تا به حال احساس کرده اید که بدون اینکه کسی را بشناسید، احساس خوبی به او دارید؟
این موضوع به هماهنگی طیف هاله ها مربوط است.
هاله ی هر آدم یک حوزه ی انرژی الکترومغناطیسی است که بدنش را احاطه کرده و از آن محافظت میکند.
مشروبات الکلی سیگار و مواد مخدر هاله را بسیار آسیب پذیر میکند. هاله با روش عکسبرداری کرلیان قابل مشاهده است.
هاله انسان توسط چاکراها(لطایف) ایجاد میشود.
مجموعه چاکراها(لطایف) مانند یک رنگینکمان متشکل از هفت رنگ است که هر چاکرا
طیفی از این رنگینکمان را تداعی میکند.
زمانی هاله کامل و متعادل است که هر هفت رنگ این مجموعه حضور داشته
باشند.
هاله همانند یک تخم مرغ اطراف بدن را احاطه کرده است. از لکه های هاله میتوان به بیماری شخص پی برد.
در مکانهای محصور سطح انرژی بطور خاصی بالا میرود و این موضوع در مورد بچههای کوچک بسیار اهمیت دارد.
حضور فیزیکی والدین یا هر کسی که حمایتشان میکند، باعث میشود که احساس آرامش کنند. درصورتیکه در معرض انبوهی از امواج افراد غریبه قرار گرفتن، موجب برهمخوردن آرامش کودک میشود. برای همین بهتر است در بیرون از خانه و محلهای غریب، بچه را بغل کنید تا احساس آرامش کند.
به تجربه ثابت شده که رژیمهای غذایی سالم ، (ذکر ،مراقبه، نماز) ، مثبت اندیشی ، خیرخواهی ، نوعدوستی باعث باز شدن چاکراها(لطایف) تا حدود سه برابر میشود
❣برای بخشیدن و عشق، فرصت نامحدود است و در دسترس همگان. مهربان باشید...
متافزیک.
📅 #سهشنبه #روز۶ #مهر #سال۱۴۰۰
این موضوع به هماهنگی طیف هاله ها مربوط است.
هاله ی هر آدم یک حوزه ی انرژی الکترومغناطیسی است که بدنش را احاطه کرده و از آن محافظت میکند.
مشروبات الکلی سیگار و مواد مخدر هاله را بسیار آسیب پذیر میکند. هاله با روش عکسبرداری کرلیان قابل مشاهده است.
هاله انسان توسط چاکراها(لطایف) ایجاد میشود.
مجموعه چاکراها(لطایف) مانند یک رنگینکمان متشکل از هفت رنگ است که هر چاکرا
طیفی از این رنگینکمان را تداعی میکند.
زمانی هاله کامل و متعادل است که هر هفت رنگ این مجموعه حضور داشته
باشند.
هاله همانند یک تخم مرغ اطراف بدن را احاطه کرده است. از لکه های هاله میتوان به بیماری شخص پی برد.
در مکانهای محصور سطح انرژی بطور خاصی بالا میرود و این موضوع در مورد بچههای کوچک بسیار اهمیت دارد.
حضور فیزیکی والدین یا هر کسی که حمایتشان میکند، باعث میشود که احساس آرامش کنند. درصورتیکه در معرض انبوهی از امواج افراد غریبه قرار گرفتن، موجب برهمخوردن آرامش کودک میشود. برای همین بهتر است در بیرون از خانه و محلهای غریب، بچه را بغل کنید تا احساس آرامش کند.
به تجربه ثابت شده که رژیمهای غذایی سالم ، (ذکر ،مراقبه، نماز) ، مثبت اندیشی ، خیرخواهی ، نوعدوستی باعث باز شدن چاکراها(لطایف) تا حدود سه برابر میشود
❣برای بخشیدن و عشق، فرصت نامحدود است و در دسترس همگان. مهربان باشید...
متافزیک.
📅 #سهشنبه #روز۶ #مهر #سال۱۴۰۰
تفاوت "رُک" بودن و "بیشعور" بودن رو میدونید؟
رُک یا FRANK به معنای ابراز نظر شخصی در مورد مسائلی است که مربوط به خود ما میشود
مثلا من بستنی دوست ندارم و این موضوع رو به صراحت بازگو میکنم، یا دوستی از من میپرسد، میای بریم بیرون؟ براحتی میگویم نه، الان حوصله ندارم...
این میشه نظر شخصی در مورد خود من.
واما RUDE به معنای گستاخی یا وقاحت است که نظرات ما در مورد دیگران است.
مثلا من به دوستم میگویم: چقدر چاق هستی! یا میگویم بینی تو شبیه بینی عقاب است! ببخشیدا من رک هستم!
📅 #شنبه #روز۶ #آذر #سال۱۴۰۰
رُک یا FRANK به معنای ابراز نظر شخصی در مورد مسائلی است که مربوط به خود ما میشود
مثلا من بستنی دوست ندارم و این موضوع رو به صراحت بازگو میکنم، یا دوستی از من میپرسد، میای بریم بیرون؟ براحتی میگویم نه، الان حوصله ندارم...
این میشه نظر شخصی در مورد خود من.
واما RUDE به معنای گستاخی یا وقاحت است که نظرات ما در مورد دیگران است.
مثلا من به دوستم میگویم: چقدر چاق هستی! یا میگویم بینی تو شبیه بینی عقاب است! ببخشیدا من رک هستم!
📅 #شنبه #روز۶ #آذر #سال۱۴۰۰
روزی که ارشمیدس به حمام رفت، لابد چرک بود. اما به جای اینکه کیسه بکشد شروع به بازی و غوطهخوردن در آب کرد. پایین میرفت و بالا میآمد، باز پایین میرفت و بالا میآمد، خیلی آرام، یک بار دیگر که پایین رفت یکهو از آب بیرون جست. فریاد کشید: یافتم، یافتم...
کسانی که حمام نرفتهاند نمیدانند که فریاد در حمام چه انعکاس پرابهت و چندبارهای دارد. پژواک صدا در خود صدا میپیچد و باز ارشمیدس انگار که «مویش» را میکشند از ته دل فریاد میزد: یافتم، یافتم...
اولین گمان این بود که ارشمیدس سنگ پا پیدا کرده است، اما تا آن روز کسی برای سنگ پا اینطور نعره نکشیده بود. آنهایی که به ارشمیدس نزدیکتر بودند بیاختیار ذهنشان به ثروت و جواهری رفت که ارشمیدس از روی خوششانسی و اتفاق آن را پیدا کرده است که فریاد در فریاد ارشمیدس انداختند: مال ماست، مال ماست...
اما ارشمیدس بیاعتنا به همهچیز و همهکس و حتی لباسهایش، از سر شوق، لخت مادرزاد از حمام بیرون زد.
صاحب حمام فقط یک فریاد کوتاه داشت: پس پول حمام چی؟
بعد یکهو مثل تیر از ذهنش گذشت که ارشمیدس چیز باارزشی یافته و فریادزنان به دنبالش افتاد: مال من است، مال من است!
حمامی پس از اینکه دویست، سیصد متر به دنبال ارشمیدس دوید، دیگر کاملاً باورش شد که ارشمیدس چیز باارزشی پیدا کرده و حالا فریاد میزد: دزد، دزد، بگیریدش...
وقتی ارشمیدس از کنار بازار شهر گذشت جمعیتی که از پیاش میدوید به هجده نفر رسید، در حالی که ارشمیدس همچنان فریاد میزد: یافتم، یافتم...
شمعفروشان و نعلبندان و خلاصه کاسبکارها از کسانی که به دنبال ارشمیدس بودند میپرسیدند: «مگر چه شده است؟» و آنها جواب میدادند: «یافتش، یافتش» و همینطور از پی ارشمیدس میدویدند.
پیرزنی گفت: چه بیحیاست این مرد!
لاتی به محض اینکه ارشمیدس را آنطور لخت مادرزاد دید گفت: این چیچی پیدا کرده که باید حتماً لخت باشه تا نشون بده؟!
در سرکوی سگبازها، آنجا که «کلبی»ها جمع میشدند، بالاخره جلوی ارشمیدس را گرفتند. لنگی به دور تنش پیچیدند، پیرمردی نفسنفسزنان از راه رسید: من هفته قبل در حمام انگشتر طلایم را گم کردم، زنم شاهد است!
حمامی هم رسید: منطقاً آنچه در حمام است، مال حمامی است.
یکی از سوفسطائیان خواست با این نظر مخالفت کند که مأمور دولت آمد: حرف بیحرف! این چیزها مال دولت است.
مرد میانسالی از جمعیت گفت: قربان هنوز معلوم نیست چیچی هست.
مأمور خود را از تک و تا نینداخت: پس زودتر معلوم کنید تا بفهمیم صاحب چه چیزی هستیم!
اما ارشمیدس که غافل از دور و برش بود همینطور داد و فریاد میکرد: یافتم، یافتم، یافتم...
جمعیت که هر دم بیشتر میشد و کلافه بود دستهجمعی فریاد زدند: آخه بگو چی یافتی؟
ارشمیدس با همان شور و حرارت فریاد کرد: هر جسمی که در آب فرورود به اندازه وزن مایع همحجمش سبک میشود.
مردم گفتند: چی، چی گفتی؟
ارشمیدس که از دقت و توجه مردم نسبت به مسائل علمی شوقزده شده بود شمرده گفت: دقت کنید، هر جسمی که در آب فرورود به اندازه وزن مایع همحجمش سبک میشود.
همگی با هم گفتند: «این مردک خر چه میگوید، دیوانه است» و از دورش پراکنده شدند و ارشمیدس از دور صدای مردی را شنید که میگفت «هر جسمی که در آب فرورود به اندازه ارشمیدس دیوانه نمیشود» و صدای خنده مردم بلند شد.
فردای آن روز به سردر حمام یک تابلوی کوچک نصب شد که روی آن با خط خوش یونانی نوشته شده بود: برای حفظ شئونات اخلاقی از پذیرش دانشمندان و فلاسفه معذوریم.
از کتاب «مو، لای درز فلسفه»/اردلان عطارپور/انتشارات آن
📅 #دوشنبه #روز۶ #دی #سال۱۴۰۰
کسانی که حمام نرفتهاند نمیدانند که فریاد در حمام چه انعکاس پرابهت و چندبارهای دارد. پژواک صدا در خود صدا میپیچد و باز ارشمیدس انگار که «مویش» را میکشند از ته دل فریاد میزد: یافتم، یافتم...
اولین گمان این بود که ارشمیدس سنگ پا پیدا کرده است، اما تا آن روز کسی برای سنگ پا اینطور نعره نکشیده بود. آنهایی که به ارشمیدس نزدیکتر بودند بیاختیار ذهنشان به ثروت و جواهری رفت که ارشمیدس از روی خوششانسی و اتفاق آن را پیدا کرده است که فریاد در فریاد ارشمیدس انداختند: مال ماست، مال ماست...
اما ارشمیدس بیاعتنا به همهچیز و همهکس و حتی لباسهایش، از سر شوق، لخت مادرزاد از حمام بیرون زد.
صاحب حمام فقط یک فریاد کوتاه داشت: پس پول حمام چی؟
بعد یکهو مثل تیر از ذهنش گذشت که ارشمیدس چیز باارزشی یافته و فریادزنان به دنبالش افتاد: مال من است، مال من است!
حمامی پس از اینکه دویست، سیصد متر به دنبال ارشمیدس دوید، دیگر کاملاً باورش شد که ارشمیدس چیز باارزشی پیدا کرده و حالا فریاد میزد: دزد، دزد، بگیریدش...
وقتی ارشمیدس از کنار بازار شهر گذشت جمعیتی که از پیاش میدوید به هجده نفر رسید، در حالی که ارشمیدس همچنان فریاد میزد: یافتم، یافتم...
شمعفروشان و نعلبندان و خلاصه کاسبکارها از کسانی که به دنبال ارشمیدس بودند میپرسیدند: «مگر چه شده است؟» و آنها جواب میدادند: «یافتش، یافتش» و همینطور از پی ارشمیدس میدویدند.
پیرزنی گفت: چه بیحیاست این مرد!
لاتی به محض اینکه ارشمیدس را آنطور لخت مادرزاد دید گفت: این چیچی پیدا کرده که باید حتماً لخت باشه تا نشون بده؟!
در سرکوی سگبازها، آنجا که «کلبی»ها جمع میشدند، بالاخره جلوی ارشمیدس را گرفتند. لنگی به دور تنش پیچیدند، پیرمردی نفسنفسزنان از راه رسید: من هفته قبل در حمام انگشتر طلایم را گم کردم، زنم شاهد است!
حمامی هم رسید: منطقاً آنچه در حمام است، مال حمامی است.
یکی از سوفسطائیان خواست با این نظر مخالفت کند که مأمور دولت آمد: حرف بیحرف! این چیزها مال دولت است.
مرد میانسالی از جمعیت گفت: قربان هنوز معلوم نیست چیچی هست.
مأمور خود را از تک و تا نینداخت: پس زودتر معلوم کنید تا بفهمیم صاحب چه چیزی هستیم!
اما ارشمیدس که غافل از دور و برش بود همینطور داد و فریاد میکرد: یافتم، یافتم، یافتم...
جمعیت که هر دم بیشتر میشد و کلافه بود دستهجمعی فریاد زدند: آخه بگو چی یافتی؟
ارشمیدس با همان شور و حرارت فریاد کرد: هر جسمی که در آب فرورود به اندازه وزن مایع همحجمش سبک میشود.
مردم گفتند: چی، چی گفتی؟
ارشمیدس که از دقت و توجه مردم نسبت به مسائل علمی شوقزده شده بود شمرده گفت: دقت کنید، هر جسمی که در آب فرورود به اندازه وزن مایع همحجمش سبک میشود.
همگی با هم گفتند: «این مردک خر چه میگوید، دیوانه است» و از دورش پراکنده شدند و ارشمیدس از دور صدای مردی را شنید که میگفت «هر جسمی که در آب فرورود به اندازه ارشمیدس دیوانه نمیشود» و صدای خنده مردم بلند شد.
فردای آن روز به سردر حمام یک تابلوی کوچک نصب شد که روی آن با خط خوش یونانی نوشته شده بود: برای حفظ شئونات اخلاقی از پذیرش دانشمندان و فلاسفه معذوریم.
از کتاب «مو، لای درز فلسفه»/اردلان عطارپور/انتشارات آن
📅 #دوشنبه #روز۶ #دی #سال۱۴۰۰
اگر به من بگویند زیباترین واژهای که تاکنون یاد گرفتی چیست؟! میگویم: «پذیرش است!» «پذیرش» یعنی:
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم!
پذیرفتن آدمها با تمام نقصهایشان!
پذیرفتن شرایط با تمام سختیهایش!
پذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتن!
پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم!
پذیرفتن اینکه خودم مسئول زندگیم هستم!
پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد!
داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها و اختلافها...
📅 #چهارشنبه #روز۶ #بهمن #سال۱۴۰۰
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم!
پذیرفتن آدمها با تمام نقصهایشان!
پذیرفتن شرایط با تمام سختیهایش!
پذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتن!
پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم!
پذیرفتن اینکه خودم مسئول زندگیم هستم!
پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد!
داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها و اختلافها...
📅 #چهارشنبه #روز۶ #بهمن #سال۱۴۰۰
شاگردی از استاد خود پرسید: خواهش میکنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟
استاد جواب داد: تو نمیتوانی از روی سخنان یک فرد، تشخیص دهی که او یک انسان خوب است؛
حتی از ظاهر هیچ فردی نیز نمیتوانی به این شناخت برسی،
اما میتوانی از فضایی که در حضور آن فرد، به وجود میآید، او را بشناسی؛
زیرا هیچ کس قادر نیست فضایی در اطراف خود ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد: اين يعني بازتاب شعور دروني و تشعشعات ما به هستي
📅 #جمعه #روز۶ #اسفند #سال۱۴۰۰
استاد جواب داد: تو نمیتوانی از روی سخنان یک فرد، تشخیص دهی که او یک انسان خوب است؛
حتی از ظاهر هیچ فردی نیز نمیتوانی به این شناخت برسی،
اما میتوانی از فضایی که در حضور آن فرد، به وجود میآید، او را بشناسی؛
زیرا هیچ کس قادر نیست فضایی در اطراف خود ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد: اين يعني بازتاب شعور دروني و تشعشعات ما به هستي
📅 #جمعه #روز۶ #اسفند #سال۱۴۰۰
👍2
هر لحظه بر آنچه می کنی ،
با دقت نگاه کن .
باید آنقدر به عادتهای روزمره توجه کرد تا
تمام ضعف ها را شناخت .
سپس برای گرفتنشان مثل زمانی که
می خواهی خرگوش را بگیری خود را روی آن اندازی و
همچون شکارچی ماهری که
با هر تیر صیدی را شکار می کند به دنبال نقاط ضعف خود باشی و
آنها را شکار کنی .
خودت را اصلاح کن و روحت را بزدا .
دون خوان
📅 #سهشنبه #روز۶ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
با دقت نگاه کن .
باید آنقدر به عادتهای روزمره توجه کرد تا
تمام ضعف ها را شناخت .
سپس برای گرفتنشان مثل زمانی که
می خواهی خرگوش را بگیری خود را روی آن اندازی و
همچون شکارچی ماهری که
با هر تیر صیدی را شکار می کند به دنبال نقاط ضعف خود باشی و
آنها را شکار کنی .
خودت را اصلاح کن و روحت را بزدا .
دون خوان
📅 #سهشنبه #روز۶ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
👍2
Maste Eshgh
Alireza Ghorbani
یا رب تـو مـرا به نفـس طنّاز مـده
با هر چه بجز توست مرا سـاز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهی خویش
من آن تو أم ! مـرا به من باز مـده ...
#مولانا
@kundalini_iran
📅 #پنجشنبه #روز۶ #اردیبهشت #سال۱۴۰۳
با هر چه بجز توست مرا سـاز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهی خویش
من آن تو أم ! مـرا به من باز مـده ...
#مولانا
@kundalini_iran
📅 #پنجشنبه #روز۶ #اردیبهشت #سال۱۴۰۳
👍1