عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ :
ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺴﺴﺘﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﻭﺯ ﺧﺴﺘﻪ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ؟



#سیدعلی_صالحی
Forwarded from دستیار
Sad Bar
Pallett
#صد_بار
#پالت
صد بار تورا دیدم
صد بار شنیدم
شیرینتر از این درد
به عمرم نچشیدم...


این موزیک زیبا رو با هم بشنویم❤️

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

🔻
از آزمون عشقت 
رو سفيد بيرون آمدند 
موهايم ... !


#احسان_پرسا
از " بین " ،
ڪه رفتم ..
از بیـــن رفتـــــم .!!!

#پوریا_نبی_پور


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



-نگاه ما چه ظالمانه
جای کلمات را گرفته اند…

سکوت چه قدر جای صدا را ؛

هنوز نگفته ام
دوستت دارم .



#منوچهر_آتشی
@asheghanehaye_fatima




ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺫﻫﻨﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ
ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ .
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﮏرﻭﺯ ﺑﺮﻭﻧﺪ.

👤 #ﺻﻤﺪ_ﺑﻬﺮﻧگي
@asheghanehaye_fatima

دستش را از روی زنگ بر نمی داشت!
گفتم: حتما خانه نيست، بيا برويم، شب باز برگرد!
گفت: خانه است!
اينبار با فشارِ بيشترى دستش را روی زنگ گذاشت، و آرام آرام شروع به شمردن كرد!
يک
دو..
گفتم: ببين، باز نمی كند، حتما نمی خواهد تو را ببيند!
سه
چهار ...
گفت: خودش گفت، اگر گفتم برو، يعنی بيشتر بمان، بيشتر سمج باش در خواستنم، در بدست آوردنم.. حتا اگه در را باز نكردم، آنقدر بمان كه لبخندهايم پهن تر شود، كه صورتم جوان تر شود، كه اين دل بيشتر قرص شود...
نگاهم كرد، گوش هايش را تيز كرد، پرسيد: " صدای نفس هاش تا تو كوچه مياد، ميشنوی؟ "
بيست
بيست وُ يک ...


#سپيده_اميدى
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima



هرکس که ساختن زندان انفرادی به کله اش زده آدم جالبی بوده و خوب می دانسته چطور با آدم ها بازی کند . یعنی درست تر آن است که بگویم می دانسته آدم بزرگترین دشمن خودش است، لازم نیست او را بزنند یا زیر شکنجه لت و پارش کنند بهترین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند تا خودش دخل خودش را بیاورد!



#احمد_غلامی
جیرجیرک
@asheghanehaye_fatima




حکمت
دستانِ من است
قسمت
آغوشِ تو
به همین سادگی عزیزِ دلِ نیامده
معمایِ این همه نشدن و نماندن
به همین آسانی حل می شود
وقتی هیچ نگاهی تمنایِ مرا نمی فهمد
و هیچ آغوشی
تو را تسکین نمی دهد
حالا که محرم نمی شود هیچ کس
جز تو
به تمامِ عاشقانه هایِ صف کشیده در این دل
به یک باره دیدی از این دیوانه تر شوم
روزه ی سکوت بگیرم
و دیگر
با هیچکس
کلامی نگویم
از کجا معلوم شاید
خدا به گوش ت رساند
و تو آمدی
و روزه ی مرا
با عطرِ وجودت
افطار کردی ... !

#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima



باید حرف زد ؛
جسور و بی پروا بی ترس
از ممنوعه های چِرکین عُرف پسند...

که شاید فرداهای در راه را،
مجبور به خاموشی باشیم...

که پیر شویم ،که دلهایمان در
گُسستن دستهایمان از هم بپوسَد ...

و چشمهایمان کم سوتر،
در تشخیصِ شباهت…......

#مهناز_توماج
@asheghanehaye_fatima




کوری که سایه اش را نمی بیند
تنهاست
و تنهاتر است
خورشید که سایه ای ندارد
شبیه من
که بارها برای دیدنت طلوع کردم
و هرطرف که ایستادم
چون سایه ای
سمت دیگر افتادی

هرکس را دوست داشته ام
آنقدر دوستش داشته ام
که از من بدش بیاید

#آریا_معصومی
دلیل اینهمه احساس را نمی دانم
نپرس اینکه چرا تو...جواب راحت نیست

#امید_صباغ_نو


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



مصیبت های جگر خراش مانند سمفونی ها که گاهی آهنگی آرام از میان ارکستر رخنه می کند بروز می کند ، انسان اول تمام عمق آنها را درک نمی کند . گاهی خودی نشان می دهند و در نیستی فرو می روند . ناگهان تمام ارکستر به صدا در می آید . آنوقت اشک از چشمان شما جاری می شود و خودتان نمی دانید برای چه گریه می کنید.




چشم هایش
#بزرگ_علوی
@asheghanehaye_fatima




-از هم
به هم گريخته‌ايم؛
از خاک
به زير خاک؛
و انگار تمام جاده‌ها را
با پرگار کشيده است!
و انگار مرگ نقطه‌ای است
که به پايان تمام جمله‌ها می‌آید...


#گروس_عبدالملکیان
@asheghanehaye_fatima




کم‌کم یاد خواهی گرفت
تفاوتِ ظریفِ میانِ نگه‌داشتنِ یک دست
و زنجیر کردنِ یک روح را...
این‌که عشق، تکیه کردن نیست
و رفاقت، اطمینانِ خاطر...

و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند
و هدیه‌ها
معنیِ عهد و پیمان نمی‌دهند...

کم‌کم یاد می‌گیری
که حتی خورشید هم سوزاننده است
اگر زیاد در آفتاب بمانی...
باید باغِ خودت را بپرورانی
به جایِ آنکه منتظرِ گُل آوردنِ کسی باشی...

یاد می‌گیری که می‌توانی تحمل کنی
که محکم باشی پایِ هر خداحافظی
یاد می‌گیری که بهایِ تو بسیار است...

بورخس
وصال توست
اگر دل را
مرادی هست و مطلوبی
کنار توست
اگر غم را
کناری هست و پایانی


#سعدی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



دیدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان ِ نگه گفته بودند

از من و هرچه در من نهان بود
می رمیدی
می رهیدی
یادم آمد که روزی در این راه
ناشکیبا مرا در پی خویش
می کشیدی
می کشیدی

آخرین بار
آخرین بار
آخرین لحظهٔ تلخ دیدار
سر به سر پوچ دیدم جهان را
باد نالید و من گوش کردم
خش خش برگهای خزان را

باز خواندی
باز راندی
باز بر تخت عاجم نشاندی
باز در کام موجم کشاندی
گر چه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو
آه ، هرگز ندانستم از عشق
چیستی تو
کیستی تو



#فروغ
شعر #پوچ از دفتر #عصیان
@asheghanehaye_fatima




ماه عبادتست و من، با لب روزه دار از اين
قول و غزل نوشتنم بيم گناه كردن است

ليك چراغ ذوق را اينهمه كشته داشتن
چشمه به گِل گرفتن و ماه به چاه كردن است


#شهريار
@asheghanehaye_fatima


#کتاب

مردها مانند پسربچه هایی فرمانبردار و مطیع هستند که همانگونه که به ایشان آموخته داده شده زندگی می کنند؛ و هنگامی که زمان ترک خانواده هایشان فرا می رسد، می گویند: "خیلی خوب...اما من نیاز به یک زن دارم!"
و چون بنظر مردها بهترین راه داشتن یک زن ازدواج است، ازدواج می کنند...
اما آنها وقتی ازدواج می کنند، دیگر به زن و خانواده شان فکر نمی کنند...
خودشان را با یک کامپیوتر سرگرم می کنند، قفسه ای را تعمیر می کنند و یا خود را درحیاط و باغچه و گلها، مشغول می سازند؛ و این تنها راهی است که آنها برای نجات از زندگی پرتلاطم خود انتخاب می کنند.
با ازدواج، گویا مردها چیزی را از دست می دهند؛ و اما برعکس زن ها گویا با ازدواج چیزی را بدست می آورند.



#فراتر_از_بودن
#کریستین_بوبن
#تفال

ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سنگین دل سیمین بناگوش

نگاری چابکی شنگی کلهدار
ظریفی مه وشی ترکی قباپوش

ز تاب آتش سودای عشقش
به سان دیگ دایم می‌زنم جوش

چو پیراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گیرم در آغوش

اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش

دل و دینم دل و دینم ببرده‌ست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش

دوای تو دوای توست #حافظ
لب نوشش لب نوشش لب نوش



@asheghanehaye_fatima