عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.51K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
امروز فکر کردم اگر انسان‌ها
قادر بودند سوختن و خاکستر شدنِ روحِ یکدیگر را ببینند و اگر قادر بودند عمقِ درد‌هایی‌ را که دانسته یا ندانسته برای دیگری بوجود می‌‌آورند، درک کنند، آنوقت دنیا چگونه دنیایی می‌‌شد؟

#نیکی_فیروزکوهی
📘راس ساعت هیچ/ نشر ایجاز

@asheghanehaye_fatima
.


چیزی برای گوش تو دارم؛
یک بوسه ی بزرگ، یک آغوش و بوسه ای دیگر...

-نامه #آنتوان_چخوف به اولگا کنیپر-
#نامه

@asheghanehaye_fatima
.


من به تو اعتماد و اعتقاد دارم زیرا تو قسمتی از زندگی منی، تو ترانه‌ای از سرود ایمان بزرگ منی. تو رفیق منی و همین کافی است که تا پایان زندگی با هم، رفیقانه و همراه و همدل باشیم.

-نامه مرتضی کیوان به همسرش پوری ۱ فروردین ۱۳۳۳
#نامه

@asheghanehaye_fatima
.


سیمای آرام و دلنشین رودخانه، از من طلب بوسه‌ای کرد.

-نامه‌ی خودکشی #لنگستون_هیوز
#نامه

@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.

قشنگ بود، گفتم شما هم ببینید.
«سرور و امیرارسلان»

#شادی‌های_کوچک
#عشق
@asheghanehaye_fatima
.

دلم می‌خواست بجای صندوق پست، آنرا به پای دُرنایی ببندم؛ تا دست هیچ آدمی به حرف‌های ما نرسد. اما فصل کوچ است. نامه ام را به سرزمین دیگری می‌بُرد و انتظار پاسخ از سمتِ تو، یقینا مرا می‌کُشت.

-نامه #حمید_جدیدی
#نامه

@asheghanehaye_fatima
.

 "تنها راه شناخت یک نفر، دوست داشتن اوست بی هیچ امیدی."


  #والتر_بنیامین
خیابان یک طرفه

@asheghanehaye_fatima
اگر رنج بر زندگی ما غلبه کرد، اول گریه کنیم. گریه‌کردن خوب است، آرامش‌بخش است، تنش را از وجودتان دور می‌کند، اما اگر رنج با گریستن تسکین نیافت، به سراغ دوست بروید، دوست در زندگی مایه‌ی حیات نفس هست.

#فریدریش_هگل

 @asheghanehaye_fatima
تو زیبایی ، ای دلارام !
چنانکه اورشلیم در منتهای شوکت خویش
دندان هایت
رمه ی بره گان سپید است که جفتاجفت
تنگ در تنگ
از آبشخور به فراز می آیند
لبانت مخملی است در ارغوان خیسانده
و دهانت لذت است

زیر پرده ی نازک خویش ،
گونه هایت دو نیمه ی ناری را مانند
و دو پستان تو بر سینه ات
آهوبچگانی توامانند که مادر خود را رها نمی کنند ...

#دکتر_ژ_ک_مادروس


@asheghanehaye_fatima
همیشه داشتن و از دست دادن بیشتر آدم را ناراحت می‌کند تا این‌که از اول نداشته باشد.

#خالدحسینی
📕 بادبادک‌باز


@asheghanehaye_fatima
ای داده حلاوت لب شیرین تو جان را
و ای طعنه زده قامت تو سرو روان را

ترکان دو چشم تو که مستان خرابند
از غمزه به هم بر زده اطراف جهان را

تا تیر زنند از مژه بر سینه‌ی عشاق
تا گوش کشیدند ز ابروت کمان را

در سلسله ی عشوه کشیده‌‌ست به یک بار
زلف تو دل مرد و زن و پیر و جوان را

گر باد به شهر آورد از زلف تو بویی
عطار به صحرا فگند رخت دکان را

شد بسته جگر خسته ز غم تا  تو گشادی
چون گل ز لطافت به شکر خنده دهان را

عقل از هوس باده‌ی لعل تو چنان شد
ای دوست، که در دیده کشد خاک رزان را

جان از لب لعل تو بدان ساخت مفرّح
تا دفع کند ز این دل پر خون خفقان را

یک بوسه به صد جان لب شیرین تو می‌داد
ما راه نهادیم به لعل تو زبان را

گفتم که بپوشم غم و سودای تو، نگذاشت
اشکم که ز دل فاش کند راز نهان را

شب‌ها کنم از هجر تو در کوی تو فریاد
و از کبر نپرسی که چه بوده‌ست فلان را

بر گردن جانم غم هجران تو باری‌ست
بر دار ز روی دلم این بار گران را

#سعید_الدین_هروی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
آن را که صبح و شام به رویِ تو منظر است
در خانه بی‌بهانه، بهشتش میسّر است

تنها دهانِ توست که دل را نمی‌زند
قندی که در مکرّرِ خود نامکرّر است

بی‌ منّتِ بهار زِ مجموعهٔ تنت
گُل کرده باغِ خانگیِ من به بستر است

حسنت چو نقشِ مانوی و نظمِ مولوی
تصویرِ شاعرانه و شعرِ مصوّر است

در عرضِ عمر با تو سفر کرده‌ام، نه طول
تا هر دقیقه با تو به عمری برابر است

خاك اخگرى حقير ز خورشيد؟ آه نه
خورشيد اعظم از تن خاكى‌ت اخگر است

شعرم كجا و عُرضه‌ى برتافتن كجا ؟
با قامتت كه شعر بلند مصوّر است

منظور آفرينش و مقصود خلقتى
غير از تو هر چه هست وجود مكرّر است

من هيچ، حافظ ار بنشيند به وصف تو
بايد سيه كند، همه هر جا كه دفتر است *


#حسین_منزوی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
مرغِ جان كردى هواى دانه‌هاى خال او
گر نبستى رشتۀ لاغر تنِ من، بالِ او

گر به قصدِ جان فرستد قاصد آن مقصودِ دل
دل كند فرسنگها جان بر كف، استقبالِ او

بس كه بر دل خامه بارِ غم نهاد از شرحِ هجر
شد خميده همچو نون در نامه، لام و دالِ او

خون كنم دل را و مالم در ركابِ او ز چشم
تا چو پاى اندر ركاب آرد شود پامالِ او

رويش ار بيند فرشته، گر كُشد صد بيگناه
يک گنه ننويسد اندر نامۀ اعمال او

صوفىِ دل حالها كرده‌ست دوش از ذكرِ دوست
سينه‌ام چون خرقه چاک، اينك گواهِ حالِ او


#جامی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
بر یاد قد و عارض او چون روم از هوش

در پای گل و سرو بگیرید سراغم

#رفیع_مشهدی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست

وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید
دور از رخت این خسته رنجور نماندست

صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست

حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده
ماتم زده را داعیه سور نماندست

#حافظ
#عزیز_روزهام



@asheghanehaye_fatima
.

تو
همان دوست داشتنی هستی
که هر صبح
دلم به هرم نفسهایت،
شکوفه میدهد.
و دستانم سبز میشود از یادت

مرا بنواز با تصنیف لبهایت
ببر تا پرواز کبوتران
تا غوغای سپید یاسها
روشنی بریز در چشم جهان

شُکر که صبح است و
طلوعی و یادِ یاری


#یاس_کرمانی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدایش حجم نداشت. نمی‌شنیدم، بلکه می‌فهمیدم، مثل وقتی که با خودمان چیزی می‌گوییم.

#هوشنگ_گلشیری

@asheghanehaye_fatima