عاشقانه های فاطیما
806 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
عشق آدم را به جاهای ناشناخته می‌برد؛
به ایستگاه‌های متروک
به خلوت زنگ‌زده‌ء واگن‌ها
به شهری که فقط آن ‌را در خواب دیده‌ای

وقتی عاشق ‌شدی،
ادامه این شعر را تو خواهی نوشت


#رسول_یونان


@asheghanehaye_fatima



اُحِبُك مِنْ دون اَنْ اَعلَمْ
كَيفْ،اَينْ و مَتى؟!
هكذا اُحِبُك ببَساطَةْ.

من دوست دارمت...
و ندانم زِ کی،
چرا،
چگونه و از کجا...!
«من به سادگی تمام، دوست دارمت!»


#نزارقبانی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.

دی باد صبح،
بوی تو آورد سویِ من

امروز، دل به سویِ تو
بر باد داده‌ام...



#امیرخسرو_دهلوی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
جسدي هُنا وروحي حیثُ تتنفس هي!
-----------------
تنم اینجاست وُ جانم جایی‌ست، که در آن نفس می‌کشد او!

#منقول
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
.


برای قلبم چه طرحی بریزم
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
که تو را نبوسد
و طاقتم را
که دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
که منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنکه روزی که تو را نبینم
بی نهایت است...



#نزار_قبانی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
من موهای منیژ را
بیشتر از هر چیزی
توی این دنیا دوست دارم...
یعنی اول موهای منیژ را دوست دارم،
بعد مادرم را، بعد...
نه!
اول مادرم را دوست دارم،
بعد موهای منیژ را،
بعد خود منیژ را، بعد ستاره‌ها را...
بعضی وقت‌ها چند تا گل یاس
از توی باغچه میچیند و
میگذارد لای موهاش...
یکبار گفتمش:
"منیژ کاش من یاس بودم،
خوش به حال یاس‌ها" ...



#مصطفی_مستور
📓تهران در بعد از ظهر
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
در این سرزمینِ سوخته
نه ایمانی مانده به احتمالِ شفا،
نه پوزخندِ شعبده‌بازی
که کلاهی و کبوتری،
ببین این عذابِ اَلیم
چه بر هزارهٔ هراس خوردگانِ
خسته آورده است.
دیگر نه رَدی که رؤیایِ راه بَلَدی،
نه مؤمنی که بَسا
باور به لَمْ یَلَدی...



#سیدعلی_صالحی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.


بال گسترده ام بر بامِ خانه ات،
همچون کبوترِ جلدی،
نه دانه میخواهم ، نه آب

تنها تو بر بام آیی،
مرا در دست گیری....
دستی بر پَر و بالم کشی
لبخندی زنی، و مرا در قَفست اندازی

قفسِ تو ترجیحِ من بر رهایی ست،
و تنها اسارتی ست که اشتیاقِ آن ،
                بِه از صدها آزادی ست
                                  مرا رها مکُن...



#عارف_اخوان
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.


برای قلبم چه طرحی بریزم
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
که تو را نبوسد
و طاقتم را
که دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
که منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنکه روزی که تو را نبینم
بی نهایت است...



#نزار_قبانی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
"لا تعشقني بعينك، ربما تجد أجمل مني...
إعشقني بقلبك، فالقلوب لا تتشابه أبداً."

با چشمانت عاشقم نشو، ممکن است زیباتر از من پیدا کنی با قلبت عاشقم شو، چون قلب‌ها مشابهی ندارند.



👤نزار قبانی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.



از من
تنها تو مانده‌ای
پر باز می‌کنم
بالم بر آسمان غروب می‌ساید
و شب می‌شود
تنها
در ظلمات جهان می‌گردم و
از بادها و شب پرگانم بیم نیست
از من تنها تو مانده‌ای



#شمس_لنگرودی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
‏قسمت غم انگیز تنهایی، "بی پناهی" است؛
این که یک شب، یک روز، یک جایی
دلت بخواهد از همه دردهای دنیا پناه ببری به آغوشی، نوازشی، گفتگویی، درست می شَوَدی، بوسه ای، حضوری، دیداری... و هیچکس هیچ‌جای جهانت نباشد.


@asheghanehaye_fatima
"أيها اللامنسي رحلتُ عنكَ طويلاً و لم اغادرك..."

ای‌ از یاد نرفته!
دیری‌ست رها کرده‌ام تو را
از تو اما رها نگشته‌ام...



#غادة_السمان
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
" شعلهٔ رمیده "


باید که عطر بوسهٔ خاموشش
با ناله های شوق بیامیزد
در گیسوان آن زن افسونگر
دیوانه وار عشق و هوس ریزد

باید شراب بوسه بیاشامد
از ساغر لبان فریباایی
مستانه سر گذارد و آرامد
بر تکیه گاه سینهٔ زیبایی

ای آرزوی تشنه به گرد او
بیهوده تار عمر به چه می بندی ؟
روزی رسد که خسته و وامانده
بر این تلاش بیهوده می خندی


ـ «اهواز ـ زمستان ۱۳۳۲»
ـ مجموعه اشعار فروغ فرخزاد
ـ از دفتر شعر اسیر

@asheghanehaye_fatima
در آغوش هم،
در این دایره‌ی بی‌پایان،
من امتدادِ تو اَم
               یا
               تو امتدادِ منی!...


#شمس_لنگرودی

@asheghanehaye_fatima
رازی‌ است در آن چشم سیاهت، بنمایش
شعری نسروده‌ست نگاهت، بسرایش

خوش می‌چرد آهوی لبت، غافل از این لب
این لب که پلنگانه کمین کرده برایش

سیبی است زنخدان بهشتیت که ناچار
پرهیز مرا می‌شکند وسوسه‌هایش

گستردگی سینه ات آفاق فلق‌هاست
مرغی است لبم، پر زده اکنون به هوایش

آغوش تو ای دوست! در باغ بهشت است
یک شب بدرآی از خود و بر من بگشایش

هر دیده که بینم به تو می‌سنجم و زشت است
چشمی که تو را دید، جز این نیست سزایش!

دل بیمش از این نیست که در بند تو افتاد
ترسد که کنی روزی از این بند رهایش

وصل تو، خود جان و همه جان جوان است
غم نیست اگر جان بستانی به بهایش

بانوی من، اندیشه مکن، عشق نمرده است
در شعر من، این سان که بلند است صدایش

#حسین_منزوی


@asheghanehaye_fatima
باور کن دلتنگی نه رنگ دارد و نه عطر و نه صدا!
اما تا دلت بخواهد درد دارد… دردی عمیق که قلبت باید از آن به خود بپیچد و های های گریه کند…

#سیما_امیرخانی

@asheghanehaye_fatima