عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



من مرغ آتشم
شب را به زیر سرخ پر خویش میکشم
در من هراس نیست ز سردی وتیرگی
من از سپیده های دروغین مشوّشم



#سیاوش_کسرایی
Forwarded from اتچ بات
.

گلوگاهم را ببوس
آوازی که واپسين نفسش بر نيامد.
باد می‌­وزد
می‌وزد بر استوانه‌های آبی غلطان.
نجيب ­زادهٔ شيرخواره
آه...
قژقژ دندان­‌هایش
چه تنی داشت!.


#بهرام_اردبیلی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



يك نفر بيايد و تمام كردن را يادمان دهد!
نقطه گذاشتن و سرِ خط رفتن را
ما اسطوره هايى از نسلِ رابطه هاى بى سر و ته ايم
كم و بيش همه ى ما،
يك رابطه معلق را تجربه كرديم...
نه دلِ كندن داشتيم،
نه توانِ ماندن...
نه دوستش داشتيم و
نه طاقتِ با ديگرى ديدنش را
به خودمان كه آمديم؛
ديديم شيرين ترين لحظه هاى زندگىِ مان را
داديم براىِ آدمى كه بعدترها بى لياقتى اش را ثابت كرد
يك نفر بيايد و
الفباىِ تمام كردن را يادمان دهد!

#علی_قاضی_نظام
@asheghanehaye_fatima


.

از تو شروع‌ شده‌ام
مثل یک شعر عاشقانه
بریده بریده نفس می‌کشم
پیراهن سرخ می‌پوشم
و می‌گذارم گوشه‌های دامنم در باد برقصد

تو هم آتشی بر پا کن
در صحن جنگلی تن ما
تا با صدای پرهیجان پرندگان تپنده
به دور آتش،
بومی برقصیم
دور از چشم گیتارهای آویخته بر دیوار
و مجسمه‌های روی میز در اتاق‌خواب

من این زمین نرم را
بیشتر از تخت خواب دونفره دوست دارم

#زینت_نور
@asheghanehaye_fatima

.


به وقت دل دادگی می فهمی، کنعان نه جایی در جغرافیا که مختصاتی در جان آدمی است. رنج و اندوه همزاد عشقند و تو در مصر هم که باشی، دلت به کنعان سرگردان است.

دوست داشتن آدمی را وا می دارد تا نادیدنی را ببیند، نیافتنی را بیابد. افسونی در عشق هست که روزمرگی را می تاراند و باعث می شود به ذات اشیا، آدم ها و زندگی پی ببریم.




#سمت_آبی_آتش
#امیرحسین_کامیار


.
@asheghanehaye_fatima

من زنی دیوانه ام،
هرشب در بالکن خانه ام 
ماه را زندانی،
برکه ها را مشوش،
و شاخه های بید را کوتاه می کنم
تا مبادا بدون من،
عاشقانه ای برایت رقم بخورد ...



#مریم_ناظمی
@asheghanehaye_fatima

به جاى دوستت دارم
دستم را بگير
همه ى رسولان با خود معجزه اى مى آورند

#سيدمحمد_مركبيان
@asheghanehaye_fatima


بازگشته اند
دردهای قدیمی
تصویرهای تاریک
از من در آینه
از من در خواب ها
این بار می خواهم
تکه تکه کنم خود را
تا دوباره دست کسی شاید ... نه !
این پازل را
هزار بار هم که بچینی
همان می شود ...!!



#گروس_عبدالملكيان
@asheghanehaye_fatima

می‌گفتند ازدواج قبرستان عشق است.
وقتی باهم زندگی کردنمان از مرز یک سال گذشت دوستت دارم گفتن ها کمتر شد، پیش می آمد که موقع حرف زدن نگاهم نکرده باشی

مامان میگفت اولین بار که سرِ دیر خریدن شیر خشک بچه دعوایتان بشود سخت است..
دعوایمان شد...
ابروهایم را کشیدم توی هم.
دلم میخواست بگویم بی مسؤلیت ترین آدم زندگی ام بوده ای

اما وقتی که لیوان از دست هایم افتاد و شکست تو اولین کسی بودی که به طرفم دویدی....
اولین کسی بودی که مرا کنار کشیدی.
اولین کسی بودی که با اینکه یادت رفت بگویی " عزیزم"- مراقب قدم برداشتن هایم بودی...
حتی صدایت بالا رفت
و به جایش گفتی هیچ وقتِ خدا حواسم به خودم نبوده.

آن شب وقتی که خواب بودی به دست هایت نگاه کردم.
دست هایت مرا با خودش جاهای زیادی برده بود
چشم هایت را اگر گاهی نداشتم اما دست هایت همیشه به موقع بودند....امن ترین حس زندگی ام.


دست هایم را توی دست هایت گذاشتم
و توی خواب و بیداری انگشت سبابه ات تکان خورد.
ان لحظه با خودم فکر کردم راست میگویند
ازدواج قبرستان عشق است!
همه ی احساس هایت عمیق میشوند توی لایه های پنهانی وجودت

جوری که نمی توانی با گمشدن توی روزمرگی انکارش کنی و
همان حس پنهانِ دفن شده با شکستن یک لیوان کوچک ، یک تب کردن ، یک سرماخوردگی ساده خودشان را نشان می دهند.

درست است دیگر مدام نمی گویدعاشقت هستم
اما دستش را که آرام روی پیشانی ات می گذارد
یا با انتی بیوتیک های سرِ ساعتی که مجبور به خوردنشان می شوی می فهمی دوستت دارد

همین که گاهی لبخند می زند
همین که مسیج هایش کوتاه و کوتاه تر می شوند
و می پرسد " چیزی لازم نداری"؟

همینکه گاهی جوری نگاهت میکند
که انگار سالها تورا ندیده اما حواسش نیست که بگوید زیبا شده ای

همین که روی یخچال برایت یادداشت می گذارد که قهر نباش!
همین است که ازدواج قبرستان عشق است
در امن ترین جای وجود هم.

وتو انقدر عمیق مرا می شناختی که هرچه قدر فرو رفتیم گم نشدیم!
دست هایت بودند.

#الهه_سادات_موسوی
@asheghanehaye_fatima


- راستش! من این چیزی که ازم میخوای رو بلد نیستم! "دستای" من یه عمره فقط کار کردن!

+لازم نیست چیز خاصی به دستات یاد بدی! فرض کن من یه بسته ی شکستنی ام که باید با احتیاط حملش کنی! آروم بغلم کن.



#دیالوگ_های_خیالی_من
#حمید_جدیدی
@asheghanehaye_fatima



من تا به حال او را ندیده ام. ولی گاهی صدای پیانو زدنش را از طبقه ی بالا می شنوم. اوایل اهمیت زیادی نمیدادم ولی کم کم برایم جذاب شد. حالا خوب می دانم که او حدود ساعت ۹ شب شروع به نواختن می کند. چیزی به مدت ۴۵ دقیقه. درست وقتی که از سرِ کار برگشته ام و بعد از خوردن شام، روی تختم دراز کشیده ام.
هر چند که حس شنوایی حسی کاملا مستقل است ولی خُب، صداها در تاریکی واضح ترند. گویی چشم ها هم به کمک گوش ها می آیند.

شب...! به واقع این خاصیت تاریکی است که هرچیزی را چندبرابر معمولش ملموس تر می کند. همیشه "تنهایی" و "ترس" نیست، گاهی شب جای "اندوه"، "خاطرات" را نشانه می گیرد. گاهی شب عجیب دوست داشتنی ست.

دستش را روی سینه ام حس می کنم. بعد گرمایی که از تنفسش روی گردنم می نشیند. حرفی نمی زند و بازی انگشتانش روی سینه ام، دیوانه کننده است.
صدای موسیقی بلند وُ بلندتر شده است... آنقدر بلند که می توانم، کسی که نیست را در کنارم حس کنم و به آرامی در آغوشش به خواب بروم.

#حمید_جدیدی
#شب
دستم را زیر سرم می گذارم
و به خواب می روم
من و دستم هر شب خواب تو را می بینیم
عزیزم
ما حتما عاشق همیم
که این همه از هم دوریم.

#غلامرضا_بروسان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌.

سنگی بزن به ظلمت،
ای صبح روشن من!

ای رو به سوی خورشید،
چشم تو روزن من



#حسین_منزوی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



‌سپیده‌ی عظماست
از نام تو
دل
که ژولیده در متون راز
ایستاده‌ای و
دم نمی‌زنی
.
در بغض تو گیسوست
که بر باد می‌رود
از بلندای حوصله‌ات
و صداست که مهربان می‌میرد
.


#آریا_آریاپور
@asheghanehaye_fatima



صبح شد ...
آی ... نمی‌باید خُفت
چشم بگشای که خورشید شکُفت
باز کن پنجره را با دمِ صبح
باید از خانه‌ی دل
گَرد پریشانی رُفت ...




#سلمان_هراتی
@asheghanehaye_fatima


تو اشتیاق منی برای صبح شدن😻
که با صبح بخیر تو🌤
صبحم بخیر میشود💋
💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌
@asheghanehaye_fatima



با من حرف بزن
دنيا اين همه كلمه را ميخواهد چكار!؟
ما براي سكوت نيامده ايم
آمده ايم ببينيم
بشنويم
حرف بزنيم
بخنديم
گريه كنيم
گاهي ادا در بياوريم!
آمده ايم براي زندگي
نه براي سكوتي افسرده وار
كه مرگ را برايمان به ارمغان بياورد!




#محسن_دعاوی
@asheghanehaye_fatima



‏این چند ماه ‏که منتظرَت بودم
‏به اندازۀ چند سال نگذشت...
‏به اندازۀ همین چند ماه گذشت،
‏اما فهمیدم ‏ماه یعنی چه
‏روز یعنی چه
‏لحظه یعنی چه!
‏این چند ماه گذشت ‏و فهمیدم
‏گذشتن، زمان، انتظار...
‏یعنی چه‏!




#افشین_یداللهی
@asheghanehaye_fatima



دلتنگ توام چشم اساطیری بی روح
من عمق تو را دیده ام اندوه به اندوه
من جفت کسی نیستم و درد همینجاست
طوفانم و جا مانده ام از کشتی ات ای نوح
کوران غریبی است که از اول بازی
دنبال درختیم در این جنگل انبوه
ای سینه چه می خواهی از این قلب شکسته
ای قلب چه می خواهی از این سینه ی مجروح
ای قله نشین! راه دراز است و زمان تنگ
باید که سرازیر شد از جاذبه ی کوه




#احسان_افشاری