انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه پلی‌تکنیک
1.88K subscribers
1.23K photos
250 videos
59 files
197 links
انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه پلی‌تکنیک
#انجمن_پلی_تکنیک

اکانت روابط عمومی انجمن پلی‌تکنیک
@Anjomanpolytechniccc


Instagram: http://instagram.com/Anjoman_Polytechnic
Download Telegram
📝 #شمس از قونیه رفته بود، به جایی نامعلوم سفر کرده بود، و این خبر که دهان به دهان در بین مریدان #مولانا نقل شد در آن‌ها احساس رهایی از یک کابوس، از یک گرفتاری و از یک رؤیای مخوف به وجود آورد.
اکنون که شمس شهر آن‌ها و شیخ آن‌ها را ترک کرده بود، امید بازگشت به گذشته، بازگشت به مجالس وعظ و درس و تفسیر و قرآن دوباره در دل های آن‌ها می‌شکفت و خاطرشان را نوازش می‌داد.
اما برخلاف پندار آن‌ها خبر غیبت شمس در خاطر مولانا تأثیر یک فاجعه‌ی عظیم ناگهانی را داشت. مثل صاعقه ای بود که او را به شدت تکان داد و از خود بیخود کرد. مولانا احساس کسی را پیدا کرد که ناگهان در روشنایی روز خورشید را گم کرده باشد و در یک لحظه فروغ چشم، امید حیات، و آرامش قلب را از دست بدهد. #فراق شمس برایش قابل تحمل به نظر نمی‌رسید، حتی قابل تصور هم نمی‌نمود. شمس برای او همه چیز بود، #عشق بود، #نیاز بود، #حیات بود و حتی #خدا بود، و لاجرم او نیز بدون این همه، بدون این ها که برای او همه چیز بود، آرام نمی‌یافت.
اولین عکس العمل که از او ظاهر شد #سکوت آمیخته به قهر و تلخی بود. واقعه‌ای هول روی داده بود که او را به وحشت و نومیدی انداخته بود. ناگهانی بودن واقعه او را به شدت تکان داده بود. مأیوس و دلزده شده بود و با هیچ کس سر صحبت نداشت. می‌دانست که غوغای مریدان و ناخرسندی آن‌ها شمس را به ترک قونیه واداشته بود و از این رو به شدت از مریدان رنجه گشته بود.
سرانجام نامه ای کوتاه از شمس رسید: «مولانا را معلوم باشد که این ضعیف به دعای خیر مشغول است و به هیچ آفریده اختلاط نمی‌کند.» مسافری که از دمشق شام آمده بود این نامه را آورده بود. شمس در این نامه مولانا را به طور ضمنی از صحبت مریدان منع کرده بود. در این باره هیچ تصریحی نبود اما مولانا مضمون پیام را دریافته بود. حتی پیش از دریافت نامه از اختلاط با اغیار خویش کنار کشیده بود. بالاخره خبر شمس از دمشق رسیده بود. از دمشق مبارک که مولانا از آن خاطره‌های خوش داشت و گه گاه در رویاهای بیداری و یا در خاطره‌های مبهم و دور از یاد رفته می‌پنداشت شمس را نیز اول بار در آنجا در میدان شهر و در میان انبوه خلق دیده بود.
سودای دمشق و جاذبه‌ی دیدار شمس خاطرش را بر می‌انگیخت، اما تشویش و دغدغه‌ای که در این مدت بیخبری او را فرسوده بود، چنانش از پای دراورده بود که قدرت اقدام به این مسافرت را نداشت و در همان شور و هیجان که از دریافت نامه‌ی کوتاه پیام گونه ی شمس برایش حاصل شد، پنج شش نامه‌ی منظوم پی در پی برای شمس فرستاد، با اظهار اشتیاق رسمانه و با لحنی مؤدب که هم حاکی از رنجیدگی خاطر بود و هم شاید می‌خواست سوز درون او را موجب تکدر و انفعال شمس نسازد. اما اقدام به مسافرت دمشق، به رغم اشتیاق فوق العاده ای که در این باره داشت، برایش ناممکن بود.
بالاخره، بی آنکه منتظر جواب نامه ها شود، یک روز پسرش سلطان ولد را که در این محنت همدرد واقعی او بود پیش خواند. نقدینه ای برای هزینه ی سفر محبوب به او داد و با تاکید به اظهار نیاز و فروتنی فوق العاده به دعوت شمس به دمشق فرستاد، با نامه‌ای کوتاه و منظوم و همراه با بیست تن از مریدان، با التماس بازگشت شمس به قونیه. نامه آگنده از اشتیاق قلبی بود اما لحن رسمی داشت.
بروید ای حریفان بکشید یار ما را
به من آورید آخر صنم گریزپا را
به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین
بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم
همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را
دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون
بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را

وقتی سلطان ولد با جمع یاران و در دنبال تحمل سختی های یک سفر طولانی و پر مشقت به دمشق رسید، با نشانی هایی که در دست داشت و با آشنایی که در سال های تحصیل به احوال شهر پیدا کرده بود گمشده ی عزیز خود و «یار گریز پای» خداوندگار را در آنجا یافت. با یاران به پیش او در عذر ماجرا ایستاد. درد و اشتیاق پدر را با نامه ی وی به او عرضه کرد و با تواضعی تمام بازگشت به قونیه را از وی درخواست. نقدینه‌ای که مولانا به نشان نیاز برای پایمزد سفر مرشد تقدیم کرده بود تبسمی حاکی از خرسندی و احساس شرم بر لب شیخ شکوفاند. با لحنی آگنده از عتاب و شکایت که در عین حال از شکر و رضایت حاکی بود، به سلطان ولد اعتراض کرد: «مگر مولانا خواسته باشد مارا بدین زر بفریبد؟» و بلافاصله افزود: «اما اشارت او کفایت می‌کرد، به چیز دیگر حاجت نبود!»

#مولانا
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
⭕️ و قَالَ علی(علیه السلام): مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا.

هرکه خودرایی کند هلاک گردد ، و هرکه با مردمان مشورت کند در عقل آنان شریک شود. نهج البلاغه ، الحیاة جلد ۱ صفحه ۳۱۱

متن کامل⬇️⬇️⬇️

#کمیته_سیاسی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه پلی‌تکنیک
⭕️ و قَالَ علی(علیه السلام): مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا. هرکه خودرایی کند هلاک گردد ، و هرکه با مردمان مشورت کند در عقل آنان شریک شود. نهج البلاغه ، الحیاة جلد ۱ صفحه ۳۱۱ متن کامل⬇️⬇️⬇️ #کمیته_سیاسی…
🔶 در ماه های اخیر شاهد #اعتصابات_کارگری در کارخانه‌های سراسر کشور بوده ایم، از نیشکر #هفت_تپه تا #هپکو و #فولاد_اهواز کارگران در اتحادی نانوشته برای احقاق حقوق اولیه خود دست به حرکت زده‌اند. این اعتراضات که در پی شرایط وخیم اقتصادی بروز پیدا کرده است همراهی و همبستگی عمومی اقشار مختلف جامعه از معلمان تا دانشجویان را در پی داشته است. حرکتی برآمده از آگاهی جمعی مردم در طی سال‌ها مبارزه.

🔶 شاید بتوان ریشه‌ی مطالبات برای تشکل یابی در ایران را در یک قرن گذشته و با شروع حرکت برای مشروطیت جست و جو کرد. این اقدامات که پیوسته و همواره با مبارزات اجتماعی همراه بوده است با همراهی روشنفکران و نخبگان سیاسی دهه های ۴۰ و ۵۰ به خود ساختاری نظری میگیرند و افراد برجسته ای همچون طالقانی و شریعتی با این حرکات همراه می‌شوند. سرکوب‌های شدید اصناف در دوران پهلوی اما مجال حضور و بروز این تفکرات را میگیرند. با انقلاب 57، امید برای به ثمر نشستن این مطالبات فزونی می‌گیرد اما با شروع جنگ و به تبع تحمیل شرایط جنگی این فعالیت‌ها تضعیف می‌شوند پس از اتمام جنگ و در دوران «سازندگی» باری دیگر تلاشی برای رسیدن به سندیکا کارگری شروع می‌شود این بار اما به رسم حاکمیت اقتدارگرا و اسم «توسعه» باری دیگر فعالین کارگری روانه‌ی زندان‌ها می‌شوند. در دوران اصلاحات و با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی تا حدی شرایط سرکوب تعدیل می‌شود و فضا برای شکل‌گیری افکار مختلف فراهم می‌شود اما تا آخرین سال‌ها نیز توجهی به این خواسته‌ها نمی‌شود و امکان تشکل یابی فراهم نمی‌شود. سال‌های ۸۳ و ۸۴ همراه بود با تلاش مجدانه دولت برای مجوز دادن به این تشکل‌ها، که خود این روند غیر کارشناسانه اصلاح طلبان باعث شروع به فعالیت چند صد نهاد مردمی و سندیکایی می شود. این تشکل ها در سال‌های بعد و با روی کار آمدن دولتی محافظه کار و بنیاد گرا موجی نوین از بازداشت و زندان و سرکوب را بخود دید، این بار به اسم «عدالت». این روند در سال‌های منتهی به ۸۸ و بعد از آن اوج میگیرد. فشارهای اجتماعی بار دیگر خود را در انتخابات ۹۲ و ۹۴ بروز میدهد اما ساختار معیوف و عقب‌مانده حاکمیت در مواجهه با مطالبات اجتماعی و ضعف هویتی و گفتمانی دولت موجب می‌شود که تغییری محسوس در این دوران احساس نشود. اگر چه در طی این مدت بسیاری از تشکل های بسته شده در دوران احمدی نژاد باز گشایی می‌شوند اما رویکرد دو قطبی و نا همسنج دولت باعث می‌شود که غالب این تشکل‌ها نتوانند رسالت خود را برآورده سازند و آن‌هایی که در این راستا اقدام کردند با موانع شدید امنیتی روبرو شدند که نمود کوچکی از آن تشکل های دانشگاه‌ها هستند. از قبیل انجمن‌های اسلامی و شوراهای صنفی که نبود ساختاری عالم و دانا به شرایط باعث می‌شود که این نهاد ها بشدت محدود شده و نتوانند ظرفیت‌های خود را به ورطه‌ی عمل برسانند.

🔶 برجسته‌ترین ویژگی حکومت های دموکراتیک و حاکمیت مردم بر مردم صندوق رایی که چند سال یک بار گذاشته می‌شود نیست، بلکه حق تشکل یابی و نهاد سازی است تا اقشار مختلف بتوانند از خلال ساختاری نظام‌مند و بواسطه ی نمایندگان بحق خود صدای مطالباتشان را به گوش ارکان حاکمیت برسانند، تضعیف این نهاد ها و بازداشت این نمایندگان نه به معنی حذف اعتراضات است و نه به معنی رفع مطالبات، همانطور که چندین سال از زندانی شدن فعالین صنفی کارگری از جمله رضا شهابی می‌گذرد و هنوز صدای این اعتراضات خاموش نشده است. با نابودی اصناف و نمایندگانشان تنها روند پیگیری مطالبات از دریچه نهادها مختل می‌شوند اما مطالبات و خواسته‌ها هنوز برجای خود مانده‌اند و با فرم‌های دیگر از قبیل تجمعات و اعتصابات کنونی ظهور میکنند. این روند تنها مختص به کشورهایی مانند ایران نیست، می‌توان در اعتراضات موسوم به جلیقه زردهای فرانسه هم دید که با تضعیف و نادیده گرفتن مطالبات اصناف توسط دولت، مردم مطالبات خود را از روشی دیگر و بواسطه اعتراضات مردمی پیگیری می‌کنند. مواجهه امنیتی با این مسائل و چسباندن برچسب‌های نئولیبرال و مارکسیست به حرکات مختلف اجتماعی سیاسی کشور نه تنها گرهی نمی‌گشاید که تلاش برای گشایش در مسیر را هرچه سخت تر و دور تر میکند. چرا که در حاکمیت اقتدارگرا و رانتی کنونی مجال شکل گیری هیچ قاعده‌ای بر این فضا وجود ندارد بلکه این فساد ساختاری تنها مؤید بحرانی در قدرت دولت و نظارت دستگاه‌های متفاوت است.
احزاب دستوری و ناکارآمد و ساختار فاسد امید برای اصلاح ساختاری از طریق این مجاری را روزانه کم و کمتر میکند در چنین شرایطیست که لزوم بازگشت به متن صریح قانون اساسی و روح عدالت طلب آن و برسمیت شناختن اصناف و مطالبات آنان بشدت احساس میشود.

#کمیته_سیاسی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
🔺 چند سال پیش در دانشگاه علم و صنعت دانشجویی دختر در مقطع ارشد کامپیوتر بر اثر این‌ که توسط یک خاور در داخل دانشگاه زیرگرفته شد، فوت کرد. خاور هنگام خارج شدن از یک کارگاه داخل دانشگاه و دنده‌عقب آمدن متاسفانه "میترا" را زیر گرفت. اتفاقی که بدون شک نه‌تنها راننده بلکه دانشگاه هم مقصر بود. راننده نه مجوز ورود به دانشگاه داشت و نه گواهینامه و هیچگونه هشداری جلوی کارگاه گذاشته نشده بود، مسائل و اتفاقاتی که بدون شک به شخص راننده مربوط نبوده و پای دانشگاه به طور واضح گیر بوده است.
🔺 امروز نیز روز تلخی دیگر برای دانشجویان کشور رقم خورد، دانشجویانی که امروز برای شرکت در کلاس‌های خود به دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات می‌رفتند با حادثه سقوط اتوبوس درون دانشگاه مواجه شدند و جان خود را از دست دادند. #دانشگاه_آزاد که حتی اجازه امتحان دادن به دانشجویانی که شهریه خود را پرداخت نمی‌کنند، نمی‌دهد اما به راحتی جان دانشجویانی که هزینه تحصیل و رفاه خود را داده‌اند را به مخاطره انداخته است مسلماً باید نسبت به وقوع این حادثه جانگداز که در اثر بی‌تدبیری و بی‌لیاقتی مسئولین این دانشگاه بوده است نسبت به افکار عمومی و تمامی دانشجویان کشور پاسخگو باشد. مسائل صنفی دانشجویی امری است که به نظر می‌آید در دانشگاه‌های کشور که هر روز به سمت پولی اداره شدن می‌رود بیشتر مغفول مانده است و اگر امروز واکنشی برای این فاجعه از طرف مسئولین امر نیاید شاید فردا روز باید منتظر ادامه این روند رو به نزول در امکانات رفاهی و صنفی دانشگاه‌ها باشیم.
◾️ تشکل‌های اسلامی #دانشجویان_متحد ضمن تسلیت این فاجعه غم‌بار به خانواده دانشجویان درگذشته و همچنین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و آرزوی بهبود مصدومین حادثه تقاضای پاسخگویی فوری مسئولین امر را خواستار است.

#دانشجویان_متحد 🍀
🆔 @anjmotahed
◾️ تشکل‌های اسلامی #دانشجویان_متحد ضمن تسلیت این فاجعه غم‌بار به خانواده دانشجویان درگذشته و همچنین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و آرزوی بهبود مصدومین حادثه تقاضای پاسخگویی فوری مسئولین امر را خواستار است.

#دانشجویان_متحد 🍀
🆔 @anjmotahed
جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه
ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید

ابراز همدردی دانشجویان پلی‌تکنیک در پی حوادث رخ داده دانشگاه علوم تحقیقات و دانش آموزان سوخته در آتش.

#دیکته_آتش
#علوم_تحقیقات
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
⭕️ پنجم دی زادروز #بهرام_بیضایی

🔶 «می‌گويند انسان که به درجات بالا رسيد نام‌های متعدد به خود می‌گيرد پس او، هم آرش است هم #بهرام، هم سياوش است هم سهراب، هم تهمينه است و هم تهمتن و هم گردآفريد و هر آنکه هست و هر آنچه هست جام جم در دست دارد و نگران ميراث نياکان خويش است.»
نام دیگرش شرزین است. شیخ شرزین، او تمام عمرش را به #جدال_با_جهل پرداخته و خود را با دانش پرورده. تا بدانجا رسیده که میگوید: «آری آدمیان به #آینه ها شبیه‌اند. آینه‌ی زنگار بسته ترا کدر نشان می‌دهد، و آینه‌ی ترک خورده ترا شکسته، و آینه‌ی صیقلی یا مواج ترا صاف یا معوج. و این جز آنست که تو صاف باشی یا شکسته یا کدر یا زنگار بسته. من گاهی آینه‌ی دق بوده‌ام، و گاهی به تلنگری ترک برداشته‌ام. من گاهی به کلی خرد شده‌ام، و در هزار تکه‌ی من هزار #تصویر خود شما پیدا بود.»
امروز من در این آینه مینگرم. خود را میبینم هزار تکه و هرتکه بخشی از وجودم. من در این آینه ها به دنبال خود میگردم. عکسی واضح از سال‌های کودکی‌ام، تصویری معوج از امروز و تصاویری زنگار گرفته از نیاکانم. باید از آینه گذشتگان زنگار گرفت، تا تصویر معوج امروزم صاف شود.
به #آرش می‌نگرم در پای #دماوند. که از خود میگریزد. آرشی که می‌ترسد، دستانش می‌لرزد و سزاوار تیراندازی نیست. آرشی آشفته و ناتوان. آرش #بیزار و #ناامید. که ناامیدی و بیزاری در رگ‌هایش می‌دود او را به پیش می‌راند. بیزاری آرش را به آرش باز می‌گرداند. بازوانش قوت می‌یابد و قلبش را در تیر می‌گذارد.
———————————
🔷 همه ی آن #سرگردانی که در اکثر آثار #بیضایی هست جستوجو در راه یافتن #هویت است. آنچه آرش در راه بالا رفتن از دماوند و پرتاب تیر با قلبش آن را یافت. همان چیزی که #تارا را از زندگی سرخوشانه و بی دغدغه‌ی‌اش خارج می‌کند و در مسیری پر پیچ و خم با آگاهی از گذشته به سوی شناخت خود حرکت می‌کند. تمام سرگردانی‌ای که در فیلم #کلاغ موج می‌زند. گروهی در جستوجوی گمشده‌ای هستند. #گمشده عکسی است از جوانی «#مادر» فیلم.
🔷 «مادر» در این سرگردانی‌ها و پریشانی‌ها نقش مهمی دارد. در شاهکار «باشو غریبه کوچک» این جایگاه به حد اعلی دیده می‌شود. غریبه‌ای کوچک به سرزمینی ناشناس وارد می‌شود و مهر مادری «ناهید» او را در بر می‌گیرد و به باشو می‌فهماند که هنوز در دامان وطن است. این پیوند میان مهر مادری و جستوجوی هویت، در نمایش ‌#سهراب_کشی سوزناک‌ترین سوگواری را می‌آفریند، آنجا که #تهمینه بر نعش #سهراب زاری می‌کند، و می‌غرد که: «تو #فرزند من بودی و بیهوده گرد جهان می‌گشتی، تا بدانی فرزند کئی! تو فرزند من بودی نه پدرت. من بودم که تو را خواستم و خود را چون «#ناهید» آسمان آراستم. من بودم که به شبستان او شدم و گفتم دوستدار آن سهرابم که در توست.»
🔷 عنصر دیگری که در این جستوجو اهمیت بالایی دارد «#تاریخ» است. توجه به گذشتگان و #نیاکان. این پیوند با تاریخ در #چریکه_تارا به روشنی روز است. تمام آنچه برای تارا اتفاق می‌افتد و بازی سرخوشانه او در آب دریا را به نبرد سهمگینش با امواج تبدیل می‌کند، آگاهی از تاریخ است. آگاهی از آنچه در قلعه‌ی چهل تن برای قبیله‌ای جنگاور و دلاور رخ داده. این آگاهی در کمال زیبایی به صورت رابطه‌ی #عاشقانه میان تارا و #مرد_تاریخی نشان داده می‌شود. مرد تاریخی در میان عشق ورزیدن به تارا از زخم‌ها و نبردهایش می‌گوید: «دشمنان به تیرم ببند، #کلمات رجز بیهوده است! در تمام ساحل #کلماتی است که من در وصف تو گفته‌ام.» تارا عاشق بدبختی او و دلبسته‌ی زخم‌هایش می‌شود. او با گذشته‌اش پیوند برقرار می‌کند و در پی این ارتباط و اجرا تمام دیدگاهش به زندگی تغییر میکند.
🔷 «نام» دیگر عنصری است که در ارتباط تنگاتنگ با هویت است. در نمایش #خاطرات_مطبوعاتی_آقای_اسراری، تمام تلاش و مبارزه‌ی شیرزاد در راه باز پس گیری نامش است. در این نمایش جهانگیر اسراری داستان‌هایی را از محمود شیرزاد می‌دزدد، به نام خود چاپ می‌کند و به شهرت می‌رسد. از آنجا که شیرزاد در سلسله مراتب اداری زیر دست اسراری است مجبور می‌شود به خواست او تن دهد و برایش داستان بنویسد. اما نمی‌تواند با این وضع کنار بیاید. او هویت خود را مخدوش و آسیب دیده می‌بیند. چراکه نمی‌تواند به کسی ثابت کند نویسنده‌ی واقعی داستان‌ها آقای اسراری نیست، تا آنجا که حتی توان #تفکیک خودش با آقای اسراری را نیز از دست میدهد. اما زمانی می‌رسد، متوجه می‌شود که «شیرزاد» است و تصمیم به #مبارزه برای پس گرفتن نامش می‌کند. ما آن چیزی هستیم که می‌سازیم و او می‌خواهد صاحب آنچه واقعا ساخته بشود.

#بهرام_بیضایی
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
📷 http://ytre.ir/eEH
🆔@AnjomanPolytechnic
📝 به مناسبت زادروز فروغ فرخزاد

در سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کرده‌اند
چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت می‌کنم
و کار تدوین نظامنامه‌ی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست
مرا به زوزهٔ دراز توحش
درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گل‌ها به زیستن متعهد کرده‌است
تبار خونی گل‌ها می‌دانید؟

🔹 «او زنی معترض به ستمی که بر زنان می‌رفت بود و می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد اعتراض کند. این را در کتاب‌هایش می‌توانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازه‌ای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر می‌گفت. او شاعر خوبی بود، به‌خصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود»
#فروغ_فرخزاد، زنی در آرزوی #آزادی زنان ایران و #تساوی_حقوق آن‌ها با مردان! #عصیان فروغ آنچنان است که به معیارهای سنجش قد کوتاهان نمی‌نگرد و کار تدوین نظامنامه‌ی قلبش را به حکومت محلی کوران وانمی‌گذارد. سخنان دیگران، حشرات فاسد مانده در #مرداب، اورا از راهش باز نمی‌دارد، چرا که او از #سلاله‌ ی درختان است و تنفس هوای مانده ملولش می‌کند، او به #نور و به #خورشید می‌اندیشد نه به افکار جنازه‌های باد کرده در سردخانه‌ی این جهانِ نشسته در #آغاز_فصل_سرد...!
کسی که به اجبار ناگزیر شد بین #شعر و #زندگی یکی را انتخاب کند، و ریسمان سست #عدالت فرزندش را از او گرفت؛ کسی که شعر نه جزئی از زندگی بلکه تمام زندگی‌اش بود. و کسی که چنین به هلاکت خویش کمر ببندد و در دلبستگی #سرودن جذب شود، البته که از نیزه‌ی زبان‌آوران گوشه نشین در امان نخواهد بود. «#شاعر بودن یعنی #انسان بودن. بعضی هارا می‌شناسم که رفتار روزانه‌شان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند شاعر هستند. بعد تمام می‌شود. دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص شکموی ظالم تنگ فکر بدبخت حسود حقیر، خوب من حرف‌های این آدم‌ها را هم قبول ندارم. من به #زندگی بیشتر اهمیت می‌دهم، و وقتی این آقایان مشت هایشان را گره می‌کنند و فریاد راه می‌اندازند یعنی در شعرها و مقاله‌هایشان، من نفرتم می‌گیرد و باورم نمی‌شود که راست می‌گویند. می‌گویم نکند فقط برای یک بشقاب پلو است که دارند داد می‌زنند! فکر می‌کنم کسی که #کار_هنری می‌کند باید اول خودش را بسازد و کامل کند. بعد از خودش بیرون بیاید و به خودش مثل یک واحد از هستی و وجود نگاه کند تا بتواند به تمام دریافت‌ها، فکرها، و حس‌هایش یک حالت عمومیت ببخشد.»

🔹 در سال ۱۳۳۱ اولین مجموعه ی شعرش با نام «#اسیر» را منتشر کرد، تجربه‌هایی که هنوز شکل واقعی خود را پیدا نکرده بود؛ بعد که تجربه‌ها بیشتر شدند با #شاملو و نگرش دگرگونه‌ی او به زبان آشنا شد، در انتهای این تجربیات با وسعت نگاه #نیما آشنا شد، شناختی که از نظر خودش دیر اما خیلی به موقع بود.
در سال‌های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۸ مجموعه شعرهای «#دیوار» و «#عصیان» را منتشر کرد؛ دو تجربه از آخرین تجارب شاعری که سعی می‌کند فضای خاص شعری خودش را بیابد. «دیوار و عصیان در واقع دست و پا زدنی مأیوسانه در میان دو مرحله زندگی است. آخرین نفس زدن‌های پیش از یک نوع رهایی است. آدم به مرحله‌ی تفکر می‌رسد، در جوانی احساسات ریشه‌های سستی دارند، فقط جذبه‌شان بیشتر است. اگر بعداً به وسیله‌ی فکر رهبری نشوند و یا نتیجه‌ی تفکر نباشند، خشک می‌شوند و تمام می‌شوند. من به دنیای اطرافم، به اشیاء اطرافم و آدم‌های اطرافم و خطوط اصلی این دنیا نگاه کردم، آن را کشف کردم و وقتی خواستم بگویمش دیدم کلمه لازم دارم. کلمه‌های تازه که مربوط به همان دنیا می‌شود. اگر می‌ترسیدم می‌مردم. اما نترسیدم، #کلمه‌ها را وارد کردم. به من چه که این همه کلمه هنوز #شاعرانه نشده است. جان که دارد، شاعرانه‌اش می‌کنیم!»
در سال ۱۳۴۱ کتاب «#تولدی_دیگر» را انتشار داد، کتابی که با آن نشان می‌داد فروغ زبان خاص خودش را یافته و سرودنش از نو متولد شده است.
و در انتها با کتاب ناتمام «#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد» آغازی نو برای خود ساخت و حتی شگفتی شاعران بزرگ زمانش را برانگیخت.


#فروغ_فرخزاد
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک

🆔@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه پلی‌تکنیک
#کمیته_زنان #ازدواج_کودک #انجمن_پلی_تکنیک 🆔@AnjomanPolytechnic
مجلس شورای اسلامی طرح بررسی ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال را رد کرد. کودک همسری نوعی کودک آزاری جنسی با ابعاد آزار جنسی، عاطفی و ذهنی است و با ادامه یافتن این روند بروز معضلاتی از جمله : خشونت، خیانت، طلاق ثبتی و عاطفی، سقط جنین، بازماندگی از تحصیل، تهدید سلامت جسمی و جنسی ورود به بازار کار سیاه و ... در حکومتی که ازدواج کودکان را رسمی می داند دور از انتظار نیست.
بر اساس آمار منتشر شده توسط معاونت امور زنان و خانوده ریاست جمهوری در ۹ ماه نخست سال ۱۳۹۵، ازدواج در سن کمتر از ۱۵ سال نیم درصد برای پسران، ۵/۵ درصد برای دختران بوده است این آمار از سال ۹۲ تا ۹۵ روبه رشد بوده.
خراسان رضوی با ثبت ۶۷۵۹ ازدواج کودکان ۹ تا ۱۴ سال رتبه اول را دارد اما از طرفی به دلیل وجود اتباع خارجی در استان های شرقی کشور و نداشتن مدرک شناسایی برای این افراد امکان ثبت ازدواج نیز وجود ندارد به همین دلیل این آمار میتوانند بیشتر از عدد اعلام شده باشد.
آذربایجان شرقی با ۳۳۴۸ مورد در رتبه دوم و استان سیستان و بلوچستان با ۲۳۵۵ مورد رتبه سوم را به خود اختصاص داده.
براساس طرحی که فراکسیون زنان مجلس تهیه کرده بود، سن ازدواج پسران 18 سال و دختران 16 سال تعیین می‌شد و ازدواج بین 13 تا 15 سال تنها با شرایطی همچون اذن پدر و مصلحت دادگاه امکان پذیر بود ولی این فوریت توسط کمیسیون حقوقی قضایی مجلس رد شد و باید منتظر پاسخ علنی مجلس به منظور عدم پذیرش این امر بود.
در مبحث ازدواج رضایت طرفین شرط ازدواج است. در ازدواج کودکان اکثر کودکان به اجبار خانواده ها تن به ازدواج می‌دهند.حتی اگر کودکان رضایت داشته باشند نمیتوان به این تصمیم که از جانب یک کودک اتخاذ شده است استناد کرد. زیرا کودکان آگاهی و دانش لازم را جهت تجزیه و تحلیل عواقب و پیامد تصمیماتی که میگیرند را ندارند و خانواده‌ها فرزندان خود را قربانی رسومات خود و بی توجهی مسئولانی می‌کنند که پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی جزو وظایف مشخص آن‌ها می‌باشد
سوال اساسی اینجاست مجلس بعنوان نهاد قانون گذار با چه استدلالی مانع ازدواج کودکان نمی‌شود وتبعات این اتفاق ضداخلاقی و غیر انسانی را به جامعه تحمیل می‌کند؟

#کمیته_زنان
#ازدواج_کودک
#انجمن_پلی_تکنیک

🆔@AnjomanPolytechnic
📌 نامه‌ی ۳۴ تشکل دانشجویی خطاب به #وزیر_اطلاعات و دعوت از او جهت مناظره با «#اسماعیل_بخشی»:


جناب آقای حجت الاسلام‌والمسلمین سید محمود علوی
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران

باسلام؛
احتراماً پیرو درخواست جناب ‌آقای «اسماعیل بخشی» #فعال_کارگری هفت‌تپه که اخیرا مدتی را در بازداشت به سر برده‌اند، تشکل‌های امضا‌کننده‌ی این نامه درخواست برگزاری مناظره برای روشن شدن موارد مطرح شده توسط ایشان را دارند.
در آستانه‌ی ورود به پنجمین دهه‌ی انقلاب، انتظار می‌رود جمهوری اسلامی در مرحله‌ای قرار گرفته باشد که یک کارگر بتواند بلند‌ترین مقامات کشور را مورد نقد قرار دهد و در جایگاه شهروندی خود، آنها را به #پاسخگویی وا ‌دارد.
لذا‌ ضمن درخواست برگزاری #مناظره با ایشان، ما تشکل‌های دانشجویی امضا کننده‌ی این نامه، آمادگی خود را برای میزبانی این نشست اعلام می‌داریم.


تشکل‌های اسلامی #دانشجویان_متحد🍀
🆔 @anjmotahed


⭕️ اسامی تشکل‌های امضاکننده در لینک زیر:
📎 goo.gl/ghstWv
خسرو گلسرخی.3gp
18.8 MB
کلیپ حاضر دفاعیه خسروگلسرخی یک مارکسیست لنینیست است که از شبکه سوم سیمای کشور چند سال پیش پخش شد که به مناسبت زادروز این شاعر مبارز تصمیم به بازنشر آن گرفتیم. چندیست صدا و سیما و شبکه‌های مخابره کننده اندیشه هسته سخت قدرت در تلاش‌اند تا با دست گذاشتن بر نقاطی خاص از تاریخ ایران و جهان به ما اثبات کنند که اندیشه مارکسیسم تمام شده است و به زباله دان تاریخ پیوسته است. اما این زباله دان کجاست که زمانی که مؤید اندیشه اش باشد به راحتی آن را از گور باز می خواند و برای پیوندی ناهمسنج نبش قبر می کند؟

#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
📝 #تقی_ارانی، متولد 13شهریور 1282 در تبریز؛ تحصیلات ابتدایی و متوسط را در ایران به پایان رساند و پس از آن به دانشگاه برلین رفت. وی در سال 1307 دکترای خود را در رشته فیزیکوشیمی دریافت کرد و پس از گذراندن یک دوره چند ماهه در رشته شیمی تسلیحاتی به ایران بازگشت.
یرواند آبراهامیام در کتاب «ایران بین دو انقلاب» در خصوص افکار و عقاید سیاسی ارانی می‌نویسد:
جریان‌های فکری - سیاسی در اواخر سال 1310 به ویژه اوضاع آلمان پس از عهدنامه ورسای، انقلاب اکتبر روسیه، پیدایش فاشیسم و دیکتاتوری‌های سرمایه‌داری، بحران‌های بزرگ سرتاسر اروپا و آمریکا و نابسامانی‌های رقت‌انگیز ایران که محصول حکومت دیکتاتوری رضاشاه بود،‌ در شکل‌گیری افکار سیاسی‌اش نقش بسیار داشت. وی ملهم از اندیشه‌های چپ دموکراتیک آلمان، به اندیشه چپ مستقل و ملی گرایید و تجدد را در سطحی عالی نه با تقلید کورکورانه از غرب کاپیتالیستی و شرق کمونیستی درک کرد، به گونه‌ای که اگر کشته نمی‌شد، جنبش ملی و چپ عدالتخواهانه ایران به گردابی در نمی‌غلتید که بین تاسیس حزب توده و ۲۸ مرداد بدان دچار آمد.ارانی در آلمان با سازمان دانشجویی و فعالان سیاسی همچون مرتضی علوی و احمد اسدی آشنا شد. هدف این سازمان دانشجویی در ظاهر حمایت از حقوق دانشجویان و در واقع فعالیت علیه دیکتاتوری رضاشاه و آشنا ساختن دانشجویان با اندیشه‌های مارکسیستی بود. ارانی بیش از همه به کتاب‌های مارکسیستی و به‌ویژه تئوری‌های فلسفی و اجتماعی مارکس علاقه داشت. برخی همچنین ارانی را پایه‌گذار «فرقه جمهوری انقلابی ایران» در ۱۳۰۴ می‌دانند که خط سیاسی آن غیرکمونیستی و هدفش دفاع از آرمان‌های آزادی‌خواهانه مشروطیت و جمهوری ملی و ایجاد اصول دموکراسی بود. از دلایل آن انتشار جزوه «بیان حق»، عدم پیگرد قانونی اعضای این گروه پس از بازگشت به کشور تا زمان انتشار مجله پیکار و اظهارات دکتر ارانی در بازجویی‌های شهربانی است.وی از (۱۳۰۳ ش.) به اتفاق دکتر روزن وزیر سابق امور خارجه آلمان در زمینه تحقیق و انتشار متون کهن ایران فعال بود.اولین بازتاب تفکر ماتریالیستی دیالکتیک، انتشار کتاب فیزیک در بهمن ۱۳۰۴ بود که زمینه مطالعه درباره فلسفه و نظریات مارکس را فراهم کرد؛ اما این به معنای ارتباط یا عضویت در یک فرقه کمونیستی یا تلاش برای پایه‌گذاری آن نبود. پرونده ۵۳ نفر و دیگر منابع نشان می‌دهد که در آن زمان جز یکی دو نفر مانند دکتر بهرامی و بزرگ‌علوی کسی به عضویت حزب در نیامده بود. در فضای سیاسی اختناق و سرکوب آزادی‌خواهان، ارانی با برقراری ارتباط با روشنفکران، تکمیل و چاپ رساله‌هایش که در برلین منتشر کرده بود و تماس با دانشجویان و دانش‌آموزان، اقدامات روشنفکرانه را با جدیت در پیش گرفت و طی چهار سال تلاش، رساله‌ای با عنوان «روان‌شناسی قشرهای مختلف جامعه ایران» تالیف نمود و سپس برای ایجاد یک کانون روشنفکری و اشاعه افکارش، امتیاز انتشار نشریه «دنیا» را در ۱۳۱۲ با محتوای علمی - فلسفی مارکسیسم اخذ کرد.نشریه زنده و هدفمندی که در محیط فقر فکری و فرهنگی آن روز، نیاز جوانان به اندیشه‌های انتقادی را برآورده می‌کرد و مروج افکار مارکسیستی نبود؛ بلکه هدف آن روشنگری و آشنا کردن تحصیل‌کردگان با آخرین دستاوردهای دانش، صنعت و هنر جهان آن روز بود. از این رو فعالیت دکتر ارانی نه زیرزمینی و نه تشکیلاتی و حزبی بود.

⭕️ بزرگ علوی در کتاب «53 نفر» اینگونه می‌نویسد:
«من میدانم که شما نمیتوانید مرا تبرئه کنید، چنین تقاضایی هم از شما ندارم. زیرا میدانم دکتر ارانی را که شهربانی دستگیر کرده، تبرئه کردن کار دشواری است. اما در عین حال شخصیت و شهامت شما در همینجا معلوم میشود. مطمئن باشید که بیست سال دیگر همه ما زیر خاک هستیم و بیست سال عمر ارزش ندارد که مرتکب این همه جنایت شویم. بنابراین کاری کنید که با تف و لعنت اسم شما را به زبان نیاورند و این عده بی گناه را که در مقابل شما نشسته اند و مرا تبرئه کنید»

#تقی_ارانی
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک

🆔@AnjomanPolytechnic
⭕️ #سیاوش_کسرایی، زاده ۵ اسفند ۱۳۰۵ در اصفهان، #شاعر، #نقاش و از اعضای #کانون_نویسندگان ایران و از فعالان سیاسی تاریخ معاصر ایران بود.
او پس از کودتای ۱۳۳۲ مدت کوتاهی زندانی شد و در ۱۳۶۲ همزمان با سرکوب شدن #حزب_توده، از طریق زاهدان، ایران را به قصد کابل ترک کرد.
او در سال ۱۳۵۸ به همراه دیگر اعضای توده‌ای، از کانون نویسندگان ایران اخراج شده بود.
سیاوش کسرایی در طول اقامتش در افغانستان، در «#رادیو_زحمت‌کشان» که از کابل پخش می شد، شروع به کار کرد.

⭕️ او از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ در شوروی زندگی می کرد و گویی از آن رنج میبرد و رنج روحی خود را در سروده‌ی «#دلم_هوای_آفتاب_میکند» وصف کرده‌است:
«نه آشنا نه همدمی
نه شانه‌ای ز دوستی که سر نهی بر آن دمی
تویی و رنج و بیم تو
تویی و بی پناهی عظیم تو
نه شهر و باغ و رود و منظرش
نه خانه‌ها و کوچه‌ها نه راه آشناست
نه این زبان گفتگو زبان دلپذیر ماست
تو و هزار درد بی دوا
تو و هزار حرف بی جواب
کجا روی؟ به هر که رو کنی تو را جواب می‌کند»
او پس از فروپاشی شوروی به اتریش مهاجرت کرد و در سن ۶۹ سالگی در اثر جراحی قلب و ابتلا به ذات‌الریه در وین، پایتخت اتریش، درگذشت.

⭕️ در سال ۲۰۱۶ در بیستمین سالگرد سیاوش کسرایی، #جمشید_برزگر فیلم مستندی درباره‌ی او ساخت و این فیلم با نام «#در_جستجوی_خورشید» پخش شد.
به گفته‌ی صدرالدین الهی، اصطلاح «#جهان‌پهلوان» در اشاره به غلامرضا #تختی، نخستین بار توسط سیاوش کسرائی در قصیده‌ای از او به نام «جهان‌پهلوان» بکار برده شد و این لقب روی تختی ماند.

⭕️ دومین کتاب کسرائی، «#آرش_کمانگیر»، او را به شهرت رساند. این اثر، که دربارهٔ چهره‌ای افسانه‌ای است که با پرتاب جانفرسای یک تیر، میهن را از تحقیر و تیره‌بختی نجات می‌دهد، اولین نمونه شعر نوی حماسی به سبک نیمایی است. آرش کمانگیر از طرف شاعر به #خسرو_روزبه، فعال تندروی حزب توده، پس از اعدام وی در اوایل ۱۳۳۷، تقدیم شده‌است.
بخشی از شعر آرش:
آری، آری، #زندگی زیباست.
زندگی آتش‌گَهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزی‌اش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.

#سیاوش_کسرایی
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست

اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی…

من درد مشترکم
مرا فریاد کن


#انقلاب
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic