عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
آن وقت ها حتی مدت ها پس از آنکه از پیشم رفته بود به او فکر می کردم. حالا دیگر به کسی فکر نمی کنم.
حتی شور آن را نمی زنم که در پی کلمات بگردم.
کمابیش به تندی در درونم جریان دارد.
چیزی را ثابت نگه نمی دارم، ولش می کنم برود.
بیشتر وقت ها، افکارم چون به کلمات متصل نمی شوند، مه آلود می مانند. شکل مبهم و غریبی به خود می گیرند و بعد ناپدید می شوند...!

#تهوع
#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
.
هزار معنیِ دیگر 
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفته ست
کجاست آنکه تواند یک از هزار شمارد ؟

#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏نه چشم‌ها و نه لب‌ها، پذیرنده‌ترین چیز انسانی، فقط و فقط آغوش است ...

✍🏽 #ویکتور_هوگو
📕 گوژپشت نتردام
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

تنها راه زندگی همین است. کوچ‌کردن از یک جا به جای دیگر. نماندن مدت دراز در یک جا. شما چرا چنین کاری نکنید؟ ببینید چگونه همیشه روز و شب دنبال یکدیگر دور زمین می‌گردند؟ شما هم اگر عشق به زندگی را از دست نداده‌اید، باید اندیشه‌هایتان دنبال هم تغییر کند. تنها کسی که زیاد دربارهٔ زندگی به فکر فرو می‌رود بی‌گمان عشق به آن را از دست می‌دهد...


#ماکار_چودرا
#ماکسیم_گورکی
در دنیایی که هرکسی به هر بهایی برای بقایش می‌جنگد، در مورد کسانی که تصمیم خودکشی می‌گیرند تا بمیرند چه قضاوتی می‌شود کرد؟!


#پائولو_کوئلیو

@asheghanehaye_fatima
که بهار نمایان نمی‌شود مگر از میان انگشتانت...
و تمدن‌ها به‌وجود نمی‌آیند مگر بر کرانه‌های رودهایت
و طلا استخراج نمی‌شود مگر از معادن زنانگی‌ات...
و هیچ شعری بزرگ نخواهد بود..
اگر امضای تو پای آن نباشد...

#نزار_قبانی
■برگردان: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
■مرگی تازه

یادم نیست
آخرین بار کِی دیدم‌ات
انگار برف از انتظاری کهنه برگشته بود
برگشته بود ملافه‌ها را سفید کند
چشم‌ها را
موها را
برف شباهتِ عجیبی به مرگ داشت
و آن جنازه‌های تُرد تمامِ شب می‌بارید
و مرگی تازه روی مرگ نشسته بود
دست کشیدی روی سال‌های بعد
دست کشیدی از سال‌های قبل
و آن دست‌هایی که در کارِ ردِ پاهای تازه‌اند
آه! آن دست‌ها
نقشه‌های شومی برای رفتن داشتند!

#فرسا_عمران

@asheghanehaye_fatima
🔸ساعت ۱۰ شب است همه خوابیده‌اند و من تنهای تنها توی اتاقم نشسته‌ام و به تو فکر می‌کنم اگر بگویم حالم خوب است دروغ گفته‌ام چون سرگردانی روح من درمان پذیر نیست و من می‌دانم که هرگز به آرامش نخواهم رسید .در من نیرویی هست. نیروی گریز از ابتذال و من به خوبی ابتذال زندگی و وجود را احساس می‌کنم و می‌بینم که در این زندان پایبند شده‌ام .من اگر تلاش می‌کنم برای این که از اینجا بروم تو نباید فکر کنی که براى من دیدن دنیاهای دیگر و سرزمین های دیگر جالب و قابل توجه است نه ! من معتقدم که زیر آسمان کبود انسان با هیچ چیز تازه ای برخورد نمی کند و هسته زندگی را ابتذال و تکرار مکررات تشکیل داده و مطمئن هستم که برای روح عاصی و سرگردان من در هیچ گوشه دنیا پناهگاه و آرامشی وجود ندارد.




از #نامه های #فروغ_فرخزاد
به #پرویز_شاپور
@asheghanehaye_fatima
فصل تقصیر ندارد
نبودنت سرد است...

#دیوار_نوشت
#دیوار_نوشته_ترکی

@asheghanehaye_fatima
و عزیز می‌دارم آنکه اشک‌هایم را می‌دزدد،
در شب‌های سخت تنهایی را از یادم می‌برد،
و مدام به من ثابت می‌کند،
که این‌جا در کنار من است،
مهم نیست چقدر فاصله ها دورمان کرده باشد،
و راه‌ها میانمان جدایی انداخته باشد.

@asheghanehaye_fatima
عاشقانه های فاطیما pinned «و عزیز می‌دارم آنکه اشک‌هایم را می‌دزدد، در شب‌های سخت تنهایی را از یادم می‌برد، و مدام به من ثابت می‌کند، که این‌جا در کنار من است، مهم نیست چقدر فاصله ها دورمان کرده باشد، و راه‌ها میانمان جدایی انداخته باشد. @asheghanehaye_fatima»
در نهانخانه عشرت صنمي خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و ميخواره به آواز بلند
وين همه منصب از آن حور پريوش دارم
گر تو زين دست مرا بي سر و سامان داري
من به آه سحرت زلف مشوش دارم
گر چنين چهره گشايد خط زنگاري دوست
من رخ زرد به خونابه منقش دارم
گر به کاشانه رندان قدمي خواهي زد
نقل شعر شکرين و مي بي غش دارم
ناوک غمزه بيار و رسن زلف که من
جنگ ها با دل مجروح بلاکش دارم
حافظا چون غم و شادي جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم

#حافظ


@asheghanehaye_fatima
"اگر بهشت، هستی بگو
تا تعظیم کنم تمام خدایان را،
و اگر دوزخی،
که زمین را پر از گناه کنم!"

عبدالله_پَشیو 


@asheghanehaye_fatima
آه عشق را اما همینک لمس میکنم
که تماما تو به من بخشیده بودی
من فقط به تو، فقط به تو تعلق دارم
مرا بِبَر، مرا بِبَر که به‌سویِ تو روانه‌اَم


#کارل_مای
برگردان:رادین زارع

@asheghanehaye_fatima
‎دارم میروم
‎و دوست دارم فکر کنم کسی‌ دلش برایم تنگ می‌‌شود
‎که هر بار چمدانم را باز و بسته کنم، کسی‌ هست دلش بلرزد
‎کسی‌ دعا کند ساعتِ این هوس همین امشب بخوابد
‎دعا کند یک بارِ دیگر جا بمانم
‎جا بمانم از خودم
‎از این سفر‌های نابهنگام
‎از این بدرود‌های پر درد و خاموش
‎دعا کند گذر نامه ام اعتباری نداشته باشد
‎دعا کند خودم، برای این سرزمین اعتباری نداشته باشم
‎که سربازی جلویم را بگیرد و بگوید آخرِ خط همین جاست

‎دارم میروم
‎فرار از بی‌ کسی‌ به بی‌ کسی‌
‎از بی‌ آغوشی به بی‌ آغوشی
‎ از تنهایی‌ به تاریکی‌
‎ از تاریکی‌ به تنهایی
‎از خالی‌ِ روزها به روز‌های خالی‌

‎دارم میروم
‎و می‌دانم دلم برای هر ذره ی این خاک تنگ می‌‌شود
‎گریزِ ناگزیر از این مرز به یک خاکِ بیگانه
‎گریزِ مکرر خودم از خودم ... به یک دیوانه

‎نیکی_فیروزکوهی#
📕پاییز صد ساله شد
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

أحبك في الغياب
بعيداً، بعيداً عنّي!...
لأني أرى شبهاً
بيني وبينك..

تو را در غياب‌ات دوستت دارم
دور... دور از من!...
چرا كه شباهتی می‌بينم
ميان من و تو..

#ثريا_عبدالفتاح
ترجمه: #مریم_آذرسان