عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
بی‌تو مرا
چه نیاز است به نامم؟
صدایم کن
چراکه من آفریدمت،
آن‌گاه که نام نهادی بر من
و بکُشتی مرا،
چو از آنِ خویش کردی نامم را
چه‌سان مرا کشتی؟
من تمامیِ این شب را غریبم
مرا ببر به بیشه‌های هوس‌هایت
مرا در آغوش گیر وُ
                              بفشار
و جاری گردان/
شهد زلالِ زفاف را بر کندوی زنبوران.

#محمود_درویش [ فلسطین، ۲۰۰۸-۱۹۴۱ ]

برگردان: #صالح_بوعذار

@asheghanehaye_fatima
Mara Bebakhsh
Alireza Ghorbani
🎼●آهنگ: «مرا ببخش»

🎙●با صدای
:#علی‌رضا_قربانی

●ترانه‌سرا: #حسین_غیاثی

●آهنگ‌ساز: #حسام_ناصری

@asheghanehaye_fatima
هر چه‌قدر [کسی را] باور داشته باشیم
همان‌قدر آزرده می‌شویم...


#دیوار_نوشته_ترکی  
  #şiir_sokakta
#دیوار_نوشت

@asheghanehaye_fatima
.

من تو را دوست دارم
تا پیوند داشته باشم
با خدا، با زمین، با تاریخ، با زمان
با آب، با مزرعه
با کودکانِ خندان
با نان!
با دریا، با صدف‌ها و کِشتی‌ها
با ستاره‌ی شب که النگوهایش را به من می‌بخشد
با شعر که ساکنش هستم
با زخم که در من زندگی می‌کند!

تو آن وطنی هستی
که به دیگران هویت می‌دهد
و کسی که تو را دوست ندارد
بی‌وطن است!



#نزار_قبانی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.

جزیره‌ای‌ست عشق تو
که خیال را به آن دسترس نیست
خوابی‌ست ناگفتنی…
تعبیر ناکردنی…

به‌راستی عشق تو چیست؟
گل است یا خنجر؟
یا شمع روشن‌گر؟
یا توفان ویران‌گر؟
یا اراده‌ی شکست‌ناپذیر خداوند؟

تمام آن‌چه دانسته‌ام
همین است:

تو عشق منی
و آن‌ که عاشق است
به هیچ چیز نمی‌اندیشد…


#نزار_قبانی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.

از لحاظ سِن،
از تو بزرگ تر بودم
و در عشق،
تو بزرگ تر از من بودى!

زنان،
وقتى عاشق مى شوند
"مادر" مى شوند!
و ما مرد ها،
كوچك مى شويم!
آنقدر كوچك
كه بچه هاى شان خواهيم شد!.



#غسان_كنفاني
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.

عيناك مثل الليلة الماطرة
مراكبي غارقة فيهما
كتابتي منسية فيهما
إن المرايا ما لها ذاكرة!

چشمانت
چون شب بارانی‌ست
کشتی‌هایم در آن‌ها غرق می‌شوند
نوشته‌هایم در آن‌ها فراموش می‌شوند
آیینه‌ها حافظه‌ای ندارند!



#نزار_قبانی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
دوستت دارم
بیش‌تر از وسعتِ دیدِ چشمانت
نزدیک‌تر از روزنه‌های پوستت.

#عبلة_الرويني [ مصر ۱۹۵۳ ]
برگردان: #فاطمه_دلیمی

@asheghanehaye_fatima
چشمانم را می‌بندم
تمامِ جهان می‌افتد و می‌میرد؛
پلک می‌گشايم
و همه‌چيز دوباره زاده می‌شود.
(گمان می‌كنم تو را درونِ ذهنم ساخته‌ام.)

ستار‌گان،
با جامه‌ی آبی و سبز،
رقص‌کنان
بیرون می‌آیند
و سياهی ستمگر، چهارنعل، به درون می‌تازد:
چشمانم را می‌بندم
تمام جهان می‌افتد و می‌میرد.

خواب ديدم افسونم کرده‌‌یی در بستر
و مجنون‌وار برایم آواز خواندی و ديوانه‌وار مرا بوسيدی.
(گمان می‌كنم تو را درونِ ذهنم ساخته‌ام.)

#سیلویا_پلات [ Sylvia Plath | آمریکا، ۱۹۶۳-۱۹۳۲ ]

@asheghanehaye_fatima
سکوت کن ...
زیباترین سخن
حدیث دست‌های توست !
بر روی میز...

#نزار_قبانی

@asheghanehaye_fatima
من جوون که بودم چند بار خودمو سعی کردم بکشم. با قرص، با تیغ، با گاز... چند بارش خودم پشیمون شدم و چند بارش هم به‌موقع نجاتم دادن اما اوضاع همونجوری پیش می‌رفت و همیشه روی یه خط باریکی بین مرگ و زندگی راه می‌رفتم. واسه همین یه هُل کوچولو کافی بود تا بندازتم طرف زندگی یا مرگ. حالا گاهی اون «هُل»، پوچی فلسفی بود، گاهی هم یه بحران عاطفی مثل اخراج از دانشگاه، طلاق مامان و بابا، شکست عشقی و حتی خوندن یه خبر وحشتناک توی روزنامه.
_پس چی باعث شد که هنوز زنده‌ای؟!
یه روز یه نامه از «آیدین آغداشلو» خوندم که ظاهراً به دوستش نوشته بود. توش گفته بود که از من گله نکن که بی‌معرفتی و به یاد ما نیستی. من مثل غزاله بی‌معرفت نیستم. من اگه زنده‌م، به خاطر شماست. من مث آدمی‌ام که رفته سینما و داره فیلم مزخرف و مبتذل و تکراری و تهوع‌آور زندگی رو می‌بینه. دلش می‌خواد بلند شه و از این سینمای لعنتی بزنه بیرون. اما می‌بینه  باید پای یه‌عالمه آدمو لگد کنه تا برسه سر ردیف. از اونور جلوی دید ردیفای عقبی رو بگیره که دارن با لذت فیلمو نگاه میکنن. کلا باید یه سینما رو به هم بریزه تا خودش یه کوچولو زودتر بره بیرون. آغداشلو گفته بود من این چند ثانیه چشامو می‌بندم و تحمل می‌کنم. چند دقیقه دیگه فیلم تموم می‌شه و همه با هم می‌ریم بیرون.


هزار و چند شب 📚
#مهدی_موسوی


@asheghanehaye_fatima
گفتند:شوق برتر بُوَد يا محبّت؟
گفت:محبّت.زيرا كه شوق از او خيزد.

#تذكره_الاوليا

@asheghanehaye_fatima
دستش را
توی دست او گذاشت
این عمل صمیمانه تر از بوسه بود،
هر كسی میتواند غریبه ای را ببوسد.!.



#گراهام_گرین

@asheghanehaye_fatima
جایی از سریال پاپ جدید، کاردینال گوتیرز در توضیح عشق میگه :

عشق مثل خداست، به صورت دقیق نمی‌دونیم وجود داره یا نه، اما به شدت محتاجیم که وجود داشته باشه ...فکر کنم این درست‌ترین تعریف از عشق و خداوند هست که تا حالا شنیدم!

#دیالوگ

@asheghanehaye_fatima
زلف‌آشفته و خوی‌کرده و خندان‌لب و مست
پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صُراحی در دست

نرگسش عربده‌جوی و لبش افسوس‌کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینهٔ من خوابت هست؟

عاشقی را که چنین بادهٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانهٔ ما نوشیدیم
اگر از خَمر بهشت است وگر بادهٔ مست

خندهٔ جامِ می و زلفِ گره‌گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

#حافظ



@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در عشق زیستن
بزرگترین نبرد زندگی است.
عشق بیش از هر تلاش انسانی دیگر
یا هر احساس عاطفی دیگر
نیاز به ظرافت،
انعطاف پذیری،
حساسیت، درک،
پذیرش، شکیبایی
و تحمل و دانش و قدرت دارد .


#لئو_بوسکالیا


@asheghanehaye_fatima
شاید شروع نور
نشانه‌ای از بازگشت نگاه گرم تو باشد

باید به طراوت
تقویم‌های کهنه سفر کنم
تقویم ناب‌ترین ترانهٔ نمناک
تقویم سبزترین سلام اول صبح
تقویم دور دیدار بوسه و دست
شاید در ازدحام روزها
یا در انتهای همان کوچهٔ شاد شمشادها
شاعری دلشکار را ببینم
که شیرین‌ترین نام جهان را زیر لب تکرار می‌کند
و تلخ می‌گرید!...


#یغما_گلرویی

@asheghanehaye_fatima
.

اقرار میکُنم ،
من از قابِ هَمین گوشی گاهی
زُل میزنم به چَشم هایت
به بُلندای قامتت ، به سپاه مُژه ات
به گیسوانی که پریشان میکنی ..
خُدا نِگهت دارد ،
ما هَمچُنان نگاهت کُنیم
وگرنه که وِصال تو برای ما
مثل پَرنده ایست که قَصد گرفتنش را داریم و
هی میپَرد ، هی میپَرد و هی میپَرد ...



#شاهین_پورعلی_اکبر
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
سر کوه بلند

سر کوه بلند آمد سحر باد
ز توفانی که می‌آمد خبر داد
درخت سبزه لرزیدند و لاله
به خاک افتاد و مرغ از چهچهه افتاد
سر کوه بلند ابر است و باران
زمین غرق گل و سبزهٔ بهاران
گل و سبزهٔ بهاران خاک و خشت است
برای آن که دور افتد ز یاران
سر کوه بلند آهوی خسته
شکسته دست و پا، غمگین نشسته
شکست دست و پا درد است، اما
نه چون درد دلش کز غم شکسته
سر کوه بلند افتان و خیزان
چکان خونش از دهان زخم و ریزان
نمی‌گوید پلنگ پیر مغرور
که پیروزید از ره، یا گریزان
سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله‌ای، نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
سر کوه بلند از ابر و مهتاب
گیاه و گل گهی بیدار و گه خواب
اگر خوابند اگر بیدار، گویند
که هستی سایهٔ ابر است، دریاب
سر کوه بلند آمد حبیبم
بهاران بود و دنیا سبز و خرم
در آن لحظه که بوسیدم لبش
نسیم و لاله رقصیدن باهم


زنده یاد #مهدی_اخوان‌_ثالث
( #م_امید)
همراه با آواز : استاد #صدیق_تعریف
آهنگساز : استاد #مجید_درخشانی

@asheghanehaye_fatima
👇👇👇👇👇