انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
🔴 سخنان #ابوطالب_آدینهوند در برنامه بزرگداشت #روز_دانشجو #انجمن_پلی_تکنیک: 💢 #16_آذر روزی هست که #دانشجو آمده و یک حساسیتی با خون خود نسبت به سرنوشت کشور نشان داده. پیام اصلی 16 آذر همین است. دلیل باقی ماندن این روز هم به این دلیل است که #خون دینامیزم دارد.…
💢 باور ندارم در کشور #خفقان است. نه اینکه آزادی است. #آزادی نیست. #سرکوب است. اما اساساً در فضای جدید جهان و افقی شدن جهان، و #شبکههای_اجتماعی و موج سوم آلوین تافلر امکان خفقان را از حاکمیت استبدادی گرفته. ابتدا باید گفت در کجا ایستاده ایم. اگر ندانیم در کجا ایستادهایم نمیدانیم چه کار باید بکنیم و مرحله تاریخی ما درواقع چه چیزی است. هروقت صحبت از راهکار میشود، طبعا صحبت از امکان و فرصت و #آینده است. به نظرم جهان سراسر فرصت و امکان است و #تجربه_تاریخی به ما نشان میدهد درواقع این دالانها تا انتها تاریک نیستند و کورسوهای نور و امید را میشود در آنها پیدا کرد و مسیر نور را پی گرفت.
💢 ما اگر نتوانیم مواجهه روشمند، یا به تعبیر استادم #هدی_صابر، نتوانیم درک استراتژیکی از تاریخ ارائه بدهیم، مواجه ما میشود مانند خسرو معتضد و چیزی از آن در نمیاد. این درک استراتژیک از تاریخ به این معناست که سیرهای طی شده را به ما نشان میدهد. آینده از دو چیز تشکیل میشود: یکی وزن گذشته به علاوه فشار اکنون. اگر ما نتونیم از ضریب انعکاسی گذشته، که تا حدی منعکس میشود در آینده را خوب درک کنیم. این جهان، جهان تصادفات نیست، در جهان #انسان_کنشگر وجود دارد و درک تصادفی از تاریخ و جهان، درک الهیات قرون وسطی است که ما از آن عبور کردیم.
💢 اگر ما بر نزدیک دست زوم کنیم و #اصلاحات را در نظر بگیریم. این یک استراتژی بود که در دهه 70 رشد کرد، 76 به بار نشست و طی مسیر میکرد. در یک جمعبندی کلی که از شرایط دارم این است که استراتژی پیشین که استراتژی #توسعه_سیاسی بود و از طریق اصلاحات بالا آمد توفیق نیافت. در سال 88 به نقطهی بحرانی خود رسید، زیرا ظرفیتهایش که اصلاح طلبانه بود بانظم سیاسی مستقر نتواست عمل اغنایی انجام بدهد که به تنش نیانجامد، این تعامل شکل نگرفت و نظم سیاسی مستقر با سرکوب با آن مقابله کرد.
💢 درواقع #جنبش_سبز جنبشی بود که میل به کمتر کردن #نابرابری ها داشت و میل به جنبش اجتماعی داشت تا نگاه ساختار محور و تصرف قدرتی که اصلاح طلبان داشتند. در نتیجه به نظر من با توجه به این اتفاقی که برای استراتژی که استراتژی فعال در جامعه بود و جریان سازی میکرد، تعبیر من این است که ما بیشتر تا با عنوان #خفقان رو به رو باشیم، با عنوان #تعلیق رو به رو هستیم. تحلیل استراتژی و جمعبندی از شرایط وجود ندارد. و این دوران تعلیق تا بیشتر محصول سرکوب ها باشد، محصول #عدم_آمادگی هاست. یعنی نیروهای سیاسی برای ورود به عرصه جدید، برای اینکه بتوانند در عرصه شکاف ایجاد کنند و بتوانند به وضعیت جدید عبور کنیم، آمادگی لازم را ندارند.
💢 منظور از تعلیق این است که تحلیل مشخص از شرایط مشخص وجود ندارد و ما نمیدانیم در کجا ایستادهایم. مرحله تاریخی ما چیست را نمیدانیم. راهکار و استراتژی که بتوان حول آن اجماعی صورت داد، یک تبیین و چهارچوب توضیحی و معنایی داشته باشه که بتونه اغنا و اجماع را ایجاد کند وجود ندارد. در نتیجه ما به تعبیری از مهندس #میثمی با #استراگیجی هم دچار شدیم. ما دچار #اختلال_استراتژیک شدیم. و این وضعیت تعلیق را رقم میزند.
#دانشجو_صفیر_آزادی
#۱۶_آذر
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
💢 ما اگر نتوانیم مواجهه روشمند، یا به تعبیر استادم #هدی_صابر، نتوانیم درک استراتژیکی از تاریخ ارائه بدهیم، مواجه ما میشود مانند خسرو معتضد و چیزی از آن در نمیاد. این درک استراتژیک از تاریخ به این معناست که سیرهای طی شده را به ما نشان میدهد. آینده از دو چیز تشکیل میشود: یکی وزن گذشته به علاوه فشار اکنون. اگر ما نتونیم از ضریب انعکاسی گذشته، که تا حدی منعکس میشود در آینده را خوب درک کنیم. این جهان، جهان تصادفات نیست، در جهان #انسان_کنشگر وجود دارد و درک تصادفی از تاریخ و جهان، درک الهیات قرون وسطی است که ما از آن عبور کردیم.
💢 اگر ما بر نزدیک دست زوم کنیم و #اصلاحات را در نظر بگیریم. این یک استراتژی بود که در دهه 70 رشد کرد، 76 به بار نشست و طی مسیر میکرد. در یک جمعبندی کلی که از شرایط دارم این است که استراتژی پیشین که استراتژی #توسعه_سیاسی بود و از طریق اصلاحات بالا آمد توفیق نیافت. در سال 88 به نقطهی بحرانی خود رسید، زیرا ظرفیتهایش که اصلاح طلبانه بود بانظم سیاسی مستقر نتواست عمل اغنایی انجام بدهد که به تنش نیانجامد، این تعامل شکل نگرفت و نظم سیاسی مستقر با سرکوب با آن مقابله کرد.
💢 درواقع #جنبش_سبز جنبشی بود که میل به کمتر کردن #نابرابری ها داشت و میل به جنبش اجتماعی داشت تا نگاه ساختار محور و تصرف قدرتی که اصلاح طلبان داشتند. در نتیجه به نظر من با توجه به این اتفاقی که برای استراتژی که استراتژی فعال در جامعه بود و جریان سازی میکرد، تعبیر من این است که ما بیشتر تا با عنوان #خفقان رو به رو باشیم، با عنوان #تعلیق رو به رو هستیم. تحلیل استراتژی و جمعبندی از شرایط وجود ندارد. و این دوران تعلیق تا بیشتر محصول سرکوب ها باشد، محصول #عدم_آمادگی هاست. یعنی نیروهای سیاسی برای ورود به عرصه جدید، برای اینکه بتوانند در عرصه شکاف ایجاد کنند و بتوانند به وضعیت جدید عبور کنیم، آمادگی لازم را ندارند.
💢 منظور از تعلیق این است که تحلیل مشخص از شرایط مشخص وجود ندارد و ما نمیدانیم در کجا ایستادهایم. مرحله تاریخی ما چیست را نمیدانیم. راهکار و استراتژی که بتوان حول آن اجماعی صورت داد، یک تبیین و چهارچوب توضیحی و معنایی داشته باشه که بتونه اغنا و اجماع را ایجاد کند وجود ندارد. در نتیجه ما به تعبیری از مهندس #میثمی با #استراگیجی هم دچار شدیم. ما دچار #اختلال_استراتژیک شدیم. و این وضعیت تعلیق را رقم میزند.
#دانشجو_صفیر_آزادی
#۱۶_آذر
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
📝 به مناسبت زادروز فروغ فرخزاد
در سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کردهاند
چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم
و کار تدوین نظامنامهی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست
مرا به زوزهٔ دراز توحش
درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کردهاست
تبار خونی گلها میدانید؟
🔹 «او زنی معترض به ستمی که بر زنان میرفت بود و میخواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه میشد اعتراض کند. این را در کتابهایش میتوانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامیاش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازهای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر میگفت. او شاعر خوبی بود، بهخصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود»
#فروغ_فرخزاد، زنی در آرزوی #آزادی زنان ایران و #تساوی_حقوق آنها با مردان! #عصیان فروغ آنچنان است که به معیارهای سنجش قد کوتاهان نمینگرد و کار تدوین نظامنامهی قلبش را به حکومت محلی کوران وانمیگذارد. سخنان دیگران، حشرات فاسد مانده در #مرداب، اورا از راهش باز نمیدارد، چرا که او از #سلاله ی درختان است و تنفس هوای مانده ملولش میکند، او به #نور و به #خورشید میاندیشد نه به افکار جنازههای باد کرده در سردخانهی این جهانِ نشسته در #آغاز_فصل_سرد...!
کسی که به اجبار ناگزیر شد بین #شعر و #زندگی یکی را انتخاب کند، و ریسمان سست #عدالت فرزندش را از او گرفت؛ کسی که شعر نه جزئی از زندگی بلکه تمام زندگیاش بود. و کسی که چنین به هلاکت خویش کمر ببندد و در دلبستگی #سرودن جذب شود، البته که از نیزهی زبانآوران گوشه نشین در امان نخواهد بود. «#شاعر بودن یعنی #انسان بودن. بعضی هارا میشناسم که رفتار روزانهشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر میگویند شاعر هستند. بعد تمام میشود. دو مرتبه میشوند یک آدم حریص شکموی ظالم تنگ فکر بدبخت حسود حقیر، خوب من حرفهای این آدمها را هم قبول ندارم. من به #زندگی بیشتر اهمیت میدهم، و وقتی این آقایان مشت هایشان را گره میکنند و فریاد راه میاندازند یعنی در شعرها و مقالههایشان، من نفرتم میگیرد و باورم نمیشود که راست میگویند. میگویم نکند فقط برای یک بشقاب پلو است که دارند داد میزنند! فکر میکنم کسی که #کار_هنری میکند باید اول خودش را بسازد و کامل کند. بعد از خودش بیرون بیاید و به خودش مثل یک واحد از هستی و وجود نگاه کند تا بتواند به تمام دریافتها، فکرها، و حسهایش یک حالت عمومیت ببخشد.»
🔹 در سال ۱۳۳۱ اولین مجموعه ی شعرش با نام «#اسیر» را منتشر کرد، تجربههایی که هنوز شکل واقعی خود را پیدا نکرده بود؛ بعد که تجربهها بیشتر شدند با #شاملو و نگرش دگرگونهی او به زبان آشنا شد، در انتهای این تجربیات با وسعت نگاه #نیما آشنا شد، شناختی که از نظر خودش دیر اما خیلی به موقع بود.
در سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۳۸ مجموعه شعرهای «#دیوار» و «#عصیان» را منتشر کرد؛ دو تجربه از آخرین تجارب شاعری که سعی میکند فضای خاص شعری خودش را بیابد. «دیوار و عصیان در واقع دست و پا زدنی مأیوسانه در میان دو مرحله زندگی است. آخرین نفس زدنهای پیش از یک نوع رهایی است. آدم به مرحلهی تفکر میرسد، در جوانی احساسات ریشههای سستی دارند، فقط جذبهشان بیشتر است. اگر بعداً به وسیلهی فکر رهبری نشوند و یا نتیجهی تفکر نباشند، خشک میشوند و تمام میشوند. من به دنیای اطرافم، به اشیاء اطرافم و آدمهای اطرافم و خطوط اصلی این دنیا نگاه کردم، آن را کشف کردم و وقتی خواستم بگویمش دیدم کلمه لازم دارم. کلمههای تازه که مربوط به همان دنیا میشود. اگر میترسیدم میمردم. اما نترسیدم، #کلمهها را وارد کردم. به من چه که این همه کلمه هنوز #شاعرانه نشده است. جان که دارد، شاعرانهاش میکنیم!»
در سال ۱۳۴۱ کتاب «#تولدی_دیگر» را انتشار داد، کتابی که با آن نشان میداد فروغ زبان خاص خودش را یافته و سرودنش از نو متولد شده است.
و در انتها با کتاب ناتمام «#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد» آغازی نو برای خود ساخت و حتی شگفتی شاعران بزرگ زمانش را برانگیخت.
#فروغ_فرخزاد
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
در سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کردهاند
چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم
و کار تدوین نظامنامهی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست
مرا به زوزهٔ دراز توحش
درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کردهاست
تبار خونی گلها میدانید؟
🔹 «او زنی معترض به ستمی که بر زنان میرفت بود و میخواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه میشد اعتراض کند. این را در کتابهایش میتوانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامیاش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازهای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر میگفت. او شاعر خوبی بود، بهخصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود»
#فروغ_فرخزاد، زنی در آرزوی #آزادی زنان ایران و #تساوی_حقوق آنها با مردان! #عصیان فروغ آنچنان است که به معیارهای سنجش قد کوتاهان نمینگرد و کار تدوین نظامنامهی قلبش را به حکومت محلی کوران وانمیگذارد. سخنان دیگران، حشرات فاسد مانده در #مرداب، اورا از راهش باز نمیدارد، چرا که او از #سلاله ی درختان است و تنفس هوای مانده ملولش میکند، او به #نور و به #خورشید میاندیشد نه به افکار جنازههای باد کرده در سردخانهی این جهانِ نشسته در #آغاز_فصل_سرد...!
کسی که به اجبار ناگزیر شد بین #شعر و #زندگی یکی را انتخاب کند، و ریسمان سست #عدالت فرزندش را از او گرفت؛ کسی که شعر نه جزئی از زندگی بلکه تمام زندگیاش بود. و کسی که چنین به هلاکت خویش کمر ببندد و در دلبستگی #سرودن جذب شود، البته که از نیزهی زبانآوران گوشه نشین در امان نخواهد بود. «#شاعر بودن یعنی #انسان بودن. بعضی هارا میشناسم که رفتار روزانهشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر میگویند شاعر هستند. بعد تمام میشود. دو مرتبه میشوند یک آدم حریص شکموی ظالم تنگ فکر بدبخت حسود حقیر، خوب من حرفهای این آدمها را هم قبول ندارم. من به #زندگی بیشتر اهمیت میدهم، و وقتی این آقایان مشت هایشان را گره میکنند و فریاد راه میاندازند یعنی در شعرها و مقالههایشان، من نفرتم میگیرد و باورم نمیشود که راست میگویند. میگویم نکند فقط برای یک بشقاب پلو است که دارند داد میزنند! فکر میکنم کسی که #کار_هنری میکند باید اول خودش را بسازد و کامل کند. بعد از خودش بیرون بیاید و به خودش مثل یک واحد از هستی و وجود نگاه کند تا بتواند به تمام دریافتها، فکرها، و حسهایش یک حالت عمومیت ببخشد.»
🔹 در سال ۱۳۳۱ اولین مجموعه ی شعرش با نام «#اسیر» را منتشر کرد، تجربههایی که هنوز شکل واقعی خود را پیدا نکرده بود؛ بعد که تجربهها بیشتر شدند با #شاملو و نگرش دگرگونهی او به زبان آشنا شد، در انتهای این تجربیات با وسعت نگاه #نیما آشنا شد، شناختی که از نظر خودش دیر اما خیلی به موقع بود.
در سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۳۸ مجموعه شعرهای «#دیوار» و «#عصیان» را منتشر کرد؛ دو تجربه از آخرین تجارب شاعری که سعی میکند فضای خاص شعری خودش را بیابد. «دیوار و عصیان در واقع دست و پا زدنی مأیوسانه در میان دو مرحله زندگی است. آخرین نفس زدنهای پیش از یک نوع رهایی است. آدم به مرحلهی تفکر میرسد، در جوانی احساسات ریشههای سستی دارند، فقط جذبهشان بیشتر است. اگر بعداً به وسیلهی فکر رهبری نشوند و یا نتیجهی تفکر نباشند، خشک میشوند و تمام میشوند. من به دنیای اطرافم، به اشیاء اطرافم و آدمهای اطرافم و خطوط اصلی این دنیا نگاه کردم، آن را کشف کردم و وقتی خواستم بگویمش دیدم کلمه لازم دارم. کلمههای تازه که مربوط به همان دنیا میشود. اگر میترسیدم میمردم. اما نترسیدم، #کلمهها را وارد کردم. به من چه که این همه کلمه هنوز #شاعرانه نشده است. جان که دارد، شاعرانهاش میکنیم!»
در سال ۱۳۴۱ کتاب «#تولدی_دیگر» را انتشار داد، کتابی که با آن نشان میداد فروغ زبان خاص خودش را یافته و سرودنش از نو متولد شده است.
و در انتها با کتاب ناتمام «#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد» آغازی نو برای خود ساخت و حتی شگفتی شاعران بزرگ زمانش را برانگیخت.
#فروغ_فرخزاد
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
♦️ #معرفي_كتاب: «جامعه شناسي جنسيت ، نگاه جامعه شناسانه به بلوغ» نوشته #منصوره_مرتضوی #کمیته_زنان 🆔 @AnjomanPolytechnic
♦️ #بدن به عنوان شاخهاى پژوهشى در اواخر سالهاى دهه ى ١٩٦٠ گام به عرصه ى مطالعات علوم اجتماعى گذاشت و با افزايش مفهوم خود و مفهوم بدن به عنوان بخشى از #خود و حامل خود، اين موضوع در ميان موضوعات عمده ى جامعه شناسى جاى گرفت. در اين شاخه گفته ميشود كه بدن #نماد جامعه است. به عبارتى بدن با موقعيت اجتماعى و فرهنگى جامعهى خود تعريف ميشود و شكل ميگيرد.
♦️ بحث بر سر بدن قدمتى طولانى دارد، از نظريات فيلسوفان يونان تا آموزههاى مسيحيت كه وجود انسان را قائل به دو بخش روح (جايگاه خدا ) و جسم (جايگاه شيطان ) ميداند و همينطور #زن را نماد جسمانيت و شهوت و #مرد را نماد ذهن و روح تلقى ميكند. در ديگر اديان الهى نيز جسم مظهر لذات دنيوى و پست و روح مظهر كمال قلمداد ميشد اما با پيدايش گسترش #مدرنيسم و تاكيد بر مركزيت #انسان و ترجيح #خرد بر باورهاى سنتى، نگرش نسبت به بدن دچار تحولاتى گشت. اگرچه باورهاى امروزى در مورد بدن در آن دوران جايى نداشت اما طرح نظريات محوريت انسان در جهان، زمينهساز فرهنگ انتقادى در هر دوره نسبت به اين موضوع شد.
♦️ در بخش بعدى، كتاب بلوغ و #بحران_بلوغ و تفاوت شدت بحرانى بودن بلوغ براى دختران در جوامع مختلف را مورد بررسى قرار ميدهد و ميبينيم كه در جوامع با سنن، عقايد و فرهنگهاى متفاوت، چگونگى و شدت اين بحران نيز متغير است.
♦️ در #جوامع_مردسلار اين بحران همراه با القاى الزام آمادگى دختران براى نقش همسرى و مادرى و #كليشه_هاى_جنسيتى و محدوديت ها و #تابوهاى_رفتارى همراه است و اين در حالي است كه در برخى جوامع دختران با آزادى در روابط جنسى و تصميم گيرى در مورد آن، عملا در دوران بلوغ با بحران جدىاى روبرو نيستند.
♦️ بخش بعدى در مورد #جامعه_شناسى_جنسيت، تاثير مستقيمى است كه فرهنگ يك جامعه بر تمام رفتارها و حركات و همينطور زمينه هاى ذهنى افراد در مورد #جنسيت و نقشهاى جنسيتى و بايدها و نبايدهاى جنسيتىشان دارد. نتیجه این میشود که در #جامعهاى_سنتى_و_مردسالار چون #ايران طبيعتا آنچه افراد به باورش ميرسند، برترى مردان بر زنان است.
♦️ همچنین چنين جوامعى، بدن افراد متعلق به خودشان نيست و جامعه براى آن تصميم ميگيرد. به طور ویژه در مورد دخترها كه در برخى جوامع براى به #انزوا كشاندن و كنترل دختران، بدن آنها را نشانهگذارى ميكنند و در واقع جسم انان را به #سلطهى خود ميگيرند.
♦️ در بخش بعدي ميخوانيم كه مهمترين محيطى كه به افراد شرايط و ويژگيها و فرهنگ يک جامعه را القا ميكند، #خانواده است. يكى از بحران هايي كه دختران خصوصا در سنين بلوغ با آن مواجه هستند #محدوديتهايى ست كه به سبب سنن رايج در جامعه، توسط خانواده و خصوصا مردان یک خانواده براي دختران گذاشته ميشود و اين كنترل و محدوديت تا جايى ادامه پيدا ميكند كه خود فرد هم يک #كنترل_کننده_دروني پيدا كرده و خود را #محدود ميكند؛ چرا كه تمايل به پذيرفته شدن توسط اجتماع و ترس از طرد شدن از گروههاى اجتماعى، او را وادار به پذيرش و اجراي #قوانين_اجتماعى ميكند. اجتماع، #فرهنگ، #قوانين و حتى خود فرد به افراد خانواده و جامعه اين اجازه را ميدهد كه دختران و زنان خاطى را به هر شكل مورد #خشونت قرار دهند.
♦️ در بخش بعدي، كتاب در مورد #از_خود_بيگانگى_شخصى_و_جنسيتى صحبت ميكند. از خود بيگانگى شخصى زمانى در يك فرد رخ ميدهد كه فرد احساس #ناتوانى، ضعف، پوچى و ناكارآمدى داشته باشد. دختران در سنين بلوغ اگر در جامعهاى همراه با #محدوديتهاي_جنسيتى زندگي كنند، از آنجايى كه نقشهاى كليدى در اجتماع و نه در خانه، با ارزشهاى جامعه در تناقص است، نوعى ترس و نگراني از تناقضات ايجاد شده به آنها دست داده و دچار خود بيگانگى جنسيتى ميشوند، تا جايي كه ممكن است #هنجارهاى_جامعه آنها را به #كنج_خانه سوق داده و به مرور زمان آنها را با اهداف و ارزشهايشان #بيگانه و از خود جدا كند و به آنها احساس پوچ و ناكارآمدى دهد.
#کمیته_زنان
#معرفی_کتاب
#جامعه_شناسی_جنسیت
#جامعه_مردسالار
#کلیشههای_جنسیتی
🆔 @AnjomanPolytechnic
♦️ بحث بر سر بدن قدمتى طولانى دارد، از نظريات فيلسوفان يونان تا آموزههاى مسيحيت كه وجود انسان را قائل به دو بخش روح (جايگاه خدا ) و جسم (جايگاه شيطان ) ميداند و همينطور #زن را نماد جسمانيت و شهوت و #مرد را نماد ذهن و روح تلقى ميكند. در ديگر اديان الهى نيز جسم مظهر لذات دنيوى و پست و روح مظهر كمال قلمداد ميشد اما با پيدايش گسترش #مدرنيسم و تاكيد بر مركزيت #انسان و ترجيح #خرد بر باورهاى سنتى، نگرش نسبت به بدن دچار تحولاتى گشت. اگرچه باورهاى امروزى در مورد بدن در آن دوران جايى نداشت اما طرح نظريات محوريت انسان در جهان، زمينهساز فرهنگ انتقادى در هر دوره نسبت به اين موضوع شد.
♦️ در بخش بعدى، كتاب بلوغ و #بحران_بلوغ و تفاوت شدت بحرانى بودن بلوغ براى دختران در جوامع مختلف را مورد بررسى قرار ميدهد و ميبينيم كه در جوامع با سنن، عقايد و فرهنگهاى متفاوت، چگونگى و شدت اين بحران نيز متغير است.
♦️ در #جوامع_مردسلار اين بحران همراه با القاى الزام آمادگى دختران براى نقش همسرى و مادرى و #كليشه_هاى_جنسيتى و محدوديت ها و #تابوهاى_رفتارى همراه است و اين در حالي است كه در برخى جوامع دختران با آزادى در روابط جنسى و تصميم گيرى در مورد آن، عملا در دوران بلوغ با بحران جدىاى روبرو نيستند.
♦️ بخش بعدى در مورد #جامعه_شناسى_جنسيت، تاثير مستقيمى است كه فرهنگ يك جامعه بر تمام رفتارها و حركات و همينطور زمينه هاى ذهنى افراد در مورد #جنسيت و نقشهاى جنسيتى و بايدها و نبايدهاى جنسيتىشان دارد. نتیجه این میشود که در #جامعهاى_سنتى_و_مردسالار چون #ايران طبيعتا آنچه افراد به باورش ميرسند، برترى مردان بر زنان است.
♦️ همچنین چنين جوامعى، بدن افراد متعلق به خودشان نيست و جامعه براى آن تصميم ميگيرد. به طور ویژه در مورد دخترها كه در برخى جوامع براى به #انزوا كشاندن و كنترل دختران، بدن آنها را نشانهگذارى ميكنند و در واقع جسم انان را به #سلطهى خود ميگيرند.
♦️ در بخش بعدي ميخوانيم كه مهمترين محيطى كه به افراد شرايط و ويژگيها و فرهنگ يک جامعه را القا ميكند، #خانواده است. يكى از بحران هايي كه دختران خصوصا در سنين بلوغ با آن مواجه هستند #محدوديتهايى ست كه به سبب سنن رايج در جامعه، توسط خانواده و خصوصا مردان یک خانواده براي دختران گذاشته ميشود و اين كنترل و محدوديت تا جايى ادامه پيدا ميكند كه خود فرد هم يک #كنترل_کننده_دروني پيدا كرده و خود را #محدود ميكند؛ چرا كه تمايل به پذيرفته شدن توسط اجتماع و ترس از طرد شدن از گروههاى اجتماعى، او را وادار به پذيرش و اجراي #قوانين_اجتماعى ميكند. اجتماع، #فرهنگ، #قوانين و حتى خود فرد به افراد خانواده و جامعه اين اجازه را ميدهد كه دختران و زنان خاطى را به هر شكل مورد #خشونت قرار دهند.
♦️ در بخش بعدي، كتاب در مورد #از_خود_بيگانگى_شخصى_و_جنسيتى صحبت ميكند. از خود بيگانگى شخصى زمانى در يك فرد رخ ميدهد كه فرد احساس #ناتوانى، ضعف، پوچى و ناكارآمدى داشته باشد. دختران در سنين بلوغ اگر در جامعهاى همراه با #محدوديتهاي_جنسيتى زندگي كنند، از آنجايى كه نقشهاى كليدى در اجتماع و نه در خانه، با ارزشهاى جامعه در تناقص است، نوعى ترس و نگراني از تناقضات ايجاد شده به آنها دست داده و دچار خود بيگانگى جنسيتى ميشوند، تا جايي كه ممكن است #هنجارهاى_جامعه آنها را به #كنج_خانه سوق داده و به مرور زمان آنها را با اهداف و ارزشهايشان #بيگانه و از خود جدا كند و به آنها احساس پوچ و ناكارآمدى دهد.
#کمیته_زنان
#معرفی_کتاب
#جامعه_شناسی_جنسیت
#جامعه_مردسالار
#کلیشههای_جنسیتی
🆔 @AnjomanPolytechnic