عاشقانه های فاطیما
785 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




میدانم. می دانم دیگر هرگز به چیزی یا کسی برخورد نخواهم کرد که احساس تندی را در من به وجود آورد. میدانی، شروع به دوست داشتن کسی کردن، اقدام مهمی است. باید نیرو، کنجکاوی و کوری داشت... حتی لحظه ای هست، درست در آغاز، که باید از پرتگاهی پایین پرید: اگر کسی بهش فکر کند، این کار را نخواهد کرد. می دانم که من دیگر هیچوقت نخواهم پرید.



#تهوع
#ژان_پل_سارتر
@asheghanehaye_fatima




ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﺷﺐ ﺧﻮﺵ
ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ
ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻲ ﻫﺎ
ﺭﻭ ﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﺒﺮﺩ.




#تهوع
#سارتر
@asheghanehaye_fatima



گذشته را توی جیب نمی‌شود گذاشت. برای مرتب چیدنش خانه‌ای باید داشت. من مالک چیزی جز تنم نیستم.
مردی یکه و تنها با هیچ چیزی جز تنش نمی‌تواند یادبودها را وا ایستاند.
یادبودها از میانش می‌گذرند.
نباید شِکوه کنم.
من فقط خواهان آن بوده‌ام که آزاد باشم.

#تهوع
#ژان_پل_سارتر
@asheghanehaye_fatima




می‌دانم که دیگر هرگز به چیزی یا کسی برخورد نخواهم کرد که احساس تندی را در من به وجود آورد.
می‌دانی، شروع به دوست داشتن کسی کردن، اقدام مهمی است.
باید نیرو، کنجکاوی و کوری داشت.
حتی لحظه‌ای هست در آغاز، که باید از پرتگاهی پایین پرید؛
پرتگاهی که اگر کسی به آن فکر کند، این کار را نخواهد کرد.

می‌دانم
می‌دانم که من دیگر هیچ‌وقت نخواهم پرید...

#تهوع
#ژان_پل_سارتر
تا به امروز، هیچ وقت تا این حد حس نکرده بودم که فاقد ابعاد پنهانی ام، که محدود به تنم هستم، به افکار سبکی که مثل حباب از تنم بالا می روند.
من خاطراتم را با زمان حالم بنا می کنم. من به زمان حال رانده شده و در آن رها شده ام.
بیهوده سعی می کنم به گذشته برگردم. نمی توانم از خودم بگریزم.

@asheghanehaye_fatima

#ژان_پل_سارتر 👤
#تهوع 📚
ترجمه محمدرضا پارسایار
می‌دانی، بنای دوست داشتن کسی را گذاشتن، کار بزرگی است. باید قوى، كنجكاو و كور باشى…


#تهوع
#سارتر

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


همین که بدن زندگی را شروع کرد، خودش دیگر زندگی می کند. ولی فکر را، منم که ادامه می دهم و بازش
می کنم.

#ژان_پل_سارتر
#تهوع
ترجمه محمدرضا پارسایار
منتظرم شب بیاید.
هوا که تاریک بشود
من و اشیا
از برزخ بیرون خواهیم آمد‌.

#ژان_پل_سارتر
#تهوع

@asheghanehaye_fatima
☕️قطعه‌ای از کتاب

اگر می توانستم از اندیشیدن باز ایستم ، بهتر می شد! اندیشه
سخت ترین دردهاست.
اندیشه دائم کش می آید و مزه غریبی به جا می گذارد! و بعدش کلمات هستند در درون اندیشه ها! کلمات ناتمام ، اندیشه های بی پایان .
می اندیشم که وجود دارم! این احساس وجود داشتن چه مارپیچ دور و درازی ست.
نباید اندیشید . نمی خواهم بیندیشم . می اندیشم که نمی خواهم بیندیشم . نباید بیندیشم که نمی خواهم بیندیشم .! چه چرخه عبثی! همه آنچه که گفتم خود اندیشیدن است .

📕#تهوع

#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
آن وقت ها حتی مدت ها پس از آنکه از پیشم رفته بود به او فکر می کردم. حالا دیگر به کسی فکر نمی کنم.
حتی شور آن را نمی زنم که در پی کلمات بگردم.
کمابیش به تندی در درونم جریان دارد.
چیزی را ثابت نگه نمی دارم، ولش می کنم برود.
بیشتر وقت ها، افکارم چون به کلمات متصل نمی شوند، مه آلود می مانند. شکل مبهم و غریبی به خود می گیرند و بعد ناپدید می شوند...!

#تهوع
#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima