عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
Goftam Beman
Hamid Hiraad
به قول #رضا_براهنی

جهان مرده‌ی بی‌بال و بی‌پرنده‌ی من
به جاودانگی آفتاب شکاک است
من از کرانه‌ی سایه، به سوی خانه نرفتم
من از میانه‌ی ظلمت، درون تیره‌ترین عمق‌ها فرو رفتم
و نور را نشنیدم. چرا؟


#گفتم_بمان
#حمید_هیراد

@asheghanehaye_fatima
🔰

خوشحالی فقط زمانی واقعیه
که تقسیم بشه ...

📽 Into The Wild
#دیالوگ
در دل‌ام اشک فرو می‌بارد
آن‌سان که فرو می‌بارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه می‌کند در دل من؟

آی، همهمه‌‌ی آرام باران
بر زمین و بر بام‌ها!
برای دلی ملول
آی، آواز باران!

فرو می‌بارد اشک بی‌دلیل
در این دل آشفته
چه! جنایتی در کار نیست؟...
بی‌دلیل است این سوگ.

به‌راستی بدترین درد است
که ندانی برای چه،
بی‌عشق و بی‌نفرت
این همه پر درد است دل من!

■●شاعر: #پل_ورلن | Paul Verlaine | فرانسه●۱۸۹۶-۱۸۴۴ |

■●برگردان: #غفار_حسینی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




خیره‌خیره نگام می‌کنی و می‌گی: «واسه فراموش کردن باید از یه جابی شروع کرد، فکر کن نبودم، فکر کن ندیدیم، فراموش کن و بذار همه چی تموم شه. بذا...»
نگات که می‌کنم دلم آروم می‌شه، وقتی با دست موهات رو از روی صورتت می‌ندازی پشت گوش‌ت، یه عطر عجیبی توی هوا می‌پیچه. نشستم روبه‌روت و نفس کشیدنت رو تماشا می‌کنم. تو چه‌طوری نفس می‌کشی که من نفسم می‌گیره؟ چشمم به چشمات و گوشم به صدات. می‌گن صدایی که آدم از خودش می‌شنوه با اون چیزی که به گوش بقیه می‌رسه فرق داره. خوش‌به‌حال من که اسمم رو با صدای تو شنیدم. حالا بعد از تو دیگه دلم با صدای کسی نمی‌لرزه.‌ شبا که ماه میفته وسط آسمون، میام توی ایوون و رو به عکست می‌شینم. توی هوا یه‌کم از عطر همیشگی‌ت می‌زنم و از روی پیام‌گیر به آخرین پیامت گوش می‌دم. همه‌چی خوبه. چشمات رو به منه و عطر موهات توی آسمون و صدات زیر گوشم. فقط دلم برای «جانم» گفتنت تنگ شده.

#پویا_جمشیدی
#کاغذ_دیواری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلت که گرفته باشد نه با آمدن پاییز خوشحال میشوی نه از رفتن آخرین قدم های شهریور
دلت که گرفته باشد نه صدای هیچ قناری زیباست نه هیچ رودی جاری

دلت که گرفته باشد فرقی نمیکند نام خیابان ها چه باشد ، آزادی باشد یا انقلاب
یا سیگار بر لبت مارلبرو باشد یا بهمن

نه دلت باران میخواهد نه چتر
چنان در قدم زدن خود حل میشوی که فرقی نمیکند حس شدن صدای
برگ های خشک شده در زیر پاهایت یا قار قار کردن کلاغ های روی
درخت
دلت که گرفته باشد روزگار آن روی زردش را زودتر به تو نشان می دهد
و خبر از پاییزی زودرس می دهد
دلت گه گرفته باشد فرقی نمیکند در کدام کافه پشت کدامین میز
نشسته باشی ، قهوه ات فرانسه باشد یا ترک

دلت که گرفته باشد سفر میخواهی به کجا اما نمی دانی

#علیرضا_بهجتی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

‍ .

لرزشِ لبانم
یعنی رعشه‌ی بوسه‌هایم
در گذشته‌‌ات با من به گوش می‌ر‌سد
در شرابِ تو

دروازه‌ی زمان را می‌گشایم
و رؤیایت
‌بارانِ خفته را می‌بارانَد.

بارانت را به من بده!
بی‌حرکت در بارانِ رؤیایت
خواهم ایستاد
دور، در دلِ اندیشه،
بی‌هراس و
بی‌نسیان

در خانه‌ی زمان است، گذشته
به زیرِ پاهایت ...




#خوان_خلمن
ترجمه: #محسن_عمادی
@asheghanehaye_fatima

احساس تنهایی و بی کسی او را پریشان کرده بود
و با خود میگفت:
"شاید این وضع برای دیگران مفید بود ولی نه برای من"
دفعتا چیزی بفکرش رسید.
او مثل دیگران نبود
یعنی عادت نکرده بود. چرا؟
او خسته بود خسته بحد مرگ.
همه چیز برای او بی معنی و پوچ شده بود!


#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima

“حالا"

به این‌جا رسیدن
خزیدن‌ به سمت سال‌های پیری
گذشتن دهه‌ها
بدون ملاقات حتی یک‌ نفر
کاملا شنیع
بدون ملاقات حتی یک‌ نفر
کاملا‌ غیرعادی
بدون‌ ملاقات حتی یک نفر
کاملا خوب
خزیدن به سمت سال‌های پیری
دهه‌ها گذشتند
‌و صبح‌ها بدترینند.


#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima



فرو میروم
و فروتر؛
به عمق‌های نشنیده
و آغشته‌ام به سیاهی.
-کبریتی نیست
تا تقویم را خاموش کنم؟

آغشته‌ام به سیاهی
و با من
آسمانیست
که تاجِ دودمانش را
گُم کرده است...


#شهرام‌_شاهرخ_تاش
شهر دشوار حنجره ها
#مارگریت_دوراس
عاشق
ترجمه قاسم روبین


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



■جیغِ پنجره

آن‌سوی شیشه‌ها
آفتاب که نه
چیزی شبیه تکرار
در حنجره‌ی کلاغانِ جوان
اعلام می‌شود

پنجره را باز می‌شوم
کجایید سال‌های خیس
تقویم‌های معطل
جوانیِ مچاله‌ی ما؟

گنجشکی که خاطرِ آسمان را
بسیار می‌خواست
روی سیم برق
غروب کرده است
پاسخِ پنجره که نه
پرده می‌شوم.

■●شاعر: #گراناز_موسوی
@asheghanehaye_fatima



فرو میروم
و فروتر؛
به عمق‌های نشنیده
و آغشته‌ام به سیاهی.
-کبریتی نیست
تا تقویم را خاموش کنم؟

آغشته‌ام به سیاهی
و با من
آسمانیست
که تاجِ دودمانش را
گُم کرده است...


#شهرام‌_شاهرخ_تاش
شهر دشوار حنجره ها
@asheghanehaye_fatima

جایی برای رفتن داری؟

- جا برای رفتن زیاد است .
اما جایی برای ماندن وجود ندارد !




#مایک_لی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داره منو نگفته‌هام بدجوری بیمار می‌کنه
انقدی که سکوتمم یه شهرو بیدار می‌کنه
.
آهنگساز : علیرضا افکاری
تنظیم : سعید زمانی
کارگردان : وحید امینی
تولید : شاهد صادقپور
#روزبه_بمانی

@asheghanehaye_fatima

دوست دارم به خود نسبت دهم
چشم‌های تو را
به تمام حالت‌ها و ثبت کنم
این را
که با همه یک فرق اساسی داری
در گیسوان تو اگر که جا ماندم و
تو را رعایت می‌کنم
با این سکوت و اندوهی
که سلسله‌ای را به دشت تبدیل می‌کند
این دیگر چه دوست داشتنی بود

آن هم من
که در تمام منزل‌ها
تنهایی‌ام را بیش‌تر لمس کرده‌ام
که به هرکس نزدیک‌تری
یا می‌کشد تو را یا دیوانه‌ات می‌کند

چون شکل موها و زلالی رگ‌هایی
که پیش‌درآمد بهاری شد
که اول دیوانه‌ام کرد و بعد کُشت‌اَم
عیبی ندارد اما به خاطر شما

■●شاعر: #هرمز_علی‌پور
#هرمز_علیپور

@asheghanehaye_fatima


وقتی بچه هستی
برای این که پیرو جمع نباشی
با این جمله به تو حمله می‌کنند؛
"اگر همه از بالای پل بپرند پایین تو هم باید بپری؟!"

ولی وقتی بزرگ می‌شوی
ناگهان متفاوت بودن با دیگران جرم به حساب می‌آید
و مردم می‌گویند:

"هی! همه دارن از روی پل می‌پرن پایین، تو چرا نمی‌پری؟!"





#استیو_تولتز


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



به تو گفته بودیم :
گاهی برای ادامه‌ی روزهای تو
سکوت کردیم
هر جا باران بارید
ما در کنارت ایستاده‌ایم
و برای مرگ و تاریکی که به دنبال تو بودند
گلی پرتاب کردیم
که تو را از یاد ببرند

به تو گفته بودیم :
درختان در تنهایی می‌رویند
و در باد نابود می‌شوند
اکنون پیری ما را احاطه کرده است
و مرگ آماده است هر لحظه ما را تصرف کند،

یک بار دیگر برای همیشه نامت را به ما بگو
بگو هنوز باران می‌بارد
و تو هنوز راه رفتن در باران را دوست داری



#احمدرضا_احمدی
@asheghanehaye_fatima



هنوز خیره شدن در چشمان تو
شبیه لذت بردن از شمردن ستاره
در یک شب صحرایی‌ست
و هنوز اسم تو تنها اسمی‌ست
در زندگی من که هیچ‌کسی نمی‌تواند
چیزی در موردش بگوید

و به خوبی بوی دستانت را به یاد دارم
که بویش شب‌ها از کشتی‌هایی می‌آید
که به سوی نا‌شناخته‌ها می‌روند
اگر حنجره‌ام غاری از یخ نبود
به تو حرفی تازه می‌گفتم...

#غادة_السمان
عشق تفسیر قشنگی ست برای چشمت
مدتی هست که دل کرده هوای چشمت

حس پرشور غزل،حافظ چشمت باشد
کل شیراز بیارای،به جای چشمت

تو نباشی به یقین،نصف جهان بیمار است
چون شفابخش جهان است،دوای چشمت

بی نگاه تو زمین جای خوشایندی نیست
زندگی بار گران است سوای چشمت

زود برگرد که من دربدرم،درکم کن
چه دل انگیز سرایی ست،سرای چشمت

تا در این شعر دو چشم تو ردیفم باشد
یک خراسان بکنم وقف رضای چشمت...

#محمدرضا_مهرپویا

#شما_فرستادید
#ام_اریا

@asheghanehaye_fatima