آدم وقتی لبریز است از یاد کسی …
که هر روز هر جا میرود یادش را با خودش میبرد
که در عصرهای بارانی یا غروب های پاییزی یا شب های دلتنگ با یادش قدم میزند
که در کافه ها، در عطر قهوه ها، در شعرها و آوازها دست یادش را میگیرد
که با یادش غمگین یا خوشحال میشود
میخندد یا گریه می کند …

آدم، وقتی …
با یاد یک نفر در مغزش یا در کنج سینه اش زندگی میکند، تنهاست ؟
نمیدانم، اتفاق خوبی ست
یا اتفاق بدی
اما این روزها هیچکس تنها نیست …
هر کسی یاد خودش را دارد!

#فرشته_رضایی
@asheghanehaye_fatima

شهرهاى ناشناس چه خوبند!
وقت و جاى آنست كه تصور كنى همه‌ى كسانى كه جلويت سبز مى‌شوند، آدم‌‌هاى مهربانى هستند.
وقت روياست ...

#لوئى_فردينان_سلين

@asheghanehaye_fatima

نه بخاط شعر،
نه بخاطر جور دیگر زیستن،
خانه‌ی من برای دونفر کوچک بود
به همین خاطر تنها ماندم..!
#رسول_یونان

@asheghanehaye_fatima

الزا، دلِ من!
از این بیش بی‌تابی سزاوار نیست.
آرام، آرام دلِ من، آرام‌تر!
تو باید دردهای بزرگ‌تری را تحمل کنی
اشک‌هایت را در پشت چشمانِ «من»!
در انتظار روزی بنشان
که بر غمی بزرگ‌تر بیفشان‌ام‌شان.

الزا،
اگر تو را گفتند از ستاره‌ی ناهید
نگین انگشتری خواهند ساخت
بپذیر…
اگر گفتند طلوع خورشید از گریبان مغرب‌ست
تو باورکن…
یا اگر دریای کبیر در ساغری گنجاندنی‌ست
به راستی پندار…
هر چیزی را باورکن
هر افسانه‌ای را و هر دروغی را؛
جز، این که در دل من «جز مهرت» چیز دیگری‌ست.
نه، زنهار باور نکن، هرگز!

#لویی_آراگون

@asheghanehaye_fatima

.
سنى‌آغوشه‌چكنده‌ اوره‌گيمدن دييه‌رم
اولاكاش‌دور زامان‌بوردا،دايانسين‌غزليم!


#حسین_منزوی‌‏

@asheghanehaye_fatima

محبوبم!
درخت بید خشک شده بود نفس نمی‌کشید. نشستم پای آن درخت. آن‌قدر گریه کردم تا که دوباره جوانه زد، دوباره سبز شد، دوباره شاخه‌هایش سر به زیر انداخت. متواضع، سبز پریشان در باد‌ها.
محبوبم! جای سر تو را روی بالشت نگه داشته‌ام روی مقوایی نوشته‌ام: این جای سر فرشته‌ای است که یک شب سر بر این بالین گذاشته.
#محمد_صالح_علاء

@asheghanehaye_fatima

لکنت داشتن، نوعی ایدئولوژیه.
خورشید لکنت داره،
وقتي که
بین ساختمون ها طلوع میکنه.
حتي سمفوني پنجم «بتهوون» هم لکنت داره.
چطور میشه کلمه صلح رو
در ویتنام
در سرتاسر اون سرزمین سوخته در آتش،
بدون
لکنت به زبان آورد؟
ابرهای سرگردان توی آسمون لکنت دارن
چطور میشه مرز بین دو «کره»،
آدم رو به لکنت نیاندازه؟
متوجه هستید؟
كلماتي مثل: انضباط و اطلاعت،
روان و سلیس هستن،
اما خورشید لکنت داره
قلب، لكنت داره
جبش های انقلابی لکنت دارن
لکنت دارن
لکنت دارن و فریاد میکشن.
...
من
من یه ألكن خجالتي هستم
اما بخاطر داشتن همین لکنت زبانه
میتونم مزه کلمات رو بطور کامل توی دهنم بچشم
و کلماتی خودم رو
احساس کنم.

#شوجی_ترایاما
شاعر، نویسنده ژاپنی


@asheghanehaye_fatima

لَولا السَجائر لاشتعل العالم بالحَرائق...
يجب أن يشعل الإنسان شيئاً ما،
أن يحرق شيئاً ما!


اگر سیگار نبود، جهان با آتش‌سوزی‌ها شعله‌ور می‌شد...
بشر حتما باید چیزی را روشن کند،
چیزی را بسوزاند!

#عبدالرحمن_منيف


@asheghanehaye_fatima

در درون بیشتر زنان، یک مردسالارِ (منتقد) درونی هست که معتقد است زن به راستی "حقیرتر" است و به "نظارت و مراقبت" دائم نیاز دارد تا "رفتار" مناسبی داشته باشد! این مردسالارِ درون ، از زنانگیِ زن عمیقا احساس "حقارت" می‌کند و عملا زن را از "زن بودن" شرمنده می‌سازد.

#هال_استون .

@asheghanehaye_fatima

این را بدان که همیشه عاشقت هستم. گاهی تو را فراموش می‌کنم چنان که تپش قلبم را فراموش می‌کنم. اما قلبم همواره می‌تپد.

از نامه‌‌های عاشقانه به مارلین
#ارنست_همینگوی



@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima


من زندگی می‌کنم
در مرکزِ زخمی که تازه است
هنوز ...

#اکتاویو_پاز

در دلم اشک فرو می‌بارد
آن‌سان که فرو می‌بارد باران بر شهر

چیست این ملال
که رخنه می‌کند در دل من

آی ، همهمه‌‌ی آرام باران
بر زمین و بر بام‌ها
برای دلی ملول

آی ، آواز باران
در این دل آشفته

بی‌ دلیل است این سوگ

به‌راستی بدترین درد است
که ندانی برای چه
بی‌عشق و بی‌نفرت
این همه پر درد است دلت ...

#پل_ورلن

@asheghanehaye_fatima

جهانم
سرزمين دستان توست
كه نسيم آرامشش
می‌پيچد لای موهايم ،
موهايم تاب بر می دارد
موج می‌گيرد
طوفان می‌شود
و دلی در آغوش اين سرزمين
خودش را دار ميزند ...

#سارا_قبادی

@asheghanehaye_fatima

.

سپیده‌دم که جهانی ز خواب برخیزد
نقاب شب ز رخ آفتاب برخیزد

ز باد صبح که بر اوج آسمان گذرد
ز روی شاهد مشرق نقاب برخیزد

کجاست ساقی بیداربخت و خواب‌آلود؟
که بهر دادن جام شراب برخیزد

غلام نرگس مستم که بامداد پگاه
قدح به دست گرفته، ز خواب برخیزد


 #امیرخسرو_دهلوی

@asheghanehaye_fatima

من تو حق انتخاب می‌دهم
پس [میان این دو یکی را] انتخاب کن:
یا مردن روی سینه‌ام
یا از لابلای دفتر شعرهایم
انتخاب کن: یا عشق یا بی‌عشقی را
انتخاب نکردن نشانه بزدلی است
موقعیت میانه‌ای وجود ندارد:
میان بهشت و دوزخ
تمام برگه‌هایت را رو کن، من به هر تصمیمی راضی‌ام
برآشفته شو
منفجرشو
میخکوب نشو
دیگر هرگز امکان ندارد
همچون کفشدوزک زیر باران بمانم
تو خسته و بیمناکی
اما مسیر من بسی دراز بوده است

در دریا غوطه‌ور شو و تا دوردست‌ها برو
دریانوردی بی دریازدگی، ناممکن است

عشق یک ماجراجویی بزرگ است
حرکتی است بر خلاف جریان
زاری و سرزنش و اشک و کوچ است
ترس تو مرا می‌کشد
ای بانویی که
پشت پرده، بی‌خیال به تماشا می‌نشینی
من به عشقی ایمان ندارم که:
خون انقلابی ها از آن نچکد
که مثل گردباد همه چی را در هم نپیچد
که تمام دیوارها را در هم نشکند
آه ای کاش عشق تو مرا در خود فرو می‌برد
مثل طوفان مرا از جا می‌کند

من به تو حق انتخاب می‌دهم پس انتخاب کن
میان مرگ بر روی سینه‌ی من
یا از دفتر شعرهایم
راه میانه‌ای میان بهشت و دوزخ وجود ندارد

#نزار_قبانی
‌‌‎‌‎‌‌@asheghanehaye_fatima

خوشگلید امّا خالی هستید، برای‌تان نمی‌شود مُرد.


📕 شازده کوچولو
✍🏽 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری

@asheghanehaye_fatima

ودیعه‌ایست سکوت
گزیده خاموشان
سخاوتی‌ست سرشکت
دمی که می‌خندی
چو پلک می‌بندی
حدیث گم شدن راه‌های آزادی‌ست ؟
تمام تهمت من را به خویش
می‌بندی
تو عطر بوسه فقری به دست‌های مناعت

#نصرت_رحمانی

@asheghanehaye_fatima

رویای من اینه،دنیای بی کینه...
#رقص

@asheghanehaye_fatima

+ فقط می‌خواستم بدونی «کنار تو بودن»
بهترین چیزی بود که تا حالا برام اتفاق افتاده...


🎬 Drive
#دیالوگ

@asheghanehaye_fatima

سال هاست در پیک هایمان غُصه می ریزیم
و غم تو را بالا می رویم
که چقدر تنهایی
چقدر دوری
چقدر صدایت می کنیم و صدا به صدا نمی رسد
کاش تو هم معشوقه ای داشتی خدا
آنوقت شاید
جهان جای مهربان تری با ما بود

#سجاد_افشاريان


@asheghanehaye_fatima