بوسه بخیه است ، خنده بخیه است
فراموشی بخیه است،مهربانی بخیه است
آدم بیبخیه متلاشی میشود آدم؛ زخم است ..
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
فراموشی بخیه است،مهربانی بخیه است
آدم بیبخیه متلاشی میشود آدم؛ زخم است ..
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
ما اینجاییم که آبجو بنوشیم
جنگ را تمام کنیم
و به نابرابریها بخندیم
و آنقدر خوب زندگی کنیم
که مرگ از گرفتن جانمان بر خود بلرزد.
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
جنگ را تمام کنیم
و به نابرابریها بخندیم
و آنقدر خوب زندگی کنیم
که مرگ از گرفتن جانمان بر خود بلرزد.
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
.
"انتهای يک عاشقانه كوتاه"
اين بار سكسِ سرپا رو امتحان كردم.
معمولا جواب نميده، ولی اين بار به نظر خوب بود.
اون مدام ميگفت:
"وای خدای من، چه پاهای
قشنگی داری" .
همه چی داشت خوب پيش میرفت،
تا اينكه پاهاش رو از زمين بلند كرد،
و انداخت دور كمرم.
"وای خدای من، چه پاهای قشنگی داری ."
وزنش تقريبا 62 كيلو بود،
و همينجور كه میكردمش،
خودش رو آويزونم كرده بود.
وقتی ارضا شدم،
دردی از ستون فقراتم تير كشيد تا بالا.
انداختمش روی كاناپه،
و دور اتاق راه رفتم.
درد هنوز بود.
بهش گفتم "ببين، بهتره بری، من بايد چند تا عكس رو توی تاريکخونهم ظاهر كنم ."
لباساش رو پوشيد و رفت،
و من رفتم توی آشپزخونه تا يک ليوان آب بنوشم.
يک ليوان پر آب كردم و گرفتم دست چپم
درد تير كشيد تا پشت گوشهام.
ليوان رو ول كردم،
افتاد و شكست.
رفتم توی وانِ پر آبگرم و نمک طبيعی.
تازه خودم رو ول كرده بودم،
كه تلفن زنگ خورد.
تلاش كردم كمرم رو صاف كنم،
درد دويد توی گردن و بازوهام،
افتادم،
گوشههای وان رو گرفتم،
و اومدم بيرون،
درحالیكه توی سرم برقبرق میزد.
تلفن هنوز زنگ میخورد.
گوشی رو برداشتم: الو؟
گفت: "دوستت دارم ."
گفتم: ممنون.
گفت: فقط همین؟
گفتم: بله.
گفت: "گوه بخور" و قطع كرد.
وقتی داشتم به حموم برمیگشتم،
فكر كردم كه عشق چقدر سريع خشک ميشه،
حتی سريعتر از اسپرم.
#چارلز_بوکفسکی
از کتاب #عشق_سگی_ست_از_جهنم
@asheghanehaye_fatima
"انتهای يک عاشقانه كوتاه"
اين بار سكسِ سرپا رو امتحان كردم.
معمولا جواب نميده، ولی اين بار به نظر خوب بود.
اون مدام ميگفت:
"وای خدای من، چه پاهای
قشنگی داری" .
همه چی داشت خوب پيش میرفت،
تا اينكه پاهاش رو از زمين بلند كرد،
و انداخت دور كمرم.
"وای خدای من، چه پاهای قشنگی داری ."
وزنش تقريبا 62 كيلو بود،
و همينجور كه میكردمش،
خودش رو آويزونم كرده بود.
وقتی ارضا شدم،
دردی از ستون فقراتم تير كشيد تا بالا.
انداختمش روی كاناپه،
و دور اتاق راه رفتم.
درد هنوز بود.
بهش گفتم "ببين، بهتره بری، من بايد چند تا عكس رو توی تاريکخونهم ظاهر كنم ."
لباساش رو پوشيد و رفت،
و من رفتم توی آشپزخونه تا يک ليوان آب بنوشم.
يک ليوان پر آب كردم و گرفتم دست چپم
درد تير كشيد تا پشت گوشهام.
ليوان رو ول كردم،
افتاد و شكست.
رفتم توی وانِ پر آبگرم و نمک طبيعی.
تازه خودم رو ول كرده بودم،
كه تلفن زنگ خورد.
تلاش كردم كمرم رو صاف كنم،
درد دويد توی گردن و بازوهام،
افتادم،
گوشههای وان رو گرفتم،
و اومدم بيرون،
درحالیكه توی سرم برقبرق میزد.
تلفن هنوز زنگ میخورد.
گوشی رو برداشتم: الو؟
گفت: "دوستت دارم ."
گفتم: ممنون.
گفت: فقط همین؟
گفتم: بله.
گفت: "گوه بخور" و قطع كرد.
وقتی داشتم به حموم برمیگشتم،
فكر كردم كه عشق چقدر سريع خشک ميشه،
حتی سريعتر از اسپرم.
#چارلز_بوکفسکی
از کتاب #عشق_سگی_ست_از_جهنم
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من بوسهها را به خاطر خواهم سپرد
لبهایمان که با عشق،
تر شده بودند....
و اینکه چهگونه
تو هرچه داشتی به من دادی
و من چهگونه
هرچه از خودم باقی مانده بود،
به تو تقدیم کردم...
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
لبهایمان که با عشق،
تر شده بودند....
و اینکه چهگونه
تو هرچه داشتی به من دادی
و من چهگونه
هرچه از خودم باقی مانده بود،
به تو تقدیم کردم...
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
نوشتن
اغلب تنها چیز میانِ تو
و امرِ ناممکن است.
هیچ مشروبی،
هیچ عشقی،
و هیچ ثروتی
نمیتواند چنین باشد.
هیچچیز نجاتت نمیدهد
جز نوشتن.
دیوارها را
از فروریختن باز میدارد.
جلوی نزدیک شدن مردم را میگیرد.
تاریکی را فرو میپاشد.
نوشتن
یگانه روانپزشک است
و پرمهرترینِ خدایان.
نوشتن
مرگ را زیرِ نظر میگیرد،
و توقف ندارد.
نوشتن
به خودش
و به درد میخندد.
نوشتن
آخرین امید
و آخرین توضیح است.
آری!
نوشتن چنین است...
#چارلز_بوکفسکی
#شاعر_آمریکا
ترجمه:
#مهیار_مظلومی
@asheghanehaye_fatima
اغلب تنها چیز میانِ تو
و امرِ ناممکن است.
هیچ مشروبی،
هیچ عشقی،
و هیچ ثروتی
نمیتواند چنین باشد.
هیچچیز نجاتت نمیدهد
جز نوشتن.
دیوارها را
از فروریختن باز میدارد.
جلوی نزدیک شدن مردم را میگیرد.
تاریکی را فرو میپاشد.
نوشتن
یگانه روانپزشک است
و پرمهرترینِ خدایان.
نوشتن
مرگ را زیرِ نظر میگیرد،
و توقف ندارد.
نوشتن
به خودش
و به درد میخندد.
نوشتن
آخرین امید
و آخرین توضیح است.
آری!
نوشتن چنین است...
#چارلز_بوکفسکی
#شاعر_آمریکا
ترجمه:
#مهیار_مظلومی
@asheghanehaye_fatima
.
شناخت ؛ دلدادگی را ضایع می کند باید نشناسی تا شیدا باشی ، عاشقی با نشناختن معشوق چه شیرین است ...!
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
شناخت ؛ دلدادگی را ضایع می کند باید نشناسی تا شیدا باشی ، عاشقی با نشناختن معشوق چه شیرین است ...!
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
پرندهای آبی در قلب من است
که میخواهد بیرون بزند
اما من سرسختم درمقابلش
میگویم: همانجا بمان
نمیگذارم هیچکس تو را ببیند
پرندهای آبی در قلب من است
که میخواهد بیرون بزند
اما من روی او ویسکی میریزم
و دود سیگار به خوردش میدهم
و روسپیان
و مشروبفروشان
و کارکنان داروخانه
هیچگاه نخواهند فهمید که او آنجاست
پرندهای آبی در قلب من است
که میخواهد بیرون بزند
اما من سرسختم در مقابلش
میگویم آرام بگیر
میخواهی خرابم کنی؟
میخواهی کار و زندگیام را
و فروش کتابهایم را در اروپا
خراب کنی؟
پرندهای آبی در قلب من است
که میخواهد بیرون بزند
اما من زرنگترم
فقط میگذارم گاهی شبها بیرون بیاید
شبها
وقتی همه به خواب رفتهاند
به او میگویم: میدانم که تو در قلب منی
پس اینقدر غمگین نباش
بعد او را میگذارم سر جایش
اندکی میخواند
چرا که هنوز کمی زنده است
و اینگونه باهم به خواب میرویم
با رازی که بین خودمان میماند
رازی آنقدر زیبا
که میتواند مردی را به گریه بیندازد
اما من گریه نمیکنم
تو چطور مَرد؟!
#چارلز_بوکفسکی
برگردان: مبین اعرابی
@asheghanehaye_fatima
که میخواهد بیرون بزند
اما من سرسختم درمقابلش
میگویم: همانجا بمان
نمیگذارم هیچکس تو را ببیند
پرندهای آبی در قلب من است
که میخواهد بیرون بزند
اما من روی او ویسکی میریزم
و دود سیگار به خوردش میدهم
و روسپیان
و مشروبفروشان
و کارکنان داروخانه
هیچگاه نخواهند فهمید که او آنجاست
پرندهای آبی در قلب من است
که میخواهد بیرون بزند
اما من سرسختم در مقابلش
میگویم آرام بگیر
میخواهی خرابم کنی؟
میخواهی کار و زندگیام را
و فروش کتابهایم را در اروپا
خراب کنی؟
پرندهای آبی در قلب من است
که میخواهد بیرون بزند
اما من زرنگترم
فقط میگذارم گاهی شبها بیرون بیاید
شبها
وقتی همه به خواب رفتهاند
به او میگویم: میدانم که تو در قلب منی
پس اینقدر غمگین نباش
بعد او را میگذارم سر جایش
اندکی میخواند
چرا که هنوز کمی زنده است
و اینگونه باهم به خواب میرویم
با رازی که بین خودمان میماند
رازی آنقدر زیبا
که میتواند مردی را به گریه بیندازد
اما من گریه نمیکنم
تو چطور مَرد؟!
#چارلز_بوکفسکی
برگردان: مبین اعرابی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من بوسهها را به خاطر خواهم سپرد
لبهایمان که با عشق، تر شده بودند
و اینکه چهگونه
تو هرچه داشتی به من دادی
و من چهگونه
هرچه از خودم باقی مانده بود،
به تو تقدیم کردم
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
لبهایمان که با عشق، تر شده بودند
و اینکه چهگونه
تو هرچه داشتی به من دادی
و من چهگونه
هرچه از خودم باقی مانده بود،
به تو تقدیم کردم
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
#چارلز_بوکفسکی یجا میگه؛
ما برای ادامه دادن
هیچکسی را نداریم جز خودمان...
شاید غم انگیز باشه، ولی در انتها همه یه روز با تمام وجود این واقعیت رو درک میکنن...
📽 The Godfather
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
ما برای ادامه دادن
هیچکسی را نداریم جز خودمان...
شاید غم انگیز باشه، ولی در انتها همه یه روز با تمام وجود این واقعیت رو درک میکنن...
📽 The Godfather
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
راستش زندگی به وحشتم میانداخت؛ اینکه آدم فقط توانش را پیدا کند که بخورد، بخوابد و لباس تنش باشد، مجبور است به چه کارهایی تن بدهد. برای همین توی تخت میماندم و مینوشیدم. وقتی مینوشی هم دنیا کماکان آن بیرون هست، اما لحظه ای دستهایش را از روی گلویت برمیدارد.
هزار پیشه
#چارلز_بوکفسکی
علی امیرریاحی
@asheghanehaye_fatima
هزار پیشه
#چارلز_بوکفسکی
علی امیرریاحی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
ما آدمهای حیرانی هستیم. برای ما همه چیز درد است. تولد درد است، بزرگ شدن درد است، خواستن درد است، نخواستن درد است، داشتن و نداشتن و دیدن و ندیدنِ آدمها هم درد است.
#چارلز_بوکفسکی
ما آدمهای حیرانی هستیم. برای ما همه چیز درد است. تولد درد است، بزرگ شدن درد است، خواستن درد است، نخواستن درد است، داشتن و نداشتن و دیدن و ندیدنِ آدمها هم درد است.
#چارلز_بوکفسکی
▫️
#چارلز_بوکفسکی :
اعجاز همیشه در سادگی است، برای رسیدن به حقیقت مطلق، برای انجام دادن کارها، برای نوشتن، نقاشی کشیدن. زندگی در سادگی است که عمق پیدا میکند.
@asheghanehaye_fatima
#چارلز_بوکفسکی :
اعجاز همیشه در سادگی است، برای رسیدن به حقیقت مطلق، برای انجام دادن کارها، برای نوشتن، نقاشی کشیدن. زندگی در سادگی است که عمق پیدا میکند.
@asheghanehaye_fatima
یکی از مهمترین چیزهایی که در این سال ها یاد گرفتم اینه که
وقتی خوشبختی رو پیدا کردی، سوال پیچش نکن...
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
وقتی خوشبختی رو پیدا کردی، سوال پیچش نکن...
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
تصمیم گرفتم تا ظهر توی رختخواب بمانم. شاید تا آنموقع نصف آدمهای دنیا بمیرند و مجبور باشم فقط نصف دیگرشان را تحمل کنم.
#چارلز_بوکفسکی
- عامهپسند -
@asheghanehaye_fatima
#چارلز_بوکفسکی
- عامهپسند -
@asheghanehaye_fatima
روابط بین انسانها عجیب است. منظورم این است که برای مدتی با کسی هستی؛ با آنها میخوری، میخوابی، زندگی میکنی، دوستشان داری، صحبت میکنی، میگردی و بعد..
همه چیز متوقف میشود!
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
همه چیز متوقف میشود!
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همهچیز
در آخرین آدمی خلاصه میشود
که در تَنگنای شب به یاد میآورید.
قلبِ شما آنجاست ...
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
در آخرین آدمی خلاصه میشود
که در تَنگنای شب به یاد میآورید.
قلبِ شما آنجاست ...
#چارلز_بوکفسکی
@asheghanehaye_fatima
چیزی به عنوان زیبایی وجود نداره.
خصوصا در صورت انسان، چیزی که اسمش را گذاشتهایم "ریخت شناسی" تمامش یک جور نظام بندی ریاضی وار و خیالی اجزای صورت است. مثلا دماغ زیادی بیرون نزده باشد. لالههای گوش بزرگ نباشد. موها بلند باشد، خط ریش ها مد روز باشند و از این جور چیزها.
این سراب عمومیت بخشیدن به همه چیز است. مردم به بعضی چهرهها میگویند زیبا، ولی در حقیقت آن ها زیبا نیستند. معادلهای ریاضی هستند که حاصلش صفر است. در واقع زیبایی حقیقی زیبایی سیرت است نه شکل ابروها.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: سوختن در آب غرق شدن در آتش
ترجمه: پیمان خاکسار
@asheghanehaye_fatima
خصوصا در صورت انسان، چیزی که اسمش را گذاشتهایم "ریخت شناسی" تمامش یک جور نظام بندی ریاضی وار و خیالی اجزای صورت است. مثلا دماغ زیادی بیرون نزده باشد. لالههای گوش بزرگ نباشد. موها بلند باشد، خط ریش ها مد روز باشند و از این جور چیزها.
این سراب عمومیت بخشیدن به همه چیز است. مردم به بعضی چهرهها میگویند زیبا، ولی در حقیقت آن ها زیبا نیستند. معادلهای ریاضی هستند که حاصلش صفر است. در واقع زیبایی حقیقی زیبایی سیرت است نه شکل ابروها.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: سوختن در آب غرق شدن در آتش
ترجمه: پیمان خاکسار
@asheghanehaye_fatima
چیزی به عنوان زیبایی وجود نداره.
خصوصا در صورت انسان، چیزی که اسمش را گذاشتهایم "ریخت شناسی" تمامش یک جور نظام بندی ریاضی وار و خیالی اجزای صورت است. مثلا دماغ زیادی بیرون نزده باشد. لالههای گوش بزرگ نباشد. موها بلند باشد، خط ریش ها مد روز باشند و از این جور چیزها.
این سراب عمومیت بخشیدن به همه چیز است. مردم به بعضی چهرهها میگویند زیبا، ولی در حقیقت آن ها زیبا نیستند. معادلهای ریاضی هستند که حاصلش صفر است. در واقع زیبایی حقیقی زیبایی سیرت است نه شکل ابروها.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: سوختن در آب غرق شدن در آتش
ترجمه: پیمان خاکسار
@asheghanehaye_fatima
خصوصا در صورت انسان، چیزی که اسمش را گذاشتهایم "ریخت شناسی" تمامش یک جور نظام بندی ریاضی وار و خیالی اجزای صورت است. مثلا دماغ زیادی بیرون نزده باشد. لالههای گوش بزرگ نباشد. موها بلند باشد، خط ریش ها مد روز باشند و از این جور چیزها.
این سراب عمومیت بخشیدن به همه چیز است. مردم به بعضی چهرهها میگویند زیبا، ولی در حقیقت آن ها زیبا نیستند. معادلهای ریاضی هستند که حاصلش صفر است. در واقع زیبایی حقیقی زیبایی سیرت است نه شکل ابروها.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: سوختن در آب غرق شدن در آتش
ترجمه: پیمان خاکسار
@asheghanehaye_fatima