشناسی تغییر توجه از دیده شده به بیننده است،از جریان افکار به آنچه که شاهد افکار است بیدار شو و انقلابی صورت خواهد گرفت جریان آگاهی هم چون چشمه ای جوشان از آب ذلال تمامی ناهوشیاری های زندگی را با خودش خواهد برد...

اشو
🕉 واژه و نماد “اُم” چیست؟🕉

ام فركانس هماهنگى با حركت عظيم و جهانى همه چيز است. ام ما را به درك خلوص و يكى بودن با همه چيز نزديك مى كند.

ام در حقیقت یک کلمه نیست، بلکه یک صوت است که مانند یک موسیقی از ورای قرون و اعصار، فرهنگ و تمدن‌ها و هم‌چنین موجودات عبور کرده است.

این باور وجود دارد که تمامی صداهای موجود در هستی از این صدا نشأت می‌گیرند. این کلمه به طور طبیعی یک مانترا یا به عبارتی ذکر است که اگر با صوت مناسب تلفظ و تکرار شود، در تمام بدن طنین انداز شده؛ روح و جسم را به آرامش و سکون دعوت می‌کند.
هماهنگی وجودی، صلح و بخشش، فلسفه اصلی و پنهان این ذکر هستند.

ارتعاشاتی که از زمزمه اُم بلند می‌شود، ذهن را به آرامش می‌رساند. هرگاه که به کمی آرامش احتیاج داشتید آن را با خود زمزمه کنید.

طریقهِ گفتن این صوت متفاوت است.
یکی از طرقِ آن بدینگونه است که ابتدا ، دم گرفته و با بازدم،طی ۴ ثانیه اُ را گفته با لبهایی کمی باز و با ۸ ثانیه م را میگوئیم.دهان بسته، دندانها کمی فاصله دارند از هم و صوت م در جمجمه می پیچد.

⚜️راستمرد مکانی برای شکوفایی روح

Rastmard.com

📅 #یک‌شنبه #روز۱۸ #خرداد #سال۱۴۰۴
باید به انسان ریشه هایش را بازگردانیم...
این گیاه تا دیروز زنده بود،ریشه هایش درزمینه بود وبرگهایش زنده بودند،سبزوباطراوت بودبارقصیدن درنسیم سروری به اطرافش می بخشید.
من بارها از کنارش گذشته بودم ونوای زندگیش را احساس کرده بودم.
دیروز کسی آنرا جابجاکرد،ریشه هایش راکند و امروز که از کنارش گذشتم دریافتم که آخرین نفسش را کشیده است.وقتی که ریشه ها از زمین برکنده شوند چنین روی میدهد.هرچیز به ریشه اش تکیه دارد.ریشه دیده نمی شود ولی تمام رازحیات را در خودش دارد.
گیاهان ریشه دارند،انسان نیز ریشه دارد،گیاهان زمین دارند،انسان نیز دارد،وقتی که ریشه هااززمین برکنده شوند گیاهان پژمرده وخشک می شوند،انسان نیز چنین است.
کتابی از آلبر کامو می خواندم.شروع کتاب بااین جمله بود..تنهاپرسش مهم برای فلسفه خودکشی است!
چرا؟ زیرا امروزه انسان هدفی درزندگی پیدا نمی کند،همه چیز بی معنی وبیهوده گشته است،آنچه روی داده است این است که ریشه های ما متزلزل شدند.
مااتصال خود را با منبع حیات از دست داده ایم،اتصالی که بدون آن زندگی چیزی بیش از یک داستان بی معنی نیست.ماباید به انسان ریشه هایش را باز گردانیم،باید زمینش را به او بازگردانیم ،آن ریشه هاروح هستند آن زمین دیانت است،اگر بتوانیم چنین کنیم،بشریت بار دیگر می تواند شکوفا گردد.

اوشو
کتاب "انسان در جستجوی معنا" – یک سفر عمیق به دنیای درونی انسان.

خواندن کتاب "انسان در جستجوی معنا" نوشته ویکتور فرانکل تجربه‌ای بی‌نظیر و تحول‌آفرین است. این کتاب که ریشه در تجربیات واقعی فرانکل در اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها دارد، ما را به چالش می‌کشد تا معنای زندگی و قدرت اراده انسان را از زاویه‌ای جدید ببینیم.

فرانکل با ارائه مفهومی به نام "معنای زندگی" نشان می‌دهد که حتی در سخت‌ترین و تاریک‌ترین شرایط هم می‌توان به زندگی معنا بخشید. او معتقد است که داشتن هدف و معنای زندگی، حتی در لحظات پر از رنج، می‌تواند نجات‌دهنده باشد.

اگر در جستجوی معنای زندگی و دستیابی به آرامش درونی هستید، این کتاب نه تنها یک منبع علمی بلکه یک چراغ راه برای همه‌ی کسانی است که می‌خواهند با دیدی عمیق‌تر و قوی‌تر به زندگی نگاه کنند.

از لابلای این کتاب؛

اکثر مردم وسایل لازم برای زندگی کردن را به اندازه کافی دارند، اما چیزی را که برای آنها زندگی کنند ندارند.

طوری زندگی کن که گویا دفعه دوم است که زندگی میکنی و در آستانه انجام دادن همان اشتباهاتی هستی که دفعه پیش مرتکب شده ای.

انسان بدبین و بی هدف شبیه به کسی است که هر روز یک ورق کتاب عمرش را می کند و روز به روز از قطر آن کاسته میشود، با ترس و غم و یاس نا امیدی به گذشته و آینده نگاه میکند. از سوی دیگر، کسی هدفمند است و فعالانه به مشکلات زندگی حمله میکند مانند انسانی است هر روز یک ورق از کتاب زندگی اش را می کند و بعداز یادداشت کردن کوتاه، آن را با دقت و نظم در کنار قبلی ها می گزارد. او میتواند با غرور و شادی به غنای این یاداشت ها به کل زندگی خود که آن را تا آنجا که می‌توانسته است خوب زندگی کرده است، بنگرد. آیا برای او اهمیت دارد که در حال پیر شدن است؟
22 جوزا 1404
11 جون 2025