در دلام اشک فرو میبارد
آنسان که فرو میبارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه میکند در دل من؟
آی، همهمهی آرام باران
بر زمین و بر بامها!
برای دلی ملول
آی، آواز باران!
فرو میبارد اشک بیدلیل
در این دل آشفته
چه! جنایتی در کار نیست؟...
بیدلیل است این سوگ.
بهراستی بدترین درد است
که ندانی برای چه،
بیعشق و بینفرت
این همه پر درد است دل من!
■●شاعر: #پل_ورلن | Paul Verlaine | فرانسه●۱۸۹۶-۱۸۴۴ |
■●برگردان: #غفار_حسینی
@asheghanehaye_fatima
آنسان که فرو میبارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه میکند در دل من؟
آی، همهمهی آرام باران
بر زمین و بر بامها!
برای دلی ملول
آی، آواز باران!
فرو میبارد اشک بیدلیل
در این دل آشفته
چه! جنایتی در کار نیست؟...
بیدلیل است این سوگ.
بهراستی بدترین درد است
که ندانی برای چه،
بیعشق و بینفرت
این همه پر درد است دل من!
■●شاعر: #پل_ورلن | Paul Verlaine | فرانسه●۱۸۹۶-۱۸۴۴ |
■●برگردان: #غفار_حسینی
@asheghanehaye_fatima
در دلام اشک فرو میبارد
آنسان که فرو میبارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه میکند در دل من؟
آی، همهمهی آرام باران
بر زمین و بر بامها!
برای دلی ملول
آی، آواز باران!
فرو میبارد اشک بیدلیل
در این دل آشفته
چه! جنایتی در کار نیست؟...
بیدلیل است این سوگ.
بهراستی بدترین درد است
که ندانی برای چه،
بیعشق و بینفرت
این همه پر درد است دل من!
■●شاعر: #پل_ورلن | Paul Verlaine | فرانسه●۱۸۹۶-۱۸۴۴ |
■●برگردان: #غفار_حسینی
@asheghanehaye_fatima
آنسان که فرو میبارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه میکند در دل من؟
آی، همهمهی آرام باران
بر زمین و بر بامها!
برای دلی ملول
آی، آواز باران!
فرو میبارد اشک بیدلیل
در این دل آشفته
چه! جنایتی در کار نیست؟...
بیدلیل است این سوگ.
بهراستی بدترین درد است
که ندانی برای چه،
بیعشق و بینفرت
این همه پر درد است دل من!
■●شاعر: #پل_ورلن | Paul Verlaine | فرانسه●۱۸۹۶-۱۸۴۴ |
■●برگردان: #غفار_حسینی
@asheghanehaye_fatima
#پل_ورلن .
فرانسـه
ترجمه: #مهرداد رامیدی نیا
🌸Paul Verlaine, french (1844-1896)
@asheghanehaye_fatima
فرانسـه
ترجمه: #مهرداد رامیدی نیا
🌸Paul Verlaine, french (1844-1896)
@asheghanehaye_fatima
غمگین بود روح من، غمگین بود
بهخاطر یک زن، بهخاطر یک زن
من تسلی نیافتم.
گرچه دل از کف دادم.
گرچه دل من، گرچه روح من
به دور از این زن گریختند.
من تسلی نیافتم.
گرچه دل از کف دادم.
دل من، دل چنین نازک من
به روح من میگوید:
ممکن است آیا و ممکن بود
این غربت پر غرور و غمین؟
به دلام روح میگوید:
نمیدانم این دام چه میخواهد.
حاضریم چرا و در غربتایم
با آنکه بسی دور رفتهایم؟
#پل_ورلن | Paul Verlaine | فرانسه، ۱۸۹۶-۱۸۴۴ |
برگردان: #محمدرضا_پارسایار
@asheghanehaye_fatima
بهخاطر یک زن، بهخاطر یک زن
من تسلی نیافتم.
گرچه دل از کف دادم.
گرچه دل من، گرچه روح من
به دور از این زن گریختند.
من تسلی نیافتم.
گرچه دل از کف دادم.
دل من، دل چنین نازک من
به روح من میگوید:
ممکن است آیا و ممکن بود
این غربت پر غرور و غمین؟
به دلام روح میگوید:
نمیدانم این دام چه میخواهد.
حاضریم چرا و در غربتایم
با آنکه بسی دور رفتهایم؟
#پل_ورلن | Paul Verlaine | فرانسه، ۱۸۹۶-۱۸۴۴ |
برگردان: #محمدرضا_پارسایار
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
تو به مزارع قهوه ایمان داری
به فالها
به بازیهای بزرگ
من اما فقط
به چشمهای درشت تو
تو به افسانهی پریان ایمان داری
به بدشگونیها ، به رویاها
من اما فقط
به دروغهای تو
تو به خدایی مبهم ایمان داری
به برخی از مقدسین خاص
به نیکی ها علیه بدی ها
من اما فقط
به ساعات آبی و
گلهای قرمزی که
در شببیداریها و لذت عشق
برایم پرپر کردی
بنگر به ایمان من
که بسیار عمیق است و
تمامی آنچه به آن معتقدم در این چند کلمه است:
من فقط برای توست که زندهام
#پل_ورلن
ترجمه: #مریم_قربانی
تو به مزارع قهوه ایمان داری
به فالها
به بازیهای بزرگ
من اما فقط
به چشمهای درشت تو
تو به افسانهی پریان ایمان داری
به بدشگونیها ، به رویاها
من اما فقط
به دروغهای تو
تو به خدایی مبهم ایمان داری
به برخی از مقدسین خاص
به نیکی ها علیه بدی ها
من اما فقط
به ساعات آبی و
گلهای قرمزی که
در شببیداریها و لذت عشق
برایم پرپر کردی
بنگر به ایمان من
که بسیار عمیق است و
تمامی آنچه به آن معتقدم در این چند کلمه است:
من فقط برای توست که زندهام
#پل_ورلن
ترجمه: #مریم_قربانی
در دلم اشک فرو میبارد
آنسان که فرو میبارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه میکند در دل من
آی ، همهمهی آرام باران
بر زمین و بر بامها
برای دلی ملول
آی ، آواز باران
در این دل آشفته
بی دلیل است این سوگ
بهراستی بدترین درد است
که ندانی برای چه
بیعشق و بینفرت
این همه پر درد است دلت ...
#پل_ورلن
@asheghanehaye_fatima
آنسان که فرو میبارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه میکند در دل من
آی ، همهمهی آرام باران
بر زمین و بر بامها
برای دلی ملول
آی ، آواز باران
در این دل آشفته
بی دلیل است این سوگ
بهراستی بدترین درد است
که ندانی برای چه
بیعشق و بینفرت
این همه پر درد است دلت ...
#پل_ورلن
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همچنان که باران بر سر شهر میبارد
دلم نیز میگرید
این ملال چیست
که در دلم راه یافته؟
#پل_ورلن
@asheghanehaye_fatima
دلم نیز میگرید
این ملال چیست
که در دلم راه یافته؟
#پل_ورلن
@asheghanehaye_fatima
■ترانهی پاییزی
هقهقهای بلندِ
ویولونِِ پاییز
با غمناکیِ شیرین و یکنواخت
قلبام را
نیش میزند.
نفس تنگ و خسته
وقتی صدای زنگ میآید
که ساعت را اعلام کند
روزهای قدیم به یادم میآید
گریه میکنم.
و در بادِِ بدخواه
که مرا از اینجا به آنجا
با خودش میبَرَد
چنان میروم
که گویی
برگِ پژمردهیی هستم.
هقهقهای بلندِ
ویولونِ پاییز
با غمناکیِ شیرین و یکنواخت
قلبام را
نیش میزند.
#پل_ورلن [
@asheghanehaye_fatima
هقهقهای بلندِ
ویولونِِ پاییز
با غمناکیِ شیرین و یکنواخت
قلبام را
نیش میزند.
نفس تنگ و خسته
وقتی صدای زنگ میآید
که ساعت را اعلام کند
روزهای قدیم به یادم میآید
گریه میکنم.
و در بادِِ بدخواه
که مرا از اینجا به آنجا
با خودش میبَرَد
چنان میروم
که گویی
برگِ پژمردهیی هستم.
هقهقهای بلندِ
ویولونِ پاییز
با غمناکیِ شیرین و یکنواخت
قلبام را
نیش میزند.
#پل_ورلن [
Paul
Verlaine
/ فرانسه، ۱۸۹۶-۱۸۴۴ ]@asheghanehaye_fatima