@asheghanehaye_fatima
حرف زدن از خداحافظی، آسان تر است.
حرف باور کردنی ست، خداحافظی ست که کار را سخت می کند.
اگر باور نکنی رفتنِ آدم ها را، اگر باور نکنی این "خداحافظ " ی که می گویند، واقعی است، هزاری هم که بگویند "خداحافظ "، باز هم هستند، تمام نمی شوند.
با وجودِ جای خالی شان که قرار است تا همیشه بماند...
📖 #این_هیولا_تو_را_دوست_دارد
#لیلی_مجیدی
حرف زدن از خداحافظی، آسان تر است.
حرف باور کردنی ست، خداحافظی ست که کار را سخت می کند.
اگر باور نکنی رفتنِ آدم ها را، اگر باور نکنی این "خداحافظ " ی که می گویند، واقعی است، هزاری هم که بگویند "خداحافظ "، باز هم هستند، تمام نمی شوند.
با وجودِ جای خالی شان که قرار است تا همیشه بماند...
📖 #این_هیولا_تو_را_دوست_دارد
#لیلی_مجیدی
@asheghanehaye_fatima
میخندم اما ته دلم تير میكشد. ياد همه آدمهايى میافتم كه میتوانستم كنارشان ما بشوم، اما...
همه آدمهايی كه به درد هم میخورديم و میتوانستيم درد تنهايی اين راه دراز عمر را برای هم درمان كنيم، اما...
همه آدمهايی كه با ديدنشان ترس توی دلم میافتاد كه مبادا آدم زندگی من نباشند و با سهم خودم اشتباهی بگيرمشان و ناگهان از هم میپاشيدم، از تصور اينكه كسی نفسبهنفس من زندگی كند.
از تصور پيوند با كسی كه تا ديروز نمیشناختمش، ترس برم میداشت و همه اين سالها فرار مىكردم...
#لیلی_بخشی
کتاب #همه_ما_مثل_هم_هستیم
میخندم اما ته دلم تير میكشد. ياد همه آدمهايى میافتم كه میتوانستم كنارشان ما بشوم، اما...
همه آدمهايی كه به درد هم میخورديم و میتوانستيم درد تنهايی اين راه دراز عمر را برای هم درمان كنيم، اما...
همه آدمهايی كه با ديدنشان ترس توی دلم میافتاد كه مبادا آدم زندگی من نباشند و با سهم خودم اشتباهی بگيرمشان و ناگهان از هم میپاشيدم، از تصور اينكه كسی نفسبهنفس من زندگی كند.
از تصور پيوند با كسی كه تا ديروز نمیشناختمش، ترس برم میداشت و همه اين سالها فرار مىكردم...
#لیلی_بخشی
کتاب #همه_ما_مثل_هم_هستیم
I Can Hear Christmas
Ebi & Liel Kolet
ترانه #کریسمس با صدای #ابی و #لیلی_کولت( به مناسبت میلاد مسیح پیامبر مهر و روشنایی و آغاز جشن کریسمس)
@asheghanehaye_fatima🎄
@asheghanehaye_fatima🎄
@asheghanehaye_fatima
میخندم اما ته دلم تير میكشد. ياد همه آدمهايى میافتم كه میتوانستم كنارشان ما بشوم، اما...
همه آدمهايی كه به درد هم میخورديم و میتوانستيم درد تنهايی اين راه دراز عمر را برای هم درمان كنيم، اما...
همه آدمهايی كه با ديدنشان ترس توی دلم میافتاد كه مبادا آدم زندگی من نباشند و با سهم خودم اشتباهی بگيرمشان و ناگهان از هم میپاشيدم، از تصور اينكه كسی نفسبهنفس من زندگی كند.
از تصور پيوند با كسی كه تا ديروز نمیشناختمش، ترس برم میداشت و همه اين سالها فرار مىكردم...
#لیلی_بخشی
کتاب #همه_ما_مثل_هم_هستیم
میخندم اما ته دلم تير میكشد. ياد همه آدمهايى میافتم كه میتوانستم كنارشان ما بشوم، اما...
همه آدمهايی كه به درد هم میخورديم و میتوانستيم درد تنهايی اين راه دراز عمر را برای هم درمان كنيم، اما...
همه آدمهايی كه با ديدنشان ترس توی دلم میافتاد كه مبادا آدم زندگی من نباشند و با سهم خودم اشتباهی بگيرمشان و ناگهان از هم میپاشيدم، از تصور اينكه كسی نفسبهنفس من زندگی كند.
از تصور پيوند با كسی كه تا ديروز نمیشناختمش، ترس برم میداشت و همه اين سالها فرار مىكردم...
#لیلی_بخشی
کتاب #همه_ما_مثل_هم_هستیم
🌾
دود میکنم احساساتم را این بار
در ته استکان شرابے
جا مانده از نبرد دیشب
و من نشسته ،
مرور میکنمــ
در ذهنمــ
آغوشهاے
نصفه مانده دیشبمانــ را
#لیلی_ص
@asheghanehaye_fatima
دود میکنم احساساتم را این بار
در ته استکان شرابے
جا مانده از نبرد دیشب
و من نشسته ،
مرور میکنمــ
در ذهنمــ
آغوشهاے
نصفه مانده دیشبمانــ را
#لیلی_ص
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
و بدین سان است
که در دل آفتاب
و در برابر افق
که دامنه دیگر روز را روشن می کند
تشنگی به بند می کشاند و شکنجه می دهد
و زخم کهنه
به مانند روز نخست، خونین است
و دل در گرما
چون ردیف پیازها در درازای دیوار
برشته می شود
هرچه بیشتر بگذرد
دست هاشان
بیشتر شکل خاک می گیرد
هرچه بیشتر بگذرد
چشم هاشان
بیشتر شکل آسمان می گیرد.
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:
#لیلی_گلستان
و بدین سان است
که در دل آفتاب
و در برابر افق
که دامنه دیگر روز را روشن می کند
تشنگی به بند می کشاند و شکنجه می دهد
و زخم کهنه
به مانند روز نخست، خونین است
و دل در گرما
چون ردیف پیازها در درازای دیوار
برشته می شود
هرچه بیشتر بگذرد
دست هاشان
بیشتر شکل خاک می گیرد
هرچه بیشتر بگذرد
چشم هاشان
بیشتر شکل آسمان می گیرد.
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:
#لیلی_گلستان
@asheghanehaye_fatima
به همین غلظت بخوان
که من به #عشق اعتقاااادی نداارمممم!
اما #دوست داشتن خالصانه را عجیب می پسندم...
#لیلی و مجنون،بیژن و منیژه،شیرین و فرهاد
برایم افسانه ای بیش نیست
من به جدیت، به همت، به تلاش اعتقاد دارم
به اینکه آدمی اگر با جدیت بخواهد میتواند با همت تلاش کند تا شرایط را تغییر دهد و قدرت را در دست بگیرد
به همین سادگی...
این عشق های خیالی توهم برانگیز که در فیلم ها و سریال ها به تصویر کشیده می شود؛که یکی با یک نگاه دل میبازد و
یکی دیگر جذب ناز و کرشمه ی دیگری می شود محو تیپو قیافه و اندامش!
بزرگترین خیانت و سوبرداشت به معنای دلدادگی و عشق است
در رابطه های سالم و #دوست داشتن های واقعی یکی دست روی دست نمیگذارد تا طرف دیگر به تنهایی بار رابطه را بدوش بکشد
هیچگاه امر و نهی کردن،
داد و بیداد کردن،خیانت های پنهانی ،دروغ و دورنگی و ناسزا گفتن وجود ندارد
در رابطه های سالم و دلدادگی های واقعی
یکی به پایدیگری نمی سوزد و نمی سازد
و سهمش از زندگی تنها بغض های فرومانده در گلو ، اشک های یواشکی شبانه نیست
در رابطه های سالم #حال دلت خوب است
حال دلت خوب است
چون میدانی در کنارت کسی هست
که برای داشتنت
برای بودنت
برای ماندنت
اصلا برای همین حال خوبت
#تلاش میکند!
#عادل_دانتیسم
به همین غلظت بخوان
که من به #عشق اعتقاااادی نداارمممم!
اما #دوست داشتن خالصانه را عجیب می پسندم...
#لیلی و مجنون،بیژن و منیژه،شیرین و فرهاد
برایم افسانه ای بیش نیست
من به جدیت، به همت، به تلاش اعتقاد دارم
به اینکه آدمی اگر با جدیت بخواهد میتواند با همت تلاش کند تا شرایط را تغییر دهد و قدرت را در دست بگیرد
به همین سادگی...
این عشق های خیالی توهم برانگیز که در فیلم ها و سریال ها به تصویر کشیده می شود؛که یکی با یک نگاه دل میبازد و
یکی دیگر جذب ناز و کرشمه ی دیگری می شود محو تیپو قیافه و اندامش!
بزرگترین خیانت و سوبرداشت به معنای دلدادگی و عشق است
در رابطه های سالم و #دوست داشتن های واقعی یکی دست روی دست نمیگذارد تا طرف دیگر به تنهایی بار رابطه را بدوش بکشد
هیچگاه امر و نهی کردن،
داد و بیداد کردن،خیانت های پنهانی ،دروغ و دورنگی و ناسزا گفتن وجود ندارد
در رابطه های سالم و دلدادگی های واقعی
یکی به پایدیگری نمی سوزد و نمی سازد
و سهمش از زندگی تنها بغض های فرومانده در گلو ، اشک های یواشکی شبانه نیست
در رابطه های سالم #حال دلت خوب است
حال دلت خوب است
چون میدانی در کنارت کسی هست
که برای داشتنت
برای بودنت
برای ماندنت
اصلا برای همین حال خوبت
#تلاش میکند!
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
تاس رو بنداز
اگه می خوای امتحان کنی
بروتا ته خط
اگر نه همون بهتر که شروع نکنی
اگر می خواهی امتحان کنی
.بروتا ته خط...
شاید قیمتش سه چهار روز گرسنگی باشه
شاید هم یخ زدن رو نیمکت پارک
شاید قیمتش زندان رفتن باشه
ریشخند
تحقیر
یا گوشه گیری
انزوا جایزه اته
و بقیه اش امتحان صبر و بردباریت
امتحان مصمم بودنت
تو پیش می روی
علیرغم طرد شدن ها
و بدترین بلاها
و می بینی که بهتر از هر چیز دیگری است
که رویایش را در سر می پروراندی
اگر قرار است امتحان کنی
بروتا ته خط
هیچ حس دیگه ای به پایش نمی رسه
با خدایان تنها خواهی بود
و شبهایت را
شعله های آتش
روشن خواهند کرد
برو ، ادامه بده ، برو
تا ته خط
تا ته خط
به پشت زندگی سوار شو
و تامرزهای قطعی شادی بتاز
این تنها مبارزه با ارزشی است
که وجود دارد .
#چارلز_بوکوفسکی
#شاعر_آمریکا
ترجمه :
#لیلی_مسلمی
تاس رو بنداز
اگه می خوای امتحان کنی
بروتا ته خط
اگر نه همون بهتر که شروع نکنی
اگر می خواهی امتحان کنی
.بروتا ته خط...
شاید قیمتش سه چهار روز گرسنگی باشه
شاید هم یخ زدن رو نیمکت پارک
شاید قیمتش زندان رفتن باشه
ریشخند
تحقیر
یا گوشه گیری
انزوا جایزه اته
و بقیه اش امتحان صبر و بردباریت
امتحان مصمم بودنت
تو پیش می روی
علیرغم طرد شدن ها
و بدترین بلاها
و می بینی که بهتر از هر چیز دیگری است
که رویایش را در سر می پروراندی
اگر قرار است امتحان کنی
بروتا ته خط
هیچ حس دیگه ای به پایش نمی رسه
با خدایان تنها خواهی بود
و شبهایت را
شعله های آتش
روشن خواهند کرد
برو ، ادامه بده ، برو
تا ته خط
تا ته خط
به پشت زندگی سوار شو
و تامرزهای قطعی شادی بتاز
این تنها مبارزه با ارزشی است
که وجود دارد .
#چارلز_بوکوفسکی
#شاعر_آمریکا
ترجمه :
#لیلی_مسلمی
هر روز شبیه یک چیزم
امّا سرخ...
دیروز شمعدانی شده بودم، لبِ پنجره
رو به دستان تو
امروز صبح، ماهی بودم
هارمونی زیبایی بود، گلدان و پولک!
امشب به گمانم، یک تکّه ابر شوم
حل شوم در خلسه ی نگاه تو
هی من ببارم، هی تو تماشا کنی...
#لیلی_موذنی
@asheghanehaye_fatima
امّا سرخ...
دیروز شمعدانی شده بودم، لبِ پنجره
رو به دستان تو
امروز صبح، ماهی بودم
هارمونی زیبایی بود، گلدان و پولک!
امشب به گمانم، یک تکّه ابر شوم
حل شوم در خلسه ی نگاه تو
هی من ببارم، هی تو تماشا کنی...
#لیلی_موذنی
@asheghanehaye_fatima
من عشقات را فراموش کردهام
اما هنوز، پشت هر پنجره
تصویری گذرا از تو میبینم.
به خاطر تو
عطر تندِ تابستان
عذابام میدهد.
به خاطر تو
من دوباره
به جستوجوی آرزوهای از دست رفتهام برآمدهام؛
مثل آرزو کردن هنگام عبور یک ستاره یا شهاب.
I have forgotten your love, yet I seem to
Glimpse you in every window.
Because of you, the heady perfumes of
Summer pain me; because of you, I again
Seek out the signs that precipitate desires:
Shooting stars, falling objects.
■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda" | شیلی ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |
■●برگردان: #حسین_خسروی | √●بخشی از شعر «عشق»
📸●عکس: #لیلی_نیکفر
@asheghanehaye_fatima
اما هنوز، پشت هر پنجره
تصویری گذرا از تو میبینم.
به خاطر تو
عطر تندِ تابستان
عذابام میدهد.
به خاطر تو
من دوباره
به جستوجوی آرزوهای از دست رفتهام برآمدهام؛
مثل آرزو کردن هنگام عبور یک ستاره یا شهاب.
I have forgotten your love, yet I seem to
Glimpse you in every window.
Because of you, the heady perfumes of
Summer pain me; because of you, I again
Seek out the signs that precipitate desires:
Shooting stars, falling objects.
■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda" | شیلی ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |
■●برگردان: #حسین_خسروی | √●بخشی از شعر «عشق»
📸●عکس: #لیلی_نیکفر
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
هر روز شبیه یک چیزم
امّا سرخ...
دیروز شمعدانی شده بودم، لبِ پنجره
رو به دستان تو
امروز صبح، ماهی بودم
هارمونی زیبایی بود، گلدان و پولک!
امشب به گمانم، یک تکّه ابر شوم
حل شوم در خلسه ی نگاه تو
هی من ببارم، هی تو تماشا کنی...
#لیلی_موذنی
هر روز شبیه یک چیزم
امّا سرخ...
دیروز شمعدانی شده بودم، لبِ پنجره
رو به دستان تو
امروز صبح، ماهی بودم
هارمونی زیبایی بود، گلدان و پولک!
امشب به گمانم، یک تکّه ابر شوم
حل شوم در خلسه ی نگاه تو
هی من ببارم، هی تو تماشا کنی...
#لیلی_موذنی
@asheghanehaye_fatima
"درختِ سبزِ کوچولو"
روزگارِ خوشِ گذشتهم، گذشته.
اینجور
به نظر
میاد.
هیچی تو این دنیا
واسهی
همیشه
نمیپاد.
زمونی بازی میکردم
تا جایی
که پاک
از پا
درآم
حالا پیری و درموندگی
ورقِ سیاه
کشیده برام
چش میندازم به جاده و اون ته
چشام یه درختِ کوچولو میبینن.
از تهِ جاده، چشای آلبالو گیلاسیم
یه تیکه زمین و یه درخت کوچولو میچینن.
منتظرن پناهم بدن
برگای خنکِ درختِ کوچولو.
درختِ سبزِ کوچولو!
آی درختِ سبزِ کوچولو!
لنگستون هیوز - شاعر آمریکایی
برگردان و دکلمه: احمد شاملو
نوازندگان: پیمان فخاریان و لیلی مرتضوی
ناشر صوتی: موسسه فرهنگی هنری ماهور
@mahoorinstitute
#Langston_Hughes
#لنگستون_هیوز
#احمد_شاملو
#پیمان_فخاریان
#لیلی_مرتضوی
#نشر_ماهور
"درختِ سبزِ کوچولو"
روزگارِ خوشِ گذشتهم، گذشته.
اینجور
به نظر
میاد.
هیچی تو این دنیا
واسهی
همیشه
نمیپاد.
زمونی بازی میکردم
تا جایی
که پاک
از پا
درآم
حالا پیری و درموندگی
ورقِ سیاه
کشیده برام
چش میندازم به جاده و اون ته
چشام یه درختِ کوچولو میبینن.
از تهِ جاده، چشای آلبالو گیلاسیم
یه تیکه زمین و یه درخت کوچولو میچینن.
منتظرن پناهم بدن
برگای خنکِ درختِ کوچولو.
درختِ سبزِ کوچولو!
آی درختِ سبزِ کوچولو!
لنگستون هیوز - شاعر آمریکایی
برگردان و دکلمه: احمد شاملو
نوازندگان: پیمان فخاریان و لیلی مرتضوی
ناشر صوتی: موسسه فرهنگی هنری ماهور
@mahoorinstitute
#Langston_Hughes
#لنگستون_هیوز
#احمد_شاملو
#پیمان_فخاریان
#لیلی_مرتضوی
#نشر_ماهور
Forwarded from اتچ بات
شعرِ: «بلوز شیک»
■سرودهی: #ولادیمیر_مایاکوفسکی (روسیه، ۱۹۳۰-۱۸۹۳)
🎙●با صدای: #لیلی_بریک (معشوقهی مایاکوفسکی)
برگردان: #بابک_شهاب
■لباس خودنمایی
من خود، خواهم دوخت شلوارِ سیاه را
از مخملِ صدایام.
و پیراهنی زرد با سه متر از غروبِ خورشید.
در طولِ خیابان اصلیِ دنیا،
در طولِ کوچههایِ خوشظاهرش
بیمقصد راه خواهم رفت،
با گامِ دُنژوان، آدمی جلف و خودنما.
بگذار زمین مستعد و آرام دم برآورد:
«تو تجاوز خواهی کرد به پاکیِ بهارِ سبز.»
و من فریاد خواهم کرد بر خورشید، با پوزخندی بیشرمانه
«میخواهم متکبرانه راه روم بر آسفالت.»
اینگونه نیست، زیرا آسمان آبی است،
و زمین معشوقهی من است در این
پاکیِ بهار،
که من به تو اشعاری میبخشم
به بیمعناییِ بی–با تو
و به تیزی و سودمندیِ خلالِ دندانها.
زنانی که عشق میورزید به جسمام، و تو ای دختر که نگاه میکنی به من
همچو برادر،
روانه کنید بر من تبسمهایتان را، منِ شاعر
خواهم دوخت آنها را چون گلهایی
بر لباس خودنماییام.
#ولادیمیر_مایاکوفسکی
برگردان: #سارا_ابوطالبی
@asheghanehaye_fatima
■سرودهی: #ولادیمیر_مایاکوفسکی (روسیه، ۱۹۳۰-۱۸۹۳)
🎙●با صدای: #لیلی_بریک (معشوقهی مایاکوفسکی)
برگردان: #بابک_شهاب
■لباس خودنمایی
من خود، خواهم دوخت شلوارِ سیاه را
از مخملِ صدایام.
و پیراهنی زرد با سه متر از غروبِ خورشید.
در طولِ خیابان اصلیِ دنیا،
در طولِ کوچههایِ خوشظاهرش
بیمقصد راه خواهم رفت،
با گامِ دُنژوان، آدمی جلف و خودنما.
بگذار زمین مستعد و آرام دم برآورد:
«تو تجاوز خواهی کرد به پاکیِ بهارِ سبز.»
و من فریاد خواهم کرد بر خورشید، با پوزخندی بیشرمانه
«میخواهم متکبرانه راه روم بر آسفالت.»
اینگونه نیست، زیرا آسمان آبی است،
و زمین معشوقهی من است در این
پاکیِ بهار،
که من به تو اشعاری میبخشم
به بیمعناییِ بی–با تو
و به تیزی و سودمندیِ خلالِ دندانها.
زنانی که عشق میورزید به جسمام، و تو ای دختر که نگاه میکنی به من
همچو برادر،
روانه کنید بر من تبسمهایتان را، منِ شاعر
خواهم دوخت آنها را چون گلهایی
بر لباس خودنماییام.
#ولادیمیر_مایاکوفسکی
برگردان: #سارا_ابوطالبی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
موسیقی Concierto de Aranjuez با تکنوازی گیتار لیلی افشار
qasedak_che_khabar mir
🎼●اجرای قطعهی: «کنسرتوی آرانخوئز»
"Concierto de Aranjuez"
■اثر: #خواکین_رودریگو | اسپانیا، ۱۹۹۹–۱۹۰۱ |
■نوازندهی گیتار: #لیلی_افشار | ایران، ۱۳۳۸ |
#موسیقی_بیکلام
@asheghanehaye_fatima
"Concierto de Aranjuez"
■اثر: #خواکین_رودریگو | اسپانیا، ۱۹۹۹–۱۹۰۱ |
■نوازندهی گیتار: #لیلی_افشار | ایران، ۱۳۳۸ |
#موسیقی_بیکلام
@asheghanehaye_fatima
باید مدام کوک کرد
دلی را که از خستگی روزگار
صدایش ناموزونست
باید جان را نواخت
چه به سرود
چه به حضور؛
و امید آوازیست
که هر روز باید خواند.
#لیلی_هژیر
@asheghanehaye_fatima
دلی را که از خستگی روزگار
صدایش ناموزونست
باید جان را نواخت
چه به سرود
چه به حضور؛
و امید آوازیست
که هر روز باید خواند.
#لیلی_هژیر
@asheghanehaye_fatima
#فروغ_فرخزاد از نگاه #لیلی_گلستان دختر #ابراهیم_گلستان
ـ لحظۀ ورود فروغ فرخزاد به داستان زندگی شما کجا بود؟
ـ بهنظرم اصلاً موضوع مهمی نیست. من در پاریس بودم که او آمد اینجا. دختر جوان بدبختی بود که محتاج همهچیز بود. محتاج پول، محتاج زندگی بهتر، محتاج کسی که بیاید و راه و چاه زندگی را نشانش بدهد و یکی را گیر آورد و چسبید به او!
به او حق میدهم، چون پدرم واقعاً مرد جذابی بود و هنوز هم هست. خیلی زیبا بود، یعنی زیباترین مردی است که من در ایران دیدم . خب، وقتی یک دختر جوان که شعر هم بلد است میآید پیش همچین مردی برای منشیگری، باید هم عاشق شود.
طبیعی است که پدرم مرد الواطی نبود، خوشگل بود، مشهور بود، قشنگ حرف میزد، لباسهای معمولی میپوشید و دلش میخواست خوب زندگی کند...
▫️بخشی از گفتوگو با لیلی گلستان
@asheghanehaye_fatima
ـ لحظۀ ورود فروغ فرخزاد به داستان زندگی شما کجا بود؟
ـ بهنظرم اصلاً موضوع مهمی نیست. من در پاریس بودم که او آمد اینجا. دختر جوان بدبختی بود که محتاج همهچیز بود. محتاج پول، محتاج زندگی بهتر، محتاج کسی که بیاید و راه و چاه زندگی را نشانش بدهد و یکی را گیر آورد و چسبید به او!
به او حق میدهم، چون پدرم واقعاً مرد جذابی بود و هنوز هم هست. خیلی زیبا بود، یعنی زیباترین مردی است که من در ایران دیدم . خب، وقتی یک دختر جوان که شعر هم بلد است میآید پیش همچین مردی برای منشیگری، باید هم عاشق شود.
طبیعی است که پدرم مرد الواطی نبود، خوشگل بود، مشهور بود، قشنگ حرف میزد، لباسهای معمولی میپوشید و دلش میخواست خوب زندگی کند...
▫️بخشی از گفتوگو با لیلی گلستان
@asheghanehaye_fatima
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
#لیلی_گلستان دربارهی خودش و پدرش #ابراهیم_گلستان و از جمله ترجمهی کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ نوشتهی اوریانا فالاچی ترجمه لیلی (۱۳۵۰) و نیز شوهرش ( نعمت حقیقی فیلمبردار معروف و پدر مانی حقیقی) و طلاقاش و اشتغالاَش در کتاب فروشی و تاسیس گالری نقاشی گفته است.
این سخنرانی در سال ۱۳۸۱ انجام شده.
@asheghanehaye_fatima
این سخنرانی در سال ۱۳۸۱ انجام شده.
@asheghanehaye_fatima