عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




از سكوتش
دهانى ساخته بود
و از نگاه كردن هاى طولانى،
كلماتى
كه بگويد تا چه اندازه از پاهايش كه رفته اند
و دلى كه مانده
دلگير است

#سيدمحمد_مركبيان
@asheghanehaye_fatima



براى آن كه رودرروى هم درنياييم
هر كدام نيمى از وجودمان را كُشتيم.
تو نيمى را كه زندگى كرده بودى
و من نيمى را كه آرزو مى‌كردم..



#سيدمحمد_مركبيان
@asheghanehaye_fatima

به جاى دوستت دارم
دستم را بگير
همه ى رسولان با خود معجزه اى مى آورند

#سيدمحمد_مركبيان
@asheghanehaye_fatima




هرگز نخواهى فهميد قلبت كجا تكه پاره شده...
تنها يك روز، سنگينىِ تازه اى را در تنت حس مى‌كنى. سنگينى كه مدام در تو حركت مى‌كند. احساس مى‌كنى يك توپِ سنگى در تو قِل مى خورد اين سو و آن سو. اما توپى در كار نيست. آنها تكه‌هاى قلبت هستند. جدا از هم، نامنظم مى‌تپند.




#سيدمحمد_مركبيان
@asheghanehaye_fatima

می توان تلخ تر از دوری ات
اندوهی را تصور کرد؟
گُمان می کنم نه!
وَ اما جواب تو آری ست
می شد تو را نداشت
می شد پیش تر از اینها
دستت را از دست داد...

تو از من جلوتر ایستاده ای
به اندازه ی خوابِ نوزادی در گهواره
به قدری که آفتابِ فردا را پیش از من نوازش کنی...

تو راست می گفتی
می شد تلخ تر هم این روزها می گذشت
بماند که این فصل
بی تو گذشت...



#سيدمحمد_مركبيان
@asheghanehaye_fatima



یقیناً دنیا را اگر تو می آفریدند زیباتر بود..
حداقل برای من که اینچنین می بود.
دنیای ِ تو، دنیای دوست داشتن است و امید. دنیای تو، دنیایی ست که مرگ در آن پایانِ قصه نیست.
من میانِ دنیایِ تو و دنیایِ امروز، آن یکی را می پسندم که وقتی از خودت بیرون می زنی و پا در آن می گذاری، خدایش با صدایِ تو، نامت را می خواند.
من دنیایی را انتخاب می کنم که تو خالقِ زخم هایش باشی، تو که پیش از هر زخم، مرهم‌اش را در جیب های ِ من پنهان کرده ای..

#سيدمحمد_مركبيان
@asheghanehaye_fatima



به طوفانى دلخوشم
كه دورها را نزديك مى كند...

#سيدمحمد_مركبيان
دو بار زيسته بود !
يک بار بر بالهاى اندوه سوار وُ
يک بار ،
بالهايش از اندوه !

دو بار زيسته بود ،
يک بار شبيهِ خودش وُ
يک بار در كشمكشِ خود بودن !

دو بار زيسته بود
يک بار عشقى پنهانى داشت وُ
يک بار ،
پنهانى ، عشقِ كسى بود ...

در جزيره‌اى ،
كه آدمهايش از درختها كمتر بودند
وَ هر نقطه‌ى آبى ، اقيانوسى بود در شعرى ،

دو بار زيسته بود وُ اما
هزار بار مردن را چشيده بود !
بر هر روى سكه‌ى زندگى ...

#سيدمحمد_مركبيان


@asheghanehaye_fatima
نفسی عمیق می‌کشم
و گوش می‌سپارم
به هق‌هقِ کهنه‌ی قلبم:
من
هستم
من
هستم
من
هستم

#سیلویا_پلات
برگردان: #سيدمحمد_مركبيان
.

@asheghanehaye_fatima