عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
#بهشت می تواند;
کسی باشد که دوستش داری...
کسی که دوستش داری می تواند بهشت باشد...
و مهم نیست اگر غروب ها,
به جای نهرهای شیر و عسل,
با قرصی نان تازه به خانه بیاید.



#رویا_شاه_حسین_زاده


و

«#جهنم»، همان زندگیِ اجباری با

احمق‌های اطراف است!

#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
☕️قطعه‌ای از کتاب

اگر می توانستم از اندیشیدن باز ایستم ، بهتر می شد! اندیشه
سخت ترین دردهاست.
اندیشه دائم کش می آید و مزه غریبی به جا می گذارد! و بعدش کلمات هستند در درون اندیشه ها! کلمات ناتمام ، اندیشه های بی پایان .
می اندیشم که وجود دارم! این احساس وجود داشتن چه مارپیچ دور و درازی ست.
نباید اندیشید . نمی خواهم بیندیشم . می اندیشم که نمی خواهم بیندیشم . نباید بیندیشم که نمی خواهم بیندیشم .! چه چرخه عبثی! همه آنچه که گفتم خود اندیشیدن است .

📕#تهوع

#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
کانوریس: (بلند می‌شود و به طرف هانری می‌رود.)تو کم ادعا نیستی هانری.
هانری: چی؟
کانوریس: تو خودت، خودت را آزار می‌دهی برای این‌که کم ادعا نیستی. من فکر می‌کنم مدت‌هاست که ما مرده‌ایم. درست از آن موقعی که دیگر کاری از دست‌مان بر نیامد. الان برای‌مان فقط یک تکه کوچک، زندگی کاذب باقی مانده و آن همین چند ساعتی است که باید تلف کنیم.
تو غیر از وقت کشی و گپ زدن با بغل دستی‌هایت کار دیگری نمی‌توانی بکنی. بزن به سیم آخر هانری. فکرش را نکن. باید هم فکرش را نکنی چون این‌جا کاری از ما ساخته نیست. راحت باش. ما دیگر به حساب نمی‌آییم.
ما مرده‌های بی‌اهمیت هستیم(سکوت)
برای اولین مرتبه است که در زندگی به خودم اجازه می‌دهم بی‌فکر و خیال باشم.

#مردگان_بی‌کفن_و_دفن
#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیچوقت برای فهمیده شدن فریاد نزنید!
آنکه شما را بفهمد ، صدای سکوتتان را بهتر میشنود...


سکوت لحظه‌ای است از زبان.
خاموش شدن لال شدن نیست،
سرپیچی از گفتن است؛
در نتیجه سکوت
گونه‌ای از سخن گفتن است!

#ژان_پل_سارتر
.@asheghanehaye_fatima
یوهانا: راه‌های مختلفی هست برای اینکه کسی را محبوس کنیم. بهترین راه آن است که ترتیبی بدهیم تا خودش خودش را محبوس کند.
لنی: چطور می‌توانیم؟
یوهانا: مرتب به او دروغ بگوییم.

گوشه‌نشینان آلتونا
#ژان‌_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
دخترِ جوانِ مو بوری، پذیرفت به من در خانه درسِ خصوصی بدهد، بی آنکه مدیره اش بویی ببرند. او گاهی وقتها از املا گفتن دست می کشید تا با آه های عمیق دلتنگی اش را آرام کند: بهم می گفت که تا سرحدِّ مرگ خسته است، که در تنهاییِ دردناکی زندگی می کند، که برای داشتنِ #شوهرْ حاضر به پرداختنِ هر چیزی بوده، هرکی می خواهد باشد ...

وقتی شکایتهاش را به پدربزرگ گزارش می دادم، پدربزرگ ام می زد زیر خنده: او بسیار زشت تر از آن بود که مردی بخواهدش. من، نخندیدم: آیا می شد که کسی محکوم زاده شود؟

#ژان_پل_سارتر / کلمات



@asheghanehaye_fatima
زن ولگرد : اوه!
مرد ولگرد : [نیمه بیدار] ها!
زن : چه قشنگ!
مرد : چی؟
- ماه
- ماه که قشنگ نیست. همیشه آن را میبینم.
- قشنگ است، برای این که گرد است.
- به هر حال مال پولدارها است. ستاره ها هم همین طور. [دوباره میخوابد و به خواب میرود.]



#ژان_پل_سارتر 👤
#نکراسوف 📚

@asheghanehaye_fatima
سکوت لحظه ای است از زبان. خاموش شدن لال شدن نیست، سرپیچی از گفتن است. پس گونه ای سخن گفتن است...


#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
آن وقت ها حتی مدت ها پس از آنکه از پیشم رفته بود به او فکر می کردم. حالا دیگر به کسی فکر نمی کنم.
حتی شور آن را نمی زنم که در پی کلمات بگردم.
کمابیش به تندی در درونم جریان دارد.
چیزی را ثابت نگه نمی دارم، ولش می کنم برود.
بیشتر وقت ها، افکارم چون به کلمات متصل نمی شوند، مه آلود می مانند. شکل مبهم و غریبی به خود می گیرند و بعد ناپدید می شوند...!

#تهوع
#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
☕️قطعه‌ای از کتاب

آنچه رابطه با دیگران را مختل می کند این است که هر کس در مقابله با دیگری چیزی را مخفی می کند یا به صورت راز نگه می دارد، و این کار را اگر لزوما در برابر همه کس نکند، در برابر کسی که الان با او هم صحبت است می کند.
من فکر می کنم که شفافیت همیشه باید جانشین راز شود. من روزی را می بینم که دو نفر هیچ گونه رازی در مقابل همدیگر نداشته باشند، زیرا در مقابل هیچ کس دیگر هم ندارند، زیرا زندگی درونی مانند زندگی برونی کاملا باز و عرضه شده خواهد بود. محال است بپذیریم که باید بدنمان را چنان که می بینیم، تسلیم کنیم، اما فکرهایمان را پنهان کنیم .

📕#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
خداوند تو را نه از روی کارهایی که کرده ای ،
بلکه از روی کارهایی که
جرات انجام دادنش را نداشته ایی
محاکمه می کند .


📘 گوشه نشينان آلتونا
👤 #ژان_پل_سارتر
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
دستانم را میتوانی ببندی
پاهایم را میتوانی ببندی
دهانم را میتوانی ببندی
اما ذهنم را هرگز!
یک روز از ذهن من
از ذهن تو، از ذهن ما
هزاران پرستوی وحشی
به آسمان خواهد پرید...

#ژان_پل_سارتر


@asheghanehaye_fatima
دستانم را میتوانی ببندی
پاهایم را میتوانی ببندی
دهانم را میتوانی ببندی
اما ذهنم را هرگز!
یک روز از ذهن من
از ذهن تو، از ذهن ما
هزاران پرستوی وحشی
به آسمان خواهد پرید...


#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
▪️

نه می‌توانیم بمیریم
نه می‌توانیم زندگی کنیم
نه می‌توانیم همدیگر را ببینیم
نه می‌توانیم همدیگر را ترک کنیم
به تنگنای عجیبی افتاده‌ایم!

#ژان_پل_سارتر
گوشه‌نشینان آلتونا

@asheghanehaye_fatima
لازم است گاهی در زندگی،
بعضی آدم ها را گم کنید؛
تا خودتان را پیدا کنید...!


📙 #روسپی_بزرگوار
#ژان_پل_سارتر



@asheghanehaye_fatima
وقتی هنوز تو را
نشناخته بودم،
کمتر احساس
تنهایی می کردم.

#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
.

زمین بوی نفرت می دهد ، خورشید شکایت پیش خدا برده است: خداوندا میخواهم خاموش شوم. از این گندیدگی جانم به لب رسیده است. هر چه گرمترش میکنم بوی گندش بلندتر میشود.

#ژان_پل_سارتر
کتاب: شیطان و خدا


@asheghanehaye_fatima
«جزئیات زندگی روزمره‌ات را بنویس و برایم بفرست. دوست دارم آن‌ها را بدانم، حتی بی‌اهمیت‌‌ترین‌هایش را.»

💌 نامه #ژان_پل_سارتر به سیمون دوبووا

@asheghanehaye_fatima
کشیش در حال موعظه بود، بدنهای لطیف زنان را به شکنجه های دردناک تهدید میکرد و گاهی نیز می افزود: "بترسید، خدا آنجاست او ناظر اعمال شماست."


#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima
کشیش در حال موعظه بود، بدنهای لطیف زنان را به شکنجه های دردناک تهدید میکرد و گاهی نیز می افزود: "بترسید، خدا آنجاست او ناظر اعمال شماست."


#ژان_پل_سارتر

@asheghanehaye_fatima