@asheghanehaye_fatima
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگیام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اوّل گلویم را میفشارد
یا دلم را ...
#الهام_اسلامی
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگیام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اوّل گلویم را میفشارد
یا دلم را ...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
سنجاقِ سَرم از عشق چیزی نمیفهمد
فقط همین را میداند
چگونه
وقتی تو میآیی زیباترم کند ...
#الهام_اسلامی
سنجاقِ سَرم از عشق چیزی نمیفهمد
فقط همین را میداند
چگونه
وقتی تو میآیی زیباترم کند ...
#الهام_اسلامی
قوی نیستم، اگر شعری مینویسم
باد قوی نیست، اگر لباسهای روی بند را تکان میدهد
غروب ساعت غمگینی است
نمیتواند حتا گلدانی را بیندازد
و غم کمی جابهجا شود
در خانه نشستهام
زانوهایم را در آغوش گرفتهام
تا تنهاییام کمتر شود
تنهاییام
کمد پر از لباس
اتاقی که درش قفل نمیشود
تنهاییام حلزونی است
که خانهاش را با سنگ کُشتهاند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
باد قوی نیست، اگر لباسهای روی بند را تکان میدهد
غروب ساعت غمگینی است
نمیتواند حتا گلدانی را بیندازد
و غم کمی جابهجا شود
در خانه نشستهام
زانوهایم را در آغوش گرفتهام
تا تنهاییام کمتر شود
تنهاییام
کمد پر از لباس
اتاقی که درش قفل نمیشود
تنهاییام حلزونی است
که خانهاش را با سنگ کُشتهاند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
گاهی میخندم
گاهی گریه میکنم
گریه اما بیشتر اتفاق میافتد
به هر حال آدم
یکی از لباسهایش را بیشتر دوست دارد.
زنده یاد #الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
گاهی گریه میکنم
گریه اما بیشتر اتفاق میافتد
به هر حال آدم
یکی از لباسهایش را بیشتر دوست دارد.
زنده یاد #الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
امشب تمام نمی شود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همه ی زاویه ها را فرسوده ام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخ هایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همه ی زاویه ها را فرسوده ام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخ هایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
حرف که می زنی انگار
سوسنی در صدایت راه می رود
حرف بزن
می خواهم صدایت را بشنوم
تو باغبان صدایت بودی
و خنده ات دسته کبوتران سفیدی
که به یکباره پرواز می کنند.
تو را دوست دارم
چون صدای اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب منتهی می شود
تو را دوست دارم
چون آخرین بسته سیگاری در تبعید.
تو نیستی
و هنوز مورچه ها
شیار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپیما
در شب دیده می شود
عزیزم!
هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می گیرد
از ریل خارج نمی شود.
و من
گوزنی که می خواست
با شاخ هایش قطاری را نگه دارد...
#غلام_رضا_بروسان
نمی خواهم پارچه ی ابریشمی باشم
اشرافی و غمگین
می خواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لب هایش
وقت بوسیدن ضربه می زنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه می کند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشه ای نیافته ام برای تاریکی
می ترسم رویایم به شاخه ها گیر کند
می ترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمی دانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را می فشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که می توانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
می خواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مردم
نتوانی انکارم کنی
می خواهم شعرم چون شایعه ای در شهر بپیچد
و زنان
هربار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمی شود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همه ی زاویه ها را فرسوده ام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخ هایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
سوسنی در صدایت راه می رود
حرف بزن
می خواهم صدایت را بشنوم
تو باغبان صدایت بودی
و خنده ات دسته کبوتران سفیدی
که به یکباره پرواز می کنند.
تو را دوست دارم
چون صدای اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب منتهی می شود
تو را دوست دارم
چون آخرین بسته سیگاری در تبعید.
تو نیستی
و هنوز مورچه ها
شیار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپیما
در شب دیده می شود
عزیزم!
هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می گیرد
از ریل خارج نمی شود.
و من
گوزنی که می خواست
با شاخ هایش قطاری را نگه دارد...
#غلام_رضا_بروسان
نمی خواهم پارچه ی ابریشمی باشم
اشرافی و غمگین
می خواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لب هایش
وقت بوسیدن ضربه می زنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه می کند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشه ای نیافته ام برای تاریکی
می ترسم رویایم به شاخه ها گیر کند
می ترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمی دانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را می فشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که می توانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
می خواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مردم
نتوانی انکارم کنی
می خواهم شعرم چون شایعه ای در شهر بپیچد
و زنان
هربار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمی شود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همه ی زاویه ها را فرسوده ام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخ هایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
بگذار شب بیاید و خیابان را خلوت کند
تا تو را در آغوش بگیرم
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
تا تو را در آغوش بگیرم
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
نمیخواهم پارچهی ابریشمی باشم
اشرافی و غمگین
میخواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لبهایش
وقت بوسیدن ضربه میزنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه میکند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشهای نیافتهام برای تاریکی
میترسم رویایم به شاخهها گیر کند
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را میفشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که میتوانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمیشود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همهی زاویهها را فرسودهام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخهایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو، من درخت سپیدهدم
@asheghanehaye_fatima
اشرافی و غمگین
میخواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لبهایش
وقت بوسیدن ضربه میزنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه میکند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشهای نیافتهام برای تاریکی
میترسم رویایم به شاخهها گیر کند
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را میفشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که میتوانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمیشود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همهی زاویهها را فرسودهام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخهایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو، من درخت سپیدهدم
@asheghanehaye_fatima
شعری بگو رضا
شعری بلند
آنقدر که حال من خوب شود
بلند شوم
ظرفها را بشویم
دستی به سر خانه بکشم
و جورابت را رفو کنم.
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم
چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هربار چیزی به آن اضافه کنند...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
شعری بلند
آنقدر که حال من خوب شود
بلند شوم
ظرفها را بشویم
دستی به سر خانه بکشم
و جورابت را رفو کنم.
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم
چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هربار چیزی به آن اضافه کنند...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند.
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند.
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
کاش ما دو گوزن بودیم
وقت شادی شاخ هامان را به هم می کشیدیم
وقت حرف زدن به هم خیره می شدیم
و بچه هامان
در فصل گرم سال به دنیا می آمدند.
کاش ما دو گوزن بودیم
که وقتی از هم دلگیر می شدیم
خوابمان می برد.
#الهام_اسلامی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
وقت شادی شاخ هامان را به هم می کشیدیم
وقت حرف زدن به هم خیره می شدیم
و بچه هامان
در فصل گرم سال به دنیا می آمدند.
کاش ما دو گوزن بودیم
که وقتی از هم دلگیر می شدیم
خوابمان می برد.
#الهام_اسلامی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
نمیخواهم پارچهی ابریشمی باشم
اشرافی و غمگین
میخواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لبهایش
وقت بوسیدن ضربه میزنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه میکند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشهای نیافتهام برای تاریکی
میترسم رویایم به شاخهها گیر کند
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را میفشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که میتوانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمیشود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همهی زاویهها را فرسودهام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخهایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو، من درخت سپیدهدم
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
اشرافی و غمگین
میخواهم کتان باشم
بر اندام زنی تنومند
که لبهایش
وقت بوسیدن ضربه میزنند
و نگاهش
وقت دیدن احاطه میکند
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشهای نیافتهام برای تاریکی
میترسم رویایم به شاخهها گیر کند
میترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمیدانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را میفشارد
یا دلم را
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که میتوانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام لامپ روشن بود؟
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی
میخواهم شعرم چون شایعهای در شهر بپیچد
و زنان
هر بار چیزی به آن اضافه کنند
امشب تمام نمیشود
امشب باید یکی از ما شعر بگوید
یکی گریه کند
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همهی زاویهها را فرسودهام
دیگر وقت آن است که مرگ بیاید
و شاخهایش را در دلم فرو کند
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو، من درخت سپیدهدم
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
گاهی میخندم
گاهی گریه میکنم
گریه اما بیشتر اتفاق میافتد
بههرحال آدم
یکی از لباسهایش را بیشتر دوست دارد
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
گاهی گریه میکنم
گریه اما بیشتر اتفاق میافتد
بههرحال آدم
یکی از لباسهایش را بیشتر دوست دارد
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
.
گاهی میخواهم بر تو غلبه کنم
چون میوهای برای پنهان کردن دانهاش
گاه بر تو میپیچم چون باد
و تو را از حرکت باز میدارم
این وجود ناآرام من است
که هر بار به شیوهای حرف میزند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
گاهی میخواهم بر تو غلبه کنم
چون میوهای برای پنهان کردن دانهاش
گاه بر تو میپیچم چون باد
و تو را از حرکت باز میدارم
این وجود ناآرام من است
که هر بار به شیوهای حرف میزند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
بدبینم به دست چپم
به دم و بازدم بدبینم
به مورچه ای که هر چه میتکانم از لباسم نمیافتد
انگار که بخواهم شعر بگویم
همه چیز مرا میترساند
افسردگی رفتار بدی دارد
اگر دست خودم بود
فنجان چای میشدم
یا سوزن چرخ خیاطی
اما "الهام" هستم
و رویایم دست خودم نیست
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
به دم و بازدم بدبینم
به مورچه ای که هر چه میتکانم از لباسم نمیافتد
انگار که بخواهم شعر بگویم
همه چیز مرا میترساند
افسردگی رفتار بدی دارد
اگر دست خودم بود
فنجان چای میشدم
یا سوزن چرخ خیاطی
اما "الهام" هستم
و رویایم دست خودم نیست
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
زیبایی تو
سینی چای را برمیگرداند
غمگینم
بی آنکه کودکی به دنیا آورده باشم، غمگینم
مرا دوست داشته باش
چنان باورت میکنم
که شاخههایت به شکستن امیدوار شوند
من دختر یک کشاورزم
آب باش و با من مهربانی کن
سرکشی نکن
قلب من از قدمهای تو پیشی میگیرد
بگذار شب بیاید و خیابان را خلوت کند
تا تو را در آغوش بگیرم
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند.
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
سینی چای را برمیگرداند
غمگینم
بی آنکه کودکی به دنیا آورده باشم، غمگینم
مرا دوست داشته باش
چنان باورت میکنم
که شاخههایت به شکستن امیدوار شوند
من دختر یک کشاورزم
آب باش و با من مهربانی کن
سرکشی نکن
قلب من از قدمهای تو پیشی میگیرد
بگذار شب بیاید و خیابان را خلوت کند
تا تو را در آغوش بگیرم
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند.
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
امسال، خوشحالم
بهخاطر باران
و بهخاطر بادی که از روبهرو میآید
و همهی چیزهایی که معمولی بودند
گلهای این فصل شبیه من نیستند
من مثل گیاهانِ کوهیام
مثل کتیرا و آویشن
تلخ و لازم.
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو من درخت سپیدهدم
@asheghanehaye_fatima
بهخاطر باران
و بهخاطر بادی که از روبهرو میآید
و همهی چیزهایی که معمولی بودند
گلهای این فصل شبیه من نیستند
من مثل گیاهانِ کوهیام
مثل کتیرا و آویشن
تلخ و لازم.
#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو من درخت سپیدهدم
@asheghanehaye_fatima
.
گاهی میخواهم بر تو غلبه کنم
چون میوهای برای پنهان کردن دانهاش
گاه بر تو میپیچم چون باد
و تو را از حرکت باز میدارم
این وجود ناآرام من است
که هر بار به شیوهای حرف میزند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
گاهی میخواهم بر تو غلبه کنم
چون میوهای برای پنهان کردن دانهاش
گاه بر تو میپیچم چون باد
و تو را از حرکت باز میدارم
این وجود ناآرام من است
که هر بار به شیوهای حرف میزند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
دلم گرفته است
مثل همه زنانی که به زمین خیره میشوند،
و انگشترشان را میچرخانند
دلم گرفته است
و تو بیشتر از همه مسئول منی
و چشمهای زیبای تو
که از درون به من مینگرند
قوی نیستم، اگر شعری مینویسم
باد قوی نیست، اگر لباسهای روی بند را تکان میدهد
غروب ساعت غمگینی است
نمیتواند حتی گلدانی را بیندازد
و غم کمی جابهجا شود
در خانه نشستهام
زانوهایم را در آغوش گرفتهام
تا تنهاییام کمتر شود
تنهاییام
کمد پر از لباس
اتاقی که درش قفل نمیشود
تنهاییام حلزونی است
که خانهاش را با سنگ کُشتهاند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
دلم گرفته است
مثل همه زنانی که به زمین خیره میشوند،
و انگشترشان را میچرخانند
دلم گرفته است
و تو بیشتر از همه مسئول منی
و چشمهای زیبای تو
که از درون به من مینگرند
قوی نیستم، اگر شعری مینویسم
باد قوی نیست، اگر لباسهای روی بند را تکان میدهد
غروب ساعت غمگینی است
نمیتواند حتی گلدانی را بیندازد
و غم کمی جابهجا شود
در خانه نشستهام
زانوهایم را در آغوش گرفتهام
تا تنهاییام کمتر شود
تنهاییام
کمد پر از لباس
اتاقی که درش قفل نمیشود
تنهاییام حلزونی است
که خانهاش را با سنگ کُشتهاند
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
می ترسم رویایم به شاخه ها گیر کند،
می ترسم بیدار شوم و ببینم
انسانی هستم در ایران
که افسردگی ام طبیعی است...
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که می توانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام چراغ روشن بود؟
کاش پاییز تمام شود...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
می ترسم بیدار شوم و ببینم
انسانی هستم در ایران
که افسردگی ام طبیعی است...
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که می توانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام چراغ روشن بود؟
کاش پاییز تمام شود...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima