عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
می توانم با گردن کج به تو لبخند بزنم
و توهین هایت را با لبهای مشتاق بنوشم
دهانم را با قرمز خوشبویی رنگ کنم
و با سرانگشتان تعلیم دیده بر ابروانت دست بکشم
 وقتی که فهرست عشق هایت را برایم ردیف می کنی
می توانم بخندم و با چشمان شگفت زده نگاهت کنم
و تو هم بخندی و نبینی
که قلبم هزار بار می میرد
از آنجا که من نقشم را خوب بلدم باور می کنی
که به سرخوشی بامداد و سبکی برفم
و همه ی آنچه را که بر قلبم سنگینی می کند
هرگز نخواهی دانست...

#دوروتی_پارکر
#شاعر_آمریکا
ترجمه:
#فرشته_وزیری_نسب


@asheghanehaye_fatima
دوستت نمی‌دارم اما چون‌که دوستت می‌دارم
از دوستت دارم تا دوستت ندارم می‌روم
از انتظارکشیدن برایت تا انتظار نکشیدن برایت
دلم سیر می‌کند از سرما تا آتش
دوستت می‌دارم فقط چون تویی آن که دوست می‌دارم
با این‌همه از تو نفرت دارم، نفرتی عمیق
و میزان عشق متغیرم به تو
آنچنان‌ است که تو را نمی‌بینم، فقط کورکورانه دوست می‌دارم.
شاید نور ژانویه
دلم را با پرتو بی‌رحمش استحاله کند
و کلید در آرامش مرا از من برباید
در این بخش داستان من آنم که می‌میرم
تنها من، و به خاطر عشق می‌میرم
چون تو را دوست می‌دارم
عشقی میان آتش و خون

#پابلو_نرودا
برگردان: #فرشته_وزیری‌نسب

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



وقتی عاشقم
نور سيالی می‌شوم
پنهان از نظرها
و شعرها در دفتر شعرم
کشتزارهای گل ابريشم و گلهای داوودی می‌شوند

وقتی عاشقم
آب از انگشتانم فوران می‌کند
و سبزه بر زبانم می‌رويد
وقتی عاشقم
زمانی می‌شوم خارج از هر زمان

#نزار_قبانی | سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ |

برگردان: #فرشته_وزيری‌نسب
از روزی
که گلهای سرخ دوست داشتنت
بر سرزمین دلم روییده
دیگر هیچ باد و بارانی و هیچ پاییزی
غمگینم نمیکند …
و قسم، به تمام درخت های عاشقی
که یک روز بی صبرانه پیشانی بهار را میبوسند
با چشمهایم به راهت …
با قلبم به نامت …
و با دستهایم در انتظار به آغوش کشیدنت میمانم …

#فرشته_رضایی


@asheghanehaye_fatima
من تو را میخواستم، برای تمام روزهایی که از دنیا گریخته، به آغوشت پناه بیاورم...
برای لحظه‌هایی که از همه چیز خسته، در
سایه‌ات آرامش بگیرم...
برای آنکه ترس‌هایم را در صدایت گم کنم
در دست‌هایت آرزوهایم را بیایم
و پابه‌پایت برای رسیدن به فرداها شتاب کنم...

من تو را میخواستم برای روزهای دلتنگی، که از خرابه‌های روحم بنایی از عشق بسازی...
برای روزهای اندوه، که با وجود تو، با خنده‌ی تو، دوباره خوشحالی از انگشت‌هایم بالا بدود و امیدواری از شانه‌هایم پایین بریزد!

من تو را میخواستم
برای تکرار خستگی ناپذیرِ سال ها
مرور عاشقانه‌ی فصل ها
خیس شدن در باران‌ها، دویدن در برف‌ها
برای روزهای آفتابی
شب‌های مهتابی
ستاره شمردن‌ها...
برای خنده‌های کودکانه
شانه به شانه گریستن‌ها
برای هر لحظه، برای همیشه...
از سیاهی تا سپیدی موهایمان
از استواری تا خمیدگی قامتهایمان
تا لرزش صداهایمان، تار شدن نگاه‌هایمان
برای هر نفس تا آخرین نفس!

من تو را میخواستم، برای کنار خودم
خودم را میخواستم برای کنار خودت
اما... چه می شود کرد
وقتی سرنوشت آدمها را کنار هم نمیخواهد...

#فرشته_رضایی
@asheghanehaye_fatima
هیچ چیز در دنیا
بدتر از معمولی شدن برای کسی نیست!
تبدیل به روزمرگی شدن...
از اینکه حضورت برای یک نفر بشود
مثل مسواک زدن، مثل شانه کردن!
که اگر حوصله داشت سراغت را بگیرد
و اگر نداشت، بگوید بماند برای بعد؛ دیر نمیشود!
به خودتان احترام بگذارید...
با کسی بمانید که اولویتش باشید
که برایش دغدغه بشوید
کسی که هر لحظه یادتان در خاطرش رژه برود...
کسی که به کار، به خواب و استراحتش بگوید:
بایستید ، اول «او»!

#فرشته_رضایی


@asheghanehaye_fatima
آدم وقتی لبریز است از یاد کسی …
که هر روز هر جا میرود یادش را با خودش میبرد
که در عصرهای بارانی یا غروب های پاییزی یا شب های دلتنگ با یادش قدم میزند
که در کافه ها، در عطر قهوه ها، در شعرها و آوازها دست یادش را میگیرد
که با یادش غمگین یا خوشحال میشود
میخندد یا گریه می کند …

آدم، وقتی …
با یاد یک نفر در مغزش یا در کنج سینه اش زندگی میکند، تنهاست ؟
نمیدانم، اتفاق خوبی ست
یا اتفاق بدی
اما این روزها هیچکس تنها نیست …
هر کسی یاد خودش را دارد!

#فرشته_رضایی
@asheghanehaye_fatima
.

عزیزم از شکایت‌های زنانه‌ام دلخور نشو!
من که مثل تو بلد نیستم
وقتِ ناراحتی خودم را با ماشینم سرگرم کنم
و شیشه‌های تمیزش را دوباره برق بیندازم
من نمی‌توانم خودم را با دیدن یک مسابقه‌ی فوتبال آرام کنم
و طوری داد بزنم "گل" انگار هیچ کجای جهان هیچ اتفاقی نیفتاده!
من روزنامه نمی‌خوانم و خودم را
بی‌خیال ترین آدمِ دنیا نشان
نمی‌دهم …
سیگاری هم نیستم
تا تمام غصه‌هایم را در یک لحظه دود کنم،
من یک زنم …
فقط می‌توانم تمام اندوهم را یکجا جمع کنم؛
و با تو تقسیمش کنم!
اما عزیزم
تو از این شکایت‌های زنانه، ناراحت نشو،
چشمانت را ببند و فکر کن
دارم برایت چند بیت شعر عاشقانه می‌خوانم …




#فرشته_رضایی


@asheghanehaye_fatima
چشم‌هایم را تاریک کن، باز می‌توانم تو را ببینم
گوش‌هایم را ببند، باز می‌توانم صدایت را بشنوم،
و بدون پاهایم می‌توانم به سوی تو بیایم،
و بدون دهانم می‌توانم تو را به خود بخوانم.
دستهایم را بشکن، باز تو را لمس می‌کنم
با قلبم، آنسان که با دستم،
قلبم را از حرکت باز دار، مغزم خواهد زد،
و اگر به مغزم آتش بزنی،
تو را در خون خویش خواهم برد.

#راینر_ماریا_ریکله
برگردان: #فرشته_وزیری‌نسب

@asheghanehaye_fatima
اگر در پاییز می‌آمدی،
تابستان را جارو می‌کردم
با نیمی خنده، نیمی ضربه،
آن‌چه زنان خانه‌دار با مگسی می‌کنند.

اگر تا یک‌سال دیگر می‌دیدمت،
ماه‌ها را بدل به توپ‌هایی می‌کردم،
و در کشوهای جداگانه می‌گذاشتم،
تا زمان‌شان برسد.

اگر قرن‌ها تاخیر می‌کردند،
با دست می‌شمردم‌شان،
و آن‌قدر از آن‌ها کم می‌کردم،
که انگشتان‌ام به جزیره‌ی ون‌دیمنس* بیفتد.

و اگر این زندگی به پایان می‌رسید،
که از من و تو می‌رسد،
مثل پوسته‌ی درخت به جایی پرتاب‌اش می‌کردم
و جاودانگی را مزه می‌کردم.

اما حالا، بی‌خبر از طول
بال نامطمئن زمان،
مرا می‌گزد، این جن زنبوری،
که نیش‌اش را برملا نمی‌کند.

#اميلی_ديكنسون
برگردان: #فرشته_وزيری‌نسب

*جزیره‌ی «ون‌دیمنس» یا «تاسمانی» در جنوب شرقی استرالیا قرار دارد و در این‌جا دیکنسون به مفهوم سرزمین عجایب از آن استفاده کرده است.

@asheghanehaye_fatima
بوی بهار می‌آید…
تمام پنجره‌ها را باز می‌کنم

به من بگو

تو را چون آوازی
از گلوی کدام پرنده خواهم شنید؟

#فرشته_رضایی



@asheghanehaye_fatima
مثل بهار باش …
که حتی سرسخت ترین درخت ها هم
در هوای تو
چاره ای به جز سبز شدن نداشته باشند …

#فرشته_رضایی

@asheghanehaye_fatima
من
زنی هستم
که هر صبح روبروی آینه می ایستد
موهایش را می بافد، آرایش میکند،
به لب هایش لبخند می آویزد، سرش را بالا می‌گیرد و قدم های محکم برمیدارد که مبادا کسی خیال کند بدون عشق کم آورده است.


#فرشته_رضایی

@asheghanehaye_fatima
غریب است سرگردانی در مه
آن‌جا که تنهاست هر سنگ و بوته‌یی
و هیچ درختی درختِ دیگر را نمی‌بیند
همه تنهایند

پر از دوست بود دنیا برایم
آن‌وقت که زندگی‌ام نور بود
اینک که مه فرومی‌افتد
دیگر کسی قابل‌رؤیت نیست

راستی که هیچ‌کس عاقل نمی‌شود
مگر این‌که تاریکی را بشناسد
که خاموش و گریزناپذیر
از همه جدا می‌کند او را

غریب است در مه سرگردان شدن
زندگی تنها بودن است
هیچ‌کس چیز دیگری نمی‌شناسد
همه تنهایند

■شاعر: #هرمان_هسه
‌■برگردان: #فرشته_وزيری‌نسب

@asheghanehaye_fatima
به‌وقتِ نرگس‌های زرد
که می‌دانند
هدف از زیستن بالیدن است
چگونه را به‌خاطر بسپار...
- چرا را فراموش کن -

به‌وقتِ یاسمن‌ها که ادعا می‌کنند
هدف از بیدار شدن، رؤیا دیدن است
چنین را به‌خاطر بسپار!
- انگار را فراموش کن -

به‌وقتِ گل‌های سرخ
که ما را اکنون و این‌جا
با بهشت شگفت‌زده می‌کنند
آری را به‌خاطر بسپار...
- اگر را فراموش کن -

به‌وقتِ همه چیزهای دل‌پذیر
که از دست‌رس درکِ ما دورند
جست‌وجو را به‌خاطر بسپار!
- یافتن را فراموش کن -

و در رازِ زیستن
به‌وقتی که زمان ما را از قیدِ زمان می‌رهاند
مرا به‌خاطر بسپار...
- مرا فراموش کن -

■شاعر: #ای_ای‌_کمینز [

■برگردان: #فرشته_وزیری‌نسب
@asheghanehaye_fatima
"خودت را در آغوش بگیر "

در یوگا حرکتی هست به نام "آغوش"
قانونش اینطور است که باید برای چند دقیقه خودت را سفت و محکم در آغوش بگیری، فکرت را از همه چیز خالی کنی و فقط روی خودت تمرکز داشته باشی.

راستش خیلی وقت ها فکر می کنم اگر این حرکت هم مثل خیلی از کارها که انجامش عادی شده یا ضرورت است به زندگی مان اضافه می شد چه خوب می شد.

مثل غذا خوردن، مثل خوابیدن روزی یکدفعه هم خودت را سفت و محکم بغل می کردی و تمام حواست را برای کسی می گذاشتی که در آغوشت بود



#فرشته_رضایی

@asheghanehaye_fatima
بهار تویی
باور کن!
می شود به شانه ات
تکیه داد و
سبز شد!


#فرشته_رضایی


@asheghanehaye_fatima
.


به تو نیاز دارم؛
چون روزنامه به خبرهای روز
چون صبح به آواز گنجشک ها!

نیاز دارم ...
به خنکای صدای تو؛
به لحن آرام عاشقانه هایت
به بوی بابونه و نسترن پنهان شده
در لبخند هایت...

به تو نیاز  دارم؛
برای گذشتن از پلِ عظیم ِ تنهایی ام!
و برای عبور از افتاب خسته ی روز

مرا  پناه بده؛
در گندم زار سینه ات!
و به وقت بادهای شمالی
ترک های لبم را ببوس
که این جغرافیای سری ،بی فرمانروایی تو
متلاشی خواهد شد


#فرشته_گیلک
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.



چرا تمام چهره‌ها چهره‌ی توست؟
مگر فراموشت نکرده‌ام!
چرا در سَرم، تمام یادها یادِ توست؟
مگر فراموشت نکرده‌ام!
چرا هر حسرتِ گذشته‌ام متعلق به تو
و در هر آرزوی آینده‌ام تصویرِ توست
مگر فراموشت نکرده‌ام!
چرا در چشمم تو
در گوشم تو
در قلبم تو
در روحم تو...
مگر فراموشت نکرده‌ام!

نه...نتوانستم
چون در این نبرد
منی که می‌خواهد به دوست‌داشتنت
ادامه دهد
بسیار
بسیار
قوی‌تر است
از منی که تصمیم گرفته فراموشت کند.



#فرشته_رضایی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
غریب است سرگردانی در مه
آنجا که تنهاست هرسنگ و بوته‌ای
و هیچ درختی درخت دیگر را نمی‌بیند
همه تنهایند

پر از دوست بود دنیا برایم
آنوقت که زندگی‌ام نور بود
اینک که مه فرو می‌افتد
دیگر کسی قابل رویت نیست

راستی که هیچکس عاقل نمی‌شود
مگر اینکه تاریکی را بشناسد
که خاموش و گریز ناپذیر
از همه جدا می‌کند او را

غریب است در مه سرگردان شدن
زندگی تنها بودن است
هیچ‌کس چیز دیگری نمی‌شناسد
همه تنهایند.


#هرمان_هسه
برگردان: #فرشته_وزیری_نسب


@asheghanehaye_fatima