@asheghanehaye_fatima
.
« شبِ همهی ما یکی بود؛
اما تاریکیهایمان
فرق داشت ...»
#تورگوت_اویار؛
فارسیِ #سیامک_تقیزاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبتون ماه🌙✨
.
« شبِ همهی ما یکی بود؛
اما تاریکیهایمان
فرق داشت ...»
#تورگوت_اویار؛
فارسیِ #سیامک_تقیزاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبتون ماه🌙✨
@asheghanehaye_fatima
نگذارید زنانِ زیبا
ترانه های غمگین بخوانند!
این سه درد
وقتی کنار هم می ایستند
بیشتر می شوند
زن، زیبایی و ترانه...
آوازِ ترانه های غم انگیز را
بگذارید زنان زیبا بخوانند
این سه درد
وقتی کنار هم می ایستند
کامل می شوند
زن، زیبایی و ترانه...
ای رویایی که تمام عمر آدمی را در بر گرفته ای!
نکند اندوه
آن روی دیگر شادمانی ست؟
#شکری_ارباش
#سیامک_تقیزاده
نگذارید زنانِ زیبا
ترانه های غمگین بخوانند!
این سه درد
وقتی کنار هم می ایستند
بیشتر می شوند
زن، زیبایی و ترانه...
آوازِ ترانه های غم انگیز را
بگذارید زنان زیبا بخوانند
این سه درد
وقتی کنار هم می ایستند
کامل می شوند
زن، زیبایی و ترانه...
ای رویایی که تمام عمر آدمی را در بر گرفته ای!
نکند اندوه
آن روی دیگر شادمانی ست؟
#شکری_ارباش
#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
تو را در من پیش میبرم
با وسواس عجیبی
تو را در من
پیش میبرم
حتا در دوست داشتنهای دیگر
تو در همان جایگاه پیشینات
ایستادهای
رفتنات هم
مرا تنها نمیگذارد
در تنهای غریبه حتا
تو را در من
با وسواس پیش میبرم
انگار که ردّ پای بودنات را
در تمام اتفاقات
درون عشقی ناشناخته
دنبال میکنم.
#مورات_حان_مونگان
#شاعر_ترکیه🇹🇷
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
تو را در من پیش میبرم
با وسواس عجیبی
تو را در من
پیش میبرم
حتا در دوست داشتنهای دیگر
تو در همان جایگاه پیشینات
ایستادهای
رفتنات هم
مرا تنها نمیگذارد
در تنهای غریبه حتا
تو را در من
با وسواس پیش میبرم
انگار که ردّ پای بودنات را
در تمام اتفاقات
درون عشقی ناشناخته
دنبال میکنم.
#مورات_حان_مونگان
#شاعر_ترکیه🇹🇷
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
هر کسی
یک امید
یک عصیان
یک از دست دادن
یک درد
یک تنهایی
یک اندوه
در خود دارد
زیرا از درون هر کس
یک نفر رفته است
و هر کاری که میکند
نمیتواند او را بدرقه کند
#فاتح_پالا
برگردان : #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
یک امید
یک عصیان
یک از دست دادن
یک درد
یک تنهایی
یک اندوه
در خود دارد
زیرا از درون هر کس
یک نفر رفته است
و هر کاری که میکند
نمیتواند او را بدرقه کند
#فاتح_پالا
برگردان : #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
صدسال شد
که روی تو را ندیدهام
در آغوشت نگرفتهام
حسرت دوریام
از چشمانت
صد سال شد...
باید پرسید
از روشنایی ذهنش
باید سوالها پرسید
و به گرمی
دستی به کمرش کشید...
زنی در یک شهر
صد سال است که
منتظر من است
از شاخههای یک درخت بودیم
و از شاخههای یک درخت
افتاده و
جدا شدیم
و میانمان
صدها سال زمان
صدها سال فاصله...
آن زن
با همان انتظارِ صدسالهاش
دستِ فرزندش را گرفت
و با گذر از
همان فاصلهی صدساله
سوی من آمد
ولی حیف
حسرت که تمام شد
عشق هم به آخر راه رسید؛
ناظم
آن روزها
عاشق کسی دیگر بود...
ناظم حکمت | شاعر ترکیهای
برگردان: سیامک تقیزاده
#ناظم_حکمت
#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
که روی تو را ندیدهام
در آغوشت نگرفتهام
حسرت دوریام
از چشمانت
صد سال شد...
باید پرسید
از روشنایی ذهنش
باید سوالها پرسید
و به گرمی
دستی به کمرش کشید...
زنی در یک شهر
صد سال است که
منتظر من است
از شاخههای یک درخت بودیم
و از شاخههای یک درخت
افتاده و
جدا شدیم
و میانمان
صدها سال زمان
صدها سال فاصله...
آن زن
با همان انتظارِ صدسالهاش
دستِ فرزندش را گرفت
و با گذر از
همان فاصلهی صدساله
سوی من آمد
ولی حیف
حسرت که تمام شد
عشق هم به آخر راه رسید؛
ناظم
آن روزها
عاشق کسی دیگر بود...
ناظم حکمت | شاعر ترکیهای
برگردان: سیامک تقیزاده
#ناظم_حکمت
#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_شاعر
#ازدمیر_آصف
ازدمیر آصف، با نام اصلی "خالد ازدمیر آرون"، شاعر ترکیهای، متولد ۱۹۲۳ در آنکارا بود. پدرش "محمد آصف"، عضو شورای امور خارجه بود. او پدرش را در سال ۱۹۳۰ از دست داد. در این سال خانواده به استانبول نقل مکان کرد، مادرش وی را برای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی به مدرسه گالاتاسرای فرستاد. در همین زمان است که به ادبیات علاقهمند میشود. آصف، سال ۱۹۴۲ از دبیرستان پسرانه کاباتاش فارغالتحصیل شد. در دانشگاه استانبول دو سال در دانشکدهی حقوق و سه سال در دانشکدهی اقتصاد تحصیل کرد.
به منظور کار در مؤسسهی روزنامهنگاری در سال ۱۹۴۷ تحصیل در آموزش عالی را رها کرد. برای مدتی در ادارهی بیمه و مدتی هم در روزنامهی "زمان" و "طنین" به عنوان مترجم زبان فرانسه کار کرد. اولین نوشتههایش در سال ۱۹۳۹ در مجله "ثروت فنون" چاپ شد. در سال ۱۹۵۱ "چاپخانهی هنر" را تأسیس کرد و آثارش را تحت عنوان "انتشارات میزگرد" منتشر کرد. "صدا" فرزند اول آصف، بعد از فوت پدر کتابی با نام "نامههایی برای تو" که شامل نامههای پدر به مادرش است را منتشر کرد. در میان کارهای او دو اثر "گوشههای گرد" و "تنهایی تقسیم نمیشود" که شامل ۷۰۰ آموزه اخلاقی یا آتیکا است، حائز اهمیت ادبی و غنایی ویژهای هستند. داستان "باران دیروزی خواهد بارید" در سال ۱۹۸۷ و کتاب "دربارهی ازدمیر آصف" که شامل خودنوشتها و تجربیات شخصی شاعر دربارهی موضوعات مختلف است در سال ۱۹۸۸ بعد از مرگ وی منتشر شد.
در اشعار نخستین آصف، اشعار تک بیتی و رباعیهای ممتاز و منحصر به فردی دیده میشود. وی در اشعارش، روابط در جامعهی انسانی را به عنوان موضوعی برای خلق شعری جهانی پی میگیرد. توامان شدن هیجانات و تفکرات عمیق، به سخره گرفتن و کوبیدن، از ویژگیهای غالب شعر اوست. جنبههای روابط انسانی اجتماعی و فردی در دوتایی "من و تو" به تصویر کشیده شدهاست. مضامین عشق، جدایی، مرگ، جایگاه خاصی دارد و علاقهی خاص وی به بحثهای نظری در زبان شعری، کاملاً نمود دارد.
گزینه اشعار "بعد از شعر چه میشود؟" با ترجمهی داریوش محمدی مجد و توسط نشر نارنجستان کتاب و نیز در سال ۱۳۹۳ گزینه اشعار او با عنوان "تو را صدا خواهم زد" با ترجمهی صابر حسینی توسط نشر مهر نوروز به چاپ رسیدهاست.
مجموعه اشعار او عبارتند از:
دنیا به چشم من گریخت - ۱۹۵۵
تو تو تو - ۱۹۵۶
در آستانهی در - ۱۹۵۷
نرمی نوازشی نیست - ۱۹۶۲
چگونهای - ۱۹۷۰
گلها را نخورید - ۱۹۷۵
ازدمیر آصف در ۲۸ ژانویهی ۱۹۸۱ در استانبول درگذشت.
#ازدمیر_آصف
#فرید_فرخزاد
#سیامک_تقیزاده
#علیرضا_شعبانی
#سینا_عباسی
@asheghanehaye_fatima
#ازدمیر_آصف
ازدمیر آصف، با نام اصلی "خالد ازدمیر آرون"، شاعر ترکیهای، متولد ۱۹۲۳ در آنکارا بود. پدرش "محمد آصف"، عضو شورای امور خارجه بود. او پدرش را در سال ۱۹۳۰ از دست داد. در این سال خانواده به استانبول نقل مکان کرد، مادرش وی را برای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی به مدرسه گالاتاسرای فرستاد. در همین زمان است که به ادبیات علاقهمند میشود. آصف، سال ۱۹۴۲ از دبیرستان پسرانه کاباتاش فارغالتحصیل شد. در دانشگاه استانبول دو سال در دانشکدهی حقوق و سه سال در دانشکدهی اقتصاد تحصیل کرد.
به منظور کار در مؤسسهی روزنامهنگاری در سال ۱۹۴۷ تحصیل در آموزش عالی را رها کرد. برای مدتی در ادارهی بیمه و مدتی هم در روزنامهی "زمان" و "طنین" به عنوان مترجم زبان فرانسه کار کرد. اولین نوشتههایش در سال ۱۹۳۹ در مجله "ثروت فنون" چاپ شد. در سال ۱۹۵۱ "چاپخانهی هنر" را تأسیس کرد و آثارش را تحت عنوان "انتشارات میزگرد" منتشر کرد. "صدا" فرزند اول آصف، بعد از فوت پدر کتابی با نام "نامههایی برای تو" که شامل نامههای پدر به مادرش است را منتشر کرد. در میان کارهای او دو اثر "گوشههای گرد" و "تنهایی تقسیم نمیشود" که شامل ۷۰۰ آموزه اخلاقی یا آتیکا است، حائز اهمیت ادبی و غنایی ویژهای هستند. داستان "باران دیروزی خواهد بارید" در سال ۱۹۸۷ و کتاب "دربارهی ازدمیر آصف" که شامل خودنوشتها و تجربیات شخصی شاعر دربارهی موضوعات مختلف است در سال ۱۹۸۸ بعد از مرگ وی منتشر شد.
در اشعار نخستین آصف، اشعار تک بیتی و رباعیهای ممتاز و منحصر به فردی دیده میشود. وی در اشعارش، روابط در جامعهی انسانی را به عنوان موضوعی برای خلق شعری جهانی پی میگیرد. توامان شدن هیجانات و تفکرات عمیق، به سخره گرفتن و کوبیدن، از ویژگیهای غالب شعر اوست. جنبههای روابط انسانی اجتماعی و فردی در دوتایی "من و تو" به تصویر کشیده شدهاست. مضامین عشق، جدایی، مرگ، جایگاه خاصی دارد و علاقهی خاص وی به بحثهای نظری در زبان شعری، کاملاً نمود دارد.
گزینه اشعار "بعد از شعر چه میشود؟" با ترجمهی داریوش محمدی مجد و توسط نشر نارنجستان کتاب و نیز در سال ۱۳۹۳ گزینه اشعار او با عنوان "تو را صدا خواهم زد" با ترجمهی صابر حسینی توسط نشر مهر نوروز به چاپ رسیدهاست.
مجموعه اشعار او عبارتند از:
دنیا به چشم من گریخت - ۱۹۵۵
تو تو تو - ۱۹۵۶
در آستانهی در - ۱۹۵۷
نرمی نوازشی نیست - ۱۹۶۲
چگونهای - ۱۹۷۰
گلها را نخورید - ۱۹۷۵
ازدمیر آصف در ۲۸ ژانویهی ۱۹۸۱ در استانبول درگذشت.
#ازدمیر_آصف
#فرید_فرخزاد
#سیامک_تقیزاده
#علیرضا_شعبانی
#سینا_عباسی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_شاعر
#ایلهان_برک
ایلهان برک، شاعر و مترجم ترکیهای، در سال ۱۹۱۸ میلادی در مانیسا به دنیا آمد و پس از كسب مدرک در رشتهی زبان فرانسه از دانشگاه آنکارا در ۱۹۴۵ شغل معلمی را برگزید و مدتی نیز به عنوان مترجم در موسسه چاپ و نشر "زیرات بانک" مشغول شد. او به طور تخصصی اشعار شاعران برجستهای مانند "آرتور رمبو" و "ازرا پوند" را به زبان ترکی ترجمه کرد. ایلهان برک از شاعران نسل دوم شعر نوین و از شاعران پستمدرن ترکیه بود. اشعار او شامل مضامين حماسی و عاشقانه است و ریشه در اسطورهشناسی دارد. او با الهام و تلفيق شعرهای سنتی غربی و شرقی موفق شد شیوهای منحصر بهفرد با نگاهی پستمدرن در اشعارش بیافریند.
تاریخ، جغرافی، هنرهای تجسمی و شهرهايی مانند استانبول، پاریس و آنکارا مضامین بيشتر اشعار او بودند. اين شاعر خلاق برای پرورش درونمایههایی از اين دست از کلمات محاورهای و عامیانه چون نام محلی گلها، آلات موسیقی و... بهره میجست كه همين مسئله او را از دیگران متمایز میکرد. تنها یک مجموعه منتخب کوچک شعر او به نام "برگی در آستانهی افتادن" به انگلیسی ترجمه شده و همين یک اثر برای شناخته شدنش در كشورهای ديگر كافی بود. بيشتر تلاشهای برک صرف نوشتن شعر و مقالات مربوط به نقد شعر بود و تنها یک داستان کوتاه از او به جای مانده است.
او در دوران حياتش به خاطر شعر "کتاب استانبول" در سال ۱۹۸۰، مجموعه شعر "خاکسترها" در ۱۹۷۹ و "رودخانهی زیبا" در ۱۹۸۸ موفق به كسب جايزه شد.
در جریان شعر نوی ترکیه ایلهان برک جایگاه ویژهای دارد. چنانچه در جمع ادبی ترکیه از او با عنوان "رنگین کمان عصر طلایی شعر ترک" نام میبرند.
ایلهان برک در سالهای پایانی عمرش به "بودروم" رفت و در سال ۲۰۰۵ در سن ۹۰ سالگی درگذشت.
#ایلهان_برک
#سیامک_تقیزاده
#فرید_فرخ_زاد
@asheghanehaye_fatima
#ایلهان_برک
ایلهان برک، شاعر و مترجم ترکیهای، در سال ۱۹۱۸ میلادی در مانیسا به دنیا آمد و پس از كسب مدرک در رشتهی زبان فرانسه از دانشگاه آنکارا در ۱۹۴۵ شغل معلمی را برگزید و مدتی نیز به عنوان مترجم در موسسه چاپ و نشر "زیرات بانک" مشغول شد. او به طور تخصصی اشعار شاعران برجستهای مانند "آرتور رمبو" و "ازرا پوند" را به زبان ترکی ترجمه کرد. ایلهان برک از شاعران نسل دوم شعر نوین و از شاعران پستمدرن ترکیه بود. اشعار او شامل مضامين حماسی و عاشقانه است و ریشه در اسطورهشناسی دارد. او با الهام و تلفيق شعرهای سنتی غربی و شرقی موفق شد شیوهای منحصر بهفرد با نگاهی پستمدرن در اشعارش بیافریند.
تاریخ، جغرافی، هنرهای تجسمی و شهرهايی مانند استانبول، پاریس و آنکارا مضامین بيشتر اشعار او بودند. اين شاعر خلاق برای پرورش درونمایههایی از اين دست از کلمات محاورهای و عامیانه چون نام محلی گلها، آلات موسیقی و... بهره میجست كه همين مسئله او را از دیگران متمایز میکرد. تنها یک مجموعه منتخب کوچک شعر او به نام "برگی در آستانهی افتادن" به انگلیسی ترجمه شده و همين یک اثر برای شناخته شدنش در كشورهای ديگر كافی بود. بيشتر تلاشهای برک صرف نوشتن شعر و مقالات مربوط به نقد شعر بود و تنها یک داستان کوتاه از او به جای مانده است.
او در دوران حياتش به خاطر شعر "کتاب استانبول" در سال ۱۹۸۰، مجموعه شعر "خاکسترها" در ۱۹۷۹ و "رودخانهی زیبا" در ۱۹۸۸ موفق به كسب جايزه شد.
در جریان شعر نوی ترکیه ایلهان برک جایگاه ویژهای دارد. چنانچه در جمع ادبی ترکیه از او با عنوان "رنگین کمان عصر طلایی شعر ترک" نام میبرند.
ایلهان برک در سالهای پایانی عمرش به "بودروم" رفت و در سال ۲۰۰۵ در سن ۹۰ سالگی درگذشت.
#ایلهان_برک
#سیامک_تقیزاده
#فرید_فرخ_زاد
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
اسراف مىکنى کلمات را
به گفتن عشق؛
حال که من
از بوسیدنت آن را مىفهمم!
آتیلا ایلهان - شاعر ترکیهای
برگردان: سیامک تقیزاده
#آتیلا_ایلهان
#سیامک_تقیزاده
اسراف مىکنى کلمات را
به گفتن عشق؛
حال که من
از بوسیدنت آن را مىفهمم!
آتیلا ایلهان - شاعر ترکیهای
برگردان: سیامک تقیزاده
#آتیلا_ایلهان
#سیامک_تقیزاده
من اما مىتوانستم
همه را دوست داشته باشم
اگر دوست داشتن را
با #تو شروع نكرده بودم
#جان_يوجل
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
همه را دوست داشته باشم
اگر دوست داشتن را
با #تو شروع نكرده بودم
#جان_يوجل
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
.
كاش يک زن...
دستی به سر و روى دنيا بكشد؛ كاش دنيا چنان فرش سنگينی تكانده شده و گرد و غبارش گرفته شود
📙#ديدم_ماداک
🔁#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
كاش يک زن...
دستی به سر و روى دنيا بكشد؛ كاش دنيا چنان فرش سنگينی تكانده شده و گرد و غبارش گرفته شود
📙#ديدم_ماداک
🔁#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
تو را در من پیش میبرم
با وسواس عجیبی
تو را در من
پیش میبرم
حتا در دوست داشتنهای دیگر
تو در همان جایگاه پیشینات
ایستادهای
رفتنات هم
مرا تنها نمیگذارد
در تنهای غریبه حتا
تو را در من
با وسواس پیش میبرم
انگار که ردّ پای بودنات را
در تمام اتفاقات
درون عشقی ناشناخته
دنبال میکنم.
#مورات_حان_مونگان
#شاعر_ترکیه🇹🇷
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
با وسواس عجیبی
تو را در من
پیش میبرم
حتا در دوست داشتنهای دیگر
تو در همان جایگاه پیشینات
ایستادهای
رفتنات هم
مرا تنها نمیگذارد
در تنهای غریبه حتا
تو را در من
با وسواس پیش میبرم
انگار که ردّ پای بودنات را
در تمام اتفاقات
درون عشقی ناشناخته
دنبال میکنم.
#مورات_حان_مونگان
#شاعر_ترکیه🇹🇷
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
كاش يک زن...
دستی به سر و روى دنيا بكشد؛
كاش دنيا چنان فرش سنگينی تكانده
شده و گرد و غبارش گرفته شود.
📙#ديدم_ماداک
🔁#سیامک_تقیزاده
#ایران_درودی
@asheghanehaye_fatima
دستی به سر و روى دنيا بكشد؛
كاش دنيا چنان فرش سنگينی تكانده
شده و گرد و غبارش گرفته شود.
📙#ديدم_ماداک
🔁#سیامک_تقیزاده
#ایران_درودی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو هنوز
در زیباترین اتاقِ قلبِ منی.
تمام روز اگر
از هم رنجیده و دور باشیم
باز هم، شب که خواب افتادهای
رویت پتو میکشم
#جمال_ثریا
#ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
در زیباترین اتاقِ قلبِ منی.
تمام روز اگر
از هم رنجیده و دور باشیم
باز هم، شب که خواب افتادهای
رویت پتو میکشم
#جمال_ثریا
#ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
.
كاش يک زن...
دستی به سر و روى دنيا بكشد؛ كاش دنيا
چنان فرش سنگينی تكانده شده و گرد و
غبارش گرفته شود
📙#ديدم_ماداک
🔁#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
كاش يک زن...
دستی به سر و روى دنيا بكشد؛ كاش دنيا
چنان فرش سنگينی تكانده شده و گرد و
غبارش گرفته شود
📙#ديدم_ماداک
🔁#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نشست تو ماشین، دستاش میلرزید، بخاری رو روشن کردم،
گفت: ابراهیم ماشینت بوی دریا میده!
گفتم: ماهی خریده بودم.
گفت: ماهی مُرده که بوی دریا نمی ده!
گفتم: هر چیزی موقع مرگ بوی اون جایی رو میده که دلتنگشه ...
گفت: من بمیرم بوی تورو میدم ...
#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
گفت: ابراهیم ماشینت بوی دریا میده!
گفتم: ماهی خریده بودم.
گفت: ماهی مُرده که بوی دریا نمی ده!
گفتم: هر چیزی موقع مرگ بوی اون جایی رو میده که دلتنگشه ...
گفت: من بمیرم بوی تورو میدم ...
#سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
.
و من او را طوری نگاه می کردم انگار آخرین گلی بود که در جهان باقی مانده بود...
#جمال_ثریا
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
و من او را طوری نگاه می کردم انگار آخرین گلی بود که در جهان باقی مانده بود...
#جمال_ثریا
ترجمه: #سیامک_تقیزاده
@asheghanehaye_fatima