عاشقانه های فاطیما
806 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی‌‌
که خواهانِ توست در بسترِ خویش،
درختی‌ست سرشار از آشیانه‌های خواهش
و زنی،
که پذیرای تو می‌گردد در بسترت
                      .      پرنده‌‌یی‌ست مهاجر...

■شاعر: #آدونیس [ سوریه، ۱۹۳۰ ]

■برگردان: #صالح_بوعذار

📕●از کتاب: «محاصره»


@asheghanehaye_fatima
.

مـن به بتی ایمان آورده‌ام
که چشمانش شبیه توست

پدرانت می گفتند او خالق توست
مادرانت نذرها پایش می کردند

و من به سنت قبیله‌ام
قربانی‌ات می‌شوم...


#آدونیس
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.
چه‌سان
تو را شفا دهد از زخم‌هایت،
                      دستی که ذبح کرده تو را؟
                         
■شاعر: #آدونیس [ سوریه، ۱۹۳۰ ]

■برگردان: #صالح_بوعذار

@asheghanehaye_fatima
لا المجرى يأخذني
لا القرار يستبقيني
أنا التموّج، جدلّ بين الماء ونفسه..
--------------------
نه جریان می‌بَرَد مرا
نه سکون نگاهم می‌دارد
تلاطم‌ام من، جدالی میانِ آب و خویشتن‌اش..

#آدونیس
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
بانو
تنت بهار و
هر دندانت کبوتری‌ست
که آواز می‌خواند به نامم...
صحرایی شو
و درآغوشم گیر
تا مرا تاریخی باشد از تندر.‌..
می‌پرسم
آیا عشق تنها جایی‌ست
که مرگ نمی‌آیدش؟
.
#آدونیس
مترجم #صالح_بوعذار
#کتاب_دگردیسی‌ها_و_کوچ_در_اقالیم_روز_و_شب.
#نشر_شالگردن
@asheghanehaye_fatima
رفتیم دورتر از رؤیا 
عشق ورزیدیم ژرف‌‌تر از دل
و به آن‌ که نام می‌نهاد؛
گفتیم: نام مَنِه بر ما وُ بیدار گشتیم
تو برکه‌یی
من تنه‌‌ی مهر گیاه‌ام‌ وُ لب‌ریز از زمین‌ام
پهلو می‌گیرم در کرانه‌هایت
و کمرت،
           لنگرم.
#آدونیس [ سوریه، ۱۹۳۰ ]

برگردان: #صالح_بوعذار

📕از کتاب: «دگردیسی‌ها و کوچ در اقالیم روز و شب» | نشر: #شالگردن

@asheghanehaye_fatima
در این جهان فلسفه‌ای نیافتم
بشر نمی‌اندیشد
به آسمان می‌نگرد
وتصویر زنی را در آسمان می‌بیند
آن زن گاهی خدایش می‌شود
گاهی عشق
و گاهی فلسفه
و گاهی مرگ



#آدونیس
ترجمه بابک شاکر

@asheghanehaye_fatima
طلسمی از تن‌طلسماتِ آدونیس





تن تو پرسان است در تن‌ام

تن من بین دو زن:
ذاتم و تو.

تن تو
نزدیک‌تر است از من به من.

تن تو پیش من،
و نخواهم که دریابم‌اش مگر به
غیابی که در اوست.

تن‌های ما کتابی است
و هر یک نوشته‌ برای دیگری.

تن ما وحی است
و ردکننده‌ی هیکل‌هاست.

تن تو آگاه‌تر از من است به من.

تن تو با من از من کلام می‌گوید.

تن من یگانه‌ی تن توست
مفردی دوگانه:
تن تو
ط   ل    س   م   برای من
م    س   ل   ط   به روی من





#آدونیس  آغاز تن پایان دریا.


@asheghanehaye_fatima
.

این قلبِ کیست که درون قلبم می‌تپد...؟


#آدونیس
برگردان:سعید هلیچی


@asheghanehaye_fatima
.
می‌پرسم
آیا عشق تنها جایی‌ست
که مرگ نمی‌آیدش؟
.
#آدونیس
ترجمه #صالح_بوعذار

@asheghanehaye_fatima
‏لمَن هذا القلب الذي يخفقُ في قلبي؟
این قلبِ کیست که درون قلبم می‌تپد...؟


#آدونیس

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی‌‌
که خواهانِ توست در بسترِ خویش،
درختی‌ست سرشار از آشیانه‌های خواهش
و زنی،
که پذیرای تو می‌گردد در بسترت
                           پرنده‌ای‌ست مهاجر...

.
#آدونیس
برگردان #صالح_بوعذار


@asheghanehaye_fatima
 گمگشتگی

باری گم گشتم در دستانت
دژی بودند لبانم،
دلتنگِ فتحی شگرف وُ شیدای هماغوشی‌.
و پیش آمدم
کمرت پادشهی بود وُ
دستانت، طلیعه‌ی لشکری
و چشمانت، جان‌پناهی.
.
#آدونیس
ترجمه #صالح_بوعذار
کتاب «صحنه و آینه‌ها»


@asheghanehaye_fatima
چه‌سان
تو را شفا دهد از زخم‌هایت،
          دستی که ذبح کرده تو را؟
.
#آدونیس
برگردان #صالح_بوعذار


@asheghanehaye_fatima
مرثیه‌یی نوشتم
بادهای پاییز تکرارش کردند:
پاییز به‌ ما یاد می‌دهد چگونه زنده باشیم!

#آدونیس [ Adunis / سوریه، ۱۹۳۰ ]

@asheghanehaye_fatima
▪️

تن نیست آدمی، عدد است
کم‌ می‌شود هر روز ...


#آدونیس

@asheghanehaye_fatima
هرگز نمی‌خواهم
دو چشم‌ام در هیچ فضایی
شناور شود آه
مگر در چشمانِ تو،

برای عشق و اشیاء‌ش
هیچ آشکارگی نمی‌خواهم
نه نسبتی نه پیوستگی
و نه هیچ هویتی نمی‌طلبم هرگز

هیچ نمی‌خواهم مگر
این آشفتگی‌‌های بی‌مهار را
من‌ و تو
زبان‌هایی باشیم
و اعضای‌مان الف‌بای آن باشد.

#آدونیس [ سوریه، ۱۹۳۰ ]

@asheghanehaye_fatima
گریستن است زندگانی:
این‌سان‌ گفتند خدایان
من آیا سنگم؟
یا مهی، تهی از بهشت وُ دوزخ؟
یا بقایای غباری؟
کیست که ژرفنای‌ درون پریشانم را گوید:
چرا گریستن نتوانم؟

خاتون!
عشق تو
سایه است وُ عشق من خورشید:
وعده‌ی لقایی یا قرار فراقی؟


#آدونیس
برگردان: #صالح_بوعذار


@asheghanehaye_fatima
بانو
تنت بهار و
هر دندانت کبوتری‌ست
که آواز می‌خواند به نامم...
صحرایی شو
و درآغوشم گیر
تا مرا تاریخی باشد از تندر.‌..
می‌پرسم
آیا عشق تنها جایی‌ست
که مرگ نمی‌آیدش؟

هر ثمره،
زخمی‌ست وُ طریقی به سویت.
عبور می‌کنم از تو
تویی که مرا منزلگهی، ساکنت می‌گردم
امواج منی
تنت دریاست وُ هر موجْ بادبانی.


#آدونیس
برگردان: #صالح_بوعذار


@asheghanehaye_fatima
‍ .
۱
«آغاز سخن»

آمد به سویم
چونان چهره‌‌ی غریبی
باری
آن کودک که بودم.

سخنی نگفت وُ رفتیم،
هر دو به هم خیره در خموشی.
گام‌هامان، شطی
که جاری بود غریبانه.
گردمان آوردند ریشه‌ها،
بنام برگ‌های یله‌ در آغوش باد.
از همدگر جدا
و جنگلی گشتیم که می‌نویسدش، زمین
راوی‌اش فصل‌‌ها.
ای کودکی که بودم
پیش‌ آ
چه گرد می‌آورد ما را اینک؟
چه بگوییم؟

#آدونیس
ترجمه: #صالح_بوعذار
.
۲
«خود مرگ است اینک آسمان»

زمین تویی؛
کنون سرداران تباهی وُ سلاطین بردگی‌ها،
تو را می‌بلعند ذره‌ ذره...
زمین تویی؛
ظلمات می‌درد روشنی را
اینک طعام تو:
خشکیده‌‌نانی،
آغشته به نفس‌های آوارگان وُ تن‌پاره‌های مردگان.
زمین تویی وُ
              بی‌پای‌افزاری
و خاک تو لرزان و جنبان
و هر آنچه بر توست خرقه‌هایی‌ست؛
چونان حجاب‌های آهنینی تلنبار می‌شوند بر سیمای معنا.
آنک
افق به واپس در می‌غلتد به مغاک‌ها
اینک خورشید می‌پرسد:
چیست این میغ گردان گرداگردم؟!
.
#آدونیس
برگردان #صالح_بوعذار
۳

«رسول ستوه»

سنگ‌هایی از دل‌تنگی‌‌اند وُ گریستن‌؛
درگاه‌های
             کوچه‌های
                             کوی‌مان.
و نگاشته به خشم‌، پنجره‌هاشان.

آه
از کدامین سوی
سمت سیمایم می‌آیی وُ
           به کجا می‌بری دلم
                       ای رسول ستوه؟!
                         
.
#آدونیس
ترجمه #صالح_بوعذار
۴
می‌پرسم
آیا عشق تنها جایی‌ست
که مرگ نمی‌آیدش؟
.
#آدونیس
ترجمه #صالح_بوعذار
۵
"حسین بن ضّحاک"

گریستن است زندگانی:
این‌سان‌ گفتند خدایان

من آیا سنگم؟
یا مهی، تهی از بهشت وُ دوزخ؟
یا بقایای غباری؟
کیست که ژرفنای‌ درون پریشانم را گوید:
چرا گریستن نتوانم؟
.
#آدونیس
ترجمه: #صالح_بوعذار
.
@asheghanehaye_fatima