مرا به یاد آور
آنگاه که خواهم رفت
آنگاه که به سرزمینِ سکوت خواهم رفت
آنگاه که دستانِ تو دیگر
جایی برای آرمیدنِ من نخواهد بود.
نه!
دیگر هیچگاه بر نخواهم گشت،
برای بودن، در کنارِ تو.
مرا به یاد آور
آنگاه که روزها از پسِ روزها نمیآیند.
مرا به یاد آور
آنگاه که دربارهی نقشههایی میگویی
که برای آیندهمان کشیدهیی.
میدانی که اکنون دیر است
برای گفتوگو کردن،
برای دعا خواندن...
غمگین نباش!
اگر باید اندک زمانی فراموشام کنی؛
که باز به یادم خواهی آورد.
برای رهایی از تاریکی و فساد،
اینکه به خاطرم آوری و غمگین باشی،
اینکه ردِپای من بر گذرگاهِ افکارت حک شود،
بهتر است
از همهچیز را فراموش کردن
و لبخند زدن.
#کریستینا_روستی [ Christina Rossetti / انگلستان، ۱۸۹۴-۱۸۳۰ ]
@asheghanehaye_fatima
آنگاه که خواهم رفت
آنگاه که به سرزمینِ سکوت خواهم رفت
آنگاه که دستانِ تو دیگر
جایی برای آرمیدنِ من نخواهد بود.
نه!
دیگر هیچگاه بر نخواهم گشت،
برای بودن، در کنارِ تو.
مرا به یاد آور
آنگاه که روزها از پسِ روزها نمیآیند.
مرا به یاد آور
آنگاه که دربارهی نقشههایی میگویی
که برای آیندهمان کشیدهیی.
میدانی که اکنون دیر است
برای گفتوگو کردن،
برای دعا خواندن...
غمگین نباش!
اگر باید اندک زمانی فراموشام کنی؛
که باز به یادم خواهی آورد.
برای رهایی از تاریکی و فساد،
اینکه به خاطرم آوری و غمگین باشی،
اینکه ردِپای من بر گذرگاهِ افکارت حک شود،
بهتر است
از همهچیز را فراموش کردن
و لبخند زدن.
#کریستینا_روستی [ Christina Rossetti / انگلستان، ۱۸۹۴-۱۸۳۰ ]
@asheghanehaye_fatima
بگذار زندگی کنم، عشق بورزم و آن را در جملاتِ زیبا بیان کنم. خستهام، کسلکنندهام و حالا نه فقط تکهجایی بلکه حشو قبیح هم شدهام.
#سیلویا_پلات [ Sylvia Plath / آمریکا، ۱۹۶۳-۱۹۳۲ ]
@asheghanehaye_fatima
#سیلویا_پلات [ Sylvia Plath / آمریکا، ۱۹۶۳-۱۹۳۲ ]
@asheghanehaye_fatima
روزی روزگاری انگاشتم
که صدایی هستم
و پنداشتم
که دنیایی را دگرگون میسازد
اینک سکوتی هستم
که مرا دگرگون میسازد.
: #ران_ویلیس [ Ron Willis / آمریکا، ۱۹۵۹ ]
@asheghanehaye_fatima
که صدایی هستم
و پنداشتم
که دنیایی را دگرگون میسازد
اینک سکوتی هستم
که مرا دگرگون میسازد.
: #ران_ویلیس [ Ron Willis / آمریکا، ۱۹۵۹ ]
@asheghanehaye_fatima
کلماتام نوازشگرانه بر تو فرومیافتند
دیرهنگامیست که اندامِ صدفوارِ آفتابیات را دوست دارم
و حتا بر این باورم که عالم از آنِ توست.
برایت از کوه
گلهای خندان، گلهای زنگولهیی،
فندق و سبدهای جنگلی بوسه خواهم آورد.
میخواهم با تو آن کنم که بهار
با درختانِ گیلاس میکند.
: #پابلو_نرودا [ Pablo Neruda / شیلی، ۱۹۷۳-۱۹۰۴ ]
@asheghanehaye_fatima
دیرهنگامیست که اندامِ صدفوارِ آفتابیات را دوست دارم
و حتا بر این باورم که عالم از آنِ توست.
برایت از کوه
گلهای خندان، گلهای زنگولهیی،
فندق و سبدهای جنگلی بوسه خواهم آورد.
میخواهم با تو آن کنم که بهار
با درختانِ گیلاس میکند.
: #پابلو_نرودا [ Pablo Neruda / شیلی، ۱۹۷۳-۱۹۰۴ ]
@asheghanehaye_fatima
برای من که به ابدیت ایمان ندارم
برای یک هفته،
برای چند روز،
برای یک ساعت دوستام بدار...
#نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
@asheghanehaye_fatima
برای من که به ابدیت ایمان ندارم
برای یک هفته،
برای چند روز،
برای یک ساعت دوستام بدار...
#نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
@asheghanehaye_fatima
نبودنت میانِ زخمهایم
که التیام نمییابد باقی خواهد ماند.
■شاعر: #مظفر_النواب [ عراق، زادهی۱۹۳۴ ]
@asheghanehaye_fatima
که التیام نمییابد باقی خواهد ماند.
■شاعر: #مظفر_النواب [ عراق، زادهی۱۹۳۴ ]
@asheghanehaye_fatima
اینجا عشق قندیل می بندَد ،
با این واژه های یَخ زَده !
نگفته بودی ،
دَمای نبودَنت زیر ِ صفر است ...
#حسین_پناهی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
با این واژه های یَخ زَده !
نگفته بودی ،
دَمای نبودَنت زیر ِ صفر است ...
#حسین_پناهی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
احتیاط باید کرد!
همه چیز کهنه می شود
و اگر کمی کوتاهی کنیم
عشق نیز ..
"نادر ابراهیمی"
@asheghanehaye_fatima
همه چیز کهنه می شود
و اگر کمی کوتاهی کنیم
عشق نیز ..
"نادر ابراهیمی"
@asheghanehaye_fatima
امروز روز غمباری بود، هوا بارانی، بی يک تبسم خورشيد. درست مثل دوران پيری كه در انتظار من است.
افكار عجيبی ذهنم را سخت به خود مشغول میدارد، احساسات غمانگیزی دلم را تنگ کرده و افکار زیادی كه هنوز برای خودم روشن نيست، در ذهنم زير و رو میشود. نه میتوانم مسائلم را حل کنم نه میلی به حل كردنشان دارم.
اين كار، كار من نيست.
شبهای روشن
#فئودور_داستایوفسکی
@asheghanehaye
افكار عجيبی ذهنم را سخت به خود مشغول میدارد، احساسات غمانگیزی دلم را تنگ کرده و افکار زیادی كه هنوز برای خودم روشن نيست، در ذهنم زير و رو میشود. نه میتوانم مسائلم را حل کنم نه میلی به حل كردنشان دارم.
اين كار، كار من نيست.
شبهای روشن
#فئودور_داستایوفسکی
@asheghanehaye
من اعتقاد دارم که یک بخش بسیار زیبا و دلنشین زندگی، رؤیاپردازیهای مربوط به آینده است و غوطه خوردن در دریای مواج و خروشان آرزوها؛ فقط به یک شرط: به شرط آنکه ارتباط واقعیت با رؤیا و ارتباط عمل با اندیشه قطع نشود.
بر بالهای سپید و پهناور این خیال بلند پرواز نشستن، و با آن به دور، دور، دورترین نقطهها سفر کردن، چقدر شیرینِ شیرین است و چقدر خوب خستگیها را از تن و روح آدمی میتکاند.
بله! البته باز هم به همان شرط: به شرط آنکه در بازگشت، گیوههایت را وَربکشی و بخواهی که به هر ترتیب که هست، یک قدم، فقط یک قدم، به سوی آن مقصد باورنکردنی، آن خیالِ بلورین، آن جعبه رنگ صدهزار رنگ، و آن عطر پاشیده برداری. از هیچ سفری، دست خالی نباید بازگشت.
#نادر_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
بر بالهای سپید و پهناور این خیال بلند پرواز نشستن، و با آن به دور، دور، دورترین نقطهها سفر کردن، چقدر شیرینِ شیرین است و چقدر خوب خستگیها را از تن و روح آدمی میتکاند.
بله! البته باز هم به همان شرط: به شرط آنکه در بازگشت، گیوههایت را وَربکشی و بخواهی که به هر ترتیب که هست، یک قدم، فقط یک قدم، به سوی آن مقصد باورنکردنی، آن خیالِ بلورین، آن جعبه رنگ صدهزار رنگ، و آن عطر پاشیده برداری. از هیچ سفری، دست خالی نباید بازگشت.
#نادر_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
یه جا خونده بودم که نوشته بود آدمهای شکسته دو دستهن. اونهایی که یهویی از دست یه نفر افتادهن و اونهایی که یواش یواش از دست همه تَرَک برداشتهن.
#توییت
#توییت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی
که خواهانِ توست در بسترِ خویش،
درختیست سرشار از آشیانههای خواهش
و زنی،
که پذیرای تو میگردد در بسترت
پرندهایست مهاجر...
.
#آدونیس
برگردان #صالح_بوعذار
@asheghanehaye_fatima
که خواهانِ توست در بسترِ خویش،
درختیست سرشار از آشیانههای خواهش
و زنی،
که پذیرای تو میگردد در بسترت
پرندهایست مهاجر...
.
#آدونیس
برگردان #صالح_بوعذار
@asheghanehaye_fatima
.
اگر عشق
آخرین عبادت ما نیست
پس آمده ایم اینجا
برای کدام درد بی شفا
شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم؟
#سیدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
اگر عشق
آخرین عبادت ما نیست
پس آمده ایم اینجا
برای کدام درد بی شفا
شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم؟
#سیدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
من عجائب الحب،
أنهم یستطیعون سرقة القلب من داخل الجسد
و یترکونا أحیاء..!
«از شگفتیهایِ عشق این است که
آنها میتوانند قلب را از داخلِ بدن بربایند
و ما را زنده رها کنند..!» 🌱
مترجم #هدی_یزدان
@asheghanehaye_fatima
أنهم یستطیعون سرقة القلب من داخل الجسد
و یترکونا أحیاء..!
«از شگفتیهایِ عشق این است که
آنها میتوانند قلب را از داخلِ بدن بربایند
و ما را زنده رها کنند..!» 🌱
مترجم #هدی_یزدان
@asheghanehaye_fatima
.
اني أُحبّكِ...
هذه هي المهنةُ الوحيدة التي أتقنُها
ويحسدني عليها أصدقائي... وأعدائي...
«دوستت دارم،
این تنها حرفهای است که در آن ماهرم
و دوست و دشمن بهخاطرش به من حسد میبرند.» 🌱
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
اني أُحبّكِ...
هذه هي المهنةُ الوحيدة التي أتقنُها
ويحسدني عليها أصدقائي... وأعدائي...
«دوستت دارم،
این تنها حرفهای است که در آن ماهرم
و دوست و دشمن بهخاطرش به من حسد میبرند.» 🌱
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
مردِ ساده و خام،
از زن مى خواهد كه او را،
دوست بدارد!
اما مرد باهوش؛
كارى مى كند كه دوستش بدارد ..
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
از زن مى خواهد كه او را،
دوست بدارد!
اما مرد باهوش؛
كارى مى كند كه دوستش بدارد ..
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
.
■کوههای آلپ
یک واژه
در انتظار
بهمنی میشود
از واژگانِ بیشتر،
آنگاه که
در انتظارِ
زنی هستی
#ریچارد_براتیگان [ Richard Brautigan | آمریکا، ۱۹۸۴–۱۹۳۵ ]
@asheghanehaye_fatima
■کوههای آلپ
یک واژه
در انتظار
بهمنی میشود
از واژگانِ بیشتر،
آنگاه که
در انتظارِ
زنی هستی
#ریچارد_براتیگان [ Richard Brautigan | آمریکا، ۱۹۸۴–۱۹۳۵ ]
@asheghanehaye_fatima
منام آن زنی که تمامِ کشتیها
در او غرق گشته و تنهایش گذاشتند
و آنگاه که هیچ بادبانی
جز بالهایش برای او نمانده بود
آموخت که چگونه از زن بودن رها شود
و به پرندهی دریایی تبدیل شود...!
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
در او غرق گشته و تنهایش گذاشتند
و آنگاه که هیچ بادبانی
جز بالهایش برای او نمانده بود
آموخت که چگونه از زن بودن رها شود
و به پرندهی دریایی تبدیل شود...!
#غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]
@asheghanehaye_fatima
احساس کردن مقدمه است
و آن کس که به صرفونحو اشیا
التفاتی کند
هرگز به تمامی تو را نخواهد بوسید
باید سراپا جنون بود
هنگام که بهار در بطن جهان است
خونِ من برهانی است قاطع
و سوگند به همهی گلها
که بانو!
بوسهها تقدیری نیکوترند
تا حکمت و فرزانگی.
گریه نکن!
والاترین اشارتِ هوشِ من
در پاییندستِ پلکهای تو میگذرد که میگوید
ما از آنِ یکدیگریم: پس
بخند، در میانِ بازوانام آرام بگیر
زیرا که زندگی عبارتِ بلندی نیست
و من فکر میکنم چنین نیز نیست که مرگ یک جملهی معترضه باشد.
#ای_ای_کامینگز [ E. E. Cummings / آمریکا، ۱۹۶۲-۱۸۹۴ ]
@asheghanehaye_fatima
و آن کس که به صرفونحو اشیا
التفاتی کند
هرگز به تمامی تو را نخواهد بوسید
باید سراپا جنون بود
هنگام که بهار در بطن جهان است
خونِ من برهانی است قاطع
و سوگند به همهی گلها
که بانو!
بوسهها تقدیری نیکوترند
تا حکمت و فرزانگی.
گریه نکن!
والاترین اشارتِ هوشِ من
در پاییندستِ پلکهای تو میگذرد که میگوید
ما از آنِ یکدیگریم: پس
بخند، در میانِ بازوانام آرام بگیر
زیرا که زندگی عبارتِ بلندی نیست
و من فکر میکنم چنین نیز نیست که مرگ یک جملهی معترضه باشد.
#ای_ای_کامینگز [ E. E. Cummings / آمریکا، ۱۹۶۲-۱۸۹۴ ]
@asheghanehaye_fatima