@asheghanehaye_fatima
_مطمئنی میخوای ترکش کنی؟ به روزایِ بعد تو فکر کردی؟ که چه بلایی سرش میاد؟
+آره، یمدت شباشو با گریه میگذرونه و خاطرات رو مرور میکنه بعد یادش میره، تا وابسته تر نشدیم جدایی بهتره.
_چهار سال پیش همین حرفارو بهش زدم، گفتم تا وابسته تر نشدیم بهتره جداشیم، رابطه مون ته نداره. بهم گفت نرو، بری میمیریم. گفتم اینا که شعاره، یه مدت بیتابی میکنی خوب میشی دوباره.
دیگه ندیدمش تا چند ماه پیش تو آزمایشگاه.
جاخوردیم از دیدن هم، لا به لای موهای رنگ شده اش چندتا تار سفید بود و کنار چشماش چروک. پیر شده بود.
بهش گفتم: پیر شدی!
گفت: درعوض تو تکون نخوردی، غمِ دلتنگی نداشتی حتما.
گفتم: تو داشتی؟
گفت: تا دلت بخواد، چهارساله دارم با شام و ناهار قورتش میدم.
به روی خودم نیاوردم منو میگه،دست چپش حلقه داشت: ازدواج کردی؟
گفت: آره.
گفتم: مرد خوبیه؟ راضی ای ازش؟
گفت: آره مرد خوبیه، موهاش مثل تو فر نیست اما حالتش قشنگه، مثل تو با چشماش نمیخنده ولی مهربونه، مثل تو بلد نیست شعر بخونه ولی آدم موفقیه تو کارش. ولی... اسمش شبیه توِ. اصلا همینش اول از همه چشممو گرفت.
گریه ام گرفته بود: دوسش داری؟
گفت: گفتم که...مرد خوبیه.
گفتم:نشد جواب... دوسش داری؟
گفت: نه به اندازه تو.
همونموقع پرستار صداش زد و برگه آزمایششو داد. آزمایشِ بارداری که مثبت بود.
با برگه اومد جلوم وایساد گفت: باباشو که هیچوقت نتونستم با #عشق بخوام، دعا کن حداقل بچه مو عاشقانه بزرگ کنم. دعا کن تموم شه #دلتنگیام برات.
رفت و دیگه ندیدمش. میدونی میخوام بگم بعضی #دوست داشتنا واقعی ان و دوست داشتن هایِ واقعی با هیچ #رفتنی تموم نمیشن.
میخوام بگم بعضی رفتنا #خوشبختی رو میگیره از آدم.
بعضی رفتنا فکر میکنیم رفتنه وگرنه خاطره ها همیشه میمونن و جون میگیرن.
حالا بازم میپرسم فکر کردی به روزایِ بعد رفتنت؟
#ناشناس😔
_مطمئنی میخوای ترکش کنی؟ به روزایِ بعد تو فکر کردی؟ که چه بلایی سرش میاد؟
+آره، یمدت شباشو با گریه میگذرونه و خاطرات رو مرور میکنه بعد یادش میره، تا وابسته تر نشدیم جدایی بهتره.
_چهار سال پیش همین حرفارو بهش زدم، گفتم تا وابسته تر نشدیم بهتره جداشیم، رابطه مون ته نداره. بهم گفت نرو، بری میمیریم. گفتم اینا که شعاره، یه مدت بیتابی میکنی خوب میشی دوباره.
دیگه ندیدمش تا چند ماه پیش تو آزمایشگاه.
جاخوردیم از دیدن هم، لا به لای موهای رنگ شده اش چندتا تار سفید بود و کنار چشماش چروک. پیر شده بود.
بهش گفتم: پیر شدی!
گفت: درعوض تو تکون نخوردی، غمِ دلتنگی نداشتی حتما.
گفتم: تو داشتی؟
گفت: تا دلت بخواد، چهارساله دارم با شام و ناهار قورتش میدم.
به روی خودم نیاوردم منو میگه،دست چپش حلقه داشت: ازدواج کردی؟
گفت: آره.
گفتم: مرد خوبیه؟ راضی ای ازش؟
گفت: آره مرد خوبیه، موهاش مثل تو فر نیست اما حالتش قشنگه، مثل تو با چشماش نمیخنده ولی مهربونه، مثل تو بلد نیست شعر بخونه ولی آدم موفقیه تو کارش. ولی... اسمش شبیه توِ. اصلا همینش اول از همه چشممو گرفت.
گریه ام گرفته بود: دوسش داری؟
گفت: گفتم که...مرد خوبیه.
گفتم:نشد جواب... دوسش داری؟
گفت: نه به اندازه تو.
همونموقع پرستار صداش زد و برگه آزمایششو داد. آزمایشِ بارداری که مثبت بود.
با برگه اومد جلوم وایساد گفت: باباشو که هیچوقت نتونستم با #عشق بخوام، دعا کن حداقل بچه مو عاشقانه بزرگ کنم. دعا کن تموم شه #دلتنگیام برات.
رفت و دیگه ندیدمش. میدونی میخوام بگم بعضی #دوست داشتنا واقعی ان و دوست داشتن هایِ واقعی با هیچ #رفتنی تموم نمیشن.
میخوام بگم بعضی رفتنا #خوشبختی رو میگیره از آدم.
بعضی رفتنا فکر میکنیم رفتنه وگرنه خاطره ها همیشه میمونن و جون میگیرن.
حالا بازم میپرسم فکر کردی به روزایِ بعد رفتنت؟
#ناشناس😔
اين بار هم دست بر نداشتم، پيش از پياده شدن از پله هاى واگن و سوار شدن به مترو، نگاه دورانى ديگرى به اطراف انداختم ببينم شايد کسى باشد... گويى در هر پله چمدان سنگين تر مي شود. دوست داشتم کسى جايى منتظرم باشد... به هر حال چندان پيچيده نيست..
#دوست_داشتم_کسى_جايى_منتظرم_باشد
#آنا_گاوالدا
#دوست_داشتم_کسى_جايى_منتظرم_باشد
#آنا_گاوالدا
@asheghanehaye_fatima
🍃
زنها نمیگویند "دوستت ندارم"
اما
وقتی کسی کوچ کند از دلشان ،
بافتنی میبافند
در عوض بافتن گیسوهایشان.
اگر کسی کوچ کند ،
ناخنهایشان را کوتاه میکنند،
موهایشان را قیچی.
شروع میکنند به
بستن دکمههای پیراهن ِ یقهسپید آویزان روی چوبلباسی.
شروع میکنند به ،
محکم کردن شال و روسریشان.
به جای آنکه موهایشان را روزی چند بار شانه کنند،
شانهشان را میشکنند.
به جای آنکه روزی چند ساعت روبروی آینه بایستند
مینشینند و انار دانه میکنند.
میروند و
ظرف میشویند.
خانهتکانی میکنند ،
حتی اگر عید نباشد.
به جای آنکه عطر بخرند،
کتاب شعر میخرند.
زنها
نمیگویند "دوستت ندارم"
اما وقتی "دوستت ندارند"
دیگر هیچ نخی
نمیتواند این دکمهی افتاده را ،
بدوزد به پیراهنِ خاطراتشان.
بعد میبینی ،
سالهاست گذشته است
و هنوز غبارِ نشسته روی قابِ عکس دونفرهتان
پاک نشده است.
#شبنم_نادری
#باران
از کتاب؛
#دوست_داشتن_با_طعم_شکوفه_های_گیلاس
🍃
زنها نمیگویند "دوستت ندارم"
اما
وقتی کسی کوچ کند از دلشان ،
بافتنی میبافند
در عوض بافتن گیسوهایشان.
اگر کسی کوچ کند ،
ناخنهایشان را کوتاه میکنند،
موهایشان را قیچی.
شروع میکنند به
بستن دکمههای پیراهن ِ یقهسپید آویزان روی چوبلباسی.
شروع میکنند به ،
محکم کردن شال و روسریشان.
به جای آنکه موهایشان را روزی چند بار شانه کنند،
شانهشان را میشکنند.
به جای آنکه روزی چند ساعت روبروی آینه بایستند
مینشینند و انار دانه میکنند.
میروند و
ظرف میشویند.
خانهتکانی میکنند ،
حتی اگر عید نباشد.
به جای آنکه عطر بخرند،
کتاب شعر میخرند.
زنها
نمیگویند "دوستت ندارم"
اما وقتی "دوستت ندارند"
دیگر هیچ نخی
نمیتواند این دکمهی افتاده را ،
بدوزد به پیراهنِ خاطراتشان.
بعد میبینی ،
سالهاست گذشته است
و هنوز غبارِ نشسته روی قابِ عکس دونفرهتان
پاک نشده است.
#شبنم_نادری
#باران
از کتاب؛
#دوست_داشتن_با_طعم_شکوفه_های_گیلاس
@asheghanehaye_fatima
حقیقت دارد
تو را #دوست_دارم
در این #باران
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته
باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران
میخواستم
میخواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در اینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر #بمیرم
تا #زنده شوم
#احمدرضا_احمدی
حقیقت دارد
تو را #دوست_دارم
در این #باران
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته
باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران
میخواستم
میخواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در اینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر #بمیرم
تا #زنده شوم
#احمدرضا_احمدی
@asheghanehaye_fatima
می دانی چیست ؟
اصلا من #قهرم
#هیچ هم #خیال نکن #آشتی ام می آید
به این #زودی ها
اصلا هم خیال نکن
#دلم تنگ می شود
فکرِ #باطل است اگر #فکر کنی
با یک #عزیزم
#جانم ؟ خواهی شنید
نه نه نه!
اسمم را هم که بگویی
#لبخندم نمی آید
گولِ #چشمهایت را هم نمی خوردم دیگر . .
من قهرم
#قهر قهر قهر
چه گفتی ؟نشنیدم !
بلندتر بگو . .
#دلت برایم تنگ شده ؟
#راست می گویی ؟ من هم !
من هم خیلی دلم برایت تنگ شده
ای وای ! باز هم که قهرم یادم رفت.
.
امان از #دوست_داشتن
امان از خواستن
که راهی #پیدا می کند
که هم #تو را
از حرفت باز دارد
#عادل_دانتیسم
می دانی چیست ؟
اصلا من #قهرم
#هیچ هم #خیال نکن #آشتی ام می آید
به این #زودی ها
اصلا هم خیال نکن
#دلم تنگ می شود
فکرِ #باطل است اگر #فکر کنی
با یک #عزیزم
#جانم ؟ خواهی شنید
نه نه نه!
اسمم را هم که بگویی
#لبخندم نمی آید
گولِ #چشمهایت را هم نمی خوردم دیگر . .
من قهرم
#قهر قهر قهر
چه گفتی ؟نشنیدم !
بلندتر بگو . .
#دلت برایم تنگ شده ؟
#راست می گویی ؟ من هم !
من هم خیلی دلم برایت تنگ شده
ای وای ! باز هم که قهرم یادم رفت.
.
امان از #دوست_داشتن
امان از خواستن
که راهی #پیدا می کند
که هم #تو را
از حرفت باز دارد
#عادل_دانتیسم
عاشقانه های فاطیما
#دوست_من_گل_سرخ #فرانسواز_هاردی 1964 این ویدیو زیبا تقدیمنگاهتون☺️❤️ @asheghanehaye_fatima
👆👆👆👆👆
#دوست_من_گل_سرخ
On est bien peu de chose ما خیلی کوچک هستیم
Et mon amie la rose و دوست من گل سرخ
Me l'a dit ce matin امروز صبح این را به من میگفت
A l'aurore je suis née سپیده که زد متولد شدم
Baptisée de rosée با شبنم غسل تعمیدم دادند
Je me suis épanouie شکفته شدم
Heureuse et amoureuse سعادتمند و عاشق
Aux rayons du soleil در پرتو نور خورشید
Me suis fermée la nuit شب که شد بسته شدم
Me suis réveillée vieillie چشم که باز کردم پیر شده بودم
Pourtant j'étais très belle ولی من خیلی زیبا بودم
Oui j'étais la plus belle بله من زیباترین بودم
Des fleurs de ton jardin میان گلهای باغچه تو
On est bien peu de chose ما خیلی کوچک هستیم
Et mon amie la rose و دوست من گل سرخ
Me l'a dit ce matin امروز صبح این را به من میگفت
Vois le dieu qui m'a faite ببین خدایی که مرا آفرید
Me fait courber la tête سر مرا چطور خم کرده
Et je sens que je tombe و من حس میکنم که دارم میافتم
Et je sens que je tombe و من حس میکنم که دارم میافتم
Mon cœur est presque nu قلبم لخت و عریان شده
J'ai le pied dans la tombe پایم لب گور است
Déjà je ne suis plus چقدر زود نابود شدهام
Tu m'admirais que hier همین دیروز بود که تو تحسینم میکردی
Et je serai poussière و من غباری بیش نخواهم بود
Pour toujours demain فردا، تا ابد
On est bien peu de chose ما خیلی کوچک هستیم
Et mon amie la rose و دوست من گل سرخ
Est morte ce matin امروز صبح مرد
La lune cette nuit دیشب ماه
A veillé mon amie بر بالینش نشسته بود
Moi en rêve j'ai vu من توی خواب دیدمش
Eblouissante et nue فریبا و عریان بود
Son âme qui dansait روحش داشت میرقصید
Bien au-delà du vu بالاتر از آنجا که چشم کار میکرد
Et qui me souriait و او به من میخندید
Crois celui qui peut croire ایمان بیاور به کسی که میتواند ایمان بیاورد
Moi, j'ai besoin d'espoir من به امید احتیاج دارم
Sinon je ne suis rien و گرنه هیچ نیستم
On bien si peu de chose ما چقدر کوچک هستیم
C'est mon amie la rose این را دوست من گل سرخ
Qui l'a dit hier matin دیروز صبح به من میگفت
@asheghanehaye_fatima
#دوست_من_گل_سرخ
On est bien peu de chose ما خیلی کوچک هستیم
Et mon amie la rose و دوست من گل سرخ
Me l'a dit ce matin امروز صبح این را به من میگفت
A l'aurore je suis née سپیده که زد متولد شدم
Baptisée de rosée با شبنم غسل تعمیدم دادند
Je me suis épanouie شکفته شدم
Heureuse et amoureuse سعادتمند و عاشق
Aux rayons du soleil در پرتو نور خورشید
Me suis fermée la nuit شب که شد بسته شدم
Me suis réveillée vieillie چشم که باز کردم پیر شده بودم
Pourtant j'étais très belle ولی من خیلی زیبا بودم
Oui j'étais la plus belle بله من زیباترین بودم
Des fleurs de ton jardin میان گلهای باغچه تو
On est bien peu de chose ما خیلی کوچک هستیم
Et mon amie la rose و دوست من گل سرخ
Me l'a dit ce matin امروز صبح این را به من میگفت
Vois le dieu qui m'a faite ببین خدایی که مرا آفرید
Me fait courber la tête سر مرا چطور خم کرده
Et je sens que je tombe و من حس میکنم که دارم میافتم
Et je sens que je tombe و من حس میکنم که دارم میافتم
Mon cœur est presque nu قلبم لخت و عریان شده
J'ai le pied dans la tombe پایم لب گور است
Déjà je ne suis plus چقدر زود نابود شدهام
Tu m'admirais que hier همین دیروز بود که تو تحسینم میکردی
Et je serai poussière و من غباری بیش نخواهم بود
Pour toujours demain فردا، تا ابد
On est bien peu de chose ما خیلی کوچک هستیم
Et mon amie la rose و دوست من گل سرخ
Est morte ce matin امروز صبح مرد
La lune cette nuit دیشب ماه
A veillé mon amie بر بالینش نشسته بود
Moi en rêve j'ai vu من توی خواب دیدمش
Eblouissante et nue فریبا و عریان بود
Son âme qui dansait روحش داشت میرقصید
Bien au-delà du vu بالاتر از آنجا که چشم کار میکرد
Et qui me souriait و او به من میخندید
Crois celui qui peut croire ایمان بیاور به کسی که میتواند ایمان بیاورد
Moi, j'ai besoin d'espoir من به امید احتیاج دارم
Sinon je ne suis rien و گرنه هیچ نیستم
On bien si peu de chose ما چقدر کوچک هستیم
C'est mon amie la rose این را دوست من گل سرخ
Qui l'a dit hier matin دیروز صبح به من میگفت
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
.
بيست و پنج دقيقه مهلت برای اينکه دوستت بدارم .
بيست و پنج دقيقه مهلت برای اينکه دوستم بداری.
بيست و پنج دقيقه برای #دوست_داشتن زمان کوتاهیست.
با اين همه من بيست و پنج دقيقه از عمرم را کنار می گذارم
تا به #تو فکر کنم ...
تا با #تو باشم .
تو هم اگر فرصت داری
بيست و پنج دقيقه
فقط بيست و پنج دقيقه به من فکر کن....!
بيا بيست و پنج دقيقه از عمرمان را برای همديگر پس انداز کنيم .
Just 25 min ...🙂
#شل_سیلوراستاین
@asheghanehaye_fatima
بيست و پنج دقيقه مهلت برای اينکه دوستت بدارم .
بيست و پنج دقيقه مهلت برای اينکه دوستم بداری.
بيست و پنج دقيقه برای #دوست_داشتن زمان کوتاهیست.
با اين همه من بيست و پنج دقيقه از عمرم را کنار می گذارم
تا به #تو فکر کنم ...
تا با #تو باشم .
تو هم اگر فرصت داری
بيست و پنج دقيقه
فقط بيست و پنج دقيقه به من فکر کن....!
بيا بيست و پنج دقيقه از عمرمان را برای همديگر پس انداز کنيم .
Just 25 min ...🙂
#شل_سیلوراستاین
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
در همه آن روزهای تهی خود را فریب میدادم. از خواب بر میخواستم و آن قدر کار میکردم تا از حال می رفتم. مثل همیشه خوب غذا میخوردم، با همکارانم به کافه میرفتم، با برادرانم مثل گذشته به آسودگی میخندیدم، اما کوچکترین تلنگری از سوی آنها کافی بود تا به تمامی بشکنم.
اما خودم را گول میزدم. شجاع نبودم، احمق بودم، چون فکر میکردم او بر میگردد. به راستی فکر میکردم برمیگردد.
#آنا_گاوالدا
کتاب #دوست_داشتم_کسی_جایی_منتظرم_باشد
ترجمه #الهام_دارچینیان
در همه آن روزهای تهی خود را فریب میدادم. از خواب بر میخواستم و آن قدر کار میکردم تا از حال می رفتم. مثل همیشه خوب غذا میخوردم، با همکارانم به کافه میرفتم، با برادرانم مثل گذشته به آسودگی میخندیدم، اما کوچکترین تلنگری از سوی آنها کافی بود تا به تمامی بشکنم.
اما خودم را گول میزدم. شجاع نبودم، احمق بودم، چون فکر میکردم او بر میگردد. به راستی فکر میکردم برمیگردد.
#آنا_گاوالدا
کتاب #دوست_داشتم_کسی_جایی_منتظرم_باشد
ترجمه #الهام_دارچینیان
@asheghanehaye_fatima
در همه آن روزهای تهی خود را فریب میدادم. از خواب بر میخواستم و آن قدر کار میکردم تا از حال می رفتم. مثل همیشه خوب غذا میخوردم، با همکارانم به کافه میرفتم، با برادرانم مثل گذشته به آسودگی میخندیدم، اما کوچکترین تلنگری از سوی آنها کافی بود تا به تمامی بشکنم.
اما خودم را گول میزدم. شجاع نبودم، احمق بودم، چون فکر میکردم او بر میگردد. به راستی فکر میکردم برمیگردد.
#آنا_گاوالدا
کتاب #دوست_داشتم_کسی_جایی_منتظرم_باشد
ترجمه #الهام_دارچینیان
در همه آن روزهای تهی خود را فریب میدادم. از خواب بر میخواستم و آن قدر کار میکردم تا از حال می رفتم. مثل همیشه خوب غذا میخوردم، با همکارانم به کافه میرفتم، با برادرانم مثل گذشته به آسودگی میخندیدم، اما کوچکترین تلنگری از سوی آنها کافی بود تا به تمامی بشکنم.
اما خودم را گول میزدم. شجاع نبودم، احمق بودم، چون فکر میکردم او بر میگردد. به راستی فکر میکردم برمیگردد.
#آنا_گاوالدا
کتاب #دوست_داشتم_کسی_جایی_منتظرم_باشد
ترجمه #الهام_دارچینیان
@asheghanehaye_fatima
.
بیا جانم !
بیا و دل به مهر کسی بده
که وقتی از تو دور است ،
هر روز صبح
عکسهایت را
مرور کند
و دلش برایت از دور ضعف رود .
بیا مهر کسی را به جان بخر
که وقتی حواست به نگاهش نیست ،
چشمانش را ببندد
و در دل
آرام دعایت کند .
بیا #عاشق کسی باش
که هر روز عصر باز هم
عکس هایت را مرور کند ،
آنقدر که این بار طاقتش طاق شود ,
تلفن را بردارد و
با شوق به صدای بوق ممتدی
گوش دهد ، که انتظار صدایت را می کشد .
بیا دلداده ی کسی شو
که وقتی به او فکر می کنی ,
دلت برایش هری بریزد ,
که وقتی بی هوا
نگاهش با نگاهت یکی می شود ،
انگار به یکباره کسی نفس کشیدن را برایتان ممنوع می کند !
دوست داشتن هایی هست
که به یکباره اتفاق می افتد
می آید و آنچنان در دلت جا باز می کند ،
که جز در خلوت و از دور دوست داشتن
از دست تو کاری بر نمی آید !
بیا و باور کن که هنوز
#دوست داشتن هایی هست ،
گم است اما ناب ،
آرام است اما
خاص ،
و بوی ناب #خدا می دهد !
بیا و باور کن جانم ! ...
#عادل_دانتیسم
📚از مجموعه کتاب عهد شکستن کار من نیست
.
بیا جانم !
بیا و دل به مهر کسی بده
که وقتی از تو دور است ،
هر روز صبح
عکسهایت را
مرور کند
و دلش برایت از دور ضعف رود .
بیا مهر کسی را به جان بخر
که وقتی حواست به نگاهش نیست ،
چشمانش را ببندد
و در دل
آرام دعایت کند .
بیا #عاشق کسی باش
که هر روز عصر باز هم
عکس هایت را مرور کند ،
آنقدر که این بار طاقتش طاق شود ,
تلفن را بردارد و
با شوق به صدای بوق ممتدی
گوش دهد ، که انتظار صدایت را می کشد .
بیا دلداده ی کسی شو
که وقتی به او فکر می کنی ,
دلت برایش هری بریزد ,
که وقتی بی هوا
نگاهش با نگاهت یکی می شود ،
انگار به یکباره کسی نفس کشیدن را برایتان ممنوع می کند !
دوست داشتن هایی هست
که به یکباره اتفاق می افتد
می آید و آنچنان در دلت جا باز می کند ،
که جز در خلوت و از دور دوست داشتن
از دست تو کاری بر نمی آید !
بیا و باور کن که هنوز
#دوست داشتن هایی هست ،
گم است اما ناب ،
آرام است اما
خاص ،
و بوی ناب #خدا می دهد !
بیا و باور کن جانم ! ...
#عادل_دانتیسم
📚از مجموعه کتاب عهد شکستن کار من نیست
.
#عشقِ تو
مثل هوای دَم #صبح است !
تازهاَم میکند ...!
کافیست کمی #تو را نفس بکشم ،
کافیست ریهاَم را
از #دوست داشتنت پُر کنم ...! ♥️
#مینا_آقازاده
@asheghanehaye_fatima
#عشقِ تو
مثل هوای دَم #صبح است !
تازهاَم میکند ...!
کافیست کمی #تو را نفس بکشم ،
کافیست ریهاَم را
از #دوست داشتنت پُر کنم ...! ♥️
#مینا_آقازاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
به همین غلظت بخوان
که من به #عشق اعتقاااادی نداارمممم!
اما #دوست داشتن خالصانه را عجیب می پسندم...
#لیلی و مجنون،بیژن و منیژه،شیرین و فرهاد
برایم افسانه ای بیش نیست
من به جدیت، به همت، به تلاش اعتقاد دارم
به اینکه آدمی اگر با جدیت بخواهد میتواند با همت تلاش کند تا شرایط را تغییر دهد و قدرت را در دست بگیرد
به همین سادگی...
این عشق های خیالی توهم برانگیز که در فیلم ها و سریال ها به تصویر کشیده می شود؛که یکی با یک نگاه دل میبازد و
یکی دیگر جذب ناز و کرشمه ی دیگری می شود محو تیپو قیافه و اندامش!
بزرگترین خیانت و سوبرداشت به معنای دلدادگی و عشق است
در رابطه های سالم و #دوست داشتن های واقعی یکی دست روی دست نمیگذارد تا طرف دیگر به تنهایی بار رابطه را بدوش بکشد
هیچگاه امر و نهی کردن،
داد و بیداد کردن،خیانت های پنهانی ،دروغ و دورنگی و ناسزا گفتن وجود ندارد
در رابطه های سالم و دلدادگی های واقعی
یکی به پایدیگری نمی سوزد و نمی سازد
و سهمش از زندگی تنها بغض های فرومانده در گلو ، اشک های یواشکی شبانه نیست
در رابطه های سالم #حال دلت خوب است
حال دلت خوب است
چون میدانی در کنارت کسی هست
که برای داشتنت
برای بودنت
برای ماندنت
اصلا برای همین حال خوبت
#تلاش میکند!
#عادل_دانتیسم
به همین غلظت بخوان
که من به #عشق اعتقاااادی نداارمممم!
اما #دوست داشتن خالصانه را عجیب می پسندم...
#لیلی و مجنون،بیژن و منیژه،شیرین و فرهاد
برایم افسانه ای بیش نیست
من به جدیت، به همت، به تلاش اعتقاد دارم
به اینکه آدمی اگر با جدیت بخواهد میتواند با همت تلاش کند تا شرایط را تغییر دهد و قدرت را در دست بگیرد
به همین سادگی...
این عشق های خیالی توهم برانگیز که در فیلم ها و سریال ها به تصویر کشیده می شود؛که یکی با یک نگاه دل میبازد و
یکی دیگر جذب ناز و کرشمه ی دیگری می شود محو تیپو قیافه و اندامش!
بزرگترین خیانت و سوبرداشت به معنای دلدادگی و عشق است
در رابطه های سالم و #دوست داشتن های واقعی یکی دست روی دست نمیگذارد تا طرف دیگر به تنهایی بار رابطه را بدوش بکشد
هیچگاه امر و نهی کردن،
داد و بیداد کردن،خیانت های پنهانی ،دروغ و دورنگی و ناسزا گفتن وجود ندارد
در رابطه های سالم و دلدادگی های واقعی
یکی به پایدیگری نمی سوزد و نمی سازد
و سهمش از زندگی تنها بغض های فرومانده در گلو ، اشک های یواشکی شبانه نیست
در رابطه های سالم #حال دلت خوب است
حال دلت خوب است
چون میدانی در کنارت کسی هست
که برای داشتنت
برای بودنت
برای ماندنت
اصلا برای همین حال خوبت
#تلاش میکند!
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
به #خدا قسم جادو می کنند
بعضی از حرف ها،
مثل:
.
“همه ی آن ِ من از آن ِ تو ... وقتی که #دلت می گیرد”
این مصرع از کیست ، نمی دانم!
اما شما را بخدا شما را به هر چه که می پرستید،
به #چشمان کسانی که #دوست ِشان دارید نگاه کنید و بگویید اش!
کسانی که بود و نبودتان برایشان مهم است
و در بحرانی ترین لحظات زندگیتان کنارتان ماندند
کسانی که واژه ی “دوست” عجیب برازنده شان است
نه که همینطوری محض زبان بازی،
نه از سر دلخوشی بگویید تا چیزی گفته باشید هاااا ... نه!
وقتی که #دل شان راستی راستی گرفته
وقتی نیاز به نگاه و حضور توأم با درکتان را دارند
بگویید و بروید نشانش دهید
که بهتر شدن حال دلش
که خوب بودن و
خوب ماندنش ، برای شما اهمیت دارد!
#عادل_دانتیسم
به #خدا قسم جادو می کنند
بعضی از حرف ها،
مثل:
.
“همه ی آن ِ من از آن ِ تو ... وقتی که #دلت می گیرد”
این مصرع از کیست ، نمی دانم!
اما شما را بخدا شما را به هر چه که می پرستید،
به #چشمان کسانی که #دوست ِشان دارید نگاه کنید و بگویید اش!
کسانی که بود و نبودتان برایشان مهم است
و در بحرانی ترین لحظات زندگیتان کنارتان ماندند
کسانی که واژه ی “دوست” عجیب برازنده شان است
نه که همینطوری محض زبان بازی،
نه از سر دلخوشی بگویید تا چیزی گفته باشید هاااا ... نه!
وقتی که #دل شان راستی راستی گرفته
وقتی نیاز به نگاه و حضور توأم با درکتان را دارند
بگویید و بروید نشانش دهید
که بهتر شدن حال دلش
که خوب بودن و
خوب ماندنش ، برای شما اهمیت دارد!
#عادل_دانتیسم
هیچ وقت بابت عشقهایی که نثار دیگران کردهاید و بعدها به این نتیجه رسیدهاید ذرهای برای عشق شما ارزش قائل نبودهاند،
افسوس نخورید ...
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید.
و چه چیزی زیباتر از #عشق...
هر رنج دوست داشتن صیقلیست بر روح.
با هر تمرین #دوست_داشتن،
روح تو زلالتر میشود.
گاهی بعضیها با ما جور در میآیند،
اما همراه نمیشوند،
گاهی نیز آدمهایی را مییابیم
که با ما همراه میشوند اما جور در نمیآیند.
برخی وقتها ما آدمهایی را دوست داریم
که دوستمان نمیدارند،
همان گونه که آدمهایی نیز یافت میشوند
که دوستمان دارند،
اما ما دوستشان نداریم...
به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان برمیخوریم و همواره برمیخوریم، اما آنانی را که دوست میداریم همواره گم میکنیم و هرگز اتفاقی در خیابان به آنان برنمیخوریم!
برخی ما را سر کار میگذارند، برخی بیش از اندازه قطعه گمشده دارند و چنان تهیاند و روحشان چنان گرفتار حفرههای خالی است که تمام روح ما نیز کفاف پر کردن یک حفره خالی درون آنان را ندارد...
برخی دیگر نیز بیش از اندازه قطعه دارند و هیچ حفرهای، هیچ خلائی ندارند تا ما برایشان پُر کنیم.
برخی میخواهند ما را ببلعند و برخی دیگر نیز هرگز ما را نمیبینند و نمییابند و برخی دیگر بیش از اندازه به ما خیره میشوند...
گاه ما برای یافتن گمشده خویش، خود را میآراییم، گاه برای یافتن «او» به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز میرویم و همه چیز را به کف میآوریم و اما «او» را از کف میدهیم.
گاهی اویی را که دوست میداری احتیاجی به تو ندارد زیرا تو او را کامل نمیکنی. تو قطعه گمشده او نیستی، تو قدرت تملک او را نداری.
گاه نیز چنین کسی تو را رها میکند.
و گاهی نیز چنین کسی به تو میآموزد که خود نیز کامل باشی،
خود نیز بینیاز از قطعههای گمشده.
او شاید به تو بیاموزد که خود به #تنهایی سفر را آغاز کنی،
راه بیفتی،
حرکت کنی...
او به تو میآموزد و تو را ترک میکند،
اما پیش از خداحافظی میگوید:
« #شاید_روزی_به_هم_برسیم...»،
میگوید و میرود، و آغاز راه برایت دشوار است.
این آغاز،
این زایش،
برایت سخت دردناک است.
بلوغ دردناک است، وداع با دوران کودکی دردناک است، کامل شدن دردناک است، اما گریزی نیست...
و تو آهسته آهسته بلند میشوی،
و راه میافتی و میروی، و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی میشود،
اما آبدیده میشوی
و میآموزی که از جادههای ناشناس نهراسی،
از مقصد بیانتها نهراسی،
از نرسیدن نهراسی
و تنها بروی و بروی و بروی...
#شل_سیلوراستاین
افسوس نخورید ...
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید.
و چه چیزی زیباتر از #عشق...
هر رنج دوست داشتن صیقلیست بر روح.
با هر تمرین #دوست_داشتن،
روح تو زلالتر میشود.
گاهی بعضیها با ما جور در میآیند،
اما همراه نمیشوند،
گاهی نیز آدمهایی را مییابیم
که با ما همراه میشوند اما جور در نمیآیند.
برخی وقتها ما آدمهایی را دوست داریم
که دوستمان نمیدارند،
همان گونه که آدمهایی نیز یافت میشوند
که دوستمان دارند،
اما ما دوستشان نداریم...
به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان برمیخوریم و همواره برمیخوریم، اما آنانی را که دوست میداریم همواره گم میکنیم و هرگز اتفاقی در خیابان به آنان برنمیخوریم!
برخی ما را سر کار میگذارند، برخی بیش از اندازه قطعه گمشده دارند و چنان تهیاند و روحشان چنان گرفتار حفرههای خالی است که تمام روح ما نیز کفاف پر کردن یک حفره خالی درون آنان را ندارد...
برخی دیگر نیز بیش از اندازه قطعه دارند و هیچ حفرهای، هیچ خلائی ندارند تا ما برایشان پُر کنیم.
برخی میخواهند ما را ببلعند و برخی دیگر نیز هرگز ما را نمیبینند و نمییابند و برخی دیگر بیش از اندازه به ما خیره میشوند...
گاه ما برای یافتن گمشده خویش، خود را میآراییم، گاه برای یافتن «او» به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز میرویم و همه چیز را به کف میآوریم و اما «او» را از کف میدهیم.
گاهی اویی را که دوست میداری احتیاجی به تو ندارد زیرا تو او را کامل نمیکنی. تو قطعه گمشده او نیستی، تو قدرت تملک او را نداری.
گاه نیز چنین کسی تو را رها میکند.
و گاهی نیز چنین کسی به تو میآموزد که خود نیز کامل باشی،
خود نیز بینیاز از قطعههای گمشده.
او شاید به تو بیاموزد که خود به #تنهایی سفر را آغاز کنی،
راه بیفتی،
حرکت کنی...
او به تو میآموزد و تو را ترک میکند،
اما پیش از خداحافظی میگوید:
« #شاید_روزی_به_هم_برسیم...»،
میگوید و میرود، و آغاز راه برایت دشوار است.
این آغاز،
این زایش،
برایت سخت دردناک است.
بلوغ دردناک است، وداع با دوران کودکی دردناک است، کامل شدن دردناک است، اما گریزی نیست...
و تو آهسته آهسته بلند میشوی،
و راه میافتی و میروی، و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی میشود،
اما آبدیده میشوی
و میآموزی که از جادههای ناشناس نهراسی،
از مقصد بیانتها نهراسی،
از نرسیدن نهراسی
و تنها بروی و بروی و بروی...
#شل_سیلوراستاین
..
.
من اگر رنگ بودم #قرمز میشدم.
با غلظتی که به دوست داشتنت بیاید.
یا اگر فصل بودم #پاییز.
اگر گل بودم جز #مـــــــــــــــــریم نمیشدم!
میدانم قرمز نیست
اما هر جای خانه که باشی
خودش را به #مشامت میرساند....
اگر قرار باشد چیزی جز این باشم،
بدون شک به #دوست_داشتنت نزدیک میشدم.
که مشخص باشد.
که بپیچد.
حالا که دست و بالم بسته است
به سبک خودمان #دوستت_دارم_اما_عمیق 🥹
سلااااااااام دُردانهی خدا ✋🏻
ظهرت پر از نیکی و آرامش و لبخند
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
من اگر رنگ بودم #قرمز میشدم.
با غلظتی که به دوست داشتنت بیاید.
یا اگر فصل بودم #پاییز.
اگر گل بودم جز #مـــــــــــــــــریم نمیشدم!
میدانم قرمز نیست
اما هر جای خانه که باشی
خودش را به #مشامت میرساند....
اگر قرار باشد چیزی جز این باشم،
بدون شک به #دوست_داشتنت نزدیک میشدم.
که مشخص باشد.
که بپیچد.
حالا که دست و بالم بسته است
به سبک خودمان #دوستت_دارم_اما_عمیق 🥹
سلااااااااام دُردانهی خدا ✋🏻
ظهرت پر از نیکی و آرامش و لبخند
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima