Forwarded from محمد مرادی
"برکه و ماه"
#فاضل_نظری را می توان شاعری متمایل به دو حوزه ی ادبی دانست. از سویی او شاعری متمایل به سبک #اصفهانی است و از دیگر سو، جلوه هایی از جریان شعر #رمانتیک را در غزل هایش می توان دید. حاصل این تلفیق، کلیشه ها و #تکرار هایی است که در #تصاویر و #مضامین اشعارش دیده می شود. این که مخاطبان دو جریان ادبی یادشده، عمدتا از طبقه ی میانه ی علاقه مندان مطالعات ادبی هستند، سبب می شود، در شعر فاضل، به دلیل اصراری که در جلب نظر این مخاطبان دارد، چندان نشانه ای از نوآوری و جسارت های ادبی نتوان دید.
به همین دلیل، اگر دفترهای شعری او را ورق بزنیم، با تصاویر و مضامینی روبه رو می شویم که بارها در شعر دیگران تکرار شده و حتی در شعر خود شاعر هم نمودی فراوان دارد.
یکی از این #بن_مایه ها، تصویر #ماه در #برکه یا #آب است. مشهورترین شعر با این مضمون بیت زیر است:
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
مضمونی شبیه به این تصویر را در شعر #قاآنی می توان دید؛ همچنین در اشعار بسیاری از شاعران معاصر از جمله #قدسی_قاضی_نور در #طرح زیر:
دیدار ما/ چون آب و ماه/ چه دور چه در هم
اما این تکرار، محدود به #دیگر_تکراری نیست. شعر فاضل سرشار از #خودتکراری است؛ به طوری که یک تصویر موفق، خواننده را از مطالعه ی دیگر تصویرهای مشابه، بی نیاز می کند. اگر بیت موفق گذشته از او را که در اولین غزل از اولین دفترش، #گریه_های_امپراتور بخوانیم، تکرار این تصویر را پس از این هم در دفترهای او شاهدیم، با این یادآوری که هیچ یک از تصاویر بعدی به قوت تصویر نخستین پرداخت نشده است:
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد
البته مضمون ساخته شده از برکه و ماه در این شعر، متفاوت با مضمون قبل است؛ اما عناصر سازنده ی تصویر یکی است. با این حال مضمون ماه و برکه در بیت دیگری از گریه های امپراتور، دقیقا همان مضمون قبلی است:
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟
در بیت زیر هم اساس تصویر بر ماه و برکه است:
چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است
همچنین ماه و دریا:
به تمنای تو دریا شده ام گرچه یکی است
سهم یک کاسه ی آب و دل دریا از ماه
بگذریم از این که تصویر ماه در ظرف از مضامین رایج در ادب کهن به ویژه متون عرفانی نیز بوده است.
هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه
ماه در آب که همواره فرو ریختنی است
*
تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است
در دیگر دفترها هم تصویر ماه و آب نمودی مشخص دارد. از جمله در #اقلیت:
موج شوریده دل آشفته ی ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
هرچند در این دفتر تصاویری دیگر پر تکرار شده اند.
نتیجه آنکه از میان عناصر طبیعی و اشیای پیرامون شاعر، تعدادی معدود را می توان مشاهده کرد که در اشعار او انعکاس یافته و در دفترهایش تکرار شده اند. تصویر ماه در برکه یکی از تصاویر پرتکرار شاعران رمانتیک اروپایی و فارسی است که حتی به تابلوهای نقاشی هم راه یافته و در معدود ابیات فاضل، بارها تکرار شده است. در یادداشت های دیگر، به معرفی دیگر مضامین پر تکرار در غزل هایش خواهیم پرداخت.
#محمد_مرادی
* قاآنی:
چو عکس ماه که افتد درون چشمه ی روشن
به چشم من همه نزدیکی و ز من همه دوری
@drmmoradi
#فاضل_نظری را می توان شاعری متمایل به دو حوزه ی ادبی دانست. از سویی او شاعری متمایل به سبک #اصفهانی است و از دیگر سو، جلوه هایی از جریان شعر #رمانتیک را در غزل هایش می توان دید. حاصل این تلفیق، کلیشه ها و #تکرار هایی است که در #تصاویر و #مضامین اشعارش دیده می شود. این که مخاطبان دو جریان ادبی یادشده، عمدتا از طبقه ی میانه ی علاقه مندان مطالعات ادبی هستند، سبب می شود، در شعر فاضل، به دلیل اصراری که در جلب نظر این مخاطبان دارد، چندان نشانه ای از نوآوری و جسارت های ادبی نتوان دید.
به همین دلیل، اگر دفترهای شعری او را ورق بزنیم، با تصاویر و مضامینی روبه رو می شویم که بارها در شعر دیگران تکرار شده و حتی در شعر خود شاعر هم نمودی فراوان دارد.
یکی از این #بن_مایه ها، تصویر #ماه در #برکه یا #آب است. مشهورترین شعر با این مضمون بیت زیر است:
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
مضمونی شبیه به این تصویر را در شعر #قاآنی می توان دید؛ همچنین در اشعار بسیاری از شاعران معاصر از جمله #قدسی_قاضی_نور در #طرح زیر:
دیدار ما/ چون آب و ماه/ چه دور چه در هم
اما این تکرار، محدود به #دیگر_تکراری نیست. شعر فاضل سرشار از #خودتکراری است؛ به طوری که یک تصویر موفق، خواننده را از مطالعه ی دیگر تصویرهای مشابه، بی نیاز می کند. اگر بیت موفق گذشته از او را که در اولین غزل از اولین دفترش، #گریه_های_امپراتور بخوانیم، تکرار این تصویر را پس از این هم در دفترهای او شاهدیم، با این یادآوری که هیچ یک از تصاویر بعدی به قوت تصویر نخستین پرداخت نشده است:
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد
البته مضمون ساخته شده از برکه و ماه در این شعر، متفاوت با مضمون قبل است؛ اما عناصر سازنده ی تصویر یکی است. با این حال مضمون ماه و برکه در بیت دیگری از گریه های امپراتور، دقیقا همان مضمون قبلی است:
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟
در بیت زیر هم اساس تصویر بر ماه و برکه است:
چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است
همچنین ماه و دریا:
به تمنای تو دریا شده ام گرچه یکی است
سهم یک کاسه ی آب و دل دریا از ماه
بگذریم از این که تصویر ماه در ظرف از مضامین رایج در ادب کهن به ویژه متون عرفانی نیز بوده است.
هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه
ماه در آب که همواره فرو ریختنی است
*
تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است
در دیگر دفترها هم تصویر ماه و آب نمودی مشخص دارد. از جمله در #اقلیت:
موج شوریده دل آشفته ی ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
هرچند در این دفتر تصاویری دیگر پر تکرار شده اند.
نتیجه آنکه از میان عناصر طبیعی و اشیای پیرامون شاعر، تعدادی معدود را می توان مشاهده کرد که در اشعار او انعکاس یافته و در دفترهایش تکرار شده اند. تصویر ماه در برکه یکی از تصاویر پرتکرار شاعران رمانتیک اروپایی و فارسی است که حتی به تابلوهای نقاشی هم راه یافته و در معدود ابیات فاضل، بارها تکرار شده است. در یادداشت های دیگر، به معرفی دیگر مضامین پر تکرار در غزل هایش خواهیم پرداخت.
#محمد_مرادی
* قاآنی:
چو عکس ماه که افتد درون چشمه ی روشن
به چشم من همه نزدیکی و ز من همه دوری
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"سیستم ها و قالب ها"
احتمالا بسیاری چون من به #فوتبال علاقه مندند و بازی های #جام_جهانی را دیده اند یا از خبرهای آن سراغ گرفته اند. اگر دیشب بازی #انگلستان و #کرواسی را دیده اید؛ از نتیجه ی آن خبر دارید و شما هم چون من معتقدید که با آن نوع بازی ویژه، انگستان پس از گل خوردن، دیگر نتوانست در برابر سیستم متنوع و پویای کروات ها موفق عمل کند.
در این جام، یکی از آسیب های تیم های بزرگ، #کلیشه_های_سیستمی، بود. تیم هایی بزرگ که از آغاز تا پایان یک جور بازی می کردند و تغییر و تنوعی در بازی هاشان نمی شد دید.
قطعا همه می دانیم که سیستم های مستقل و ترکیبی متعددی در جهان فوتبال شناخته شده است. سه، پنج، دو- چهار، چهار، دو- سه، چهار، سه- چهار، سه، دو، یک- و ... . سیستم های رایج در بازی های فوتبال را، می توان با #قالب_های_شعری مقایسه کرد. هرچند هر شاعر، یک سیستم شعری اصلی را برای رسیدن به سبک شخصی انتخاب می کند، اصرار بیش از حد بر یک قالب، شاعران را دچار همان آسیبی می کند که در جام اخیر تیم های بزرگ حذف شده دچار آن شدند.
هنر تک سیستمی، چون فوتبال تک سیستمی است و چنین هنرمندانی، در صورت خطا در انتخاب سیستم مناسب، کمتر فرصت جبران خواهند یافت. همچنین، سیستم این دست هنرمندان، هرقدر هم در عمل موفق باشد، مخاطب را به کسالت از دیدن فوتبال (خواندن شعر) می کشاند.
در این تمثیل، قالب هایی چون #غزل، #رباعی، #مثنوی، #سپید، #نیمایی، #طرح و ... سیستم هایی متفاوتند که یکی کارکردی تر و دیگری با کارکرد و موفقیت کمتر بوده است؛ اما آنچه کاملا مشخص است، این نکته است که در ادب فارسی اغلب شاعران شاخص، شاعران چند قالبی بوده اند. در جام اخیر هم، #فرانسه و #کرواسی، در لحظات بحرانی بهتر توانسته اند از دیگر سیستم ها استفاده کنند و همین نکته سبب شده، در فینال جام جهانی فوتبال، بتوان حضور این دو را دید.
در کنار سیستم ها که شبیه قالب ها هستند؛ در تمثیل می توان انواع #پاس و #ضربه در فوتبال را با گونه های #وزن در شعر شبیه دانست. اصرار بر پاس های #کوتاه_عرضی به شیوه ی تیم #اسپانیا، یا #سانترهای بلند در بازی دیشب #انگلستان، یا صرف استفاده از #شوت پشت محوطه یا ضربه های #ایستگاهی یا #کورنر یا #پرتاب_اوت یا #شروع_مجدد دروازه بان یا پاس های تو در یا #دریپل، نمی تواند تیم را در همه ی بازی ها به موفقیت برساند. داشتن #طرح های متعدد و متنوع برای #گردش_توپ، همان تنوع وزن های متناسب در شعر است. #کلیشه های سیستمی و قالبی، چه در فوتبال و چه در شعر یکی از #پاشنه_های_آشیل دو موضوع مقایسه شده(فوتبال و شعر) است که در دیگر عناصر سازنده نیز قابل قیاسند.
نکته ی پایانی این که در روزهای اخیر کتاب #لحظه_های_بی_ملاحظه را که دوست شاعر #مبین_اردستانی به همت #شهرستان_ادب، منتشر کرده، مطالعه کردم. بررسی و #نقد این مجموعه به مجالی دیگر نیاز دارد؛ اما از زاویه ی تمثیل پیشین باید گفت که خوشبختانه، شاعر این دفتر از نظر #قالب_های_شعری، متنوع عمل کرده است. #غزل، #رباعی، #دوبیتی، #نیمایی، #مثنوی و #ترانه، در این دفتر نمود یافته و تنوع وزنی هم در معدود غزل ها و ترانه های دفتر مناسب بوده است. البته اینکه شاعر با استفاده از این سیستم های متنوع، چقدر توانسته است به نتیجه ی نهایی برسد (گل بزند) در دیگر یادداشت ها بررسی خواهد شد.
#محمد_مرادی
@drmmoradi
احتمالا بسیاری چون من به #فوتبال علاقه مندند و بازی های #جام_جهانی را دیده اند یا از خبرهای آن سراغ گرفته اند. اگر دیشب بازی #انگلستان و #کرواسی را دیده اید؛ از نتیجه ی آن خبر دارید و شما هم چون من معتقدید که با آن نوع بازی ویژه، انگستان پس از گل خوردن، دیگر نتوانست در برابر سیستم متنوع و پویای کروات ها موفق عمل کند.
در این جام، یکی از آسیب های تیم های بزرگ، #کلیشه_های_سیستمی، بود. تیم هایی بزرگ که از آغاز تا پایان یک جور بازی می کردند و تغییر و تنوعی در بازی هاشان نمی شد دید.
قطعا همه می دانیم که سیستم های مستقل و ترکیبی متعددی در جهان فوتبال شناخته شده است. سه، پنج، دو- چهار، چهار، دو- سه، چهار، سه- چهار، سه، دو، یک- و ... . سیستم های رایج در بازی های فوتبال را، می توان با #قالب_های_شعری مقایسه کرد. هرچند هر شاعر، یک سیستم شعری اصلی را برای رسیدن به سبک شخصی انتخاب می کند، اصرار بیش از حد بر یک قالب، شاعران را دچار همان آسیبی می کند که در جام اخیر تیم های بزرگ حذف شده دچار آن شدند.
هنر تک سیستمی، چون فوتبال تک سیستمی است و چنین هنرمندانی، در صورت خطا در انتخاب سیستم مناسب، کمتر فرصت جبران خواهند یافت. همچنین، سیستم این دست هنرمندان، هرقدر هم در عمل موفق باشد، مخاطب را به کسالت از دیدن فوتبال (خواندن شعر) می کشاند.
در این تمثیل، قالب هایی چون #غزل، #رباعی، #مثنوی، #سپید، #نیمایی، #طرح و ... سیستم هایی متفاوتند که یکی کارکردی تر و دیگری با کارکرد و موفقیت کمتر بوده است؛ اما آنچه کاملا مشخص است، این نکته است که در ادب فارسی اغلب شاعران شاخص، شاعران چند قالبی بوده اند. در جام اخیر هم، #فرانسه و #کرواسی، در لحظات بحرانی بهتر توانسته اند از دیگر سیستم ها استفاده کنند و همین نکته سبب شده، در فینال جام جهانی فوتبال، بتوان حضور این دو را دید.
در کنار سیستم ها که شبیه قالب ها هستند؛ در تمثیل می توان انواع #پاس و #ضربه در فوتبال را با گونه های #وزن در شعر شبیه دانست. اصرار بر پاس های #کوتاه_عرضی به شیوه ی تیم #اسپانیا، یا #سانترهای بلند در بازی دیشب #انگلستان، یا صرف استفاده از #شوت پشت محوطه یا ضربه های #ایستگاهی یا #کورنر یا #پرتاب_اوت یا #شروع_مجدد دروازه بان یا پاس های تو در یا #دریپل، نمی تواند تیم را در همه ی بازی ها به موفقیت برساند. داشتن #طرح های متعدد و متنوع برای #گردش_توپ، همان تنوع وزن های متناسب در شعر است. #کلیشه های سیستمی و قالبی، چه در فوتبال و چه در شعر یکی از #پاشنه_های_آشیل دو موضوع مقایسه شده(فوتبال و شعر) است که در دیگر عناصر سازنده نیز قابل قیاسند.
نکته ی پایانی این که در روزهای اخیر کتاب #لحظه_های_بی_ملاحظه را که دوست شاعر #مبین_اردستانی به همت #شهرستان_ادب، منتشر کرده، مطالعه کردم. بررسی و #نقد این مجموعه به مجالی دیگر نیاز دارد؛ اما از زاویه ی تمثیل پیشین باید گفت که خوشبختانه، شاعر این دفتر از نظر #قالب_های_شعری، متنوع عمل کرده است. #غزل، #رباعی، #دوبیتی، #نیمایی، #مثنوی و #ترانه، در این دفتر نمود یافته و تنوع وزنی هم در معدود غزل ها و ترانه های دفتر مناسب بوده است. البته اینکه شاعر با استفاده از این سیستم های متنوع، چقدر توانسته است به نتیجه ی نهایی برسد (گل بزند) در دیگر یادداشت ها بررسی خواهد شد.
#محمد_مرادی
@drmmoradi