مرا به بوی خوشَت جان ببخش و زنده بدار
کـه از تـوُ چیزی از ایـن بیشتر نمی خواهم
#حسین_منزوی
@asheghanehaye_fatima
کـه از تـوُ چیزی از ایـن بیشتر نمی خواهم
#حسین_منزوی
@asheghanehaye_fatima
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچچیز…
هیچچیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمیرهاند…
#سهراب_سپهری
@asheghanehaye_fatima
دلم عجیب گرفته است
و هیچچیز…
هیچچیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمیرهاند…
#سهراب_سپهری
@asheghanehaye_fatima
Ya Aashikat Al Wardi .. كارلا شمعون - يا عاشقة الورد
Carla Chamoun
🎧 يا عاشقة الورد/ ای عاشق گل
زكي ناصف 🇱🇧
ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل
سردر گم است یا منتظر میماند؟ قلبش به ستوه آمده
بلندی چیست؟ ماه چیست؟ وجد و شببیداری چیست؟
اگر تو باز هم نگران شوی، در افق سرگردان شوی
در گرگ و میش هم که شنا کنی، سرگردانیات فرو نمینشیند
ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل
ستارهای در افق، با شادی و آسایش شروع به آوازخواندن
همین امروز و نه فردا، آنکه وعده داده باید وفا کند
ای الهامپذیر از رازها، گلهگذاری به تو سودی نمیرساند
معشوقت نیز جز به آن گُلی که برگونه شکفته عشق نمیورزد
ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل
ترجمه: #مهدی_فهیمی
@asheghanehaye_fatima
زكي ناصف 🇱🇧
ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل
سردر گم است یا منتظر میماند؟ قلبش به ستوه آمده
بلندی چیست؟ ماه چیست؟ وجد و شببیداری چیست؟
اگر تو باز هم نگران شوی، در افق سرگردان شوی
در گرگ و میش هم که شنا کنی، سرگردانیات فرو نمینشیند
ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل
ستارهای در افق، با شادی و آسایش شروع به آوازخواندن
همین امروز و نه فردا، آنکه وعده داده باید وفا کند
ای الهامپذیر از رازها، گلهگذاری به تو سودی نمیرساند
معشوقت نیز جز به آن گُلی که برگونه شکفته عشق نمیورزد
ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل
ترجمه: #مهدی_فهیمی
@asheghanehaye_fatima
هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت
هزار یاد سر و دست و بازو و دوشت
تو آفتاب زمینی و آسمان به شرف
غلام جمله غلامان حلقه در گوشت
اگر در آینه بینی و چشم سرمه کنی
به یک کرشمه کنند آن دو فتنه بی هوشت
به دست باد صبا بوسه ای فرست و بکن
نبات مصر کساد از لب شکر جوشت
حکیم نزاری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
هزار یاد سر و دست و بازو و دوشت
تو آفتاب زمینی و آسمان به شرف
غلام جمله غلامان حلقه در گوشت
اگر در آینه بینی و چشم سرمه کنی
به یک کرشمه کنند آن دو فتنه بی هوشت
به دست باد صبا بوسه ای فرست و بکن
نبات مصر کساد از لب شکر جوشت
حکیم نزاری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
«کالثلج الا ول انت،
تسعدنی دونان تشعر.»
مانند اولین برفی،
بیآن که بدانی،
خوش حالم میکنی.
@asheghanehaye_fatima
تسعدنی دونان تشعر.»
مانند اولین برفی،
بیآن که بدانی،
خوش حالم میکنی.
@asheghanehaye_fatima
اگر انسان انسان باشد و رابطه اش با جهان رابطه ای انسانی باشد، عشق با عشق و اعتماد با اعتماد مبادله
می شود.
اگر بخواهید از هنر لذت ببرید، باید از درک هنری برخوردار باشید!
اگر بخواهید بر دیگران تاثیر بگذارید باید بتوانید تاثیری برانگیزنده و مشوقانه بر دیگران داشته باشید!
#اریک_فروم
@asheghanehaye_fatima
می شود.
اگر بخواهید از هنر لذت ببرید، باید از درک هنری برخوردار باشید!
اگر بخواهید بر دیگران تاثیر بگذارید باید بتوانید تاثیری برانگیزنده و مشوقانه بر دیگران داشته باشید!
#اریک_فروم
@asheghanehaye_fatima
عشق به آدمی این توانایی را می بخشد که قیافه ی واقعی خود را نشان دهد؛ شکفته شود؛ سلاح های دفاعی خود را از دست بنهد؛ و بگذارد نه تنها از نظر جسمی که از نظر روانی و معنوی نیز کاملا عریان شود. به عبارتی، آدمی به جای آن که خویشتن واقعی خود را پنهان سازد، می گذارد چهره ی واقعی اش دیده شود. ما در روابط عادی خود با اطرافیان تا حدودی مرموز هستیم و نمی گذاریم طرف مقابل پی به خویشتن واقعی ما ببرد، اما در رابطه ی عاشقانه نمی توانیم چهره واقعی خود را پنهان کنیم.
سرانجام چیزی که شاید حائز اهمیت بسیار هم باشد آن است که اگر چیزی را دوست بداریم یا به چیزی عمیقا علاقه مند شویم و یا شیفته ی چیزی شویم، کمتر دچار وسوسه می شویم که در ماهیت آن چیز دخالت بکنیم، یا تصمیم به کنترل آزمودنی بگیریم، یا آن را تغییر دهیم و یا اصلاح کنیم. من به این نتیجه رسیده ام که آدمی وقتی کسی یا چیزی را دوست داشته باشد، آن را رها می کند تا به حال خود باشد.
#آبراهام_مزلو
کتاب: زندگی در اینجا و اکنون
ترجمه: مهین میلانی
@asheghanehaye_fatima
سرانجام چیزی که شاید حائز اهمیت بسیار هم باشد آن است که اگر چیزی را دوست بداریم یا به چیزی عمیقا علاقه مند شویم و یا شیفته ی چیزی شویم، کمتر دچار وسوسه می شویم که در ماهیت آن چیز دخالت بکنیم، یا تصمیم به کنترل آزمودنی بگیریم، یا آن را تغییر دهیم و یا اصلاح کنیم. من به این نتیجه رسیده ام که آدمی وقتی کسی یا چیزی را دوست داشته باشد، آن را رها می کند تا به حال خود باشد.
#آبراهام_مزلو
کتاب: زندگی در اینجا و اکنون
ترجمه: مهین میلانی
@asheghanehaye_fatima
.
من هم يك روزگاری مثل تو بودم، خيلی احساساتی و رمانتیک،
اما روزگار عوضم كرد.
جسم آدم توی كارخونۀ ننۀ آدم درست میشه، روح آدم توی كارخونۀ دنيا
#ايرج_پزشکزاد
- داییجان ناپلئون -
@asheghanehaye_fatima
من هم يك روزگاری مثل تو بودم، خيلی احساساتی و رمانتیک،
اما روزگار عوضم كرد.
جسم آدم توی كارخونۀ ننۀ آدم درست میشه، روح آدم توی كارخونۀ دنيا
#ايرج_پزشکزاد
- داییجان ناپلئون -
@asheghanehaye_fatima
صد سال که تنها باشی
جز در خیال یک درخت
هیچ جایِ آرزوهایِ سبز جا نمیگیری
#نیکی_فیروزکوهی
📚پاييز صد ساله شد
@asheghanehaye_fatima
جز در خیال یک درخت
هیچ جایِ آرزوهایِ سبز جا نمیگیری
#نیکی_فیروزکوهی
📚پاييز صد ساله شد
@asheghanehaye_fatima
من قوی هستم. یعنی عادت کردهام که قوی باشم. یا به قولِ تو به خودم تلقین کردهام که باید قوی باشم، که باید هیچ انتظاری از کسی نداشته باشم. مثلا وقتی تو داشتی پایین چشمِ مرا نوازش میکردی، خوب، من خوشم میآمد. اما یکدفعه فکر کردم نکند دارم گریه میکنم و تو داری اشک های مرا پاک میکنی ...
#هوشنگ_گلشیری
@asheghanehaye_fatima
#هوشنگ_گلشیری
@asheghanehaye_fatima
به چشم ناز و زیبایت چه باید گفت جز جادو
به باغ سبز رویایت چه باید گفت جز جادو
نوشتم سبز، یاد جنگل خیس نم افتادم
به نارنج و به نعنایت چه باید گفت جز جادو
خودت ماهی و دلخواهی و واویلاست افسونت
به موجا موج دریایت چه باید گفت جز جادو
نگاهی بس که این دل را به حیرانی بلرزانی
به این طرز تماشایت چه باید گفت جز جادو
مرا پیش از به دنیا آمدن مجنون خود کردی
به راه و رسم لیلایت چه باید گفت جز جادو
چنان اسلیمی قالی دیبایی و زیبایی
به نقش قد و بالایت چه باید گفت جز جادو
بهارین چشمی و پاییز گیسو؛ سبز و زرینباف
به این تلفیق غوغایت، چه باید گفت جز جادو
مرا در خواب بوسیدی، شراب از مستیام سر رفت
به گیرایی لبهایت چه باید گفت جز جادو
مرامت عشق و نامت عشق و لبخند مدامت عشق
به عشق واژه آرایت چه باید گفت جز جادو
غزل خواندی و رقصاندی جهان را و به من گفتی
به هر بیت غزلهایت چه باید گفت جز جادو
عاشقانه های #شهراد_میدری
@asheghanehaye_fatima
به باغ سبز رویایت چه باید گفت جز جادو
نوشتم سبز، یاد جنگل خیس نم افتادم
به نارنج و به نعنایت چه باید گفت جز جادو
خودت ماهی و دلخواهی و واویلاست افسونت
به موجا موج دریایت چه باید گفت جز جادو
نگاهی بس که این دل را به حیرانی بلرزانی
به این طرز تماشایت چه باید گفت جز جادو
مرا پیش از به دنیا آمدن مجنون خود کردی
به راه و رسم لیلایت چه باید گفت جز جادو
چنان اسلیمی قالی دیبایی و زیبایی
به نقش قد و بالایت چه باید گفت جز جادو
بهارین چشمی و پاییز گیسو؛ سبز و زرینباف
به این تلفیق غوغایت، چه باید گفت جز جادو
مرا در خواب بوسیدی، شراب از مستیام سر رفت
به گیرایی لبهایت چه باید گفت جز جادو
مرامت عشق و نامت عشق و لبخند مدامت عشق
به عشق واژه آرایت چه باید گفت جز جادو
غزل خواندی و رقصاندی جهان را و به من گفتی
به هر بیت غزلهایت چه باید گفت جز جادو
عاشقانه های #شهراد_میدری
@asheghanehaye_fatima
چو عشقت دردلم جا کرد و شهر دل گرفت از من
مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته
بعشقت دل نهادم زینجهان آسوده گردیدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم
کشیدم پای از کوی تو من آهسته آهسته
فیض کاشانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته
بعشقت دل نهادم زینجهان آسوده گردیدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم
کشیدم پای از کوی تو من آهسته آهسته
فیض کاشانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
رفته بودم سر انباری وسایل به جا مانده از اسبابکشی. یک هدیه قدیمی بود که هر چه فکر کردم یادم نیامد چه کسی چه زمانی زحمتش را کشیده. حس غریب ناتوانی در بازیابی کامل یک خاطره خوب. حس گم کردن تکه مهمی از یک اتفاق شیرین. انگار کسی قسمتی از نقاشی زیبایی را پاک کرده باشد. انگار لامپی از لامپهای خانه ذهنت سوخته باشد. انگار یکی از بهانههای دلخوشی را از تو دزدیده باشند. انگار درختی از درختان خیالت را آفت زده باشد. انگار بخشی از پسانداز عاطفیت را از دست داده باشی.
#امیرعلی_بنی_اسدی
@asheghanehaye_fatima
#امیرعلی_بنی_اسدی
@asheghanehaye_fatima
غباری گردم و روزی بدامان تو بنشینم
شوم آئینه و بر کام دل روی ترا بینم
شوم ابریشم و در جامه ات خود را کنم پنهان
که افتد اتفاق بوسه بر آن دست سیمینم
مناز ای آسمان بر ماه و پروینت که بی آن مه
به هر شب اوفتد از چشم تر صد عقد پروینم
شب رحلت ببالین گر کسی را شمع افروزند
به آن امید میمیرم که باشی شمع بالینم
اگر چه بلبلم گل را بهنگام نواخوانی
بتیمارم چو ناید گل چو بوتیمار بنشینم
مبادا تا گلی بینم بگلزار جهان جز تو
بگرد چشم هر شب از مژه خاشاک میچینم
آشفته شیرازی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
شوم آئینه و بر کام دل روی ترا بینم
شوم ابریشم و در جامه ات خود را کنم پنهان
که افتد اتفاق بوسه بر آن دست سیمینم
مناز ای آسمان بر ماه و پروینت که بی آن مه
به هر شب اوفتد از چشم تر صد عقد پروینم
شب رحلت ببالین گر کسی را شمع افروزند
به آن امید میمیرم که باشی شمع بالینم
اگر چه بلبلم گل را بهنگام نواخوانی
بتیمارم چو ناید گل چو بوتیمار بنشینم
مبادا تا گلی بینم بگلزار جهان جز تو
بگرد چشم هر شب از مژه خاشاک میچینم
آشفته شیرازی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima