زان خرمن گل حاصل ما دامن چیدهست
زان سیب ذقن قسمت ما دست بریدهست
ما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیدهست
ما در چه شماریم، که خورشید جهانتاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیدهست
عمری است خبر از دل و دلدار ندارم
با شیشه پریزاد من از دست پریدهست
#صائب_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
زان سیب ذقن قسمت ما دست بریدهست
ما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیدهست
ما در چه شماریم، که خورشید جهانتاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیدهست
عمری است خبر از دل و دلدار ندارم
با شیشه پریزاد من از دست پریدهست
#صائب_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﺏ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﻭ ﺑﺮ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽﺍﻡ ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ
ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻧﺎﺧﻦﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﮐﺎﻏﺬﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺟﺰ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﺎﺯﺩ
ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﮑﻪ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﯽ
ﻭ ﺭﻫﺎﯾﯽﺍﻡ ﺑﺨﺸﺪ
ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻫﺎﯾﯽﺍﻡ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻮﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺷﯿﺮﺧﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ
ﻭ ﺷﻬﺪ ﮔﻞﻫﺎ
ﺑﭙﺮﻭﺭﺍﻧﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ
ﺑﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻮﺍﺯﺵﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﻭﯾﺮﺍﻥﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﺁﻥﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﯼ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍﺳﺖﺍﺵ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﮐﻮﻫﭙﺎﯾﻪﻫﺎﯼ ﭘﺴﺘﺎﻥ ﭼﭗﺍﺵ
ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺮﭘﺎ ﮐﻨﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺳﻨﺖﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ
ﻭ ﻣﻌﯿﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺳﺘﯽ ﺭﺍ
ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﮐﻨﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ
ﭼﻮﻥ ﺯﻣﯿﻦﻟﺮﺯﻩﺍﯼ ﻭﯾﺮﺍﻥﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﺁﺗﺶﺍﻡ ﺑﺰﻧﺪ
ﻏﺮﻕﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﺷﻌﻠﻪﻭﺭﻡ ﮐﻨﺪ
ﺧﺎﻣﻮﺵﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﭼﻮﻥ ﻫﻼﻝ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﯿﻢﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺟﺰ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﻡ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﮕﯽﺍﻡ
ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺩﻫﺪ
ﮐﻪ ﻧﺎﻑﺍﺵ ﻣﺮﮐﺰ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻧﺪ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻭﺩ
ﻭ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻥ
ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻪﺳﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﭘﯿﮑﺮﺵ ﺑﻨﻮﺷﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮﻩﻫﺎ
ﺩﺭ ﻋﻠﻔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺯﯾﺮ ﺁﻏﻮﺵﺍﺵ
ﺑﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﻣﻦ
ﮔﻞﻫﺎﯼ ﺳﺮﺥ ﺩﻣﺸﻘﯽ ﺑﮑﺎﺭﺩ
ﻭ ﻧﻌﻨﺎ
ﻭ ﭘﺮﺗﻐﺎﻝ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺍﯼ ﺯﻥ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ
ﺳﻮﺍﻝﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺟﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ
ﻭ ﺗﻮ
ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ
ﺑﻪ ﻫﯿﭻﯾﮏ
ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻧﻤﯽﺩﻫﯽ
ﺍﯼ ﺯﻥ
ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﯾﯽ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮊﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﯼ
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﻟﻤﺲﺍﺕ ﮐﺮﺩ
ﺍﯼ ﭼﺸﻤﺎﻥﺍﺕ ﺩﺭﯾﺎ
ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻥﺍﺕ ﺷﻤﻊ
ﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ
ﺍﯼ ﺳﭙﯿﺪ ﻧﻘﺮﻩﻓﺎﻡ
ﺍﯼ ﺑﻠﻮﺭﮔﻮﻥ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻬﯿﮕﺎﻩﺍﺵ
ﻗﺮﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻧﺪ
ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺭﺵ ﺑﮕﺮﺩﻧﺪ
ﺩﻟﺒﺮﻡ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩﯼ ﺩﺳﺘﺎﻥﺍﺵ
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﻭﺭﺍﻧﺪ
ﺍﯼ ﺩﺭﺧﺸﻨﺪﻩﯼ ﺷﻔﺎﻑ ِﻣﻮﺯﻭﻥ ﺯﯾﺒﺎ
ﺍﯼ ﻟﺬﺕ ِ ﻫﻤﺎﺭﻩﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻣﺮﺍ
ﺍﺯ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻏﺎﺭﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﺑﺮﻫﺎﻧﺪ
ﺑﺖﻫﺎﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺑﮑﻮﺑﺪ
ﻭ ﺧﯿﺎﻻﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻂﺧﻄﯽ ﮐﻨﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﻠﺐﺍﺵ
ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻮﺍﺯ ﺩﺷﻨﻪﻫﺎﯼ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﺑﺮﻭﺩ
ﻭ ﻋﺸﻖﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺑﺒﺨﺸﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻡ
ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ
ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﺍﻡ
ﻭ ﺷﮑﻞ ﭘﺴﺘﺎﻥﻫﺎﯾﺶ
ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﻫﯿﭻ ﺯﻧﯽ ﺟﺰ ﺗﻮ
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻭﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭﻡ ﺑﺮﻧﻤﯽﺧﯿﺰﺩ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯽﮐﺸﻢ
ﯾﺎ ﭼﻮﻥ ﮐﺒﻮﺗﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﻡ
ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭ ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﻢ
ﺍﯼ ﺯﻥ
ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯾﻢ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺗﻮﺳﺖ
ﻭ ﺗﻮ
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪﯼ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﻣﻨﯽ
ﻋﺸﻖﺍﺕ
ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺗﻤﺪﻥ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ ﻣﯽﺭﻫﺎﻧﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﮔﺮﻩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﺸﺎﯾﺪ
ﻭ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ
ﭼﻮﻥ ﮔﯿﺘﺎﺭﯼ
ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﻋﺸﻖﺍﻡ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺣﺪ ﻧﻤﺎﺯ
ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﺑﺒﺨﺸﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ...
#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ
#عزیز_روزهام ❤️🔥
@asheghanehaye_fatima
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﺏ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﻭ ﺑﺮ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽﺍﻡ ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ
ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻧﺎﺧﻦﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﮐﺎﻏﺬﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺟﺰ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﺎﺯﺩ
ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﮑﻪ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﯽ
ﻭ ﺭﻫﺎﯾﯽﺍﻡ ﺑﺨﺸﺪ
ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻫﺎﯾﯽﺍﻡ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻮﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺷﯿﺮﺧﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ
ﻭ ﺷﻬﺪ ﮔﻞﻫﺎ
ﺑﭙﺮﻭﺭﺍﻧﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ
ﺑﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻮﺍﺯﺵﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﻭﯾﺮﺍﻥﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﺁﻥﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﯼ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍﺳﺖﺍﺵ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﮐﻮﻫﭙﺎﯾﻪﻫﺎﯼ ﭘﺴﺘﺎﻥ ﭼﭗﺍﺵ
ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺮﭘﺎ ﮐﻨﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺳﻨﺖﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ
ﻭ ﻣﻌﯿﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺳﺘﯽ ﺭﺍ
ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﮐﻨﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ
ﭼﻮﻥ ﺯﻣﯿﻦﻟﺮﺯﻩﺍﯼ ﻭﯾﺮﺍﻥﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﺁﺗﺶﺍﻡ ﺑﺰﻧﺪ
ﻏﺮﻕﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﺷﻌﻠﻪﻭﺭﻡ ﮐﻨﺪ
ﺧﺎﻣﻮﺵﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﭼﻮﻥ ﻫﻼﻝ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﯿﻢﺍﻡ ﮐﻨﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺟﺰ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﻡ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﮕﯽﺍﻡ
ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺩﻫﺪ
ﮐﻪ ﻧﺎﻑﺍﺵ ﻣﺮﮐﺰ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻧﺪ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻭﺩ
ﻭ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻥ
ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻪﺳﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﭘﯿﮑﺮﺵ ﺑﻨﻮﺷﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮﻩﻫﺎ
ﺩﺭ ﻋﻠﻔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺯﯾﺮ ﺁﻏﻮﺵﺍﺵ
ﺑﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﻣﻦ
ﮔﻞﻫﺎﯼ ﺳﺮﺥ ﺩﻣﺸﻘﯽ ﺑﮑﺎﺭﺩ
ﻭ ﻧﻌﻨﺎ
ﻭ ﭘﺮﺗﻐﺎﻝ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺍﯼ ﺯﻥ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ
ﺳﻮﺍﻝﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺟﺎ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ
ﻭ ﺗﻮ
ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ
ﺑﻪ ﻫﯿﭻﯾﮏ
ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻧﻤﯽﺩﻫﯽ
ﺍﯼ ﺯﻥ
ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﯾﯽ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮊﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﯼ
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﻟﻤﺲﺍﺕ ﮐﺮﺩ
ﺍﯼ ﭼﺸﻤﺎﻥﺍﺕ ﺩﺭﯾﺎ
ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻥﺍﺕ ﺷﻤﻊ
ﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ
ﺍﯼ ﺳﭙﯿﺪ ﻧﻘﺮﻩﻓﺎﻡ
ﺍﯼ ﺑﻠﻮﺭﮔﻮﻥ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻬﯿﮕﺎﻩﺍﺵ
ﻗﺮﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻧﺪ
ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺭﺵ ﺑﮕﺮﺩﻧﺪ
ﺩﻟﺒﺮﻡ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩﯼ ﺩﺳﺘﺎﻥﺍﺵ
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﻭﺭﺍﻧﺪ
ﺍﯼ ﺩﺭﺧﺸﻨﺪﻩﯼ ﺷﻔﺎﻑ ِﻣﻮﺯﻭﻥ ﺯﯾﺒﺎ
ﺍﯼ ﻟﺬﺕ ِ ﻫﻤﺎﺭﻩﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻣﺮﺍ
ﺍﺯ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻏﺎﺭﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﺑﺮﻫﺎﻧﺪ
ﺑﺖﻫﺎﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺑﮑﻮﺑﺪ
ﻭ ﺧﯿﺎﻻﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻂﺧﻄﯽ ﮐﻨﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﻠﺐﺍﺵ
ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻮﺍﺯ ﺩﺷﻨﻪﻫﺎﯼ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﺑﺮﻭﺩ
ﻭ ﻋﺸﻖﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺑﺒﺨﺸﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻡ
ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ
ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﺍﻡ
ﻭ ﺷﮑﻞ ﭘﺴﺘﺎﻥﻫﺎﯾﺶ
ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﻫﯿﭻ ﺯﻧﯽ ﺟﺰ ﺗﻮ
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻭﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭﻡ ﺑﺮﻧﻤﯽﺧﯿﺰﺩ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯽﮐﺸﻢ
ﯾﺎ ﭼﻮﻥ ﮐﺒﻮﺗﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﻡ
ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭ ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﻢ
ﺍﯼ ﺯﻥ
ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯾﻢ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺗﻮﺳﺖ
ﻭ ﺗﻮ
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪﯼ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﻣﻨﯽ
ﻋﺸﻖﺍﺕ
ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺗﻤﺪﻥ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ ﻣﯽﺭﻫﺎﻧﺪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﮔﺮﻩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﺸﺎﯾﺪ
ﻭ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ
ﭼﻮﻥ ﮔﯿﺘﺎﺭﯼ
ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻢ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﻋﺸﻖﺍﻡ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺣﺪ ﻧﻤﺎﺯ
ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﺑﺒﺨﺸﺪ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ...
#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ
#عزیز_روزهام ❤️🔥
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهربونی، زبونیه که
انسان ناشنوا میتونه اون رو بشنوه
و انسان نابینا میتونه اون رو ببینه....
#مارک_تواین
@asheghanehaye_fatima
انسان ناشنوا میتونه اون رو بشنوه
و انسان نابینا میتونه اون رو ببینه....
#مارک_تواین
@asheghanehaye_fatima
نمیخواهم پارچهی ابریشمی باشم
اشرافی و غمگین
میخواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لبهایش
وقت بوسیدن ضربه میزنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه میکند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشهای نیافتهام برای تاریکی
میترسم رویایم به شاخهها گیر کند
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را میفشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که میتوانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمیشود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همهی زاویهها را فرسودهام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخهایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو، من درخت سپیدهدم
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
اشرافی و غمگین
میخواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لبهایش
وقت بوسیدن ضربه میزنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه میکند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشهای نیافتهام برای تاریکی
میترسم رویایم به شاخهها گیر کند
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را میفشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که میتوانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمیشود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همهی زاویهها را فرسودهام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخهایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو، من درخت سپیدهدم
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
"از من پرسید: آرزویَت چیست؟
و من به این فکر میکردم
که چگونه میتوان سؤالی را مَطرح کرد
که پاسخ خودَش باشد..."
#نجيب_محفوظ
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
و من به این فکر میکردم
که چگونه میتوان سؤالی را مَطرح کرد
که پاسخ خودَش باشد..."
#نجيب_محفوظ
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
اى ظريفترين درد،
كه بر سمت چپ سينهام نشستهاى
اين چنين بىتفاوت نباش!
چيزى كه اينجا مىسوزد
فانوس نيست، دل من است ..
#تورگوت_اویار
@asheghanehaye_fatima
كه بر سمت چپ سينهام نشستهاى
اين چنين بىتفاوت نباش!
چيزى كه اينجا مىسوزد
فانوس نيست، دل من است ..
#تورگوت_اویار
@asheghanehaye_fatima
عشق! ای شوکت دیرین فراموش شده!
خوش قد و قامتم! ای آتش خاموش شده!
ای ز پا، بر اثر تیغ فریب افتاده!
نیمهجان، در شب بیغوله، غریب افتاده!
آخر این خواب نه، کابوس، برای تو که دید؟
این خط شوم پریشان به جبینت که کشید؟
ای نگون بیرق خونین تو بر خاک، ای عشق!
تو و خاک؟ آی برآوردهٔ افلاک! ای عشق!
#حسین_منزوى
@asheghanehaye_fatima
خوش قد و قامتم! ای آتش خاموش شده!
ای ز پا، بر اثر تیغ فریب افتاده!
نیمهجان، در شب بیغوله، غریب افتاده!
آخر این خواب نه، کابوس، برای تو که دید؟
این خط شوم پریشان به جبینت که کشید؟
ای نگون بیرق خونین تو بر خاک، ای عشق!
تو و خاک؟ آی برآوردهٔ افلاک! ای عشق!
#حسین_منزوى
@asheghanehaye_fatima
Kojaei
Ehsan Khajehamiri
چه در چشمِ تو بود؟
که چنین شیفتهی سِحر و فسون شُد دلِ من ...
#شهریار
کجایی
#احسان_خواجه_امیری
@asheghanehaye_fatima
که چنین شیفتهی سِحر و فسون شُد دلِ من ...
#شهریار
کجایی
#احسان_خواجه_امیری
@asheghanehaye_fatima
از کلاهات برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما
مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند.
خانههایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانی.شان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها
#کاتیا_راسم [ عراق ]
@asheghanehaye_fatima
برای ما
مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند.
خانههایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانی.شان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها
#کاتیا_راسم [ عراق ]
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سونیا_سابنیس یه حرف قشنگ گفته:
کسی رو انتخاب کنین که در اتاقی مملو از جمعیت شما را انتخاب میکند، نه کسی که در اتاق خالی انتخابش شما هستید.
@asheghanehaye_fatima
کسی رو انتخاب کنین که در اتاقی مملو از جمعیت شما را انتخاب میکند، نه کسی که در اتاق خالی انتخابش شما هستید.
@asheghanehaye_fatima
حالا که تو رفته یی
می فهمم دست های تو بود
که به نان طعم می داد؛
پنیر را به سفیدی برف می کرد؛
و روز می آمد
و سر راهش با ما می نشست...
حالا که تو رفته یی،،؛
و ملال ؛
غروبیِ نان را قاچ می کند؛
و برگ درختان؛
به بهانۀ پاییز
ناپدید می شوند..
#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima
می فهمم دست های تو بود
که به نان طعم می داد؛
پنیر را به سفیدی برف می کرد؛
و روز می آمد
و سر راهش با ما می نشست...
حالا که تو رفته یی،،؛
و ملال ؛
غروبیِ نان را قاچ می کند؛
و برگ درختان؛
به بهانۀ پاییز
ناپدید می شوند..
#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima
من تو را قطرهی آب نمیخواهم
که عطشام را سیراب کند
من تو را رودی میخواهم از نمک
که هرگاه از آن بنوشم
عطشام از نو شروع شود
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة | مصر
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
من تو را قطرهی آب نمیخواهم
که عطشام را سیراب کند
من تو را رودی میخواهم از نمک
که هرگاه از آن بنوشم
عطشام از نو شروع شود
انا ما اریدك قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدك نهر ملح
كل ما ارتويت منه
قد بدا عطشي من جديد
#فاروق_جویدة | مصر
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
جای انگشتانت بر صورتم
دَرگیرِ فراموشیست
و سنگریزههایی که پیشِ روی پایم
انداختی
من را تا نزدیکترین رودخانه
همراهی میکنند.
باید در چیزی تَهنشین میشدم
در جایی پایینتر از سطحِ زمین.
فراموشی مرگ نیست
اما حجمی خالیست
میانِ دو زندگی ...
#سیدمحمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
دَرگیرِ فراموشیست
و سنگریزههایی که پیشِ روی پایم
انداختی
من را تا نزدیکترین رودخانه
همراهی میکنند.
باید در چیزی تَهنشین میشدم
در جایی پایینتر از سطحِ زمین.
فراموشی مرگ نیست
اما حجمی خالیست
میانِ دو زندگی ...
#سیدمحمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
ای کاش میتوانستم
در دلِ جهانِ بچهام جای آرامی بگیرم.
میدانم که جهاناش ستارههایی دارد که با او حرف میزنند و آسمانی که روی صورتاش خم میشود...
ای کاش میتوانستم در راهی که از جانِ کودک میگذرد و به آن سوی تمامیِ مرزها میرسد سفر کنم.
آنجا که عقل از قوانیناش بادبادک میسازد و هوا میکند، و حقیقت، واقعیت را از بندهایش آزاد میکند.
#رابیندرانات_تاگور
@asheghanehaye_fatima
در دلِ جهانِ بچهام جای آرامی بگیرم.
میدانم که جهاناش ستارههایی دارد که با او حرف میزنند و آسمانی که روی صورتاش خم میشود...
ای کاش میتوانستم در راهی که از جانِ کودک میگذرد و به آن سوی تمامیِ مرزها میرسد سفر کنم.
آنجا که عقل از قوانیناش بادبادک میسازد و هوا میکند، و حقیقت، واقعیت را از بندهایش آزاد میکند.
#رابیندرانات_تاگور
@asheghanehaye_fatima
عشق، تنها چیزیست که میتوانیم هنگام رفتن با خودمان ببریم، و همین مطلب، رفتن را خیلی ساده میکند!
#لوییزا_می_الکات
(نویسندهی شاهکارِ زنان کوچک)
@asheghanehaye_fatima
#لوییزا_می_الکات
(نویسندهی شاهکارِ زنان کوچک)
@asheghanehaye_fatima
هرصبح، یک روز جدید در انتظارماست!
انسانها میگویند که اگر خوششانس باشی، بهتراست !
اما من ترجیح میدهم که "هوشیار" باشم ،
چرا که وقتی شانس بسراغم بیاید از دستش نخواهم داد!
✍🏻#پیرمردودریا
👤#همینگوی
@asheghanehaye_fatima
انسانها میگویند که اگر خوششانس باشی، بهتراست !
اما من ترجیح میدهم که "هوشیار" باشم ،
چرا که وقتی شانس بسراغم بیاید از دستش نخواهم داد!
✍🏻#پیرمردودریا
👤#همینگوی
@asheghanehaye_fatima
عشق از انگشتان جدا افتاده آغاز میشود
از یقهی برگشتهی تنپوش
وقتی دیگر نیازی نیست و وقتی هم باقی نمانده
از عمر دراز به هم نگریستن،
وقتی برجِ خاطرهها کوتاه یا بلند
در خون فرومیریزد
آغازِ عشق پایانِ خدا است
و با هبوطِ انسان
چیزها، هر چند جاودانه،
فرسوده میشوند،
و نشانهها، دهانها و نشانهها
همه جا همدیگر را میگزند.
عشق وقتی آغاز میشود
که نور مانندِ مردهیی نقابدار
بر تنهایی ناگزیر میتابد.
زیرا عشق به سادهگی چنین است:
شکلی از آغاز
که پشت پایانها
سرسختانه پنهان شده است.
#روبرتو_خوارز
@asheghanehaye_fatima
از یقهی برگشتهی تنپوش
وقتی دیگر نیازی نیست و وقتی هم باقی نمانده
از عمر دراز به هم نگریستن،
وقتی برجِ خاطرهها کوتاه یا بلند
در خون فرومیریزد
آغازِ عشق پایانِ خدا است
و با هبوطِ انسان
چیزها، هر چند جاودانه،
فرسوده میشوند،
و نشانهها، دهانها و نشانهها
همه جا همدیگر را میگزند.
عشق وقتی آغاز میشود
که نور مانندِ مردهیی نقابدار
بر تنهایی ناگزیر میتابد.
زیرا عشق به سادهگی چنین است:
شکلی از آغاز
که پشت پایانها
سرسختانه پنهان شده است.
#روبرتو_خوارز
@asheghanehaye_fatima