بعضی از آدمها همیشه ماندگارند نه پیشِ روی چشم ها که درون اتاقک کوچک قلبت. بعضی از آدمها آنقدر در یادت ماندگار می شوند که در نبودشان هم برایشان بهترین آرزوها را داری...هر روز صبح دوست داشتنشان را بغل میگیری جای پای خاطره هایشان را میبوسی و دلتنگ تر از هر زمان دیگر به راهت ادامه میدهی.بعضی از آدمها همیشه ماندگارند حتی اگر معنای دوست داشتنت و عشق میان دست هایت را از یاد برده باشند…
#حاتمه_ابراهیم_زاده
@asheghanehaye_fatima
#حاتمه_ابراهیم_زاده
@asheghanehaye_fatima
- چرا گاهبهگاه از قدرتت در برابر من استفاده نمیکنی؟
فرانز به آرامی پاسخ داد:
+ زیرا «دوست داشتن»، چشمپوشی از قدرت است.
#میلان_کوندرا
@asheghanehaye_fatima
فرانز به آرامی پاسخ داد:
+ زیرا «دوست داشتن»، چشمپوشی از قدرت است.
#میلان_کوندرا
@asheghanehaye_fatima
من
به دنیای درونم بازمیگردم
آنجا رویای هیچکس نقش بر آب نمیشود...
#اعوز_آتای
ترجمه از سیامک تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
به دنیای درونم بازمیگردم
آنجا رویای هیچکس نقش بر آب نمیشود...
#اعوز_آتای
ترجمه از سیامک تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
مرا محتاج رحم این و آن کردی،
ملالی نیست
توام محتاج خواهی شد،
جهان دارِ مکافات است...
#فاضل_نظری
🖋کیارش نادری
@asheghanehaye_fatima
ملالی نیست
توام محتاج خواهی شد،
جهان دارِ مکافات است...
#فاضل_نظری
🖋کیارش نادری
@asheghanehaye_fatima
قرار بود نگاهت را پست کنی
اما
دست ها
هر چه به صندوق دخیل می بندند
جز بوق ممتد ، درو نمی کنند
من آمده بودم
از لبخندت
برای شعر
عطر یاس
قرض بگیرم
تا خنده هات
بلندتر
در عاشقانه هایم
وزیدن بگیرند
من دست خیالت را محکم گرفته ام
و هر شب می میرم
که میم مالکیت به آخر اسمت
بچسبانم
و برای داشتنت نقشه بکشم
آخ
که چقدر داشتنت اتفاق خوبیست
برای عشق
چقدر قدم هایت خوبند
برای عصرهایی که پنجره ها
کز می کنند
#بهمن
@hmz17
@asheghanehaye_fatima
اما
دست ها
هر چه به صندوق دخیل می بندند
جز بوق ممتد ، درو نمی کنند
من آمده بودم
از لبخندت
برای شعر
عطر یاس
قرض بگیرم
تا خنده هات
بلندتر
در عاشقانه هایم
وزیدن بگیرند
من دست خیالت را محکم گرفته ام
و هر شب می میرم
که میم مالکیت به آخر اسمت
بچسبانم
و برای داشتنت نقشه بکشم
آخ
که چقدر داشتنت اتفاق خوبیست
برای عشق
چقدر قدم هایت خوبند
برای عصرهایی که پنجره ها
کز می کنند
#بهمن
@hmz17
@asheghanehaye_fatima
اگه پیش اومده براتون
که روزایی رو پشت سر بذارید
که بعدش به خودتون بگید
اگه فلانی نبود، من از غم میمُردم،
اون فلانیای که شما رو تو روزای کُشنده از غم،
زنده نگه داشته رو نگهش دارید برا تمام روزای عمرتون!
اون بزرگترین غنیمتیه که شما تو جنگِ با روزگار به دستش آوردید!
از دستش ندید!
#مانگ_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
که روزایی رو پشت سر بذارید
که بعدش به خودتون بگید
اگه فلانی نبود، من از غم میمُردم،
اون فلانیای که شما رو تو روزای کُشنده از غم،
زنده نگه داشته رو نگهش دارید برا تمام روزای عمرتون!
اون بزرگترین غنیمتیه که شما تو جنگِ با روزگار به دستش آوردید!
از دستش ندید!
#مانگ_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
این روزها میگذرد، این روزها که کارد به استخوان زندگی رسیده و تحمل آخرین سنگر ماست. این روزها که غروبش ساعتها طول میکشد، قلمی نمیچرخد، در تنگ گشوده نمیشود و نیمهی تاریک زمین در حال گسترش است. شاید که آفت به مال و جان روزگارمان زدهباشد اما خوب میدانم که روحمان در خنکای جزیره دورش به روزهای پاک نیامده میاندیشد؛ بیگمان ما سهمی از خاک خواهیم داشت و پرندهایی در آسمان، اگر این خورشید که غروب میکند روزی برای ما و باورهایمان طلوع کند.
#بردیا_یادگاری
@asheghanehaye_fatima
#بردیا_یادگاری
@asheghanehaye_fatima
گفتی: نباید یاد چشمانم بيافتی
هی مثل بختک روی ایمانم بيافتی
گفتی نباید در وجودم پا بگیری
دردی و باید مثل دندانم بیافتی
هی عاشقانه مینوشتم از نگاهت
هی قهوه تا در قلب فنجانم بيافتی
میخواستم باور کنی تنهاییام را
میخواستی از چشم گریانم بیافتی
من اشک را با گریههایم خسته کردم
شاید شبی در راه کنعانم بیافتی
پایان ندارد بیقراریهای این مَرد
باید به یاد روز پایانم بيافتی
یک جور آتش میزنم روزی خودم را
کبریت دیدی! یاد چشمانم بيافتی
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
هی مثل بختک روی ایمانم بيافتی
گفتی نباید در وجودم پا بگیری
دردی و باید مثل دندانم بیافتی
هی عاشقانه مینوشتم از نگاهت
هی قهوه تا در قلب فنجانم بيافتی
میخواستم باور کنی تنهاییام را
میخواستی از چشم گریانم بیافتی
من اشک را با گریههایم خسته کردم
شاید شبی در راه کنعانم بیافتی
پایان ندارد بیقراریهای این مَرد
باید به یاد روز پایانم بيافتی
یک جور آتش میزنم روزی خودم را
کبریت دیدی! یاد چشمانم بيافتی
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
چرا کلام را به صدا گفتند؟
چرا نگاه را به خانهی دیدار میهمان کردند!
چرا نوازش را
به حجب گیسوان باکرگی بردند؟
نگاه کن که در اینجا
چگونه جان آن کسی که با کلام سخن گفت
و با نگاه نواخت
و با نوازش از رمیدن آرامید
به تیرهای توهم
مصلوب گشتهاست
و به جای پنج شاخهی انگشتهای تو
که مثل پنج حرف حقیقت بودند
چگونه روی گونه او ماندهست.
سکوت چیست، چیست، ای یگانهترین یار؟
سکوت چیست به جز حرفهای ناگفته
من از گفتن میمانم، اما زبان گنجشکان
زبان زندگی جملههای جاری جشن طبیعتست
زبان گنجشکان یعنی: بهار، برگ، بهار
زبان گنجشکان یعنی: نسیم، عطر، نسیم
زبان گنجشکان در کارخانه میمیرد.
■شاعر: #فروغ_فرخزاد | √●بخشی از یک شعر
📕●از کتاب: مجموعه اشعار فروغ فرخزاد | نشر: #نگاه | چ دوم ۱۳۸۲ | صص ۳۲۰–۳۱۹ |
@asheghanehaye_fatima
چرا کلام را به صدا گفتند؟
چرا نگاه را به خانهی دیدار میهمان کردند!
چرا نوازش را
به حجب گیسوان باکرگی بردند؟
نگاه کن که در اینجا
چگونه جان آن کسی که با کلام سخن گفت
و با نگاه نواخت
و با نوازش از رمیدن آرامید
به تیرهای توهم
مصلوب گشتهاست
و به جای پنج شاخهی انگشتهای تو
که مثل پنج حرف حقیقت بودند
چگونه روی گونه او ماندهست.
سکوت چیست، چیست، ای یگانهترین یار؟
سکوت چیست به جز حرفهای ناگفته
من از گفتن میمانم، اما زبان گنجشکان
زبان زندگی جملههای جاری جشن طبیعتست
زبان گنجشکان یعنی: بهار، برگ، بهار
زبان گنجشکان یعنی: نسیم، عطر، نسیم
زبان گنجشکان در کارخانه میمیرد.
■شاعر: #فروغ_فرخزاد | √●بخشی از یک شعر
📕●از کتاب: مجموعه اشعار فروغ فرخزاد | نشر: #نگاه | چ دوم ۱۳۸۲ | صص ۳۲۰–۳۱۹ |
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
ای کعبهٔ مقصودم، وی قبلهٔ آمالم
مپسند بدین روزم، مگذار بدین حالم
گر با رخ زیبایش یکشام به صبح آرم
فیروز شود روزم، فرخنده شود فالم
#فروغی_بسطامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مپسند بدین روزم، مگذار بدین حالم
گر با رخ زیبایش یکشام به صبح آرم
فیروز شود روزم، فرخنده شود فالم
#فروغی_بسطامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ای کاش پی قتل من آن سیم تن افتد
شاید که نگاهش گه کشتن به من افتد
صد تیشه بباید زدنش بر دل هر سنگ
تا سایهٔ شیرین به سر کوه کن افتد
واقف شود از حالت دلهای شکسته
هر دل که در آن جعد شکن بر شکن افتد
خمیازه گشاید دهن زخم دلم باز
چون دیده بدان غمزهٔ ناوک فکن افتد
ترسم که ز زندان سر زلف توام دل
آزاد نگردیده به چاه ذقن افتد
جان دادم و بوسی ز دهان تو گرفتم
فریاد گر این قصه دهن بر دهن افتد
کو بخت بلندی که بر زلف تو یک چند
من بر سر حرف آیم و غیر از سخن افتد
برخیزد و جان در قدمت بازفشاند
گر چشم تو بر کشتهٔ خونینکفن افتاد
صاحب نظری را که به چشم توفتد چشم
حاشا که به دنبال غزال ختن افتد
بگذار که بیند قد و روی تو فروغی
تا از نظرش جلوهٔ سرو و سمن افتد
#فروغی_بسطامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
شاید که نگاهش گه کشتن به من افتد
صد تیشه بباید زدنش بر دل هر سنگ
تا سایهٔ شیرین به سر کوه کن افتد
واقف شود از حالت دلهای شکسته
هر دل که در آن جعد شکن بر شکن افتد
خمیازه گشاید دهن زخم دلم باز
چون دیده بدان غمزهٔ ناوک فکن افتد
ترسم که ز زندان سر زلف توام دل
آزاد نگردیده به چاه ذقن افتد
جان دادم و بوسی ز دهان تو گرفتم
فریاد گر این قصه دهن بر دهن افتد
کو بخت بلندی که بر زلف تو یک چند
من بر سر حرف آیم و غیر از سخن افتد
برخیزد و جان در قدمت بازفشاند
گر چشم تو بر کشتهٔ خونینکفن افتاد
صاحب نظری را که به چشم توفتد چشم
حاشا که به دنبال غزال ختن افتد
بگذار که بیند قد و روی تو فروغی
تا از نظرش جلوهٔ سرو و سمن افتد
#فروغی_بسطامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ای کعبهٔ مقصودم، وی قبلهٔ آمالم
مپسند بدین روزم، مگذار بدین حالم
هم سینه به تنگ آمد از نالهٔ شب گیرم
هم دیده به جان آمد از گریهٔ سیالم
در شامگه هجرش بگداخت تن و جانم
در دامگه عشقش بشکست پر و بالم
در حسرت دیدارش طی گشت شب و روزم
در محنت بسیارش بگذشت مه و سالم
از زلف پریشانش در هم شده ایامم
کز صف زده مژگانش وارون شده اقبالم
از شعلهٔ رخسارش میسوزم و میسازم
وز جلوهٔ رفتارش میگریم و مینالم
شب نیست که در پایش تا روز به صد زاری
یا جبهه نمیسایم یا چهره نمیمالم
گر با رخ زیبایش یکشام به صبح آرم
فیروز شود روزم، فرخنده شود فالم
گر زلف و خطش بینی معلوم شود بر تو
هم معنی اوضاعم، هم صورت احوالم
فردا که گنهکاران در پای حساب آیند
جز عشق گناهی نیست در نامهٔ اعمالم
آن روز فروغی من از قتل شوم ایمن
کاو خط امان بخشد زان غمزهٔ قتالم
#فروغی_بسطامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مپسند بدین روزم، مگذار بدین حالم
هم سینه به تنگ آمد از نالهٔ شب گیرم
هم دیده به جان آمد از گریهٔ سیالم
در شامگه هجرش بگداخت تن و جانم
در دامگه عشقش بشکست پر و بالم
در حسرت دیدارش طی گشت شب و روزم
در محنت بسیارش بگذشت مه و سالم
از زلف پریشانش در هم شده ایامم
کز صف زده مژگانش وارون شده اقبالم
از شعلهٔ رخسارش میسوزم و میسازم
وز جلوهٔ رفتارش میگریم و مینالم
شب نیست که در پایش تا روز به صد زاری
یا جبهه نمیسایم یا چهره نمیمالم
گر با رخ زیبایش یکشام به صبح آرم
فیروز شود روزم، فرخنده شود فالم
گر زلف و خطش بینی معلوم شود بر تو
هم معنی اوضاعم، هم صورت احوالم
فردا که گنهکاران در پای حساب آیند
جز عشق گناهی نیست در نامهٔ اعمالم
آن روز فروغی من از قتل شوم ایمن
کاو خط امان بخشد زان غمزهٔ قتالم
#فروغی_بسطامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
چیزی برای گوش تو دارم - یک بوسهی بزرگ ، یک آغوش و بوسهای دیگر
از میان نامههای #آنتوان_چخوف به #اولگا_کنیپر
@asheghanehaye_fatima
از میان نامههای #آنتوان_چخوف به #اولگا_کنیپر
@asheghanehaye_fatima
آدم نباید عاشق یک فیلم بشود
باید عاشق یک زن شد ؛
فیلم را که نمیشود بوسید ..!!
#ژان_لوک_گدار
@asheghanehaye_fatima
باید عاشق یک زن شد ؛
فیلم را که نمیشود بوسید ..!!
#ژان_لوک_گدار
@asheghanehaye_fatima
اعتماد کن،
به قلبم ،که هر تپشِ آن نامت را هماره به خونم جاری میسازد..
به تنم ، که تنها از آن ، عطر تنِ تو به مشام میرسد..
به چشمانم ، که جز تو دیدن ، نیاموخته و نابیناست...
اعتماد کن ،
به گوشم ، که فقط نوایِ آوازِ آوایت را میشنود...
به دستانم ، که یگانه دستان تو را فریاد میزند...
به پاهایم ، که جز برای رسیدن به تو گامی بر نمیدارد....
اعتماد کن ،
به لبهایم ، که ذکرش مکرر از تو گفتن است...
و نمازم ، که جاودان قبله اش سمت
کعبه یِ دیدگانِ توست....
اعتماد کن ،
به تمامم ، که در تمامِ تو به تمامیت میرسد....
و اعتماد کن......،
به شعرم ، که برایِ تـــــــــــــو سروده شد.....
#عارف_اخوان
@asheghanehaye_fatima
به قلبم ،که هر تپشِ آن نامت را هماره به خونم جاری میسازد..
به تنم ، که تنها از آن ، عطر تنِ تو به مشام میرسد..
به چشمانم ، که جز تو دیدن ، نیاموخته و نابیناست...
اعتماد کن ،
به گوشم ، که فقط نوایِ آوازِ آوایت را میشنود...
به دستانم ، که یگانه دستان تو را فریاد میزند...
به پاهایم ، که جز برای رسیدن به تو گامی بر نمیدارد....
اعتماد کن ،
به لبهایم ، که ذکرش مکرر از تو گفتن است...
و نمازم ، که جاودان قبله اش سمت
کعبه یِ دیدگانِ توست....
اعتماد کن ،
به تمامم ، که در تمامِ تو به تمامیت میرسد....
و اعتماد کن......،
به شعرم ، که برایِ تـــــــــــــو سروده شد.....
#عارف_اخوان
@asheghanehaye_fatima
آقایان این چه بود که با وطن کردید؟
او را تکه تکه از هم دریدید
زلفش را گرفته روی زمین کشیدید
بفرما زدید و به دست کافر سپردید
دست و پایش را به زنجیر کشیدید
وطن برهنه بر زمین افتاده
روزی خواهد رسید
که چرخ روزگار بر مدار راستی بچرخد
روزی میاید که از شما خواهند پرسید:
آقایان مگر انسان وطنش را می فروشد؟
@asheghanehaye_fatima
#ناظم_حکمت
او را تکه تکه از هم دریدید
زلفش را گرفته روی زمین کشیدید
بفرما زدید و به دست کافر سپردید
دست و پایش را به زنجیر کشیدید
وطن برهنه بر زمین افتاده
روزی خواهد رسید
که چرخ روزگار بر مدار راستی بچرخد
روزی میاید که از شما خواهند پرسید:
آقایان مگر انسان وطنش را می فروشد؟
@asheghanehaye_fatima
#ناظم_حکمت
@asheghanehaye_fatima
اگه یه دختر فوق العاده باشه
بدست آوردنش راحت نیست...
اگه راحت باشه پس فوق العاده نیست!
اگه ارزشش رو داشته باشه تو ازش دست نمیکشی...
اگه دست بکشی، تو ارزشش رو نداشتی!
حقیقت اینه که همه قراره تو رو اذیت کنن...
کسی رو پیدا کن که بدست آوردنش
ارزش اذیت شدنتو داشته باشه!
#باب_مارلی
اگه یه دختر فوق العاده باشه
بدست آوردنش راحت نیست...
اگه راحت باشه پس فوق العاده نیست!
اگه ارزشش رو داشته باشه تو ازش دست نمیکشی...
اگه دست بکشی، تو ارزشش رو نداشتی!
حقیقت اینه که همه قراره تو رو اذیت کنن...
کسی رو پیدا کن که بدست آوردنش
ارزش اذیت شدنتو داشته باشه!
#باب_مارلی
@asheghanehaye_fatima
"صفر را بستند"
که ما به بیرون زنگ نزنیم!
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم!
#اکبر_اکسیر
"صفر را بستند"
که ما به بیرون زنگ نزنیم!
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم!
#اکبر_اکسیر