@asheghanehaye_fatima
گاه و بیگاه فرو میشوی
در چاهِ خاموشیات
در ژرفای خشم پرغرورت
و چون بازمیگردی
نمیتوانی حتا اندكی
از آنچه در آنجا يافتهای
با خود بياوری
عشق من، در چاهِ بستهات
چه میيابی؟
خزهی دريايی، مانداب، صخره؟
با چشمانی بسته چه میبينی؟
زخمها و تلخیها را؟
زيبای من، در چاهی كه هستی
آنچه را كه در بلندیها برایات كنار گذاشتهام
نخواهی ديد
دستهای ياس شبنمزده را
بوسهای ژرفتر از چاهات را
از من وحشت نكن
واژههایام را كه برای آزار تو میآيند
در مشت بگير و از پنجره رهایشان كن
آنها بازمیگردند برای آزار من
بیآنكه تو رهنمونشان شده باشی
آنها سلاح را از لحظهای درشتخويانه گرفتهاند
كه اينک در سينهام خاموش شده است
اگر دهانام سر آزارت دارد
تو لبخند بزن
من چوپانی نيستم نرمخو، آنگونه كه در افسانه
اما جنگلبانیام
كه زمين را، باد را و كوه را
با تو قسمت میكند
دوستام داشته باش، لبخند بزن
ياریام كن تا خوب باشم
در درون من زخم برخود مزن، سودی ندارد
با زخمی كه بر من میزنی، خود را زخمی نكن.
■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda"| شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |
■●برگردان: #احمد_پوری
گاه و بیگاه فرو میشوی
در چاهِ خاموشیات
در ژرفای خشم پرغرورت
و چون بازمیگردی
نمیتوانی حتا اندكی
از آنچه در آنجا يافتهای
با خود بياوری
عشق من، در چاهِ بستهات
چه میيابی؟
خزهی دريايی، مانداب، صخره؟
با چشمانی بسته چه میبينی؟
زخمها و تلخیها را؟
زيبای من، در چاهی كه هستی
آنچه را كه در بلندیها برایات كنار گذاشتهام
نخواهی ديد
دستهای ياس شبنمزده را
بوسهای ژرفتر از چاهات را
از من وحشت نكن
واژههایام را كه برای آزار تو میآيند
در مشت بگير و از پنجره رهایشان كن
آنها بازمیگردند برای آزار من
بیآنكه تو رهنمونشان شده باشی
آنها سلاح را از لحظهای درشتخويانه گرفتهاند
كه اينک در سينهام خاموش شده است
اگر دهانام سر آزارت دارد
تو لبخند بزن
من چوپانی نيستم نرمخو، آنگونه كه در افسانه
اما جنگلبانیام
كه زمين را، باد را و كوه را
با تو قسمت میكند
دوستام داشته باش، لبخند بزن
ياریام كن تا خوب باشم
در درون من زخم برخود مزن، سودی ندارد
با زخمی كه بر من میزنی، خود را زخمی نكن.
■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda"| شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |
■●برگردان: #احمد_پوری
دستها مال تو بودند
بازوها مال تو بودند
اما تو خود آنجا نبودی
چشمها مال تو بودند
اما بسته بودند و پلک نمیزدند
خورشید دورتاب آنجا بود
ماه غلتان بر شانههای سپید تپه آنجا بود
باد آبگیر «بردفورد» آنجا بود
دهان تو آنجا بود
اما تو خود آنجا نبودی
هر که سخن میگفت کلاماش را پاسخی نبود
ابرها فرو لغزیدند و
خانههای آبکناران را در خود فرو بردند
و آب خامُش بود
مرغهای دریایی خیره مانده بودند
دردی در کار نبود، رفته بود
رازی در کار نبود، حرفی در کار نبود
سایه، خاکسترش را میپراکند
نعش تو بود اما تو خود آنجا نبودی
هوا روی پوست نعش میلرزید
تاریکی درون چشمهای نعش میلرزید
اما تو خود آنجا نبودی.
■●شاعر: #مارک_استرند | Mark Strand | آمریکا، ۲۰۱۴-۱۹۳۴ |
■●برگردان: #محمدرضا_فرزاد
📗●به نقل از: مجلهی «بوطیقا» | شمارهی۲۱●تیرماه۱۳۹۸ |
@asheghanehaye_fatima
بازوها مال تو بودند
اما تو خود آنجا نبودی
چشمها مال تو بودند
اما بسته بودند و پلک نمیزدند
خورشید دورتاب آنجا بود
ماه غلتان بر شانههای سپید تپه آنجا بود
باد آبگیر «بردفورد» آنجا بود
دهان تو آنجا بود
اما تو خود آنجا نبودی
هر که سخن میگفت کلاماش را پاسخی نبود
ابرها فرو لغزیدند و
خانههای آبکناران را در خود فرو بردند
و آب خامُش بود
مرغهای دریایی خیره مانده بودند
دردی در کار نبود، رفته بود
رازی در کار نبود، حرفی در کار نبود
سایه، خاکسترش را میپراکند
نعش تو بود اما تو خود آنجا نبودی
هوا روی پوست نعش میلرزید
تاریکی درون چشمهای نعش میلرزید
اما تو خود آنجا نبودی.
■●شاعر: #مارک_استرند | Mark Strand | آمریکا، ۲۰۱۴-۱۹۳۴ |
■●برگردان: #محمدرضا_فرزاد
📗●به نقل از: مجلهی «بوطیقا» | شمارهی۲۱●تیرماه۱۳۹۸ |
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
شربت توت سیاه است آنچه بر لب ریخته
تشنهها را تشنه تر کرده لبالب ریخته
میرعماد امشب چلیپایی به رقص آورده یا
گیسویی بر شانه لختی مورب ریخته؟
جان فدای خالقی که در دهان کوچکت
چند مروارید غلتان مرتب ریخته
خالقی که چشم هایت را پدید آورده و
قطره ای از آن میان کاسه شب ریخته
من اتاقم را همین دیشب مرتب کردم و
اسمت آمد ... گوشه گوشه یاس و کوکب ریخته
#حامد_عسکری
#عزیز_روزهام.
شربت توت سیاه است آنچه بر لب ریخته
تشنهها را تشنه تر کرده لبالب ریخته
میرعماد امشب چلیپایی به رقص آورده یا
گیسویی بر شانه لختی مورب ریخته؟
جان فدای خالقی که در دهان کوچکت
چند مروارید غلتان مرتب ریخته
خالقی که چشم هایت را پدید آورده و
قطره ای از آن میان کاسه شب ریخته
من اتاقم را همین دیشب مرتب کردم و
اسمت آمد ... گوشه گوشه یاس و کوکب ریخته
#حامد_عسکری
#عزیز_روزهام.
#عزیز_روزهام.
#علیرضا_بدیع
و من از آتش و از تار و پود پنبه تنت
چه دیدنی ست تو با من نبرد تن به تنت
من آتشم و تو از پنبه ای مراقب باش
خدا نکرده نیفتد گذار من به تنت
دمی به آینه ها فوت کن بهاراندام !
گلاب و عطر و ازین چیز ها نزن به تنت !
برای من یکی از چارخانه ها کافی ست
که میهمان بشوم روی پیرهن به تنت
برقص « معبد بشکوه چین » که دیدنی است
طواف دامن گلدار ترکمن به تنت
رسیده آن شب قدری که جبرییل شوم
و باز گو بشود سوره ی دهن به تنت ...
@asheghanehaye_fatima
#علیرضا_بدیع
و من از آتش و از تار و پود پنبه تنت
چه دیدنی ست تو با من نبرد تن به تنت
من آتشم و تو از پنبه ای مراقب باش
خدا نکرده نیفتد گذار من به تنت
دمی به آینه ها فوت کن بهاراندام !
گلاب و عطر و ازین چیز ها نزن به تنت !
برای من یکی از چارخانه ها کافی ست
که میهمان بشوم روی پیرهن به تنت
برقص « معبد بشکوه چین » که دیدنی است
طواف دامن گلدار ترکمن به تنت
رسیده آن شب قدری که جبرییل شوم
و باز گو بشود سوره ی دهن به تنت ...
@asheghanehaye_fatima
-تمرینِ تحمل
سرآغازِ عبور از عبادتِ تاریکیست؛
ما سعی کردهایم
اگر ممکن است
دیگر دلمان
برای نزدیک ترین کسانِ خود تنگ نشود...
#سيدعلى_صالحى
@asheghanehaye_fatima
سرآغازِ عبور از عبادتِ تاریکیست؛
ما سعی کردهایم
اگر ممکن است
دیگر دلمان
برای نزدیک ترین کسانِ خود تنگ نشود...
#سيدعلى_صالحى
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
■من به رویاهایام ادامه میدهم
رویاهایام را بر میدارم و از آنها گلدانی برنزی میسازم
و فوارهای گرد با مجسمهای زیبا در مرکزش
و آوازی با قلب شکسته و آنوقت از تو میپرسم:
آیا رویاهایام را میفهمی؟
بعضی وقتها میگویی میفهمی
بعضی وقتها میگویی نه
هر کدام را بگویی فرقی ندارد
من به رویاهایام ادامه خواهم داد.
■●شاعر: #لنگستون_هیوز | Langston Hughes | آمریکا، ۱۹۶۷-۱۹۰۲ |
■●برگردان: #اسدالله_مظفری
■من به رویاهایام ادامه میدهم
رویاهایام را بر میدارم و از آنها گلدانی برنزی میسازم
و فوارهای گرد با مجسمهای زیبا در مرکزش
و آوازی با قلب شکسته و آنوقت از تو میپرسم:
آیا رویاهایام را میفهمی؟
بعضی وقتها میگویی میفهمی
بعضی وقتها میگویی نه
هر کدام را بگویی فرقی ندارد
من به رویاهایام ادامه خواهم داد.
■●شاعر: #لنگستون_هیوز | Langston Hughes | آمریکا، ۱۹۶۷-۱۹۰۲ |
■●برگردان: #اسدالله_مظفری
@asheghanehaye_fatima
تو را مخفیانه دوست دارم
و راز میمانی
بین عقل و قلبام
عاشقات هستم
و عشقات فراتر از خیال است
کاری از دستام ساخته نیست
و در سکوت میمانم مانند کوهها.
☆☆☆☆☆
🔺برگردان به عربی
احبک سراً
و تبقی سراً
بین عقلی و قلبی
اعشقڪ
و عشقڪ فوق الخیال
فلم استطیع فعل شئً
و اصمت مثل الجبال.
■●شعر و برگردان به عربی: #مریم_حیدری
تو را مخفیانه دوست دارم
و راز میمانی
بین عقل و قلبام
عاشقات هستم
و عشقات فراتر از خیال است
کاری از دستام ساخته نیست
و در سکوت میمانم مانند کوهها.
☆☆☆☆☆
🔺برگردان به عربی
احبک سراً
و تبقی سراً
بین عقلی و قلبی
اعشقڪ
و عشقڪ فوق الخیال
فلم استطیع فعل شئً
و اصمت مثل الجبال.
■●شعر و برگردان به عربی: #مریم_حیدری
@asheghanehaye_fatima
هرچند حیا میکند از بوسه ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهره اوست
الفت چه طلسمی است که باطلشدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست
یکبار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهوده خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست
#فاضل_نظری
هرچند حیا میکند از بوسه ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهره اوست
الفت چه طلسمی است که باطلشدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست
یکبار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهوده خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست
#فاضل_نظری
@asheghanehaye_fatima
بوسه بر پیشانی، نگونبختی را میزداید
بر پیشانیات بوسه میزنم
بوسه بر چشمها، بیخوابی را میسترد
بر چشمانت بوسه میزنم.
بوسه بر لب، ژرفترین عطشها را فرو مینشاند
بر لبانت بوسه میزنم
بوسه بر سَر، خاطرهها را میروبد
بر سرت بوسه میزنم
#مارینا_تسوتایوا
بوسه بر پیشانی، نگونبختی را میزداید
بر پیشانیات بوسه میزنم
بوسه بر چشمها، بیخوابی را میسترد
بر چشمانت بوسه میزنم.
بوسه بر لب، ژرفترین عطشها را فرو مینشاند
بر لبانت بوسه میزنم
بوسه بر سَر، خاطرهها را میروبد
بر سرت بوسه میزنم
#مارینا_تسوتایوا
Forwarded from اتچ بات
📌بیشتر اقایان تمایل دارند تا همسرشان تمایلات شهوانی را برایشان ابراز کنند و از این کار بسیار خوششان می آید ، بسیاری از طلاق های قانونی و عاطفی حاصل بی تفاوتی زنان نسبت به این موضوع است ، پس نگذارید در ذهن آن ها مانند مجسمه ای بی روح باشید ، احساسات خود را راجع به کم و کیف و سلایقتان در رابطه زناشویی به بهترین نحو ابراز کنید ، در غیر این صورت دیگران به جای شما این کار را انجام خواهند داد
#تحریک_جنسی_مردان
نوک سینه مردان نیز یکی از راه های تحریک جنسی می باشد ، بعضی مردان بسیار نوک سینه حساسی دارند ، اما برخی خیلی طرفدار این قسمت نیستند
برای این که بفهمید مرد شما جزء کدام دسته است با بوسیدن و نوک زبان ، نوک سینه مردان را لمس کنید از او بپرسید که آیا دوست دارد تا ادامه دهید
📌اگر می خواهید حین رابطه دهانی برای همسرتان سنگ تمام بگذارید هرگز از تحریک و مکیدن بیضه ها غافل نشوید ، پوست بیضه های مرد بسیار نافذ بوده و این ناحیه مملو از عصب های بسیار حساس است در نتیجه تماس زبان و دهان زن با بیضه ها و ایجاد مکش بر این ناحیه برای مرد لذتبخش است
#همسرانه
@asheghanehaye_fatima
#تحریک_جنسی_مردان
نوک سینه مردان نیز یکی از راه های تحریک جنسی می باشد ، بعضی مردان بسیار نوک سینه حساسی دارند ، اما برخی خیلی طرفدار این قسمت نیستند
برای این که بفهمید مرد شما جزء کدام دسته است با بوسیدن و نوک زبان ، نوک سینه مردان را لمس کنید از او بپرسید که آیا دوست دارد تا ادامه دهید
📌اگر می خواهید حین رابطه دهانی برای همسرتان سنگ تمام بگذارید هرگز از تحریک و مکیدن بیضه ها غافل نشوید ، پوست بیضه های مرد بسیار نافذ بوده و این ناحیه مملو از عصب های بسیار حساس است در نتیجه تماس زبان و دهان زن با بیضه ها و ایجاد مکش بر این ناحیه برای مرد لذتبخش است
#همسرانه
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#قهوه_ترک☕️
به ازای هر فنجون:
۱قاشق مرباخوری پر پودرقهوه ترک(حدودا ۷تا۱۰گرم)
۱فنجان آب سرد(همون فنجونی که قراره قهوه باهاش سرو بشه معیار اندازه گیریه)
۲ق مرباخوری شکر
را توی قهوه جوش ریخته یه کوچولو هم میزنیم ،بعد روی حرارت خیلی کم قرار میدیم تا آروم آرووم گرم بشه و به اصطلاح خامه ببنده،یه کم از خامه رو با قاشق برمیداریم و توی فنجونها میریزیم،بعدم اجازه میدیم اطراف قهوه شروع کنه به حبابهای ریز ریز،وقتی داشت تعداد حبابها زیاد میشد و قهوه بالا میمومد سریع حرارت رو خاموش میکنیم و قهوه رو توی فنجونها میریزیم.
#کدبانو
@asheghanehaye_fatima
به ازای هر فنجون:
۱قاشق مرباخوری پر پودرقهوه ترک(حدودا ۷تا۱۰گرم)
۱فنجان آب سرد(همون فنجونی که قراره قهوه باهاش سرو بشه معیار اندازه گیریه)
۲ق مرباخوری شکر
را توی قهوه جوش ریخته یه کوچولو هم میزنیم ،بعد روی حرارت خیلی کم قرار میدیم تا آروم آرووم گرم بشه و به اصطلاح خامه ببنده،یه کم از خامه رو با قاشق برمیداریم و توی فنجونها میریزیم،بعدم اجازه میدیم اطراف قهوه شروع کنه به حبابهای ریز ریز،وقتی داشت تعداد حبابها زیاد میشد و قهوه بالا میمومد سریع حرارت رو خاموش میکنیم و قهوه رو توی فنجونها میریزیم.
#کدبانو
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
سلاااام سلام😍
روزتون قشنگ عزیزای دلم 💜
.
ویدئوی جدید داریم با مانتو جینای خوشگل
.
بلند و کوتاه و همه جوره دیگه ست کردم واستون 😉
#کدبانو
@asheghanehaye_fatima
سلاااام سلام😍
روزتون قشنگ عزیزای دلم 💜
.
ویدئوی جدید داریم با مانتو جینای خوشگل
.
بلند و کوتاه و همه جوره دیگه ست کردم واستون 😉
#کدبانو
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
دنیا دو لحظه است
لحظهای که میرقصی
لحظهای که لبخند میزنی
اگر رقص نباشد
دلتنگی آدم را خفه میکند
حوصله خدا هم سر میرود
شاید همهچیز را خراب کند
یک تکه آهن مست را برای پیشانی تو بنویسد
یک جزیره دور را برای من
لبخند بزن
با کسانی که زبانشان را نمیدانی
لبخند تنها زبانی است که همه میفهمند.
#الیاس_علوی
دنیا دو لحظه است
لحظهای که میرقصی
لحظهای که لبخند میزنی
اگر رقص نباشد
دلتنگی آدم را خفه میکند
حوصله خدا هم سر میرود
شاید همهچیز را خراب کند
یک تکه آهن مست را برای پیشانی تو بنویسد
یک جزیره دور را برای من
لبخند بزن
با کسانی که زبانشان را نمیدانی
لبخند تنها زبانی است که همه میفهمند.
#الیاس_علوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وَه که تماشای تو
دل میبَرَد از چشمهایم
و سکسکه،
معنای تمامِ کلماتِ من است پس از دیدار!
عطرِ گردوی سبز میآید،
از پیراهنی که تو در آن میتَپی!
و از سایهات خورشید میچکد
در پسِ پاهایم!
شانه بزنموهایت را،
بباف...
بباف و نَشِکاف که نَفَس بُریدِگی را
عَلاجی مَگر بوسه نیست!
#حامد_نیازی
بُرشِ شعری از کتابِ #یک_اتفاق_ساده
@asheghanehaye_fatima
دل میبَرَد از چشمهایم
و سکسکه،
معنای تمامِ کلماتِ من است پس از دیدار!
عطرِ گردوی سبز میآید،
از پیراهنی که تو در آن میتَپی!
و از سایهات خورشید میچکد
در پسِ پاهایم!
شانه بزنموهایت را،
بباف...
بباف و نَشِکاف که نَفَس بُریدِگی را
عَلاجی مَگر بوسه نیست!
#حامد_نیازی
بُرشِ شعری از کتابِ #یک_اتفاق_ساده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد
نمیدانستم وقتی فروغ میگوید مرا بپیچ در حریر بوسه ات
چه لذتی میان پیچیده شدن در حریر بوسه هایت هست
آخر از کجا باید میفهمیدم وقتی آیدا با عنوان خدای کوچک من
خوانده میشود، چه حضی میبرد
چطور باید درک میکردم در بند آغوش تو بودن عین رهاییست؟
چه میدانستم یک نفر می آید و میتواند بشود
شهرت، کشورت، خانواده ات،
من شبیه حال بودن با تو را قبل تو زندگی نکردم
اگر این روزهایم زندگیست
پس روزهای قبل آمدنت به زندگی ام را چه بنامم؟ :)
#سیما_امیرخانی
من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد
نمیدانستم وقتی فروغ میگوید مرا بپیچ در حریر بوسه ات
چه لذتی میان پیچیده شدن در حریر بوسه هایت هست
آخر از کجا باید میفهمیدم وقتی آیدا با عنوان خدای کوچک من
خوانده میشود، چه حضی میبرد
چطور باید درک میکردم در بند آغوش تو بودن عین رهاییست؟
چه میدانستم یک نفر می آید و میتواند بشود
شهرت، کشورت، خانواده ات،
من شبیه حال بودن با تو را قبل تو زندگی نکردم
اگر این روزهایم زندگیست
پس روزهای قبل آمدنت به زندگی ام را چه بنامم؟ :)
#سیما_امیرخانی
آنگاه که دو نفر یکدیگر را می بوسند
جهان متولد می شود
دوست داشتن جنگیدن است
اگر دو تن یکدیگر را ببوسند
#اکتاویو_پاز
@asheghanehaye_fatima
جهان متولد می شود
دوست داشتن جنگیدن است
اگر دو تن یکدیگر را ببوسند
#اکتاویو_پاز
@asheghanehaye_fatima